تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 11 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1847281731




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به وقف‏هاي اولادي سادات رضوي مشهد


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نگاهي به وقف‏هاي اولادي سادات رضوي مشهد
نگاهي به وقف‏هاي اولادي سادات رضوي مشهد نويسنده: مهدي سيدي مقدمه مشهد در ميان شهرهاي بزرگ خراسان از معدود شهرهايي است که تاريخي پيوسته دارد. از حدود هزار و دويست سال پيش که حضرت رضا (ع) در اين شهر شهيد و مدفون شد تاکنون شهر مشهد چه توسط مهاجمان بيگانه و چه بر اثر حوادث طبيعي، چون سيل و زلزله و مرگ و مير عمومي، تخريب و تخليه نشده است، يعني بليه‏هايي که دامنگير اکثر شهرهاي بزرگ خراسان همچون مرو، بلخ، هرات، سمرقند، بخارا، نيشابور، زاوه و بيهق شده خوشبختانه به شهر مشهد آسيبي نرسانده است. بدين سبب تاريخ سياسي - اجتماعي اين شهر همانند کتابي بي‏نقص است، در حالي که تاريخ ديگر شهرهاي بزرگ خراسان چونان کتابي است که در چندين جا افتادگي صفحات دارد. حاصل اين پيوستگي تاريخي و عدم گسيختگي فرهنگي، رهاوردي باارزش است که بسياري از پديده‏ها و آثار و خانواده‏هاي شهر مشهد را بي‏هيچ انقطاعي به حدود ده - دوازده قرن پيش متصل مي‏سازد. يکي از زنجيره‏هاي مهمي که اغلب، مردم و خانواده‏هاي کنوني مشهد را به قرن‏هاي پيش پيوند مي‏دهد وقف‏هاي اولادي است، که از قضا نمونه‏هاي قابل توجهي از آن در شهر مشهد برجاي مانده است. موضوع اصلي مقاله‏ي حاضر نگاهي به همين موقوفه‏ها و رهيابي به هويت اجدادي بعضي از مردم شهر مشهد است، که اغلب آنها نقش و جايگاه تاريخي - اجتماعي يا ديني و مذهبي قابل توجهي هم داشته‏اند. معرفي همه‏ي وقف‏هاي اولادي شهر مشهد در يک مقاله ممکن نيست، لذا در اين وجيزه تنها نگاهي به چند مورد مهم و تأملي در برآمدهاي تاريخي - فرهنگي آنها خواهيم داشت. اصلي‏ترين نتيجه‏اي که از اين بحث خواهيم گرفت نماياندن اهميت و فوايد پديده‏ي وقف از نوع اولادي (خاص) است که نشان مي‏دهد وقف‏نامه‏ها دست کم از يک جنبه به اندازه‏ي متون معتبر تاريخي مفيد واقع مي‏شوند. از ميان وقف‏هاي اولادي شهر مشهد موقوفات سادات رضوي جايگاه ويژه‏اي دارند. به تبع آن، رضوي‏ها هم در تاريخ سياسي، اجتماعي، مذهبي و فرهنگي مشهد و خراسان نقش برجسته‏اي به عهده داشته‏اند. بدين سبب بحث خود را با سابقه‏ي حضور سادات رضوي در شهر مشهد و معرفي اجداد آنها آغاز مي‏کنيم. اگر اغراق نباشد حدود نيمي از املاک و اراضي و مستغلات مشهد و پيرامون آن را سادات رضوي در تصرف داشته‏اند؛ در حالي که تعداد آنها قطعا رقم ناچيزي از جمعيت شهر مشهد را در بر مي‏گرفته است. اينک بايد ببينيم اين سادات از چه زماني وارد مشهد شده، چگونه به آن همه ملک و ثروت رسيده و خود داراي چه نقش و جايگاهي در تاريخ اين شهر و خراسان، به ويژه آستان قدس رضوي بوده‏اند. پيشينه‏ي حضور سادات رضوي در شهر مشهد بنا بر پژوهش ارزشمند و جامع مرحوم ميرزا محمد باقر رضوي (مدرس اول آستان قدس) با عنوان شجره‏ي طيبه، جد آن دسته از سادات رضوي شهر مشهد که اکنون سهم ‏بر اوقاف اولادي هستند مير شمس‏الدين محمد نام داشته که در زمان شاهرخ تيموري (807 تا 850 ه) از قم به مشهد آمده است (1). نسب وي با 19 واسطه به حضرت رضا (ع) مي‏رسيده است: 1. حضرت رضا (ع)؛ 2. امام جواد (ع)؛ 3. ابوجعفر موسي المبرقع؛ 4. ابوالمکارم احمد بن موسي؛ 5. ابوعلي محمد الاعرج؛ 6. ابوعبدالله احمد نقيب؛ 7. ابوالحسن موسي نقيب؛ 8. ابوعبدالله احمد؛ 9. سيد محمد؛ 10. سيد علي؛ 11. سيد (مير) جعفر؛ 12. سيد ابومحمد (ابي‏محمد)؛ 13. آقا ميرعيسي؛ 14. آقا مير ابوالفتح؛ 15. آقا ميرعلي؛ 16. آقا ميرحسن؛ 17. ميربار؛ 18. ميرمحمد؛ 19. محمود؛ 20. مير شمس‏الدين محمد. اجداد اوليه‏ي مير شمس‏الدين محمد، به جز حضرت رضا و امام جواد (ع) که شناخته شده هستند، عمدتا در قرون سوم و چهارم در قم مي‏زيستند و بعضا نقيب سادات آن خطه هم بوده‏اند؛ بدين سبب شرح حال آنان از موسي مبرقع فرزند امام جواد تا ابوعبدالله احمد بن موسي (نفر هشتم که در سال 372 ه ق ولادت يافته است) در کتاب معتبر تاريخ قم مسطور است (2). از آن پس به سبب عدم وجود منبعي چون تاريخ قم اطلاع چنداني از اعقاب ابوعبدالله يا اجداد مير شمس‏الدين محمد در دست نيست. زماني که مير شمس‏الدين از قم به مشهد آمد، فرد متشخصي بود و مدتي هم ظاهرا حکومت ولايت تبريز بدو مفوض شد(3).مير شمس‏الدين محمد خود در مشهد شهرت چنداني به هم نرسانيد، اما فرزندان و اعقابش از پدر برجسته‏تر شدند و احوال آنها به متون تاريخي راه يافت. بدان سبب از احوال مير شمس‏الدين محمد هم در آن متون ذکري به ميان آمده است. مير شمس‏الدين محمد داراي فرزندي به نام مير غياث‏الدين عزيز که به نظر مي‏رسد فرد سياس و متنعمي هم بود از جمله‏ي نقباي سادات مشهد (احتمالا تنها نقيب سادات رضوي) و داراي طبع شعر بود، بدان سبب امير علي شير نوايي از او در کتاب مجالس‏النفائس به عنوان نقيبي شاعر ياد کرده است. وي نوشته است: مير غياث‏الدين از سادات بلکه از نقباي مشهد است و در غايت اهليت و ملايمت است و مزاجش به مطايبه و هزل غالب شده و در شوخ‏طبعي و فيلسوفي بي‏اختيار است. چون بر بشره‏ي ميرزا، صفرت (زردي) غالب است [او را] سيد شرقه هم مي‏گويند. اين مطلع از اوست: دمي از دست دنيا وانرستمبيا ساقي که يک دم مي پرستم (4).شرح حالي که مرحوم مدرس رضوي از مير غياث‏الدين عزيز بر مبناي نسخه‏ي ترکي مجالس‏النفائس نقل کرده (5)با آنچه در ترجمه‏ي فارسي آن اثر ديده مي‏شود متفاوت است، اما آن مرحوم همان مير غياث‏الدين عزيز را قطعا فرزند مير شمس‏الدين محمد دانسته است. به هر روي مير غياث‏الدين عزيز، يا به قول مير علي شير «سيد شرقه»، در سال 932 ه ق مي‏زيسته و از زمره‏ي کلان مالکان خراسان و مشهد هم بوده است؛ چرا که فرماني از عبيدالله خان ازبک (برادرزاده‏ي شيبک خان) به تاريخ غره‏ي شوال سنه‏ي 932 در دست است که او را به همراه چند سيد و نقيب ديگر خراساني از پرداخت ماليات‏هاي کلان معذور داشته، مزيد بر آن به عمال خود دستور داده است که اصلا پيرامون املاک ايشان نگردند (6). بنا بر نوشته‏ي شجره‏ي طيبه (صص 64 و 103) املاک مير غياث‏الدين از زمره‏ي اولين رقبات موقوفات اولادي اعقاب او شده، ديگر اعقاب و احفاد ايشان هم بر آن افزوده‏اند تا به موقوفات کنوني اولاد رضوي منجر شده است. يادآور مي‏شويم که تا پيش از آمدن شمس‏الدين محمد به مشهد، توليت يا اداره‏ي آستانه‏ي رضوي در اختيار سادات موسوي بود (7). البته به سبب آنکه حکام و سلاطين ايران تا زمان صفويه موقوفه‏ي چنداني به حرم رضوي اختصاص نداده بودند در عزل و نصب متوليان آن هم دخالت نمي‏کردند در نتيجه موقوفات محدود و مردمي اين آستانه زير نظر نقيب يا نقباي سادات مشهد اداره مي‏شد. پس از ورود مير شمس‏الدين محمد به مشهد، دست کم نقابت سادات رضوي با او و اعقابش بود. اما سادات موسوي نيز همدوش ايشان داراي نقابت و زعامت و جايگاه رفيع سياسي - اجتماعي بودند. بنا بر آنچه‏ي متون دوره‏ي تيموري و صفوي نقل کرده‏اند سادات رضوي به مرور سادات موسوي را کنار زده و خود نقابت همه‏ي سادات مشهد را به دست آوردند. ايشان با ازبک‏هاي سني مذهب و مخالف صفويه نيز عموما کنار آمده و موقعيت سياسي و اجتماعي خويش را حفظ مي‏کردند. بخشودگي مالياتي مير غياث‏الدين عزيز و چند نقيب ديگر از طرف عبيدالله خان ازبک مؤيد بارز همين دعوي است. مؤلف مهمان‏نامه‏ي بخارا، که در آغاز ظهور ازبک‏ها محمد خان شيباني (شيبک خان) را در سفر مشهد همراهي مي‏کرد، نوشته است: وقتي خان در سال 915 ه از جانب چهچهه و کلات براي اولين بار عزم مشهد داشت «نقبا و اشراف مشهد مقدس رضوي» تا عقبه‏ي کلات به استقبال خان شتافتند. چون خادم به حرم رضوي درآمد همان «نقبا و سادات و خدام حرم»، علم سبزي با عصا و شمشيري به همراه ديگر اساس پادشاهانه به رسم پيشکش نزد شيبک خان آوردند و عرضه داشتند که: «اين علم و شمشير حضرت امام است که سزاوار موکب حضرت خليفه‏ي زمان و امام انام [يعني شيبک خان!] است»!(8). آن همه مماشات با شيبک خان زماني از سوي سادات و نقباي شهر مشهد صورت گرفت که شاه اسماعيل صفوي به خون شيبک خان تشنه بود و به همين دليل سال بعد او را در مرو کشت و جسدش را خوراک صوفيان فدايي خويش کرد. گر چه مؤلف مهمان‏نامه نام نقبا و بزرگان سادات مشهد را نبرده است اما ديگر منابع تاريخي زعماي اين قوم را معرفي کرده‏اند؛ از جمله وقتي به فرمان عفو مالياتي برادرزاده‏ي شيبک خان در سال 932 مي‏نگريم نام بعضي از رقباي اين سادات از قبيل مير غياث‏الدين عزيز رضوي، سيد صدرالدين، سيد معزالدين خليل و سيد نظام‏الدين ابوطالب را مي‏بينيم. با اينکه شاهان صفوي مانع رشد نقباي سادات رضوي و موسوي مشهد در سده‏ي دهم هجري نشدند اما توليت آستانه‏ي رضوي را در آغاز به ايشان نسپردند. چنانکه مي‏دانيم، اولين بار شاه تهماسب صفوي (حک: 984-930) براي اداره‏ي املاک و موقوفات آستانه‏ي رضوي متولي انتخاب کرد. وي ابتدا موقوفات پيشين آستانه را از موقوفات خاندان سلطنتي تفکيک نمود و براي اداره‏ي هر يک متولي خاصي برگزيد که «توليت سنتي» و «واجبي» موسوم شدند (9) اما کمي بعد تفکيک اين دو مورد را از هم عملي نيافت و براي اداره‏ي تمامي دارايي‏هاي آستانه‏ي امام هشتم يک متولي منصوب کرد پس از آن نيز همين روش ادامه يافت. مير غياث‏الدين عزيز که سال درگذشت او روشن نيست، ظاهرا سه فرزند به نام‏هاي مير شمس‏الدين محمد (هم‏نام نيايش)، مير محمد، و ميرزا (مير) اصغر داشته است. مير محمد فرزند ارشد مير غياث‏الدين بوده و تمامي سادات رضوي «ناظريه‏ي» مشهد از اعقاب او هستند. مير شمس‏الدين نيز جد اعلاي سادات سرکشيکي است (10)اما تنها امير علي شير نوايي از فرزند سوم مير غياث‏الدين نام برده و نوشته است: ميرزا اصغر ولد مير غياث‏الدين عزيز از نقباي مشهد مقدس است و مي‏گويند بسيار سفيه و بدزبان است. اين مطلع از اوست: گشتم غبار و برد به کويش صبا تنماز خاک برگرفته‏ي باد صبا منم (11).بر خلاف ميرزا اصغر که اهل شعر و ادب بود، دو فرزند ديگر مير غياث‏الدين راه پدر را در پيش گرفته و اعقاب آن دو از زمره‏ي بزرگترين متنعمان و مالکان خراسان شدند. در ادامه ابتدا به شاخه‏ي ميرمحمد (جد ناظرها) و بعد به شاخه‏ي مير شمس‏الدين محمد (جد سرکشيک‏ها) خواهيم پرداخت. سادات رضوي ناظري، خزانه ‏دار، تحويلدار، سررشته‏ دار، ميرکاني مؤلف حبيب‏السير ذيل «ذکر بعضي از سادات و نقبا... که معاصر بودند با... سلطان حسين بايقرا»، پس از ذکر نام سه تن از متقدمان نقبا، يعني نظام‏الدين عبدالحي [موسوي]، امير غياث‏الدين عزيز [رضوي] و امير علاءالملک، به شرح حال فرزند ارشد مير غياث‏الدين پرداخته و ذيل «امير زاده محمد» نوشته است: «ولد بزرگتر امير غياث‏الدين عزيز است که در زمان خاقان منصور» (سلطان حسين بايقرا - 875 تا 911 ه ) بر اکثر نقباي مشهد مقدسه‏ي رضويه تقدم داشت(12). مير محمد ظاهرا زمان شاه تهماسب را هم درک کرده اما سال فوت او را نمي‏دانيم. مير فرزندي به نام ميرزا ابوطالب يا مير ابوطالب داشته که مهم‏ترين و ظاهرا اولين واقف اولادي در اين شاخه‏ي رضوي است، و خود از متنعمين و اشراف اواخر عهد شاه تهماسب بوده است. در فرماني که شاه تهماسب به سال 966 به مناسبت مسلمان شدن يکي از امراي مسيحي گرجي به نام «عيسي لوند» به حاکم مشهد و بزرگان اين شهر صادر کرد از ميرزا ابوطالب به صورت «سادات کرام و امراي ذوي‏الاحترام مشهد مقدس معلي، ميرزا ابوطالب رضوي و امير شريف موسوي کلانتر...» ياد کرده است (13). همچنين در سال 971 که ازبک‏ها به مشهد حمله و اين شهر را محاصره کردند، چون فصل رسيدن غله و برداشت محصول بود، جمعي از بزرگان شهر براي مذاکره با ازبک‏ها نزد ايشان رفتند، که باز ميرزا ابوطالب رضوي و امير شريف موسوي از زمره‏ي برجستگان آن هيأت بودند (14).ميرزا ابوطالب داراي منزلي شاخص در شهر مشهد بود که در مجاورت دولت‏خانه‏ي مبارکه (ظاهرا چهارباغ) قرار داشت (15). گر چه زمان دقيق درگذشت ميرزا ابوطالب را نمي‏دانيم اما ظاهرا در سال‏هاي پاياني سلطنت شاه تهماسب در حرم رضوي دفن شده است (16). ميرزا ابوطالب فرزندي به نام ميرزا ابوالقاسم داشته، که در اواخر عهد شاه تهماسب و اوايل سلطنت شاه عباس مي‏زيسته است. مؤلف عالم‏آراي عباسي ذيل سال 1025 ه ق از ميرزا ابوطالب و فرزندش ميرزا ابوالقاسم چنين ياده کرده است: از سادات عظام رضوي و موسوي جمعي در مشهد مقدس... در مسند عزت و امتياز تمکن داشتند. از زمره‏ي آن طايفه‏ي عالي‏قدر ميرزا ابوطالب رضوي و ولد ارجمندش ميرزا ابوالقاسم به غايت بزرگ‏منش و عالي‏شأن و به کثرت مال و منال و رقبات و ضياع مرغوبه منفرد و ممتاز، و اجله‏ي سادات خراسان خصوصا مشهد مقدس به علو شأن و بزرگي آن جناب و خلف موفورالشرف او معترف بودند (17). ميرزا ابوالقاسم با يکي از دختران سادات بسيار متنعم و ثروتمند نيشابور مشهور به مختاري يا بني‏مختار وصلت کرد، که همان امر سبب ثروت بيشتر فرزندان او شد (18) در سال 968 هم که جمعي از زنان خاندان سلطنتي به مشهد آمده بودند يکي از بيوه‏هاي ايشان به نام خديجه سلطان اراده‏ي شوهر کردن کرد، و چون مير ابوالقاسم رضوي از زمره‏ي «اعيان و اکابر و نقبا و سادات عالي درجات خراسان، و به کثرت مال و ملک از همگان ممتاز بود»، شاهزاده خانم همو را به شوهري برگزيد(19). در سال 975 که شاه تهماسب جميع اکابر مملکت خويش را به قزوين احضار کرد از مشهد هم نقبا مير شريف موسوي و ميرزا ابوالقاسم رضوي به دارالسلطنه رفتند و در راه بازگشت بيمار شده و درگذشتند. جسد هر دو تن به مشهد منتقل شد و در دارالحفاظ حرم رضوي مدفون گرديدند(20). ميرزا ابوالقاسم دو فرزند مشهور، به نام‏هاي ميرزا ابراهيم و ميرزا ابوطالب داشت که اولي يکي از واقفان کلان اولادي و مدفون در کوه‏سنگي مشهد، و ديگري دومين متولي آستانه‏ي رضوي از ميان سادات رضوي مشهد شد. ميرزا ابوالقاسم دختري به نام شهربانو و ظاهرا پسري هم به نام ميرزا طاهر داشت که تاکنون فرزندان و اعقاب اين ميرزا طاهر با نام ميرکاني‏ها در ماوراءالنهر زندگي مي‏کنند (21). بنابراين چهار فرزند ميرزا ابوالقاسم رضوي، که در عهد شاه عباس اول مي‏زيستند، هر يک به نوعي ايفاگر نقشي تاريخي و يا افرادي متمول و بارز شدند. ازبک‏ها از اوايل قرن دهم هجري با تصرف ماوراءالنهر و هرات و برانداختن تيموريان، همسايه‏ي مزاحم مردم خراسان شدند در تمامي سده‏ي مزبور تهاجمات خود را به شهرهاي اين ولايت ادامه دادند، اما خشونت‏بارترين يورش آنها در اواخر سده‏ي دهم بود که ابتدا عبدالله خان و بعد فرزندش عبدالمؤمن خان، مشهد را مورد تهاجم قرار دادند و پس از غارت شهر، به مدت ده سال (از 997 تا 1007 ه ق) آن را در تصرف خود نگه داشتند. در حالي که عده‏ي زيادي از مردم خراسان و شهر مشهد به دست ازبک‏ها کشته يا غارت شدند، دست کم چهار فرزند ميرزا ابوالقاسم رضوي تماما جان به سلامت بردند و اموال آنها محفوظ ماند. يکي از علل مصونيت رضوي‏ها آن بود که در بحبوحه‏ي غارت شهر مشهد توسط ازبک‏ها، ميرزا ابوطالب رضوي به يکي از خان‏هاي کلان ازبک به نام يتيم سلطان (که بعدها دين محمد خان ناميده شد) پيشنهاد کرد خواهر ميرزا ابوطالب را به زني بگيرد. اين دختر شهربانوبيگم نام داشت و پس از آنکه همسر يتيم سلطان شد صاحب فرزندي به نام نادرمحمد يا ندرمحمد گرديد که کمي پس از مرگ پدرش به رياست ازبک‏ها رسيد و خان کلان ايشان شد؛ بدان سبب مادر سيده‏اش واسطه شد تا ميان او و شاه عباس صفوي صلحي نسبي برقرار شود (22). رابطه‏ي حسنه‏ي شاه عباس صفوي با نادرمحمد خان از حدود سال 1031 ه ق که شاه عزم تصرف قندهار در همسايگي بلخ (محل استقرار نادرمحمد) را داشت آغاز شد. شاه عباس پس از بازگشت از فتح قندهار مير ابوطالب رضوي را (در سال 1031 ه ق) متولي آستانه‏ي رضوي کرد. ظاهرا از همان زمان يکي از برادران مير ابوطالب به نام ميرطاهر نيز عازم قلمرو ازبکان شد و نهايتا پس از آنکه نادرمحمد از بلخ به بخارا رفت و حکومت خود را در آن ولايت آغاز کرد (1052 ه ق) مير طاهر هم در سمرقند رحل اقامت افکند و مقامي شبه صدارت يافت چرا که دايي يا «طوغا» ي نادرمحمد بود. اعقاب ميرطاهر صدر تا امروز با نام خواجکان ميرکاني در ماوراءالنهر زندگي مي‏کنند. يکي از اعقاب ايشان فرزانه مردي تاجيک و سمرقندي‏الاصل به نام استاد (پرفسور) رسول هادي‏زاده است که شرح حال خود و خانواده‏اش در مجله‏ي مشکوة به چاپ رسيده است (23). برخلاف شاه تهماسب صفوي، شاه عباس به محض اينکه در اواخر سال 1006 ه ق خراسان را از ازبک‏ها باز پس گرفت توليت آستانه را به يکي از سادات موسوي زاوه (تربت حيدريه) به نام قاضي سلطان داد. وي پس از آن که در سال 1026 قاضي را به وزارت برگزيد شغل توليت را به يکي از سادات رضوي مشهد به نام ميرزا محسن سپرد، که به دامادي شاه هم در آمده بود (24)، و اين آغاز توليت سادات رضوي مشهد بود که از آن پس مرتب تکرار شد و ايشان را به طور کلي بر امور اين تشکيلات معظم مسلط ساخت. به هر حال از شاخه‏ي مورد بحث ما ميرزا ابوطالب اولين سيد رضوي بود که در سال 1031 به جاي ميرزا محسن (که به شاخه‏ي ديگري از سادات رضوي تعلق داشت) صاحب شغل توليت شد. اين مير تا سال درگذشتش (1035 ه ق) متولي بود. سبب مرگ او را افراط در خوردن ميوه نوشته‏اند و مقبره‏اش در پايين پاي حضرت در حرم مطهر واقع است (25). ميرزا ابوطالب برادري به نام ميرزا ابراهيم داشت که در سال 1042 يا 1047 ه ق و در مجاورت کوه‏سنگي مشهد مدفون شد و مقبره‏اش تاکنون برپاست. اين مير که تنها يک فرزند دختر داشت پس از مرگ برادرش ميرزا ابوطالب در سال 1035، هجرت برادر ديگرش ميرطاهر به ماوراءالنهر، و هجرت هميشگي خواهرش شهربانوبيگم (همسر دين محمد خان ازبک)، متولي املاک موقوفه‏ي اولادي خاندان خود شد و چون فرزند ذکوري نداشت دارايي خود را نيز بر موقوفات اولادي اجدادش افزود و کلان‏ترين موقوفه‏ي اولادي مشهد را فراهم آورد. موقوفات سادات رضوي ناظري در وقف‏نامه‏ي تنظيم شده توسط ميرزا ابراهيم ابتدا املاک وقفي جدش (ميرزا ابوطالب اول) ذکر شده است، که اين رقبات را شامل مي‏شود: 1. مزرعه‏ي مغان واقع در بلوک رادکان مشهد... با توابع و لواحق، بيست و يک سهم و يک دانگ از جمله‏ي سي و چهار سهم؛ 2. مزرعه‏ي دستجرد واقع در بلوک رادکان... پانزده سهم از سي و سه سهم؛ 3. مزرعه‏ي بيرام شاه رادکان، بالتمام؛ 4. مزرعه‏ي بهمن جان رادکان، شش سهم از بيست سهم؛ 5. محال آب ديوانه‏ي رادکان، بالتمام؛ 6. قريه‏ي ويران بود [؟] (شايد ويرانو، ويراني) و غيره، بالتمام؛ 7. قريه‏ي نقندر (نوغان دره)، بالتمام؛ 8. طاحونه‏ي باغو، داير به آب رودخانه‏ي کشف رود و چشمه‏سار، بالنصف. وي پس از آن املاک خواهرش «علياحضرت همشيره‏ي عفيفه شهربانوبيگم» را که به رسم امانت نزد وي بوده است، بدين شرح برشمرده است: - مزرعه‏ي خيج، بالتمام؛ - مزرعه‏ي نوروزآباد، در بلوک توس، بالتمام. املاک متعلق به پيکرخانم که امانت نزد ميرزا ابراهيم بوده است: - نيمي از تمام مزرعه‏ي جوقان واقع در بلوک منيژان مشهد، سواي آسياي آن که به خود ميرزا ابراهيم تعلق داشته است. املاکي که براي همسر خويش ماه‏بي‏بي و دخترش سليمه‏بيگم گذاشته و پس از فوت آنها داخل موقوفات مي‏شده است: - مزرعه‏ي قوشقاباد؛ - حمام خيابان بالاسر واقع در جنب منزل خود واقف مشهور به حمام ميرزا ابراهيم، که از کرايه‏ي آن روزي دويست دينار صرف روشنائي و حافظ قبر ميرزا ابراهيم شود. املاکي هم براي تمامي ورثه‏ي خود گذاشته است به اين شرح: 1. خان واقع در سر ميدان مشهد، مشهور به خان ميرزا ابراهيم، با توابع و لواحق بالتمام؛ 2. دکاکين واقع در شهر مشهد، سواي نصف که به جهت معاش همسرش ماه‏بي‏بي در نظر گرفته شده است. و اين هم املاک ارثي و اکتسابي او که وقف اولاد خود و سادات رضوي ساکن مشهد شده است: 1. از قريه‏ي مقان (مغون)، شش سهم و دو دانگ و طسوجي از کل سي و چهار سهم؛ 2. هجده سهم از سي و سه سهم دستجرد رادکان (که پانزده سهم وقفي جدش ميرزا ابوطالب بوده است). 3. مزرعه‏ي بهمن جان رادکان، هفت سهم و دو دانگ و سهمي از بيست سهم؛ 4.مزرعه‏ي «بارو» ي رادکان، بالتمام؛ 5. مزرعه‏ي منيژه در بلوک رادکان، بالتمام؛ 6. مزرعه‏ي اندريزي رادکان، بالتمام؛ 7. قريه‏ي رادکان، از تمامي مع باغات يک دانگ، که عبارت از سدس باشد. 8. مزرعه‏ي پرک رادکان، ربع تمام مشاع که عبارت از يک دانگ و نيم بوده باشد. 9. مزرعه‏ي کسبار رادکان، بالتمام؛ 10. مزرعه‏ي خواجه اشترپي رادکان، بالتمام؛ 11. مزرعه‏ي چناران، يک ربع از همگي؛ 12. مزرعه‏ي قوشقاباد، ويژه‏ي همسر واقف، که بعد از فوت او ضميمه‏ي اوقاف شود. 13. مزرعه‏ي امين در بلوک شانديز، بالتمام؛ 14. مزرعه‏ي قصر مهدي (کوشک مهدي) واقع در بلوک جاغرق، نصف؛ 15. مزرعه‏ي نکاح واقع در بلوک مشهد، بالتمام؛ 16. مزرعه‏ي ماشورشک در بلوک منيژکان مشهد، بالتمام؛ 17. مزرعه‏ي اره در ولايت جام، بالتمام؛ 18. قريه‏ي نقندر با باغات چهار قطعه؛ 19.طاحونه‏ي باغو داير به آب رودخانه‏ي کشف رود و چشمه‏سار، بالربع؛ 20. مزرعه‏ي شورچه واقع در بلوک رادکان بالنصف؛ 21. سقروان (ساغروان) در بلوک شانديز بالتمام؛ 22. باغ عشرت‏آباد در اندرون شهر بند [مشهد] در محله‏ي کاريز، مع يخدان متصل به آن بالتمام؛ 23. طاحونه‏ي جوقان داير به آب مزرعه‏ي جوقان بالتمام (26).واقف، اين مجموعه را بر «اولاد خود، للذکر مثل حظ الانثيين، و سادات رضوي ذکور و اناث علي السويه» وقف کرده است، با اين شرط که حاصل آن همه پس از اخراجات شرعي و عرفي و مخارج خود املاک، عشر درآمد الباقي به عنوان حق‏التوليه باشد، و او «نصف حاصل سفيدبر و تمام اثمار و سبزبر را ميان اولاد واقف للذکر مثل حظ الانثيين خواه آن که متولي است و خواه غيرمتولي قسمت نمايد، و نصف سفيدبر را بعد از ده‏يک حق‏التوليه بر سادات رضوي ساکن شهر مشهد مقدس... ذکور و اناث علي السواء تقسيم نمايد(27). تاريخ وقف‏نامه‏ي ميرزا ابراهيم ماه شوال سال 1038، يعني پنج ماه پس از فوت شاه عباس اول (جمادي‏الاول 1038) است (28).خود او ظاهرا چهار يا نه سال پس از آن تاريخ يعني در سال 1042 يا 1047 ه ق درگذشته و در قصرگونه‏اي در مجاورت کوه‏سنگي مشهد که گاه بر سبيل تفرج بدان‏جا مي‏رفته مدفون شده است. تاريخ فوت ميرزا ابراهيم يا عمارت بناي مقبره‏اش در اشعاري که بر پيشاني ايوان مزار او نقش بسته چنين آمده است (29). اين عمارت به دور شاه صفيبه زمين آمد از بهشت نعيم‏حوض پيش عمارتش گوييمي‏دهد ياد کوثر و تسنيم‏گفت «فخر» از براي تاريخش«عالم است و مقام ابراهيم»چون ميرزا بدون فرزند ذکور درگذشت و تنها دخترش سليمه‏بيگم به همسري عموزاده‏اش ميرزا بديع بن ميرزا ابوطالب درآمد، در بدو امر ثروت ميرزا ابراهيم و ميرزا ابوطالب و تمامي آن موقوفات تحت نظر ميرزا بديع و همسرش سليمه‏بيگم قرار گرفت و مشکلي به وجود نياورد. اين زوج صاحب چند پسر و يک دختر شدند و دختر به عقد يکي از سادات ثروتمند بني‏مختار به نام ميرزا سيد علي مختاري درآمد. وي بعدها به تحريک همسرش به شکايت از اعقاب ذکور پدرش (ميرزا بديع) پرداخت و مدعي شد که آنها حق شرعي وي را هم غصب کرده‏اند. با توجه به اهميت و زيادي ثروت مورد بحث، شکايت دختر ميرزا بديع و همسر بني‏مختارش پاي سلطان وقت و حتي علامه‏ي مجلسي را نيز به قضاوت درباره‏ي املاک مزبور کشاند (30).عاقبت هم سادات متنفذ و ثروتمند بني‏مختار در سال 1100 ه ق يکي از اجلاف شهر مشهد را - که حمامي گرمابه‏ي ميرزا ابراهيم بود - تحريک کردند تا نوه‏ي ميرزا بديع را، که هم متولي آستانه‏ي رضوي و هم متولي موقوفات اولادي بود به ضرب کارد از پا درآورد (31)تا بني‏مختار بتوانند دست تصرف بر املاک و موقوفات سادات رضوي و اعقاب ميرزا ابراهيم و ميرزا بديع دراز کنند. با آغاز سلطنت شاه صفي (1038 تا 1052 ه ق) سادات رضوي مشهد موقتا با بي‏مهري روبه‏رو شدند. يکي از علل اين بي‏مهري و حتي عداوت آن بود که شاه صفي از دعوي شاهي اين سادات بيم داشت! چرا که بعضي از آنها با خاندان شاهي وصلت کرده بودند. بدان سبب در سال 1042 ه ق دو تن از فرزندان ميرزا محسن رضوي که نوه‏ي دختري شاه عباس هم بودند به قتل رسيدند (32). در نتيجه توليت آستانه‏ي رضوي نيز در زمان شاه صفي به کساني غير از سادات رضوي مشهد سپرده شد.در اوايل سلطنت شاه عباس دوم (1052 تا 1077 ه ق) نيز چنين بود. اما در سال‏هاي پاياني حکومت آن شاه ديگربار سادات رضوي مشهد عهده‏دار منصب توليت آستان قدس رضوي شدند. برادرزاده‏ي ميرزا ابراهيم و فرزند ميرزا ابوطالب رضوي که ميرزا بديع نام داشت از سال 1073 ه ق به توليت منصوب شد و تا سال مرگ شاه عباس دوم (1077 ه ق) در اين منصب باقي بود(33). ميرزا بديع که تنها وارث و فرزند ذکور يا ارشد اولاد ذکور ميرزا ابوطالب و شاخه‏ي سادات رضوي مورد بحث ما بود، به رغم آن که چند فرزند پسر داشت يکي از نوه‏هاي خود به نام ميرزا محمد ابراهيم را (در سال 1087 ه ق) به توليت موقوفات اولادي اجدادش برگزيد (34)اين امر حس حسادت و محروميت فرزندان ذکور ميرزا بديع، به ويژه دختر او را که همسر سادات بني‏مختار بود برانگيخت. بدان سبب به محض درگذشت ميرزا بديع در حدود سال 1095 ه ق، خصومت بني‏مختار به حدي رسيد که موجبات قتل ميرزا محمد ابراهيم را فراهم آوردند. وي در همان سال به توليت آستانه‏ي رضوي هم رسيده بود (35). با قتل ميرزا محمد ابراهيم در سال 1100 ه ق، همسر و فرزندان او وارث و متولي موقوفات اين شاخه از سادات رضوي شدند. بدان سبب از حدود سال 1105 ه ق شکايت دختر ميرزا بديع و سليمه‏بيگم (دختر ميرزا ابراهيم) از اعقاب ميرزا محمد ابراهيم آغاز شد، که پاي سلاطين وقت صفوي (شاه سليمان و شاه سلطان حسين) و علامه‏ي مجلسي را هم به ميان دعوا کشانيد (36). يادآور مي‏شويم که از زمان شاه سلطان حسين صفوي (1105 تا 1135 ه ق) توليت آستانه‏ي رضوي به يکي از خاندان‏هاي سادات مرعشي تعلق گرفت. بزرگ اين خاندان ميرزا داود نام داشت که دختر شاه سليمان صفوي به نام شهربانوبيگم (خواهر شاه سلطان حسين) را هم به همسري خود درآورده بود. تقريبا تا آغاز پريشاني حال دودمان صفوي و شروع حمله‏ي افغان‏ها اعقاب همين ميرزا داوود توليت آستانه‏ي رضوي را عهده‏دار بودند. عاقبت هم پس از قتل نادرشاه يکي از فرزندان همين خاندان به نام سيد محمد متولي مدعي سلطنت شد و با عنوان شاه سليمان ثاني مدت چهل روز در سال 1163 ه ق در مشهد بر تخت سلطنت نشست (37) به رغم آن که نادرشاه استقلال آستانه‏ي رضوي را مخدوش کرده بود باز سادات رضوي و اعقاب همان متوليان عصر صفوي شغل‏هاي مهم و کليدي آستان قدس را در زمان نادرشاه و اعقاب او در اختيار داشتند، که اغلب همان شغل‏ها را به صورت ارث از آن فرزندان خويش مي‏کردند. بدان سبب پس از قتل نادر و ظهور برادرزاده‏ي او، علي شاه، که ديگربار بنا بر فرمان يا طومار علي شاهي نظم و نسق و استقلال و تشکيلات پيشين آستانه‏ي رضوي اعاده شد، فرزندان و اعقاب سادات پيشين شغل‏هاي ارثي اجداد خود را به دست آورند، که بيشتر آنها تا زمان پهلوي داراي همان شغل‏ها بودند و آن مناصب ارثي به صورت نام خانوادگي آنان درآمد. از جمله در شاخه‏ي مورد بحث ما، يعني اعقاب و فرزندان ميرزا بديع بن ابوطالب بن ميرزا ابوالقاسم بن مير ابوطالب بن مير محمد بن مير غياث‏الدين عزيز بن مير شمس‏الدين محمد نام‏هاي خانوادگي ناظرها، خزانه‏دارها، تحويلدارها، سررشته‏دارها، خادم‏باشي‏ها، مشرف‏ها، قايم‏مقامي‏ها و... پيدا شد و تا امروز در مشهد صاحب بعضي از مناصب آستان قدس رضوي هستند. وضعيت موجود موقوفات سادات رضوي ناظري در حال حاضر (سال 1377 ه ش) سادات رضوي شاخه‏ي ناظري داراي حدود 30 رقبه (قريه و آبادي ) وقف، يک دفتر مرکزي در شهر مشهد، حدود ده هزار سهم‏بر، يک متولي و يک کميته‏ي احصاي پنج نفره هستند. درآمد سالانه موقوفات مزبور هم بالغ بر پنجاه ميليون تومان است، که در پايان هر سال به اين شرح ميان سهم‏بران توزيع مي‏شود(38): 1. اعقاب ذکور واقفان اوليه (ميرزا ابوطالب اول، که از فرزندان و اعقاب واقف دوم يعني ميرزا ابراهيم نيستند) حدود 250 نفر، که هر کدام در سال 9,000 تومان دريافت مي‏کنند، چون موقوفه به اولاد ذکور اختصاص دارد. 2. اعقاب ذکور واقف دوم (ميرزا ابراهيم، که از جمله‏ي اعقاب واقفان اوليه هم هستند) حدود 1,000 نفر، که هر يک 9,000 تومان از موقوفه‏ي اول و 18,000 تومان از موقوفه‏ي ميرزا ابراهيم سهم مي‏برند. از موقوفه‏ي اوليه تنها دو گروه ياد شده سهم مي‏برند، که سالانه حدود يازده ميليون و دويست و پنجاه هزار تومان مي‏شود. موقوفات اوليه حدود يک سوم کل موقوفه‏ي رضوي‏ها را دربر مي‏گيرد. 3. اعقاب اناث واقف دوم (ميرزا ابراهيم) حدود 1,000 نفرند، که هر کدام برابر نيمي از سهم فرزندان ذکور ميرزا ابراهيم، يعني 9,000 تومان از موقوفه‏ي جدشان در سال سهم مي‏برند. اينان از موقوفه‏ي اول (که خاص اولاد ذکور است) سهم نمي‏برند. 4. سادات رضوي ساکن مشهد، اعم از زن و مرد، که از اعقاب واقفان اين سلسله نيستند - اما بنا بر شرايط وقف ميرزا ابراهيم بخشي از درآمد موقوفه به ايشان تعلق مي‏گيرد - جمعا 3,500 نفر هستند، که هر کدام در سال 3,500 تومان دريافت مي‏کنند. اين 3,500 نفر شامل اعقاب ذکور و اناث واقف اوليه (ميرزا ابوطالب) نيز هستند، که به سبب سيد بودن و سکونت در مشهد از محل موقوفه‏ي سادات ارض اقدس (مساوي مشهد) ميرزا ابراهيم، سهم مي‏برند. چنان که گذشت اعقاب ذکور ميرزا ابوطالب حدود 250 نفر، و اعقاب اناث ايشان نيز همين حدود هستند. در نتيجه حدود 500 تن از اين سهم‏بران فرزندان واقف اول و 3,000 تن ديگر متعلق به ديگر خانواده‏هاي سادات رضوي ساکن مشهد هستند. اين بخش موقوفه و سهم‏بران به «ارض اقدسي» شهرت دارند. 5. نوه‏هاي دختري، يعني فرزندان دختران اولاد واقف دوم (ميرزا ابراهيم)، اعم از پسر يا دختر، 2,000 نفر هستند که هر کدام 3,500 تومان در سال دريافت مي‏کنند. اين سهم‏بران مادرانشان سيده و از اولاد ميرزا ابراهيم هستند ولي پدرانشان از اولاد واقف نيستند. 6. نتيجه‏هاي دختري، يعني فرزندان دختر و پسر نوه‏هاي دختري، حدود 1,000 پسر هستند که هر کدام در سال 2,200 تومان مي‏گيرند و 1,000 دختر هستند که هر کدام نصف يک پسر يعني 1,100 تومان در سال دريافت مي‏کنند. 7. انعامي، اينها در حال حاضر حدود صد نفر از سادات محترم مشهد از خانواده‏هاي شهيدي، منبتي و حجاري هستند که نسبتي با خاندان واقفين ندارند، اما به دلايلي سالانه هر کدام 600 تومان دريافت مي‏کنند، ولي پس از فوتشان آن وجه قطع خواهد شد. متولي کنوني موقوفات سادات رضوي (حاج آقاي سطوتي) و برادرزاده‏شان (آقاي محمدتقي بديعي) که نيابت ايشان را به عهده دارد از اعقاب شاخه‏ي خادم‏باشي (فرزندان ميرزا حسين) هستند. اين خانواده بعد از انقلاب اسلامي با دخالت و پيشنهاد مراجع ذي‏صلاح دولتي به اين سمت انتخاب شده‏اند. تا آن زمان خاندان قايم‏مقامي (39)متولي بلامنازع موقوفات مزبور بودند. ظاهرا قايم‏مقامي‏ها به سبب نفوذ سياسي کلان در رژيم پهلوي و تشکيلات آستان قدس رضوي چندان به شرايط وقف‏نامه‏هاي اجداد خود پاي‏بند نبوده و بنا بر آنچه شخصا مصلحت مي‏دانستند عمل مي‏کردند؛ از جمله، متوليان کنوني معتقدند که بسياري از مدارک و اسناد اجدادي، ايضا املاک موقوفه نابود و يا حيف و ميل شده است. حدود يک سوم املاک هم مشمول اصلاحات ارضي شده است. ساداتي که از موقوفات مزبور سهم مي‏برند همگي لزوما ساکن مشهد نيستند. بجز آن بخش از درآمد موقوفه که خاص سادات رضوي ساکن مشهد است (ارض اقدسي)، بقيه‏ي درآمد ميان همه‏ي اولاد در سراسر کشور حتي خارج از ايران توزيع مي‏شود. بنابراين تعدادي از سهم‏بران اين موقوفه در ديگر شهرهاي ايران (چون يزد، همدان و تهران) و کشورهاي جهان (چين، کانادا، آمريکا، پاکستان و...) سکونت دارند. کميته‏ي احصا و يک مشاور فرهنگي، که منصوب توليت آستان قدس رضوي است، بر کار متولي و دفاتر موقوفه، ايضا به دعاوي سهم‏بران نظارت کامل دارند. براي نمايش شاخه‏هاي اين سلاله، شجره‏ي نسب ايشان آورده شده است. نام بعضي از مشاهير اعقاب ميرزا بديع برگرفته از شجره‏ي طيبه است (40). سادات رضوي سرکشيکي، بينش، ميرزايي، نقيبي و... يکي ديگر از شاخه‏هاي سادات رضوي مشهد بني اعمام شاخه‏ي پيشين هستند، که تا مير غياث‏الدين عزيز (هم‏عصر امير علي شير نوايي) با شاخه‏ي اول (ناظرها) يکي بوده و از آن پس منشعب شده‏اند. چنان که گذشت مير غياث‏الدين عزيز داراي فرزندي به نام ميرمحمد بوده که جد سادات ناظري است. او فرزند ديگري هم به نام مير شمس‏الدين محمد (هم‏نام جد خود) داشته که از وي نيز اولادي صاحب املاک و اوقاف به وجود آمده‏اند. تمامي فاميل‏هاي سرکشيکي، نقيبي، ميرزايي، بينش، عميد صفوي و.. ساکن مشهد از اعقاب مير شمس‏الدين محمد هستند. اين مير فرزندي به نام ميرزا ابوصالح، و او فرزندي به نام ميرزا الغ (41)(اول) داشته، و وي صاحب فرزند مشهوري به نام ميرزا محسن رضوي بوده که بار اول در فاصله‏ي سال‏هاي 1026 تا 1031 و بار ديگر از سال 1035 متولي آستان قدس رضوي شده (42)و به دامادي شاه عباس هم درآمده است. همو اولين واقف اولادي اين خاندان بود، که بدان سبب شجره‏ي خود را در وقف‏نامه‏ي اولادي مزبور ثبت کرده است. شرح حال اجداد اين شاخه را تا مير غياث‏الدين عزيز در بخش الف مقاله آورده شد. مير شمس‏الدين محمد (دوم - فرزند غياث‏الدين) ايضا ميرزا ابوصالح (اول - فرزند مير شمس‏الدين) شهرت تاريخي چنداني ندارند (43).اما ميرزا الغ فرزند ميرزا ابوصالح و پدر ميرزا محسن رضوي، شخصيتي تاريخي و مشهور بود. وي همزمان با شاه عباس صفوي مي‏زيست و شاه چند منصب و شغل مهم به وي سپرده بود. چشمه‏ي گلسب توس که تا سده‏ي نهم هجري آب شرب شهر تابران (شهر توس کنوني) را تأمين مي‏نمود و از آن پس توسط امير علي شير نوايي به مشهد گردانيده شد، در حدود سال 1016 هجري به همت شاه عباس جويي براي آن کشيده شد و از دل شهر مشهد به جريان افتاد (44). شاه عباس طي حکمي به تاريخ 1023 هجري توليت و اداره‏ي اين آب و اراضي زير کشت آن (قلعه‏ي خيابان مشهد) را به ميرزا الغ مشهدي و بعد از آن به اولاد ذکور و اناث وي سپرد(45). توليت املاکي هم که توسط شاه عباس براي امور اخروي وقف شده بود طي حکمي ديگر به تاريخ 1017-1010 ه ق به «سيادت و نقابت پناه نجابت و رفعت دستگاه، ميرزا الغ الرضوي» داده شد، که حکم مزبور نيز موجود است(46).بالاخره در حدود سال 1030 که شاه عباس تصميم به احداث بنايي نو براي مزار خواجه ربيع گرفت، ميرزا الغ را مأمور انجام اين کار کرد. بقعه‏ي فعلي مزار خواجه ربيع همان بناي ساخته‏ي شاه عباس است که کتيبه‏ي دور گنبد آن با خط علي‏رضا عباسي به تاريخ 1031 برجاست. بر سر در باغ خواجه ربيع هم کتيبه‏ي ديگري است که نشان مي‏دهد آن بنا در سال 1031 به امر شاه عباس و با سعي «کمترين غلامان دعاگو الغ الرضوي خادم» به پايان رسيده است. مؤلف تاريخ عالم‏آراي عباسي از ميرزا الغ به همراه چند سيد رضوي ديگر مشهد ياد کرده و در مجموع او را درويش‏منش و حکيم و سليم‏النفس خوانده، که در زمان شاه عباس سرافرازي يافته و مشمول نوازشات خسروانه شده است(47). زمان فوت ميرزا الغ دقيقا معلوم نيست اما ظاهرا بايد کمي پس از 1031 درگذشته باشد. ميرزا الغ داراي دو فرزند به نام‏هاي ميرزا محسن و ميرزا ابوصالح بود که ميرزا ابوصالح به هند رفت و ملقب به رضوي خان شد (48). اما ميرزا محسن در مشهد ماند و به شهرت بسيار رسيد. او با خيرالنساءبيگم دختر شاه عباس ازدواج کرد و در سال 1026 به جاي قاضي سلطان تربتي که به وزارت برگزيده شده بود متولي آستان قدس رضوي شد (49).وي در سال 1031 جاي خود را به يکي ديگر از سادات رضوي به نام ميرزا ابوطالب داد (که شرح آن گذشت) اما تا حيات شاه عباس (1038 ه ق) با احترام مي‏زيست. بعد از مرگ شاه عباس، نوه‏ي او شاه صفي جمعي از شاهزادگان و دولتمردان صفوي را کشت. از جمله در حدود سال 1040 دو پسر ميرزا محسن به نام‏هاي ميرزا ابوالقاسم و ميرزا محمد را، که ظاهرا مادرشان دختر شاه عباس بود کشت (50). اما دو پسر ديگر ميرزا محسن به نام‏هاي ميرزا ابوصالح و ميرزا معصوم جان به سلامت بردند و هر دو در سال‏هاي بعد شهرتي يافتند و منشأ آثار خير شدند. با روي کار آمدن شاه عباس دوم در سال 1052 ه ق ظاهرا ميرزا محسن از انزوا به در آمد و ديگربار به عز و جاه پيشين خود دست يافت. ظاهرا توليت آستانه نيز از همان سال به وي سپرده شد. حکمي به تاريخ 1055 را هم به همراه دارد و بنابر آن منصب‏هاي توليت ميرزا الغ بر اموال وقفي شاهي ديگربار تأييد شده و به فرزندش «سيادت و توليت و نظارت پناه.... ميرزا محمد محسن متولي مشهد» تفويض شده است (51). به هر حال وي در سال 1055 در مشهد درگذشت و مورخان خبر درگذشت او را با عنوان «متولي» نقل کرده‏اند (52). در اين شاخه از سلاله‏ي سادات رضوي، ميرزا محسن اولين واقف املاک اولادي است. او املاکش را وقف کرده است بر «اولاد ذکور معينه‏ي خود و اولاد ذکور خود، ما تعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب (53)». به نوشته‏ي مرحوم مدرس رضوي، ميرزا محسن از خدا خواسته بود که عدد اولاد ذکور او هيچ وقت از چهارده و پانزده الي شانزده تجاوز نکند. ظاهرا تا زمان تحرير شجره‏ي طيبه (1334-1333 ه ق) دعاي ميرزا محسن مستجاب بوده و اعقاب ذکورش بيش از تعداد خواسته شده نبوده‏اند (54). چنان که پيشتر ذکر شد از ميرزا محسن دو پسر به نام‏هاي ميرزا ابوصالح و ميرزا معصوم باقي ماندند. اين دو عمده‏ي عمر خود را در زمان سلطنت شاه عباس دوم (1052 تا 1077 ه ق) و شاه سليمان (1077 تا 1105 ه ق) گذراندند و عنوان صدرالممالک داشتند و از شوکت و جاه و تمکن بهره‏مند بودند. ميرزا ابوصالح باني مصلاي مشهد و مدرسه‏ي صالحيه (يا نواب) و موقوفات معتبر آن است. ميرزا معصوم هم به سبب بلاعقب ماندن برادرش (ميرزا ابوصالح) تنها والد و متولي شاخه‏ي مزبور و املاک اجدادي است. مصلاي پايين خيابان مشهد که هنوز باقي است، داراي دو کتيبه با تاريخ‏هاي 1086 و 1087 ه ق است و چنان مي‏نماياند که احداث آن «به دور سليمان شه» و به «فرمان نواب عالي مقام، ابوصالح آن صدر دين» و «سعي حاجي ملک» با «معماري حاجي شجاع بناي اصفهاني» صورت گرفته است. ماده‏ي تاريخ آن هم اين است: «بود اين بنا مجمع خاص و عام»(55). نواب ابوصالح در سال‏هاي 1080 تا 1087 مشغول احداث مدرسه‏ي صالحيه (يا نواب) هم بوده است. مدرسه‏ي مزبور در بالا خيابان مشهد در نزديکي حرم واقع بوده و اخيرا با کمي جابه‏جايي بازسازي شده است. اين مدرسه موقوفاتي کلان، کتابخانه‏اي بزرگ، و کتيبه‏اي داشته، تاريخ وقف کتاب‏هاي آن نيز سال 1083 ه ق است. در کتيبه‏ي سنگي سر در مدرسه هم نوشته بوده است که در زمان شاه سليمان صفوي و به سال 1086 از «مال خالص نواب مستطاب عمدةالسادات... ميرزا صالح النقيب رضوي ساخته شده است» چنان که ماده تاريخ آن در اين مصرع آمده است: «از اين رفيع‏بنا شأن آسمان افزود»(56). ميرزا ابوصالح رضوي - که گاه با شخص ديگري از معاصران خود به نام ميرزا رضوي که شاعر معروفي بوده يکي پنداشته شده - در اصل طبع شعر نداشته است (57).وي در سال 1098 ه ق درگذشت (58) بعضي، واقف رقبات مربوط به مدرسه‏ي نواب را يکي از نواب‏هاي هندي دانسته‏اند (59)که البته خطاست. تنها به يادآوري اين نکته بسنده مي‏شود که در سده‏ي يازده هجري بسياري از خراساني‏ها به هندوستان و قلمرو گورکانيان هند مي‏رفتند و صاحب شغل و دولت و تمکن قابل توجه مي‏شدند. در شهر مشهد هم نهضت مدرسه‏سازي و تعليم و تعلم ديني به اوج خود رسيده بود (60) لذا در احداث چند مدرسه‏ي آن زمان مشهد تني چند از ثروتمندان هندي هم دخالت داشته‏اند، ولي اکثر آنها خراساني‏الاصل و وابسته به خاندان‏هاي مشهور شهر مشهد بوده‏اند (61). برادر ميرزا ابوصالح به نام ميرزا معصوم ظاهرا يازده سال قبل از برادر خود (در سال 1087 ه ق) درگذشته است (62). مؤلف شجره‏ي طيبه مادر ميرزا معصوم را همان دختر شاه عباس (فخرالنساءبيگم) دانسته و گفته است که او داراي فرزندي به نام ميرزا الغ (هم‏نام جدش) بوده، که اين ميرزا الغ دو پسر به نام‏هاي ميرزا حيدر و ميرزا محمدرضا داشته است (ص 235). اما از اسناد مشاجرات و اختلافات مالي مفصلي که همان منبع درباره‏ي اعقاب ميرزا معصوم نقل کرده (صص 266 تا 273)، چنين برمي‏آيد که ميرزا محمدرضا فرزند بلافصل ميرزا معصوم بوده است نه نوه‏ي او. به هر حال چون ميرزا ابوصالح بدون فرزند درگذشت، همه‏ي ثروت خاندان ايشان به فرزندان و اعقاب برادرش ميرزا معصوم تعلق گرفت. اما در فاصله‏ي درگذشت ميرزا معصوم (1087 ه ق) تا فوت ميرزا ابوصالح (1098 ه ق) به سبب آن که ميرزا ابوصالح خود بر املاک خويش تصرف داشت و ظاهرا توليت موقوفات اجدادي نيز به عهده‏ي او بود، فرزندان ميرزا معصوم تنها به تصرف و تقسيم املاک و ماترک پدري بسنده کرده بودند. ولي به محض اين که ميرزا ابوصالح درگذشت، نزاع خانوادگي بر سر املاک و ثروت باقي‏مانده‏ي او و موقوفات اولادي آغاز شد. اين مشاجرات چنان بالا گرفت که حکومت وقت و بزرگترين علماي عصر از جمله آقا جمال خوانساري به قضاوت و رفع دعوا در آن باره پرداختند. در اين ميان معلوم شد که موقوفات ميرزا محسن شرايط روشني نداشته و دقيقا معلوم نبوده که سهم‏بري اولاد ذکور «تشريکي» بوده است يا «تزييني». تشريکي بدان معني که «همه‏ي اولاد ذکور در هر عصري شريک باشند در اموال بالمساوات، نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب» و ترتيبي يعني «در هر طبقه، اولاد بر اولاد اولاد مقدم باشند، و تا يکي از اولاد باقي باشد به اولاد اولاد نرسد» (63). چون شرح مجادلات و دعواهاي اعقاب ميرزا معصوم و تعداد آنها و نام‏هايشان، ايضا حقانيت هر گروه و يا تضييع حق ايشان، به طور مشروح در توضيحات علامه خوانساري آمده و در شجره‏ي طيبه (صص 266 تا 273) نقل شده است، از ذکر جزييات آن در مي‏گذريم. در اين شاخه از سادات رضوي نيز همانند شاخه‏ي ديگر که شرح حالشان پيشتر گذشت، از زمان شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي به بعد، هم اصلي اولاد مصروف تعيين سهم خود از موقوفات اجدادي بوده است. لذا فرصت آنکه بخواهند مصدر شغل‏هاي کلان حکومتي و منصب عالي توليت آستانه‏ي رضوي گردند باقي نبوده است. بدين سبب پس از درگذشت ميرزا معصوم و ميرزا ابوصالح تا مدت‏ها بعد، توليت آستانه‏ي رضوي و ديگر منصب‏هاي برجسته‏ي آن آستان به ايشان تعلق نگرفت و خاندان سادات مرعشي اصفهان، زعامت آستان قدس را در دست داشتند. در عوض، سادات رضوي پس از تعيين سهم موقوفه‏ي اولادي و تصرف آنها و ديگر املاک اکتسابي خود، عمدتا در صدد بر آمدند تا خراسان و مشهد آشوب‏زده را به خراسانيان درمانده واگذارند و گليم خويش را از اين درياي متلاطم به سلامت برون کشند و راهي ديگر ولايات امن، به ويژه دارالسلطنه‏ي اصفهان گردند. دو تن از فرزندان ميرزا محمدرضا بن [الغ] ابن ميرزا معصوم، به نام‏هاي ميرزا محمدتقي سرکشيک و ميرزا محمدعلي در سال 1129 ه ق يعني زماني که فتنه‏ي افغان‏ها تمامي خراسان را به آتش کشيده بود و در مشهد احساس ناامني مي‏شد، املاک خود را به گروه ديگري از نورسيدگان اجاره دادند و راهي اصفهان شدند. املاک و رقبات ميرزا محمد تقي سرکشيک و ميرزا محمد علي اکنون صورت املاک اجاره داده شده توسط ايشان و شرايط اجاره را برمي‏شمريم (64): - مزرعه‏ي املقان سفلي (امرقان کنوني) از بلوک طوس مشهد با دوازده قطعه باغات معينه؛ - دهکده‏ي واقع در جنب کلاتچه‏قاضي (کلاته‏قاضي کنوني)، نه زوج از پانزده زوج کل آن، که سه زوج در اراضي مزرعه‏ي بايره‏ي حصارشهاب (حسن‏شقاب کنوني) و شش زوج در اراضي مزرعه‏ي املقان مزبور زراعت مي‏شود. - مزرعه‏ي بايره‏ي مدعو به مزرعه‏ي برنجان بلوک تبادکان؛ - مزرعه‏ي جوفروش بلوک طوس با يک قطعه باغ، که مدار مزرعه‏ي مزبوره بر دو زوج عوامل داير است. - مزرعه‏ي جرمق (گرمه) بلوک مزبور با هشت قطعه باغ، هجده زوج کل آن؛ - مزرعه‏ي علي‏آباد بلوک تبادکان تماما؛ -مزرعه‏ي شمس‏آباد بلوک تبادکان تماما؛ - مزرعه‏ي شمس‏آباد شورستان طرق بلوک رزا تماما؛ - مزرعه‏ي علي‏آباد سهوا بلوک اردمه، دو زوج؛ - مزرعه‏ي خيرآباد شقاه بلوک تبادکان با باغات تماما؛ - مزرعه‏ي سيس‏آباد بلوک مزبور با باغات، از جمله‏ي 28 زوج چهار زوج؛ - مزرعه‏ي شهرآباد بلوک مزبور با باغات تماما؛ -مزرعه‏ي شريف‏آباد جام با باغات معينه، ازکل آن يک ثلث؛ - مزرعه‏ي بايره‏ي شادکن بلوک شهر، نصف از کل آن؛ - مزرعه‏�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8410]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن