پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850143257
اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد نويسنده:آیتالله رضا استادی چکیده: مرحوم مدرس درباره قیام میرزا کوچک خان می گوید:«بسمالله الرحمن الرحیم. حقیر از آقا میرزا كوچك خان جنگلی و اشخاصی كه صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیت سوئی نسبت به دیانت و صلاح مملكت نفهمیدم. بلكه جلوگیری از دخالت خارجیان و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدم مسجل بر هر مسلمانی لازم، خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد كه نیت و عملیات آنان را تعقیب و تقلید نمایند. پر واضح است كه طرفیت و ضدیت و محاربه با همچون جمعیتی مساعدت به كفر و معاندت با اسلام است. همه ما میدانیم كه در صد سال اخیر ، یعنی از اوایل سده چهاردهم هجری قمری تا زمان حاضر ، نهضتها ، انقلابها ، قیامها و اقدامهای متعددی توسط روحانیت شیعه انجام شدهاند از جمله نهضت تنباكو به رهبری میرزا شیرازی بزرگ، پس از آن قیام مشروطیت و بعد از مشروطه داستان شهید شیخ فضلالله نوری و پس از آن انقلاب عراق كه به رهبری روحانیت عراق و مرحوم میرزای شیرازی كوچك (مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی) انجام شد. بعد داستان مرحوم مدرس، قیام مرحوم خیابانی ، قیام میرزا كوچك خان جنگلی و در سالهای اخیر قیام آیتالله كاشانی و مسئله ملی شدن نفت و بعد داستان فداییان اسلام یعنی نواب صفوی و همفكرها و همراههایش و سپس انقلاب با عظمت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه. اینها قیامها و اقدامهایی هستند كه توسط روحانیت ترتیب یافته و انجام و دنبال شدهاند و همه مورخان معاصر، دخالت روحانیت را در این نهضتها قبول دارند.اما هنگامی كه به تاریخ مدون این انقلابها مراجعه میكنیم، متأسفانه میبینیم از قصه تنباگو گرفته تا داستان فداییان اسلام و مرحوم نواب صفوی، هر كدام كه در تاریخ بیان شده كنارش حرفهایی زده شده كه یا اصل آن قیام و نهضتها را مورد تشكیك قرار داده و یا تا حدی، نقاط ابهام در آن ایجاد كردهآند به طوری كه برای خواننده بیاطلاع یا كم اطلاع، این سئوال مطرح میشود كه آیا اصلا این نهضتها كارهای صحیح و مفید و مشروعی بودهاند یا نه؟ مثلا در داستان نهضت تنباكو همه میدانیم نهضتی بوده صد در صد اسلامی و مفید و روحانیت آن زمان به رهبری مرحوم میرزا محمد حسن شیرازی ( میرزای بزرگ ) آن را انجام داده و برای قطع ید بیگانگان و كوتاه كردن دست اجانب بسیار مؤثر بوده و این مطلب از نظر ما جزو بدیهیات است. هنگامی كه به تاریخهایی كه این قضایا را نوشتهاند مراجعه میكنیم، میبینیم برخیها به آن یك چاشنیهایی زدهاند كه گاهی در اصل مسئله و گاهی در بخی از فروع آن و گاهی در مؤثر و مفید بودن آن تردید ایجاد میكنند. مثلا در مورد فتوای معروف میرزای شیرازی: «الیوم استعمال تنباكو در حكم محاربه با امام زمان است.» هنگامی كه به تاریخ مراجعه میكنیم میبینیم گاهی این طور مینویسند «آیا این فتوا را میرزا صادر كرده یا كسی از تهران این فتوا را منتشر و بعدا میرزا آن را تأیید كرده است؟ و آیا این كار خود میرزا بوده یا نقشهاش را از تهران كشیدند و ترتیب دادند و ایشان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت؟» و یا از در برخی از تواریخ مینویسند « این كاری كه توسط میرزا و روحانیت آن روز انجام شد با غرامتی كه دولت انگلیس از دورت آن روز گرفت، به نفع ایران نبود، بلكه به ضرر بود، در حالی كه از نظر ما به نفع اسلام و ایران بودن آن جزو بدیهیات است. و همینطور تك تك این قصهها را كه در تاریخ میخوانیم میبینیم كه كنارش حرفهای مشكوك و زنندهای آمده است. مثلا شیخ شهید مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری در برخی از كتابها جوری معرفی شده كه گویا ایشان حامی شاه قاجار و مروج دربار و ستمهای آنان و تحتآلحمایه برخی زا دول بیگانه بوده است و همچنین درباره سایر قیامها و اقدامهای روحانیت مطالبی میگویند كه یا قداست آن قیام را از بین ببرند و یا آن را كمرنگ جلوه دهند. سئوال این است : چه شده است كه این نهضتها كه یكی هم همین نهضت مرحوم میرزا كوچك خان است (كه راجع به ایشان هم حرفهای نادرستی زده شده و قضاوتهای غیرواقعی علیه ایشان صورت گرفته) با اینكه ما میدانیم اسلامی بوده و هیچ ریشهای جز اسلام، جز قرآن، جز خدا، جز پیامبر نداشته، در تواریخ جوری منعكس شده كه اگر یك آدم بیاطلاع این تاریخها را بخواند ، دست كم بعد از خواندن مردد میشود كه آیا این قیامها و اقدامها كار درستی بودهاند یا نه؟ كارهای مفید و به صلاح مملكت بودهاند یا نه؟ اكنون كه سئوال تا حدی روشن شد، به پاسخ آن میپردازم: سر این مطلب این است كه متدسفانه از روز اولی كه روحانیت، مسلمانها ، بچه مسلمانها و حوزههای علمیه شروع كردند علیه ظلم ، استبداد ، استعمار و استكبار حرفی بزنند، علیه بیگانگان اقدامی بكنند و نگذارند بیش از پیش بر ممالك اسلامی مسلط باشند و دست تسلط آنان را قطع كنند، خودشان تاریخ این كارهای خود را ننوشتند بلكه دیگران نوشتند و لذا هر چه را كه خواستند نوشتند نه هر چه را كه لازم و صحیح و مطابق با واقع بود. و این همان هشداری بود كه بارها امام خمینی رضوانالله تعالی علیه میدادند و میفرمودند خودتان باید تاریخ انقلابتان را بنویسید و از همین حالا هم بنویسید و نگذارید دست دیگران بیفتد. دست دیگران كه افتاد چون با اسلام خوب نیستند، با روحانیت خوب نیستند ، از روی غرضروزی مطالبی مینویسند و انقلاب را خوب درك نمیكنند و آن را تحریف میكنند و وارونه جلوه میدهند. هنگامی كه برخی از كتابهایی را كه راجع به نهضت تنباكو نوشته شدهاند، را مطالعه میكردم، میدیدم نویسنده آن با اینكه ایرانی و خودی است، در صدور آن فتوای معروف از مرحوم میرزای شیرازی اظهار شك و تردی میكند و میگوید: «آیا این فتوا از میرزا هست یا نه؟» آنگاه برای این اظهار شك و تدید سند ارائه میدهد و میگوید« از اسناد باقیمانده در سفارت انگلیس چنین برمیآید كه این فتوا را میرزا صادر نكرده است»پیداست كسی كه بخواهد تاریخ نهضت تنباكو را بنویسد و مصدر و مدركش حرف خود انگلیسیها باشد، یعنی همانهایی كه میرزا با آنها درافتاد و مردم با آنها در افتادهاند نوشتهاند، او نمیتواند قابل ا عتماد باشد.به نظر بنده داستان مرحوم میزا كوچك خان جنگلی هم دقیقا گرفتار همین بیتوجهی شده است. اگر در كتابها درباره او قضاوتهایی شده و حرفهای مختلفی گفتهاند، به خاطر این است كه از روز اول خودیها ، تاریخ این نهضت را ننوشتند و بعضیها هم كه خواستند بنویسند، با فاصله چند سال نوشتند، آن هم با ملاحظاتی كه میكردند، چون برخی از نویسندگان تاریخ نهضت جنگل و میرزا كوچك خان به اقرار خودشان مطالب را سانسور میكردند و با خود میگفتند چه مطلبی را بنویسم و چه را ننویسم،چه صلاح است و اجازه چاپ می دهند و چه صلاح نیست و اجازه چاپ نمیدهند. پس اولا دیر شروع كردند به نوشتن و در این فاصله بسیاری از مطالب حذف و محو شد، بعد هم كه شروع به نوشتن شد هر مطلبی را ننوشتند و من اینجا لازم میدانم این مطلب را عرض كنم نهضتهای كه اساس اسلامی دارند، یعنی تكیهشان فقط و فقط به قرآن و اسلام است، تاریخنویسش باید از یك روحیه اسلامی خیلی قوی برخوردار باشد، زیرا در غیر این صورت نمیتواند آن نهضت را آن جوری كه هست منعكس كند. یك نهضتی كه پایگاه اسلامی، قرآنی دارد كسی باید تاریخش را بنویسد كه او هم اساس را اسلام بداند، پایگاه را قرآن بداند، باور كرده باشد كه این آقا برای اسلام و قرآن ، خودش را این قدر به زحمت انداخته است و گرنه خیلی ساده قضایا را به صورت مادی ، توجیه و تأویل میكند.در مورد میرزا كوچك خان واقع این است كه میرزا كوچك خان یك مسلمان معتقد و یك روحانی مؤمن بوده و قیام او یك قیام اسلامی و در راستای سایر قیامهایی است كه فقط و فقط منشأ دینی داشتهاند و این است برخی از دلیلها و گواهیهای آن:سند اول: اعلامیه است به قلم خود میرزا كوچك. این اعلامیه، میرزا و روحیه اسلامی او را تاحدی به ما میشناساند و گفتار آنان را كه میخواهند قیام او را فقط برای آزادی توجیه كنند، باطل میكند. این اعلامیه با عنوان «تمنا» در روزنامه جنگل چاپ شده است: «یكی از علل خرابیهای ما تقید به القاب و احترامات بیمأخذ صوری است كه غالبا تمایل به آنها تولید مفاسد كثیره میكند. هركس كه دو قدم در راه اصلاح مملكت برداشت و یا دو كلمه برای آیادی ملتی نطق و تحریر كرد و یا دو روزی به خدمات نوع خود مغشول شد، فورا یك لقب و یا عنوان بزرگی از خود یا دیگران به او چسبیده و همان سبب كبر و غرور گشته، بلكه تهیه وسائل و تجملی كه لازمه آن لقب است، آن را از طریق حق و صواب منصرف میكند. كسی كه مقصودش خدمت به وطن و ملت و نیتش خالص است نباید مقید به این پیرایهها گردد. این بنده كه شاید اغلب بدانند قصدم خدمت به دیانت و ایرانیت است نه برای تحصیل جاه و جلال، از عموم تمنا میكنم كه از القاب معموله معافم داشته و به همان اسم خودم مخاطبم دارند و در این كار منتی بزرگ بر كوچك بگذارند. كوچك جنگلی».آیا این همان جملهای نیست كه امام خمینی رضوانالله تعالی علیه میفرمود كه به من بگویید خادم نه رهبر. آری طرز فرك یك مسلمان اصیل و معتقد این است كه چون من می×واهم برای اسلام كار كنم باید نیتم خالص باشد و حتی از مردم توقع لقب هم نداشته باشم.سند دوم: مطلبی است كه باز از روزنامه جنگل نقل میكنم که این یادداشت علاقه میرزا كوچك و جنگلیها را به روحانیت و مراجع تقلید آن روز منعكس میسازد: « قدرت و سطوت ملی از راه دیانت و امانت، یك وقت به عهده كفایت شیخ كاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین حاج میرزا خلیل و آقا سید عبدالله بهبهانی شهید و میرزا شیرازی شهیر بود كه نام نامیشان تا ابد در دفتر هواخواهان آدمیت ثبت است.و امروز نعم البدل و یادگار آن ستونهای دیانت كه مغزهای مقدس ایشان مربوط به سیاست نیز هست، امثال آقای شیخ الشریعه، آقای میرزا حسین نائینی ، آقا سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا سید علی داماد، فاضل ممقانی، آقا سید محمد طباطبایی مهاجر معروف ، آقا سید محمد بهبهانی نعمالخلف، مرحوم آقا سید عبدالله بهبهانی و حاج آقا نورالله اصفهانی.و آنها كه مجسمه ترویج شرایع و دین اسلامند،امثال آقا سید محمد كاظم یزدی، آقا میرزا محمد تقی سامرایی شیرازی ، آقای صدر اصفهانی است كه در مقام احتیاج حبلالمتین شرع و شریعت در كف آهنین آنهاست».در این مقال میبینیم كه حتی از آقا سید كاظم یزدی صاحب عروه كه به هر علتی در امور سیاسی دخالت نمیكرد و از مخالفان سرسخت مشروطه بود تجلیل میشود با اینكه طبع یك طلبه و روحانی انقلابی و یك مسلمان انقلابی ایجاب میكند كه با هر روحانی و آخوند كه كار او و امثال او را تصویب نمیكنند، مخالف باشد و نعوذبالله اهانت كند، همانطور كه در دوران مشروطه این چنین بود و مثلا علیه همین صاحب عروه رحمتالله علیه ، افراد داغ انقلابی بیپروا مطالبی را میگفتند. از اینجا به این نتیجه میرسیم كه میرزا و جنگلیها یك روحیه اسلامی و علاقمند به روحانیت و علما و مراجع داشتند كه حتی در بحبوحه گرمی بازارشان به آقایانی كه با آنها همصدا نبودند چون آنها را پاك و منزه میدانستند، هیچگونه اهانتی نمیكردند، بلكه تجلیل و احترام هم میكردند و این نشانه پایبند بودن به احكام اسلام است. آری از این قبیل یادداشتها میفهمیم كه میرزا كوچك خان یك روحانی علاقمند به روحانیت و مراجع تقلید است و اقدام او اساس برنامههای اسلام و صاحب اسلام است.سند سوم: پاسخ میرزا كوچك است به یكی از بیگانگان كه به او گفت ، «اگر تو را در محكمه الهی حاضر كنند و بگویند این تلفات را مسئول كیست چه جواب میدهی؟»پاسخ میرزا این است، «در قانون اسلام مدون است كه كفار وقتی به ممالكت اسلامی مسلط شوند، مسلمین باید به مدافعه برخیزند، ولی دولت انگلیس فریاد میكشد كه من اسلام و انصاف نمیشناسم و باید دول ضعیف را اسیر و آزار و كشته مقاصد مشئوم خود سازم .... با این ادله وجدانم محكوم است در راه سعادت كشورم سعی كنم گو آنكه كرورها نفوس و نوامیس و مال ضایع شود و در مقابل جوابی را كه موسی به فرعون و محمد (ص) به ابوجهل و سایر مقننین و قائدان آزادی و روحانی در محكمه الهی میدهند، من هم میدهم».امام خمینی «رضوان الله علیه میفرمود در قرآن داستان موسی و فرعون و ابراهیم و نمرود و امثال اینها بیخود مطرح نشده، اگر داستان موسی و فرعون در قرآن آمده برای این بوده كه مردم بدانند باید در مقابل فرعونها بایستند و قیام كنند. به نظر میرسد مرحوم میرزا كوچك همین مطلب را در جواب آن بیگانه میخواسته بگوید یعنی قیام خود را در راستای همان قیامهای الهی دانسته و گفته اگر ایراد و اشكالی باشد باید نعوذبالله به پیامبران هم ایراد باشد و هر جوابی آنان دادند، من میدهم زیرا كار من هم در راستای كار آنهاست.سند چهارم: من فكر میكنم اولین كسی كه درباره میرزا كوچك خان چیزی نوشته مردم دهخداست و این نوشته از یادداشتهای اصلی دهخداست، نه اینكه بعدها اضافه شده باشد و تا آنجاه كه بنده خبردارم، دهخدا طرز فكرش جوری نبوده كه بخواهد از روحانیت یا روحانیون دفاع كند بلكه شواهدی در دست است كه گاهگاهی با آنها معارضه هم و بالاتر اینكه گاهی تحقیر هم میكرده است. البته لغتنامه اشان خدمتی است به فرهنگ ما و هیچ كس منكر این خدمت نیست، اما روحیهاش روحیهای نبوده كه روحانیت را ترویج كند. ایشان در این یادداشت چنین آورده است: «میرزا كوچك خان از مجاهدین گیلان بود كه با میرزا كریم خان و سردار محییالدین برای بیرون كردن محمد علیشاه به تهران آمد، او سربازی بینهایت شجاع بود. اول بار كه او را دیدم جوانی خوش قیافه به سن سی سال مینمود. در نهایت در معتقد به اسلام و همان حد نیز وطن پرست بود. شاید آن هم از راه اینكه ایران وطن او یك مملكت اسلامی است و دفاع از او را واجب میشمرد. نماز و روزه او هیچ وقت ترك نمیشد. از تمام محرمات دینی مجتنب بود، لیكن در دین خرافی بود و همه كارها را از فعل و ترك با استخاره سبحه و یا قرآن میكرد. آنگاه كه در تهران بود لباس عادی داشت و ریش خود را نمیتراشید، چه آن را خلاف شرع میشرمد، قانع و بیطمع بود ... همیشه متفكر بود و بسیار كم تكلم میكرد ... میگفتند در اول طلبه دینی بود و مقدماتی از عربی و فقه میدانست رحمتالله علیه».این نوشته مرحوم دهخدا یكی از اولین سندهایی است كه میتواند اسلامی بودن نهضت میرزا كوچك خان را تأیید و تثبیت كند . عرض كردم دهخدا آن جور نیست كه بخواهد یك روحانی را ترویج كند. در همین نوشته هم بالاخره نیش خود را زده و چون میرزا در كارها با خدا مشورت میكرده، او را خرافی دانسته است، ولی در عین حال میگوید او یك مسلمان مقید متشرع و پایبند به احكام اسلام است.قضاوت دهخدا این است كه میرزا در نهایت، معتقد به اسلام بود و اگر به مملكت هم علاقه داشت شاید به خاطر اسلام بود و از همه گناهان اجتناب میكرد و حتی ریش تراشیدن را چون خلاف شرع میدانست. انجام نمیداد.سند پنجم: ملكالشعرای بهار در تاریخ مختصر احزاب مینویسد: «مرحوم میرزا مردی بود مذهبی و قدری و غالبا استخاره میكرد. جوانی بود از طلاب علوم دینیه و ادبیات، در مدارس رشت به تحصیل مشغول بود و عمامه به سر داشت. بعد از انقلاب مشروطه در سنه 1326 هجری قمری در گیلان بر ضد محمد علیشاه و استبداد صغیر قیامی شد و جمعی از طلاب و جوانان هم به آن پیوستند كه یكی از آنها مرحوم میرزا كوچك خان بود. میرزا با عقیده اتحاد اسلام به گیلان رفت و در جنگ بینالملل تشكیلاتی را در شهر و در جنگل فومن به نام اتحاد اسلام به راه انداخت».سند ششم: در كتابی كه در شرح حال مرحوم سید حسن مدرس نوشته شده، از مذاكرات مجلس شورای ملی آن روز چنین نقل شده كه مرحوم مدرس میگوید؛ «عقیده من این است كه خیابانی آدم خوبی بود ... باز هم میخواهم عرض كنم كه كوچك خان هم آدم خوبی بود ...»و نیز در پاسخ این استفتاء : «آیا محاربه با جمعیتی كه پنج سال است به نام اتحاد و اسلام و جنگلیها در حدود گیلان قیام و عملا خود را به تمام اهالی ایران معرفی كرده و جز حفاظت نوامیس اسلامی و حراست استقلال مملكت و دفاع از دشمنان ایران و اسلام را قطع نفوذ و مداخلات ظالمانه و تعدیات جابرانه اجانب، مقصد و مقصودی نداشته و ندارند و تنها جمعیتی كه تحت تأثیر دیگران نبود و فقط به قوای مادی و معنوی ایران اتكا و اشكال داشته و حقیقتا موجب افتخار و شرافت ایران و ایرانی است چه صورت دارد؟ آیا محاربه با این جمعیت در حكم محاربه با امام زمان نخواهد بود؟»مرحوم مدرس در جواب نوشت:«بسمالله الرحمن الرحیم . حقیر از آقا میرزا كوچك خان جنگلی و اشخاصی كه صمیمانه و صادقانه با ایشان هم آواز بودند، نیت سوئی نسبت به دیانت و صلاح مملكت نفهمیدم. بلكه جلوگیری از دخالت خارجیان و نفوذ سیاست آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدم مسجل بر هر مسلمانی لازم، خداوند همه ایرانیان را توفیق دهد كه نیت و عملیات آنان را تعقیب و تقلید نمایند. پر واضح است كه طرفیت و ضدیت و محاربه با همچون جمعیتی مساعدت به كفر و معاندت با اسلام است. جمادی الثانیه 1338، حسن بن اسماعیل طباطبایی».توجه دارید كه در همان بحبوحهای كه میخواستند بگویند میرزا یاغی و طاغی است و میخواستند او را آشوبگر معرفی كنند، مرحوم مدرس از او دفاع میكند و درباره او و اقدامش چنین عباراتی را میگوید و مینویسد.سند دیگر: مرحوم فخرایی در مصاحبه با كیهان فرهنگی میگوید:«میرزا آدم معتقدی بود. خیلی به اسلام عقیده داشت. هیأت اتحاد اسلام درست كرده بود كه 27 نفر عضو این هیأت و اغلبشان هم از روحانیون بودند. او هیچ كاری را بر خلاف شرع انجام نمیداد . دقت كنید».این بود بخشی از شواهدی كه به خوبی روشن میکند قیام میرزا كوچك خان بر اساس اسلام و در راستای قیامهای اسلامی و مذهبی است و این قبیل اسناد اصیل است كه خط بطلان بر همه سمپاشیهایی كه در كتابها ، چه از خودی و چه از بیگانه شده میكشد. در اینجا اصل عرایض من تمام شد. اما یك مطلبی را لازم میدانم یادآوری كنم:هنگامی كه از میرزا كوچك خان تجلیل میكنیم و میگوییم وظیفه است از چنین افرادی تجلیل شود، توجه داریم كه معصوم علیهالسلام یك حساب دارد، مجتهد جامع الشرایط و ولیفقیه یك حساب دارد و افرادی مانند مرحوم میرزا كوچك یك حساب دیگر.یعنی كسی نباید اصرار داشته باشد كه تمام زوایای كارهای میرزا و جنگلیها را توجیه كند، زیرا هیچ مانعی ندارد كه اصل نهضت و قیام اسلامی باشد، تكیهاش بر اسلام و قرآن باشد، ولی یك گوشهاش هم اشتباهی رخ داده باشد و یا برخی از زوایای آن برای ما مبهم باشند. من فكر می:نم چون تاریخ دقیق این نهضت را در دست نداریم، نقاط مبهم ما كم نباشند. در هر صورت ما اصل قیام را تقدیس میكنیم نه همه جزئیات آن را. از باب مثال ما كه قیام و اقدام آیتالله كاشانی را میستاییم با اینكه ایشان مجتهد جامع الشرایط بودند، معنایش این نیست كه تمام جزئیات كار ایشان را تأیید میكنیم و چه مانع دارد كه برخی از ملاقاتهای ایشان را با شخصیتهای مشكوك اشتباه بدانیم. در این مطلب حساس امام امت رضوانالله علیه از دیگران جداست. دقت و مراقبت ایشان چیزی در حد معجزه است. همه شنیدیم كه در شرح حال امام این طور گفته شد:«روزهای اول نهضت (سال 1342) یك نفر كه قدری رنگ و انگ حزبی داشت میخواست با امام ملاقات كند. امام حاضر به ملاقات عمومی چه برسد به خصوصی هم نشدند و با آن بصیرت و دید عمیقی كه داشتند فرمودند اگر با اینها ملاقات كنم، ممكن است انگ حزبی بودن به نهضت ما بخورد».دیگران غالبا چنین دقتهایی نداشتند وخلاصه كلام این است كه ما باید ریشه و اساس را بررسی كنیم و ببینیم قیام میرزا كوچك خان بر چه اساسی و در چه راستایی بوده است؟ نتیجه مطالعات و مراجعات ما این است كه قیام او در ردیف كار مرحوم مدرس،مرحوم كاشانی، مرحوم نواب صفوی و در راستای كارهای میرزای شیرازی بزرگ و میرزای شیرازی كوچك بوده است. البته با حفظ مراتب و نباید گرفتار افراط و تفریط شویم.یعنی كسی نباید قیام نواب صفوی را كنار قیام امام امت بگذارد و با هم مساوی بداند. درست است كه هر دو در یك راستا بودند، اما این كجا و آن كجا. و همچنین كسی نباید گرفتار افراط و تفریط شویم. یعنی كسی نباید قیام نواب صفوی را كنار قیام امام امت بگذارد و با هم مساوی بداند، درست است كه هر دو در یك راستا بودند، اما این كجا و آن كجا. و همچنین كسی نباید قیام میرزا كوچك خان را در كنار قیام و اقدام میرزای شیرازی قرار دهد و مساوی بداند. آری همه در یك راستا بودهاند و هدف بنده هم همین بود كه با شواهدی اثبات كنم میرزا كوچك خان مسلمان معتقد و قیام و اقدام او برای اسلام و حمایت اسلام و مسلمین بوده است. منبع:ماهنامه شاهد یاران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد-اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد نويسنده:آیتالله رضا استادی چکیده: مرحوم مدرس درباره قیام میرزا ...
اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد مثلا در مورد فتوای معروف میرزای شیرازی: «الیوم استعمال تنباكو در حكم محاربه با امام .... بود و از همه گناهان اجتناب میكرد ...
در مجموع، آن چه از تركيب طبقات علماى نيشابور از آغاز ورود اسلام به نيشابور تا اواخر قرن چهارم هجرى به دست مى آيد، .... اصالت اسلامی قیام میرزا کوچک خان در آیینه اسناد ...
-