واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مردها را باید کشت تهمینه میلانی پس از ساخت اثر متوسطی چون سوپراستار که به مراتب بهتر از اثر جدیدش بود خیلی سریع بازگشته که تسویه حساب کند! در جای جای فیلم این عنوان تحت هر شرایطی ذکر می شود. در تیتراژ دعوایی کاملا بی مورد در زندان رخ می دهد تا یکی بگوید «باشه یکی طلبت» و پس از آن تصویر فید به نام فیلم که تسویه حساب باشد می شود. در جایی دیگر به صورتی پر تأکید زیبا «لادن مستوفی» می گوید: «لااقل با این حیوونا تسویه حساب می کنیم.» هر 4 شخصیت میلانی به نمایندگی او آمده اند که تسویه حساب کنند.
ابتدا لازم می دانم روی همین تسویه حساب بحث کنم. چرا باید میلانی خواهان تسویه حساب از مردان باشد. بعضی اوقات یک کارگردان پس از سال ها مانند بهرام بیضایی به سینما روی می آورد و در فیلم وقتی همه خوابیم را می سازد. در این فیلم بیشایی دلیل دور بودن خود از سینما را به سبک خود ادا می کند. ولی میلانی که در جشنواره سال گذشته هم فیلمش اکران شد. در سه سال قبل هم که فیلمی دیگر را ساخته بود پس او در این یک سال چه دیده است که باعث فریاد زدن او برای تسویه حساب شده است. یکی از معروفترین بازگشت های سریع در سینما برای پاسخی به دیگران شاهکار دیوید وارک گریفیث یعنی تعصب است. او به دلیل سانسور و مصائبی که بر سر فیلم تولد یک ملت متحمل شد فیلمی بسیار زیباتر را در سه بخش برای سال بعد آماده کرد تا قربانی شدن خود و اثرش را به صورت استعاری به تصویر بکشد. ولی بر سر زنان در جامعه ما در این یک سال چه گذشته که میلانی شمشیرش به روی مردان را تبدیل به ساطور کرده است.در تسویه حساب دیگر حتی نام مردها هم بر زبان نمی آید. به جای واژه مرد این 4 زن از واژه های «مردتیکه، آشغالا، آشغالای عوضی، حیوونا، اون حمال، اون مردتیکه خر» استفاده می شود. هر کدام از کاراکترهایش با غیض خاصی این واژه ها را ادا می کنندنگاه تیره میلانی به مردهای جامعه چنان تیره تر شده است که دیگر حتی نام مردها هم بر زبان نمی آید. به جای واژه مرد این 4 زن از واژه های «مردتیکه، آشغالا، آشغالای عوضی، حیوونا، اون حمال، اون مردتیکه خر» استفاده می شود. هر کدام از کاراکترهایش با غیض خاصی این واژه ها را ادا می کنند. اثر او بر کاراکترهایش استوار است. شخصیت هایی که نماینده جامعه زنان هستند. لادن مستوفی در ارائه نقش زیبا همان بازی عصبی همیشگی اش در دوران سرکشی یا باغ فردوس پنج بعد از ظهر را ایفا می کند و هیچ برجستگی به پر رنگ ترین شخصیت فیلم که عاملی برای پیش برد قسمت های مختلف داستان است ارائه نمی دهد. او از شوهرش به خاطر علاقه به دوست پسرش علی (رضا عطاران) جدا شده است و حتی حاضر به خودکشی نافرجام به خاطر رسیدن به علی هم شده است. در عوض علی جلوی چشمان زیبا به او خیانت کرده است. زیبا بچه ای را که از علی داشته به شوهر قبلیش می اندازد و آن ها را رها می کند. لیلا (بهاره افشاری) دختر معتادی است که تنها به فکر تفریح، حال مشروع یا نامشروع است. مریم (السا فیروز آذر) شخصیتی است که کمترین پرداخت را دارد و تنها به دنبال کمک به خواهرش است. سارا (مهناز افشار) دختری که در رفاه کامل به سر می برده ولی به دلیل اینکه شوهر مادرش به او یا تجاوز کرده یا پیشنهاد تجاوز داده (وضعیت او در یکی از دیالوگ هایش قرار بر مشخص شدن است که از تیغ ممیزی رد شده و خیلی هم رو است یعنی اگر گفته نمی شد هم مشخص بود هر کدام از این موردها قبیح است و نیاز به بیان صریحش نیست.) از خانه متواری شده است. او در میان بازیگران هم کاراکترش بهتر پرداخت شده است هم بازی بهتری از بازیگر ایفا کننده نقشش دیده می شود. با اینکه کلا تسویه حساب و انتقام در این فیلم کمیک شده است ولی در تمام جوامع انگیزه سارا منطقی تر است.
مردهایی که از طرف کاراکترها یا بهتر است بگویم میلانی انتخاب می شوند همه یک جور هستند تنها تعدد آن ها این اصل را می رساند که کارگردان می خواهد جامعه مردان را هدف بگیرد. او فقط به این دلیل از تاجر، شاعر، لباس فروش، کارگردان، مسن و حتی با لهجه های مختلف استفاده می کند. تنها می خواهد یک عمومیت به آن ها بدهد. فیلم انباشته از شعارها و فریادهای صاحب اثر است. میلانی دلائلی را که او در این سمت نشسته را در بعضی از قسمت های فیلم بازگو می کند. شاعر(محمد رضا شریفی نیا): شما صیدید ما صیاد .... لطافت در شما کشته شده. کار فرهنگی بکنید، کار هنری بکنید، ظرف بشورید، رخت بشورید، پوشک بچه ها را عوض کنید.به وضوح در این دیالوگ می خواهد بگوید که من آن شخصی هستم که قد علم کرده ام برای گرفتن حق اثری را ساخته ام. من در حال ساخت یک اثر فرهنگی هستم که شما مردان طلب کرده اید. اینکه در ادامه طلب کار هنری شاعر طلب کارهای منزل می کند جایی است که میلانی نیاز می بیند فریاد بلندتری بزند.بسیاری از زنان منتقد پس از دیدن اثر بسیار عصبانی سالن را ترک می کردند و نگاه این کارگردان حتی به زن ها را تأسف بار می خواندنددر سکانسی مردی (محمد نیک بین همسر تهمینه میلانی) را که انتخاب می کنند، متوجه می شوند او تنها به قصد کمک به سارا است که او را سوار کرده است. سارا که از دیدن یک جنتلمن ذوق زده شده است با وقار خانمانه از این مرد رؤیایی و کمیاب تشکر می کند (برای یادآوری شخصیت نیک بین در نیمه پنهان) . فصلی بسیار تصنعی که دلیلش در سکانسی دیگر معلوم می شود. پس از دعوای زیبا و لیلا، زیبا از لیلا می خواهد که خانه را ترک کند. لیلا عصبانی می شود و برای مریم و سارا شرح می دهد که خانمی (زیبا) که براتون این همه شعار می دهد خودش چنین زندگی داشته و برای علی رگ دستش را چندین بار زده. در این بخش هدف میلانی بسیار عیان تر می شود. او مدعی است که حرف های زیبا را به عنوان یک کسی که چنین زندگی را داشته نمی شنوید، حرف های زیبا اگر شعاری است به من گوش دهید که خودم همسر تک مرد واقعی قصه هستم. من زندگی خوبی دارم و در مقام شعار نیستم. خانم میلانی خود فراموش کرده که این بزرگترین و بدترین شعار اثرش است.اگر به فیلمنامه اثر نگاهی داشته باشم صحنه پر کششی را نمی بینم. فصل زندان که به عنوان پیش زمینه انتخاب شده است بسیار نامربوط است و هیچ معلولی را در روند روایت به وجود نمی آورد. در خط اصلی ایده ای که چند زن دور هم در خانه شخص دیگر جمع می شوند و به دنبال مردان ثروتمند هستند میلانی از چگونه می توان با یک میلیونر ازدواج کرد؟ با بازی مرلین مونرو گرفته است. فرق دو طرح هم در این است که، در فیلم میلانی زن ها به دنبال تسویه حساب هستند و در نمونه آمریکایی آن زن ها به دنبال ثروت مرد هستند. در یکی از پاره طرح های اثر زندگی خواهر مریم است. این پاره طرح هم از اتوبوسی به نام هوس گرفته شده است. حامد بهداد بازیگر نقش حمید یک سرباز صفر بی کار هست که چشم دیدن خواهرزنش را ندارد. البته در جایی چون نمونه آمریکاییش حمید پس از بددهنی هایش می شکند و به «یه لاقبا» بودن خود هم اعتراف می کند. این مهمترین پاره طرح فیلم محسوب می شود و مدت بیشتری هم به آن اختصاص داده می شود. روند روایی اثر کاملا یکنواخت است برای رهایی از آن میلانی واژه هایی طنز آمیز را برای کاراکتر تاجر اصفهانی انتخاب کرده است یا اینکه در لابلای چندین مرد یکی از آن ها پلیس از کار درمی آید تا صحنه های تعقیب و گریز تماشاگر را کسل نکند. ولی اثر فاقد یک شاکله است. حتی اگر میلانی آن را در 10 دقیقه هم می ساخت یک یا دو نمونه مرد را هم نشان می داد یا به صورت خیلی کنایی تر چنان که در آثار دیگرش بیان کرده بود منظورش را بیان می کرد اثر بهتری از کار درمی آمد. که حال با یک اثر 103 دقیقه ای کسل کننده مواجه هستیم.
کارگردان چنان محو فریادها و شعارهایش شده است که به کل کارگردانی را فراموش کرده است. جز حامد بهداد که معمولا نقش هایش را خوب بازی می کند (تازه این را هم اضافه کنید که او نقشی را ایفا می کند که بازیگر محبوبش براندو ایفا کرده است) و بازی مهناز افشار که کمی به چشم می آید دیگر نقش ها ضعیف ارائه می شود. میزانسن و قاب بندی بسیار ضعیف است. اگر یک بار دیگر شما را به فیلم مورد اشاره بیضایی ارجاع دهم منظورم بهتر متوجه خواهید شد. در آن فیلم شعاری بیضایی کارگردانی کار را فراموش نکرده است میزانسن به خوبی چیده شده است. حرکات دوربین حساب شده و منطقی است اما میلانی هیچ ترکیب بندی در اثرش دیده نمی شود نماهای نزدیک و متوسطی که از فضای خانه ارائه می دهد بر کسالت بار بودن اثر می افزاید. یکی از موضع هایی که همیشه طرفداران میلانی به منتقدین مرد می گیرند، متوجه نشدن حرف های میلانی از جانب مردان است. ولی بسیاری از زنان منتقد پس از دیدن اثر بسیار عصبانی سالن را ترک می کردند و نگاه این کارگردان حتی به زن ها را تأسف بار می خواندند.زیبا (با فریاد): زخمی که تو قلب منه هیچ وقت، هیچ وقت و هیچ وقت پاک نمی شه.نمی دانم به صاحب اثر در مورد این فریادها و عقده ها چه بگویم. فقط می توانم بگویم اگر لازم می داند به عنوان یک زن برای مطالبه حق همجنسانش –که حق طبیعیش است- بهتر است برای ساختن یک فیلم فمینیستی به نمونه های مشابه خارجی نگاه کند یا در همین کشور خودمان نگاه دلسوزانه کارگردان های دیگر به زنان یا در نهایت ده ساخته کیارستمی را به تماشا بنشیند، تا شاید بتواند کمی طرح کردن یک موضوع را متوجه شود. البته شاید فروش خوب فیلم های قبلی او به لطف ستارگان پرشمار آثارش او را چنان غره کرده است که دیگر کارگردانی را هم فراموش کرده و یک تجاری ساز شده است.تنظیم از محمد نبویمنبع: پرده سینما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]