واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفتگو با بازیگر آشپز باشی
بازیگر نقش «سعید»، پسر بزرگ خانواده، محمدرضا غفاری است. غفاری متولد 1364 است و گرافیك خوانده و بعد از بازی در فیلم سینمایی «رؤیای خیس» و تله فیلم «ستارههای سوخته» كه هر كدام دنیای متفاوتی با همدیگر داشتند این بار در این سریال به ایفای نقش پرداخته و خودش از این اتفاق خیلی راضی است. سریال «آشپزباشی» قصه یك خانواده رستوراندار است كه حالا برحسب یك اتفاق، پدر و مادر خانواده دچار سوءتفاهم شدهاند و بچهها این میان سعی میكنند رابطه آنها را صمیمی كنند.بازیگر نقش «سعید»، پسر بزرگ خانواده، محمدرضا غفاری است. غفاری متولد 1364 است و گرافیك خوانده و بعد از بازی در فیلم سینمایی «رؤیای خیس» و تله فیلم «ستارههای سوخته» كه هر كدام دنیای متفاوتی با همدیگر داشتند این بار در این سریال به ایفای نقش پرداخته و خودش از این اتفاق خیلی راضی است. چهطور شد كه رفتی سراغ بازیگری؟ چه چیزی در آن دیدی كه باعث شد در این راه قدم برداری؟به انتخاب خودم به كلاسهای بازیگری رفتم و در مؤسسه كارنامه در سال 81 آغاز به آموختن كردم. سال 84 خانم درخشنده مرا برای فیلم سینمایی «رؤیای خیس» انتخاب كردند و وارد این عرصه شدم. بعد از آن سال 86 با سیروس الوند« ستارههای سوخته» و سال 87 هم «آشپزباشی» را كار كردم. خیلی خوشحالم كه با آدمهایی آشنا شدم كه از آنها كتاب خواندن و تئاتر دیدن را یاد گرفتم و شیوه زندگیام تغییر كرد. تو با كارگردانهای بنامی كار كردی و روند رو به جلویی داشتی. چهقدر این انتخابها مربوط به خودت بود؟من سه كار در كارنامه خودم دارم. در بین این كارها شاید یك سال یا بیشتر كاری نكردم در صورتی كه پیشنهاد هم داشتم و میتوانستم بیشتر كار كنم، ولی ترجیح دادم كار خوب انجام دهم. در انتخابهایم نه به صرف كارگردان خوب، بلكه به صرف كار خوب جلو رفتم و بین آنها بهترین پیشنهاد را انتخاب كرده ام. در مجموعه «آشپزباشی» از اول این نقش به تو پیشنهاد شد؟زمانی كه در كلاسهای بازیگری شركت میكردم، آقای پرستویی مدیر مركز بودند و مرا میشناختند و برای این كار به آقای هنرمند معرفی شدم و از اول هم شخصیت سعید پیشنهاد شد. چهطور به شخصیت سعید رسیدی؟ چهقدر این نقش به خودت نزدیك بود؟اتفاق خیلی خوبی كه در این سریال افتاد این بود كه برای اولین بار در سن و سال خودم بازی كردم. من در «رؤیای خیس» در سن 20 سالگی نقش یك نوجوان 16 ساله را بازی كردم و بر عكس در سن 21 سالگی در« ستارههای سوخته» نقش یك جوان 30 ساله را پذیرفتم. با وجود اینكه آن كارها برایم جذابیت داشتند، در این كار در سن و سال خودم بازی كردم. ضمن اینكه خود داستان برایم جذابیت داشت؛ داستان خانوادهای كه با وجود همه اتفاقاتی كه پشت سر میگذارند، انسجام دارند. الان كه كار را میبینم، بودن در این خانواده را دوست دارم و حس میكنم خانواده شیرینی است. كارم خیلی زیاد به راهنمایی های آقای هنرمند، آقای پرستویی و خانم معتمدآریا بستگی داشت، چون كاری كردند كه همه چیز برای ما باورپذیر شود وخودشان به قدری حرفهای و درست بازی میكنند كه ناخودآگاه آدمهایی كه در كنارشان بازی میكنند هم درست رفتار و هم درست بازی میكنند. چهقدر این گروه چهار نفره در پشت دوربین با هم انسجام داشت؟خیلی، از یك جایی به بعد قصه درونمان حل شد و حس میكردیم كه كاملا اعضای یك خانواده هستیم و همه خواهر و برادرها با هم یكی هستیم و چون زمان كار هم بالا بود این حس باورپذیرتر میشد. اولین باری كه جلوی دوربین رفتی چه حسی داشتی؟حس خیلی عجیب و غریبی بود. از 5 صبح تا نیمههای شب كارمیكردیم. نمیدانستم كه زمان چهطور میگذرد. خیلی استرس داشتم. به تدریج این فضا برایم عادی شد؛ ولی روز دوم استرس بیشتری داشتم چون تازه فهمیده بودم چه كاری انجام میدهم. نهایت چیزی كه در دنیای بازیگری برای خودت در نظر گرفتهای چیست؟ جدا از دنیای بازیگری زندگی خوبی داشته باشم و اگر حتی در این عرصه هم نماندم زندگی قشنگی داشته باشم و از روزهای خودم راضی باشم. هیچ سقفی برای بازیگری نگذاشتهام به این دلیل كه آدم از یك ساعت دیگر خودش هم خبر ندارد، ولی امیدوارم به جاهای خوبی ختم شود و اگر هم نشد هیچ وقت غصهاش را نمیخورم . در كارنامهات، هم فیلم سینمایی، هم تلهفیلم و هم سریال داری. با كدام راحتتری؟ بازی در فیلمهای سینمایی را خیلی ترجیح میدهم ولی باید كار خوب را انتخاب كرد چرا كه مردم كار خوب را میپسندند. قبول دارم كه سینما ویترین خوبی دارد، اما كاری كه من از آن لذت بردم سریال «آشپزباشی» بود به این دلیل كه احساس كردم هر روزش به اندازه یك فیلم سینمایی در حال آموختن هستم و در كنار آدمهایی بودم كه در این حرفه بزرگترین هستند.منبع : همشهری تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]