تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804039713




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خواجه نصير الدين طوسي و ترويج انديشه ي سياسي شيعه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خواجه نصير الدين طوسي و ترويج انديشه ي سياسي شيعه
خواجه نصير الدين طوسي و ترويج انديشه ي سياسي شيعه خواجه نصير الدين طوسي در طوس خراسان به دنيا آمد ، در بغداد در گذشت(1) و در کاظمين عراق به خاک سپرده شد . وي با کشف حالات شش گانه در مثلث قائم الزاويه ، احداث بزرگ ترين رصد خانه ي اسلامي در مراغه ، قوام بخشيدن به فلسفه ي مشاء ابن سينا ، و تصدي ، وزرات هلاکوخان مغول ، شخصيت پرآوازه ي عصر خويش در رياضيات ، نجوم ، فلسفه و سياست بود . (2) تأسيس کتابخانه ي بزرگ مراغه ، مسلمان ساختن هلاکوخان و نجات بخشيدن جان هزاران شيعه از تيغ شمشير مغولان از جمله خدمات برجسته ي ديگر اوست . اين انديشمند شيعي صاحب تأليفات بسياري است که اخلاق ناصري (3) يکي از مهم ترين آن ها است . اين کتاب تنها اثر سياسي معروف وي به شمار مي رود . (4)ضرورت زندگي اجتماعي و نتايج آن از نظر خواجه ، انسان به همنوع خويش محتاج و به معاونت و خدمت او نيازمند است ، به گونه اي که بدون معاضدت ديگر انسان ها، نمي تواند لوازم کشاورزي تهيه کند ، با آن به زراعت بپردازد ، غذا به دست آورد و به زندگي ادامه دهد . علاوه بر آن ، تلاش براي تعاون و همکاري ( اجتماعي شدن ) ريشه در فطرت انسان دارد . بنابراين ، تأمين نياز جسم و جان ، معاونت و معاضدت انسان ها را مي طلبد و آن نيز موجب مي شود که هر يک از انسان ها به کاري که نيازي از نيازهاي انسان هاي ديگر را بر مي آورد ، روي آورد . (5) از منظر خواجه ، ما حصل رويکرد و گرايش انسان ها به تأمين نيازهاي انساني ، دو چيز است : نخست اين که انسان ناگزير به اجتماعي زيستن است . اجتماع نيز به دو گونه ي خير ( فاضله ) و شر ( ناقصه ) تقسيم مي شود. (6) انسان صرفاً با زيستن در مدينه ي فاضله است که به تحقق سعادت انساني مي انديشد ، به اجراي عدالت مي پردازد ، به عفاف ، لطف و وفا نظر دارد ، در تأمين امنيت و مودت مي کوشد و به کمال انساني و الهي خويش نائل مي آيد نه در مدينه اي که در آن ، از شقاوت ، مذمت ، اضطراب ، جنگ و ظلم سخن مي گويند و به خيانت ، تمسخر ، غيبت و شهوت گرايش دارند . (7)دوم آن که پرداختن به حرف و صنايع موجب کسب ثروت و ثروت مايه ي بقاي نفس و نسل است . البته براي کسب ثروت ، بايد حرفه ها و صنعت هايي که شريف است و انسان را به کمال ( مدينه فاضله ) مي رساند اختيار شود و در کسب آن ، نبايد به ظلم و پستي روي آورد . ذخيره ي مال از قبل کار شريف ، کاري دور انديشانه است ، « مشروط به اين که اين عمل از روي حرص يا بخل نباشد و موجب مشقت اعضاي خانواده يا به مخاطره افتادن ديانت و عرض فرد در اجتماع نشود . » در مورد خرج کردن مال ، او توصيه مي کند که به اعتدال و به دور از اسراف و ريا و ... رفتار نمايند . (8)آداب و شروط سلطنت آداب و شروط سلطنت يکي از موضوعاتي است که خواجه به آن پرداخته است . به عقيده ي وي ، هر پادشاه بايد داراي هفت صفت باشد : 1- شرافت (9) در اصل و نسب ؛ که موجب قدر و منزلت پادشاه مي شود. 2- همت بلند ؛ که با تهذيب نفس به ظهور مي رسد .3-متانت رأي (10) ؛ که با دقت نظر و بحث و گفت وگوي بسيار شکل مي گيرد . 4- اراده ، نيت و عزم استوار ؛5- صبر بر رنج ها و مصايب بزرگ و شديد ؛ 6- توانگري ؛ 7- ياران يک دل . از اين خصال ، اولي ضرور ي نيست ، اگر چه تأثيري شگرف دارد . پادشاه حتي دو صفت آخر را نيز مي تواند از چهار خصلت همت بلند ، متانت رأي ، اراده ي استوار و صبر کسب نمايد . (11)از نظر خواجه ، شرط حفظ دولت و بقاي کشور منوط به ايجاد اتحاد ميان چهار صنف است : اول . اهل قلم ؛ شامل صاحبان علوم و معارف ، فقها ، قضات ، نويسندگان ، مهندسان ، منجمان ، ا طبا و شعرا . آن ها همانند آب در طبيعت هستند و قوام دين به وجود ايشان است . دوم . اهل شمشير ؛ مردان جنگي ، مجاهدان ، داوطلبان رزمي ، دليران ، شجاعان ، ياران ملک و نگهبانان دولت از جمله ي اهل شمشيرند که مانند آتش در طبيعت بوده و نظام عالم به ايشان استوار است . سوم . اهل معامله ؛ مشتمل بر تجار ، پيشه وران ، ارباب [ صاحبان ] صنايع ، صاحبان حرف و مانند آن ها که مثل هوا درطبيعت به حساب آمده و رزق مردم رهين همکاري آن ها است . چهارم . اهل مزارعه ؛ در برگيرنده ي برزگران ، فلاحان و دهقانند . آن ها مانند خاک در طبيعت به شمار مي آيند و بقاي جان و تن انسان ها به وجود آنان بستگي دارد . (12)از نظر خواجه ، پادشاه بايد کسي را به فرماندهي لشکر بگمارد که داراي اين صفات باشد : الف - شجاع و قويدل بوده و نيز به اين دوصفت شهرت يافته باشد . ب- از رأي صائب بهره مند بوده و در استعمال انواع حيل توانا باشد . ج - صاحب تجربه بوده و اين تجربه را در جنگ ها اندوخته باشد . يک فرمانده با برخورداري ازصفات مذکور ، قادر است دشمن را متفرق و يا نابود سازد. (13)شاه همچنين نبايد دشمن را خوار و حقير بشمارد . ولي تا جايي که ممکن است ، بايد از جنگ حذر کند ، به ويژه آن که قدرت مقاومت در مقابل دشمن را در خود نبيند . اما اگر پيکار اجتناب ناپذير شد ، بايد با نام خدا و با تأييد همه ي سپاهيان حمله را آغاز نمايد و تا سرحد امکان ، دشمن را اسير کند ، نه آن که بکشد ؛ زيرا در اسرا منافع بسيار است ، ولي در کشتن آن ها هيچ فايده اي وجود ندارد. او پس از پيروزي هم نبايد ، دست به کشتار بزند ؛ چون پادشاه به عفو شايسته تر است . (14)وظايف سياسي مردم خواجه نصير الدين طوسي براي مردم ، وظايف سياسي قايل بود که بايد در مقابل ملک و پادشاه انجام دهند . به عنوان مثال ، مردم بايد در نصيحت و نيک خواهي شاهان و رؤساي خويش ، بکوشند ، در افشاي کردارهاي نيک و پوشاندن عيب هاي ايشان تلاش نمايند و همواره ثناگوي هر کاري باشند که به وسيله ي ملوک انجام مي شود . اما اگر رأي سلطان متضمن فسادي است ، با لطف و تدبير و از طريق امر به معروف و نهي از منکر ، شاه را بر وخامت عاقبت اجراي آن ، آگاه و به تدريج با ذکر حکايت ها و مثل ها ، آن رأي و نظر را در چشم پادشاه کريه و ناپسند بگردانند و در هر صورت ، در حفظ اسرار او کوشش نمايند و هيچ خطا و گناهي را به سلطان نسبت ندهند . (15)همچنين مردم بايد درحفظ منافع رؤساي خويش بکوشند و در مصيبت ها و رنج ها ، جان و مال خويش را براي محافظت دين و ملت در اختيار پادشاه قرار دهند و خود را در چشم شاه چنان جاي دهند که شاه باور کند با اندک اشاره اي ، مردم مال خود را در اختيار شاه مي گذارند و يا آن را فداي ملک مي کنند . اگر چنين شود ، مال مردم از طمع شاه در امان خواهد ماند . بنابراين ، خواجه توصيه مي کند مردم در اداي حقوقي که ملوک بر گردن آن ها دارند ، کوتاهي نکنند ، بلکه با گشاده دلي به آن اقدام کنند . (16)خواجه با استناد به کتاب آداب ابن المقفع مي گويد : اگر سلطان تو را برادر خود قرار دهد ، تو او را ولي نعمت خويش بدان . اگر ملک در نزديکي تو مي کوشد ، تو هم در تعظيم او سعي فراوان کن . اگر عزيز پادشاه شدي بر نزديکان و خادمان قديمي او پيشي نگير و بدان ، شرط خدمت به ملک عدم مخالفت با رأي ملوکانه و فرمان برداري به اندازه ي توان و طاقت ، از او است . و به اين حقيقت آگاه باش که او سلطان است پس شايسته است که تو تابع او باشي .(17) اگر مردمي به والي ظالمي دچار گردند ، بايد بدانند که ميان دو خطر قرار گرفته اند : يا با والي ظالم مي سازند و بر مردم ديگر مي تازند ؛ يا با مردم همراه مي شوند و بر والي ظالم مي شورند . در صورت تحقق حالت اول ، دين و مروت و در حالت دوم ، نيا و نفس خويش را هلاک خواهند کرد . راه خلاص از اين دو خطر ، دوري از والي ظالم است. اما اگر والي ظالم نبوده ، ولي روش او مورد رضايت مردم نباشد ، مردم چاره اي حز وفادار ماندن به او ندارند ، تا اين که خداوند راه نجاتي فراهم آورد . (18)خواجه نصير در صحنه ي عمل سياسي خواجه نصير الدين طوسي مرد سياست در دوراني مملو از هرج و مرج سياسي بود ، همان گونه که امام خميني ( ره ) مي فرمايد : « خواجه نصير و امثال نصير وقتي در اين دستگاه ها وارد مي شدند ، نمي رفتند وزارت کنند ، نمي رفتند که در تحت نفوذ آن ها باشند ، مي خواستند آن ها را مهار کنند . آن خدمتي که خواجه نصير وقتي که دنبال هلاکو رفت ، خدمت بسيار ارزنده اي کرد ؛ چرا که او براي مهار کردن هلاکو و براي کسب قدرت ، جهت خدمت به عالم اسلام بود . » (19)بنابراين ، خواجه نصير الدين همانند خواجه نظام الملک ، انديشه ي سياسي را با عمل سياسي درآميخت و پايداري انديشه ي ديني را در گرو حاکميت دستورات و احکام ديني ديد . به همين دليل ، در دوران پر آشوب آن زمان ، به دربار اسماعيليان راه يافت . (20) با اين وصف ، طي اقامت و خدمت سي ساله اش در دربار سه پادشاه اسماعيلي به نام هاي ناصر الدين محتشم ، علاء الدين محمد ، و رکن الدين خورشاه، شيعه ي اثني عشري بودن خود را در مقابل عقايد خرافي اسماعيليان حفظ کرد . حتي خورشاه ، آخرين پادشاه اسماعيلي ، را به تسليم در برابر هلاکوخان مغول واداشت . او وزارت هلاکوخان مغول را پذيرفت و پس از آن به دو کار مهم دست زد که هر يک در فراهم آوردن زمينه هاي روي کار آمدن سلسله ي شيعي صفوي تأثير گذاشته است : (21)نخست. خواجه ، هلاکوخان را مسلمان ساخت و وي را از قتل مردم و دانشمندان مسلمان ، تخريب و ويران کردن ، بازداشت و با اين پيشنهاد به هلاکوخان که « فرمانده ي فاتح نبايد به خراب کاري اکتفا کند » ، او را واداشت که دستور تأسيس رصد خانه ي بزرگي بر روي تپه ي شمالي مراغه ي آذربايجان و فرمان تشکيل کتابخانه اي با چهار صد هزار کتاب صادر کند . براي تحقق اين دو ، اجازه ي بازگشت و ورود علما ، فلاسفه و حکماي مسلماني همانند کاتبي قزويني ، محي الدين مغربي و حسام الدين شامي را از هلاکوخان گرفت و براي فلاسفه و اطبا به ترتيب ، روزي سه و دو درهم مقرري تعيين نمود . اين مسأله موجب گرايش به فراگيري علوم عقلي گرديد که پيش از وزارت خواجه ، سري و محرمانه انجام مي پذيرفت . بدين سان ، کساني را که براي نابودي اسلام و از بين بردن تمدن اسلامي آمده بودند ، مسلمان کرد و در شمار حاميان اسلام در آورد . (22)دوم . حسام الدين ، منجم سني مذهب هلاکوخان ، وي را با سخناني چون « اگر چنين کني [ تأسيس رصد خانه ] باران نخواهد باريد ، گياهي از زمين نخواهد روييد ، هوا توفاني مي شود و زلزله جهان را ويران خواهد کرد » ، از حمله به بغداد و سرنگون ساختن بني عباس باز مي داشت . اما نفوذ کلام و استدلال خواجه بر هلاکوخان مؤثر افتاد و قصد حمله به بغداد کرد ، آن گاه خواجه نصير با همدستي مؤيد الدين ابن العقلمي ، وزير شيعي سي و هفتمين خليفه ي عباسي - يعني : المستعصم بالله - و برخي رجال شيعي ديگر ، خليفه را وادار به تسليم کرد . به اين وسيله ، خلافت 525 ساله بني عباس ، که مرکز فساد و فتنه عليه مسلمانان ، خاصه شيعيان بود ،(23) برافتاد . (24)خدمات سياسي خواجه نصيرخدمات سياسي خواجه متعدد است . در اين جا ، به برخي از آن ها اشاره مي کنيم : خواجه نصير به دو صورت ، خدمتي بزرگ و جاويد به حيات و دوام فلسفه اسلامي کرد : اول آن که خواجه در زماني مي زيست که عقايد فلسفي مشاء ابو علي سينا مورد حمله ي امام فخر رازي و شاگردانش قرار گر فته بود . خواجه با دفاع از فلسفه و پاسخ به اشکالات مخالفان ، جاني تازه به افکار فلسفي ابو علي سينا بخشيد . دوم اين که خواجه نصير با نگارش شر حي بر کتاب فلسفي اشارات بو علي سينا ، به پالايش فلسفه ي مشاء از افکار ارسطو و افلاطون پرداخت . در نتيجه ، فلسفه ي اسلامي از زنگار التقاط رها شد . تلاش فلسفي خواجه منجر به اتخاذ استدلال عقلي در استنباط رأي فقهي شيعه و پويايي و تحرک آن گرديد.( 25)بخشي از پيکره ي تمدن اسلامي مديون کتابخانه هاي بزرگي است که به همت مسلمانان در اقصا نقاط جهان پديد آمد . از اين رو ، ممانعت خواجه نصير از به آتش کشيدن کتابخانه ي بزرگ حسن صباح در قلعه الموت توسط مغولان ، خدمت بزرگي به بقا و شکوفايي تمدن اسلامي است . اين اقدام منجر به جلب توجه قوم خون آشام مغول به ارزش و غناي فرهنگ و تمدن ايران اسلامي و سرانجام ، به گرايش آنان در فراهم آوردن زمينه هاي شکل گيري تمدن نوين اسلامي گرديد . (26)خواجه علاوه بر نجات جان تعداد زيادي از دانشمندان اسلامي ، خود به پرورش دانشمنداني تازه پرداخت . از معروف ترين شاگردان خواجه ، جمال الدين بن يوسف مطهر حلي معروف به علامه ي حلي است . علامه حلي خواهرزاده ي محقق حلي ، صاحب کتاب شرايع الاسلام و پدر فخرالمحققين است . وي با تأليف آثار بسياري چون کشف المراد در تحکيم ، تقويت و تثبيت شيعه نقش فراواني دارد و شايد به همين دليل باشد که اولين بار به او لقب « آيه الله » داده ا ند . تعداد تأليفات خواجه را بين 40 تا 190 بر شمرده اند . از مهم ترين آثار وي ، مي توان از تجريد الاعتقاد يا تجريد العقايد در کلام شيعي ، شرح اشارات در فلسفه ي اسلامي ، اخلاق ناصري در سياست ، اساس الاقتباس در منطق ، زيج ايلخاني در نجوم و الشکل القطاع در رياضي نام برد . (27) در مورد تأليفات خواجه ، چند نکته قابل توجه است : 1- تعداد بسيار تأليفات وي نشان دهنده ي گستره ي وسيع علم اندوزي شيعه است . 2- او جامع علوم گوناگون بود و به همين دليل ، منشأ خير کثير و شهره ي روزگاران شد . 3- وي در زماني که عربي زبان علمي روز بود ، آثاري هم به زبان فارسي (مانند زيج ايلخاني ) نوشته است . اين نکته گوياي ارزش نهادن به فرهنگ ايرانيان و نيز تأثير آن در شکوفايي و حيات تمدن اسلامي است. (28)خلاصه ي مطالب : 1- خواجه نصير الدين طوسي ، که همانند غزالي و خواجه نظام الملک متولد خراسان است ، در رياضيات ، نجوم ، فلسفه و سياست و در ارائه ي خدمات عميق و منحصر به فرد به جهان شيعه و نگارش کتب علمي شهرت بسيار داشت . 2- به اعتقاد خواجه ، نياز انسان به همنوع و فطري بودن زندگي جمعي ، انسان را به حيات اجتماعي مي کشاند که آن هم به تأمين نيازهاي جسمي و روحي انسان مدد مي رساند. ما حصل گرايش انسان ها به تأمين نيازهاي انساني ، ورود به اجتماع خير ( مدينه ي فاضله ) و يا اجتماع شر ( مدينه ي ناقصه ) و پديد آمدن حرف و صنايع گوناگون است . البته از نظر خواجه ،انسان فقط در مدينه ي فاضله به کمال دست مي يابد و نيز تنها حرف شريف انسان را به کمال مي رساند . 3- آداب و شروط سلطنت يکي از موضوعاتي است که خواجه به آن پرداخته است. از منظر وي ، هر پادشاه بايد داراي هفت صفت ( 1) شرافت در اصل و نسب ، (2) همت بلند ، (3 ) متانت رأي ، (4 ) اراده ي محکم ، (5) صبر بر شدايد ، (6 ) توانگري و (7) ياران يک دل باشد . پادشاه بايد کسي را به فرماند هي لشکر بگمارد که داراي صفاتي چون شجاعت ، رأي صائب و تجربه باشد . شرط حفظ دولت و بقاي کشور نيز به ايجاد اتحاد ميان چهار صنف (1 ) اهل قلم ، (2) اهل شمشير ، (3) اهل معامله و (4) اهل مزارعه است . 4- خواجه در مورد وظايف سياسي مردم مي گويد : مردم بايد در نصيحت ، پوشاندن عيوب ، ثناگويي ، حفظ اسرار و پاسداري از منافع پادشاه بکوشند. اگر پادشاه ظالم بود ، مردم بايد از او دوري نمايند و اگر ظالم نبود ، ولي روش او هم مورد رضايت مردم قرار نگرفت ، مردم چاره اي جز وفادار ماندن به او ندارند تا اين که خداوند راه نجاتي فراهم آورد . 5- خواجه ، انديشه ي سياسي را با عمل سياسي درآميخت. به همين دليل ، در دوران پر آشوب آن زمان ، براي اصلاح و هدايت اسماعيليان و سپس مغولان ، وارد دستگاه حکومتي آنان گرديد . حاصل اين اقدام شجاعانه ، وادار کردن خورشاه به تسليم درمقابل مغولان و مسلمان نمودن هلاکوخان بود . همچنين او براي ترويج انديشه ي شيعي ، هلاکوخان را وادار به انجام خدمات زيادي چون تأسيس رصد خانه ، تشکيل کتابخانه ، عفو دانشمندان شيعه مذهب و سرانجام ، حمله به بغداد و پايان دادن به حکومت ضد شيعي بني عباس نمود . 6- خدمات سياسي خواجه را نيز مي توان در عرصه هاي دفاع و نجات فلسفه ي مشاء ابو علي سينا ، تأليف کتب متعدد مفيدي همانند تجريد الاعتقاد ، ممانعت در به آتش کشيدن کتابخانه ي بزرگ حسن صباح ، پرورش دانشمندان شيعي بزرگي همچون علامه حلي و مانند آن به وضوح ديد . اين موارد نشان از آن دارد که خواجه در عرصه ي انديشه و عمل منشأ خير کثير بود . پي نوشت : 1- خواجه نصير طوسي در 580 ش . / 598 ق . به دنيا آمد و در 653 ش . / 673 درگذشت . 2- به دليل تسلط خواجه به علوم گوناگون ، به او لقب « استاد البشر » و « جامع المعارف » داده اند . 3- کتاب اخلاق ناصري را خواجه به آن دليل ، به اين نام ناميد که سبب تأليف آن ، ناصر الدين عبد الرحيم محتشم ، امير اسماعيلي مذهب قهستان ، بود . 4- تاريخ فلسفه در اسلام ، محمد شريف ، ج 1 ، ص 805 ؛ تاريخ فلسفه در ايران و جهان اسلامي ، حلبي ، ص 416 ،421 ، 424 و 440 . 5- اخلاق ناصري ، خواجه نصير الدين طوسي ، ص 250 - 251 .6- خواجه درتقسيم اجتماع به فاضله و ناقصه به تقليد از فارابي دست زده است . 7- اخلاق ناصري ، طوسي ، ص 301 ؛ تاريخ فلسفه در اسلام ، محمد شريف ، ج 1 ، ص 814. 8- تاريخ فلسفه در اسلام ، محمد شريف ، ج 1 ، ص 812 .9- شرافت يعني : با شرف شدن ، با شرف بودن ، بزرگواري و ... .10- متانت يعني : محکم بودن ، نيرومندي و ... .11- اخلاق ناصري ، طوسي ، ص 301 - 302. 12- اخلاق ناصري ، طوسي ، ص 305 .13- همان ، ص 312 .14- همان ، ص 314 ؛ تاريخ فلسفه در اسلام ، محمد شريف ، ج 1 ، ص 815 .15- اخلاق ناصري ، طوسي ، ص 314 - 318 .16 - همان .17-اخلاق ناصري ، طوسي ، ص 318- 319.18- همان .19- روزنامه ي کيهان ، 16 تيرماه 1358 ؛ کوثر ، ( مجموعه بيانات امام خميني ( ره )) ، ج 1 ، ص 543. 20- يادنامه خواجه نصير الدين طوسي ، دانشگاه تهران ، ص 205 - 209.21- يادنامه خواجه نصير الدين طوسي ، دانشگاه تهران ، ص 205 - 209. 22- فلاسفه ي شيعه ، نعمه ، ص 286 - 291.23- قابل توجه است که اين حکومت با همت يک خراساني ( ابو مسلم ) بر پا شد و با درايت خراساني ديگر ( خواجه نصير ) سقوط کرد . 24- ياد نامه ي خواجه نصير الدين طوسي ، دانشگاه تهران ، ص 209 - 212 و 218. 25- خواجه نصير ياور وحي و عقل ، عبدالوحيد وفائي ، ص 96 - 97 .26- خواجه نصير ياور وحي و عقل ، وفائي ، ص 56 - 58. 27- همان ، ص 80 - 81.28- خداوند دانش و سياست خواجه نصير الدين طوسي ، اقبال يغمايي ، ص 33 - 34 .منبع: کتاب انديشه هاي سياسي مسلمانان آموزش عقيدتي سياسي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 722]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن