واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسلام را سياه به تن، خاک بر سر است بند اول
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است ديدم شروع محشر کبراي ديگر است گردون شده سياه و فضا پر زدود و آه تاريک تر ز عرصة تاريک محشر است گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمين اشک عزا به ديدة زهراي اطهر است گفتم چه روي داده که زهرا زند به سر ديدم که روز، روز عزاي پيمبر است پايان عمر سيد و مولاي کائنات آغاز دور غربت زهرا و حيدر است قرآن غريب و فاطمه از آن غريب تر اسلام را سياه به تن، خاک بر سر است روي حسين مانده به ديوار بي کسي چشم حسن به اشک دو چشم برادر است اي دل بيا گرية زينب نظاره کن مانند پيرهن جگر خويش پاره کن بند دوم
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شريف پيامبر از هيچ کس نکرده طلب اذن و اي عجب بي اذن فاطمه ننهد پاي پيش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ريخت از بصر يک چشم او به سوي اجل چشم ديگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکيده به رخسار مصطفي روي حسين بر روي قلب پيامبر ديگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روي دوش خويش به هر کوي و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسين و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه ياد کرد به افسوس و اشک و آه گاهي ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه بند سوم
پيغمبري که ديد ستم هاي بي شمار از کس نخواست اجر رسالت به روزگار چون ارتحال يافت خلايق شدند جمع تا هديه اي دهند به زهراي داغدار گويا نداشت شهر مدينه درخت گل کآن را کنند در قدم فاطمه نثار بر دوش بار هيزمشان جاي دسته گل رنگ شرارت از رخشان بود آشکار بابي که بود زائر آن سيد رسل آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار بر روي دست و سينة آن بضعة الرسول تقديم شد سه لوحه به عنوان افتخار سيلي و تازيانه و ضرب غلاف تيغ اي دل بگير آتش و اي ديده خون ببار آيد صداي فاطمه از پشت در به گوش تا صبح روز حشر مباد اين صدا خموش بند چهارم
دردا که بعد فاطمه روز حسن رسيد روز ملال و غصه و رنج و محن رسيد از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد بس تيرها که لحظة دفنش به تن رسد بعد از حسن به نيزه عيان شد سر حسين بيش از هزار زخم ورا بر بدن رسيد بر پيکري که بود پر از بوسة رسول از گرد و خاک و نيزه شکسته کفن رسيد از جامه هاي يوسف کرببلا فقط بر زينب ستم زده يک پيرهن رسيد پاداش آن نصايح زيبا از آن گروه تيرش درون سينه، سنان بر دهن رسيد "ميثم" بگو به فاطمه زآن خيمه ها که سوخت يک کربلا شرارة آتش به من رسيد مرثيه خوان خامس آل عبا منم در خيمه هاي سوخته اش سوخت دامنممطالب مرتبط :بعد از تو، اي محمود احمدقسم به روزپيغمبر رحمت با ماسترسول مهربانيصلوات بر محمددر نعت و مدحت سيّد المرسلين حضرت مصطفي (ص)اهل بيتِ آفتابدر زيارت مدينه منوره غلام رضا سازگارتنظيم براي تبيان : زهره سميعي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]