واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تعطيلی كارخانه بازيكنسازی ليگ برتر: سال سيزده، سال سقوط آنها برخلاف تصور جامعه فوتبال خيلي زود از زير سايه برق شيراز خارج شدند و وقتي در سال 1380 جام قهرماني مسابقات حذفي را بالاي سر بردند ورزشگاه حافظيه شيراز از نارنجي به زرد تغيير رنگ داده بود. مقاومت شهيد سپاسي شيراز پس از 13 سال حضور در سطح اول فوتبال ايران به دسته پايينتر سقوط كرد. پيشبيني اين اتفاق حتي تا هفتههاي پاياني نهمين دوره ليگ حرفهاي فوتبال ايران مقدور نبود و اساسا شخصيتي كه تيم شيرازي در اين سالها به نمايش گذاشت سقوط اين تيم به دسته پايينتر را غيرممكن جلوه ميداد اما پس از سوت پايان هفته سي و چهارم ليگ برتر دوران كمنوسان سپاسي هم در ليگ برتر به پايان رسيد. بازيكنان مقاومت غرق در اشك و حيرت زمين ورزشگاه راهآهن را ترك كردند و محمد احمدزاده كه براي نجات تيم شيرازي جاي داوود مهابادي را گرفته بود توان ترك نيمكت و حركت به سمت رختكن را نداشت. سقوط مقاومت به عنوان بازيكنسازترين تيم دهه اخير فوتبال ايران اتفاقي عجيب و قابل بررسي است. در حالي كه بسياري از تيمهاي متمول فوتبال ايران با تكيه بر تواناييهاي محصولات مقاومت اهداف بزرگي در سر داشتند، كركره كارخانه توليد بازيكن ليگ برتر تا اطلاع ثانوي پايين كشيده شد. سقوط مقاومت به ليگ دسته اول با جدايي غلام پيرواني از اين تيم پس از 10 سال همزمان شد و طبيعتا اكنون اين عامل به عنوان اصليترين فاكتور سقوط يكي از پرسابقهترين تيمهاي ليگ برتر فوتبال ايران مورد بررسي قرار خواهد گرفت. از بهزاد تا فجر شهيد سپاسي در سال 1367 تعدادي از جوانان شيرازي تيمي به نام «بهزاد» تاسيس كردند و ليگ دسته دو محلي شيراز محل آغاز فعاليت اين تيم نام گرفت. پس از شهادت مجيد سپاسي در جنگ تحميلي تيم بهزاد به احترام اين شهيد به فجر شهيد سپاسي شيراز تغيير نام داد. در سال 1371 سپاه پاسداران باشگاه را خريداري كرد و به عنوان متولي مالي فجر شهيد سپاسي برنامههايي را براي معرفي اين تيم به سطح اول فوتبال كشور در نظر گرفت. چهار سال بعد در سال 1375 فجر شهيد سپاسي به عنوان قهرماني ليگ استان فارس رسيد و يكسال بعد در ليگ آزادگان در كنار بزرگان فوتبال ايران عرض اندام كرد. در ابتدا اينطور به نظر ميرسيد كه تيم تازهوارد شيرازي بنيه و بضاعت كافي را براي بقا در اين سطح از فوتبال ندارد اما در يك دهه و اندي اخير بسياري از تيمهاي ريشهدار و متمول ليگ آزادگان و پس از آن ليگ برتر به دستههاي پايينتر سقوط كردند اما فجر كه در سال 1386 به مقاومت تغيير نام داد ماندگار شد و يكي از سهميههاي هميشگي ليگ برتر نام گرفت. آنها برخلاف تصور جامعه فوتبال خيلي زود از زير سايه برق شيراز خارج شدند و وقتي در سال 1380 جام قهرماني مسابقات حذفي را بالاي سر بردند ورزشگاه حافظيه شيراز از نارنجي به زرد تغيير رنگ داده بود. آنها در جام باشگاههاي آسيا مقابل السد قطر به ميدان رفتند و بهرغم ناكامي در آن مسابقه فصل جديدي را در فوتبال شيراز رقم زدند. شايد اگر سقوط مقاومت با سناريويي كه دو فصل گذشته رخ داد، دو سال قبل در فوتبال ايران اتفاق ميافتاد همه از تاثير رمالها و جادوگرها در اين پروسه ميگفتند اما امروز ديگر ماجراي سحر و جادو از سكه افتاده و كسي نميداند چرا و چگونه تيمي كه تا هفتههاي پاياني نيمفصل اول در ميان مدعيان قهرماني خودنمايي ميكرد در پايان مهمان ناخوانده ليگ دسته اول لقب گرفت. يكسال قبل مشابه اين اتفاق براي نماينده ديگر استان فارس (برق شيراز) رخ داد و آنها هم در حالي كه روياي قهرماني در ليگ هشتم را در سر ميپروراندند ناگهان در باتلاق قعرجدول گرفتار شدند. مقاومت در اين سالها چندين بار تا آستانه سقوط به دسته پايينتر پيش رفت اما هر بار با چنگ و دندان خودش را حفظ كرد تا هر بار غلام پيرواني ميگفت: «ايمان داشته باشيد ما سقوط نميكنيم.» همه بيقيد و شرط به ادعاي او ايمان بياورند. عشق به پيرواني، نفرت از پيرواني مقاومت سپاسي از معدود تيمهاي ليگ برتري بود كه دشمني را مقابل خود نميديد. آنها حتي بارها به واسطه ارائه نمايش درخور تحسين در مصاف با استقلال و پرسپوليس در ورزشگاه آزادي مورد تشويق هواداران اين دو تيم قرار گرفتند و اساسا كاراكتر غلام پيرواني پس از پيروزي و شكست بهگونهاي بود كه ستيز با اين مربي و دوست نداشتن او كار دشواري به نظر ميرسيد. عشق هواداران مقاومت به غلام پيرواني پس از سقوط اين تيم به ليگ يك به نفرت تبديل شد. شيرازيهاي حاضر در ورزشگاه راهآهن پيرواني را كه در جايگاه ويژه نشسته بود هدف گرفتند و با شعارهاي تند و تيز خود او را مقصر اصلي سقوط سپاسي قلمداد كردند. درباره رويكرد غلام پيرواني به مقاومت سپاسي در نخستين فصلي كه او پس از مدتها مسئوليتي در اين تيم نداشت اما و اگرهاي زيادي مطرح شد. سرمربي و همهكاره سابق باشگاه پس از كوچ به تيمملي اميد انتظار داشت حكم مشاور عالي مديرعامل بهنامش صادر شود و وقتي اين اتفاق نيفتاد در چند گفتوگوي تند و تيز از زحمات 10 سالهاش كه ناديده گرفته شد، صحبت كرد. پيرواني حتي براي مقابله بهمثل مدتي به عنوان مشاور فني باشگاه برق شيراز مشغول به كار شد و اين باشگاه را خانه خود ناميد. سرمربي سابق مقاومت در روزهايي كه اين تيم روزگار خوبي را در ميان صدرنشينان سپري ميكرد در اظهار نظري طعنهآميز و با كلام شعرگونهاش آينده پيشروي تيم را تاريك توصيف كرد و جمله «عاقبت اين نردبان افتادني است» را به زبان آورد. در تب و تاب سقوط آزاد مقاومت داوود مهابادي، سرمربي جديد تيم هم معتقد بود تعدادي از بازيكنان از افرادي خارج از تيم خط ميگيرند. او پس از بركناري تلويحا به دلخورياش از غلام پيرواني اشاره كرد و گفت اينجا فضا براي نتيجهگيري فراهم نيست. بعد از مهابادي، محمد احمدزاده هم هرگز از زير سايه غلام پيرواني خارج نشد و بارها اعتراف كرد در اين تيم فقط و فقط مستاجر شاغلام است. عاقبت نردبان مقاومت سقوط كرد و صداي شكستن استخوان كمر او به گوش تمام ساكنان جزيره فوتبال ايران رسيد. تنها حسرت باقي مانده دل ليگ برتر براي سكوهاي سوت و كور و زمين پر از چاله و چوله ورزشگاه حافظيه شيراز تنگ نميشود. تنها يك افسوس باقي ميماند و آن اينكه جواز ليگ برتري يكي از تيمهاي خاص و متفاوت فوتبال ايران باطل شد. تيمي كه در اين سالها بازيكنان زبدهاي مثل علي انصاريان، سياوش اكبرپور، مهدي رحمتي، مجتبي زارع، مهرزاد معدنچي، حسين آشنا، اميد روانخواه، مهدي رجبزاده، علي عليزاده، سوشا مكاني، داوود سيدعباسي، علي سامره، فراز فاطمي و دهها بازيكن ديگر را به فوتبال ايران معرفي كرد. سقوط برق و مقاومت در طول دو سال حاصل زحمات بيوقفه مديران فوتبال شيراز بود. آنها هميشه به حداقلها راضي بودند و اين اواخر بهگونهاي رفتار كردند كه انگار خداحافظي تيمهاي شيرازي از ليگ برتر يك پروسه از پيش تعيين شده است. آنها حالا ميتوانند ايمان داشته باشند كه درست به هدف زدند.منبع: تهران امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]