تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826863466




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نكته هایی درباره ی درست نویسی در فارسی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نكته هایی درباره ی درست نویسی در فارسی
نكته هایی درباره ی درست نویسی در فارسی
در آثار نویسندگان امروز ، چه در روزنامه ها و چه در کتاب ها، بارها به جملات و عباراتی بر می خوریم که با اصول نگارشی و دستوری زبان فارسی همساز نیست و با درستی و فصاحت آن فاصله دارد. ما در این چند بخش به مهم ترین ایرادات رایج در نوشته های این دسته از نویسندگان اشاره كرده ، و  قواعد درست دستوری مربوط به آن ها،را توضیح داده ایم :      1 - درباره ی فعل  بایستن :در نوشته های بسیاری از نویسندگان معلوم نیست که صیغه های گوناگون فعل بایستن  چه فرقی یا هم دارد و یا به چه زمانی اشاره می کند.   فعل بایستن به معنی لازم بودن، ضرورت داشتن و مورد نیاز بودن است و در 2 مورد به کار رفته است :-هنگامی که لازم بودن چیزی را برای کسی بیان کند. مانند  : مرا کلاه باید،  یعنی من  کلاه لازم دارم. این مورد از فعل بایستن البته  امروزه دیگر کاربردی ندارد.-هنگامی که لزوم انجام دادن فعل دومی از آن بر می آید. مانند : باید رفت، می باید رفت، باید بروید، بایست رفت، می بایست رفت. می بایستی می رفتی.که فعل دوم را در این کاربرد،  فعل تابع می نامند. و هر کدام از صورت های گوناگون فعل تابع نیز، در معنی ِ جمله، تغییر ایجاد می کند. اکنون به صورت های رایج  فعل بایستن و فعل تابع آن،  در زبان فارسی امروز  نگاهی می اندازیم : 1 - زمان حال :
نكته هایی درباره ی درست نویسی در فارسی
باید :  که لزوم انجام دادن  فعل تابع  را در زمان حال بیان می کند و با دو صورت از این فعل به کار می رود :الف ) فعل تابع به شخص خاصی اشاره ندارد و به صورت مصدر مرخم ( یعنی با حذف نون از فعل تابع ) است. مانند  : باید رفت  یعنی رفتن لازم است.برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجام اش معمولا لازم است، می توان همین صورت را با "می" به کار برد. مانند:  می باید رفت  یعنی ( امروزه ) رفتن لازم است.ب ) فعل تابع به شخصی اشاره دارد و به صورت مضارع التزامی است ( یعنی با افزودن ب به فعل تابع صرف می شود) که در این صورت  می تواند با حرف ربط " که " نیز نوشته شود. مانند  : باید بروم  ( یا  باید که  بروم ) یعنی  رفتن برای من لازم است. (  لازم است بروم )در این جا نیز برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجام اش معمولا برای شخصی لازم است می توان همین صورت را با "می"  به کار برد. مانند : می باید بروم ( یا می باید که بروم ) یعنی ( امروزه ) رفتن برای من لازم است. 2- زمان گذشته : 1- 2  بایست : که لزوم انجام دادن فعل تابع را در زمان گذشته بیان می کند ( چه انجام شده باشد و چه نشده باشد ) و  با دو صورت از فعل تابع به کار می رود :الف) فعل تابع به شخص خاصی اشاره ندارد و به صورت مصدر مرخم ( یعنی با حذف نون از فعل تابع ) می باشد. مانند :بایست رفت یعنی  رفتن لازم بود ( چه رفتن انجام شده باشد و چه نشده باشد )در این جا نیز برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجام اش معمولا  لازم بوده است، می توان همین صورت را با "می"  به کار برد. مانند : می بایست رفت  یعنی ( در آن دوره ) رفتن لازم بود.ب ) فعل تابع به شخصی اشاره دارد و به صورت مضارع التزامی است ( یعنی با افزودن ب به فعل تابع صرف می شود ) که در این صورت می تواند با حرف ربط " که " نیز نوشته شود. مانند :بایست بروم ( یا یایست که بروم ) یعنی :  رفتن برای من لازم بود ( لازم بود بروم )در نوشته های بسیاری از نویسندگان معلوم نیست که صیغه های گوناگون فعل بایستن  چه فرقی یا هم دارد و یا به چه زمانی اشاره می کند.   در این جا نیز برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که برای شخصی انجام اش  معمولا  لازم بوده است، می توان همین صورت را با "می"  به کار برد. مانند : می بایست بروم ( یا می بایست که بروم ) یعنی ( در آن دوره ) رفتن برای من لازم بود.2– 2 بایستی :  این صورت از فعل بایستن برای نشان دادن کاری است که انجام اش در گذشته لازم بوده است اما انجام نگرفته است و  دو مورد کاربرد دارد:الف ) فعل تابع به شخص خاصی اشاره ندارد و به صورت مصدر مرخم ( یعنی با حذف نون از فعل تابع ) می باشد. مانند :بایستی رفت . یعنی رفتن لازم بود ( اما انجام نشد )در این جا نیز برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجام اش معمولا  لازم بوده است اما انجام نمی شده است، می توان همین صورت را با "می"  به کار برد. مانند :می بایستی رفت. یعنی ( در آن دوره ) رفتن لازم بود، اما کسی نمی رفت.ب ) فعل تابع به شخصی اشاره دارد و به صورت مضارع التزامی است ( یعنی با افزودن ب به فعل تابع صرف می شود ) که در این صورت می تواند با حرف ربط " که " نیز نوشته شود. مانند :بایستی بروم ( یا بایستی که بروم ) یعنی رفتن من لازم بود ( لازم بود بروم )  اما نرفتم.در این جا نیز برای نشان دادن استمرار، یعنی کاری که انجام اش برای شخصی  معمولا  لازم بوده است، اما انجام نمی داده است،  می توان همین صورت را با "می"  به کار برد. مانند :می بایستی بروم ( یا می بایستی که بروم ) یعنی  ( در آن دوره ) رفتن من لازم بود، اما نمی رفتم. صورت های دیگری از فعل بایستن یا فعل تابع آن نیز در گذشته وجود داشته است ( مانند : بباید، همی باید، ببایست، ببایستی، می ببایست، بایدم، بایدم رفتن، بایستم رفتن، باید آمدن و از این دست، ) که امروزه دیگر متروک شده و به کار برده نمی شود.
نكته هایی درباره ی درست نویسی در فارسی
2- درباره ی است و هست میان دو واژه ی است و هست در ریشه و معنی اصلی هیچ تفاوتی نیست. این دو لفظ دو صورت یک کلمه و به یک معنی است و اختلافی که در کاربرد آن ها وجود دارد بیش تر از جنبه ی معنی و بیان است تا از جنبه ی لغت و دستور. نکته تنها در این جا است که در کلمه ی هست در مقایسه با است تاکیدی هم  وجود دارد، اما در کاربرد کلمه ی است تاکیدی در کار نیست و تنها رابطه ی میان نهاد و گزاره بیان می شود.به این دو جمله توجه کنید:آیا هوا روشن است ؟آیا هوا روشن هست ؟در مورد نخست مراد بیان رابطه ی میان هوا  و روشن است و در مورد دوم تاکید بر روشن  است. به این دلیل است که مثلا  در مقام انکار،  در مورد نخست رابط را و در مورد دوم مورد تاکید ( روشن ) را باید انکار کرد :آیا هوا روشن است ؟. نه هوا تاریک است آیا هوا روشن هست ؟ نه، هوا روشن نیست یعنی در برابر هست همیشه نیست و در برابر است بیشتر همان است تکرار می شود و وصف برعکس به کار می رود. ( روشن، تاریک ) اکنون به دو نمونه ی دیگر توجه کنید:آیا او هنوز زنده است ؟ نه او دیگر مرده است.آیا او هنوز زنده هست ؟ نه او دیگر زنده نیست. آقای ابوالحسـن نجفی نیز در کتاب " غلط ننویسـیم " در ارتباط با این دو کلمه چون این می نویسـد: « بعضی از فضلا میان این دوکلمه تفاوت قایل اند: هـسـت را به معـنای " وجود دارد " یا نشـانه ی تأکید و اسـت را فقط رابطه ( یا فعل اسـنادی) می دانند و بنابراین جمله های زیر از نظر آنان غلط یا لا اقل غیر فصیح است: « او هـنوز جوان هـسـت » به جای« او هنوز جوان اسـت ». یا « درختی در خانه ی ماسـت » به جای « درختی در خانه ی ما هـسـت ».  این حکم تا اندازه ای درســت اسـت، زیرا در آثار ادبی فارسی نیز  غالبا هـسـت به معـنای" وجود دارد" به کار رفـته اسـت: انگار که هست هرچه در عالم نیست /پندار که نیسـت هرچه در عالم هـسـت ( خیام )مرا خود با تو چیزی در میان هـسـت /وگرنه روی زیبا در جهان هـسـت ( سـعدی) واگر هم هـسـت ، به جای اسـت به کار رفته باشـد به منظور تأکید معـنای جمله اسـت. مثلا در دوجمله ی زیر:  احمد عاقل است و احمد عاقل هـسـت. جمله ی نخست عاقـل بودن احمد را خبرمی دهـد و حال آن که جمله ی دوم  این خبر را به تاکید بیان می کند و گویی به مخاطب اطمینان می دهد که در عاقل بودن احمد نباید تردید کرد. با این همه این تمایز معنایی در همه جا و با این دقت مراعات نشده اسـت و در ادبیات فارسی مواردی را می توان یافـت که در آن ها هـسـت و اسـت  به جای یکدیگر به کار رفته اند. در نتیجه می توان گفت که کاربرد کلمه ی هـسـت به جای اسـت و بر عکس غلط نیسـت،  اما اگر هر کدام از آن ها، برطبق آن چه گفته شد، به جای خود به کار رود البته بهتر اسـت». آریا ادیب         تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1067]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن