واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: باران حکمت(40)
خوشبختی؛ قاتل خاموش!اشاره:درسلسله مباحث تفسیری "باران حکمت"، که به صورت روزانه پیشکش حضورتان می شود، برآنیم تا در هر نوبت، کام جانتان را با یک شاخ نبات مثال از مفاهیم بلند سوره بقره شکربار کنیم. تفسیر آیه شریفه: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ(البقرة/8)گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم.» در حالی که ایمان ندارند. یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشیحالات روحی آدمی همواره یکسان نیست بلکه پیوست نوسان دارد، گاهی شاد و گاهی غمگین است، و گاه شاده و گاهی غمگین است، و گاه به چیزی و یا کسی چنان دلبسته می شود که مپرس، و گاهی هم چنان دل کنده می شود که مگو! و از همین روست که به ما آدم ها "ناس" گفته می شود، زیرا ناس بنابر نظر پاره ای از لغت دانان از ریشه ی "نَوس" و به معنای نوسان می باشد.و سازندگی انسان نیز در گرو همین نوسان است، تا جایی که گفته اند بدبخت ترین آدم ها کسی است که همیشه خوشبخت باشد یعنی همواره حالتی یکسان و دور از نوسان داشته باشد.در حقیقت خوشبختی دائمی مثل بدبختی دائمی به خط ممتد وسط جاده می ماند که سرعت را کند کرده و آدمی را خسته و دلزده می کند، و ریشه ی بسیاری از خودکشی ها نیز همین است.اساساً مرگ روح و روان آدمی وقتی است که نوسان کنار رفته و یکسانی و یکنواختی جای آن را بگیرد.و دیگر درست مثل جاده ای می شود که صاف و بی دست انداز باشد، که بسیار خطرناک هم خواهد بود. ندیده ای که بزرگراه ها به همین خاطر خواب آور بوده و خطر آفرینند ولی جاده های خاکی روستاها هیچ خطر خواب آلودگی نداشته و ندارند. نوسانات زندگی ما مانند دست اندازهای جاده ها هستند این دست اندازه ها راننده ای را که در جاده بر اثر یکنواختی به خواب رفته بیدار می کنند و اگر چنین نباشد حتماً خطری در پی خواهد بود.خداوند هلاک و نابودی هر کس را که بخواهد، زندگی یکنواخت و یکسانی به او خواهد داد، و در حقیقت با این کار مرگ او را امضاء کرده است.
بالای سر بیماران ندیده ای که دستگاهی قرار دارد که علائم حیاتی بدن بیمار را نشان می دهد، این نواری که در صفحه ی نمایشگر دستگاه در حال حرکت است تا وقتی نوسان دارد، علامت حیات بیمار است ولی همینکه ممتد شد یعنی تمام!بنابراین نوسان مایه ی سلامت است، و نیز مایه ی سازندگی.به همین دلیل خداوند هر کس را که بخواهد بسازد با او یکسان رفتار نمی کند، درست مثل آهنگرها که در مغازه ی خود هم آتش دارند و هم آب، و هر دو برای ساخته شدن آهن لازم است. چون آهن با آتش شکل پذیر شده و با آب استحکام پیدا می کند. گاهی هم پهن و هر دو برای ساخته شدن خمیر و نان شدن آن لازم است.خود شما در حمام سونا چرا از بخار گرم به درون آب سرد می روید، چون می بینید که هر کدام به تنهایی زیان دارد ولی با هم سودمند بوده و بدن را ساخته و با نشاط و با طراوت می سازند. از اینرو خداوند هم برای آنکه آدمی ساخته شود یکسان رفتار نمی کند بلکه به قول ملای رومی گاهی او را به داغ کشیده و گاهی هم به باغ، تا چشمان او را باز کرده و حقیقت ها را به او نشان بدهد.یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشیپیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من(1)بنابراین یک معنای ناس، نوسان داشتن است، البته این در صورتی است که آن را از ریشه نوس بدانیم.و پاره ای گفته اند ریشه ی ناس، "نسیان" و به معنای فراموشی است، و از آنجا که مردم فراموش کارند آنها را "ناس" می گویند.و آن شاعر عرب هم گفته است:اِنَّ اَوَّلَ الناسِ اولُ ناسٍهمانا آدم علیه السلام که اولین مردم بود اولین فراموش کار نیز بود پس دیگر نگوییم:زندگی صحن یکتای هنرمندی ماستخرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاداز این گذشته فراموش نکنیم که مردم حتی خدا را فراموش می کنند، تا چه رسد به من و تو!ادامه دارد...تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبرتنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]