واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نبرد گلادیاتورهای فارسی زبان و مساله اخلاقجمعیت هفتاد میلیونی ایران مساوی است با یک بازار هفتاد میلیونی و هر کانال تلویزیونی فارسی زبان می تواند از این بازار پر سود سهمی داشته باشد.با وجود قوانین منع استفاده از ماهواره و اجرای «شل و ول» این قوانین، مدتی است که شبکه های فارسی زبان راه خانه ی ایرانی جماعت را پیدا کرده اند. برنامه پخش می کنند، فرهنگ غربی را منتقل می کنند، تایم آگهی تلویزیونی می فروشند و پول در می آورند تا چپ شان را برای یک مواجهه ی فرهنگی پر هزینه و گران پر کنند.هر کانال برای این که سهم بیشتری از این بازار را به خود اختصاص بدهد بایستی نظر مخاطب را جلب کند و از جذابیت های بیشتری بهره ببرد. در نبرد این گلادیاتورهای رسانه ای کسی که بیشتر به غرایز و تمایلات مخاطب بها بدهد برنده ی میدان است اما رسانه ی ملی اگر جذب مخاطب را تنها وجه همت خود قرار بدهد از پیش بازنده است. باز هم همان حکایت همیشگی
این روزها با پایان یافتن سال تحصیلی باز هم رسانه ملی -یک تنه- مامور سر و سامان دادن به اوقات فراغت جوان ایرانی است و در این میان سایر رقبا هم بیکار نخواهند نشست. اخبار متعددی درباره تاسیس شبکه های تلویزیونی فارسی زبان (فارسی تو، فارسی تری، جم کلاسیک کودکان و ...) شنیده شده و پیش بینی می شود رقابت نفس گیری برای دستیابی به سهم بیشتری از مخاطبان پر شمار ایرانی دربگیرد. رسانه ملی که در تعطیلات نوروز با پخش مجموعه های ایرانی و فیلم های سینمایی جذاب توانسته بود گوی سبقت را از شبکه های فارسی زبان خارجی برباید این بار در بستری سه ماهه باید این تجربه را تکرار و اثبات کند که این موفقیت تنها یک حادثه نبوده و بر اساس برنامه ریزی مدون انجام شده است.اما حفظ مخاطبان هفتاد میلیونی برای مدیران رسانه ملی بعد از سی سال تجربه اندوزی و حمایت های مالی دولتی و بهره گیری از نیروهای خلاق و تحصیل کرده نباید چندان دشوار باشد. آن چه که موجب نگرانی می شود غفلت برنامه ریزان و ناظران رسانه ی ملی از یک نکته اساسی است: در این رقابت رسانه ای تا چه اندازه مجاز هستیم از جاذبه های خاص استفاده کنیم؟ به عبارت دیگر نگرانی از این ناحیه ایجاد شده که با توجه به موج تاسیس شبکه های جدید فارسی زبان و مفسده های رفتاری و هنجاری این شبکه ها رسانه ملی به نوعی دفع افسد به فاسد کرده و ما شاهد نوعی جو گیری و بی مبالاتی در تامین و تولید برنامه ها باشیم. قرائن و شواهدی نشان می دهد که این ماجرا در رسانه ملی وجود دارد. پخش تعدادی از فیلم های سینمایی مثل سوپراستار (تهمینه میلانی) از آنتن رسانه ملی و تعدادی از فیلم های سینمایی غربی بدون در نظر گرفتن اصول عرفی و اخلاقی در ایام نوروز در واقع آغازی بود بر مشی جدید رسانه ملی و زیر پاگذاشتن بخشی از قوانین و خطوط قرمز.فرهنگ عرصه ای است که یک لحظه غفلت از آن به بهانه ی عقب نشینی تاکتیکی مرزهای اخلاقی و ارزشی را تا فرسنگ ها جابجا می کند و تغییرات برگشت ناپذیری را در حوزه ی رفتاری و هنجاری ایجاد می کندخودکشی از ترس مردنفرهنگ عرصه ای است که یک لحظه غفلت از آن به بهانه ی عقب نشینی تاکتیکی مرزهای اخلاقی و ارزشی را تا فرسنگ ها جابجا می کند و تغییرات برگشت ناپذیری را در حوزه ی رفتاری و هنجاری ایجاد می کند. در چنین عرصه ای است که رهبر معظم انقلاب توصیه می کنند که دستگاههای تبلیغی و رسانه ملی، با بهره گیری از خلاقیت هنری، از جاذبه های کاذب استفاده نکرده و به اصول خود پایبند باشد. ایشان در سخنرانی ای که در جمع مدیران رسانه ملی ایراد کردند به نکاتی حساس اشاره کردند و فرمودند : «مرحوم سیدقطب جریانى را در یكى از كتابهایش مىنویسد، كه من پیش از انقلاب آن كتاب را ترجمه كردم. مىگوید به یكى از شهرهاى امریكا رفتم و دیدم دم درِ یك كلیسا اطلاعیهیى نصب كردهاند: «امشب یك برنامهى رقص و شادى و شام سبك و موسیقى اجرا مىشود.»! تعجب كردم كه كلیسا به چه مناسبت اینها را اعلام كرده! مىنویسد: كنجكاو شدم در آن ساعتِ معین بروم ببینم چه خبر است. دیدم بله، یك سالن رقص در كنار سالن كلیساست؛ زوجهاى جوان مىآیند و مىرقصند؛ موسیقىهاى محرك و شهوانى هم پخش مىشود! افرادِ یكخرده مسنتر هم كنار نشستهاند و تماشا مىكنند و از نگاه كردن لذت مىبرند! كشیش هم اواخر شب روى سن ظاهر شد و با رفتار خیلى آرام و ملایم رفت نور چراغها را تنظیم كرد! مىگوید فردا رفتم سراغ كشیش؛ گفتم شما كشیش هستید یا كابارهدار؟! اینجا كلیساست یا سالن رقص؟! كشیش گفت من به این وسیله مىخواهم جوانها را به كلیسا جذب كنم! اینطورى مىشود جوانها را به كلیسا جذب كرد؟! جوانها به كلیسا جذب نشدند، بلكه به سالن رقصِ متعلق به كلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به كلیسا مگر امتیازى دارد؟اگر بناست فیلم یا برنامهیى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مىكند كه من پخش كنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش كنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت».رهبر انقلاب: اگر بناست فیلم یا برنامهیى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مىكند كه من پخش كنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش كنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشتهشت ماه گذشت
دیروز هشتمین ماهگرد ابلاغ نامه رهبر انقلاب به سید عزت الله ضرغامی بود. بسیاری بر این باور بودند که مفاد این نامه ضرب الاجلی یک ساله را برای رئیس کنونی رسانه ملی تعیین کرده و به همین منظور مهندس ضرغامی باید در 4 ماه باقیمانده به تکمیل خدماتش بپردازد. قضاوت درباره ی این که در گذشته سازمان متبوع او چقدر به رادیو تلویزیون آرمانی نزدیک شده و چقدر از این مسیر سخت را توانسته بپیماید کار ساده ای نیست اما آن چه که مسلم است تابستان 1389 یک امتحان نهایی برای ضرغامی و مردانش است. در این برهه ی دشوار است که کادر مدیران صدا وسیما به همراه برنامه سازانشان باید هر آنچه که در چنته دارند رو کنند و به نبردی تن به تن با رسانه های رقیب بپردازند و در این نبرد نباید فراموش کنند که ابزار و جاذبه هایی که رقبای فارسی زبان در دست دارند با شعارهای بنیادی و اهداف مکتبی ما سنخیتی ندارد و افتادن به ورطه ی استفاده از این جاذبه ها نوعی نقض غرض بوده و فلسفه ی وجودی رسانه ی ملی و دینی را ریشه کن می کند. شاید در شرایط حساس فعلی تنها مطالبه ی مردم و رهبر انقلاب از رسانه ی ملی این باشد که با استفاده از خلاقیت های هنری و صرف نظر نکردن از اصول اخلاقی بیش از پیش به یک رسانه دینی و پرمخاطب دست پیدا کنیم. نویسنده: لقمان یدالهی- تبیان مطالب مرتبط: ضرغامی از رسانه ملی می رود؟حکم انتصاب مجدد آقای ضرغامی در سازمان صدا و سیماابقای من در صداوسیما مشروط نیست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]