واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کلینیک اینترنتی رایگان (5)بدبخت تر از شیطان
هو الشافیبه کلینیک اینترنتی "نور" خوش آمدید. اینجا یک مرکز بهداشت اخلاقی است.در اینجا با تجویز نسخه های شفابخش کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام، در پی آنیم تا خود و شما را از شر بیماریهای مهلک روحی و اخلاقی برهانیم. پس اگر دردمند هستید و در پی درمان، با این اوراق همراه شوید.ملاحظه: جهت آشنایی بیشتر با این مرکز درمانی پیشنهاد می کنم مدخل این سلسله نوشتار را حتما بخوانید. حسود بدتر از شیطان و فرعونیکی دیگر از بیماریهای شایع روحی که ان شاء الله در این مرکز درمانی، به درمان آن خواهیم پرداخت مرض مهلک و ایمان برانداز "حسادت" است. اکثر اطباء اخلاقی معترفند که حسادت یکی از آزاردهنده ترین بیماری اخلاقی است.دودی که از آتش خرمن حسادت برمی خیزد نخست چشم حسود را می سوزاند بعد به دیگران سرایت می کند.روایت شده كه شیطان، به درگاه فرعون آمد، و در را كوبید، فرعون گفت: كوبنده در كیست؟شیطان گفت: اگر خدا بودی، میفهمیدی چه كسی در را میكوبد. فرعون گفت: ای ملعون داخل شو. شیطان گفت: ملعونی بر ملعونی وارد میشود، پس داخل شد، فرعون به او گفت: چرا بر آدم سجده نكردی تا رانده درگاه خدا و مورد لعن خدا واقع نشوی؟ در جواب گفت: چون مانند تو در صلب آدم بود. فرعون به او گفت: آیا بدتر از من و خودت بر روی زمین سراغ داری؟ شیطان در جواب گفت: انسان حسود از من و از تو بدتر است. چون حسد عمل نیك انسان را میخورد، همچنان كه آتش هیزم را میخورد و میسوزاند.( ر.ک: گنجینه جواهر (كشكول ممتاز))خوب، فکر می کنم با خواندن این پیش درآمد، پی به عمق فاجعه برده باشید، اکنون اگر زبانم لال، خدای ناکرده، ویروس این بیماری در جسم و جان شما نیز اثر گذاشته است، چاره ای نیست جز اینکه از همین امروز، آستین همت را بالا بزنی و مردانه برای از پای درآوردن این ویروس ایمان خوار قیام کنی.اگر در تصمیم خود جدی هستی، پس با من همراه شو تا تو را با این بیماری، علایم، عوامل و عواقب وخیمش آشنا کنم. نوع بیماری: حسدتعریف: حسد عبارت است از آرزوی زوال نعمتی از برادر مسلم خود، از نعمتهائی كه صلاح او باشد. و اگر تمنّای زوال نعمت از او نكند، بلكه مثل آن را از برای خود خواهد، آن را «غبطه» و «منافسه» خوانند. و اگر زوال چیزی را از كسی خواهد، كه صلاح او نباشد آن را غیرت گویند. خلاصه آنکه: حسد، اشدّ امراض نفسانیّه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیثترین آنهاست. حسود پیوسته به غصه و ألم گرفتار است و از این جهت است كه سیّد انس و جانّ فرموده: «أقلّ النّاس لذّه، الحسود» یعنی: «كمتـرین مردمـان از حیث لذّت، حسود است». چون كه: مذاق طبعش همیشه از تلخی حسد متغیر استعلایم بیماری:فرد مبتلا به این بیماری(حسود) در دنیا لحظهای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست. چون كه او هر نعمتی كه از كسی دید متألّم میشود. و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بینهایت است، و هرگز منقطع نمیشود، پس حسود بیچاره، پیوسته محزون و غمناك است. و اصلا به محسود ضرری نمیرسد، بلكه ثواب و حسنات او زیاد میشود. و درجات او بلند میگردد. و به جهت غیبتی كه حسود از او میكند و سخنی كه نباید، در حق او میگوید، گناه محسود را بر دوش خود میگیرد. و اعمال نیك خود را به نامه اعمال او نقل مینماید. در همین زمینه حدیثی بشنوید از امام صادق علیه السلام :قال الصادق علیه السلام: قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَغتابُ إِذا غابَ وَیَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَیَشمَتُ بِالمُصیبَةِ؛امام صادق علیه السلام فرمود: لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت مى كند، روبه رو تملّق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.( خصال، ص 121) ویروس ایمان خوارحسود هم در این دنیا بدبخت و زبون است و هم در آن دنیا، چون باارزش ترین چیزی که انسان می تواند برای آخرتش ذخیره کند ایمان و عمل صالح است که حسادت آنها را از بین خواهد برد چنانکه وجود نازنین امام باقر(ع) می فرماید: «همان طوری که آتش، هیزم را می خورد، حسد ایمان را می خورد».( اصول کافی، ج 3، ص 416.) حسود سود نمیبرد و بدان كه صاحب این صفت، همیشه خوار و بیمقدار است. و از این جهت است كه: حضرت امیر المؤمنین - علیه السّلام - فرموده است كه: «الحسود لا یسود» یعنی: «صاحب حسد، باشرافت و بزرگ نمیگردد». و حسود پیوسته به غصه و ألم گرفتار است و از این جهت است كه سیّد انس و جانّ فرموده: «أقلّ النّاس لذّه، الحسود» یعنی: «كمترین مردمان از حیث لذّت، حسود است». چون كه: مذاق طبعش همیشه از تلخی حسد متغیر است. و بر طبق این كلام است آنچه حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمودهاند: «الحسود مغموم» یعنی: «حسد، آدمی را به غم و اندوه مبتلا میسازد». علل بروز بیماری حسادت
1ـ عداوت و دشمنی به این معنی كه انسان وقتی با كسی دشمن شد هیچ خیری را برای او نمیخواهد و لذا متنعم بودنش را دوست ندارد. 2ـ عزت نفس (خود عزیز داشتن) به این معنی كه میداند آن شخص به خاطر نعمتش بر او تكبر میكند و او به خاطر عزت نفسی كه دارد نمیتواند تكبر و تفاخر او را تحمل كند. 3ـ كبر شخص حسود میخواهد بر دیگران تكبر كند و اگر آنها متنعم باشند زمینهای برای كبر او باقی نمیماند. 4ـ تعجب این سبب در مواردی است كه نعمت به قدری بزرگ باشد كه انسان تعجب كند شخصی آن چنان به نعمتی این چنین دست یابد «و به عبارت دیگر آن شخص را مستحق چنین نعمتی نداند.» 5ـ ترس از نرسیدن به مقصود به این معنی كه انسان بترسد محسود با نعمتی كه به دست آورده میتواند مانع منافع او شده و او را از رسیدن به مقصود باز دارد «مثل تاجری كه میترسد همكارش با داشتن فلان مقدار سرمایه در بازار رقیب او شود.» 6ـ حبّ ریاست چون ریاست معمولاً مبتنی بر این است كه رئیس نعمتی داشته باشد كه دیگران از او محروم باشند «لذا شخص ریاست طلب وقتی ببیند دیگران به نعمتی شبیه آنچه او دارد دست یافتهاند حسد میورزد.» 7ـ خباثت درونی و بخل ذاتی نسبت به بندگان خدا «كسانی هستند كه متنعم شدن دیگران هیچ یك از ضررهایی را كه ذكر كردیم برای آنها ندارد ولی به علت خباثت ذاتی و بخلی كه دارند از گرفتاری دیگران شاد و از متنعم بودن آنها در عذابند، لذا از شنیدن وصف گرفتاری دیگران شاد میشوند، مستانه میخندند و شماتت میكنند و از مشاهدهی انتظام امور بندگان خدا رنج میبرند.» گاهی در یك نفر همهی این اسباب و علل یا بیشتر آنها جمع میشوند و او را دچار حسدی جانكاه میكنند.ضرر دنیایـی حسد، آن است كه حسود در عـذابی دردناك و غم و غصهای سوزناك كه حسدش برای او فراهم كرده به سر میبرد، زیرا میبیند كه روز به روز نعمت، نصـیـب دشمنـانش میشود و حسد او هـر چند زیاد بـاشد در نعمت دیگران تأثیر ندارد، چه اینكه اگر حسد حاسدان در نعمتها مؤثر بود با حسد كفّار هیچ نعمتی برای مؤمنین باقی نمیماندروش درمان این بیماریبرای علاج حسد دو راه وجود دارد: راه علمی و راه عملی:نسخه اول: درمان علمیدرمان علمی این مرض این است كه حسود بداند این رذیله اخلاقی، خسران دنیا و عقبی را برایش به ارمغان میآورد، زیرا حسد در واقع عبارت است از خشم بر قضای الهی و ناخوش داشتن نعمت او كه بین بندگان خود تقسیم نموده و بیزار از عدل او كه با حكمت خفیّه خود در ملكش اقامه نموده است و این جنایتی بس بزرگ است كه در مقابل پروردگار عادل و حكیم مرتكب شده است.از طرف دیگر بداند كه با حسد از زیّ اولیاء خدا خارج شده و با شیطان و كفار هم مسلك گشته است، چه اینكه اولیاءخدا بندگان او را دوست دارند و ابلیس و كفار پیوسته برای مؤمنین آرزوی بلاء میكنند و زوال نعمت آنها را خواستارند. خدای تعالی میفرماید: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِها»1 یعنی: اگر نیکی به شما برسد آنها را ناراحت می کند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد خوشحال میشوند. و باز میفرماید: «وَدَّ كَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ یَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»2 یعنی: بسیاری از اهل كتاب از روی حسد _ که در وجود آنها ریشه دوانده _ آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال كفر برگردانند.
اینها ضررهایی است كه حسد برای دین و آخرت انسان به بار میآورد و اما ضرر دنیایی حسد، آن است كه حسود در عذابی دردناك و غم و غصهای سوزناك كه حسدش برای او فراهم كرده به سر میبرد، زیرا میبیند كه روز به روز نعمت، نصیب دشمنانش میشود و حسد او هر چند زیاد باشد در نعمت دیگران تأثیر ندارد، چه اینكه اگر حسد حاسدان در نعمتها مؤثر بود با حسد كفّار هیچ نعمتی برای مؤمنین باقی نمیماند. آری حسد هیچ ضرری به محسود نمیرساند چون نعمتی را كه خدا برای بندگانش مقرر كرده است را با هیچ وسیلهای نمیتوان سلب كرد، بلكه همان طور كه گفتیم زیان حسد متوجه حسود است و به حال محسود نافع و برای دنیا و آخرت او مفید است. سود دنیوی، این كه دشمنش پیوسته مغموم و بدحال و در عذاب است زیرا هیچ عذابی از عذاب حسود بالاتر نیست، این درد و عذاب را حسود با دست خود فراهم كرده و خواستهی درونی دشمنانش را محقق نموده است و این یكی از مهمترین اغراض دنیوی خلق است. اما سود اخروی، این كه محسود به سبب حسد مظلوم واقع شده است مخصوصاً اگر حسد، شخص حسود را به غیبت یا حمله بر عرض محسود و هتك ستر و ذكر معایب او وادار كند. اینها هدایایی هستند كه حسود به وسیلهی انتقال حسناتش به دیوان عمل محسود به او هدیه میكند تا زمانی كه فردای قیامت غرق در افلاس و محرومیت از حسنات با او ملاقات كند و همچنان كه از راحت دنیا محروم بود «در آخرت دچار عذاب الیم شود» نتیجه اینكه نعمتی بر نعمت محسود و شقاوتی بر شقاوت خود افزوده است. نسخه دوم: معالجه عملی حسد علاج عملی حسد آن است كه حسد و تمام اقوال و افعالی را كه حسد اقتضاء میكند محكوم كند و خود را به انجام نقیض آنها مكلف نماید. مثلاً اگر حسد اقتضاء میكند كه متعرض عرض و آبروی محسود شود زبانش را به مدح و ثنای او مكلف كند و اگر موجب قطع بخشش به او میشود خود را به بخشش بیشتری وادار نماید در نتیجهی چنین رفتاری محسود به او محبت پیدا میكند و در اثر محبت او شخص حسود محبت پیدا میكند و بین آنها دوستی و موافقت ایجاد میشود و همین دوستی مادهی حسد را خشك میكند و این تكلفات اولیه برای حسود به صورت خُلق و خوی در میآید ولی همان طور كه در محل خود ذكر خواهد شد، راه اصلی علاج حسد قطع ریشههای آن از قبیل كبر و خود عزیز داشتن و شدت حرص است. شکوری - گروه دین و اندیشه تبیانمنابع:1. اصول کافی، شیخ کلینی، ج 32.اخلاق شبر تالیف سید عبدالله شبر،ص 254با تصرف و تلخیص3. خصال شیخ صدوق4. گنجینه جواهر (كشكول ممتاز))5. معراج السعاده تالیف ملا احمد نراقی،ص 323، با تصرف و تلخیص
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]