تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816736323
کلاهش پشم ندارد!
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کلاهش پشم ندارد!سیری در ریشههای مثلهای فارسی
هیچ مثلی بدون ریشه و مأخذ نیست. مثلها مانند ابزاری كارا وسیله رساندن حرف دل و نیات عامه بوده به طوری كه با گفتن یك جمله مثلی سخن دل به مخاطب میرسیده است. با وجود این چون مثلها بیشتر شفاهی هستند از خاطرهها رفتهاند؛ اما مثلهایی كه از ریشه محكمی برخوردار هستند برجا ماندهاند، گرچه گاهی ساییده و كوتاه شده اند. این مقاله نمونهای از ریشه مثلهای كتاب " فرهنگ امثال و حكم فارس " است. منظور اصلی تدوین این كتاب یافتن ریشه مثلهایی است كه از بین رفته و درجایی ثبت نشده است. بسیاری از مثلها هم كه ریشه آنها نوشته شده است فهمیدنش مشكل است. از این رو نگارنده براساس شواهد و قرائن و كاوش در معنای مثلها ریشه آنها را ساخته یا اصلاح كرده و در معرض قضاوت خوانندگان و علاقه مندان گذاشته است. باید یادآور شد كه شناختن و یافتن مأخذ مثل، تجربه و نشست و برخاست با مردم شهر و روستا و عشایر را میطلبد كه نگارنده سالها از این تجربه بهرهمند بوده است. حال ریشه برخی از امثال همان طور كه درگفتگو با فصلنامه آمد تقدیم میشود. بسیاری از مثلها هم كه ریشه آنها نوشته شده است فهمیدنش مشكل است. از این رو نگارنده براساس شواهد و قرائن و كاووش در معنای مثلها ریشه آنها را ساخته یا اصلاح كرده و در معرض قضاوت خوانندگان و علاقه مندان گذاشته است.1) آب آن دو به یك جوی نخواهد رفت :مشاركت آن دو نفر دوامی نخواهد داشت. مأخذ : دربین زارعان خرده پا و ضعیف رسم است كه با همسایه زمین خود آب را به نوبت از مَمَری (جوی ) كه مشتركاً احداث كردهاند به زمین خود ببرند. این كار از چند نظر صرفهجویی است، زیرا اگر هر كدام بخواهند برای بردن آب به زمین خود مَمَری احداث كنند، علاوه بر هزینه احداث، مقدار مصرف زمین دو برابر خواهد بود. سود دیگر این اشتراك مربوط به آبی است كه آبخور جوی میشود. شبیه به این مثل، مثل " آب و گاوشان یكی است " میباشد. 2) كلاهش پشم ندارد :از او نباید ترسید، مهابتی ندارد، دلیلی وجود ندارد كه از او هراس داشته باشیم. مأخذ: درزمان قدیم، نه چندان دور، در ایران صاحب منصبان نظامی به تقلید از نظامیان روس كه كلاه پشمی به سر داشتند، كلاه پشمی پوستی بر سر میگذاشتند و از آن جایی كه نظامیان مأمور نظم ونسق هستند، وقتی از دور پیدا میشدند مردم خود را جمع و جور میكردند كه مورد مؤاخذه واقع نشوند، و اگر آن صاحب منصب نظامی افسر نبود به هم میگفتند : این كه افسر نظامی نیست، كلاهش پشم ندارد. 3) زاغ سیاه كسی را چوب زدن :
هر كس این مثل را بشنود فوراً به ذهنش خطور میكند كه مربوط به زاغ پسر یا دخترخاله كلاغ است كه او را با چوب زدهاند و فراری دادهاند؛ اما درك بنده از این مثل چنین است: زاغ نام دیگر زاج است. علاوه بر این كه مردم بیشتر شهرستانها به همین نام زاغ (زاج ) را میشناسند در فرهنگنامهها هم به همین معنی آمده است. زاغ (زاج ) نوعی نمك است كه انواع مختلفی دارد:( سیاه، سبز، سفید وغیره ) زاغ سیاه بیشتر به مصرف رنگ نخ قالی و پارجه و چرم میرسد. اگر كسی ببیند كه نخ یا پارچه یا چرم همكارش خوش رنگتر یا شفاف و براقتر از كارهای خودش است، درصدد بر میآید كه در موقع مقتضی خود را به ظرفی كه زاغ در آن حل شده برساند و چوبی در آن بگرداند و با دیدن و بوئیدن، بلكه پی ببرد كه در آن زاغ چه اضافه كردهاند یا نوع و مقدار و نسبت تركیبش با آب یا چیز دیگر چیست. ضمناً در مورد اشخاص چشم سبز هم چشم زاغ یا زاغول گویند. 4) بارگهش را آب برده :كار او دیگر اصلاح پذیر نیست، چون بسیار خراب است، بیشتر در مورد ورشكست شدهای گویند كه با كمك دوستان هم نمیتواند باز به سركار خود برگردد، یعنی خرابی كار بیشتر از این حد است. در موارد مشابه نیز كاربرد دارد. مأخذ: لازم است كه اول معنی واژه " بارگه " را بدانیم : بارگه در تداول آباده و صُغاد سد كوچكی است كه چون آبیار بخواهد آب را سوی دیگربفرستد، ماسه و شن و ریگ آن طرف جوی را كه باید آب برود با بیل بر میدارد و به سمتی كه نباید آب برود میریزد. در این موقع حساس، چابكی و جلدی لازم دارد. چون این كار باید سریع انجام شود، یعنی از وقتی كه میرآب اعلام میكند، دیگر جریان آب به حساب مَمَر دوم كه سد آن برداشته شده است، خواهد بود. گاهی زارعان در این موقع اگر سنگی بزرگ و امثال آن را بیابند از آن استفاده میكنند، ولی برخی وقتها به سبب فشار زیاد آب یا از چابكی لازم برخوردار نبودن، موجب میشود كه آب را نتوانند بگردانند. در این زمان است كه " بارگه " را آب میبرد و دیگر كار یك نفر نیست كه بتواند آب را برگرداند ( واژه بارگه را مردم كرمان " گرگه " و كردان " ورگال " گویند.) 5) پا تو كفش كسی كردن :كاربرد این مثل در امثال و حكم دهخدا چنین است: دخالت در كار كسی كردن،ازكسی بدگویی كردن؛ اما در تداول صغاد و آباده فارس باری پیدا كردن بهانه به منظور آسیب رساندن به كسی در كارش، تجسس كردن و دنبال نقطه ضغف یافتن علیه كسی به كار میرود. به باور نگارنده، به حریم و حرم كس ناجوان مردانه واردشدن و طبعاً برای راحت بودن از دم پایی مرد صاحب خانه استفاده كردن. 6) همه را روی دایره ریختن :
همه اسرار و اصطلاحات خود را فاش كردن، كلیه دانستههای خود را بیان كردن، حساب خود را با صداقت پس دادن. مأخذ: در قدیم كه هنوز رادیو و تلویزیون وارد بازار نشده بود، بازار خنیاگران از رونق بیشتری برخوردار بود. مطربان یا خنیاگران در هر شهری چند گروه و دسته بودند كه هرگروه برای خود رئیس و بزرگتری داشتند. افراد این گروهها هر یك نقشی داشتند یكی دایره (دف) و یكی تنبك و دیگری تار یا كمانچه مینواخت، جوانانی هم بودند كه در لباس خود یا لباس زنانه هنر رقص را در مجالس عروسی و جشن اجرا میكردند. درمجالس طرب رسم بر این بود كه چون اهل مجلس از هنرنمایی كسی خوششان میآمد به آنها انعام میدادند. در پایان مجلس گروه خنیاگران به دستور رئیس خود، دایرهای در وسط میگذاردند و دورآن مینشستند و آنچه انعام گرفته بودند از جیب و بغل خود در میآوردند و روی آن دایره میریختند. سپس رئیس آنها آن پولها را شمارش میكرد و سهم هریك را میداد. این بود معنی همه را روی دایره ریختن. هر كس این مثل را بشنود فوراً به ذهنش خطور میكند كه مربوط به زاغ پسر یا دخترخاله كلاغ است كه او را با چوب زدهاند و فراری دادهاند؛ اما درك بنده از این مثل چنین است:...7) ماهی از سرگنده گردد، نی زِ دُم :هر موجودی رشد و گرایش وترقیاش در جهتی است، هر انسانی با توجه به استعداد و سلیقه و منش خود به چیزی میگراید، یكی به طرف عرفان و معنویات دیگری در جهت مادیات، یكی به سوی علم و كسب كمال و دیگری دنبال جمع كردن مال میرود، كار مورد علاقه خود را توسعه و ترقی میدهد. همچنان كه ماهی كه زندگیش در دریاست، رشد ونموش به طرف سرمیگراید و سرش بزرگ میشود. همچنین نی این گیاه قلم مانند " كاواك " دركنار دریا و رودخانه میروید و ازقسمت پایین، طرف ریشه كلفت و قوی میشود. بعضی نویسندگان واژه " نی " را به معنی " نی كه معنی منفی میدهد " گرفتهاند و درنتیجه این مصراع حضرت مولوی را به صورتی دیگر نوشتهاند. علاوه بر آنچه معروض افتاد و مضافاً بر این كه مولوی واژه " نی " را زیاد در اشعار و ابیات خود آورده است. وقتی موردی را مسلم و روشن گفته است لزومی به تأكید بیمورد كه از فصاحت كلام كم شود نیست. یعنی وقتی گفته شد راست نیازی نیست كه در ادامه بگوییم نه چپ، یاوقتی شفاف گفته شود شب نیازی نیست كه در ادامه گفته شود نه روز. 8) دم چك كسی افتادن، نظیر دست كسی زیر ساطور كسی قرار گرفتن :
زیر سلطه و نفوذ كسی چنان قرار گرفتن كه اگر بخواهد بتواند چون پنبه دم كمان حلاج او را له و ضایع كند. این عبارت مثلی ناظر برمثل:" پنبه كسی را زدن". مأخذ: چك افزار چوبی تخماق مانندی است كه حلاجان برای زدن و حلاجی كردن پنبه آن را بر زه كمان كه مماس بر توده پنبه است مینوازند تا كمان ضمن آهنگ بنگ بنگ خود پنبه را از مواد متفرقه و زائد جدا و تصفیه كند. به این مضراب مردم شیراز و كرمان و آباده و صغاد" چك " گویند. در برهان قاطع نیز به معنی مشته حلاجان و معنی مشته حلاجان را افزاری كه ندافان و حلاجان بر زه كما زنند تا پنبه حلاجی شود ضبط كرده است. 9) كار به گره گوزی افتاده :پیشرفت كار به مانع ومشكل برخورد كردن. مأخذ : گور بر وزن موز و معرب آن جوز و به معنی گردو است، و گره گوزی یا گره جوزی نوعی گره است كه در قدیم بین روستاییان و عشایر زیاد معمول بود، این گره با پیچیدن نخ به طریق ویژه خود گلولهای مانند گردو ساخته میشد كه برای استفاده دكمه لباسهای پشمی كه عشایر و صحرانشینان با پشم میساختند نصب میكردند، گاهی با پوست گردو آن را به رنگ گردو در میآوردند كه بسیار زیبا و كاردستی هنرمندانهای بود. این گلوله پیچیده كروی سر نخ آن را چنان استادانه در پیچیدگی نخها محو میكردند كه كسی نمیتوانست آن را بیابد، گاهی به صورت مسابقه از دیگران میخواستند كه سرنخ را پیدا كنند. همین پیدا نشدن سرنخ و كور بودن گره مایه این ضرب المثل شده است.10) مقنی تا دولش تر است شكمش سیر است :نظیر تا دستش كار میكند دهنش میخورد : در مورد كسی آورند كه اندوختهای نداشته باشد و در آمد او از كار روزانه افزون نگردد و هر روز كه كار نكند گرسنه ماند. معنی درست دول ( دَلو ) است. ظرف معمولاً چرمین كه بر طناب و به چرخ مقنیها كه بر سر چاه است نصب میكنند، و مقنی دیگر در ته چاه آن را از گِلی كه از كف چاه كنده پر میكند و با تكان دادن طناب یا آواز، مقنی كه بالای چاه ایستاده را خبر میكند تا آن را بالا بكشد و خالی كند و دول خالی را دوباره به وسیله چرخ چاه پایین بفرستد و همچنان كار ادامه پیدا میكند. این گروه زحمتكش با این كار پر رنج ذخیرهای ندارند و اگر یك روز ( دولشان تر نشود ) یعنی كار نكنند گرسنه میمانند. ادامه دارد ...بر گرفته از شماره ی 10- 9 نشریه ((فرهنگ مردم )) به سر دبیری: ((سید احمد وكیلیان))امین خضرایی تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]
صفحات پیشنهادی
کلاهش پشم ندارد!
کلاهش پشم ندارد!-کلاهش پشم ندارد!سیری در ریشههای مثلهای فارسیهیچ مثلی بدون ریشه و مأخذ نیست. مثلها مانند ابزاری كارا وسیله رساندن حرف دل و نیات عامه بوده به طوری ...
کلاهش پشم ندارد!-کلاهش پشم ندارد!سیری در ریشههای مثلهای فارسیهیچ مثلی بدون ریشه و مأخذ نیست. مثلها مانند ابزاری كارا وسیله رساندن حرف دل و نیات عامه بوده به طوری ...
ریشــــه ضرب المثل های پـــــــــارســـــــی
ما را ازین نمد کلاهی است ... گنج قارون دارد (http://forum.p30world.com/showpost.php?p=513565&postcount=77) 73. گشادبازی ..... كلاهش پشم ندارد ...
ما را ازین نمد کلاهی است ... گنج قارون دارد (http://forum.p30world.com/showpost.php?p=513565&postcount=77) 73. گشادبازی ..... كلاهش پشم ندارد ...
پیش بینی داربی 68
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال... [کلیک] .... احیای هویت اسلامی · کلاهش پشم ندارد!
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):كسى از شما حق ندارد از هيچ يك از يارانم چيزى به من بگويد؛ زيرا دوست دارم در حال... [کلیک] .... احیای هویت اسلامی · کلاهش پشم ندارد!
معافیت سه برادری حذف یا لازم الاجرا؟
کلاهش پشم ندارد! . مطالب پیشین. نمايشگاه كتابخانه مجلس در دهه فجر · ما اجازه نداريم تو را نصيحت کنيم · ورود رئیس جمهور به جزئیات خوشه بندی · نگهبانان زبان فارسی ...
کلاهش پشم ندارد! . مطالب پیشین. نمايشگاه كتابخانه مجلس در دهه فجر · ما اجازه نداريم تو را نصيحت کنيم · ورود رئیس جمهور به جزئیات خوشه بندی · نگهبانان زبان فارسی ...
حل معمای تلفن همراه در فیلم چارلی چاپلین
رسد سالمند است و کلاهی پشمی بر سر دارد، یک وسیله را نزدیک گوش خود گرفته و گویی با آن حرف می.زند. جورج کلارک، کارگردان ایرلندی، ادعا کرده بود که این زن در حال ...
رسد سالمند است و کلاهی پشمی بر سر دارد، یک وسیله را نزدیک گوش خود گرفته و گویی با آن حرف می.زند. جورج کلارک، کارگردان ایرلندی، ادعا کرده بود که این زن در حال ...
قالیبافی، سند هویت زنان ترکمن
یعنی زنان گیس سفید خانواده خودش و خانواده داماد، طی مراسمی خاص، کلاهی را که مخصوص ... به این دلیل و دلایل دیگری که ریشه در تاریخ، سنت و فرهنگ ترکمن ها دارد، از قرن ها پیش، ... ولی در مواردی از تار و پود پنبه ای نیز برای بافت فرش و به ندرت از پشم و ...
یعنی زنان گیس سفید خانواده خودش و خانواده داماد، طی مراسمی خاص، کلاهی را که مخصوص ... به این دلیل و دلایل دیگری که ریشه در تاریخ، سنت و فرهنگ ترکمن ها دارد، از قرن ها پیش، ... ولی در مواردی از تار و پود پنبه ای نیز برای بافت فرش و به ندرت از پشم و ...
سفرها و ارتباطات امام هادی(علیه السلام) – قسمت دوم و پایانی
امام را دیدم که جبّه و کلاهی از پشم بر تن دارد و سجادهای حصیری پیش روی اوست. داخل شدم و همه جا را بازرسی کردم، چیزی نیافتم؛ تنها کیسهای را دیدم که مهر مادر متوکل بر آن ...
امام را دیدم که جبّه و کلاهی از پشم بر تن دارد و سجادهای حصیری پیش روی اوست. داخل شدم و همه جا را بازرسی کردم، چیزی نیافتم؛ تنها کیسهای را دیدم که مهر مادر متوکل بر آن ...
كچل كفتر باز (صمد بهرنگي)
براي شناختن اجتماع و جواب يافتن به پرسشها چند راه وجود دارد. يكي از اين ... پيرزن صبح تا شام پشت چرخ پشم ريسي اش مي نشست و پشم مي رشت. مادر و پسر ..... خواست شلوغي راه بيندازد و در برود كه يكهو پايش به چيزي خورد و كلاهش افتاد. كچل هر قدر ...
براي شناختن اجتماع و جواب يافتن به پرسشها چند راه وجود دارد. يكي از اين ... پيرزن صبح تا شام پشت چرخ پشم ريسي اش مي نشست و پشم مي رشت. مادر و پسر ..... خواست شلوغي راه بيندازد و در برود كه يكهو پايش به چيزي خورد و كلاهش افتاد. كچل هر قدر ...
ز خرمن عمل نيکش ارچه نيست جوي
... و گاهش هستاگرچه لذت شيرين دهد، به ملک منازچه اعتبار به پشمي که در کلاهش هست؟ ... انتباهش هستمقدسا و خدايا، به حق راهرويبر آنکه جاه ندارد، برآنکه جاهش هستکه روز ...
... و گاهش هستاگرچه لذت شيرين دهد، به ملک منازچه اعتبار به پشمي که در کلاهش هست؟ ... انتباهش هستمقدسا و خدايا، به حق راهرويبر آنکه جاه ندارد، برآنکه جاهش هستکه روز ...
نکاتی که دانستن آن به سلامت نوزاد تازه رسیده کمک می کند
سیگاریها (زیرا امکان افزایش خطر سندروم ناگهانی مرگ نوزاد وجود دارد). ... برای این کار هر یک از چشم ها را بایک گلوله پنبه تمیز که درآب جوشیده خیس کرده اید،از ... عدد): برای نوزادی که در تابستان متولد شده است باید کلاهی با لبۀ پهن تهیه کنید ولی برای ...
سیگاریها (زیرا امکان افزایش خطر سندروم ناگهانی مرگ نوزاد وجود دارد). ... برای این کار هر یک از چشم ها را بایک گلوله پنبه تمیز که درآب جوشیده خیس کرده اید،از ... عدد): برای نوزادی که در تابستان متولد شده است باید کلاهی با لبۀ پهن تهیه کنید ولی برای ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها