واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چگونه يک کائنات بسازيم (2)
تکينگي با يک تپ مستقل خيره کننده و در لحظه اي پرشکوه، آني و فراگير، ابعادي فضايي خارج از محدوده ادراک ما پيدا مي کند. در نخستين ثانيه آفرينش (ثانيه اي که کيهان شناسان بسياري، چندين دوره از زندگاني خود را وقف بريدن آن به صورت لايه هاي هرچه نازکتر کرده اند) جاذبه و نيروهاي ديگر توليد مي شوند. در کمتر از يک دقيقه، ابعاد کائنات يک ميليون ميليارد بار بزرگتر مي شود و شتابان انبساط مي يابد. در اين لحظه دماي کائنات بسيار زياد مي شود و به ده ميليارد درجه مي رسد و براي آغاز واکنش هاي هسته اي ايجادکننده عناصر سبکتر_ عمدتا هيدروژن و هليوم و اندکي (در حدود يک اتم در هر صد ميليون) ليتيوم_ کفايت مي کند. در سه دقيقه 98 درصد کل ماده اي که در کائنات وجود دارد يا وجود خواهد داشت توليد مي شود. در اين لحظه کائنات ديگر به وجود آمده است. تمامي اين تغييرات در زماني معادل زمان لازم براي آماده کردن يک ساندويچ رخ مي دهند!اين که لحظه مزبور کي رخ داده است تا حدودي جاي بحث دارد. کيهان شناسان از مدت ها پيش درباره اين نکته با يکديگر بحث و مجاله داشته اند که دريابند لحظه آفرينش 10 ميليارد سال پيش بوده يا 20 ميليارد پيش يا نقطه اي در حد فاصل اين دو. چنين به نظر مي رسد که کم کم در مورد رقم 13.7 ميليارد سال به توافق نزديک مي شوند، اما اندازه گيري و تعيين زمان دقيق چنين چيزهايي فوق العاده دشوار است. آنچه در اين مورد مي توان گفت اين است که در نقطه اي نامعين در گذشته اي بس دور، به دلايل نامعلوم لحظه اي به وجود آمد که در علم با عبارت t=0 توصيف مي شود. در نقطه اي نامعين در گذشته اي بس دور، به دلايل نامعلوم لحظه اي به وجود آمد که در علم با عبارت t=0 توصيف مي شود. البته خيلي چيزها هست که ما چيزي درباره شان نمي دانيم و بخش بزرگي از آنچه را که تصور مي کنيم چيزي درباره اش مي دانيم عملا نشناخته ايم. حتي نظريه انفجار بزرگ نيز نظريه اي بسيار جديد است. اين نظريه از حدود دهه 1920 به بعد که نخستين بار به طور آزمايشي توسط ژرژ ادوار لومتر کشيش، فيزيکدان و منجم بلژِکي مطرح شد، مورد توجه و بررسي بوده است اما تا اواسط دهه 1930 که دو متخصص اخترشناسي راديويي به کشفي خارق العاده و سهوي نايل آمدند هنوز به نظريه اي فعال در عرصه کيهان شناسي تبديل نشده بود.اين دو اخترشناس، آرنو پنزياس و رابرت ويلسن نام داشتند. در سال 1965 آن ها مي کوشيدند از يک آنتن مخابراتي عظيم متعلق به آزمايشگاه هاي شرکت بل هامدل واقع در ايالت نيوجرسي استفاده کنند اما يک صداي پس زمينه پيوسته_ صداي هيس يکسره که هر کار آزمايشي را غير ممکن مي ساخت_ در کارشان اختلال ايجاد مي کرد. اين صدا بي وقفه در نقطه اي خاص ادامه داشت. از هر گوشه آسمان، شب و روز و در هر فصلي به گوش مي رسيد.
اخترشناسان جوان، يک سال از عمرشان را صرف انواع کارهايي کردند که گمان مي کردند به رديابي و از ميان بردن آن صدا خواهد انجاميد. تک تک دستگاه هاي الکتريکي را آزمايش کردند. ابزارهاي دقيق را از نو ساختند، مدارها را آزمايش کردند، سيم ها و کابل ها را شل و سفت کردند، پريزها را گردگيري کردند، از ديش بالا رفتند و تک تک درزها و پرچ ها را با نوار لوله اي پوشاندند. دوباره از ديش بالا رفتند، با جارو و فرچه به جانش افتادند و سطح آن را از وجود چيزهايي که بعدها در يک مقاله از آن با عبارت «ماده سفيد دي الکتريک» يا به زبان عوام فضله پرندگان نام بردند پاک کردند. هيچ يک از چاره هايي که انديشيدند موثر واقع نشد.بي آنکه اين دو اطلاعي داشته باشند، درست به فاصله 48 کيلومتر در دانشگاه پرينستن، گروهي از دانشمندان به رهبري رابرت ديک، دست اندر کار تحقيق براي يافتن همان چيزي بودند که اين دو مي کوشيدند از شرش خلاص شوند.ادامه دارد ... منبع: تاريخچه تقريبا همه چيز _ بيل برايسن _ ترجمه محمد تقي فرامرزي _ انتشارات مازيارتنظيم براي تبيان: م.ح.اربابي فر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 723]