محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847286794
فرهنگ عاشورا(18)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فرهنگ عاشورا(18) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی مشك ظرف نگهدارى آب در قديم.پوست گوسفندى كه درست و بدون شكافتن از وسط،كنده باشند و در آن ماست،دوغ،آب و غيره ريزند،خيك بىموى،به آن«قربه»،«راويه»،و«ركوه»هم گويند.در نبرد عاشورا نيز همچون همه جنگهاى قديم،از مشك بعنوان ظرفىبراى برداشتن و نگهداشتن آب در سفر و اردوگاه استفاده شد.در فرهنگ عاطفى عاشورا،«مشك»مظهر سقايى ابا الفضل«ع»است،چرا كه او آبرسان خيمهها و سقاى اطفال امامحسين«ع»بود.به همين خاطر،به آن حضرت«ابو القربه»هم گويند،كنايه از سقايى او بامشك.روز عاشورا هم مشك خالى به دوش گرفت و به فرات رفت و آن را پر از آب كردو در راه آوردن آب به خيمهها، راه را بر او بستند.دستانش قطع شد و مشك آب سوراخگشت و عباس«ع»هم به شهادت رسيد،پيش از آنكه آب به خيمهها برسد.اين موضوع،باحسرت و اندوه ياد مىشود كه نشان وفاى عباس«ع»و عطش اطفال است.به گفته«عمانسامانى»: پس فرو باريد بر وى تير تيزمشك شد بر حالت او اشك ريز اشك چندان ريخت بر وى چشم مشكتا كه چشم مشك،خالى شد ز اشك تا قيامت تشنه كامان ثوابمىخورند از رشحه آن مشك،آب[1]پيش از عاشورا نيز مشك،ايفاى نقش كرده است.در مسير راه،وقتى كاروان امامحسين«ع»به منزلگاه«شراف»رسيدند،جوانان به فرمان امام،آب بسيارى در مشكهابرداشتند و در گرماى نيمروز فردا،با سپاه هزار نفرى حر برخوردند كه تشنه بودند.دهانمشكها به روى آن سپاه گشوده شد،حتى اسبهايشان سيراب شدند.[2] در كربلا نيز از سهروز مانده به عاشورا، نيروهاى عمر سعد بر فرات مسلط شدند و مانع بردن آب گشتند. وقتى عطش بر حسين«ع»و يارانش زياد شد،برادرش عباس«ع»را مامور تهيه آب كرد. وى با 20 نفر همراه مشك و به اتفاق 30 نفر سواره نزديك شريعه شدند و نبردى كرده،مشكها را پر از آب كرده برگشتند.[3]چشم از اشك پر و مشك من از آب تهى استجگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهى است گفتم از اشك كنم آتش دل را خاموشپر زخوناب بود چشم من از آب تهى است جان من مىبرد آن آب كزين مشك چكدگشتيم غرق در آبى كه زگرداب تهى است دست و مشك و علمى لازمه سقايى استدست عباس تو را از اين همه اسباب تهى است مشك هم اشك به بى دستى من مىريزدبى سبب نيست اگر مشك من از آب تهى است[4]*********مشهد الحسين«ع» مشهد به معناى محل شهادت،محل دفن،حرم و مقبره است.اين تعبير به جاى مرقدسيد الشهدا به كار مىرود. *********مشهد راس الحسين«ع» حرم و بقعهاى كه مدفن سر مطهر سيد الشهداست،يا مكانى كه سر آن حضرت به آنجاهم برده شده است.به اين نام،دو محل يكى در شام و ديگرى در مصر وجود دارد.در شامدر عسقلان مسجدى بزرگ و ضريحى عظيم است كه مردم آنجا را زيارت كرد تبركمىجستند.[5] به نوشته سيد محسن امين:محلى در كنار مسجد جامع اموى در دمشق،كهگويا محل نگهدارى سر مطهر سيد الشهدا در ايام يزيد بوده و در خزانه آن ملعون نگهدارىمىشده است.[6] همچنين وى مىنويسد:(در سفرنامه خويش)در مصر،زيارتگاه با شكوهو مقدسى است كه مردم مصر،معتقدند سر ابا عبد الله الحسين در آنجا مدفون است وخلفاى مصر،آن را از شهر عسقلان(در فلسطين)آورده و طى مراسمى در مصر دفنكردهاند.در همين زمينه در«اعيان الشيعه»مىنويسد:بنا به قول برخى،يكى از خلفاىفاطمى در مصر،مامورانى به عسقلان(بين مصر و شام)فرستاد و سرى را برايش آوردندو گفت كه سر حسين«ع»است.آن را به مصر آوردند و در محلى كه الآن به نام مشهد يامسجد راس الحسين معروف است دفن كردند.مردم مصر به اين محل علاقه نشانمىدهند و زن و مرد دسته دسته به زيارت آن مىروند و مراسم دعا و تضرع در آنجامىگيرند.البته در اين كه آن سر،سر امام حسين«ع»بوده، ترديد وجود دارد.[7] اين مسجد،اكنون نيز در قاهره وجود دارد،محل تجمع و مركز محافل دينى و قرآنى،بويژه در شبهاىماه رمضان است و در ميلاد امام حسين«ع»هزاران نفر آنجا گرد مىآيند و حتى دستتوسل به سوى خداى حسين«ع»دراز كرده و به بركت آن مكان،بيماران و گرفتاران شفا ونجات مىيابند. *********مصباح هدايت از القاب امام حسين عليه السلام«مصباح الهدى»است.بيش از چهل لقب براىسيد الشهدا«ع»نقل شده است.[8] كه يكى از آنها مصباح هدايت و كشتى نجات است.درحديث است از رسول خدا«ص»كه در سمت راست عرش الهى نوشته است:«ان الحسينمصباح الهدى و سفينة النجاة».[9] غير از مقام امامت آن حجت الهى،در شيوه زندگى و الهامبخشى راه و رسم جهاد و شهادت نيز،آن حضرت راهنماى بشر است و در غرقاب هستىو طوفانهاى اجتماعى،كشتى نجات بخشى است كه هر كس به ولاى او چنگ زند،ازامواج بيدينى و ذلت نجات يافته به ساحل عزت و كرامت مىرسد.چراغ حسينى در شبتاريك تاريخ،همواره درخشان بوده و«راه»نشان داده است. *********مصيبت رنج و سختى و بلا و گرفتارى كه به كسى مىرسد حوادث ناگوار و پيشآمدهاى تلخ،همچون درگذشتخويشاوندان و دوستان صميمى.به معناى سوك و تعزيت و عزا و ماتمنيز به كار مىرود.آنچه در كربلا بر اهل بيت گذشت،شهادت و اسارتى كه براى سيدالشهدا و عترت پيامبر در عاشورا پيش آمد،حادثه شهادت هر يك از معصومين«ع»نيزمصيبتى است كه بر امت اسلام وارد شده است كه در راس آنها و بالاترين مصائب،عاشوراى حسينى است.در زيارت عاشورا از شهادت ابا عبد الله«ع»بعنوان مصيبتى بزرگياد شده است.«لقد عظمت الرزية و جلت المصيبة بك علينا و على جميع اهل الاسلام... مصيبة ما اعظمها و اعظم رزيتها فى الاسلام و فى جميع اهل السموات و الارض»[10] و به همينجهت،به يادآورى حادثه عاشورا و شهادت امام حسين و ائمه ديگر«ذكر مصيبت»گفته مىشود. *********مظلوم ستمديده،از لقبهاى سيد الشهداست كه اغلب با نام او همراه است:يا حسين مظلوم، درزيارتنامهها و احاديث،تكيه بر روى اين لقب براى بيان ظالم بودن حكومت اموى وسپاهى است كه در كربلا آن حضرت را به شهادت رساندند.هر چند آنان مىكوشيدند تاخود را تبرئه كنند و گناه كشته شدن را به گردن خود امام بيندازند،ولى مظلوميت آن شهيد،همواره مثل پرچمى در اهتزاز بوده است. در حديث امام باقر«ع»است:«ان الحسين صاحب كربلا قتل مظلوما مكروبا عطشانالهفانا»[11] و در برخى تفاسير،آيه«و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا»(اسراء/33)بهشهادت آن حضرت تفسير شده است.[12] و همچنين آيه«و سيعلم الذين ظلموا اى منقلبينقلبون»(شعراء/225)به مظلوميت اهل بيت تاويل گشته است.[13] آيه«اذن للذين يقاتلونبانهم ظلموا»(حج/39)نيز طبق روايات،در باره حسين بن على«ع»است كه يزيد در پىكشتن او بود تا آنكه مظلومانه شهيد شد.امام صادق«ع»نيز در حديثى امام زمانعليه السلام را خونخواه حسين«ع»معرفى مىكند.[14] و در باره آيه«اسروا النجوى الذينظلموا»(انبياء/3)روايت است كه:«الذين ظلموا آل محمد حقهم».[15] مظلوميتابا عبد الله«ص»و ائمه،شيعه را همواره در مسير ظلمستيزى و آمادگى براى جانبازى درركاب انتقامگيرنده خون شهداى مظلوم كربلا،حضرت مهدى«ع»قرار مىدهد و كينهظالم را در دلها مىپروراند.افراشتن پرچم مظلوميت آل الله،محور تجمع و تشكل همهمظلومان و ستمديدگان تاريخ بر محور امام مظلومان است. *********معاويه معاويه بن ابى سفيان زمامدارى خودكامه و طاغوتى جبار بود.پدرش ابوسفيان ومادرش هند جگرخوار از سرسختترين دشمنان اسلام بودند.معاويه،خليفهاى سنگدل،حيلهگر،دروغگو و فتنهانگيز بود.از زمان عثمان،والى شام گشت و با على«ع»جنگيد وهمواره عليه او توطئه مىنمود.حسن بن على«ع»نيز ناچار شد با معاويه قرارداد تركمخاصمه امضا كند.معاويه به هيچ يك از تعهدات صلحنامه وفا نكرد.به كشتار بىگناهان ودستگيرى و قتل ياران على«ع»پرداخت و هواداران اهل بيت«ع»را سركوب و قلع و قمعنمود و عمال خويش را بر اموال و جانها و نواميس مسلمين مسلط ساخت و ديكتاتورىترين شيوههاى حكومتى را در قالب تزوير و تبليغات،اعمال مىكرد و در ريشهكنساختن دين پيامبر مىكوشيد.معاويه، ملعون به زبان پيامبر«ص»بود.[16]از بدعتهاى معاويه،بيعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصيتها براى ولايت عهدىفرزند شرابخوار و نالايقش«يزيد»بود.قوىترين گروه مخالف با آن بيعت، بنى هاشم و درراس آنان حسين بن على«ع»بود كه مخالفتخويش را آشكارا اعلام كرد. اغلبچهرههاى سرشناس يا با تهديد يا با تطميع،پذيرفته بودند ولى امام حسين«ع»حتى دربرابر معاويه كه به ستايش يزيد پرداخت،به بيان زشتيهاى يزيد اشاره كرد و از كار معاويهنكوهش نمود و رسوايش ساخت.[17] در پاسخ نامه معاويه به آن حضرت،جنايات معاويهرا در كشتن حجر بن عدى و يارانش و شهيد كردن عمرو بن حمق و پيمانشكنى وفتنهانگيزيهايش بر شمرد و حكومت معاويه را بزرگترين فتنه دانست و مبارزه با معاويه رابرترين جهاد و موجب قرب به خدا برشمرد:«و انى و الله ما اعرف افضل من جهادك فانافعل فانه قربة الى ربى و ان لم افعله فاستغفر الله لدينى...و اعلم ان الله ليس بناس لك قتلكبالظنة و اخذك بالتهمة و امارتك صبيا يشرب الشراب و يلعب بالكلاب...».[18] همچنينابا عبد الله«ع»يك سال پيش از مرگ معاويه در يك سخنرانى عمومى در موسم حج، ازمعاويه بعنوان طاغوت ياد كرد و ستمهاى او را برشمرد و از مردم خواست چون بهشهرهاى خود بازگشتند،سخنان آن حضرت را به مردم برسانند و آنان را به حق فراموششده اهل بيت فرا خوانند،چرا كه بيم زوال اسلام و از بين رفتن حق در كار است.[19]امام حسين«ع»پيش از يزيد،با پدرش معاويه و بنى اميه مخالف بود،آن هم نه نزاعىشخصى،بلكه نزاع مكتبى،وقتى از آن حضرت در باره بنى اميه پرسيدند،فرمود:«انا و همالخصمان اللذان اختصما في ربهم...»[20] و اين نزاع،پيوسته در گفتگوها و مجادلات،محسوس بود.خود معاويه هم مىدانست كه سيد الشهدا«ع»هرگز سازش نخواهد كرد ودر وصيتى كه پيش از مرگ به يزيد داشت،به او گفت كه از مخالفت چهار نفر از قريش كهمهمترين آنان حسين بن على«ع»است بيم دارد و هشدار داد كه اهل عراق،او را وادار بهخروج بر ضد يزيد مىكنند و توصيه كرد كه:«و اما الحسين،...و اياك و المكاشفة له فىمحاربة سل سيف او محاربة طعن رمح...و اياك يا بنى ان تلقى الله بدمه فتكونمن الهالكين».[21] پس از مرگ معاويه در رجب سال 60 هجرى و هجرت امام بهمكه، كوفيان نامه به آن حضرت نوشتند و ضمن سپاس خداوند بر مرگ دشمن جبارامام حسين«ع»از آن حضرت درخواست كردند به كوفه آيد و محور حركت و تجمع آناندر مبارزه بر ضد شاميان شود.[22]معاويه در تحكيم سلطه بنى اميه بر مسلمانان و روى كار آمدن يزيد و جنايتهاى بعدىسهم عمده داشت.در زيارت عاشورا اشاره است به اينكه بنى اميه و پسر هند جگرخواركه به زبان خدا و رسول خدا ملعون است،روز عاشورا را روز شادمانى قرار دادند. آنگاهلعن بر آنان است:«اللهم العن ابا سفيان و معاوية و يزيد بن معاوية»و آنان با كشتن پسرپيامبر در كربلا،به نظر خودشان انتقام كشتههاى خود را در بدر و احد گرفتند.و اين چيزىبود كه يزيد در اوج قدرت پس از حادثه عاشورا،مستانه مىخواند:«ليت اشياخى ببدرشهدوا...».[23] امام سجاد«ع»نيز در مجلس يزيد،در رسواسازى او به كفر معاويه وابو سفيان و جنگيدنشان با پيامبر خدا اشاره كرد و فرمود:جدم على«ع»در روز بدر و احدو احزاب پرچمدار رسول خدا«ص»بود،اما پدر و جد تو،پرچمدار كفر بودند«...و ابوكو جدك فى ايديهما رايات الكفار»[24]*********معجر نوعى پوشش كه بر سر مىافكنند،پارچه كوچكى كه زن بر سر مىاندازد.[25] جامهاى كهزنان بر سر مىپوشند تا گيسوان آنان را حفظ كند.روسرى،چارقد،روپوش و مقنعه.درحادثه كربلا وقتى سپاه عمر سعد،پس از شهادت امام حسين«ع»براى غارت خيمههاهجوم آوردند،وسايل خيمهها را بردند،حتى معجر از سر زنان و دختران اهل بيتبرگرفتند و گوشواره از گوشها كندند و حرم اهل بيت عصمت را سر برهنه و بدون پوششساختند.[26] اين،نشان دهنده بىاعتنايى سپاه كوفه به مبادى دينى و معيارهاى انسانى بود. حضرت زينب«ع»نيز همين را وسيله اعتراض به يزيد قرار داد كه آيا عادلانه است زنانشما در حرم و در پوشش باشند و دختران و ذريه رسول خدا،سر برهنه در معرضديد همگان؟ (خطبه حضرت زينب). *********معين البكاء تعزيهگردان،كسى كه تعزيه را اداره مىكند.«معمولا به كارگردان و مدير تعزيه«معينالبكاء»مىگفتند و ميان مردم به تعزيهگردان معروف بود.معين البكاء كه در كار خودورزيدگى داشت،نقش هر يك از شبيهخوانها را براى هر مجلس تعزيه تعيين مىكرد واشعارى كه بايد در آن مجلس بخوانند،در ورقهاى كه به آن«فرد»يا«نسخه»مىگفتند،بهآنها داد...»[27] از لقبهاى ديگر او شبيهگردان،ميرعزا،ميرغم و ناظم البكاء بود.به نوشته لغتنامه دهخدا،«لباس اشخاص را براى نقشهاى مختلف او تعيين مىكرد،ترتيبات مقدماتىيا به عبارت اروپايى«ميزان سن»هم از وظايف او بود.در اواخر قاجاريه اين كارها راشربتدار باشى كه يكى از اعضاى دار النظاره(خوانسالارى)و به لقب معين البكاء همسرافراز بود اداره مىنمود. *********مقتل هم به معناى محل قتل است،هم كتابى كه در باره شرح قتل حسين بن على«ع»و واقعهكربلا نوشته شده باشد.به نقل دهخدا:جايى و زمينى كه كسى درآنجا كشته شده باشد.البته به معناى جايى و عضوى از بدن نيز گفته كه اگر تير يا تيغى برآنجا وارد آيد،سبب قتل شخص مىشود. (لغتنامه دهخدا)به انگيزه زنده نگهداشتن ياد حادثه عاشورا و شهداى كربلا،ازصدر اسلام تاكنون،همواره كتابهايى بعنوان«مقتل»نوشته شده و مىشود.شيخ آقا بزرگتهرانى بيش از هفتاد كتاب را با همين عنوان نام مىبرد كه به حادثه كربلا مربوط مىشود[28]و«مقتل»اصبغ بن نباته(از ياران على عليه السلام)را اولين مقتلى مىداند كه نگاشته شدهاست.[29] نام برخى از مقتلهاى معروف از اين قرار است(البته آنها كه عنوان«مقتل»دارد): «مقاتل الطالبيين»:نوشته ابوالفرج اصفهانى(م 356)كه در شرح حال و ذكر اسامىشهداى فرزندان ابو طالب است.اين كتاب به فارسى نيز ترجمه شده است:«سرگذشتكشتهشدگان از فرزندان ابوطالب»سيد هاشم رسولى محلاتى«مقتل ابى مخنف»:نوشته لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف،معروف به ابو مخنف كهدر باره حوادث عاشوراست.اين كتاب نيز به فارسى ترجمه شده است.اخيرا با نام«مقتلالحسين و مصرع اهل بيته و اصحابه فى كربلا»در 230 صفحه توسط مؤسسة الوفاء چاپشده است. «مقتل خوارزمى»:متن تاريخى مربوط به حوادث كربلاست،در دو جزء كه توسطموفق بن احمد مكى خوارزمى(م 568)تاليف شده و اغلب مطالبش را از تاريخابن اعثم(م 314)نقل كرده است. «مقتل الحسين»:عبد الرزاق المقرم(م 1391 ق در نجف)كه در باره نهضتحسينىاست و وقايع كربلا از خروج امام حسين«ع»از مدينه تا حوادث پس از عاشورا را دربر دارد.كتابهاى مقتل ديگرى هم معروف است،همچون:نفس المهموم،لهوف،منهاج الدموع،العيون العبرى، مثير الاحزان،روضة الشهدا،اسرار الشهادة،منتهى الآمال،بحار الانوار،ج 45 و.... *********مقتل نويس كسى كه متن مربوط به مجالس تعزيه و مقتل را مىنويسد.[30]*********مكروب اندوهگين،غمگين،گرفته.از لقبهاى سيد الشهدا عليه السلام كه در حديث امام باقر«ع» آمده است:«ان الحسين...قتل مظلوما مكروبا».[31]*********ممنوعيت عزادارى در پى ورود انديشههاى غربزدگى در ايران و مقابله با مذهب و فرنگى ساختن كشور،با يك سرى از مظاهر دين و سنتهاى مذهبى در ايران مبارزه شد.جلوگيرى از اقامهعزادارى و مجالس سوگوارى براى ابا عبد الله«ع»هم يكى از اين برنامهها بود.عليه آن همفعاليت فرهنگى شد و هم اقدام عملى.در مقطعى از تاريخ ايران(از سال 1313 تا 1320شمسى)در دوره رضاخان،عزادارى براى سيد الشهدا«ع»ممنوع شد و تكيهها موقتا رونقخود را از دست دادند.[32] در آن مدت،در خانهها و پنهانى و گاهى پيش از روشن شدن هواو دميدن خورشيد،مجالس روضه برپا مىشد و دور از چشم ماموران رضاخان عزادارىانجام مىگرفت و اگر ماموران رضاخان به كسى مظنون مىشدند،دستگيرش مىكردند يابا گرفتن رشوه،رها مىكردند. مردم براى شركت در مجالس روضه كه در خانهها پنهانىبرگزار مىشد،از بيم ماموران گاهى از پشتبامها به منزل يكديگر رفت و آمد مىكردند وروضهخوان هم براى آنكه به چنگ ماموران گرفتار نشود،با لباس مبدل به خانههامىرفت و آنجا لباس خود را مىپوشيد.[33] براى پيشبرد اين هدف،هم از تبليغات و كارهاىفرهنگى استفاده مىشد،هم از نيروهاى قهريه.برخى نويسندگان غربزده،همچونآخوندف و آقاخان كرمانى،با قلم به ميدان مبارزه مىآمدند و رضاخان با مامور و سرباز. آخوندف(آخوند زاده)مىنويسد:«هر جا مىرود تعزيه برپاست،مگر مصيبت و دردخود آدم كم است كه با نقل گزارش هزار ساله،اوقات خود را دائما تلخ كند و به جهتعمل بيفايده از كسب و كار باز بماند؟...»[34] ميرزا آقاخان كرمانى هم مىنويسد:«آئينعزادارى و ماتمگرى روح شادى و كامرانى را از ميان اين ملت برانداخته،روزشان را چونشب تار ساخته است، ايرانيان با حبيب بن مظاهر هيچ قرابت و خويشى ندارند،روزسوگوارى هزار سال پيش را بر پا مىكنند و بر مظلومان آن زمان مىگريند»[35]اما رضاخان،كه روزى براى جذب افكار مذهبيها،در مجالس عزا شركت مىكرد،پساز مسلط شدن،به برخورد حذفى با عزادارى سيد الشهدا«ع»پرداخت.به اين دو نقلتوجه كنيد:امام خمينى«ره»مىفرمايد:«وقتى كه او(رضاخان) آمد،ابتداءا شروع كرد بهاظهار ديانت و اظهارچه و روضهخوانى و سينهزنى و گاهى ماه محرم در همه تكيههايىكه در تهران بود مىرفت و مىگرديد،خودش تا وقتى كه سوار مطلب شد، سلطه پيدا كرد. همين آدمى كه اينطور مجلس روضه داشت،هم آنطور سينهزن و ارتش مىآمد به سينهزنى... ،همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت،همچو قدغن كرد دستگاه خطابه ووعظ و روضه و همه اينها را كه در تمام ايران شايد يك مجلس علنى نبود،اگر بود در خفا،در بعضى شهرها در خفا و به صورتهاى مختلف و با اسمهاى مختلف.»[36]اما نقل ديگر:«پهلوى پس از به سلطنت رسيدن،نخست محل روضه قزاقخانه را بهتكيه دولت منتقل نمود و از شكوه و جلال و مدت آن كاست و پس از چند سالى بكلىمتروك گردانيد،سپس شهربانى براى برقرارى مجالس عزادارى موانع و مشكلاتى بهوجود آورد كه قبلا بايستى تحصيل اجازه نمود.و بعدا هم حركت دستههاى عزادار درايام عاشورا را ممنوع گردانيد و اگر احيانا در بعضى از خانهها محرمانه مراسم عزادارى بهعمل مىآمد،صاحبان خانه تحت تعقيب قرار مىگرفتند و به زندان مىافتادند،بعدا بهجاى عزادارى،كاروان شادى(كارناوال)در ايام عاشورا به راه انداختند و صنوف رامجبور كردند كه در برپايى كارناوال پيشقدم شده،هر صنفى دسته خود را شركت دهد. خوب بخاطر دارم در اواخر سلطنت پهلوى حركت كارناوال مصادف بود با شب عاشوراو در كاميونها دستجات رقاصه با ساز و آواز به پايكوبى و رقص در شهر به گردش در آمدهبودند،در عوض اگر احيانا افرادى از ذاكرين با عبا و عمامه ديده مىشدند،تحت تعقيبقرار مىگرفتند.»[37]*********منبر «آنچه خطيب بر آن ايستد و خطبه خواند.كرسى مانندى پايهدار كه واعظ و خطيب بربالاى آن نشسته خطبه خواند و موعظه كند.كرسى چند پله براى وعاظ و مذكران.اهلمنبر: روضهخوان و خطيب و واعظ.»[38] منبر:آنچه بر بالاى آن مىروند،براى وعظ وخطبه.ريشهاش از«نبر»به معناى رفعت و بالايى است و به منبر،منبر گفتهاند،بخاطرارتفاعش.[39] منبر،انواع گوناگون دارد:چوبى،آهنى،سنگى با پلههاى متفاوت از نظر تعداد. منبر بعنوان جايى كه خطبا و ائمه جمعه از فراز آن به القاء خطبه و ايراد سخنمىپرداختهاند. از صدر اسلام وجود داشته و اغلب،در سيطره حكومتها و خلافتها بوده ووسيله ترويجيك فكر محسوب مىشده است. منبرى كه خطيب وابسته به يزيد بر فراز آن رفته و از يزيد تعريف مىكرد و آل على راناسزا مىگفت.امام سجاد«ع»اجازه گرفت تا بر منبر فراز آيد.بر منبر رفت و خود رامعرفى كرد و يزيد و دودمان او را رسوا ساخت.آن حضرت،از منبرى كه خطيب وابستهبه ستم بر فراز آن سخنان ناروا مىگفت،بعنوان چوب ياد كرد و فرمود:«يا يزيد،ائذن لىحتى اصعد هذه الاعواد...»رسول خدا«ص»هم زمانى خواب ديده بود كه پس از او،بنى اميه از منبر او بالا مىروند و مردم را از راه راست،باز مىدارند و از اين خواب،بسيارپريشان شده بود.[40]امروز نيز استفاده از منبر هنگام وعظ و ارشاد و سخنرانيهاى مذهبى،چه در ايام محرمو ماه رمضان و چه در مناسبتها و ايام ديگر سال،رايج است و منبر رفتن از شيوههاى كهنتبليغات مذهبى به شمار مىرود. استفاده از منبر در خطابه،خاص روحانيون است وسخنرانان غير روحانى براى سخن گفتن از ميز و تريبون استفاده مىكنند،نه منبر.حرمتمنبر بعنوان آنچه يادگار عصر رسول خدا«ص»است،همچنان محفوظ است. *********منزل جاى فرود آمدن و استراحت كردن در طول مسافرت،خان،كاروانسرا،توقفگاه.درسفرهاى قديم،هر مرحله و بخشى را كه يك فرد يا كاروان در يك روز بصورت پيادهمىپيمود، «منزل»مىگفتند.اگر سفر سواره بود،مقدارى كه به يك مرحله مىرسيدند واسب را عوض مىكردند،منزل به حساب مىآمد،اين فاصله،گاهى سه فرسخ و گاهى پنجفرسخ بود.البته در باره فاصله دو منزل،نمىتوان مسافت دقيقى تعيين كرد،ولى بطورمتوسط،فاصله دو منزل چهار فرسخ بوده است.[41]بين مكه و كربلا هم منزلگاههايى بوده است كه امام حسين«ع»در آنها فرود آمده يا ازآنها گذشته و در برخى از آنها شب را به صبح آورده است.منزلها برخى مشهورتر است. امام حسين«ع»و كاروان وى در همه منزلهاى بين راه،بار نمىانداخت،بلكه اغلب دومنزل يكى بار مىافكند.منزلهاى بين مكه و كوفه به ترتيبى كه در«مناقب»آمده،چنيناست:ذات عرق،حاجز،خزيميه،ثعلبيه،شقوق،شراف،نينوا،عذيب الهجانات،كربلا.[42]ترتيب ديگرى در«معجم البلدان»آمده كه به اين صورت است:صفاح،ذات عرق،حاجز،خزيميه،زرود،ثعلبيه، شقوق،زباله،شراف،ذوحسم،بيضه،رهيمه،قادسيه،عذيبالهجانات،قصر بنى مقاتل،نينوا،كربلا. البته منزلگاههاى ديگرى هم در متون تاريخى يادشده از قبيل اجاء،قطقطانه،بطن الرمه [43] و جز اينها،كه براى توضيح بيشتر در باره هر يك ازمنازل ياد شده،به عنوان آن در اين فرهنگ مراجعه كنيد. اجمالى از سير حوادث طول راه در اين منزلها از اين قرار است:سيد الشهدا«ع»،پس ازخروج از مكه به سوى عراق،در منزلگاه ذات عرق در برخورد با بشر بن غالب،از اوضاعكوفه با خبر شد،در منزل حاجز و بطن الرمه،قيس بن مسهر صيداوى را همراه با نامهاى بهسوى كوفيان فرستاد،در منزل زرود،با زهير بن قين ملاقات كرد و او را به پيوستن بهخويش فرا خواند،در منزل ثعلبيه،از شهادت مسلم و هانى در كوفه آگاه شد.در منزلزباله،با فرستاده عمر سعد ديدار كرد،در منزل شراف،با سپاه حر برخورد نمود و خطبهخواند،در منزلگاه بيضه،با خطبهاى امويان را معرفى كرد و در منزل ذى حسم،درسخنرانى خويش،بى وفايى و ناپايدارى دنيا را ترسيم نمود.روز اول ماه محرم،در منزلگاهقصر بنى مقاتل فرود آمد و پس از آن در سخنى از شهادت خويش خبر داد و روز دوممحرم وارد سرزمين كربلا شد. پس از شهادت امام«ع»و انتقال اسراى اهل بيت به كوفه،آنان را از كوفه به شام حركتدادند، پيمودن اين مسير طولانى روى شترهاى بى محمل و با بدرفتارى ماموران و نيز غلو زنجير بر گردن امام سجاد«ع»از مصائب اسراى خاندان پيامبر بود.اين مسافت نيزمنزلگاههايى داشت كه اهل بيت«ع»از آنها عبور داده شدند تا به دمشق رسيدند،نام منازلكوفه تا دمشق از اين قرار است:تكريت،موصل،حران،دعوات،قنسرين،سيبور،حمص،بعلبك،حماة،حلب، نصيبين،عسقلان،دير قسيس و دير راهب.در يكى از منابع،خطسير اسرا از كوفه به شام اينچنين آمده است:كنار شط فرات،تكريت،وادى نخله،مرشاد،حران،نصيبين،موصل،حلب، دير نصرانى،عسقلان،بعلبك،شام.[44] نام منازل ميان كوفه تاشام به اين صورت نيز نقل شده است:قادسيه،تكريت،موصل،تلعفر،دير عمروه،صليا،وادى نخله،ارمينا،لينا،كحيل،جهينه، نصيبين،دعوات،كفر طاب،سيپور،معرة النعمان،شيزر،حماة،بعلبك،عسقلان.[45] با پخش خبر شهادت امام حسين در كربلا در ميان اقوام وطوايف،عكس العملهاى گوناگون و اعتراض آميزى در مناطق مختلف نقل شده است. بويژه در منزلگاههاى كوفه تا شام،حتى ساكنان دهكدههاى مسيحى نشين گاهى با ورودنيزه دارانى كه سرهاى شهدا را حمل مىكردند به آبادى يا قلعه خويش مخالفت مىكردندو راه نمىدادند.[46]*********مهر كربلا مهر،قطعهاى كوچك از گل،معمولا به شكل مكعب مستطيل يا استوانهاى كهنمازگزاران،بر زمين نهند و به جاى خاك،پيشانى به هنگام سجده بر آن گذارند.[47] مهر وتسبيحى كه از تربتسيد الشهدا ساخته شود و بر آن نماز،يا با آن ذكر گفته شود،فضيلتبسيار دارد،امامان و اولياء و علماء چنين مىكردند.امام صادق«ع»سجده بر تربت امامحسين«ع»مىكرد و فرمود: «السجود على تربة الحسين«ع»تخرق الحجب السبع»[48]،سجدهبر تربتحسينى،حجابهاى هفتگانه را كنار مىزند.صنعت مهر سازى و تسبيح سازى ازتربتحرم ائمه،شغلى مقدس و محترم و اغلب در انحصار خاندانهاى پاك و ساداتمعتقد بوده است.حتى در كربلا،خاندانى براى اينكه اين افتخار و امتياز را همواره داشتهباشد،سالانه مبلغى به والى بغداد مىپرداخته است. *********مياندار كسى كه به لحاظ سن و سابقه و مهارت،در مجلس و محفل،محور قرار گيرد،صدر نشين مىشود و به اداره جلسه و هدايتيك گروه براى انجام كارى مىپردازد،مثلمياندار در زورخانه براى ورزش باستانى،يا مياندارى در دستههاى زنجير زنى و مجالسسينه زنى،«آنكه در ميان صف سينه زنان يا زنجير زنان قرار مىگيرد و مباشر و مسؤولهماهنگى و يكنواختى و نظم كار آنهاست».[49]*********ميدان زمين گسترده و عرصهاى كه در آن،جنگ،كشتى،اسبدوانى،چوگان بازى،ورزش ومسابقات انجام گيرد،ميدانگاه،معركه،فاصله ميان دو لشكر كه در آن جنگ كنند،مجموعلشكرگاه دو طرف و محل جنگ ايشان».[50] در قديم،بيشتر عرصه كارزار را مىگفتند كهنيروهاى متخاصم رو در روى هم قرار مىگرفتند و به نبرد تن به تن،سپس حمله گستردهدست مىزدند.نيروهاى مستقر در ميدان را هم به جناح چپ و راست و قلب تقسيم كرده،به آرايش نيرو مىپرداختند،ميمنه،ميسره و قلب،نام اين نيروها بود.در عاشورا،يارانسيد الشهدا يكايك به ميدان نبرد مىرفتند،جنگيده،جان خود را فداى امام خويشمىكردند.خيمه گاه استقرار نيروها به اندازهاى از ميدان فاصله داشت كه تيرها به آن نرسد. از نظر فقهى كشته شدگان در ميدان و معركه جنگ هم شهيد محسوب مىشوند. پی نوشتها:1- گنجينة الاسرار،عمان سامانى،ص 76.چاپ 1362 ش. 2- تاريخ طبرى،ج 4،(چاپ قاهره)،ص 302. 3- كامل،ابن اثير،ج 2،ص 556. 4- از:سيد شهاب الدين موسوى«شب شعر عاشورا»شماره 5،ص 92. 5- آثار البلاد و اخبار العباد،قزوينى،ص 278(چاپ امير كبير). 6- اعيان الشيعه،ج 1،ص 627. 7- همان. 8- مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 78. 9- سفينة البحار،ج 1،ص 257،ناسخ التواريخ،ص 57. 10- زيارت عاشورا،بحار الانوار،ج 98،ص 294. 11- كامل الزيارات،ص 168. 12- تفسير«البرهان»،سيد هاشم بحرانى،ج 2،ص 418. 13- همان،ج 3،ذيل آيه فوق. 14- بحار الانوار،ج 24،ص 224. 15- همان،ص 226. 16- براى شناخت پليديها و جنايات معاويه،ر.ك:«الغدير»،ج 1،ص 138 تا 384. 17- مع الحسين فى نهضته،ص 54. 18- الغدير،علامه امينى،ج 10،ص 161. 19- همان،ج 1،ص 198،موسوعة كلمات الامام الحسين،ص 271. 20- حياة الامام الحسين بن على،ج 2،ص 234. 21- همان،ص 237،الفتوح،ابن اعثم كوفى،ج 4،ص 332. 22- مع الحسين فى نهضته،ص 76 به نقل از مقتل خوارزمى. 23- بحار الانوار،ج 45،ص 133. 24- همان،ص 136. 25- مجمع البحرين. 26- بحار الانوار،ج 45،ص 58 و 59 و 61. 27- موسيقى مذهبى ايران،ص 37.28- الذريعه،ج 22،ص 21 به بعد.همچنين در كتاب«نگرشى به مرثيهسرايى در ايران»عبد الرضا افسرى كرمانى،ص 137،بيش از شصت كتاب شعر و به نثر عنوان«مقتل»را با نام گردآورندگان آنها آورده است. 29- همان،ص 23،شماره 5838. 30- فصلنامه هنر،شماره 3،ص 233. 31- كامل الزيارات،ص 168. 32- كيهان فرهنگى،سال 10 شماره 3،ص 31. 33- ر.ك:«تاريخ تكايا و عزادارى قم»،ص 222. 34- نهضت امام خمينى،ج 3،ص 43 به نقل از انديشههاى آخوندزاده. 35- همان،ص 46. 36- صحيفه نور،ج 7،ص 4 37- «حاج آقا حسين قمى،قامت قيام»،محمد باقر پورامينى،ص 80(به نقل از:تاريخ يستساله ايران 4/19). 38- لغتنامه،دهخدا. 39- مجمع البحرين. 40- بحار الانوار،ج 58،ص 168. 41- فرهنگ تاريخى ارزشها و سنجشها،ابو الحسن ديانت،ج 1،ص 456. 42- مناقب،ابن شهرآشوب،ج 4،ص 97. 43- مقتل الحسين،مقرم،به نقل از معجم البلدان. 44- زندگانى ابا عبد الله الحسين،عماد زاده. 45- وسيلة الدارين فى انصار الحسين،ص 368(با توضيحاتى پيرامون هر منزل). 46- همان،ص 374. 47- لغت نامه،دهخدا. 48- بحار الانوار،ج 98،ص 135. 49- لغت نامه،دهخدا.50- همان. منبع: فرهنگ عاشورا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 741]
صفحات پیشنهادی
فرهنگ عاشورا(18)
فرهنگ عاشورا(18) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی مشك ظرف نگهدارى آب در قديم.پوست گوسفندى كه درست و بدون شكافتن از وسط،كنده باشند و در آن ماست،دوغ،آب و غيره ...
فرهنگ عاشورا(18) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی مشك ظرف نگهدارى آب در قديم.پوست گوسفندى كه درست و بدون شكافتن از وسط،كنده باشند و در آن ماست،دوغ،آب و غيره ...
فرهنگ عاشورا(17)
فرهنگ عاشورا(17) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی مخالفان بيعت با يزيد يزيد ..... [18] نوحههايى از قبيل اين كه: ايها القاتلون جهلا حسيناابشروا بالعذاب و التنكيل يا ...
فرهنگ عاشورا(17) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی مخالفان بيعت با يزيد يزيد ..... [18] نوحههايى از قبيل اين كه: ايها القاتلون جهلا حسيناابشروا بالعذاب و التنكيل يا ...
فرهنگ عاشورا(11)
فرهنگ عاشورا(11) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی شجاعت دلاورى و بىباكى براى مقابله .... (در آستانهخروج [18] از مكه به سوى كوفه فرمود و راه خونين و آميخته به شهادت را ...
فرهنگ عاشورا(11) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی شجاعت دلاورى و بىباكى براى مقابله .... (در آستانهخروج [18] از مكه به سوى كوفه فرمود و راه خونين و آميخته به شهادت را ...
فرهنگ عاشورا(9)
فرهنگ عاشورا(9) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی زيارت عاشورا از زمانهاى بسيار مناسب و با ..... [18]نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پيام رسانى خون شهيدان كربلا و ...
فرهنگ عاشورا(9) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی زيارت عاشورا از زمانهاى بسيار مناسب و با ..... [18]نقش عمده آن حضرت در نهضت عاشورا،پيام رسانى خون شهيدان كربلا و ...
فرهنگ عاشورا(7)
فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا .... [18] هر كس كه نزد او يادشويم و چشمانش اشك آلود شود،خداوند چهرهاش را بر آتش حرام مىكند.
فرهنگ عاشورا(7) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی خون آن روز كه جان خود فدا .... [18] هر كس كه نزد او يادشويم و چشمانش اشك آلود شود،خداوند چهرهاش را بر آتش حرام مىكند.
مقالات محرم
مقالات محرم-• نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت • عوامل تحریف در تاریخ عاشورا • ذلت ... فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ عاشورا(18) • فرهنگ عاشورا(19) • فرهنگ عاشورا(20) ...
مقالات محرم-• نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت • عوامل تحریف در تاریخ عاشورا • ذلت ... فرهنگ عاشورا(17) • فرهنگ عاشورا(18) • فرهنگ عاشورا(19) • فرهنگ عاشورا(20) ...
فرهنگ عاشورا(6)
فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ... اين قالى كه به مساحت 18متر مربع،در مدت 8 سال بافته شد،تداعى كننده عاشوراى حسينى ...
فرهنگ عاشورا(6) نويسنده: حجت الاسلام جواد محدثی ثار خونخواهى،خون،قيام براى ... اين قالى كه به مساحت 18متر مربع،در مدت 8 سال بافته شد،تداعى كننده عاشوراى حسينى ...
فرهنگ عاشورا(12)
فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر .... [18]*********الظليمة الظليمه ظليمه،آنچه از انسان به ناحق و ظالمانه بگيرند،آنچه را كه نزد ظالم ...
فرهنگ عاشورا(12) نويسنده:حجت الاسلام جواد محدثی صبر قتل صبر .... [18]*********الظليمة الظليمه ظليمه،آنچه از انسان به ناحق و ظالمانه بگيرند،آنچه را كه نزد ظالم ...
فرهنگ عاشورا(3)
[17] همين فرهنگ بود كه نوجوانى چونحضرت قاسم را وامىداشت كه روز عاشورا خطاب به امام حسين«ع»بگويد:«روحىلروحك الفداء و نفسى لنفسك الوقاء»[18] جانم فداى جانت.
[17] همين فرهنگ بود كه نوجوانى چونحضرت قاسم را وامىداشت كه روز عاشورا خطاب به امام حسين«ع»بگويد:«روحىلروحك الفداء و نفسى لنفسك الوقاء»[18] جانم فداى جانت.
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ ... (18) عزاداري براي امام حسين «ع» تمديد اميد و يک دل شدن با کسي است که دل در هواي خدا ...
ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ عاشورا-ارزيابي مناسبات سوگواري و فرهنگ ... (18) عزاداري براي امام حسين «ع» تمديد اميد و يک دل شدن با کسي است که دل در هواي خدا ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها