واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قصه بی نشانی سرداران خطه نور برای خواندن قسمت اول کلیک کنید . قسمت دوم :
هنگامی كه بسیجیان امام (ره) در دوكوهه مشغول فراگیری دورههای مختلف آموزشی هستند و با كمترین امكانات موجود در پادگان زندگی میكنند، سردار متوسلیان نیز علاوه بر همكاری با فرماندهان جهت طراحی عملیات بزرگ فتحالمبین، شرایط خود را از هر جهت با نیروهای تحت امرش یكسان میكند تا جایی كه حتی در تقسیم كارهای نظافتی هم خود را با آنها در یك ردیف قرار میدهد.شب اول فروردین 1361 حماسه بزرگ فتحالمبین در مناطق عملیاتی خوزستان سروده میشود و با هوشیاری و فرماندهی قاطعانه حاج احمد متوسلیان در این عملیات غنایم و اسیران زیادی از لشكر دشمن نصیب سپاه اسلام میشود. آخرین دفاع نظامی حاج احمد متوسلیان در ایران، عملیات «الی بیت المقدس» است كه به قصد آزادسازی خرمشهر آغاز میشود و تا رسیدن به هدف نهایی ادامه مییابد.آخرین دفاع نظامی حاج احمد متوسلیان در ایران، عملیات «الی بیت المقدس» است كه به قصد آزادسازی خرمشهر آغاز میشود و تا رسیدن به هدف نهایی ادامه مییابد.حماسه بزرگ «فتحالمبین» و عملیات چند مرحلهای « الی بیتالمقدس» تاریخ پیروزی ایران را در جنگ هشت ساله با عراق رقم میزند.حمله اسراییل به سوریه ولبنان و درخواست کمکشان از امت اسلامی سبب میشود تا تیپ 27 محمد رسولالله (ص) جهت بررسی و شناسایی مواضع سوریه و لبنان (در جنگ با اسرائیل) به دمشق اعزام شوند.
بیش از یك ماه از حضور رزمندگان سپاه اسلام در سوریه میگذرد و هیچ یك از مسئولان سیاسی و نظامی این كشور مواضع قاطع و حقیقی خود را در برخورد با تجاوزات اسرائیل عنوان نمیكنند .یكی از همرزمان حاج احمد میگوید؛ در آخرین دیداری که با مسئولان سیاسی سوریه داشت خطاب به رفعت اسد (برادر رییس جمهور و مرد شماره دو سوریه) ابراز داشت: ما برای میهمانی به سوریه نیامدهایم، شما بهتر میدانید كه تكلیف جنگ ما با صدام یكسان نشده. اگر حاضر شدیم به اینجا بیائیم برای این بود كه ثابت كنیم اگر محور، جهاد اسلام باشد، بچههای 15-16 ساله مسلمان هم میتوانند مثل شیر به مواضع اشغالی جولان حمله ببرند، گوش سرباز اسرائیلی را بگیرند و او را با خفت بیرون بیاورند و در خیابانهای دمشق بچرخانند مثل همان كاری كه بسیجیان ما، در فتحالمبین و بیتالمقدس با كماندوهای بعثی صدام كردند. ... تعارف بس است. تكلیف ما را مشخص كنید. اگر به هر علت قرار است حضور ما در سوریه صرفاً در حد وجه المصالحه و برگ برندهای در مذاكرات سیاسی باشد ما اهل آن نیستیم. وقتی امام فرمودند: «راه قدس از كربلا میگذرد... باید تكلیف ما در جنگ با عراق یكسره شود تا به مسأله اسرائیل بپردازیم...»، تیپ 27 محمد رسولالله (ص) نیز قصد بازگشت به وطن نمودند و دسته دسته از خاك سوریه خارج شدند.حمله اسراییل به سوریه ولبنان و درخواست کمکشان از امت اسلامی سبب میشود تا تیپ 27 محمد رسولالله (ص) جهت بررسی و شناسایی مواضع سوریه و لبنان (در جنگ با اسرائیل) به دمشق اعزام شوند.سحرگاه 14 تیرماه 1361 دل احمد بیقرار است. عمه سادات را برای آخرین بار زیارت میكند و در حالی كه باران اشك پهنای صورتش را فرا گرفته به یاری نیروها در جمعآوری وسایل و بازگشت به سوی ایران دل میسپارد.ساعتی پیش از حركت نیروها، مردی سراسیمه از راه میرسد و خواستار ملاقات با حاج احمد میشود. سید محسن موسوی (سفیر ایران در لبنان) است كه از محاصره شدن سفارتخانه كشورمان توسط نظامیان صهیونیست خبر میدهد، وقت كم است، اسناد و مدارك محرمانه سفارت در خطر!...
مسیر سفر او از ایران به سوی لبنان تغییر میكند. خبرنگار جوانی كه با عكسهای زیبایش در خرمشهر دل حاج احمد را برده بود، تقاضا میكند به او هم اجازه همراهی بدهند تا پرده از جنایات اسرائیل بردارد.ماشین سفارت آماده است ولی كسی پشت فرمان نیست. جوانی به نام تقی از راه میرسد و از حاج احمد اجازه میخواهد كه رانندگی ماشین را به او بسپارد.رستگار مقدم چهرة آشنایی است كه از زمان غائله كردستان تا پایان سفر. بیشتر اوقات خود را كنار مراد و فرماندهاش حاج احمد متوسلیان سپری كرده است.رزمندهها به این سفر اعتراض دارند؛- حاج احمد نرو!- بگذار ما به جای تو برویم.با هماهنگی آقای موسوی، تقی رستگار نیز به عنوان راننده هیأت دیپلمات عازم لبنان میشود.سعید قاسمی و حاج همت (از فرماندهان تیپ 27 محمد رسولالله (ص) از آخرین فرصت نیز استفاده میكنند و نزد حاج احمد میروند؟ - حاج آقا ! بگذار ما به جای شما به این مأموریت برویم.- حاجی بیروت شده لانه گرگها. نرو. بگذار ما به جای شما برویم...دل حاج احمد دیگر بیقراری نمیكند. فرمانده شاد است. لبخند میزند و از توكل به خدا سخن میگوید: «هر چه مشیت الهی باشد، همان میشود.» خداحافظ!دل حاج احمد دیگر بیقراری نمیكند. فرمانده شاد است. لبخند میزند و از توكل به خدا سخن میگوید: «هر چه مشیت الهی باشد، همان میشود.» خداحافظ!نمیدانم ساعت 30/12 ظهر دوشنبه در جاده (برباره) لبنان چه حادثهای رخ میدهد كه دیگر كسی حاج احمد را نمیبیند.ایست بازرسی «فالانژیست»ها كه از دستنشاندگان رژیم صهیونیستی هستند كنترل جاده را در اختیار میگیرند. بنز سفارت ایران متوقف میشود. كاظم اخوان دوربین خود را برای عكاسی تنظیم میكند. آنها باید از ماشین خارج شوند.احمد متوسلیان آرام و مطمئن پیاده میشود. تقی، دستان پرقدرتش را از فرمان ماشین جدا میكند . سید محسن موسوی نگاهش را به نگاه خندان سردار جوان گره میزند و از این كه نتوانسته از میهمانان خود پذیرایی كند شرمنده است؛ چرا كه خودش نیز در پی آنان به اسارت و بینشانی در زندانهای رژیم صهیونیستی درآمد! و همه اینها سرآغازی است تلخ بر قصة بینشانی این سرداران خطة نور...منبع :سایت 4 دیپلمات تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]