تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835938021
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي 1. تقيهبا توجه به اينکه شيعيان در طول تاريخ اسلام، اقليتي در جامعه ي فراگير سني مذهب بودند و زير سيطره ي حکام سني به سر مي بردند، براي حفظ و بقاي خود، ناگزير بودند تقيه پيشه کنند و واقعيت ديانت خود را آشکار نسازند. اين اصل در تاريخ ايران پس از صفويه نيز با وجود تأسيس دولت شيعي و در اکثريت عددي قرار گرفتن شيعيان ادامه پيدا کرد و آنان مخالفت خود را با مشروعيت رژيم حاکم و سياست هاي آن در عرصه هاي گوناگون حيات اجتماعي، سياسي و اقتصادي پنهان مي کردند؛ زيرا حکومت به شکل فيزيکي و غير آن بر مخالفان فشار وارد مي آورد. (1)2- غيبت با توجه به اعتقاد شيعيان به غيبت امام دوازدهم عليه السلام، اين نکته تأکيد مي شد که در زمان غيبت، ايجاد حکومت اسلامي عادلانه امکان پذير نيست و از اين رهگذر، حاکميت موجود به اضطرار پذيرفته مي شد؛ چرا که عملا راه گريزي از آن نبود. به عبارت ديگر، درک عامه ي شيعيان از غيبت اين بود که ميان تاريخ غيبت کبراي امام زمان عليه السلام تا آخرالزمان و ظهور آن حضرت براي آکندن جهان از عدل و داد، عدالت واقعي در اين جهان برقرار نخواهد شد. نتيجه ي سياسي اين تفسير و برداشت از نظريه ي غيبت، بي ثمر بودن مبارزه عليه حکومت هاي موجود بود؛ زيرا حداکثر نتيجه ي اين مبارزات مي توانست ظلمي ديگر در عوض ظلم سابق باشد. همچنين در اين تفسير، جايي براي تلاش علما در ايجاد حکومت اسلامي نيز باقي نمي ماند. اين تفسير در حقيقت، تکيه بر يک سر شمشير نظريه ي غيبت بود که به آرامش طلبي و پذيرش انقياد منجر مي شد و ابزار مناسبي براي خودداري از تعارض سياسي با حکومت به شمار مي آمد؛ زيرا شيعيان امامي با عصمت مذهبي و سياسي نداشتند تا با پيروي از او عليه حکومت وقت شورش کنند. (2)3- انتظار اين آموزه نيز در تفسير سنتي اش، بيشتر جنبه ي جبرگرايي و تقدير گرايي پيدا مي کند و به پذيرش انفعالي آنچه موجود است - يعني اميد به حکومت واقعي که سرانجام فراخواهد رسيد- منجر مي شد. تأکيد بر اينکه پيش از ظهور نهايي، جهان را ظلم، فساد و بي عدالتي گسترده اي فراخواهد گرفت، به طور ضمني به اين نتيجه گيري منتهي مي شد که هر گونه تلاشي براي کاهش ظلم و بي عدالتي با استقرار عدالت نسبي به آن معناست که ظهور نهايي به تعويق افتد.با چنين برداشتي، اگر قدرتي يا حکومتي ظلم و فساد مي کرد مسئله اي طبيعي و در نتيجه، پذيرفتني تلقي مي شد؛ زيرا مخالفت و مقاومت ممکن نبود. اين برداشت از انتظار، که متأخران از آن با نام «انتظار منفي» ياد مي کنند، سلاحي براي دفاع از وضع موجود بود. (3) شخصيت ها و وقايع تاريخي در طول تاريخ، شخصيت ائمه ي شيعه عليهم السلام و رويدادهاي زندگي آنان کانون توجه مراسم مذهبي تشيع بوده است. در تفسير سنتي اين شخصيت ها، بيشتر بر مظلوميت و ستم ديدگي و فضايل اخلاقي آنان مانند رضا، تواضع، فروتني و تسليم تأکيد مي شده است. اين ارزش ها از يک سو، بار سياسي يا دست کم درس مبارزاتي براي مخاطبان خود نداشتند، و از سوي ديگر، ترويج آنها در ميان توده ي مردم، آنان را به انفعال سياسي بيشتر سوق مي داد. براي نمونه، قرائت هاي غالب از حادثه ي عاشورا - که امام حسين عليه السلام در آن به منزله ي مصلح و احياگر دين، مقاومتي قاطع در برابر استحاله و دگرديسي نهضت اسلام به نظام خلافت و ولايتعهدي کرد - قرائت اصالت گرايانه و اصلاح طلبانه ي ديني يا قرائت کارکردگرايانه ي ايدئولوژيکي نبود که مي توانست بازتاب سياسي مهمي داشته باشد؛ بلکه قرائت شهادت گرايانه و شفاعت جويانه و يا قرائتي سوگناک و فاجعه نگر بود. (4)5. مدارا و تسامح در تفسير سنتي، بسياري از سنن قديمي که جنبه ي مبارزاتي داشتند، کم و بيش کنار گذاشته شدند. در عصر غيبت، جهاد يا جنگ و مبارزه عليه ظلم و جور دشمنان داخلي و خارجي، که از ويژگي ها اصلي اسلام شيعي در نخستين دهه هاي ظهور آن بودند، به طور کلي، نفي مي شدند و احياي مجدد آنها وابسته به ظهور امام غايب دانسته مي شد. امر به معروف و نهي از منکر نيز تقريبا در حوزه هايي از حيات اجتماعي که مي توانست آثار و پيامدهاي سياسي داشته باشد، کنار گذاشته شدند. (5) در مجموع، مفاهيم مربوط به اعتراض هاي اجتماعي از اذهان مردم رخت بربستند و در مقابل، مدارا و تسامح جاي آنها را گرفتند. تحول دروني تفکر اسلام شيعي در ايران اگر بپذيريم که دگرگوني سياسي و اجتماعي مي توانند زمينه اي فراهم کنند که تفاسير نادرست از آموزه هاي مذهبي، که سال ها بر جامعه تسلط داشتند، کنار گذاشته شوند و تصوير اصلي از آن آموزه ها دوباره مطرح شود، مي توان گفت: در ايرن هم عوامل متعددي منجر به تفسير نوين انقلابي و راديکال از تشيع و اسلام شيعي شد، به گونه اي که توانست نقش ايدئولوژي انقلاب اسلامي را ايفا کند.در واقع، در طول يکصد سال اخير، برداشت سنتي شيعه از بسياري مقولات و مفاهيم مذهبي به تدريج تغيير کرد. بخشي از اين تحول ناشي از آگاهي فکري مردم و بخشي مربوط به تحولات سياسي - اجتماعي جامعه بود، قسمتي نيز به نقش اجتهاد يعني ابزار مقطعي و ذاتي مذهب تشيع براي انطباق با تحولات تازه برمي گشت. حاصل اين تحول کنار گذاشتن رضايت به تقدير و سرنوشت و کشيده شدن به سوي مبارزه و عمل بود. (6)نقش امام خميني رحمه الله و روند ايدئولوژيک شدن تشيع در فرايند انقلاب اسلامي، اسلام شيعي به مثابه ي ايدئولوژي، راهنماي عمل و رهايي ساز جلوه گر شد. در اين زمينه، نقش امام خميني رحمه الله به عنوان ايدئولوگ انقلاب اسلامي برجسته است. مهم ترين اقدام ايشان در اين زمينه، ايجاد تغييرات اساسي در تفکر اجتهادي شيعه نسبت به سياست بود؛ از جمله، ابطال نظريه ي «جدايي دين از سياست»، تحريم تقيه و سکوت در برابر ظلم شاه، حمله به دربار و نهاد سلطنت، و ادامه ي مبارزات تا تغيير نظام سلطنتي به يک حکومت اسلامي.مبناي اين تغييرات تفسير جديدي بود که امام راحل رحمه الله از مفاهيم ، آموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي ارائه داد و تصويري از اسلام ترسيم کرد که ضد استعمار، ضدبي عدالتي و جهل، ضد تبعيض هاي طبقاتي و امپرياليسم بود. در واقع، قرائت ايشان از عناصر و آموزه هاي اسلام شيعي دست کم در برخي موارد، چهره اي ايدئولوژيک بدان بخشيد، به گونه اي که تمامي دقايق و عناصر آرماني، انساني و انقلابي ساير ايدئولوژي هاي سياسي - اجتماعي نوين و رهايي بخش را در خود انعکاس مي داد. در اين ايدئولوژي انقلابي، اسلام را به عنوان مکتبي توحيدي معرفي مي کند که غناي مفهومي و محتوايي آن تمامي زوايا و زمينه هاي زندگي انسان و شئون فردي، اجتماعي، مادي و معنوي او را در برمي گيرد. ايشان سياست را همنشين ديانت ساخت و هر دو را با سيمايي عرفاني زينت مي داد و در کنش اجتماعي، هر سه را در جايگاه نظريه ي راهنماي عمل نشاند. (7)محورهاي اساسي اين ايدئولوژي عبارت بودند از: تأکيد بر ابعاد سياسي اسلام شيعي و جنبه هاي ضد استبدادي و ضد امپرياليستي آن، تأکيد بر مبارزه و پذيرش سختي و مشقات، ارائه ي تصويري تاريخي از حکومت اسلامي و تأکيد بر ضرورت تشکيل آن، پرهيز از تفرقه ميان مسلمانان و تأکيد بر وحدت ميان اهل سنت و شيعيان. (8)نقش ديگر چهره هاي تأثير گذار بر روند ايدئولوژيک شدن تشيع در کنار امام خميني رحمه الله، شخصيت هاي مذهبي - سياسي ديگري نيز بودند که در مباني تفکر اسلامي با باز تفسير مفاهيم کليدي آن، تغييراتي ايجاد کردند و تصويري از اسلام ارائه دادند که ضد استعمار، بي عدالتي، عقب افتادگي، جهل و امپرياليسم بود. تلاش هاي آنان در ايدئولوژيک کردن تشيع در بسياري از اقشار، به ويژه جوانان، تأثير انقلابي داشت و تمايلات انقلابي را تشويق کرد.در اين قسمت، به طور خلاصه، به فعاليت ها و انديشه هاي دکتر علي شريعتي و استاد مرتضي مطهري مي پردازيم؛ دو چهره اي که در انقلاب ايران مؤثر بودند و نقش مهمي در روند ايدئولوژيک شدن مذهب داشتند:الف. دکتر علي شريعتي: وي يکي از شخصيت هاي برجسته ي دانشگاهي بود که از اواخر دهه ي چهل و نيمه ي اول دهه ي پنجاه تصوير نوين مذهب را با نوشته ها و سخنراني هاي خود در حسينيه ي «ارشاد» تهران به مخاطبان خود، که بيشتر دانشجويان و جوانان روشن فکر بودند، ارائه مي داد. شريعتي تصويري از اسلام ارائه مي داد که ضد استعمار، بي عدالتي، جهل، تبعيض هاي طبقاتي و امپرياليسم بود. استدلال او اين بود که روشن فکران ايران بايد اسلام را از جزم گرايي برخي از روحانيون نجات دهند و آن را به سلاحي کارا عليه امپرياليسم و استثمار تبديل کنند. (9)وي رسالت خويش را احياي تشيع به امثابه ي يک ايدئولوژي انقلابي مي دانست؛ يعني همان تشيع نخستين و علوي. از نظر او، تاريخ شيعه دو دوره ي کاملا منفک و جدا از هم را تجربه کرده است: دوره ي اول، که از قرن اول آغاز مي شود و تا اوايل صفويه ادامه دارد، دوره ي جنبش، حرکت و نهضت در برابر نظام خلافت حاکم بود. دوره ي دوم هم از زمان صفويه شروع شد. اما از اين دوره به بعد، تشيع به نظام و نهاد تبديل گرديد. (10)شريعتي تشيع حرکت، جنبش و نهضت را «تشيع علوي» و تشيع نهاد و نظام را «تشيع صفوي» مي خواند. او معتقد بود: تشيع علوي در چهره ي سياسي اش، مکتبي ارائه مي دهد که رسالت جهاني اسلام را، که نجات بشريت، نفي تضاد طبقاتي و تبعيض نژادي و اجتماعي و سرانجام، کوشش در راه کسب رهبري حقيقي براي مردم و تحقق برادري و داد در زندگي اجتماعي است، به دوش مي کشد. (11)او شيعه را حزبي تمام، تشيع را مکتب مبارزه، امامت و وصايت را رهبري انقلاب، تقيه را انضباطي تشکيلاتي و انتظار را مذهب اعتراض معرفي مي کرد و روح استبداد ستيزي، عدالت جويي، آزادي خواهي، اصلاح طلبي، ترقي خواهي، اخلاق و عرفان را در نسل جوان شکوفا ساخت و بدين سان، بر اقشار جوان و روشن فکر و همچنين گرايش آنان به اسلام شيعي انقلابي تأثير گذاشت و شور و شوقي در آنان ايجاد کرد که در جذب آنان به پيام هاي انقلابي امام خميني رحمه الله مؤثر بود. (12)ب . استاد مرتضي مطهري: وي از جمله شخصيت هايي بود که اسلام را در ابعاد گوناگون فلسفي، عقيدتي، اخلاقي، حقوقي، اجتماعي و سياسي مي شناخت و با قلم، بيان و فعاليت هاي خود، به تبليغ و گسترش آن پرداخت. انديشه و مشي سياسي و اجتماعي شهيد مطهري از ايدئولوژي اسلامي و نحوه ي برداشت او از تعاليم اسلام ناشي مي شد و بدين روي، او را بايد مصلحي روحاني دانست که کوشش هايش در اين زمينه، خلاصه مي شد که مسلمانان بايد عظمت شايسته ي خود را باز يابند و اين مهم از نظر او، جز از راه اصلاح حکومت و روحانيت - يعني دو دستگاه رهبري و مذهبي - امکان پذير نبود. (13)مبارزات عقيدتي و سياسي شهيد مطهري به صورت رسمي پس از سال 1342 آغاز شد. وي در مبارزه ي عقيدتي، در مجامع روشن فکران درباره ي مسائل اسلامي و آراء و نظريات جديد صحبت مي کرد و اين مبارزات پس از تأسيس حسينيه ي ارشاد اوج گرفت. در شيوه ي سياسي، مبارزه اش با حکومت نوعي تاکتيک هدفدار بود. وي در نوشته ها و گفتارهايش، پرخاشگر و متظاهر به انقلابي بودن شناخته نمي شد؛ زيرا معتقد بود: مبارزه بايد از روي نقشه ي صحيح و با تمهيد مقدمات همراه باشد تا به نتيجه برسد. مقدماتي که او در نظر داشت، پي ريزي اصول صحيح اسلامي براي انقلاب بود تا فکر اصيل اسلامي انقلاب حفظ شود. (14)به هر حال، مي توان نقش شهيد مطهري را در فرايند ارائه اسلام مکتبي و بسيج منجر به انقلاب به شرح ذيل توضيح داد: طرح ايدئولوژي اسلامي، سازمان دادن به مجامع روشن فکر اسلامي، سازمان دادن به روحانيت مبارز، پيوند و ايجاد رابطه ميان روشن فکران مسلمان و روحانيان مبارز، ايجاد رابطه و وساطت بين امام و گروه هاي مبارز.در مجموع، نوشته ها، آثار و فعاليت هاي استاد مطهري در شيوع گفتمان اسلام شيعي، مکتبي و در تمايل مردم، به ويژه اقشار جوان، به اسلام جامعه نگر تأثير مثبت گذاشت.تحول برداشت هاي سنتي از آموزه هاي و نمادهاي اسلامي شيعي در اين قسمت، لازم است به تحولاتي که در برداشت هاي سنتي از مفاهيم، آموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي صورت گرفت، اشاره کنيم:1. تقيه همان گونه که گفته شد، تقيه در مفهوم سنتي اش به ابزاري براي توجيه پذيرش موجوديت حکومت هاي وقت و حتي همکاري با آنها تبديل گرديد. اما در سال 1341 در پي حمله ي دولت به مدرسه ي «فيضيه» قم و شهادت و ضرب و جرح تعدادي از طلاب، امام خميني رحمه الله اعلاميه اي با نام «شاه دوستي يعني غارتگري» منتشر کرد و در آن بر حرام بودن تقيه فتوا داد. فتواي حرام بودن تقيه از سوي امام راحل رحمه الله بسياري از شخصيت ها را بر آن داشت تا در مواضع خود نسبت به رژيم يا دست کم در رفتار سياسي خود تجديد نظر کنند و به هر شکل ممکن، حقايق را به مردم انتقال دهند. (15) بدين سان، «تقيه» از مفهوم سنتي اش فاصله گرفت. شهيد مطهري در اين باره مي نويسد:(تقيه) مفهومي معقول و خردمندانه است که هم قرآن آن را تأييد مي کند و هم خرد. تقيه تاکتيک معقول به کار بردن در مبارزه براي حفظ بهتر و بيشتر نيروهاست. بديهي است که هر فردي، چه از نظر جانش، چه از حيث امکانات اقتصادي اش و چه از جهت اجتماعي اش، براي جبهه اي که در آن پيکار مي کند، يک نيروست، يک سرمايه است، و براي حفظ اين نيروها و سرمايه ها، بايد حداکثر کوشش به کار برده شود. (16)بنابراين، از سوي انديشمندان اسلامي، تقيه به منزله ي ابزاري براي مبارزاتي مطرح شد. دکتر شريعتي در اين باره مي نويسد:(تقيه) براي ايجاد پوششي هوشيارانه بر روي تشکيلات، فعاليت ها، رابطه ها، نيروها، شخصيت ها، نقشه ها و حفظ نيروها، افراد و گروه ها از آسيب پذيري در برابر حکومت زور... و بالاخره، ايجاد امکان مبارزه و ادامه ي آن و رعايت دقيق اصل «راز داري» و حفظ شرايط ويژه ي مبارزه ي مخفي به وجود آمده است. (17)در نتيجه ي اين دگرگوني مفهومي، «تقيه» از بار منفي خود تهي شد و به شکل مبارزه ي پنهاني و مخفيانه عليه ظلم و استبداد نمود پيدا کرد.2. غيبت نگاه امام خميني رحمه الله به انقلاب شيعيان عليه بي عدالتي و ايجاد دولت اسلامي عکس برداشت سنتي از مفهوم «غيبت» بود که در آن راهي براي ايجاد جامعه و حکومت عادلانه تا پيش از ظهور وجود نداشت؛ چرا که امام راحل رحمه الله بي تفاوتي نسبت به سياست و حکومت را با توسل به اصل «غيبت» رد کرد و اظهار داشت: اسلام شيعي براي زمان غيبت، طرح حکومتي دارد که بر «ولايت فقيه» مبتني است. (18)3. انتظار اين آموزه با وضوح بيشتري امکان تبديل شدن به يک آموزه ي انقلابي را داشت؛ چراکه انتظار فرج و اميد براي ايجاد جامعه ي نمونه با ظهور منجي، مفهومي است که بالقوه پتانسيل انقلابي دارد؛ زيرا بر اساس آن، مؤمن منتظر منجي بشريت است و آرزو دارد که هنگام ظهور، در رکاب اين منجي براي رفع ظلم و جور و فساد و ايجاد حکومتي عادلانه کفن بپوشد و سلاح در برگيرد و در کنار امام معصوم عليه السلام در اين جهاد مقدس شهيد شود. امام خميني رحمه الله هرگز ايمان خود به آموزه ي «مهدويت» و «انتظار» را کنار نگذاشت، اما کوشيد محتواي منفي اين نظريه را با دعوت شيعيان به تشکيل دولت اسلامي و تقبيح آشکار باور عمومي به اينکه تا وقتي بي عدالتي سراسر جهان را نگيرد، عدالت برقرار نخواهد شد، نفي کند. بدين روي، «انتظار» از نظريه اي مبني بر پذيرش وضع موجود، به نظريه اي براي اعتراض عليه وضع موجود تبديل شد، و اينکه اراده ي خداوند به اين تعلق گرفته است که روزي مستضعفان حکومت بر زمين را در دست گيرند روحيه اي انقلابي ايجاد مي کند که طي آن مؤمن سعي مي کند زمينه هاي ايجاد اين حکومت را با اعمال مسئولانه ي خود فراهم آورد. (19)4- وقايع و شخصيت هاي تاريخي از دهه ي 1340 ش، تحليل وقايع تاريخي و شخصيت هاي شيعي، به ويژه ائمه ي شيعه عليهم السلام و شهادت آنان به منزله ي نمادهايي از مبارزه عليه ظلم و حکومت هاي استبدادي مطرح شد که مي توان از آن درس هاي سياسي گرفت. بنابراين، بر اين مطلب تکيه مي شد که تمام ائمه ي معصوم عليهم السلام در مبارزه با حکام جور به شهادت رسيده اند و وظيفه ي مؤمن فقط عزاداري براي مظلوميت آنان نيست، بلکه نوعي تلاش براي ايجاد زمينه هايي است که بعدها با ظهور امام غايب عليه السلام به حکومت عدل الهي منجر شود. نقطه ي اوج اين نظريه تکيه بر قيام خونين امام سوم شيعيان و شهادت مظلومانه ي ايشان در طغيان عليه حکومت جور و ستم يزيد است. در نتيجه، اسطوره ي حسين عليه السلام به نمادي از فداکاري و شهادت و استقامت در مقابل دردها و ستم هايي بدل شد که يک انقلابي بايد در راه آرمان هاي خود تحمل کند. (20) بدين سان، قرائت هاي شفاعت جويانه ، سوگناک و فاجعه نگر جاي خود را به قرائت هاي کارکردگرايانه، سياسي، ايدئولوژيک و مسلکي دادند.در قرائت آرمان گرايانه و انقلابي از حادثه عاشورا، حسين عليه السلام جلوه اي انقلابي و سازش ناپذير مي يابد که به مبارزه و افشاگري عليه حکومت دست يافت و مردم را شورانيد. همچنين در قرائت ايدئولوژيک و مسلکي، عاشورا نه تنها متن سياسي، بلکه بالاتر از آن به صورت تجسم مرام و سندي است عليه همه ي عواملي که نمي گذاشتند شيعه و پيشوايان آنان در جامعه به حاکميت برسند. عاشورا ايدئولوژي نهضتي است که از آغاز اسلام، قدرت خلفا را نامشروع و حکومت را از آن امام معصوم عليه السلام يا نايب بر حق او يعني فقيهان مي داند. عاشورا نماد مظلوميت اين نهضت و يادآور خاطره ي تظلم آميز شيعيان است که به روزگار غيبت ائمه ي اطهار عليهم السلام، در ترس و تهديد و عسرت زيسته و نتوانسته اند دولت خود را تشکيل دهند.امام خميني رحمه الله نيز از همين قرائت سياسي عاشورا بهره گرفت. در حقيقت، يکي از هنرهاي ايشان در مقام رهبر نهضت انقلابي اين بود که با کارگرداني صحنه ي مبارزه، که در يک سوي آن شاه به منزله ي يزيد زمان قرار مي گرفت و در سوي ديگر، مؤمناني که رهبري آنان را فقيهي به عهده دارد که در زمان غيبت، نايب امام معصوم است، توانست از آموزه هاي سنتي تشيع بهره هاي انقلابي بگيرد و از ايجاد تشابه در ايستارهاي مذهبي با واقعيات زمان، مؤمنان را عليه حکومت شاه تحريک کند. (21) 5- مدارا و تسامح «جهاد» و «شهادت» از جمله مفاهيمي هستند که در باز تفسير مزبور مورد توجه قرار گرفتند. حرکت انقلابي عليه نظام حاکم «جهاد» تلقي مي شود و کسي که در اين راه مبارزه مي کند «مجاهد» است. اگر مجاهد در راه آرمان خود جان ببازد، «شهيد» است. بنابراين، شهيد به شخصيت انقلابي خشمگيني تبديل مي شود که همچون گذشته، شخصيتي تراژيک يا غمگين ندارد. اين نماد چنان ملموس و محسوس مي شود که ديگر از دسترس توده ها دور نيست، بلکه هر مسلمان مجاهدي در جامعه مي تواند به اين مقام برسد. در مسير مبارزه ي انقلابي اندرز و شعار اين است که «اگر مي تواني بميران (جهاد) و اگر نمي تواني بمير (شهادت)» و در حرکت انقلابي، اين دو دسته مايه ي اصلي براي پرورش مبارزه اند. (22)بدين روي، مدارا و تسامح جاي خود را به جهاد و شهادت مي دهند و مفاهيم اعتراض اجتماعي مطرح مي شوند.6. تأکيد بر جهت گيري ضد استثماري اسلام يکي از ويژگي هاي باز تفسير انقلابي تشيع تأکيد بر عدالت و جنبه ي ضد استضعاف و ضد استثماري آن است. يکي از ويژگي هاي شخصيتي امام خميني رحمه الله توجه خاص ايشان نسبت به فقرا و نيازمندان و تأکيد ايشان بر بهبود زندگي اين گروه از جامعه بود؛ چنان که تأکيد دکتر شريعتي بر اينکه اسلام انقلابي شيعه، ضد طبقاتي و ضد استثماري است و نظام اقتصادي اشرافي جاهلي حاصل انحراف از اسلام واقعي، جلوه اي ديگر از اين بعد ضد استثماري باز تفسير اسلام شيعي را مي نمايد. (23)بنابراين، آموزه ها و نمادها و اسطوره هاي باز تفسير شده به مثابه ي عناصري انقلابي، قرائتي ايدئولوژيک از تشيع ارائه دادند و توانستند مشارکت افراد را در جريان انقلاب تسهيل کنندو انگيزه ي مشارکت در بسيج را با ايجاد نارضايتي ميان افراد پديد آورند.از سوي ديگر، بر مبناي اين ايدئولوژي انقلابي، اهداف اصلي جنبش هاي اسلامي و انقلاب اسلامي ايران عبارت بودند از: (24)- استقرار حاکميت اسلامي، استقرار امت اسلام و حفظ وحدت اسلام و امت اسلام و وحد جهان اسلام؛ - مبارزه با دشمنان اسلام، دشمنان امت اسلام، استعمارگران و استثمارگران سرزمين هاي اسلامي؛- مبارزه با هر نوع استبداد و خودسري؛- مبارزه با ظلم، سلطه، استعمار و استثمار در سطح جهاني؛- کمک به همه ي نهضت هاي اسلامي، انساني و رهايي بخش در سطح جهان؛ - استقرار صلح و آرامش در سطح جهان از راه برانداختن ظلم، سلطه و استعمار.بدين روي، انقلاب اسلامي به عنوان يک انقلاب ايدئولوژيک و با جهان بيني خاص خود، که از مکتب اسلام سرچشمه گرفته، نه تنها در بعد ملي احياگر برنامه ها و نظريات خاص اسلام براي حکومت و دولت مداري است، بلکه در بعد جهاني نيز با توجه به جهان شمولي مکتب اسلام، افکار و نظرياتي خاص دارد و ارائه دهنده ي نظام جهاني ويژه ي خود است.انقلاب اسلامي مانند هر انقلابي بنا بر ماهيت برنامه ها و اهداف خود، مفاهيم، واژه ها و اصطلاحات خاص و ويژه اي به ارمغان آورده که بعضي از آنها خود دنيايي از انديشه هاي ناب هستند؛ از جمله، اصطلاحات نويني همچون «مستضعفان»، «مستکبران»، «جهان استکباري» و يا «حاکميت مستضعفان»(25).انقلاب اسلامي و رهبري آن نه تنها نظريات حاکم بر روابط بين الملل و نظام هاي جهاني موجود را، که نشأت گرفته از انديشه هاي ماکياول، هابز، هانس و مورگنت است و حق را همان زور مي داند، مردود مي شمرد، بلکه بر اين اعتقاد است که :سلامت و صلح جهان وابسته به انقراض مستکبرين است و تا اين سلطه طلبان بي فرهنگ در زمين هستند، مستضعفين به ارث خود، که خداي تعالي به آنها عنايت فرموده، نمي رسند. حکومت پابرهنگان حق است. (26)امام خميني رحمه الله خواهان عدالتي جهاني بود و اعتقاد داشت که فقط نظم جهاني اسلامي مي تواند چنين عدالتي فراهم آورد. ايشان تأکيد مي کرد که مقصد اسلام عرضه ي عدالت براي همه ي عالم و نه صرفا براي ايران و يا براي جهان اسلام است:اسلام خاص يک مملکت، چند مملکت، يک گروه يا حتي مسلمين نيست، اسلام براي بشر آمده است. اسلام به بشر خطاب مي کند و تنها بر حسب مورد، مؤمنين را مخاطب مي سازد. اسلام مي خواهد همه ي بشر را زير چتر عدالت خود بياورد. (27)اين توجه اسلام نسبت به انسان، به وضوح در قانون اساسي ايران منعکس شده است. اگرچه ماده ي يازده مقرر مي دارد که حکومت ايران «بايد تلاش هاي مستمري به منظور تأمين وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام مبذول دارد»، اما ماده ي 154 بيان مي کند که:جمهوري اسلامي ايران هدف خود را سعادت بشر در همه ي جوامع انساني مي داند. (28) بدين روي، وحدت جهان اسلام و سعادت بشر از جمله اهداف نهايي سياست خارجي انقلابي است و وحدت جهان اسلام گام اول در مسير سعادت همه ي بشر تلقي مي شود. در اين زمينه، انقلاب اسلامي به دنبال احياي هويت اسلامي است؛ هويتي که سال ها پيش توسط غرب با فروپاشي دولت عثماني، تکه تکه شد و غرب سعي کرد با تزريق انديشه ي ناسيوناليسم، مانع اتحاد کشورهاي اسلامي شود.به عبارت ديگر، قدرت هاي غربي جنبش هاي موجود در قلمرو دولت عثماني را از ايجاد نظام مستقل مبتني بر ايدئولوژي و جهان بيني اسلام بازداشتند و در جهت اين هدف، آتاتورک مورد حمايت همه جانبه ي غرب قرار گرفت و به تدريج، ساير دولت هاي اسلامي نيز باپذيرش سلطه ي کشورهاي بزرگ، به ترويج اصول بي ديني در جوامع خود پرداختند. همچنين به تدريج، کشمکش قومي ميان اعراب و ساير اقوام و نژادها پديد آمد و در نهايت، ملي گرايي عامل واپس گرايي امت اسلامي شد. اين پديده امت يکپارچه ي اسلام را به ملت هاي متخاصم تبديل نمود که تنها به مصالح و منافع خويش مي انديشيدند؛ زيرا پديده هايي مانند ملي گرايي و منطقه گرايي ساخته ي دوران استعمار و مبتني بر تعميق اختلافات زباني، مذهبي، نژادي درجهت منافع نوين استعمار هستند و خود عامل تضعيف و برانگيختن تناقضات و اختلافات به شمار مي روند. بنابراين، حرکت اصول گرايي اسلامي مخالف ملي گرايي است؛ زيرا هدف اسلام نفي مفاهيم ساخته ي انسان ها در داخل يا خارج جهان اسلام است؛ مفاهيمي که از شکل گيري يک هويت هم بسته ي مذهبي و اسلامي بدون توجه به موانع مرزي و جغرافيايي جلوگيري مي کند. (29)به همين دليل، انقلاب اسلامي با توجه به ايدئولوژي جهان شمول خويش، هدف خود را احياي هويت واحد اسلامي و مبارزه با ناسيوناليسم و برقراري اتحاد جهان اسلام در برابر غرب قرار داد. بر همين اساس، از نظر کارگزاران انقلاب اسلامي، وطن اسلامي توسعه مي يابد و در نهايت، کل جهان را در بر مي گيرد. اين بدان دليل است که اسلام داراي رسالتي انساني براي بشر است و اختصاص به جوامع مسلمان ندارد. از اين رو، برنامه ي اسلام نجات انسان هاست و در اين زمينه، اولين قدم، بحث «صدور انقلاب» است. پي نوشت : 1- حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 157.2- همان.3- همان، ص 158.4- همان، ص 158-1595- همان، ص 160.6- حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبش هاي اسلامي معاصر، ص 35.7-حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 233.8. همان.9. همان، ص 200.10. نصرالله شريفي، انقلاب و اصلاح در انديشه ي سياسي معاصر شيعه، ص 242.11. همان، ص 245.12- حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 204.13. مرتضي مطهري، نهضت هاي اسلامي در صد ساله ي اخير، ص 55-58.14- حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 205.15- همان، ص 108.16- مرتضي مطهري، علل گرايش به ماديگري، ص 245.17- علي شريعتي، تشيع علوي، تشيع صفوي، ص 8.18- حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 182.19- همان، ص 183.20-همان.21- حميد اخوان مفرد، ايدئولوژي انقلاب ايران، ص 184. 22- همان، ص 186.23- همان، ص 178.24- ابوالفضل عزتي، اسلام انقلابي و انقلاب اسلامي، ص 301.25. منوچهر محمدي، انقلاب اسلامي، پيامدها و زمينه ها، ص 249.26-امام خميني رحمه الله، ولايت فقيه، ص 264.27- جان ال. اسپوزيتو، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن، ص 62.28- همان، ص 63.29- حمزه امرايي، انقلاب اسلامي ايران و جنبش هاي اسلامي معاصر، ص 195منبع:کتاب ژئوپليتيک شيعه و نگراني غرب از انقلاب اسلامي/س
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 558]
صفحات پیشنهادی
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي 1. تقيهبا توجه به اينکه شيعيان در طول تاريخ اسلام، اقليتي در جامعه ي ...
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي 1. تقيهبا توجه به اينکه شيعيان در طول تاريخ اسلام، اقليتي در جامعه ي ...
حمايت از اسلام وظيفه همه شيعيان است
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... رسيده اند و وظيفه ي مؤمن فقط عزاداري براي مظلوميت آنان نيست، بلکه نوعي تلاش .
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... رسيده اند و وظيفه ي مؤمن فقط عزاداري براي مظلوميت آنان نيست، بلکه نوعي تلاش .
از اصول اساسی تفکر شیعی
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... مهم ترين اقدام ايشان در اين زمينه، ايجاد تغييرات اساسي در تفکر اجتهادي شيعه .
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... مهم ترين اقدام ايشان در اين زمينه، ايجاد تغييرات اساسي در تفکر اجتهادي شيعه .
توسل ، سنتي اسلامي
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... را با توسل به اصل «غيبت» رد کرد و اظهار داشت: اسلام شيعي براي زمان غيبت، طرح ...
برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي-برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي ... را با توسل به اصل «غيبت» رد کرد و اظهار داشت: اسلام شيعي براي زمان غيبت، طرح ...
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران
احادیث و روایات: امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد. ... برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي ...
احادیث و روایات: امام رضا (ع):ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد. ... برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي ...
فصلنامه ملينا
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
دو هفته نامه معراج كرمان
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
هفته نامه ملك يزد
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
هفته نامه نامه انقلاب اسلامي ايران · فصلنامه پرستاري جيرفت · ماهنامه مس · دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين ...
ماهنامه مس
آدم وقت نمیکنه به خودش برسه. . مطالب بعدی. دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين · دو هفته نامه ورامين و توسعه ...
آدم وقت نمیکنه به خودش برسه. . مطالب بعدی. دو هفته نامه نداي ابوذر · برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي · هفته نامه وارثان زمين · دو هفته نامه ورامين و توسعه ...
هفته نامه نامه گناباد
سرگرمی. خاطره های شیرین در طب اطفال | 32 · نشاسته از کجا به دست می آید؟ نقاشی های سه بعدی که با مداد کشیده شده اند! ... برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي ...
سرگرمی. خاطره های شیرین در طب اطفال | 32 · نشاسته از کجا به دست می آید؟ نقاشی های سه بعدی که با مداد کشیده شده اند! ... برداشت هاي سنتي ازآموزه ها و نمادهاي اسلام شيعي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها