واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسنامه اخلاقی جاوید (6)شرح "رساله حقوق" امام سجاد علیه السلام
اشاره:نمی دانم تا به حال نام "رسالة الحقوق" امام سجاد علیه السلام را شنیده اید یا نه؟این رساله، یکی از مکتوبات گرانسنگی است که از سرچشمه وجود فیاض آن امام به حق ناطق جوشیده است.این رساله مختصر در حقیقت درسنامه ای اخلاقی است که ترسیم کننده یک سلسله خط و مشی های رفتاری در حوزه تعاملات فردی و اجتماعی است.آن امام همام در این منشور جاوید، پنجاه و یك حق الهی را در هفت دسته بر می شمارد: اول: حق خداونددوم: حق نفس و اعضای بدنسوم: حق افعال عبادیچهارم: حق سائسان و رعایاپنجم: حقوق خویشاوندانششم: حقوق برخی اصناف اجتماعیهفتم: حق مالیدر اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان جعل شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز می شود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در این سلسله نوشتارها به خواست خدا برآنیم تا شرحی اجمالی از این "رساله حقوقی" به دست دهیم که چراغ پرتو گستری باشد در راه بندگی و بالندگیمان شکوری - گروه دین و اندیشه تبیانآنچه گذشت:در پنجمین شماره درسنامه اخلاقی جاوید، از زبان گویای امام سجاد علیه السلام، پیرامون حقوق همسر بر همسر، مملوک بر مالک، مولا بر عبد، پدر، مادر، برادر و فرزند بر یکدیگر درسهای نکته آموزی آموختیم، در این شماره باز رساله حقوقی آن امام برتر از جان را گشوده پای حرفهای نغز حضرتش زانو می زنیم و جرعه معرفت می نوشیم: 26- حق بنده آزاد شده ، برمولا خویش مولایى كه بنده اش را آزاد مى كند، باید بداند كه خداوند او را حامى و پناه آن بنده بى پناه قرار داده است ، در حقیقت او - بنده آزاد شده - وسیله اى است میان خدا و مولا یعنى با لطف و رحمت نسبت به بنده اش مى تواند جلب رضاى خدا كند و رحمت الهى را نصیب خویش سازد تا آنجا كه مى سزد همان برده ناتوان كه در جامعه بظاهر قدر و هویتى ندارد، مولاى خویش را از آتش دوزخ برهاند و دنیوى این است كه اگر بنده شده وارثى نداشته باشد، مولایى كه به او نعمت آزادى بخشیده ، میراث بر او خواهد بود تا در برابر مالى باشد كه براى او صرف كرده است .اگر مولا پس از آزاد سازى بنده خویش ، حقوق بعدى او را ادا نكند چه بسا میراث آن عبد، بر مولا گوارا حلال نباشد. و لا قوة الا بالله.1در روزگار ما، هر چند مساله بردگى به صورت گذشته مطرح نیست و اصولا تدابیر رهایى بخش اسلامى سبب گردیده است تا در ممالك اسلامى قبل از سایر جوامع مساله بردگى و برده دارى از میان برود، اما ثبت این حقوق كه امام سجاد - علیه السلام - براى حقوق متقابل مولا و بنده آزاد شده او مطرح كرده از آن جهت ثمر بخش است كه این رهنمودها خود گواه تدابیر عمیق رهبران دینى در گشودن زنجیرهاى بردگى و پس از آن حمایت اجتماعى از ایشان است .برده اى كه آزاد مى شود، عنصرى است بى پیوند با جامعه ، غریب و بى پناه و نیازمند حمایت و مساعدت. از این رو امام سجاد - علیه السلام - بر اساس مبانى دینى، مولا را موظف مى داند كه پس از آزاد ساختن بنده خویش ، او را رها و بى پناه نگذارند بلكه براى آزاد زیستن او را یارى دهد.اكنون دانسته مى شود كه چقدر فاصله است میان ذهنیت برده دارى در جوامع غیر اسلامى با آنچه در جوامع اسلامى بوده است! چقدر فرق است میان جوامع غربى و اروپایى و جوامع صدر اسلام و رفتار آنان بابردگان. چه این كه در جوامع غربى انسانهاى آزاد به جرم پوست سیاهشان به اسارت كشیده و به ممالك خود آورده و به عنوان برده مورد بدترین سوء استفاده ها قرار مى دادند و اكنون كه بظاهر آن گونه بردارى را كنار گذشته اند به غارت منابع اقتصادى و ملى و فرهنگى ملتهاى جهان سوم پرداخته اند و در پوشش حمایت از حقوق بشر، آزادیخواهان جهان را به تروریست بودن محكوم مى كنند و در برابر چشم جهانیان، خود به هر سرزمین و ملتى كه بخواهند زور مى گویند، فرمان مى رانند، لشكركشى مى كنند و حكومتهاى مردمى را عزل و حكام وابسته به خویش را بر سر ملتهاى مسلمان مسلط مى دارند!چه قدر تفاوت است میان مزورانی كه امروز در صحنه جهانى دم از دموكراسى و حقوق بشر مى زنند و هدفى جز حمایت از منافع سلطه گرانه خویش ندارند، با رهبران مسؤ ول و صادقى چون امام سجاد - علیه السلام - كه اگر در رساله حقوقش سخن از حمایت محرومان و بردگان به میان آورده ، خود در طول زندگیش صدها اسیر را آزاد ساخته و نه تنها به بردگان - كه انسانند و بنده خدایند - بلكه به حیوانات نیز كمترین ظلم و آزارى وارد نساخته است .
27- حق احسان كنندگان به انسانحق آن كس كه به تو نیكى و احسان كرده ، این است كه از او تشكر كنى و مراتب امتنان و قدرشناسى خود را به او بنمایى ، لطفش را به زبان آرى ، او را در محافل به نیكى یاد كنى و در اعماق وجودت برایش خالصانه دعا كنى تا از این طریق در نهان و عیان قدرشناسى كرده باشى . اگر توانستى باید لطفش را جبران كنى وگرنه مترصد فرصتى مناسب باشى.2 28- حق مؤذنان و منادیان نمازمؤذن ،خداى به را یاد تو مى آورى و به عبادت حق فرا مى خواند و بهترین بارى دهنده تو در راستاى عبادتى است كه خداوند بر تو واجب ساخته است .سپاس از مؤذنان در حقیقت سپاس از احسانگران است .آنگاه كه تو در خانه آرمیده اى چه بسا او را متهم كنى چرا كه در سحرگاه تو را از بستر گرم به محراب فرا مى خواند و این ناسازگار با طبع آسایش طلب آدمى است و نفس را خوش نمى آید اما او در كار خویش از سوى خدا هرگز متهم نیست شیوه اش مورد رضاى خداست .منادى اذان نعمتى است از خدا بر تو، پس با نعمت خدا بر خوردى نیك داشته باش و شاكر باش.3حق آن كس كه به تو نیكى و احسان كرده، این است كه از او تشكر كنى و مراتب امتنان و قدرشناسى خود را به او بنمایى، لطفش را به زبان آرى ، او را در محافل به نیكى یاد كنى و در اعماق وجودت برایش خالصانه دعـا كنـى تا از این طریق در نهان و عیان قدرشناسى كرده باشى. اگـر تـوانستـى باید لطفـش را جبران كنى وگرنه مترصد فرصتى مناسب باشى29- حق معنوى امام جماعتآن كسى كه در نماز جماعت به امامت مى ایستد، سفیرى میان تو و خداست . نماینده ، به درگاه پروردگار است ، از جانب تو، سخن مى گوید، برایت دعا مى كند و از جانب تو، واجبات و مستحبات نماز را به جا مى آورد، اگر نقصى در كار او باشد، مقصر اوست نه تو در حالى در كاستیهاى عمل او شریك نیستى .تو امام جماعت احسان خاصى نكرده اى اما او خود و نمازش را سپر تو ساخته و این لطف ، شایان قدردانى است . و لا قوة الا بالله 4 30- حقوق همنشینان حق همنشین این است كه با او نرمش و ملایمت اخلاقى داشته باشى ، در گفتگوى با او از مرز انصاف نگذرى ، با بى مهرى نگاه از او برنگیرى و در خور فهم او با وى سخن بگویى .اگر تو بر او وارد شده اى ، حق حركت و اقدام به ترك مجلس با توست ولى اگر تو ابتدا خواستن از وى حركت كنى و مجلس را ترك گویى . ولا قوة بالله 5چنان كه در این رهنمود تامل شود، امام - علیه السلام - به ریزترین نكات اخلاقى و لطفترین مسایل روابط اجتماعى اشاره كرده است . نكاتى كه اگر مورد توجه قرار گیرد، جامعه اسلامى در اوج اخلاق و آداب صحیح اجتماعى قرار مى گیرد و بى نیاز از رهاوردهاى ناهنجار روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتى غرب و شرق خواهد بود.* جمال نیایشگران، تالیف احمد ترابی1- و اما حق مولاك الجاریة علیه نعمتك فاءن تعلم ان الله جعلك حامیة علیه و واقیة و ناصرا معقلا و جمله لك وسیلة و سببا بنك و بینه فبا الحرى ان یحجبك عن النار فیكون فى ذلك ثواب منه فى الجل و بحكم لك بمیراثه فى العاجل اذالم یكن له رحم مكافاة لماانفقته من مالك علیه و قمت به من حقه بعد انفاق مالك فان لم تقم بحقه خیف فلیك ان لا یطیب لك میراثه و لا قوة الا بالله .2- و اما حق المعروف علیك فاءن تشكره و تدكر معروفة و تنشر له المقالة الحسنة و تخلص له الدعاء. فیما بینك و بین الله سبحانه فانك اذافعلت ذلك كنت قد شكرته سر و علانیه ثم ان امكن مكافاته . بالفعل كافاته و الا كنت مرصد له موطنا نفسك علیها.3- و اما حق الموذدن فاءن تعلم انه مذكرك بربك و داعیك الى حظك و افل اعوانك على قضا الفریضه التى افترضهاالله علیك عتشكره على ذلك للمحسن الیك . و ان كنت فى بیتك متهما لذلك ، لم تكن فى امر متهما و علم ، انه نعمة من الله علیك لاشك فیها فاءحین صحبة نعمة الله بحمداللله علیها على كل حال و الا قوة الا باالله .4- و اما حق امامك فى صلاتك فان تعلم انه قد تقلد السفارة فیما بینك و بین الله و الوفادة الى ربك و تكلم عنك و لم تتكلم عنه و دعالك تدع له و طلب فیك و لم تطلب و لم تطلب فیه و كفاك هم القام بین یدى الله و المساء لة له فیك . و لم تكفه ذلك فاءن كان فى شى ء من ذلك تقصیر كان بهدونك و ان كان اثما لم تكن شریكه فیه ولم علیك فضل ، فوقى نفسك بنفسه ووقى صلاتك تطلاته ، فتشكر له على ذلك ولا حول و لا قوة الا بالله .5- واما حق الجلیس فاءن تلین له كنفك و تطیب له جانبك و نتصفه فى مجاراة اللفظ و لا تغرق فى نزع الحظ اذا الحظت و تقصد فى اللفظ افهامه اذا لفظت وان كنت الجلیس الیه كنت فى القیام عنه بالخیار و ان كان الجالس الیك كان باالخیار و ال تقوم الا باذنه و لا قوة الا بالله .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]