تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802209990




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سواد طومار وقفنامچه‏ي مدرسه‏ي بزرگ همدان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سواد طومار وقفنامچه‏ي مدرسه‏ي بزرگ همدان
سواد طومار وقفنامچه‏ي مدرسه‏ي بزرگ همدان نويسنده: منوچهر ستوده از موقوفات شيخ علي خان زنگنه وزير شاه سليمان مقدمهشيخ علي خان زنگنه وزير شاه سليمان صفوي (1077 - 1105) مدرسه‏اي در شهر همدان ساخته و شرايط متوليان و طلاب علومو مدرسان اين مدرسه را در اين وقفنامچه ياد کرده و رقبات زيادي از موقوفات را اختصاص بدان داده است.توليت و شرايط آننخستين متولي موقوفات خود واقف است تا زمان حيات و پس از خود واقف به اکبر اولاد ذکور تفويض شده است به شرطي که از فسوق ظاهره‏ي فاضحه بر کنار باشد و قدرت رتق و فتق امور موقوفات را نيز داشته باشد. پس از ارتحال اکبر اولاد يا متصف نبودن ولد اکبر به دو صفت مذکور، به اکبر از باقي اولاد امور وقف فمتعلق است و بعد از او به اولاد ذکور اومي‏رسد. همينطور در جميع اعقاب کبر و تقدم بطن بايد در نظر گرفته شود و داشت دو صفت مذکور نيز لازم است.اگر در مرتبه‏اي از مراتب توليت اکبر حقيقي مفقود باشد و دو شخص يا زياده داراي شروط مذکور باشند حکم قرعه معمول گردد.در صورت انقراض اولاد ذکور يا نبودن ولد اکبري که داراي دو شرط مذکور باشد به اکبر اولاد ذکور اناث با همان شرايط واگذار شود و اگر اولاد ذکور اناث نيز نباشد، توليت به کسي داده شود که يکي از مجتهدين عصر از اهل وقوف و قدرت و صلاح ظاهر تعيين نمايد.وظايف متولياز وظايف متولي اينکه هر ساله بعد از اخراج ضروريات، يک عشر به صيغه‏ي حق التوليه تصرف نمايد و مبلغ بيست تومان تبريزي به عالمي که به افاده‏ي علوم دينيه و مقدمات آنها قيام نمايد، برساند و اگر مدرس يا طلبه‏اي به علوم که حکميه که مخالف شريعت باشد بپردازد وظيفه‏ي ايشان را قطع کند و از مدرسه اخراج نمايد. و هر ساله مبلغ پنج تومان تبريزي به عالمي غيرمتظاهر به فسق که به امر نظارت قيام مي‏نمايد برساند.در هر هجره دو طلبه جاي دهد و تعداد بيشتر طلاب يک حجره موقوف به رضايت صاحبان حجرات است. اگر از ميان طلاب کساني باشند که در شهر همدان جاي نداشته باشند، ايشان را مقدم بر ديگران جاي دهد وبه مؤذني رفيع الصوت که اوقات صلوات را اعلام نمايد هر قدريکه مصلحت داند برساند و مؤذن را اجير نسازد. اگر در وقتي از اوقات، مدرسه به عللي محل سکناي طلبه‏ي علوم ديني نباشد، متولي حاصل موقوفات را به ديگر طلاب علوم ديني برساند. املاک و مستغلات را به حکام و ارباب استيلا به اجاره ندهد و زياده از پنج سال به اجاره واگذار نکند. تغييري در هيأت حجرات و عمارات بدون ضرورت ندهد. اگر براي استخلاص احاصل يا غير آن به حکام رجوع شود، مخارج آن را از حاصل وقف بپردازد.مواجب محصلان حاصل و نماضياع و عقار و مشرف ضبط سر رشته حساب را به ايشان برساند.اگر از طلبه‏اي فسق يا شرارت با فسادي رسوا ديده شود، اخراج نمايد.مواظب باشد که اموات را در مسجد و مدرسه دفن نکنند وبه امانت گذارند.وظيفه‏ي طلبه را طبق سرشمار بدن مزيت يکي به ديگري بپردازد.متولي و ناظر وظيفه ندارند حساب خود را به صدور و مباشران موقوفات و ارباب استيلا پس دهند و ايشان هم نبايد از ايشان حساب بخواهد بکله حساب ايشان رابه رزو حساب واگذارند. اگر خيانتي از متولي يا ناظر ديده شود بامجتهد يا عالمي که در ميان مردم به علم و صلاح مشهور است، رفع کنند.رقبات و حصص موقوفات1- چهار دانگ که چهار صد و نود شش سهم است از خان مشترکميان شخي علي خان و ورثه‏ي مرحوم ميرزا کمال داري 93 باب حجره و به درازاي31 و پهناي 26 ذرع.2- حصار طويله به درازاي 39 و پهناي 36 ذرع.3-طويله‏ي پهلوي خانه‏ي خواجه حسن بيگ صابوني به درازاي 39 و پهناي 5 ذرع.4- خانه‏ي آهن فروشان در راسته‏ي لوافان.5- عرصه‏اي که حرجات فوقاني و تحتاني دارد با 49 باب حجره.6- طويله با حصار متصل به کارخانه‏ي صابون پزي7- خان کوچک مسمي به تيمچه در ميدان ميرزا کمال.8- طويله‏اي که در عقب خان مذکور است.9- حصار طويله‏ي مذکور به درازاي 12 ذرع و پهناي 9 ذرع.10- عرصه‏اي که در اطراف 57 باب حجرات فوقاني و تحتاني دارد به درازاي 31ذرع و پهناي 16 ذرع.11- دکانهاي راسته‏ي مدرسه چهار باب.12- دکانهاي راسته‏ي ميدان بزرگ به ميدان ميرزا کمال هجده باب.13- در راسته ي سراجان مشترک ميان شيخ علي خان و ورثه‏ي ميرزا کمال هفده باب دکان.14- دکان سراجي و دلاکي و دو دکان ديگر مجموعا 15 باب.15- در راسته‏ي از درب مسجد تا حمام معروف به حمام حسن خان 16 باب.16- دکان واقع در ميدان شاه قديمي يک باب17- در دوره‏ي ميدان بزرگ ميرزا کمال 61 باب دکان.18- در راسته‏ي ميدان شاه يا ميدان آهنگران 15 باب.19- در راسته‏ي عطاران چهار باب20- قهوه‏خانه و انبار در ميدان بزرگ ميرزا کمال.21- قريه‏ي خوشاب در بلوک سيمينه رود همدان چهار دانگ و نيم و يک طسوج.22- مزرعه‏ي هارون آباد - از مزارع خوشاب سه شعير و سه خردل.23- مزرعه‏ي حمل از مزارع خوشاب چهار دانگ و يک طسوج و ثلث شعير.24- باغ و باغچه و عمارت و حصار و انبار و طويله نه رقبه.25- سه آسياب در دهکده‏ي خوشاب.26- چراگاههاي قشلاقي چهار رقبه.مجموعا ده رقبه کاروانسرا و طويله و حصار و صد و پنجاه و دو باب دکانهاي مختلف و نوزده رقبه قريه و مزرعه و مرتع قشلاق نشين و آسياب در دوران خود شيخ علي خان وقف بر اين مدرسه شده است.در سال 1333 قمري در زمات توليت يعقوب خان و نظارتمحمد بن محمد هادي همداني هفده باب دکان ديگر که نه باب آن واقع در طرف شرقي مدرسه و هشت باب آن در طرف غربي است و تماما شش دانگ است به رقبات موقوفات افزوده شده است.سجلاتدر ادوار مختلف اين وقفنامه از نظر علما و مجتهدين زمان گذشته و سجلاتي برحاشيه‏ي آن افزوده‏اند. نامهاي ايشان به ترتيبي که در اين سواد آمده است از قرار ذيل است:احمد بن زيد الدين الاحسائي - محمد باقر بن محمد تقي مجلسيمهدي بن اسد الله - جمال الدين محمد بن حسين خوانساريآقا شيخ جعفر اصفهاني - سجل ديگر از محمد بن حسين خوانساريسيد محد صالح الحسيني المدرس - آقا محمد صادق بهبهانيآقا سيد عبد الله الحسيني الطباطبائي ابن ابو تراب - آقاي گلستانه محمدمسيح کاشاني - آقا شيخ علي کمره‏اي ابن عبد اللهداود بن ابي المحسن بن ابي طالب الهمداني - آقا سيد عبد الله الحسينيسيد ابو تراب بن ابي القاسم الرضوي الهمداني - محمد رضا بن محمد محسن بنابوالحسن بن محمد باقر - آقا عبد الحسين بن آقا محمد باقر بهبهاني - آقاسيد مهدي - آقا شيخ علي - آقا سيد محمد علي طباطبائي - آقا محمد بن آقاهادي همدانياميد دارد که وضع کنوني مدرسه و رقبات موقوفات آن را مورد بررسي قرار دهد و در مقاله‏ي ديگري در همين مجله به چاپ برساند.منوچهر ستودهسواد طومار وقفنامچه‏ي بزرگ بلده‏ي طيبه‏ي همدان...سواد طومار وقفنامچه‏ي بزرگ بلده‏ي طيبه‏ي همدان که از موقوفات مرحوم شيخ علي خان است با تمام سجلات علماي ماضيين رحم اللهالحمد لله الواقف علي السرائر و بيد..... علي رسولک المنقذ من الضلال وآله خير عترة و اکرم آل..... نفايس زهار و غرائب ثمار حمد بيحد و احاص که در حدائث قلوب و بسايتن صدور ارباب فوز و فلاحا و اصحاب سعادت و نجاح بآبياري فيض فواضل سبحاني و رشحات امطار الطاف رباني بر شاخسار اغراس حسنعقيدت و اغصان اشجار خلوص نيت جلوه‏ي ظهور و چمن آرا تواند بود از اوقاف خاصه‏ي اتحاف و اهداء سرادق جلال و بارگاه کبرياي مالک الملکمي است که محصول تمتع و حاصل انتفاع مزرع کثير الخير بسيط غبرارا بحکم و الذي خلق لکم ما في الارض جميعا وقف خلص مخصوصان تشريف و لقد کرمنا بني آدم و حملنا هم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلنا هم علي کثير ممن خلقنا تفضيلا گردانيد تا به مساعدت تأييد و معاونت حسن تربيت رباني بوظايف عبادت و لوازام بندگي که بر طبق مصدوقه‏ي و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون علت غائي تکونکونين و غرض اصليايجاد خافقين است قيام توانند نمود تعالي کنهه عن ان يحوم حوله الفناء و ارتفعت نعماؤه عن ان يحيط به العدو الاحصاء و لوامع سواطع صلوات و تسليمات بي‏انتها که در مشکوة اذهان زاکيه به و قيد يکاد زيتها يضي‏ء و لو لم تمسسه نار، و متوقد و متلالي کز حاجة فيها مصباح گرديده بر تربت معطر و مرقد منور راهنمائي را سزاست که به موجب خطاب مستطاب انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الي الله باذنه و سراجا منيرا تيره دلان دياجير جهالت و گم گشتگان فيافي ضلالت را بسرچشمه‏يحيات جاوداني و سر منزل قرار ابدي هدايت نموده تا مزرع حيات مستعار دنياي فاني را ببذر نامي و ما تقدموا لانفسکم من خير تتحدوه عند الله هو خيرا واعظم اجرا مزروع و معمور داشته در ادوان حصاد يوم تجد کل نفس ما عملت من خير محضرا حاصل اجر و محصول ثواب مضاعف کمثل حبة انبتت سبع سنايل في کل سنبلة مائة حبة و الله يضاعف لم يشاء بجهة معاش مدت بي‏پايان دارالقراراحراز نمايند اعني حبيب الله العالمين و المخصوص بخطاب و ما ارسلناک الا رحمة للعالمين قامع قياصر الکفر قاهر الصناديد و ممزق احزاب النفاق و مغرقهم غباديد مخدوم المتکئين في الجنان علي الارائک و مطاع المقربين من الملائک المتعالي بسمي الذکر في الافلاک و المشرف بتشريف لولا المبعوث بالکتاب و مشتت الکتائب و عنصر السبطين و الائمة الاطائب سيد المرسلين محمد بن عبد الله خاتم النبيين صلي الله عليه و آله الطاهرين صلوة باقية بقاء السموات و الارضين و جواهر زوار تحيات زاکيه که در معادن قلوب صافيه اصحاب ايمان وارباب ايقان بآب ورنگ صدق نيت و خلوص طويت تربيت يافته لايق ترصيع سرير عظمت سلطاني است که بآب تيغ آتش بار سطوع و التهاب نيران عتو و استکبار گردن کشان جحود و انکار را اطفا نموده مزارع قابله‏ي قلوب پاک طينتان بروفق مصدوقه‏ي و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه بغرس نهال اخلاص رشک فراديس جنان گردانيد تا در منزل استقرار و در قرار اقتطاف ثمار و لک فيها ما تشتهيه الانفس و تلذا الاعين توانند نمود و هو سيف الله المنتضي علي الفجرة و الاشرار و رحمته الواسعة للبرة و الاخيار الذي ضرب في سبيل الله بسيفين و طعن برمحين و بايع البيعتين و هاجر الهبحرتين و حباه الله بالسبطين وردت له الشمس مرتين و جاهد الجاحدين يوم بدر و حنينيز و منکسالناکثين و مقاتل القاسيطن و مدمر المارقين و مرغم انوف الانفة و المعاندين و مکسر التماثيل التي کانوا لها عابدين کاسر نواجم قرون ربيعة و مضر و السراج الوهاج لم اهتدي و استبصر اسد الله الغالب و شهابه الثاقب و حجته علي اهل المشارق و المغارب علي بن ابي طالب عليه من الصلوات اتمها و ازکيها و من التتحيات اعمها و ابهاها ثم اسني الصلوات و انمي البرکات علي الائمة لنجباء و البررة الاصفيآء حجج الله علي الخليفة المتفکرين و عجزت عن الخوض في بحار جلالهم افکار المتبحرين صلوة تشحن الهوا و يملا الارض و السماء اللهم ارزقنا شفاعتهم يوم الورود و اسکنا في ظلال رأفتهم في دار الخلود اما بعد در مرائي صافية و ازدهان زاکية روشن ضميران صبح نفس و صافيطويتان دقيقه رس صورت اينمعني در جلوه‏ي ظهور و اهتزاز وضوح است که شجره‏ي طيبه‏ي صدقات جاريه و نخل باسقه‏ي خيرات باقية مثمر ثمره‏ي سعادت جاودانگي و منتج نتيجه‏ي درجات دو جهانيست و ادخال سر و در قلب مؤمنين سيما محتاجين ومساکين مفتاح کنوز و وسيله‏ي رفع درجات قرب جناب سبحاني است و از کلام قدسي نظام بحر مواج حقايق رباني و صدف دراري مکنون علوم صمداني امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليهما من شرائف الصلوات صلوة تملا المغارب و المشارق که فرموده اوحي الله عزوجل الي داود عليه السلام ان العبد من عباديليأتيني بالحسنة فابيحه جنتي قال فقال داود عليه السلام و ما تلک الحسنة يا رب قال يدخل علي عبدي المؤمن سرورا و لو بتمرة قال فقال داود عليه السلام حق لمن عرفک ان لا يقطع رجائه منک شعاع اينمعني لامع و درخشان است چه هرگاه در مغرس عطا و مخلستان فضل بي‏منتهي دانه‏ي خرمايي مثمر رخصت دخول بهشت خواهد شد پس ثمره‏ي صدقه مستمره که نفع آن علي مرالليالي و الايام و کرالشهور و الاعوام حينا فحينا موجب سور ور سدخلة محتاجان گردد بيرون ازحد و صف و حوصله‏ي تقرير خواهد بود و مهره‏ي محاسبان در حساب ثمره‏ي ثواب ونفع غله‏ي اجر آن بقصور و عجز اعتراف خواهند نمود و چون بتوفيق و عنايت بيغايت رباني و تأئي و شفقت بي‏نهايت سبحاني پرتو مرتبه‏ي اينمعني در جام جهانماي ذهن منير و ضمير مستنير مستطاب معلي القاب قدسي جناب قدوسي انتساب وزارت و شکوت و اقبال پناه عظمت و حشمت و اجلال انتباه مناعت ومتانت و ابهت دستگاه الدستور الاعظم و الصاحبالمکرم المعظم نثاوة الاعاظم و الاعالي و قدوة ارباب المآثر و المعالي اعتماد الدولة العلية العالية الخاقانية و اعتضاد السلطنة القاهرة السليمانية المستغني لعو الشأن و ارتفاع لامکان عن نثر المفاخر و نشر المآثر خاني عظيم الشاني منيع المکاني دستور اعاظم الوزرائي ايرانيان مداري شيخ علي خان مد الله تعالي علي مفارق الانام ظلال اجلاله و امدهم عليمرالدهور بعواطف افاضله لامع و تابان گرديده تقربا الي الله و ابتغاء مرضاته وقف مؤبد شرعي و حبس مخلد ديني نمود همگي و تمامي حصص مفصله‏ي ذيل الکتاب را با جميع توابع شرعيه و لواحق دينيه و منضمات و منسوبات از ممار و هداخل و شرب و مشارب و اراضي و صحاري و جداول و انهار و مراعي و مرافق و اشجار و غير ذلک بتفصيلي که در تحت اسم هرر يک مرقوم ميگردد بر مصالح مفصله‏ي آتية ساکنين مدرسه‏ي مستحدثه‏ي نواب مستطاب عاليشان در بلده‏ي طيبه‏ي همدان و غير ايشان علي التفصيل الآتي و توليت موقوفات معينه‏ي آتيه را متعلق ساخته في متن العقد بنفس نفيس خود اطال الله بقاءه مادام حيا بافيا و بعد از ارتحال بعالم بقا با کبر ذکور اولاد بشرط اجتناب از فسوق ظاهره‏ي فاضحه مثل شرب خمر و باختن قمار و استماع معازف و ملاهي و غنا و نحو ذلک و ارتکاب اشغال و مهمات ديواني مانع توليت مزبوره نيست و بشرط قدرت بر نسق و رتق و فتق و سرانجام زراعت و اجاره دادن مستغلات و تعمير عمارات و صرف نمودن نما و حاصل املاک در مصارف معينه‏ي مقرره بوجهيکه اهل خبرت و عقلامستقبح و مستهجن نشمارند و بعد از ارتحال اکبر اولاد يا عدم اتصاف با حدالوصفين المرقومين متعلق استبا کبر از باقين مع التعدد و بمن بقي من الذکور من البطن المذکور مع الشرايط المذکوره و هم چنين در جيمع اعقاب کبر و تقدم بطن بشرطين مذکورين منظور است و بعد از انقراض اولاذ ذکور يا فقان متصف بوصفين در ميان ايشانمتعلق با کبر اولاد ذکور اناث علي الترتيب و الشرطين السابقين و بعد انقراضهم العياذ بالله بشخصيکه يکي از مجتهدين عصر ار اهل وقوف و قدرت و صلاح ظاهر تعيين نمايد و ظيفه‏ي متولي عصر آنکه هر ساله بعد از اخراجضروريات از تعمير عمارات و خرج قنوات و اداء حقوق ديواني و مؤنت زراعت و خرج بورياي مسجد و حجره‏هاي مدرسه و اداء مواجب خادم که تعيين قدرش منظ بر نظر متولي است و امثال ذلک آنچه باقي ماند از آنجمله يکعشر را بصيغه‏ي حق التوليه تصرف نمايد و مبلغ بيست تومان تبريزي نصفه مبلغ ده تومان بصيغه‏ي وظيفه بدون استجار بعالمي که بافاده‏ي علوم دينيه و مقدمات آنها قيام نمايد رساند و هر گاه مدرس و طلبه بافاده و استفاده‏ي علوم حکيمه که مخالف شريعت باشد بدون نقض و ابطال و غير آن اشتغال نمايند وظيفه‏ي ايشانرا قطع نموده اخراج نمايند و هر ساله مبلغ پنجتومان تبريزي نصفه مبلغ دو تومان و بيست و پنج هزار دينار بعالمي غير متظاهر بفسق از سکنه‏ي بلده‏ي همدان که بامر نظارت قيام نمايد برساند و در صورت رغبت دو عالم با بيشتر در امر نظارت قيام نمايد برساند و در صورت رغبت دو عالم با بيشتر در امر نظارت با عدم رضايت ديگري بحکم قرعه عمل خواهد نمود و هم چنين هر گاه در مرتبه‏ي از مرابت توليت اکبر حقيقي مفقود باشد و دو شخص يا زياده خواه توأم وخواه غير آن از موصوفين بشروط توليت موجود باشد حکم قرعه معمول خواهد بود و در هر حجره با وجود طلبه طالبانسکني دو کس را جا دهند و زياده موقوف بر رضاي صاحبان حجراتست و هرگاه از طلبه جمعي بهمرسند که صاحب مأوي و مسکن در بلده‏ي مذکوره نباشند ايشانرا مقدم بديگران حجره ندهند و بمؤذني رفيع الصوت که باذان اعلام در اوقاف صلوات بدون غنا قيام نمايد قدريکه مصلحت در آن برساند و مؤذن را اجيرنسازد و اگر در وقتي از اوقات بنابر مانعي مدرسه محل سکناي طلبه‏ي علوم دينيه نباشد متولي عصر حاصل موقوفات را بنحويکه مصلحت داند بطلبه‏ي علوم و غير ايشان اگر از طلبه کسي بهم نرسد و املاک و مستغلات را بحکام و ارباب استيلا و هر کس که استخلاص حاصل و نما از و دشوار يا متعذر باشد باجاره و نحو ذلک ندهند و زياده از پنجسال بعقد واحد يا عقود متعدده قبل از انقضاء مدت باجاره و نحوها ندهند الا عند وجود المصلحة الواضحة و تغيير هيأت حجرات و عمارات بدون ضرورت و وجود مصلحت ننمايند و صدور و مباشرين موقوفات و ارباب استيلا و غير هم بهيجوجه من الوجوه در وقف مذکور دخل ننمايند و حساب از متولي و ناظر نطلبند و حساب ايشانرا بروز حساب گذارند و اگر خيانتي فاضح از ايشان ظاهر شود عليهم به مجتهد يا عالميکه بين الناس بعلم و صلاح اشهر باشد رفع نموده طرفين از فرموده‏ي او تجاوز ننمايند و هرگاه احتياج بتکلفي بحکام بجهة استخلاص حاصل يا غير آن شود و بدون تکلفرفع ضرر متعذر باشد از جمله‏ي مؤنات شمرده از حاصل وقف مهمسازي نمايند و از بعضي طلبه هرگاه فسق يا شرارت يا فسادي رسوا بوضوح رسد اخراج نمايند و امواتدر مسجد و مدرسه دفن ننمايد و بامانت نگذارند و وظيفه‏ي طلبه را بلاسوية دون المزية بررؤس نه بر حجرات قسمت نمايند و نواب مستطاب عاليشان منيع المکان معترف شد بأنکه تمامي موقوفات مرقومه‏ي ذيل الکتباب را از ملک خوداخراج نموده تثرفي که من بعد در آنها کند از راه توليت است نه از جهة ملکيت و هذا تفصيل الحصص المرقومة فمنهاالخانات و ما يتعلق بها من الحصار و الاصطبل و بقي ثلثة علي التفصيل المرقوم و مساحة العرصة و عدد الحجرات علي ما فصل خان بزرگ مرحوم ميرزا کمال از جمله چهار دانگ که ميانه‏ي ورثه‏ي مرحوم مزبور و سرکار نواب مستطاب عاليشان واقف مشترک است و چهار دانگ چهار صد و نود و شش سهم است که کل هفتصد و چهل و چهار سهم اصل عرصه که در اطراف حجره‏هاي فوقاني و تحتاني دارد بذارع الثيابو مواجب محصلان حاصل و نماء و ضياع و عقار و مشرفي که احتياج باو شود بجهت ضبط سر رشته‏ي حساب در عهده‏ي متولي است و قد جرت صيغة الوقف عليما سطر فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلنه و عليهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعين و قد کان جريان الصيغة الشرعية في سادس شهر شعبان المعظم سنة مأتة و الالف من الهجرة المکرمة.وقف صحيح شرعي نمودم حصص مفصله‏ي مرقومه را بر مدرسه‏ي مذکوره بشروط معينه و موقوفات مزبوره را بتصرف وقف دادم و بصيغ شرعيه بعربي و فارسي تلفظ نمودم العبد المذنب المحتاج الي رحمة الملکالمنان شيخعلي زنگنه محل مهر مرحمت و غفران پناه صدارت دستگاه الواصل الي رحمد ربه المنان شيخ عليخانسجلاتهو الواقف علي الضمائر بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السراثر و صلي الله علي محمد و آله سادات اهل البصائر اما بعد قد شهدت البينة العادله عن علم بصحة ما هو المسطور في هذا الزبور فلذلک و بمعونة القرائن حصل لي العلم ما هو مسطور في هذه السطور و انا العبد المسکني احمد بن زين الدين الاحسائي[محل مهر مرحوم شيخ احمد احسائي]الحمد لله الذي وقف بقاع السموات و ابراج الارضين و حبس روضات الجنان وصوا مع العليين علي اصفيائه المنجبين محمد فخر المرسلين و وزيره الکبير امير المؤمنين... المخلصين صلوات الله عليهما و عليهم اجمعين ابد. الابدين و بعد فلقد فزت بسماع الاقرار الصريح الملي و الاعتراف الصحيح الديني من جناب وزير الاعظم و الدستور الافخم الاکرم المرتقي مدارج الفضل و العرفان آصف سليمان الزمان معدن الفضل و الکرم و السخا المتأسي قولا و فعال باصحاب الکساء رکن السلطنة البهية اعتمادالدولة العلية المشارفي المتن الي بعض القا به الرضيه طوب له و حسن مآب و آمنه الله من مخاوف يوم الحساب بمقالته ما زبر في هذا الکتاب المتسطاب من المبدأ الي المآب لا سيما ايقاع الصيغة الشرعية مقرونة بالشرايط المرعية و الاقباض و القبض بنية التولية و الاخراج عن التصرفات الملکية و انا الداعي لدوام الدولة القاهرة الباهرة احوج العباد الي عفور به الغني محمد باقر بن محمد تقي عفي عنهما بالنبي و الوصي و آلهما الطاهرين[محل مهر مرحوم مجلسي اعلي الله مقامه]بسم الله خير الاسماءالحمد لمن ظهرت في مصنوعاته آيات قدرته و قامت علي و حدانيته شواهد صنعه و حکمته و دلت علي ذاته دلائل لطفه و رحمته و وقفت سوابق الفکر عن بلوغ کنه ذاته و هويته. احمده علي ان وفق اوليائه المعروفين باتيان طاعته و هداهم الي سلوک منهج رضاه بارشاده و هدايته و اوامره علي الصدقات الجاريات الباقيات من اليم عذابه و عقوبته و اسئله ان يصلي علي خير بريته و سيد صفوته محمد المصطفي و الطاهرين من عترته الواقفين في موقف خدمته ما انتجبنا لصدقته نيل مثوبته و اوجبت ادراک نواله و حنانه و بعد فقد اجلت ضالع فکري في هذه الصحيفة الفائقة و سرحت رائد طرفي في هاتان الحديقة الرائقة فالقيت شواهد الصحة في خلالها واضحة و دلائل الصدق علي صفتحاتها لائحه و کفي برهانه علي ذلک تقرير هؤلاء العلما الاعلام لما فيها و تصديقهم لظواهرها و کيف لاوهم حماة الدين و حفظة شريعة سيدالمرسلين و نواب خاتم الاوصياء المرضيين فلا ينبغي التامل في انها لنفس الامر مطابقة و لما في عالم الغيب موافقة... الواقف خير الجزاء و رفعه في مقام ابلسعداء و کذا لساعي في اقامة بنيانها و احياء ما درس من ارکانها و نمق هذه الاحرف بيده الجانية الفانية فقير عفي الله مهدي بن اسد الله[محل خاتم شريف]هوبسم الله الرحمن الرحيم الحمد الله الذي وقف رياض الاخرة علي من زرغ في مزرعة الدنيا ببذر الصلاح و السداد و سقي زرعها بماء التجاهد في الخيرات الجارية من غير الهداية و الرشاد و بادر في هذه الحصية اکي تکويم (؟) ببذر الطاعة و الانقياد و تزود بما احتصده بسبيل الاخرة و ادخرها سدره و کوة ليوم الحصاد و الصلوة و السلام علي نبيه الامي المختار و آله الاکرمين الاخيار الذين اوقفت علي ولايتهم العدن بجنات تجري من تحتها الانهار و تسلب ثمرات رياض شفاعتهم لکل باغ من محبيهم ينبغي النجاة من النار سيما وزيره الاعظم و خليفة المعظم المير المؤمنين علي بن ابيطالب خير الوصيين و بعد فان هذه النميقة الشريفه و الصحيفة الوثيقة الحصيفة مرآة لارائة تشفيه السمع بدر الاستماع اليه و تشوق الشاهد بزينة شهادة عليه من الاقرار الصحيح بجميع ما نطق به الکتاب و الاعتراف الصريح بما احتوي عليه من البد و الي المآب الصادرين من النواب المستطاب المتأدب بآداب المبادي المتذلل له الرقاب و الهواري مدار الايران و اهاليه ملا ذالاعظم العصر و اعاليهرأس الوزراء العظام واس الامراء بالشوکة و الاحتشام الدستور الاعظم و الصاحب المفخم المعظم اعتماد الدوله العليه الايمانيه و اعتضاد السلطنه البهيتة السليمانية لازالت مزارع دولته النايمه مخضره‏ي الارجاء ما ظهرت سبيله مزرع الخضراء و اثمرت غراس غبرة الغبراء و کان اقراره العالي لا برح متکئأ علي ارائک الدولة ما دلت الايام و الليالي مشتملا علي الاعتراف بان يده العليا مرفوعة عن الموقوفات المسطورة علي جهة الملکه و انها منصوبة عليها علي وجه التولينة و کتب الداعي لدوام الدوله القاهره ابن حسين جمال الدين محمد خوانساري عفي عنهما[محل خاتم شريف رضوان آرامگاه آقا جمال خوانساري]بسم الله الرحمن الرحيم و به ثقتيالحمد لله الذي وقفت العقول ادراک عرفانه و وقف النفوس علي الهتداه‏ي بلوغ الوقوف في مقام رضوانه و الصلوة علي خير من استضاء بنوره الاصقاع الذي من انفق ملکه في سبل زاعته سلم ضيعة عمره من الضياع و آله الهداة مهابط الوحي و مدارس العلم سيما وزيره الذي منه عماد اليقين و عليه اعماد الدين صلوة باقية بقاء السموات و الارضين و بعد فان هذه الصحينفة الدينيه کاشفه عما منح الله بفضله لحرضته العليه و الساحه الزاکيه حضرة النواب الرفيع العامه الذي يطول بذکر مناقبه باع الالغات و يقصر عن بلوغ المدائحه يد الاطناب شمس سماء الوزارة العظمي رافع لواء الامارة الکبري الجامع لمحاسن الشيم المستجمع المکارم السيف و العلم صاحب المناقب الظاهرة القاخرة و حائز المکارم العاليه في سبيل الدنيا و الاخرة اعتمادالدولة البهية و اعتضاد السلطنة السينة کافي الکفات و ملا ذالولات الدستور الاعظم الصاحب المعظم لازال قلمه عليا بين الامم حيث هديها الله سبيل الرشاد و وفقها لحمل الزاد الي يوم المعاد و علم ان انفاقه العام موجب للاجر من نائل و مثل ما ينفقون في سبيل الله کمثل حبة انبقق سبع سنابل فصدر عن جنابه الوقف الديني المؤبد و الحبس الشرعي المخلد جامعا لشرايط الصحة و اللزوم حاويا للوازم الوقف من الصيغه و القبض و غير ذلک مما في الکتاب مرقوم فاکتب بعد التشرف من استماع الاعتراف عن حضرته الزاهره الدعي لدوام الدوله القاهره.[محل خاتم شريف مرحوم آقا شيخ جعفر اصفهاني]هوبسم الله الرحمن الرحيمالحمد لله الذي وقف نفايس نفوس العلماء علي سلوک سبيله و وفقهم لا طلاق ثمر حدائق الفضل و تسبيله و الصلوة و السلام علي رسوله القائم بالحق و تعديله الناهض بجرح اباطيل بقواطع ادلة تغييره و تبديله و علي آله الوافقين علي تنزيل القرآن و تأويله الناشرين اليه ليلم الي دروس العالم و تعطيله اما بعد فان الاذن الواعيه قد صارت في بحر سماع الخيرات الجاريه صدفا لجمان الاقرار الصريح بما في هذا الکتاب الصادف من النواب المتسطاب العظيم شانه العالي الرفيه مکانه المنيع المتعالي شمس فلک الوزارة العظمي بدرسماء ايالة الکبري قاطف نور الشرف و الشهالة من رياض الجودو الکرم جاني تمر الفتح و الکرامه عن غصني السيف و القلم ناشر الويه الحشمة و العظمة و الجلالة جامع فضايل السماحة و السخاوة و البسالة صدر الوزراء العظام امير الامراء الکرام الفخام الدستور الاعظم الذي ايديه السابغه في ايدي اصناف الخلق صنوف و الموالي المکرم المعظم الذي مکارمه البالغة في مسامع کافة الناس اقراط و شنوف الواقف الموفق المسدد المويد من عند الله مفيض الجود لازال وجوده الشريف المسعود راقيا بالدولة و الاقبال علي عورج السعود باقيا بالعظمة و الاجلال الي ان يقوم الناس ليوم مشهود و قد اعترف ايضا ضوعف قدره الجليل بين الاعظم و الاجلة ما طلعت الشموس و سطعت الاقمار و اهلة بان يده العليا جل جلاله علي المرقومات المسطوره يد التولية الشرعية الباقية ما بقيت الاوقات المسطوره و کتب الداعي لدوام الدوله البهيه السليمانيه ابن المرحوم حسين الخونساري محمد رضي عفي عنهما.بسم الله الرحمن الرحيمالحمد لله الذي تقرب الي جناب حضرته المتقربون بالقربات و توسل الي نيل سبحان رحمته المتوسلون بالصدقات و فاز من عبيده المنفقون و المتصدقون بالزلفات و استبشر اهل الخير بوعده بالنعيم و اعلي الدرجات و الصلوة علي من ارسله بالايات البينات و الحجج القاطعات محمد المصطفي صاحب المقام المحمود المنتصب لشفاعة العصاة و آله الائمة الاوصيا اولي الفضائل و الکرامات سيما وزيره الاعظم و وصيه الاکرم الذي نام في مضجعه و قام بامرهو حارب مع اعلائه علي امير المؤمينن و يعسوب الدين للمسلمين صلوة دائمة بدوام الارضين و السموات و بعد فزت بحضور مجلس الاعبراف بما احتوي عليه ذلک الکتاب الذي لا ريب فيه و تشرفت بشهور محفل الاقرار بما انطوي عليه ذلک الخطاب الذي لا شبه تعتريه من النواب المستطاب المتأدب بمحاسن الآداب قدوة الاعاظم الوزراء و اسوة افاخم الامراء الدستور الاعاظم الاکر الافخم مؤسس بميان المجد و الجود و الکرم مرجع طوايف الفرق و الامم محرز المعالي بعوالي الهمم المخصوص بالنفس القدسيه المکرم بالرياسته الانسيه ناطورة ديوان الوزارة عين اعيان الامارة ناصب رابات العدالة و الجلالة رافع الوية الشهامة و النبالة رفع الله تبارک و تعالي اعلام الدولة الغرا بميامن قدره و اعلي الله عزوعلاالوية الملة اليضاء بمآثر امره ولا زالت اقطار الارض مشرقة با نوار معدلته و غصان الخيرت مورقة بسحائب رأفته من ايقاع صيغة الوقف و تخلية يد الملکيه عن الموقوفات المسزوره و التصرف بيد العليا المبسوطة علي وجه التوليه فصار بحمد الله وقفا صريحا صحيحا لازما علي قانون الشريعة المحمديه و الملة العلويه علي صادعها الف صلوة و تحيه جعله الله لواقفه العلي الشأن السني المکان ذخر اليوم المآب و وسيلة للامن من المخاوف يوم الحساب و کتب الحقير الخاسر الخاطي محمد صالح الحسيني المدرس عفي الله عن جرائمه[محل خاتم شريف مرحوم آقا سيد صالح]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 935]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن