تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا داناست به هر رازى كه مردم در دل نهان داشته اند، و به نجواى آهسته رازگويان و به هر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804676250




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در بيدادگاه عادل


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: در بيدادگاه عادل اندر نزاع دايي و كفاشيان هيوا يوسفي - پنج روز از محاكمه ناعادلانه علي كفاشيان، رئيس فدراسيون فوتبال در برنامه تلويزيوني 90 گذشته است و من همچنان در ذهن مرور مي كنم همه آن سوالهايي را كه عادل فردوسي پور بايد از علي دايي مي پرسيد و نپرسيد و همه آن جوا هايي كه علي كفاشيان بايد مي داد و نداد. در مثلث بحث آن شب، تنها دايي همان بود كه مي شناختيم: بي پروا، تماميت خواه، حمله برنده و طلبكار. عادل فردوسي پور به عمد يا ناآگاهانه همه ذكاوت و جسارتش را از دست داده بود و كفاشيان هم كه گويي دعوت تلفني از دايي براي حضور در برنامه، غافلگير و مرعوبش كرده بود، تفاوتهايش را با مديري كاردان، باتدبير و داراي قدرت پيش بيني نشان داد.    از علي دايي آغاز مي كنم كه از ميانه بحث با مقدمه چيني فردوسي پور وارد شد، در جايگاه شاكي نشست و كفاشيان را با ادله اي گنگ، دروغگو و بي اراده خواند. او پرخاشگرانه حرف زد و براي اثبات به اصطلاح حقانيت خود به واژه هايي سخيف چنگ زد. همه تلاشش آن بود كه ثابت كند در بركناري اش از سرمربيگري تيم ملي، هيات رئيسه فدراسيون فوتبال نقشي نداشته و نشستي هم كه اعضاي اين هيات برگزار كرده بودند، ساعاتي پس از صدور فرمان بركناري اش توسط مديران بالادستي بوده است.   پذيرش صحت چنين فرضي هاي چه كمكي به دايي مي كند؟ آيا او معتقد بوده يا هست كه استقلال فدراسيون فوتبال با چنين تصميمي زير سوال رفته و نبايد مي رفته؟ بايد تحسينش كرد اگر چنين ديدگاهي داشته يا دارد، اما مگر خود او اعتراف نمي كند كه با تماس تلفني رئيس سازمان تربي تبدني وقت و در جلسه با او سرمربي تيم ملي شده است؟ اگر دايي مدافع استقلال فدراسيون و دلسوز فوتبال بود، چرا به محمد علي آبادي يادآوري نكرد كه فدراسيون رئيس و هيات رئيسه دارد و آنها بايد سرمربي تيم ملي را انتخاب كنند؟    او نه تنها چنين نكرد كه بعدها وقتي مجبور شد چگونگي انتخابش را توضيح دهد، مدعي شد كه نعوذ بالله با خدا لابي كرده است (دايي پيش از انتخاب به سمت سرمربيگري تيم ملي با علم به اينكه نامش در ميان كانديداهاي مطر حشده توسط فدراسيون نيست، گفته بود كسي سرمربي تيم ملي م يشود كه لابي قو يتري داشته باشد اما ورق كه برگشت و خودش سرمربي شد، به اجبار از عبارت كفرآميز لابي با خدا، براي رهايي از آن دام خودتنيده استفاده كرد.)    و عادل فردوسي پور كه در اين بيدادگاه بر مسند قضاوت نشسته بود، چنان حرف زد و برنامه را چنان پيش برد كه گويي ظلمي بزرگ به دايي رفته است. فردوسي پور چند بار به كفاشيان يادآوري كرد كه دايي دل پردردي دارد، اما يك بار از دايي نپرسيد كه چه چيزي يا چه كسي دلش را به درد آورده است. كفاشيان و هيا ترئيسه فدراسيون؟ آنها كه به ادعاي دايي نه در آمدن و نه در رفتنش اختياري نداشته اند و اتفاقا در مدت آن ي كسال به هر سازي كه زده بود، رقصيده بودند.  از تعطيلي گاه و بيگاه باز يهاي ليگ گرفته تا برپايياردوهاي خارج از كشور و حتي تعويض مارك پيراهن تيم ملي.   علي آبادي دلش را به درد آورده است؟ دايي بايد توضيح مي داد كه آيا به اعتقاد او رئيس سابق سازمان تربيت بدني بركنارش كرده؟ اگر نه، پس چه كسي كه قدرتش احتمالا بيشتر از علي آبادي بوده و اگر بله، جايي براي اعتراض نيست چون با اين فرض كسي بركنارش كرده كه دستور انتخابش را داده بود.   فردوسي پور هيچ يك از اين سوالها را نپرسيد و اجازه داد دايي با طرح ابهاماتي اساسا بي معني، ضمن به چالش كشيدن مديريت فدراسيون فوتبال، چهره مخدوش خود را بازسازي كند.   خوشبينانه آن است كه فرض كنيم فردوسي پور تلاش مي كرد اعتماد دايي را به دست بياورد تا در برنامه اي كه قرار است در پايان ليگ ميهمانش باشد، همه اين سوالها را بپرسد. همين البته جاي بحث دارد كه چرا اين وسط كفاشيان را قرباني مي كند؟   و بدبينانه آن كه بگوييم عمق قضاو تهاي مجري تواناي برنامه 90 به كساني نزديك شده كه تا دقيقه 70 در استاديوم آزادي، دايي را ستايش مي كنند و با گل دوم عربستان شعار معروف « حيا كن... رها كن » برايش سر مي دهند. همان ها كه با نوشته هايشان در سايت ها و وبلا گها، از محمد دادكان به خاطر انتقاد از محمد علي آبادي و به نيكي نام بردن ازمحمد خاتمي، قهرماني بي بديل مي سازند، بي آنكه ديكتاتور يهايش در زمان رياستبر فدراسيون فوتبال و عرض ارادتهايش به مقام بالادستي علي آبادي را به ياد بياورند. آنها نمي دانند يا نمي خواهند بدانند كه دادكان تا پيش از آنكه علي آبادي صندلي اشرا به خطر بيندازد، به چيزي اعتراض نداشت. امروز هم اعتراض اگر دارد تنها به علي آبادي و مديران فوتبال است، نه بيشتر و البته از كجا بايد بدانند كه همين امروز رابطه او با برادر رئيس جمهور چگونه است؟    اما عادل فردوس يپور كه در جايگاه نماينده آگاه افكار عمومي نشسته و در بزنگاههايي تاريخي حسابش را از نمايندگان « افكار دولتي » در صداوسيما جدا كرده، دادكان و مديريت او را فراموش نكرده است.   كسي از فردوسي پور انتظار ندارد يكسال بعد از بركناري دايي، او را كه قهرماني بي مانند و تكرارناشدني در تاريخ ورزش ايران است، مواخذه كند، اما اگر به هر دليلي قرار بر واگويي اتفاقات آن زمان شد، راهي جز گفتن حقيقت نيست. و بيچاره علي كفاشيان كه هرچه زمان مي گذرد بيشتر پي مي برد كه تمكينش به فرمان علي آبادي براي ثبت نام در انتخابات فدراسيون فوتبال و ورود به اين مسلخ، چه اشتباه جبرا نناپذيري بوده است. بي ترديد او دوشنبه شب گذشته از فردوسي پور نپرسيده بود كه براي چه دعوتش مي كند و قرار است درباره چه با هم حرف بزنند. مثل هميشه بي آنكه خود را از قبل آماده كند، به برنامه آمده بود و صد البته هر احتمالي را مي توانست پيش بيني كند جز رودررويي با علي دايي.    شايد ايراد از كفاشيان بوده كه موضوع بحث را از فردوسي پور نپرسيده و شرط نكرده بود كه به پرسشي خارج از چارچوب مورد توافق پاسخ نخواهد داد. اما آيا فردوسي پور نمي داند اخلاقي نيست كه يكي را وسط رينگي رها كني كه نمي داند حريفش كيست؟    آيا خود او در همه سالهاي اخير كه رسانه هاي مختلف به گفت و گو دعوتش كرده اند، رفتاري چنين صادقانه و خوشبينانه داشته است؟ آيا اگر كفاشيان مي دانست كه قرار است دايي روي خط تلفني برنامه بيايد دعوت فردوسي پور را مي پذيرفت، اگر هم مي پذيرفت آيا چنين ناآماده به ميدان مي آمد؟   دست كم مي توانست صورت جلسه اي را كه مدعي است هيا ت رئيسه در صبح روز بعد از بازي با عربستان امضا كرده اند با خود بياورد و تاريخ و ساعتش را به بينندگان نشان دهد. همان كاري كه محسن صفايي فراهاني كرد در برنامه معروفي كه موضوعش كميته انتقالي و انتخابات فدراسيون فوتبال بود. خوب است كه يك مدير، داراي چنان ذكاوتي باشد كه در لحظه، تصميماتي بزرگ بگيرد و مثلا اگر در برنامه اي چون 90 ناگهان رو به روي يكي چون دايي قرارش دادند، بازي را نبازد. كفاشيان اين ذكاوت را نشان نداد يا نخواست نشان دهد و در برابر بي پروايي و پرده دري دايي تنها سكوت كرد.   او حتي از فردوسي پور كه تعداد آراي منتقدان فدراسيون در نظرسنجي برنامه را چون پتكي بر سرش مي كوبيد، نپرسيد كه چه اندازه مي توان اين آمار را مبناي قضاوت قرار داد. اگر راي آنها ملاك است پس فريادشان هم در روز بازي ايران – عربستان وقتي از دايي مي خواستند كه حيا كند و تيم ملي را رها كند، بايد ملاك باشد.    مگر فوتبالدوست ترين بيننده هاي برنامه 90 نيستند كه به استاديوم مي روند؟ مگر همين ها نبودند كه بعد از جا م جهاني 2006 هفت هها و ماهها با شعارهايي كه مي دادند از هر يك از استاديو مهاي ايران جهنمي براي دايي ساخته ؟» بودند؟ آن روزها تماشاگرنما بودند و امروز "مردمي كه بهترين قاضي اند؟ " من مدافع فدراسيون فوتبال و دشمن علي دايي نيستم، اما اگر به جاي كفاشيان بودم از فردوسي پور كه از دل پر درد دايي حرف مي زد، مي پرسيدم آيا فراموش كرده كه در نزديك به يكسال سرمربيگري دايي در تيم ملي چند بار در برنامه 90 از او انتقاد كرد. مگر كار به جايي نرسيد كه به خاطر يكي از همين نظرسنجي هاي برنامه، ميانه اش با دايي شكرآب شد و سرمربي تيم ملي تا مدتها از حضور در برنامه اش امتناع مي كرد؟ من اگر جاي كفاشيان بودم به عادل فردوسي پور يادآوري مي كردم كه نگاهي به دوروبرش بيندازد و قضاوت كند كه در اين سرزمين چند مدير پيدا مي شود كه فرمانبردار نباشد و از يكي بالاتر از خود دستور نگيرد. آيا او اولين رئيس فرمانبردار ورزش ايران است؟ در كشوري كه مردمش عاشقانه فوتبال را دوست دارند، طبيعي است كه نرفتن به جام جهاني گناهي نابخشودني به نظر آيد. در كشوري كه تنها سه بار تيم ملي اش به جام جهاني رفته، شش بازي را باخته، دو مساوي و تنها يك پيروزي داشته و به خاطر رفتن به جام جهاني مردمش براي رئيس فدراسيوني چون محمد دادكان هورا مي كشند، نمي توان از فدراسيون علي كفاشيان دفاع كرد، حتي اگر تنها گناهش نرفتن تيم بزرگسالان به جام جهاني باشد و بس.   بايد پذيرفت كه نرفتن به جام جهاني تنها گناه مردان فدراسيون فوتبال نيست. دردو سال و چند ماه گذشته آنها روزهايي پر از بي نظمي و تنش را پشت سر گذاشته اندو مجموعه اي ناهمگون را تشكيل داده اند كه قدرت تصميم گيري ندارد. در فدراسيونفوتبال به تعداد اعضاي هيات رئيسه و كارمندان فدراسيون، سخنگو، دبيركل، مديرروابط عمومي، مدير روابط بين الملل و حتي رئيس وجود دارد. هر يك ساز خود رامي زنند و طبيعي است آنچه به گوش ما مي رسد موسيقي گوشخراشي بيش نباشد.   با اين همه بايد از عادل فردوسي پور پرسيد كه چرا محض رضاي خدا يك بار نمي روداز 74 عضو مجمع فدراسيون فوتبال بپرسد اين چه هيات رئيسه اي است انتخاب كرده اندكه اعضايش به قول او قدرت انتخاب و بركناري يك سرمربي را هم ندارند؟   هيات رئيسه فدراسيون فوتبال دست پخت مجمعي است كه اتفاقا بيشتر مردان مدعي فوتبال ايران عضو آن هستند. از همه مديران عامل باشگا ههاي ليگ برتر تا تعدادي از مديرانباشگا ههاي دسته هاي پايين تر، نمايندگان مربيان و بازيكنان، نمايندگان فوتبال زنان وفوتسال، فوتبال كارگران و دانشجويان و نيروهاي مسلح، روساي هيات هاي استان ها وخلاصه نماينده اي از هر قشري كه در اين فوتبال ادعايي دارد. چرا فردوسي پور از آنهانمي پرسد براساس كدام منطق به مدير فرمانبرداري چون كفاشيان راي دادند، اگر فكرمي كند كفاشيان اولين و آخرين مدير فرمانبردار ورزش ايران است و همه آن حضرات بااستقلال كامل در راي گيري مجمع حاضر شده بودند؟ عادل فردوسي پور، دوست نازنين من، مي داند كه در ساختار فوتبال ايران، استقلالراي چه اندازه بي معنا است. او بي ترديد به ياد دارد كه 74 عضو مجمع فدراسيونفوتبال زمستان سال 86 چگونه بي آنكه اعتراضي كنند، در انتخاباتي شركت كردندكه تنها يك نفر كانديداي رياستش بود. آن يك نفر ارتباطي با فوتبال نداشت وتاسف برانگيزتر از همه آن بود كه بي هيچ ملاحظه اي اقرار مي كرد كه به ميل خودوارد انتخابات نشده است.    با اين همه، 74 عضو مجمع فدراسيون فوتبال، بي آنكه خم به ابرو بياورند در انتخابات حاضر شدند. يك نكته بين چون فردوسي پور لابد دليلش را مي داند. و البته اين را هم مي داند كه از سنگ اگر صدايي بلند شد از رسانه ملي كه او تهيه كننده يكي از پرطرفدارترين برنامه هايش است، كسي صداي اعتراضي نشنيد. هيات رئيسه امروز فوتبال ايران، محصول آراي مردان فرمانبردار است كه به درست يا غلط خود را صاحبان فوتبال اين مملكت مي دانند. و محصول سكوت رسانه پرقدرتي چون صداوسيما كه به درست يا غلط خود را رسانه ملي و نماينده  افكار عمومي مي نامد و در بزنگاههايي چنين، ترجيح مي دهد همان « يار دوازدهم » معروف باشد ! و چه تاسف برانگيز است رفتار عادل فردوسي پور، وقتي همه اين حقايق را مي داند و تنها براي آنكه به برنامه اش جذابيتي عامه پسند بدهد، يكي چون كفاشيان را كه حجب و حيايي دارد به گوشه رينگ مي برد و از يكي چون دادكان قهرماني اسطوره اي مي سازد.   منبع: فرهيختگان




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن