محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829727092
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت
موضوع اسم اعظم خداوند، در احادیث اسلامى، بویژه در ادعیه، بسیار تكرار شده و این نكته نیز آمده است كه هر كس خدا را با آن نام بخواند، دعایش مستجاب مىشود و اهل بیت علیهمالسلام این نام (بجز یك حرف از آن) را مىدانند. امّا آن نام چیست؟ ابتدا لازم است بر احادیث این باب مروری اجمالی داشته باشیم.احادیث تفسیركننده اسم اعظم را می توان در 4 گروه دسته بندی كرد: الف: تفسیر اسم اعظم به بسم الله الرحمن الرحیمپیامبر خدا صلىاللهعلیه وآله: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ» أقرَبُ إلَى الاِسمِ الأَعظَمِ مِن سَوادِ العَینِ إلى بَیاضِها؛1«بسم اللّه الرحمن الرحیم»، به اسم اعظم خدا،2 از سیاهى چشم به سفیدى آن، نزدیكتر است. ب: تفسیر اسم اعظم به آیاتی از قرآن كریمدر این گروه از احادیث اسم اعظم به آیات مختلفی تفسیر شده است، مانند: آیاتی از سوره های بقره، آل عمران، طه، حشر، أنبیاء، حدید، حمد، حروف مقطعه و...به دو روایت ذیل توجه كنید:امام صادق علیهالسلام: اِسمُ اللّهِ الأَعظَمُ مُقَطَّعٌ فی اُمِّ الكِتابِ؛3اسم اعظم خدا در اُمّ الكتاب (سوره حمد) پراكنده است.امام صادق علیهالسلام: «الـم» هُوَ حَرفٌ مِن حُروفِ اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ المُقَطَّعِ فِی القُرآنِ، الَّذی یُؤَلِّفُهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله وَالإِمامُ، فَإِذا دَعا بِهِ اُجیبَ؛4«الف ـ لام ـ میم»، حرفى از حروف اسم اعظم خداست كه در قرآن، پراكنده است و پیامبر صلىاللهعلیهوآله و امام، آنها را با هم تركیب مىكنند و هر گاه با آن دعا كنند، دعایشان اجابت مىشود. ج: تفسیر اسم اعظم به متونی از دعاهادر این احادیث اسم اعظم به متون مختلفی از دعا تفسیر شده است.به این روایت از امام علی علیه السلام توجه كنید:امام حسین علیهالسلام: [پدرم] على علیهالسلام فرمود: رَأَیتُ الخِضرَ علیه السلام فِی المَنامِ قَبلَ بَدرٍ بِلَیلَةٍ، فَقُلتُ لَهُ: عَلِّمنی شَیئا اُنصَر بِهِ عَلَى الأَعداءِ، فَقالَ: قُل: «یا هُوَ، یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ»، فَلَمّا أصبَحتُ قَصَصتُها عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، فَقالَ لی: یا عَلِیُّ عُلِّمتَ الاِسمَ الأَعظَمَ. فَكانَ عَلى لِسانی یَومَ بَدرٍ.وإنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام قَرَأَ: «قُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ»، فَلَمّا فَرَغَ قالَ: یا هُوَ، یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ، اغفِر لی، وَانصُرنی عَلَى القَومِ الكافِرینَ.وكانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقولُ ذلِكَ یَومَ صِفّینَ وهُوَ یُطارِدُ، فَقالَ لَهُ عَمّارُ بنُ یاسِرٍ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، ما هذِهِ الكِنایاتُ؟قالَ: اِسمُ اللّهِ الأَعظَمُ وعِمادُ التَّوحیدِ: اللّهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ. ثُمَّ قَرَأَ: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ» وآخِرَ الحَشرِ، ثُمَّ نَزَلَ فَصَلّى أربَعَ رَكَعاتٍ قَبلَ الزَّوالِ؛5«یك شب قبل از [جنگ] بدر، خضر علیهالسلام را خواب دیدم و به او گفتم: چیزى به من بیاموز كه با آن بر دشمنان، نصرت داده شوم.گفت: بگو: یا هُوَ یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ، اى او! اى آن كه اویى جز او نیست!.چون صبح شد، آن را براى پیامبر خدا باز گفتم. فرمود: "اى على! اسم اعظم به تو آموخته شده است". در روز بدر، پیوسته این جمله بر زبانم بود».نیز امیر مؤمنان، «قل هو اللّه أحد» را خواند و چون آن را تمام كرد، فرمود: «قُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ»، اى او! اى آن كه اویى جز او نیست! مرا بیامرز و بر گروه كافران، پیروزم گردان».در روز صفّین نیز، در حالى كه حمله مىكرد، این دعا را مىخواند. عمّار بن یاسر به ایشان گفت: اى امیر مؤمنان! این اشارات چیست؟فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است. خدا، كه معبودى جز او نیست». سپس آیه: «شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو؛ خدا، خود، گواهى مىدهد كه معبودى جز او نیست» و آخر حشر را قرائت كرد. آن گاه پیاده شد و چهار ركعت پیش از زوال خواند. «یك شب قبل از [جنگ] بدر، خضر علیهالسلام را خواب دیدم و به او گفتم: چیزى به من بیاموز كه با آن بر دشمنان، نصرت داده شوم. گفت: بگو: یا هُوَ یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ، اى او! اى آن كه اویى جز او نیست!. چون صبح شد، آن را براى پیامبر خدا باز گفتم. فرمود: "اى على! اسم اعـظم بـه تـو آموخـتـه شده است". در روز بدر، پیوسته این جمله بر زبانم بود.»د: تفسیر اسم اعظم به هر نامی از نام های خدا
مصباح الشریعة ـ در حدیثى كه به امام صادق علیهالسلام نسبت داده است ـ: سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله عَنِ اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ قالَ: كُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّهِ، فَفَرِّغ قَلبَكَ عَن كُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَیِّ اسمٍ شِئتَ، فَلَیسَ فِی الحَقیقَةِ للّهِِ اسمٌ دونَ اسمٍ بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ؛6از پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله درباره اسم اعظم خدا سؤال شد. فرمود: «هر نامى از نامهاى خدا [اسم اعظم است]. پس، قلبت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و به هر نامى كه خواستى، او را بخوان؛ چرا كه در حقیقت، خداوند، نام خاصّى ندارد؛ بلكه اوست یگانه چیره».همان طور كه ملاحظه شد، احادیث، در این باره، مختلفاند و نمىتوان پاسخ قاطعى بر پایه احادیث اسلامى، به این سؤال داد؛ لیكن مىتوان گفت كه به فرض صحّت این احادیث، اسم اعظمى كه نزد انبیاى الهى و اهل بیت علیهمالسلام بوده، با توجه به خصوصیاتى كه براى آن ذكر شده، بىتردید، چیزى غیر از الفاظى است كه در احادیث مذكور آمده است. نبودن دلیل قاطعى بر مراد از اسم اعظم، موجب شده است كه دیدگاههاى مختلفى درباره آن ارائه گردد، تا آن جا كه سیوطى، بیست قول را در این زمینه نقل كرده است.گروهى مانند ابو جعفر طبرى و ابو الحسن اشعرى و ابو حاتم ابن حیّان و باقلانى، بر این باورند كه همه اسماى الهى (یعنى صفات خداوند عزوجلّ)، بزرگ هستند و اسمى كه بزرگتر از اسماى دیگر باشد، وجود ندارد.برخى مىگویند: اسم اعظم، وجود دارد؛ امّا كسى جز خداوند متعال، از آن آگاهى ندارد.برخى مىگویند: اسم اعظم خدا، در میان اسماى حُسنا پنهان است.برخى مىگویند: اسم اعظم، هر اسمى است كه بنده، پروردگار خود را با همه وجود، به آن بخواند.7برخى گفتهاند: اسم اعظم، نامى است كه جامع همه نامهاى الهى باشد.8برخى گفتهاند: انبیا، تجلّى نامهاى اصلىِ حق هستند و این نامهاى اصلى، همگى داخل در اسم اعظم (اسم جامع) و مظهر حقیقت محمّدى اند.9بارى، اختلاف نظر در تبیین آنچه حقیقتش حتى براى محقّقانْ مشخص نیست، طبیعى است؛ ولى از آن جا كه دیدگاههاى مختلف را در این زمینه مطالعه كردهایم، كلام علاّمه طباطبایى را در تبیین اسم اعظم، بهترین تحقیق یافتهایم. بهترین تحقیق در تبیین اسم اعظم علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى(ره) در پاسخ این سؤال كه: «معناى اسم اعظم چیست؟» مىگوید: «در میان مردم، شایع شده كه اسم اعظم، اسمى است لفظى، از اسماى خداى متعال، كه اگر خدا را به آن بخوانند، دعا مستجاب مىشود و در هیچ مقصدى، از تأثیر باز نمىماند، و چون در میان اسماى حسناى خدا به چنین اسمى دست نیافتهاند و در لفظ جلاله (اللّه) نیز چنین اثرى ندیدهاند، معتقد شدهاند كه اسم اعظم، مركّب از حروفى است كه آن حروف و نحوه تركیب آنها را هر كسى نمىداند، و اگر كسى به آن دست بیابد، همه موجودات، در برابرش خاضع مىشوند و به فرمانش در مىآیند. به نظر افسونگران و دعانویسان [ كه به علوم غریبه معتقدند]، اسم اعظم، داراى لفظى است كه به حسب طبعْ دلالت بر آن مىكند، نه به حسب وضع لغوى. چیزى كه هست، تركیب حروف آن، به حسب اختلاف حوایج و مقاصد، مختلف مىشود و براى به دست آوردن آن، راههاى مخصوصى هست، كه نخست، حروف آن را از آن راهها به دست مىآورند و سپس آنها را در هم مىآمیزند و با آنها دعا مىكنند، و تفصیل آن، محتاج به مراجعه به آن فن است. در بعضى روایات نیز اندكْ اِشعارى به این معنا هست، مثل آن روایتى كه مىگوید: «بسم اللّه الرحمن الرحیم، نسبت به اسم اعظم، نزدیكتر است از سفیدىِ چشم به سیاهى آن» و آن روایتى كه مىگوید: «اسم اعظم، در آیة الكرسى و اوّل سوره آل عمران است» و نیز روایتى كه مىگوید:«حروف اسم اعظم، در سوره حمد پراكندهاند و امام، آن حروف را مىشناسد و هر وقت بخواهد، آنها را تركیب مىكند و با آنها دعا مىكند و در نتیجه، دعایش مستجاب مىشود» و نیز این روایت كه: «آصف بن بَرخیا، وزیر سلیمان، با حروفى از اسم اعظم كه پیشش بود، دعا كرد و توانست تخت بِلقیس، ملكه سبأ را در مدّتى كمتر از چشم بر هم زدن، نزد سلیمان حاضر سازد» و یا این روایت كه: «اسم اعظم، مركّب از 73 حرف است و خداوند، 72 حرف از این حروف را در میان پیامبرانش تقسیم كرده، و یكى را در علم غیب، به خودش اختصاص داده است». همـان طور كــه ملاحظـه شد، احادیث، در این باره، مختلفاند و نمـىتـوان پـاسخ قاطعى بر پایه احادیث اسلامى، به این سؤال داد؛ لیكن مىتوان گفت كه به فرض صحّت این احادیث، اسم اعظمـى كه نزد انبیاى الهــى و اهل بیت علیهمالسلام بوده، با توجه به خصوصیاتى كه براى آن ذكر شده، بىتردید، چیزى غیر از الفاظى است كه در احادیث مذكور آمده است.همچنین، روایات دیگرى هستند كه اِشعار دارند بر این كه اسم اعظم، مركّب لفظى است؛ ولى بحث حقیقى درباره علّت و معلول و خواصّ آن، همه این سخنان را نفى مىكند؛ زیرا تأثیر حقیقى، به وجود اشیا و قوّت و ضعف وجود آنها و سنخیت بین مؤثّر و متأثّر بستگى دارد و اسم لفظى، صِرفا از نظر لفظ آن، چیزى جز مجموعهاى از صوتهاى شنیدنى نیست و شنیدنىها، از كیفیّات عَرَضى هستند و اگر از جهت معناى متصوّرش اعتبار شود، صورتى است ذهنى كه به خودىِ خود، هیچ اثرى در هیچ موجودى ندارد، و مُحال است صوتى كه ما آن را از حنجره خود خارج مىكنیم و یا صورت خیالىاى كه ما آن را در ذهن خود تصور مىنماییم، آن گونه باشد كه به وجود خود، وجود هر چیزى را مقهور سازد و در آنچه ما میل داریم، به دلخواه ما تصرّف كند، مثلاً آسمان را زمین و زمین را آسمان كند، دنیا را آخرت و آخرت را دنیا كند و كارهایى از این دست. حالْ آن كه خود آن صورت، معلول اراده ماست.افزون بر این، اسماى الهى و مخصوصا اسم اعظم او، هر چند در عالم، مؤثّر باشند و اسباب و وسایطى براى نزول فیض از ذات خداى متعال در این عالمِ مشهود بوده باشند، این تأثیرشان به خاطر حقایقشان است، نه الفاظى كه در فلان گویِش، دلالت بر فلان معنا دارند، و نه حتّى به خاطر معانىشان ـ كه از الفاظ، فهمیده مىشوند و در ذهن، تصوّر مىشوند نیز نیست؛ بلكه معناى این تأثیر، این است كه خداى متعال ـ كه پدیدآورنده هر چیزى است ـ هر چیزى را با یكى از صفات كریمش پدید مىآورَد كه مناسب آن چیز و در قالب اسمى است، نه این كه لفظ خشك و خالىِ اسم و یا معناى آن و یا حقیقت دیگرى غیر از ذات متعالى خداوندى، چنین تأثیرى داشته باشد.
چیزى كه هست، خداى متعال، وعده داده است كه دعاى دعا كننده را اجابت مىكند و فرموده است:«أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛10 دعاى دعا كننده را اجابت مىكنم، آن گاه كه مرا بخواند» و این اجابت، موكول به دعا و طلب حقیقى و جدّى است و نیز ـ همان طور كه در تفسیر این آیه گذشت ـ موقوف بر این است كه درخواست، از خودِ خدا شود و نه از دیگرى. آرى، كسى كه دست از تمامى وسائل و اسباب بردارد و براى یكى از حوایجش، به پروردگارش متّصل شود، در حقیقتْ متّصل به حقیقت آن اسمى شده است كه با حاجتش تناسب دارد و در نتیجه، آن اسم نیز با حقیقتش تأثیر مىكند و دعاى او مستجاب مىشود. این است حقیقت «خدا را به نامهایش خواندن» و به همین جهت، خصوصیت و عمومیت تأثیر، به حال آن اسمى بستگى دارد كه حاجتمند، به آن، تمسّك جسته است. پس اگر این اسم، اسم اعظم باشد، تمامى اشیا، در برابرِ حقیقت آن اسم، رام مىشوند و دعاى كسى كه با آن اسم دعا كرده، بى هیچ قید و شرطى مستجاب مىشود. بنا بر این، روایات و ادعیه این باب را باید بر این معنا حمل كرد و نه بر اسم لفظى یا مفهوم آن. و این كه در روایت آمده است كه خداوند، اسمى از اسماى خود و یا چیزى از اسم اعظم خود را به یكى از پیغمبران یا بندگانش آموخته، معنایش این است كه راه انقطاع به سوى خود را به وى آموخته است، بدین گونه كه اسم خداوندىِ مناسب با دعا و درخواستِ او را بر زبانش جارى ساخته است. پس اگر واقعا اسمِ لفظىاى در كار باشد و معناى روشنى هم داشته باشد، باز هم تأثیر آن دعا، از این باب است كه الفاظ و معانى، وسایل و اسبابى هستند كه به نحوى، حقایق را حفظ مىكنند. پس دقّت فرمایید».11 شکوری- گروه دین و اندیشه تبیانمنبع : کتاب نهج الدعا، جلد اول، مولف: محمد محمدی ری شهری1. عدّة الداعی: ص 49، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 5 ح 11 عن محمّد بن سنان عن الإمام الرضا علیه السلام، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 21 ح 13، دلائل الإمامة: ص 420 ح 383، بحار الأنوار: ج 78 ص 371 ح 6، ر.ك: تهذیب الأحكام: ج 2 ص 289 ح 1159 والمستدرك على الصحیحین: ج 1 ص 738 ح 2027 وتاریخ بغداد: ج 7 ص 313 ح 3826 وكنز العمّال: ج 2 ص 296 ح 4047.2. كلمه «اسم»، به معناى جامع آن كه بر تمام نامهاى خداوند صدقپذیر است، به كار رفته است. بنا بر این، از باب ذكر مفهوم و اشاره با آن به مصداق است. و از آن جا كه اسم اعظم، عالىترینِ مصادیق است، به ناچار، اولى و احقّ است به انطباق مفهوم بر آن. با این بیان، معناى این كه «بسم اللّه» به اسم اعظم، نزدیكتر از سیاهى چشم به سفیدى آن است، روشن مىشود؛ چرا كه قرب میان آن دو، ذاتى است؛ چون مفهوم با مصداقش در خارج متّحدند، در صورتى كه نزدیكى سیاهى چشم به سفیدى، نزدیكى مكانى است و اتّحاد میان آن دو، اتّحاد وضعى است (البیان فى تفسیر القرآن: ص 514).3. ثواب الأعمال: ص 130 ح 1، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 19 ح 1، مُهج الدعوات: ص 379، بحار الأنوار: ج 92 ص 234 ح 16.4. معانی الأخبار: ص 23 ح 2، تفسیر القمّی: ج 1 ص 30، بحار الأنوار: ج 2 ص 16 ح 38.5. التوحید: ص 89 ح 2، بحار الأنوار: ج 3 ص 222.6. مصباح الشریعة: ص 129.7. براى اطلاع بیشتر درباره سایر اقوال، ر.ك: الحاوى، سیوطى: ج 2 ص 135 ح 139.8. التعریفات: ص 10 ـ 11.9. شرح فصوص الحكم، قیصرى: ص 108.10. بقره: آیه 186.11. المیزان فی تفسیر القرآن: ج 8 ص 354 ـ 356.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]
صفحات پیشنهادی
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت-اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموختموضوع اسم اعظم خداوند، در احادیث اسلامى، بویژه در ادعیه، بسیار تكرار شده و این نكته نیز آمده است ...
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت-اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموختموضوع اسم اعظم خداوند، در احادیث اسلامى، بویژه در ادعیه، بسیار تكرار شده و این نكته نیز آمده است ...
بخوان به نام نامي توحيد!
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت-اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموختموضوع اسم ... فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است. ... د: تفسیر اسم اعظم به هر نامی از نام های خدا .
اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت-اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموختموضوع اسم ... فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است. ... د: تفسیر اسم اعظم به هر نامی از نام های خدا .
اسم من ( به ) است !
به من بهى و آبى هم مى گویند و اعراب مرا (سفرجل ) مى خوانند. زادگاه اولیه ى من ایران است و در نام لاتینى ... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ابتدا لازم است بر احادیث این ...
به من بهى و آبى هم مى گویند و اعراب مرا (سفرجل ) مى خوانند. زادگاه اولیه ى من ایران است و در نام لاتینى ... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ابتدا لازم است بر احادیث این ...
شب های بهاری با قهوه تلخ مدیری
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد.... [کلیک] .... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ...
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):خداوند به شكل شما و اموال شما نگاه نمى كند بلكه به دلها و اعمال شما توجه مى نمايد.... [کلیک] .... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ...
جدول زمان بندی سمینارهای جشنواره دانش آموزی
احادیث و روایات: امام علی (ع):روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانىهاى جان را از بين مىبرد. ... اوقات به افق : انتخاب شهر, اراک .... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ...
احادیث و روایات: امام علی (ع):روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانىهاى جان را از بين مىبرد. ... اوقات به افق : انتخاب شهر, اراک .... اسم اعظمی که خضر به علی(ع) آموخت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها