محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826909643
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان ایسنا - وحيده فلاح سليماني - دورق نام قديم منطقهاي بوده كه در كتابهاي كهن بسيار از آن ياد شده است. نقل است كساني كه از فارس و كرمان قصد حج داشتهاند در اين جا كه مكاني آباد و خرم به شمار ميرفته اسكان مييافتند. در دوره افشاريه قبيله بنيكعب كه در حاشيه رود بهمنشير آبادان اقامت داشتند به آباداني دوباره اين سرزمين ميپردازند. در زمان قاجاريه و در دوره حكمراني "شيخ سلمان كعبي" به فلاحيه تغيير نام يافت و در سال 1304 خورشيدي فلاحيه نيز با تصويب هيات وزيران به ... حال پس از عبور از اين همه آباداني و تاريخ مردمان اين ديار به ديدن محلي به يادگار مانده از آباداني آن روزگاران در اين منطقه آمدهايم. مكاني كه ويژگي منحصر به فرد پوشش گياهي آن باعث جذب هزاران پرنده مهاجر از شمال اروپا، كانادا و سيبري شده و تنها مكان توليد مثل صدها دلفين در ايام آذر و دي ماه در خليج فارس محسوب ميشود. از تالابي سخن ميگوييم در فاصله 105 كيلومتري اهواز و با درجه حرارت 49 درجه سانتيگراد در تابستان و پنج درجه سانتيگراد در زمستان در 48 درجه و 17 دقيقه طول شرقي و 30 درجه و 58 دقيقه عرض شمالي واقع شده است. پس از انتظار حدود 30 دقيقهاي گروه سه نفرهمان در ايستگاه گردشگري كه تابلويي قهوهاي رنگ دارد و كانكسهايي در آن ديده ميشد بالاخره راهنماي سفرمان، آقاي هنگ، كه پس از تلاشهاي بسيار يكي از دوستان به ما معرفي كرده بود، از راه رسيد. او مرا زود شناخت چون قبلاً با هم تلفني صحبتكرده بوديم و مهمتر از آن تنها خانم جمع بودم. پس شناختنام خيلي زحمت نداشت. هنگ ما را به طرف قايق كوچك و سادهاش كه در گوشهاي از ساحل و كمي پايينتر از ايستگاه متوقف شده بود، هدايت كرد. ابتدا گليمي را كه به همراه داشت و در كناري از قايق تا خورده بود به رسم مهماننوازي مردمان اين منطقه در كف قايق پهن كرد؛ همانند ميزباني كه به استقبال مهمان رفته و خانه را براي حضورش مهيا ميكند. سپس ما را به داخل قايق خود دعوت كرد. به آرامي از كنار خانههاي ساده از جنس بلوك و بعضاً ني ميگذريم. عمق آب كم است به طوري كه ميتوان در آن قدم زد. در ساحل مقابل مزرعهاي پر از گاوميشهاي مشكيي و قهوهاي در اندازههاي مختلف ديده ميشود و مردماني كه به كنجكاوي ما در اين تالاب كه ديگر بر اثر ديدنهاي مكرر اعجاب و تازگي خود را براي آنها از دست داده خيره ماندهاند. عمق آب زياد ميشود. قايقهاي باريك كوچك فراواني با عرض و طول بسيار اندك در رنگهاي متنوع در كنار هم قرار داده شدهاند كه مرا به ياد قايقهاي كاغذي دوران كودكيام مياندازند. قايقهايي كه حتي نميتوان جايگيري آدمي را در آنها تصور كرد اما خيلي نميگذرد كه حركت ماهرانه مرداني را در آنها ميبينيم كه خميده از لولههاي كوچك زير پلي كوتاه به طرز باورنكردني عبور ميكنند. آشغالهاي مختلفي در آب ديده ميشوند كه به نظر ميرسد هديه محيط اطراف به اين تالاب است. كمي جلوتر خشكياي پر از گاوميشهاي كوچك و بزرگ در كنار آب ديده ميشود. انگار اين جا پايتخت گاوميشها است كه بعد از يك آب تني حسابي در آبهاي ملايم تالاب در جزيرههاي گلي كوچك و در كنار پرندگان زيبا كه جذابيتهاي آن را دو چندان ميكند مشغول استراحت هستند. نيزارهاي بلند تمام طول مسير را پر كردهاند. سكاندار اوج ميگيرد و سرعت را به نهايت ميرساند. باد با تمام وجود به سمت من در حركت است انگار مرا با تمام نوازش خود در آغوش ميگيرد. چه لذت بخش! چربيهايي در آب ديده ميشود كه خيلي براي من قابل درك نيستند؛ چيزي شبيه روغن و يا ... نميدانم! وارد محدوده عاشميه ميشويم. اين جا هم گاوميشها مشغول آبتني هستند. هنگ از من ميپرسد: كجا را ميخواهيد ببينيد؟ و من در پاسخ به او ميگويم: هر جايي كه لازم است؛ خوبي و بديهاي تالاب. اما آرام در ته دل طوري كه كسي جز خودم صدايم را نشنود تنها خوبيها! يعني امكانپذير است؟ نيزارهاي اطراف تمام طول مسير را احاطه كردهاند به طوري كه مسير به نظر يك خط مستقيم ميرسد كه تا انتها آن را طي ميكنيم. هنگ متوجه هيجان و شيطنت من به هنگام حركت قايق و احاطه برفكهاي ايجاد شده از سرعت آن در آب ميشود كه دستم را هر چند لحظه بياختيار وارد آب كرده به صورتم ميزنم و بعد دوباره براي ثبت لحظههايم قلم را براي نوشتن به دست ميگيرم، ميشود و با لحني پر از تجربه و اطمينان ميگويد: دستت را به صورتت نزن! آب براثر آلودگيهاي ايجاد شده در آن از جمله ريختن پسآب كارخانه نيشكر شور شده است و باعث تيرگي پوستت ميشود. من بيتوجه به معناي ظاهري كلماتش ناخودآگاه به عمق حرفهايش تبعيد شده و به دنبال نشاني از محيط زيست، منابع طبيعي، ميراث فرهنگي و ديگر ارگانهاي مسؤول در حفاظت از اين گنجينه بينالمللي ميگردم. نشاني نيست انگار. نميدانم. شايد من كلام اين مرد را درست معنا نكردم. در حالي كه مشغول تماشاي جذابيتهاي اين تالاب بوديم هنگ گفت: امسال به خاطر بارندگي علفها و نيزارها سرسبز شدند. سال گذشته به خاطر آلودگي آب اين اتفاق نيفتاده بود. در مسير، احمد يكي از نوجوانان محلي، را سوار برقايقش ميبينيم كه باري از سبزه و علف را به سمت روستا ميبرد. از علفهاي چيده شده در قايق متوجه شديم كه از چيدن علفهاي تالاب براي تامين غذاي گاوميشهاي خانواده برميگردد. به رسم ادب و بدون آشنايي قبلي دستش را بالا برده و به هنگ سلام ميكند. سپس به آرامي و در حالي كه مشغول تماشاي ما است از قايقمان دور ميشود. تالاب مساحتي حدود 400 هزار هكتار دارد و از رودخانههاي جراحي و كارون و هم چنين جزر و مد خليج هميشگي فارس تغذيه ميكند. اين تالاب پناهگاه بينالمللي حيات وحش محسوب ميشود و تا زماني كه آب آن شيرين بماند حيوانات متعدد و ماهيهاي متنوعي همچون دو گونه از دوزيستان، پنج گونه از خزندگان، حدود 154 گونه پرنده و 36 گونه ماهي در آن باقي خواهد ماند اما به محض شور شدن آب، كه خطر اصلي حيات وحش آن به شمار ميرود و هر لحظه آن را تهديد ميكند، ديگر هيچ حيواني در آن وجود نخواهد داشت. به دليل پسآبهايي كه در آب ريخته ميشود در صورتي كه باران نبارد آب شور باقي خواهند ماند و نعمتهاي موجود در آن را، كه هديه خدادادي براي امرارمعاش و گذران زندگي مردم اطراف آن به شمار ميرود، از بين خواهد برد. سكاندار پس از اندكي سرعت و آرامش موقتي در آبهاي زيبا دوباره اوج ميگيرد انگار تا من قلم را براي ثبت خاطراتم به كاغذ ميزنم او متوجه مي شود و سرعت را كم كرده ميايستد. به دليل وجود سبزهها و علف در آبهاي تالاب سكاندار هر چند مدت مجبور به توقف و پاك كردن موتور قايق ميشود. در جايي كه قايق ما ايستاده است عمق آب به نظر يك متر ميرسد. نيزارها همانند يك راه شاهي در دو طرف مسير به طرز منظمي صفآرايي كردهاند. آسمان صاف و آفتابي است؛ آبي آبي و در گوشهاي دورتر از شدت رنگ آن كاسته ميشود. در گوشهاي ديگر از آسمان تك ابرهاي زيبايي به چشم مي خورند. انگار دفتر نقاشي است. نه! من حتي در دفتر نقاشي خود هم آسمان را به اين زيبايي نقاشي نميكردم! هنگ دوباره حركت سريع خود را آغاز ميكند. گاهي برخورد نيها و علفهاي اطراف را به سر و دست خود احساس ميكنم. پوشش گياهي درون تالاب چراگاه و منبع تأمين علوفه دام 132 روستاي اطراف است. پرواز تك تك پرندگان در ابتداي تالاب را كه در مقابل دوربين عكاس ما هر كدام به نحوي خودآرايي ميكنند، مي توان ديد. از نادرترين پرندگان تالاب ميتوان به گلانشاه خالدار و اوردك مرمري اشاره كرد. البته هنگ ميگويد كه به طرف جاذبههاي تالاب هم ما را ميبرد پس يعني اين تازه ابتداي زيباييها است. تالاب شادگان دومين تالاب در دنيا است كه 38 درصد تالابهاي بينالمللي ايران و66 درصد تالابهاي جهان را تشكيل ميدهد. اين تالاب در گذشته از لحاظ رتبههاي ثبت شده در يونسكو رتبه پنجم جهاني را داشته ولي متاسفانه به دليل ورود آلايندههاي صنعتي به اين تالاب و دخل و تصرفات مصنوعي در اكوسيستم آن مرتبه بينالمللي آن را تا رده بيست و دوم نازل كرد. از جمله ويژگيهايي كه تالاب شادگان را به تالابي خاص تبديل كرده است ميتوان به وجود انواع ماهيان همچون بني، لب پهن، حمري، كبور رنگي و ماهي صبور كه غذاي محلي اين منطقه است اشاره كرد. البته مهمتر از آن وجود منطقهاي به نام "قبر ناخدا" است كه تنها مكان توليد مثل صدها دولفين در ايام آذر و دي ماه در خليج فارس محسوب ميشود و در نزديكي خور موسي واقع شده است. هم چنان به مسير خود را در تالاب ادامه ميدهيم. در كنار صداي گوش خراش موتور هنگ لحظهاي صداي پرندهاي به گوش ميرسد. در مسير از كنار پيرمردي قايقران و سايهباني از جنس گوني در كنار آن ميگذاريم كه هنگ ميگويد: اينها اين جا زندگي ميكنند! كمي جلوتر از كنار خانهاي حصيري از همان جنس در كنار آن ميگذريم. اينها مردان روستاهاي اطراف هستند كه در مواقع خوش آب و هواي سال گاوميشهاي خود را براي تغذيه به تالاب آورده و حدود 20 روز در اين جا اطراق ميكنند ولي بعد از مدتي با گرمتر شدن هوا و هجوم حشرات موذي هم چون مگس به خانههاي خود بازميگردنند. البته به تعبير هنگ، سكاندار و راهنمايمان در اين سفر، در حال حاضر در فصل خوش آب و هواي تالاب به سر ميبريم. از دور دودي به چشم ميخورد كه به نظر يك چشمه نفت در گوشهاي تالاب ميرسد. از كنار دستهاي گاوميش در حال چرا در جزيرههاي گلي تالاب ميگذاريم كه من سؤال ميكنم: همه اينها متعلق به يك خانواده هستند؟ و دوست راهنما در پاسخ ميگويد: نه! در اين جا سه تا چهار خانواده مال خود را (در اصطلاح محلي گاوميش) همزمان براي تغذيه به تالاب ميآوردند. در گوشههايي از تالاب شادگان گلهايي ميبينيم كه صيادان محلي از مدتها قبل براي صيد ماهيان بزرگ تالاب درست كردهاند. به 2 مسير انحرافي ميرسيم و به سمت چپ متمايل ميشويم. وارد مسير انحرافي ديگري ميشويم. انگار در خيابانهاي شهري بزرگ هستيم و هر لحظه به خيابان ديگري ميرسيم. چه خوب كه آقاي هنگ پذيرفت همسفر ما باشد و به لطف آشنايي او با تالاب ديگر گم نميشويم! به راستي كه اينان فرزندان تالاباند كه اين چنين پيچ و خمهاي مرموز آن را به راحتي پشت سر ميگذارند. هنگ ميگويد اگر حدود 9 ساعت با سرعت بالاي قايق در تالاب حركت كنيم باز به انتهاي آن نخواهيم رسيد و تمام نميشود! در راه قايقي ديگر با سه سرنشين از كنارمان عبور ميكند. اينها شكارچياني هستند كه با تفنگ شكاري خود به شكار پرندگان تالاب آمدهاند. هر چه عمق آب كمتر ميشود سبزههاي بيشتري به پرههاي موتور قايق هنگ گير ميكنند و سكاندار مجبور است هر چند مدت آن را تميز كند. به منطقه ابوحنيور (گلوگاه) ميرسيم. عمق آب در اين منطقه حدود 1.5 متر ميباشد. مردي را در قايقي تنها ايستاده ميبيينيم كه انگار در حال نگهباني است و محلي را به افرادي در آن سوي تالاب نشان ميدهد. متوجه شدم اينها شكارچياني ديگر هستند. گروهي در پشت نيها كه صداي نغمهخواني آنها به زبان محلي با نغمهاي خوش به گوش ميرسد، مشغول شكار پرندگان هستند. گفته بودند كه عمده امرار معاش مردم اين منطقه از راه ماهيگيري و شكار پرندگان است. با چه شور و هيجاني شكار ميكنند! صدايي به سرعت از پشت نيزارها در حال نزديك شدن به ما است. هر چه صدا نزديكر ميشود، من بيشتر ميترسم. احساس ميكنم هر لحظه حيواني وحشتناك خود را به قايق ما خواهد انداخت! اما قايقران با آرامش منتظر بيرون آمدن آن است. پسري شيطان و جوان سر از نيزارها بيرون ميآورد و با خنده به ما نزديك ميشود. من را كه تنها دختر همراه گروه هستم ميبيند. خجالت كشيده و كمي آرامتر ميشود. مرد همراه او 2 پرنده را به مرد نگهبان داده و مرد بيهيچ ترديد و واهمهاي چاقوي قوسي شكل عجيب خود را به گردن پرنده زده و سر از تنش جدا ميكند. تخممرغهاي كوچك كدر خالداري در گوشه قايق كناري مرد ديده مي شود كه مرد نگهبان با سخاوت و مهماننوازي خود به آقاي هنگ ميگويد: اگر دوستان همراهت ميخواهند ميتوانند اينها بردارند. امين نظري، عكاس گروه، نيز با كنجكاوي يكي از تخممرغها را برداشته و به دقت نگاه ميكند و مرد سخاوت خود را دوباره تكرار ميكند. پسرك جوان بيمهابا در نيزارها حركت ميكند. هنگ از آن ميپرسد: چطوراين چنين بيپروا در نيزار حركت ميكني!؟ نميترسي؟ جوان ميگويد: من فرزند تالابم از چه بايد بترسم!؟ و هنگ در پاسخ اين سؤال او جاي زخمي را در پاي راست خود كه در گذشته و در اثر اين اطمينان ايجاد شده است به او نشان ميدهد. جوان بياعتنا صورت خود را پوشاند و دوباره در نيزارها گم ميشود. مردان دوباره با هياهو به محل شكار برميگردند و مانند پسرك جوان در نيزارها گم ميشوند. مرد نگهبان نيز دوباره مهماننوازي مردم اين منطقه را اثبات كرده و نان و آب درون قايق را به ما پيشكش ميكند. در حال دور شدن از داستان زندگي اين سه مرد شكارچي هسيتم كه صداي بلند و نامفهوم كلام آنها به گوش ميرسد. هنگ در توضيح اين صدا ميگويد: اينها با صداي بلند خود باعث ترس پرندگان تالاب شده تا پس از بلند شدن آنها را در هوا با تفنگ شكار كنند. عكاس ميخواهد دور بزنيم و دوباره به محل زندگي مردمان اطراف تالاب برگرديم. انگار هياهوي درون تالاب خيلي به نظر او خوشايند نيامده و ميخواهد از آن دور شود. در مسير بازگشت به محل زندگي مردمان روستاهاي اطراف تالاب هستيم تا آقاي نظري عكسهاي دزدكي خود را بگيرد. مسيري كه در تالاب ميرويم انگار پل صراط است، مستقيم ، اما ميدانم كه اين چنين نيست! پرندههايي را در آسمان تالاب در حال پرواز ميبينم كه منحصر به فرد معرفي ميشوند و جزو با ارزشترين پرندگان. دوباره پرههاي موتور گرفته شدند و باز.... مسير آبي بازتر ميشود و در اين فضاي آزاد آبي تالاب بهتر ميتوان رقص آب را در نسيم خنك فضا ديد. البته اين تالاب گفتنيهاي پنهان ديگري هم داشت كه به درخواست اهالي آن و به خاطر احترام و امانتداري از بيان آنها معذورم! در بخشهاي كمي از تالاب قايق خيز برميدارد. من هر وقت قايق به اين شكل حركت ميكند ياد بازيهاي بچهگانه الاكلنگ ميافتم و با خندهاي به نشان تاييد به عكاسمان نگاه ميكنم. به محل استراحتگاه موقت يكي از مردم بومي تالاب نزديك شده و مدتي مهمان اوميشويم. منقلي در وسط آلاچيق حصيري با ظروفي در اطراف آن ديده ميشود كه به نظر محل غذا خوردن ميآيد. مرد در حال خوش و بش با هنگ و تعريف ماجراي تلخ شليك اشتباهي تفنگ يكي از اهالي تالاب به گاوميشي به جاي شكار در روز گذشته است. اصطبلي در كنار كلبه باز از همان جنس حصير ديده ميشود كه محل نگه داري گاوميشهاي آنها است و 2 قايقي كوچك از نوع همان قايقهاي كاغذي دوران كودكي پر از آب و علوفه در گوشهاي از فضاي بيرون به چشم ميخورند كه به ظرف غذاي گاوميشها تبديل شده است. انگار اينجا جزيرهاي خشك در وسط تالاب است! با خداحافظي از مرد ميزبان سوار قايق شده و به مسير خود ادامه ميدهيم. بنزين قايق هنگ در حال تمام شدن است. پس به پيشنهاد وي مسير را به سمت يكي از روستاهاي مجاور تالاب و نزديك منحرف ميكنيم تا بقيه راه را با رسيدن به محل شروع سفر با اتومبيل يكي از اهالي همان روستا ادامه دهيم. به خوبي ميتوان كم لطفي به اين تالاب را از آلودگي آب آن ديد. انگار مرگ ناگهاني و هميشگي به مرگ تدريجي آن ترجيح داده شده است. براي لحظهاي صداي موتور قايق ديگر به گوش نميرسد و تمام فضا را صداي آرامش بخش پرندگان و گفتوگوي آنها با يكديگر در تالاب پر ميكند. چه قدر آرامش تالاب زيبا است! دوست ندارم زيباييهاي تالاب را از پشت عينك دودي نگاه كنم. اما تا عينك را از چشمانم برميدارم نوازش آفتاب داغ تالاب مرا دوباره مجبور به تماشاي زيباييهاي آن از پشت شيشههاي قهوهاي رنگ عينك ميكند. دوباره از كوچههاي تنگ تالاب ميگذريم و به فضاي باز و آزاد ميرسيم و دوباره حصاري از نيزار. چه زيبا است اين بزرگ و كوچك شدنها و تنوع در جلوههاي تالاب! به منطقه ابوالفار (مقر موشها) ميرسيم. گاوميشها هم چنان در حال آب تني در آبهاي آرام تالاب هستند. از هنگ سوال ميكنم: اين جا واقعاً همانند معناي اسمش پر از موش است؟ او ميگويد: بله! در مواقعي كه تالاب خشك ميشود اينجا پر از موش ميشود. در حال عبور از مسيرهاي تالاب و نظاره همراه با ترس من از اين منطقه و نگراني مواجه با هر گونه موشي هستم كه يك دفعه صداي هنگ مرا از افكار ترسناكام رها ساخته و با اشاره او به آسمان ميبرد. درست متوجه معناي كلماتش نشدم كه عكاس را در حال ايستان به سمت آسمان و آماده عكسبرداري ديدم. هم چنان در حال نظاره آسمان بودم كه 2 پرنده را لحظهاي در حال پرواز ديدم. همگي انگار هل شده بوديم كه ضربهاي محكم من و عكاس را به وسط قايق پرتاب كرد و همگي به خود آمديم. هنگ از شدت هيجان ديدن اين 2 پرنده كه به تعبير او جزو گرانترين و لذيذترين پرندگان تالاب ميباشد سكان را براي لحظهاي رها كرده و سعي در نشان دادن اين 2 پرنده به عكاس كرده بود كه باعث برخورد ما با نيزارها ميشود. واقعاً بهاي تماشاي اين 2 پرنده انگار گران بوده است. حداقل براي قايق ما! به خسفه، يكي از روستاهاي همجوار تالاب، نزديك ميشويم، تابعي از خروسيه شمالي، جايي كه ديگر بايد سفرمان را در آن به انتها برسانيم. سفري كه از سراخيه آغاز و در خسفه به پايان ميرسد. مرغابيهاي اهالي در گوشههاي تالاب ديده ميشوند. آنها نيز از لذت شنا و استراحت در تالاب بينصيب نماندهاند كه پس از شنا در آبهاي ملايم آن و دور شدن از روستا محلي امن را در گوشهاي از تالاب يافته و تخمگذاري ميكنند. از دور نخلستانهاي روستا و خانههاي ساده و محقر اهالي به چشم ميخورند. قايقي در كنار ما است كه زني سياهپوش با سه كودك در آن سكانداري ميكند و مشغول حركت در تالاب است. انگار سرپرست آنها است. نه! حالا كه نزديكتر ميشويم متوجه ميشوم كه خواهرشان است و آنها را براي گردش روزانه به تالاب آورده است. ديگر موتور قايق هنگ ياراي ادامه سفر را ندارد و بايد بقيه مسير را با نيهاي مخصوص در قايق ادامه داد. انگار تالاب در اين جا به گل نشسته است. چربيهايي را در آب ميتوان ديد كه خيلي خوشايند نبوده و كمي نگران كننده است. دخترك با مهارت مسير را به انتها رسانيد و حتي هنگ با آن همه مهارت از آن عقب ماند. ماشيني كه قرار است ما را به كنار اتومبيلمان برساند چه به موقع رسيد. زناني در ساحل مقابل ما ديده ميشوند. مردمان اين جا در وسط آب زندگي ميكنند. خانههاي روستا اين قدر به هم نزديكاند و فضاي ميان آنها چنان بيحد و مرز كه تصور ميشود وسط يكي از خانهها پياده شدهايم. زنان از پشت اصطبل حصيري كنار آب ديده ميشوند كه در گوشهاي ايستاده و خيره به ما نگاه ميكنند. اهالي سخاوت خود را كامل كرده و به محض رسيدن ما به ساحل و پياده شدن از قايق به رسم مهماننوازي از همراهان دوستشان هنگ تنگي آب آورده تعارف ميكنند و من به رسم ادب ليواني از آب را مينوشم. بعد از جرعه اول به زحمت و سختي بسيار، تلخي و شوري آب را فراموش كرده و ليوان را به نيمه ميرسانم! چه بد طعم است! اين بيچارهها چه ميخورند!؟ ما را به خانههاي گلي و سادهشان ميبرند. وارد حياط يكي از خانهها ميشويم. خانهاي بدون در ورودي با اتاقهايي در اطراف و حياتي بزرگ در وسط آن. اينها چه ساده مهرباني ميكنند؛ بيهيچ شناخت و منتي! مردماني قانع با اين همه كمبود و مشكلات. دخترك روستايي در پاسخ اين سؤال من كه مشكلي نداريد؟ ميگويد: خدا را شكر. همه چيز خوب است. فقط دبيرستان نداريم. زندگي با همه خوبيها و بديهايش در كنار اين تالاب جاري است. با تالاب و مردمانش خداحافظي ميكنيم و راه خود را به انتهاي سفري ديگر در شگفتيهاي خوزستان ادامه دهيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 690]
صفحات پیشنهادی
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان ایسنا - وحيده فلاح سليماني - دورق نام قديم منطقهاي بوده كه در كتابهاي كهن بسيار از آن ياد شده است. نقل است كساني كه از فارس و كرمان ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان ایسنا - وحيده فلاح سليماني - دورق نام قديم منطقهاي بوده كه در كتابهاي كهن بسيار از آن ياد شده است. نقل است كساني كه از فارس و كرمان ...
چهار راه جالب برای زیبایی چشمها
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان .... در گوشهاي ديگر از آسمان تك ابرهاي زيبايي به چشم مي خورند. ... در اين جا سه تا چهار خانواده مال خود را (در اصطلاح محلي گاوميش) همزمان ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان .... در گوشهاي ديگر از آسمان تك ابرهاي زيبايي به چشم مي خورند. ... در اين جا سه تا چهار خانواده مال خود را (در اصطلاح محلي گاوميش) همزمان ...
خداداد به اهواز برمیگردد
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان - اضافه به علاقمنديها از تالابي سخن ميگوييم در فاصله 105 كيلومتري اهواز و با درجه حرارت 49 درجه ... در قايق متوجه شديم كه از چيدن ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان - اضافه به علاقمنديها از تالابي سخن ميگوييم در فاصله 105 كيلومتري اهواز و با درجه حرارت 49 درجه ... در قايق متوجه شديم كه از چيدن ...
گزارش تصویری: شهرهای آینده
حاشیه نشینی در تالاب شادگان خوزستان/گزارش تصویری · صالحی به عنوان وزیر امورخارجه معرفی شد/هفته آینده صلاحیت وی در . ... به گزارش ایسنا، این نماشی قسمت سوم « گنگ خوابدیده» است كه با بازی آتیلا و ... اما تالار ... عکسهای جالب و دیدنی گزارش ...
حاشیه نشینی در تالاب شادگان خوزستان/گزارش تصویری · صالحی به عنوان وزیر امورخارجه معرفی شد/هفته آینده صلاحیت وی در . ... به گزارش ایسنا، این نماشی قسمت سوم « گنگ خوابدیده» است كه با بازی آتیلا و ... اما تالار ... عکسهای جالب و دیدنی گزارش ...
عينك آفتابي با شيشههاي قهوهاي بهتر است
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان نقل است كساني كه از فارس و كرمان قصد حج داشتهاند در اين جا كه مكاني آباد و خرم به. ... از تالابي سخن ميگوييم در فاصله 105 ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان نقل است كساني كه از فارس و كرمان قصد حج داشتهاند در اين جا كه مكاني آباد و خرم به. ... از تالابي سخن ميگوييم در فاصله 105 ...
چه گلي چه زماني چه کسي هديه دهيم؟
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان نقل است كساني كه از فارس و كرمان قصد حج داشتهاند در اين جا كه مكاني آباد و خرم به ... آشغالهاي مختلفي در آب ديده ميشوند كه به نظر ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان نقل است كساني كه از فارس و كرمان قصد حج داشتهاند در اين جا كه مكاني آباد و خرم به ... آشغالهاي مختلفي در آب ديده ميشوند كه به نظر ...
پايان «در چشم باد» با عبور از نيزارهاي
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان حال پس از عبور از اين همه آباداني و تاريخ مردمان اين ديار به ديدن محلي به يادگار مانده از آباداني آن ... باد با تمام وجود به سمت من در حركت ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان حال پس از عبور از اين همه آباداني و تاريخ مردمان اين ديار به ديدن محلي به يادگار مانده از آباداني آن ... باد با تمام وجود به سمت من در حركت ...
حرکتهای دست رئیس جمهور در یک مراسم/ گزارش تصویری
حرکتهای دست رئیس جمهور در یک مراسم/ گزارش تصویری- ... به گزارش ایسنا محمود احمدینژاد رییس جمهور صبح سهشنبه در مراسم افتتاح دانشکده ... باشد و جلوتر از همه حرکت ... استقبال از احمدی نژاد واقعاً بی نظیر بود-نکته جالب این که در این مراسم ، سرودهای . ... انتخاباتي نشوند · حاشیه نشینی در تالاب شادگان خوزستان/گزارش تصویری .
حرکتهای دست رئیس جمهور در یک مراسم/ گزارش تصویری- ... به گزارش ایسنا محمود احمدینژاد رییس جمهور صبح سهشنبه در مراسم افتتاح دانشکده ... باشد و جلوتر از همه حرکت ... استقبال از احمدی نژاد واقعاً بی نظیر بود-نکته جالب این که در این مراسم ، سرودهای . ... انتخاباتي نشوند · حاشیه نشینی در تالاب شادگان خوزستان/گزارش تصویری .
در میان همراهانش گم میشود...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان كمي جلوتر خشكياي پر از گاوميشهاي كوچك و بزرگ در كنار آب ديده ميشود. .... جوان بياعتنا صورت خود را پوشاند و دوباره در نيزارها گم ...
گزارش جالب ایسنا از تالاب شادگان كمي جلوتر خشكياي پر از گاوميشهاي كوچك و بزرگ در كنار آب ديده ميشود. .... جوان بياعتنا صورت خود را پوشاند و دوباره در نيزارها گم ...
جاذبه هاي گردشگري خوزستان گردشگران را بسوي خود فرا مي خواند
تالابهاي زيبا و وسيع مانند تالاب هورالعظيم در دشت آزادگان و تالاب بين المللي شادگان پاركهاي جنگلي دزفول ، شوشتر، مسجدسليمان ، نرگس زارهاي ... به گزارش ايرنا اين بازار تاريخي كه در مناطق مركزي دزفول واقع شده علاوه بر جاذبه هاي معماري كهن همچنان از مراكز پر رونق ... محسن خليلي در گفتوگو با ايسنا: پرسپوليس باعث شد در نيمفصل .
تالابهاي زيبا و وسيع مانند تالاب هورالعظيم در دشت آزادگان و تالاب بين المللي شادگان پاركهاي جنگلي دزفول ، شوشتر، مسجدسليمان ، نرگس زارهاي ... به گزارش ايرنا اين بازار تاريخي كه در مناطق مركزي دزفول واقع شده علاوه بر جاذبه هاي معماري كهن همچنان از مراكز پر رونق ... محسن خليلي در گفتوگو با ايسنا: پرسپوليس باعث شد در نيمفصل .
-
گوناگون
پربازدیدترینها