واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شعار معار ممنوع!
ورق های آسمانی(1) حکایت این ورقهای آسمانیگفتیم بنشینیم درباره سورههای قرآن بنویسیم تا مگر هم خودمان به چیزی برسیم و هم مسیری ساخته باشیم برای عدهای که میدانند قرآن کتاب خوب و به درد بخوری است اما ابهت این کتاب جوری گرفتارشان کرده است که نمیتوانند جز به قصد ثواب و به صرف روخوانی طرف قرآن بیایند. این مسیر باید ساخته بشود و باید کتاب خدا را با حفظ همه قداستش چنان پیش چشم گذاشت که بیواسطه بتوان چیزی از آن فهمید و بهکار بست. ما هم میدانیم که قرآن محکم و متشابه دارد اما نمیتوان به خاطر خطر متشابهات که خیلی هم راحت رفع میشود قرآن را بوسید و گذاشت کنار. بالاخره ماییم و همین یک کتاب که راست و مستقیم از خالقمان به دستمان رسیده و توی این بلبشوی آرا و نظریات که هر کدام با حرفهای گاه شاخ به شاخ هم، روح انسان سرگشته امروز را به طرفی رهنمون میشوند، الحق و الانصاف اگر دستمان از دامن قرآن کوتاه بماند سرمان گشتة گشته خواهد بود. آن هم قرآن که نه تنها حرفهایش طلاست که گفتنش هم نوبر و غوغاست. هم ظاهرش قشنگ است و هم باطن. چی از این بهتر؟ اگر مسیر استفاده از قرآن برای نسلهای مختلف باز شود و طعم قرآن خواندن واقعی زیر زبان کسی برود به سبیل همه دیگرانی که خودشان را تکه پاره میکنند تا حرفهای قشنگ قشنگ بزنند میخندد.اما مشکل اینجاست که این مسیر هموار نشده و در ذهن مسلمان بیچاره جز همان قرائت زیبا که برای غیر عرب به سطح یک آواز زیبا تنزل پیدا کرده و قرآن سر قبر وسفره هفت سین تصور دیگری وجود ندارد. و اگر نیت استفاده هم بکند راهیش میکنند به مسیر پر پیچ و خمی که اگر خواص هم سراغش نمیرفتند برهوت برهوت بود. برای فهم پیچیدگیهای قرآن استاد تفسیر لازم است و کتاب فلان و بهمان لازم است و باقی چیزهایی که به ذهن من و شما میاید همه لازم است اما راستی استفاده از قران به همین یک مسیر منحصر است و خداوند قرآن را فرستاده است که عدهای عمرشان را صرف مفرداتش بکنند و بقیه یا ریزههای سفره محققان را بخورند یا به همان قرائت بی نور خوشنوا اکتفا کنند؟ نمونههای زیادی در تاریخ اسلام وجود دارد که انسانهای بیسواد عامی بادیه نشین با ایهای از قرآن زیرورو میشدند و چرا حالا ما با همه ادعای فهم ورشد وباقی چیزهای خوب ، در برابر انبوه تکرار همان ایات تکاندهنده ساکنیم؟ جز به این خاطر که به بهانه تقدس و پیچیدگی و. . . قرآن را از ساحت فکر خود دور نگه داشتهایم و راضی به همان ختم ماه رمضان که گاه آب از آب را در دلهایمان تکان نمیدهد!قصد ورقهای آسمانی این بود که با خلاصهای که از سورههای قرآن می دهد تصوری جمع و جور از محتوای هر سوره را در اختیارتان بگذارد تا زمینهای شود برای حضور در محضر تک تک ایات و بعد با برشمردن نمونههایی از پیامهای جذابی که در آن سوره به چشم نویسنده میآمد، جرات دقت و بیرون کشیدن حرفی متناسب نیازهای امروزمان را به شما منتقل کند . دست آخر نکتهای که توضیح بیشتری میخواست، در ختم کلام گنجانده شد. همین وبس. نه به ثواب سورهها کار داشتیم و نه به باقی حواشی قضیه جز در مواردی خاص که اهمیت حاشیهها بیشتر از اصل متن می شد. واقعا نمیدانم این شکلی چقدر توانستیم مسیری را که گفتم پی ریزی کنیم. شاید هیچی اما همین قدر مطمئن هستیم که چنین نیت کرده بودیم وبرایش سعی نمودیم و«لیس للانسان الا ما سعی»! شعارهای ما لاف است یا حقیقت؟ادعای پیروی حق و رجزخوانی برای رویارویی با باطل برای مردم بسیاری در طول تاریخ اتفاق افتاده است. خیلیها بودهاند که خود را آماده قرار گرفتن در صف مجاهدان راه خدا نشان میدادند و چه بسا وعدهها و قول و قرارها که با رهبران مصلح خود به میان میکشیدند. قرآن در ایه 246 سوره بقره از مردمی سخن میگوید که چنین بودند و جوری رفتار میکردند که انگار لنگ انتخاب یک فرماندهاند و کاملاً مهیای یک نبرد سنگین با ظالمان. پیامبر به آنها هشدار میداد که لاف بیخود نزنید اما آنها اصرار میکردند و اتفاقاً دلایلی هم بر این عزم جزم خود میآوردند. اینها بعد از آن که فرمان جنگیدن از سوی خدا صادر میشود180 درجه تغییر میکنند و هر کدام سر کار خودشان را میگیرند و بیخیال میشوند، به جز عده کمی که میشود حدس زد از همه کمتر هارت و هورت میکردهاند!شعار دادن و اعلام آمادگی خوب است اما راه خدا مدعی نمیخواهد، مرد از جان گذشته میخواهد که تا یکی از دو خوبی؛ شهادت یا پیروزی را به چنگ نیاورده از پا ننشیند. جای این سؤال باقی است که چه روحیهای پیروان پیامبران گذشته را از مبارزه و پیشروی در قلب دشمن باز داشت و زمینگیرشان کرد؟ اصلاح فرهنگی، اساس هدایتفرهنگ ناب خداپسند با آنچه معمولاً در جوامع انسانی رواج داشته است فاصلهای حس شدنی دارد و اصلاً پیامبران و مصلحان دینی آمدهاند و میایند که این فاصله را به حداقل برسانند. هر کدام از این فرهنگها یعنی فرهنگ سالم متعالی و فرهنگ درب و داغون بشر سرگردان، ویژگیها و نشانههایی دارند که مرز بین این دو را روشن میکنند. قرآن کریم در جای جای خود خصوصاً آنجاها که از قول مردمگذشته چیزی میگوید به این تفاوتها اشاره کرده است. مردم در فرهنگ ناسالم مغشوش بهگونهای فکر میکنند و چیزهایی را پذیرفتهاند و مسائلی را ارزشمند میدانند در حالی که در فرهنگ الهی نشانی از آن تفکر و پذیرش و ارزش وجود ندارد. در بسیاری از موارد، ورود هدایت به قلب مردم و حضور ایمان در صحنههای زندگی انسانها نیازمند تغییر در فرهنگ پذیرفته شده و اصلاح نگرشهای غلطی است که اساس قضاوتها، نتیجهگیریها و تصمیمگیری آنها قرار گرفته است.نمونه این خرابیهای فرهنگی که در عمق ذهن افراد رخنه کرده در ایه 247 و قبل از آن در ایه 13 سوره مبارکه بقره نمایان است. ببینید... شعار دادن و اعلام آمادگی خوب است اما راه خدا مدعی نمیخواهد، مرد از جان گذشته میخواهد که تا یکی از دو خوبی؛ شهادت یا پیروزی را به چنگ نیاورده از پا ننشیند. جای این سؤال باقی است که چه روحیهای پیروان پیامبران گذشته را از مبارزه و پیشروی در قلب دشمن باز داشت و زمینگیرشان کرد؟قوانین علمی فوق بشری!این درست است که باید تدابیر و تصمیمهای خود را در عرصههای مختلف زندگی بر یافتههای دقیق علمی بنا کنیم اما ایا حق داریم دایره این علم را محدود به روابط مادی پدیدهها و تجربیات محسوس (به حواس پنجگانه) کنیم؟ شاید کسانی چنین عقیدهای داشته باشند اما چه بخواهیم و قبول کنیم و چه نخواهیم و نپذیریم به هر حال خداوند در برنامهریزی عالم سنتهای محکمی را قرار داده است که بسیاری از جریانها و رخدادهای تاریخ زندگی بشر بر اساس آن شکل گرفته است. حقیقت این است که این سنتها و قوانین فوق بشری پا به پای دو دوتا چهارتای ریاضی سایه خود را بر همه اجزا تا ریزترین جزء برنامههای ما گستردهاند. اگر راه قابل اطمینانی برای سعادت خود میجوییم چارهای نداریم جز اینکه سنتهای الهی را که قرآن به بسیاری از آنها اشاره کرده و از قضا تجربه طولانی بشر هم تاییدشان میکند، در ردیف پایههای اساسی نتیجهگیری و رفتارمان قرار دهیم چه یک موضوع کوچک شخصی و چه بزرگترین تصمیمهای سیاسی بینالمللی! یکی از این قوانین را در ایه 249 سوره بقره مشاهده کنید! ایمان اگر با طاغوت در نیفتد پارهشدنی استریسمانها معمولاً از دو یا چند رشته بههم تابیده درست شدهاند. ریسمان محکم و پاره نشدنیای که قرآن برای بیرون آمدن از چاه بدبختی و گیج و گولی و راهیابی به آرامش و سعادت و سبز بختی پیشنهاد میکند مانند همه ریسمانها تکرشتهای نیست! دو رشتهای که درهم پیچیدهاند تا با هم عروهالوثقی را تشکیل بدهند، یکی ایمان به خداست و دیگری رویارویی طاغوت. یعنی نه گفتن به سیطره قدرت غیرالهی؛ البته در زبان قرآن، این مسأله قبل از ایمان به خدا ذکر شده است و شاید سرّش این باشد که تا دنیای غیر خدا را نکشی و بیخیال فریبهای توخالیاَش نشوی، نور ایمان قلبت را روشن نمیکند. به هرحال، این کفر و ایمان به طاغوت و خداوند با هم است که معنا میدهند. شاید درباره برخی ایینهای ساختگی شنیده باشید که با سر و صدای زیاد دم از صلح جهانی و عدم دشمنی بلکه هماهنگی و همصدایی با همه (همة همه) میزنند و دین خود را جزیی از اسلام و منطبق بر آموزههای قرآن میشمارند همین ایه «ریسمان محکم الهی»؛ ایه 256 سوره مبارکه بقره رد روشنی است بر ادعای ایمانی که نمیتواند و نمیخواهد با طاغوتها در بیفتد!منبع: مجله دیدار آشناتنظیم: شکوری_کارشناس بخش قرآن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]