محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827563628
معلم اخلاق و زهد
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: معلم اخلاق و زهد
آيتالله علياكبر فيض، معروف به مشكيني در سال 1300 شمسي در روستايي از توابع شهرستان مشكين و در خانوادهاي متدين و اهل علم چشم به جهان گشود. پدرش روحاني منطقه و مورد وثوق اهالي بود و به رتقوفتق امور مردم ميپرداخت. هنگامي كه همراه پدرش به نجفاشرف مهاجرت نمود وي به مكتبخانه ميرفت. پس از بازگشت در زادگاه تحصيل را ادامه داد. با رحلت پدر، به اردبيل سفر كرد و بخشي از دروس را در اردبيل به پايان برد.
ايشان در مورد سالهاي سخت زندگي در اردبيل ميگويد:1
آيتالله مشكيني سپس براي ادامه تحصيل به قم عزيمت نمود و چندي بعد براي شركت در دروس فقهاي حوزه علميه نجفاشرف به آن ديار رهسپار شد اما به دليل بيماري بار ديگر به قم بازگشت و در درس آيتالله العظمي سيدحسين بروجردي، آيتالله محقق داماد و امام خميني(ره) شركت نمود. ايشان از خاطرات آن دوران چنين ميگويد:
صبح بيدار شدم. خوابي بيش نبود. چند وقتي نيز از اين ماجرا گذشت. در يكي از روزها تصميم گرفتم به دهات اطراف به ديدار دوستاني كه با پدرم رفت و آمد داشتند، رفته و ديداري از آنها انجام بدهم. شايد هم به اين جهت بود كه قصد خداحافظي داشتم. اين سفر انجام گرفت. هنگام بازگشت چون دوستان پدرم فهميده بودند كه سفر قم در پيش دارم، به اصرار پولي دراختيار من قرار دادند كه دقيقاً پنج تومان بود من به شهر آمدم و ديگر نظرم قطعي شده بود.
دوستانم نيز اعلام آمادگي كردند. در هنگام رفتن به محل سوار شدن، از نزديكهاي محل اقامت آيتالله بادكوبهاي كه امامت جماعت و عالم بزرگ اين شهر بود، ميگذشتم. موافق ادب ديدم كه به او نيز سلام كنم و سفر خود را به عرض ايشان برسانم. پس از خارج شدن از منزل ايشان، دوستم يك تومان به دست من گذاشت، گفت: از طرف همسايه آيتالله بادكوبهاي است. در همين لحظه بود كه به درستي خواب و لطف و رحمت الهي نيز پي بردم.>
ابعاد مبارزات آيتالله مشكيني
مبارزات آيتالله مشكيني داراي ابعاد وسيعي بود. كارهاي فردي و مخفي، همگامي با جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ارتباط با شخصيتهاي سياسي و مبارزان خط امام، مبارزه علني و موضعگيري صريح در برابر رژيم از ويژگيهاي اين مبارزات بود.بدون ترديد بسياري از فعاليتهاي ايشان هم چون صدها مبارز ديگر از ديد و حيطه قدرت ساواك پنهان بود كه بايد در خاطرات و يادداشتهاي فردي افراد جستجو نمود.شايد برخي از آنها كه هنوز در جايي ثبت نشده از ميان نرفته باشد؛ ليكن آنچه نوشته ميشود، همواره بخش مستند به اسناد يا خاطرات ميباشد.
نكته ديگر اسناد شخصيتها عموماً در پرونده شخصي يا موضوعي آنها به صورت كامل وجود ندارد. ساواك آن چنان دقيق و منظم نبود كه تمامي اسناد فرد يا موضوعي را به درستي جمعآوري كند، لذا چه بسيار اسنادي كه در پرونده ديگران باشد و در پرونده شخصي يا جمعي يافت نشود. از جمله آنكه نمونههايي از اسناد ايشان را در مجموعه 22 جلدي اسناد حضرت امام (امام خميني در آئينه اسناد، تهران، دفتر نشر آثار امامخميني، 1386) يافتيم كه در پرونده خود آن مرحوم وجود نداشت. آنچه در اين بخش ميآيد، نگاهي ديگر به اسناد سالهاي 1353----- 1357 ميباشد. اميد است با چاپ كتاب بتوانيم در حد وسع و امكان انجاموظيفه نماييم.
در سندي مربوط به سال 1352 ميخوانيم:
ساواك در ادامه گزارش مينويسد:
اقامت آيتالله در شهرستان گلپايگان - نزديك قم - ارتباط وسيع طلاب و رفت و آمدهاي بسيار آنان را موجب شد. شهرباني طي گزارشي اعلام نمود:
به دليل استقبال مردم از ايشان ساواك آيتالله را از گلپايگان به كاشمر خراسان تبعيد نمود تا دسترسي طلاب و مدرسين به ايشان كمتر شود.
در گلپايگان معلمان و دبيران مدارس نيز ارتباط وسيعي با آيتالله مشكيني برقرار كرده بودند. تا آنجا كه جلسات منظم مذهبي تشكيل ميدادند. در اين جلسات اقشار ديگر نيز حاضر ميشدند. روند وضعيت به نوعي بود كه گلپايگان به يك پايگاه ضد رژيم در منطقه بدل شده بود و به شدت مردم جذب ميشدند. پس از تبعيد، انعكاس عدم حضور ايشان در ميان مردم شهر تأثيري بسزا داشت. آيتالله مشكيني به كاشمر تبعيد شد. ايشان از كاشمر گاهي به قصد پناه بردن به حضرت رضا(ع) - خاصه در ماه مبارك رمضان به مشهد مسافرت ميكرد. ساواك مينويسد: در كاشمر خيلي محدود و سخت بود و نميگذاشتند ايشان با كسي حرف بزند، نماز بخواند و موعظه كند. با حضور ايشان در مشهد، از تهران عدهاي به مشهد رفته تا با ايشان ديدار نمايند. ساواك مينويسد عدهاي از بازاريان كه از فداييان مشكيني ميباشند، با ايشان ديدار نمودند. آيتالله و يكي از روحانيان پس از پايان ماه رمضان كه تبعيد بودند به قم مراجعت نمودند؛ ولي هيچكدام جلوس نداشتند، عدهاي از طلاب براي ملاقات با مشكيني به درب منزل مراجعه ميكردند ولي داماد ايشان جلو درب آمد و گفت: آقاي مشكيني راضي نيست كسي به ديدن ايشان بيايد و از مراجع تقليد كسي به ديدن ايشان نرفته است.
اما پس از چند روز درس خود را در مسجد امام با تفسير قرآن كريم آغاز نمود. ساواك طي بررسي ميان طلاب شركتكننده در درسهاي ايشان، گزارش ميدهد اكثراً طلبههاي ناراحت و سابقهدار هستند. درسها همه روزه از ساعت 11 --- 12 صبح تشكيل ميشد.
آنچه براي ساواك مهم بود، اين بود كه اين دستگيري باعث بالا رفتن محبوبيت و تحكيم موقعيت ايشان و اقبال طلاب شده تا آنجا كه
كارشناس ساواك در تحليل خود به بيراهه رفته يا نخواسته حقيقت را بيان كند. زيرا سوابق گذشته ايشان و سيره و عملكردش چيزي جز استمرار مبارزه نبوده است.
يكي از اقدامات آن مرحوم در همان روزهاي اول ورود به قم، تهيه منزل براي طلابي بود كه فاقد حجره و خانه بودند. رسيدگي به مشكلات طلاب و دقت در زندگي آنها، تعجب: ساواك را برانگيخت. سئوال اين بود كه بودجه از كجا ميآيد؟ پاسخ ساواك اين بود كه: بحث خمس ايشان در مسجد امام، سهم مبارك امام، سهم سادات، باعث انتقاد چندطلبه پاي درس شد. گزارشنويس ساواك خوشحال از اين اعتراض! مينويسد:
به دنبال بحث خمس آيتالله مشكيني، تحليلي از ساواك قم به تهران ارسال شده است كه در آن وضع مالي، بودجه، مخارج حوزه و طلاب مورد توجه قرار گرفته است. تحليلگر ساواك نوشته است:
در تحليل ديگري ساواك قم به كتاب شهيد جاويد اشاره نموده، مينويسد:
كارشناس ساواك در نظريه خود، آن را مرحلهاي براي شكاف ميان روحانيت ارزيابي نموده است.
در 19/6/56 گزارشي آمده است كه در مورد دستگيري يا ممنوعالخروج بودن آيتالله مشكيني است وخواسته شده كه به وضعيت فعلي پرونده رسيدگي شود.در 15/9/56 ساواك ليستي از وعاظ ممنوعالخروج به تمامي ساواكها ابلاغ نموده است.
فعاليت آيتالله مشكيني با توجه به ابعاد مبارزه
آيتالله مشكيني در 10/3/57 طي تماسي با دفتر برخي از آقايان از جمله مرحوم آيت الله گلپايگاني درخواست نمود به مناسبت 15 خرداد دروس را تعطيل نماييد. در سال 57 با حركت امام از نجف به پاريس، آيتالله مشكيني طرح ارسال تلگراف به رئيس جمهوري فرانسه و حفظ شخصيت امام و رهبر را داد. ساواك بيشتر حركت را در قم و ميان مدرسين حوزه در رابطه با آيتالله مشكيني ارزيابي مينمود.
ساواك تلاش ميكند تا در حوزه اختلافافكني كند؛ اما جايگاه آيتالله مشكيني و آيتالله رباني شيرازي به عنوان مدافع راه امام مانع از اجراي توطئه بود. با اين همه، تعرض به ديگر مراجع افزايش يافت؛ به ويژه پس از ديدار فرح از نجف.ساواك پس از حكومت نظامي در قم، آيتالله مشكيني را دستگير كرد و با اشاره به پيشنويس اعلاميه و دستنويس آن كه به امضاي چند روحاني سابقهدار نوشته شده بود، در گزارش و گردش كار خود از عملكرد حركت آيتالله مشكيني مينويسد:
ساواك پس از دستگيري در گزارش تكميلي خود، آورده است:
فعاليتهاي آيتالله مشكيني به روايت اسناد شهرباني
در ميان اسناد شهرباني و گزارشات انتظامي، اسناد قابل ملاحظهاي درباره فعاليت، موقعيت و ارتباطات آيتاللهمشكيني وجود دارد كه تكميلكننده اسناد ساواك خواهد بود. آنچه ميآيد اشاره به چند مورد جزئي بوده است، كه در بخش ضمائم كتاب مندرج است.
6/2/48 طبق اطلاع واصله جلسات دعاي ندبه كه مدتي تعطيل بوده مجدداً توسط علياكبر فيض مشكني كه از روحانيون طرفدار ]امام[ خميني ميباشد و از آن شهرستان طرد شده بود مجدداً تشكيل و روز 25/11/47 اولين جلسه آن با شركت حدود 200 نفر از طلاب در كتابخانه مدرسه حجت تشكيل گرديد. پس از قرائت دعاي ندبه فيض مشكيني اظهارداشته است: طلاب بايد استقامت داشته باشند و تلخي روزگار را بچشند زيرا اميد ملت ايران به آنان است و در خاتمه بيانات خود آزادي زندانيان را خواستار گرديد. سازمان اطلاعات و امنيت كشور درخواست نموده است كه از تشكيل جلسات مزبور جلوگيري شود خواهشمند است دستور فرماييد هرگونه پيشينه كه از جلسه مورد بحث موجود است اعلام و با تبادلنظر با ساواك قم اقدام لازم به عمل آورند.
در گزارش ديگري، مورخ 25/11/47 به تشكيل جلسه با همان كيفيت اشاره شده اما آيتالله مشكيني در پايان، منغيرمستقيم طلاب را به ايجاد و استقامت در برخورد با شدايد دعوت و با كلمات عربي از محبوسين و مظلومين سخن گفته است.
در گزارش ساواك به شهرباني ضمن اشاره به جلسه دعاي ندبه آمده است: علياكبر فيض مشكيني در خاتمه سخنراني ضمن اشاره به زندانيان آزادي آنان را خواستار شد و به دشمنان قرآن و روحانيت نفرين كرده است.
در مورد تبعيد آيتالله مشكيني به ماهان كرمان درگزارش ساواك به شهرباني كرمان آمده است: علياكبر فيض مشكيني كه از روحانيون و عناصر اخلالگر و ناراحت شهرستان قم ميباشد، فعاليتهايي در جهت ايجاد تشنج و تحريك مردم به شورش و بلوا داشته طبق راي كميسيون امنيت اجتماعي قم به سه سال اقامت اجباري در ماهان كرمان محكوم گرديده، خواهشمند است دستور فرماييد با همكاري ژاندارمري محل، اعمال و رفتار نامبرده را طي مدت اقامت در آن شهرستان دقيقاً تحت كنترل قرار داده و ضمن ايجاد نمودن محدوديتهاي لازم جهت وي نتيجه را اعلام بدارند.
چون در دوران تبعيد، ايشان همواره سخنراني و نماز جماعت در ماهان كرمان برگزار ميكرده است، از شهرباني برازجان نامهاي به رياست اطلاعات گزارش ميشود كه:
در گزارش 4/3/53 شهرباني ماهان به رياست اطلاعات و امنيت استان كرمان مينويسد:
در گزارش مورخ 2/4/53 كميسيون تشكيل و تصميم به تغيير محل تبعيد آيتالله مشكيني از ماهان به گلپايگان گرفته ميشود. شهرباني در كنار گزارشهاي ساواك به صورت مرتب اخبار را به ساواك و ديگر مقامات انتظامي ميرساند.
ساواك در 20/4/53 طي نامهاي به شهرباني گلپايگان انتقال ايشان را اعلام و تاكيد مينمايد و مينويسد: ورود آيتالله مشكيني به گلپايگان با استقبال مردم مواجه شد به طوري كه رئيس شهرباني طي گزارشي به اداره اطلاعات شهرباني 8/5/53 مينويسد:
در گزارش تكميلي ديگر از سوي منابع شهرباني سخن از حضور تعدادي طلاب علوم ديني كه همه روزه به ملاقات نامبرده ميآيند و برخي از كسبه بازار كه از ايشان دعوت نموده تا در مسجد بازار اقامه نماز نمايند، به ميان آمده است. در اين گزارش به وي تذكر داده شد كه در مسجد بازار حاضر نشود اما وي توجه نكرده و تعمداً به مجسد ميرود. چون گلپايگان شهري است مذهبي، توقف وي در اين شهر به صلاح نبوده مستدعي است امر مقرر فرماييد نامبرده را به يكي از شهرستانهاي ديگر كه مسافت بيشتري با قم داشته باشد انتقال فرماييد از آن پس گزارشهاي مكرر در مورد ارتباط مردم، طلاب، مسافرين از قم با ايشان است. حتي طبق نامه سپهبد صمديانپور رئيس شهرباني كشور به رياست ساواك
در تاريخ 28/8/53 از اداره اطلاعات به رياست شهرستان قم گزارش ميشود كه گزارشها همچنان از بياعتنايي ايشان به مقرارت تبعيد ادامه مييابد تا اينكه به كاشمر تبعيد ميشود و باز گزارشهاي مكرر از وضعيت ايشان در تبعيدگاه جديد.
يورش به منزل آيتالله
در خرداد 1357 ساواك طي بازرسي منزل آيتالله بيش از 38 قلم كتاب از آثار نويسندگان و مترجمان مختلف و تعدادي عكس و نامه و ... از خانه ايشان پيدا ميكند كه از آن جمله آنهاست:
- كارت تبريك عيد نوروز كه داراي عكس امام خميني بود 2قطعه.
- عكس شهيد آيتالله سيدمحمدرضا سعيدي كه به اشتباه غلامرضا سعيدي نوشته شده است!
- دست نوشتهاي از وضعيت كرمانشاه و اصفهان و قزوين كه گزارشي از تظاهرات و مبارزات مردم بود.
- نامه آيتالله مشكيني به پدرش كه حاوي مطالب انقلابي بود (پدر آيتالله مشكيني سالها پيش از تاريخ آن نامه به رحمت حق پيوسته بود.)
- اعلاميه دستنويس تحت عنوان يك برگ.
- نامهاي از سوي جمعي از برادران مسلمان دانشجو به آيتالله مشكيني.
مبارزات مستمر در تبعيد
علما و روحانيان مبارز در دوران تبعيد هم فرصت و ميدان مناسبي براي فعاليتهاي مذهبي سياسي پيدا ميكردند، به گونهاي كه نقش آنها در بيداري و رشد انقلابي مناطق قابل توجه است.
دوران تبعيد آيتالله مشكيني در شهرهاي مختلف از جمله سه سال در ماهان كرمان از اين قاعده مستثني نيست.
ايشان در اين دوران با اقامه نماز جماعت و سخنراني سياسي نقش تعيينكنندهاي در ماهان داشتند. يكي از سنتهاي سازنده ايشان ديدار مردم، طلاب، روحانيون با تبعيديها بود.
در دوران تبعيد در ماهان عدهاي از فضلاي حوزه علميه قم جهت تبليغ و ديدار با ايشان وارد ماهان شدند. ازدحام جمعيت و اقبال مردم جهت شركت در اين ديدار، موقعيت مناسبي براي اهداف زير پديد آورد:
1- سرنگوني رژيم شاه. وي ميگفت اگر مطرح كنم به جاي بدتر از اينجا تبعيدم ميكنند. اين كنايه، از آن دوران خفقان، كوبندهتر از تصريح بود.
2- فعاليتهاي مذهبي و فرهنگي كه وي پيرامون آنها بحث مينمود. همين فعاليتها باعث شد كه ايشان را از ماهان به گلپايگان تبعيد كنند.
ايشان در خاطرات خود ميگويند:
ايشان در شهرستان گلپايگان نيز به فعاليتهاي خود ادامه داد. پس از يك سال وقتي نفوذ و اقبال مردم به سوي ايشان را مشاهده نمودند، بار ديگر ايشان را از گلپايگان به كاشمر در شرق استان خراسان بردند. آيتالله مشكيني در ادامه خاطرات تبعيد ميگويند:
دوران تبعيد مشهد
شهرباني از مشهد در مورد فعاليت آيتالله مشكيني، از جمله حضور در مدرسه علميه ميرزاجعفر، تدريس علوم ديني كه در نتيجه منجر به دستور سريع براي دستگيري وي از سوي سرتيپ بهرامي، رئيس ساواك شد گزارشهايي ارائه كرده است. در اين رابطه سرگرد معتمدي با هماهنگي رياست دادسراي مشهد دستور دستگيري وي از منزلش را صادر كرده و سرهنگ عربشاهي مراقبت از جلسات و درس را به عهده ميگيرد. پس از حضور آيتالله در تكيه تهرانيها، مدرسه ملاهاشم و نواب و مسجد جامع گوهرشاد، بهرامي رياست ساواك خراسان دستور دستگيري به دور از چشم مردم را ميدهد.او در مشهد مورد استقبال طلاب قرار ميگيرد. تا آنجا كه در گزارش آمده است:
سيري در آثار آيتالله مشكيني
نامهها
در ميان اسناد نامههايي از آيتالله مشكيني به شخصيتها از جمله حضرت امام، ديگر مراجع، علما و برخي از دوستانش وجود دارد. برخي از اين نامهها از طريق مبادي قابل دسترس به دست ساواك افتاده است و برخي ديگر از طريق بازرسي منازل مخاطبان نامه. يكي از آنها، نامهاي است در دو صفحه و پنج محور خطاب به حضرت امام كه از طريق بازرسي منزل حضرت امام در 16/10/46 بدان دست يافته است. در اين نامه مطالبي چون: وضعيت دارالتبليغ، اوضاع مطبوعات كشور، مواضع برخي از علماي تهران و تفرقه، تشتت، اختلاف طلاب و حوزويان كه نهايتاً موجب سوء استفاده رژيم و ساواك از آنها شده است و نيز تصويب دهها قانون خلاف اسلام كه فرجام آن نابودي ملت و مملكت است، مذكور افتاده است.
در برخي از نامهها، نام و نشاني از مخاطب نمييابيم. قطعاً اين شيوهاي براي رعايت كردن جهات امنيتي مسئله بوده است.ايشان در يكي از اين نامههاي بدون مخاطب وضعيت ايران را با آندلس مقايسه و تاكيد كردهاند: اگر بيدار نشويم، تاريخ تكرار خواهد شد.
در نامه ديگري به دوست خود سفارش ميكنند:
در نامه ديگري كه گويي به يكي از علما نوشتهاند، يادآور ميشوند:
سرانجام اين عالم رباني پس از تحمل دوران سختبيماري و عمري رياضت و مبارزه با دشمنان درون و بيرون سرافرازانه در روز هشتم مرداد سال 1386 دعوت حق را عاشقانه لبيك گفت و روح پرفتوحش به ملكوت اعلاي پيوست. روحش شاد و راهش پر رهرو باد!
نامههاي منتشر نشده در مورد دستگيري، زندان، تبعيد، مشكلات مملكت و حوزههاي علميه
آيتالله مشكيني در دوران تبعيد در كاشمر نامهاي به آيتالله منتظري در 38 صفحه نوشته و در آن وضعيت جامعه، اوضاع سياسي ايران و توطئههاي دشمنان عليه اسلام، وظيفه حوزههاي علميه و آسيبشناسيهاي آن را يادآور ميشود.ارسال اين نامه را حجتالاسلام حيدري اردبيلي بر عهده ميگيرد كه خود روز بعد دستگير ميشود و مادرش به ناچار متن نامه و ديگر اعلاميههاي منزل را در كيسهاي پلاستيكي گذاشته و در باغچه منزل دفن ميكند. حجتالاسلام حيدري پس از آزادي، وقتي دفينه را ميگشايد مشاهده ميكند بيش از 3 صفحه آن حالت پوسيدگي پيدا نموده و از ميان رفته است. چند نكته برجسته آن نامه به قرار زير است:
دستگيري
از شما چه پنهان، اين بنده را همانند برده گريزپايي و برده رعيت به دستور كدخدايي به اسارت بردند و از نُه شهرستان اين كشور عبورم دادند و با قبض رسيدهاي رسمي و توصيههاي اكيد كه: مراقبت بشود و زير نظر باشد و غفلت نشود به وسيله دو مرد كار آزموده و ميدان نبرد ديده با اسلحه گرم و تحتالحفظ شديدي روانه داشتند. كوتاه سخن آن كه در مدت يك روز و دو شب با حركت سريع و پيمودن مسافت 1920 كيلومتر در ماهان كرمان داخل اتاقي از سنگ سياه به روي پتوي ساده سربازي افتادم. اينك هفت ماه است كه تحت شرايط نامساعد و مراقبت و تهديدات سختي از كار خود بيكارم و بدان سرگردانم.
علت دستگيري
در اواسط سفر اجباري كه اين جانب را از شهرباني قم عبور ميدادند، برگهاي به عنوان ذيل به دستم دادند:
از اين برگه رايي بر اتهام منسوبه خويش آگاهي يافتم به ماده 2 قانون فوقالذكر مراجعه كردم آنجا چنين نوشته بود (ماده 2 وظايف كميسيون عبارت است از الف: رسيدگي به عمل اشخاصي كه در شهرها و دهات مردم را عملاً منحرف ميسازد. ب: رسيدگي به عمل شخص يا اشخاصي كه كشاورزان را به امتناع از عمل كشت و زرع يا جلوگيري از ورود مالك خود وادار نمايند و همچنين رسيدگي كساني كه در امر وارد كردن خريد و فروش مواد مخدره دخالت نمايند.)
تبعيد ديگر علما
ضمناً مسبوق شدم عده زيادي از اساتيد عاليرتبه حوزه علميه قم را نيز در تحت همان ماده به اتهام مشابه اين جانب تبعيد نمودهاند.
راجع به حوزه علميه قم
اما راجع به زعماي حوزه علميه حقير از محيط دور و كناره صحراي بيآب و علف و كرانه كوير لوت چگونه صدايم را با آن هياهو و اختلاط امواج در محيط حوزه به سمع آنان برسانم، چنانچه شاعر گفته:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جايي نرسد فرياد است
ولي ميتوانم شمهاي از آرزوهاي قلبي خود را به شما بگويم:من آرزو دارم كه آنان در مرحله اول دست اتحاد و يگانگي به هم بدهند و اسباب و علل مولده اختلاف و دوئيت و سوءتفاهم را پيدا كرده و ريشه كن سازند و از مرض خطرناك تشتت و اختلاف كه از روز اول بر پيكر جامعه اسلامي عارض شده تا آنها را بدين طرز به خاك ذلت بنشاند نجات دهند و همه بدبختيها و تيرهروزيها و عقبماندگيها و تسلط اشرار و غارت منافع و اسارت سياسي اقتصادي مسلمين و طاري شدن استضعاف چند بعدي از قبيل استثمار افراد و استثمار منافع بلاد و استحمار افكار و استبداد هر نفراس و استبعاد احرار گرديد جداً بپرهيزند.
اتحاد
آيا به خاطر داريد چندي پيش عدهاي از علماي بزرگ اسلام در مصر گردهم آمدند و از بدبختي مسلمين جهان و حكومت نفاق و افتراق و عداوت بعضاً بر جامعه آنان و ملعبه و بازيچه شدن آنها در دست دشمنان اظهار تاثر كردند سخنها گفتند و تبادل افكار نمودند!؟ و بالاخره تصميم بر آن داشتند كه لجنه تقريبي تشكيل دهند و دانشمندان و روشنفكران از پيروان قرآن دعوت به توحيد كلمه تفاهم و تقارب و نزديكي نمايند باشد كه تا به حدي از سوابق حالات خويش را دريابند. آري آنها به گردهم درآمدند و با خلوص و صميميت بنياد چنين امري را ريختند و در اندك مدتي عده زيادي از رجال برجسته علمي و ديني كشورهاي اسلامي به آنان پيوستند و از ايران هم مرحوم آيتالله بروجردي و از لبنان مرحوم سيد شرفالدين و از نجف شيخ محمد حسين كاشف الغطاء بودند و در نتيجه الفت و تفاهم ممتد ميان روشنفكران فرق اسلامي حاصل آمد و فتواي عجيب و تاريخي و پر ارزش استاد بزرگ دانشگاه الازهرا شيخ شلتوت راجع به جواز تقليد مرامهاي اهل تسنن از فقهاي تشيع صادر گرديد و مجله وزين تاسيس و منتشر شد. آيا نبايد اقلاً رهبران داخل يك طايفه با هم الفت گيرند و به هم نزديك بشوند؟
روحانيت و وظايف طلاب
آيا روحانيت توجه دارد كه هدف آنها بايد همان باشد كه خداوند از ارسال پيمبران و كتابهاي آسماني؛ دارد يعني توجه دادن به مبدا معاد، تكميل عقول، ساختن انسانهاي مافوق، هدفي كردن اجتماع و بالاخره تاسيس زندگي مرفه عقلايي دنيا و سعادت جهان ديگر و در نهايت روشي است كه اگر كسي چنين ايدئولوژي و هدفي دارد او بايد همانند فرستادگان الهي از همه لذتهاي شخصي و جسمي بگذرد و همه را قرباني راه هدف كند چه آن كه انبياء عظام آسايش خويش را فداي آسايش ملت كردند و راحتي خود را قرباني سعادت آنها كردند. آنان اهداف صالحي داشتند و در راهش به هر صدمه حاضر شدند. آنها سعادت چند بعدي ميطلبيدند آنان با العيان ميديدند كه تأمين حياه و رفاه عيش براي خود با كوشش و سعي در طريق هدف جمع نميشود بدين جهت خود را فراموش كردند تا ديگران را بياد آورند و از خويش غايب شدند در متن اجتماع حاضر گشتند و از لذايذ خود دور شدند تا به سعادت جامعه نزديك شدند و رنجها و مرگها را به جان خريدند تا جامعه را زنده كردند (اولئك الذين هداهم الله فبهدا هم اقتده) من در حيرت و شگفتيام از آن فرد روحاني كه اطلاع از وظايف خطير خود ندارد آيا غفلت است يا تغافل؟ و هر دو اسفآور (فأين تذهبون و اني تؤفكون)؟
تعريف از روحانيت
روحانيت يعني سيد جمال بودن و بر ضد استعمارگران جوشيدن و سخنگفتن و بيدار كردن و هشياري بخشيدن و مشت استعمارگران و چشم استعمارزدگان را باز نمودن. روحانيت يعني شيخ مفيد و سيد مرتضي و علامه كاشفالغطاء شدن؛ با قلمها و قدمها و زبانها و بيانها در مجامع علمي و كنگرههاي بزرگ اسلامي حق را روشن كردن و باطل را زدودن، دوستان را نيرو دادن و دشمنان را آگاهانيدن يعني شيخ طوسي شدن در علوم مختلفه و فنون مربوط به لوازم روزمره با جديت عمل نمودن تحقيقات علمي نگاشتن، تفسيري عميق،اخباري منظم، اصولي متين، رجال مهذب و كتاب دعايي بر طبق تشيع صحيح نوشتن: وجاهدوالله حق جهاده هو اجتباكم.
روحانيت يعني عروه`الوثقي بودن و پولهاي سرشار و ليرههاي بيشمار را بدان احتمال كه ايادي استعمار در طريق وصول آن دخيل باشند، رد كردن و دامن روحانيت را به كثافت حرام و شبهه الوده نكردن. و بالاخره حقايق قرآن را درك كردن و در اعماق جان و روانش جا دادن و به مرحله عمل آوردن و با سعي و كوشش و فداكاري در ميان اجتماع و محيط مجامع بشري [بي] دريغ و رايگان قرباني دادن.
سيري در انديشهها
در سلسله دروس اخلاق، آيتالله مشكيني به مسايل اساسي و ريشهاي براي رشد و تعالي فرد و جامعه ميپرداخت. توجه به عوامل و موانع رشد به عنوان استاد اخلاق، از ويژگيهاي ايشان بود. سلسله دروس دوازدهگانهاي كه توسط حزب جمهوري اسلامي به عنوان درسنامه در سالهاي 1358--- 1359 منتشر ميشد، تأثير عميقي بر نيروهاي انقلابي سياسي آن دوران گذاشت.
درس اول
آقايان عزيز! دشمنان شما زيادند متوجه باشيد يكي از راههاي پيروزي شما بر دشمنان خارجي چنين است: من اين جمله را پيوسته از كوچكي و آنگاه كه وارد اين حوزه شدم با رفقا صحبت كردم و توصيه كردم. راه و طريق پيروزي شما بر دشمنان داخلي پيروزي بر نفستان است. اگر موساي نفستان بر فرعون نفستان پيروز شد شما پيروز هستيد و اگر در داخل مغلوب هستيد، بدانيد كه شما مغلوب هستيد. در صدر اسلام، مسلمانان ابتدا بر نفس پيروز شدند و بعد بر دشمن.
درس دوم
واي بر من اگر مشغول پروراندن اين جسم شوم و روحم را فراموش كنم و قصد خدايي را فراموش كنم و روانم را فداي تن كنم !
تا تن نكني لاغر، جانت نشود فربه
از كف ندهي جان را جانانه نخواهي شد
اي انسان تو در سفر حجي، تو به سوي خدا ميروي آنقدر خدمت كن به اين بدن كه بتواند انجام وظيفه كند. از آن مرد بزرگ الهي، مقدس اردبيلي كه بايد بگويم محقق و مقدس اردبيلي، سؤال كردند:گفت:
درس سوم
دوستان عزيز! شما را به خدا گاهگاهي با نفس خود با خود خلوت كنيد و از همه دنيا ببرّيد و نظري و عينك دقيقي بزنيد و به روحت و بركتاب روحت مطالعه كنيد، خطهاي باطل زياد نوشته پدر نوشته، مادر نوشته محيط نوشته، استاد نوشته، شاگردنوشته، رفيق نوشته، خطهاي باطل در كتاب روحتان زياد نوشته شده. شما مكلفيد آنها را پاك كنيد و جايش خط صحيح بگذاريد.
درس چهارم
شهادت آيتالله العظمي سيد محمدباقر صدر، چه فاجعهاي به عالم اسلام، چه نور درخشاني از كف رفت! چه مغز متفكري را از دست داديم! اي خداي بزرگ! من مطمئنم كه خون ناحق اين سيد عظيم مهلت نخواهد داد صدام رياست كند.
درس هفتم
يادم است از مرحوم آيتالله حجت پرسيدند: يك مثالي زد... وقتي كه نفس يك مقداري بالا رفت، مسلط شد برخودش كه ديگر ترك واجب از او محال است به آساني و راحتي واجباتش و بالاترش انجام يافته، مهمترين گناه را به آساني ترك ميكند.
درس هشتم
اين نفس را نفس انساني كنيد: خودتان را تكميل كنيد. خيلي نگذاريد آزاد بشود، نگذاريد آزاد بماند. اي شاگردان مكتب قرآن، به خدا اگر روحتان را تكامل ببخشيد، مملكت را به كمال خواهيد رساند.
درس نهم
توجه به اوامر خدا و فهميدن و به كار بستن آنها و خالصاً به كار بستن آنها مجاهدت لازم دارد. اين طور نيست كه انسان يك شب بخوابد، فردا يك مؤمن خالص و انسان كامل بشود.
درس دهم
اين دل است جلا پيدا ميكند. صفا پيدا ميكند با خدا مربوط ميشود الهام ميگيرد. تربيت دل كنيد. تربيت قلب كنيد.
درس يازدهم
وقتي انسان همه را در مسير صحيح قرار داد در آخر ميشود يك انسان الهي، يك فرشتهاي كه از آسمان به زمين آمده است. و فرشته زميني شده است.و يك انسان آسماني شده است، متخلق به اخلاقالله شده است نقس پاكيزه دارد، روان پاكيزه دارد، اوصاف الهي، اوصاف فرشتهاي و اوصاف ملكوتي دارد؛ زيرا كه از استعمال هر نيرويي صفاي نفس يافته است. از استعمال هر نيرويي يك صفت فاضلهاي پيدا كرده است. اين انسان ميشود انساني كه خدا جهان را براي او خلق كرده است.
درس دوازدهم
اسلام رياضت خاصي براي انسان دستور داده كه روح را مؤدبانه ترقي ميدهد، و كامل ميكند. داراي ابعاد كمال مينمايد. و آن انجام وظيفه در سه قدم است:
1- ترك محرمات
2- انجام واجبات
3- انجام مستحبات
پس از پيروزي انقلاب اسلامي
آيتالله مشكيني پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با توجه به بحرانها، درگيريها، جريانات سياسي فكري در درون جامعه، حوزه، حضور روحانيت آگاه، انقلابي، مدافع انقلاب و نظام با تكيه برايمان و اعتقادات جامعه، اطاعت از رهبري امام خميني(ره) توانست در ثبات نظام تأثيرگذار باشد. شخصيتهايي چون آيتالله مشكيني در متن حوادث قرار گرفتند. سختي، مشكلات، تهديد، ترور را به جان خريدند.
خصوصاً در حوادث آذربايجان حضور يافت و مسايل پشت پرده را روشن نمود. گرچه ايشان از سالهاي 1342 نسبت به تأسيس برخي مراكز همچون ديگر مدرسين انقلابي به ديده شك و ترديد مينگريست. در روزهاي پاياني رژيم پهلوي، ايشان و اكثريت مدرسين، خواهان بودند. در حالي كه عدهاي طرفدار طرح بودند، آيتالله مشكيني ايستادگي نمود و آن را حركتي انحرافي قلمداد كرد. آيتالله احمدي ميانجي در خاطرات خود ميگويند:
به من كه در ميانه بودم سفارش كردند تا آقاي مشكيني را كه در زنجان بودند، نسبت به اين مسئله قانع كنم و ايشان هم امام را قانع كنند تا عبارت: ما نيز با ماشين نزد آقاي مشكيني رفتيم. آقاي مشكيني گفتند: حسن نظر دارند، اما مگر با وجود شاه ميتوان انتخابات را آزاد كرد؟> در دوران ستم شاهي ايشان با امضاي جامعه مدرسين افزون بر 39 تلگراف و نامه و بيانيه عليه رژيم (1342----1357) به صورت جمعي دادند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دوران تأسيس نظام جمهوري اسلامي به عنوان شخصيت برجسته در راس هرم معنوي سياسي بودند. مسئوليتهاي ايشان عبارت بود از:
---- عضويت در خبرگان تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي
--- مسئول گزينش و اعزام قضات با حكم امام خميني(ره)
--- رياست مجلس خبرگان رهبري در سه دوره
--- امامت جمعه قم با حكم امام خميني(ره)
--- امامت موقت جمعه تبريز پس از شهادت شهيد آيتالله سيداسداله مدني
--- عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم
--- رياست شوراي بازنگري قانون اساسي
---- تأسيس جامعه`الزهرا(س) قم
---- تأسيس بيمارستان الهادي
---- تلاش براي ساختن مصلاي بزرگ قم
پس از ارتحال امام خميني(ره)
پس از ارتحال رهبر انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) اقبال براي مرجعيت به ايشان هم روي نمود. اما آيتالله مشكيني عموماً ارجاع به مراجع و بزرگان ديگر ميدادند. در استفتائي كه پس از رحلت امام ايشان با ارجاع به آيتالله العظمي حاج شيخ محمدعلي اراكي به عمل آوردند، با اجازه ايشان، باقي ماندن در تقليد از امام راحل رضوانالله عليه را جايز دانستند. از سوي ديگر پس از رحلت آيتالله اراكي، باز عدهاي به ايشان رجوع نموده و آيتالله مشكيني را اعلم دانستند. امام جمعه مشكين شهر در خطبهاي به مردم اعلام كردند، آقاي مشكيني مرجعيت را قبول نميكنند، ولي ميتوانيد از ايشان تقليد نماييد.
روحانيون منطقه تعدادي اعلاميه در خصوص قبول مرجعيت توسط آيتالله مشكيني و تبليغ ايشان در سطح منطقه منتشر نمودند. ولي باز ايشان به ديگران ارجاع ميدادند. آنچه براي ايشان مهم بود، تبليغ و حفظ اسلام، حفظ نظام اسلامي، وحدت جامعه، رشد و تعالي علمي و عملي حوزههاي علميه بود. و عمدتاً در خطبههاي نماز جمعه سخنرانيها و پيامهاي همايشها به آن تأكيد ميكردند. چون در نگاه ايشان ايشان تأكيد داشتند كه امروز دانشگاه و دانشگاهيان بايد كتاب خدا، قرآن كريم را از مظلوميت نجات بدهند. ايشان توجه خاص به نسل جوان داشته و با تحليل از گرايش جوانان به قرآن كريم يادآور ميشدند و .
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]
-
گوناگون
پربازدیدترینها