تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن زود خشنود و دير ناراحت مى شود و منافق زود ناراحت و دير خشنود مى گردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830711409




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آی آر آی - بی‏ - بی‏سی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: "آی آر آی" - بی‏ - "بی‏سی" علی درستکار

اگر از دکتر جبلی که حالا در رده بالای شورای امنیت ملی خدمت می‏کند، غلامی که فعلاً مدیر کل معاونت سیاسی سیماست یا از چند مدیر کنونی دیگر «آی‏آرآی‏بی» بپرسید، یادشان باشد و بخواهند رد نکنند، تأیید می‏کنند که در سال‏های دهه هفتاد بود و اوایل دهه هشتاد که گاه در گفت‏وگوی باهم، با توصیف جزئیاتی از کمّ و کیف برنامه‏سازی «بی‏بی‏سی» و «بی‏بی»‏های کم‏تر و بیش‏تر از «سی»، آرزوی کارهای تلویزیونی خوش‏رنگ‏ولعاب‏تر، جذاب‏تر، حرفه‏ای‏تر و جامع‏تر سیاسی، اعم از خبری، تحلیل خبری و مستندهای سیاسی، خبری و مناسبتی، اظهار و دنبال می‏کردم؛ در آن روزگار البته جز رادیو «بی‏بی‏سی» فارسی، وب‏سایت فارسی «بی‏بی‏سی» و غیر از هفته‏ای 3-4 ساعت «وی‏او‏ای» یا «صدای آمریکا» که برنامه فارسی داشت، بقیه به انگلیسی و زبان اصلی، برنامه داشتند و – در ظاهر- کاری به تولید فارسی نداشتند، ما هم، کاری به کارهای فارسی استاندارد - در تلویزیون خودمان- نداشتیم! بنابراین، توصیفات و عرایض امثال این‏جانب، به کف توجه دست‏اندرکاران می‏خورد. چرخ روزگار که چرخید و دور گردون که بر مراد آن و این هم گشت، رسیدیم به تلاطم انتخابات و پساانتخابات دولت دهم، تأسیس تلویزیون «بی‏بی‏سی» فارسی - چندماهی پیش از انتخابات- و پیش‏تر از آن هم، در اولین سال‏روز شورش کوی دانشگاه تهران- (رسیدیم به) تأسیس «وی‏اوای» فارسی؛ جدی، برنامه‏ریزی‏شده، سازمان‏یافته، هدف‏مند و خلاصه همه‏چی‏تمام! راستی! در آن‏سال‏ها که از نام‏بردگان و نام‏نبردگان می‏خواستم تا قالب‏های امثال قدرت‏مندان رسانه‏ای یادشده را پیش گیرند، تفهیم کنند و عرضه، معمولاً سرآخر، سری جنبانده یا نه، گـفـت‏وگـوی بـا مـرا، ابـتـر، عقیم و –احتمالاً- آرمانی، گاهی هم آمیخته با حسی غمین، برخاسته از برنتافتن و درنیافتن سطوح عالی‏تر و ارشدان مرشد و صداوسیما، رها می‏کردند و دور می‏شدند – تا نزدیک! آن‏ها می‏گفتند: این کارها که تو می‏گویی، نمی‏شود اجرا کرد! همین هم که می‏بینی شده، کلی توجیه و دوندگی داشته‏ تا به نتیجه رسیده! و خلاصه جواب‏هایی امثال این می‏شنیدم. در ایام و لیالی پرشور و تیز! تابستان تا آخر سال 88 که خصم، مجهز به میدان آمد و زبان، به فارسی گشود و امکان فهم عمومی فارسی‏زبانان از خود را فراهم آورد، مدیران رشید و ارشد صداوسیمایی هم وادار به دید و شنید ابرقدرتان رسانه‏ای - و در موارد زیادی- مجبور به امعان نظر در کمّ و کیف، رنگ و رو، فرم و شکل و مغز و محتوای برنامه‏های ارائه‏شده از سوی ایشان گشتند؛ دیگر حتی به رنگ و نور و دکور و موزیک و هزار نکته دیگر – نه به باریکی مو! توجه شد و چنان تعمق یافت که ضمن دخالت‏هایی مستقیم از سوی مدیرانی عالی‏رتبه، فاکتورهای بصری حتی تک‏برنامه یک شبکه، مدیریت، اصلاح! و به‏طور کلی، هدایت می‏شد و می‏شود؛ - به قول یکی از همان ساکنان رأس هرم- ««بی‏بی‏سی» فارسی، حاصل کارهای ناکرده ما» و - به تعبیر نگارنده- محصول «کارهای بدکرده ما»، اقبال انبوه مردم داخل ایران به خود را آفرید و باب مباحثی را گشود که ... بماند برای کلاس‏های درسی ارتباطات و مباحثات تخصصی، با امثال دکتر محسنیان راد – که خیلی دوستشان دارم و قبول- و بماند بر عهده صاحب‏نظران رسانه‏شناس شناخته‏شده و نشناخته‏مانده! دیگر. البته حالا، زبان «بی‏بی‏سی» و «وی‏اوای» را تمام مدیران عالی و میانی صداوسیما –قاعدتاً! می‏فهمند و دیگر خیلی به توصیفات و نقل امثال نگارنده نیازی نیست؛ حالا دیگر نزدیکان هم‏سو و هم‏قد و وزن مدیران محترم - که عمر دریافت ایشان از زبان «بی‏بی» و «وی»، البته و لزوماً بلندتر از کلان‏تران خود نیست- هستند که فعال – به معنای سخت‏کوشانه، نه «کنش‏گر»! گزارش، بدیشان می‏دهند و تصمیم می‏سازند؛ حالا دیگر شاید، آنی، کلام و قابی از «بی‏بی‏سی»، از چشم‏ها و گوش‏های ایشان فرو نمی‏ماند و شاید یادی از این سرور رسانه‏ای، در «جلسه»ای خالی نماند؛ حالا دیگر، اصلاً جرأت بی‏اعتنایی به این «بی‏بی»، «ذنب لایُغفر» محسوب می‏شود و تابعیت هر چه سازگارتر با او، مطلوبیت مؤکد یافته است! می‏بینیم و می‏شنویم که چه برجسته، محسوس و عریان و فعال – باز به معنای مجدّ و نه کنش‏گر! شکل، رنگ، موزیک، ژست و ادبیات – یا به‏تر بگویم، سطحی از ادبیات- این رسانه و فعالان ازخدابی‏خبر! پشت و روی صحنه آن، تقلید، ترویج و اجرا – اما نه تأیید! شده، شب و روز به سمع و نظر «بینندگان عزیز» «رسانه ملی!»، نشانده می‏شود. سیاست‏گزاران رشید و بالغ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، اگر قرار باشد، خود، فهم ارشد حرفه‏ای، نسبت به دیگرانِ حاضر در کشور و غایب از نظر داشته باشند - و لابد به همین سبب، سکان‏دار این نهاد پرتوان گشته‏اند- فرض و پنداشت و درک مسلم و حتمی کرده‏اند که تماشاگران سیما، تمام عقل خود را در چشم داشته، تمام تن خود را چشم دارند؛ لذا، اگر صفحه «آی‏آر‏آی‏بی»، هم‏رنگ «بی‏بی‏»های ماه‏واره‏ای شود و ادبیات، ژست‏ها و فیگورهای چهره‏های خبرخوان و تحلیل‏کن چشم‏آشنای مردمان ایران‏زمین، هم‏ادای مال «بی‏بی» و «وی» شـود، بـرای سـاخت قـطـعـات صوتی- تصویری اخبار و تحلیل‏های خبری، هزینه‏ها و مساعی بلیغ، مبذول دارند، مخاطب روبه «بی‏بی» را ربوده و پای خود نشانده، ضربه مهلک، یا همان «مشت محکمـ»ـی به دهان یاوه‏گویان بنگاه‏های سخن‏پراکنی دشمن صهیونیستی، یا همان «ازخدابی‏خبر» زده و «تلاش‏های مذبوحانه»اش را در نطفه خفه گردانده‏اند! ... بی‏چاره‏های ضعیف! ... (دشمن را می‏گویم، حکم نبُرید! در توانایی خودتان هم که شک نداشته‏اید، تردید نکنید!) کلی‏تر من، عموماً، از دیرزمان، فکر بسیار می‏کرده‏ام که – در هر حوزه، به‏ویژه در فضای رسانه‏ای- به چه آفاتی گرفتاریم، چه کنیم که دور از آن باشیم و مصون، چرا موفقان، پیش‏رفته و پیش بــرده‏اند و - بالاخره- چه کنیم که ما هم در فهرست پیروزان دنیا قرار گیریم؛ به دو دریافت و دو گزاره کلیدی و – از نظر خودم- گران‏بها رسیدم: 1- هر کاری را باید به غایت، جدی انگاشت؛ 2- فاصله میان تصمیم تا عمل را باید هر چه بیش‏تر کاست! ناگفته نماند برای این دو فَکتِ دریافته خود، ارزش بالایی قائلم، چرا که هم فکر زیادی برده و هم به صحت فحوای آن ایمان و شناخت کافی دارم؛ به‏ویژه در نگاه به فضای عمل‏کرد مدیریتی خود در سطوح مختلف کلان یا خرد، ملی یا صنفی، عالی، میانی یا دانی؛ من اگرچه تجربه اجرایی در سطح و سطوحی چشم‏گیر را نداشته‏ام، شاهد دقیق و آگاهی بوده‏ام که بیرون از هر نهاد و سازمان، ویژه‏اخباری دانسته و به اقدامات، از ویژه‏زوایایی می‏نگریسته‏ام؛ مشاهداتی داشته‏ام که جسارت عرض گزارشی این‏چنین و درج و نگارشی مثل این را یافته و پای اثبات آن، هسته‏ام؛ سخت معتقدم که ما به رغم برخورداری از آموزه‏هایی چون «قولوا قولاً سدیداً» و «رحم الله‏امرأً عمل شیئاً فأتقنه»، با وجود وعظ و نصح دیگران از اعالی منابر و محافل و در عین انس دیرین با معارف کامل‏ترینِ رسولان حضرت رب – جل و علا- و مواعظ اوصیای عظام و پیشوایان کـــــــــــــــــرام – علیهم‏السلام، در عمل، هـمّ کـمـی گـمـارده‏ایـم، جـدیـتـی نـاقـص، سـطـحی و گذرا داشته‏ایم و «باری- به‏هرجهت»، نامتناسب و منحرف از کلان هدف، جامعیت مقصد، علو و اعتلای تکلیفی که برای رسیدن، رساندن و انجام آن واداشته و وادار شده‏ایم، بیلان و گزارش عمل‏کرد می‏سازیم و عرض می‏کنیم و جلب تحسین و تقدیر و پاداش و نام و نان می‏کنیم و دوره – معمولاً- کوتاه‏تر از استاندارد منطقی و جهانی مدیریتِ خواسته یا ناخواسته خود را می‏گذرانیم و ... خداحافظ! با تأمل و دقت در توفیقات پیش‏رفتگان عالم، دو نکته یادشده را قویاً مشاهده می‏کنیم؛ جزئی‏ترین و شوخی‏ترین امور ایشان، به غایت جدی انگاشته می‏شود و به همین سبب، برای به‏انجام‏رساندن آن، نهایت سرمایه‏گذاری صورت می‏گیرد؛ در هر بُعد و به هر میزان؛ به هر شکل تا هر زمان؛ اگر اواسط ژولای یک‏سال بعد از شورش 18 تیر کوی دانش‏گاه تهران را به یاد بیاورید و شنیده باشید، تأیید خواهید کرد که «وی‏اوای» هفته‏ای 2 ساعت (و با احتساب تکرار، 4 ساعت) فارسی، به روزی 7-8 ساعت و رفته‏رفته به تمام‏فارسی می‏رسد؛ در آستانه توسعه زمان پخش فارسی، وقتی فلسفه آن را توضیح می‏داد، یادم هست، ضمناً نطق یکی از سناتورهای آمریکایی را در مجلس سنا نشان می‏داد که «جنبش دانش‏جویی» در ایران را محمل مناسبی برای پیش‏بردن اهداف خود در مسیر آزار یا حتی براندازی حکومت ایران برمی‏شمرد و با ارجاع به بودجه اختصاص‏یافته آن‏زمان برای تحریم ایران، توسعه زمان فارسی «وی» و تأسیس شبکه خاص تلویزیونی برای این منظور را تأکید می‏کرد! غرضم دراین‏باره، توجه به جدی‏انگاری است؛ تا ایشان جنبش دانش‏جویی را بدین حد جدی گرفتند، ما نیز وادار به اعتنای بسیار بیش از پیش بدان شدیم، ریزریز تاریخ به‏شدت گردگرفته آن‏را تجمیع و تألیف کردیم و هی ... چند برنامه تلویزیونی دراین‏باره که ساختیم و یکی-دو اقدام نیم‏چه-نیمه مشهود که پیش از آن سابقه نداشت! در توضیح دریافت دوم خود، شما را به همین نزدیکی، به همین امارات و خرده‏سرزمین‏های گردآمده به‏اصطلاح متحده عربی ارجاع می‏دهم و توجه مبارک‏تان را به شکل اجرایی توسعه و عمران شهری در گوشه و کنار آن‏جا، به‏ویژه دوبی جلب می‏کنم که چگونه با یک تصمیم، اولین روز پس از آن، کار اجرایی آن، کف جامعه است و با صورتی هرچه جامع‏تر و پرسرعت‏تر پیش می‏رود و بالا و بالاتر! با خود که مقایسه می‏کنیم، طول روال تصمیم‏سازی و تصمیم‏گیری را، طول روال ابلاغ تصمیم‏های نهایی‏شده و ب‏ا‏ل‏اخ‏ره اجرا را که مطالعه می‏کنیم، عرض نگارنده را به‏تر درمی‏یابیم. از نگاهی صریح‏تر، واقعیت این است که ما در سخت‏ترین شرایط، در جدی‏ترین امور و صحنه‏ها، ابداً حاضر به گذشت از تفریح و تعطیلی و خود نیستیم، ندرتاً و به‏سختی، به اهتمام تامّ، نسبت به یک امر می‏رسیم؛ اغراق نمی‏کنم؛ اساساً و عموماً، اهل جدیت نیستیم و درک درست و کاملی از جدیت نداریم؛ دوران جـنـگ را کـه از یـاد نـبـرده‏ایـم، شـعـارهـای آن دوره را هـم کـه نـه؛ اصطلاح «دشمن روبه‏اضمحلال» و نظایر آن را که در یاد داریم؛ احاله امور به «امام زمان» و استخدام بی‏حساب عبارت «ان‏شاءالله» را که مستحضریم؛ خود، به‏تر از هرکس دیگر می‏دانیم که این رفتار و خو، برخاسته از باوری است عمیق و ریشه‏دار؛ برخاسته از نهادی تربیت‏یافته و نهاده بر این پایه و این استراتژی و این نگاه؛ تعابیر مذکور در مثال‏های بالا، به‏طور اتفاقی صادر نمی‏شود، تصادفی ساخته، تولید و مصرف نمی‏شود، به‏سادگی پراکنده و استخدام نمی‏شود؛ این‏ها از بسیار دیرزمان، کاشته می‏شود، تغذیه می‏شود، رشد می‏کند و در جایی از زمان، بسیار سال‏ها پس از هنگام کشت، جوانه و بارِ استعمال می‏یابد؛ این‏را صاحبان خرد فرهنگی و لغوی، نیک‏تر می‏دانند؛ داغ من اگر با چنین شدت و صلابت، این‏گونه اظهارنظر می‏کنم، داغ «سهل‏انگاری» به سینه دارم؛ داغ سوز جگر «صیاد شیرازی» به دل دارم که در ماه‏های پایانی جنگ، در اولین جمله سخن‏رانی خود در دانش‏گاه‏مان گفت: «جنگ در رأس همه امور نیست؛ تنها کسی که این سخن امام را جدی گرفت و عمل کرد، صدام بود که از آغاز جنگ تا امروز، لباس نظامی از تن به‏درنیاورده، پوتین از پا نه و سلاح از کمر باز نکرده‏است!!»؛ من (هم) داغ شهیدانی در دل دارم که در موارد زیادی، در نتیجه همین نگاه از سوی بعض مدیران جنگ، «جدیت‏نافهمیده و نیازموده» از دست مردم و کشور رفتند؛ من داغ سبقت غیر از خود، در عمل به آموزه‏های قرآنی دارم که ولی بزرگ خدا، وصی کبیر رسول اعظم خدا، ابوالحسن، علی‏بن‏ابی‏طالب، قرن‏ها پیش، فریاد و هش‏دار کرد که: «الله الله فی‏القرآن! لایسبقنکم غیرکم فیه»؛ (اگر درست به یاد و نوشت آورده باشم)؛ امامی که ما – تنها ما- مدعی تشیع او و منادی و مروج معارف اوییم! ... و من، داغ‏هایی از این دست دارم خواننده گرامی؛ من معتقد به درمیان‏گذاشتن این دردها با خویش‏ام، چون از ناگفتن آن، خیری ندیده‏ام که هیچ، شر و بلای بسیار فردی و اجتماعی دیده‏ام و افزونی خسران و خسارت؛ حالا هم می‏شود با نوشتن، خواندن، دانستن و آگاهاندن این موارد، برخورد کرد و می‏شود هم ساخت، نشست، اندیشید، گفت و شنید، برخاست و ساخت و تاخت: «انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا»؛ (چه معیار بلیغی که در نشان «جهادسازندگی» سابق هم نشسته بود!). ... حالا که رهبری محترم، سال را به «همت و کار مضاعف» نام نهاده‏اند، بیاییم –لااقل- دو عنصر «جدیت» و «کاهش حداکثری تصمیم تا عمل» را در ظرف «همت و کار مضاعف» از سوی خود، اطرافیان، مردمان دور و نزدیک و خرد و کلان این مرزوبومِ زخم‏خورده و خسته، اما آماده جوانه‏زدن، شکوفه‏دادن و بار، بنشانیم، روند تصمیم‏سازی‏ها، هم‏اندیشی‏ها، مطالعات و بالاخره عملیات اجرایی را در هر حوزه، به نسبت خود، بازخوانی، بازمهندسی و کوتاه‏تر و کیفی‏تر کنیم، به مدیران صاحب‏اندیشه و جرأت، میدان بیش از پیش دهیم، اطمینان و آرامش بیش‏تر دهیم و زمینه‏هایی را تمهید و هموار کنیم، امکان تصمیم‏سازی‏های انفرادی تمهید کنیم، اعتماد بیش‏از پیش به ایشان کنیم و از شر «جلسه‏زدگی» و «شورا» و «هیأت»های بی‏جا، بی‏تناسب و بی‏موردی که آن‏به‏آن روبه‏افزایش است و در حال سرایت به هر سطحی از دوایر، تا باورهای سیاه و سلبی، زدوده و زایل، و اعتماد سپید، ایجابی و سازنده را جای‏گزین کنیم؛ به جوانان زن و مرد تهرانی و شهرستانی و روستایی ایران بباورانیم که محتوم نیست تا ذلیل بمانیم، لنگ بمانیم، سَمتی عالی و متعالی و سَمتی دیگر، پست و خوار و - حتی- محتاج آب شرب! بمانیم؛ بفهمانیم و طوری رفتار کنیم، طوری با ایده‏های نویافته تعامل کنیم که بچه‏های جوان دانش‏گاه، ده و شهر و حتی کوچه و خیابان، راه برای رساندن نظرهای – حتی خنده‏دار- خود به نهادهای عالی و مؤثر کشور را کوتاه، باز و هموار ببینند، در پی هم، بزایند و بیافرینند و خودبنمایند؛ به مردم و توده مردم خود هم بفهمانیم و بیاموزیم که رشد و توسعه و پیش‏رفت، حتی پیش‏رفت بر محور عدل و عدالت هم، آمیخته با درد و سختی و البته درد و سختی شیرین از حلاوت همت و کار مضاعف و به‏دنبال آن، تولد و زایشی است مبارک و پرارج‏وفخر، فخر و غرور برای خود، این نسل و نسل‏های بعد و بعد و بعد؛ ولادتی که فرزند و فرزندان آن، صالحانی خواهند بود که تا خاک‏شدن استخوان‏های ما، هم، نور خیراتی خواهند فرستاد که آن جهانمان آبادان گرداند؛ و در این خیز البته، به همت مضاعف خصم و کار دوچندان او نیز نباید تردید کرد و از آن، نباید غفلت کرد، حتی برای آنی! مردم، مسئولان، زنان، مردان و ایرانیان عزیز! رهبر این کشور، اگر عنوانی برای یک سال اعلام می‏کند، پیش از آن، ده‏ها ساعت، بی‏تردید، ده‏ها ساعت، مطالعه، مشاوره و فکر و تأمل، مصروف داشته و بر پایه اطلاعاتی جامع، ملی و بین‏المللی، سنجیده و دقیق – البته تا حد ممکن- به اقتضای مسئولیت خود هم که باشد، اما دور از شعار و عادت و ژست سالیانه، عنوانی را برای سالی می‏سازد و اعلام می‏کند؛ لازم است توجه داشته باشیم که او، برای آن‏چه نام و عنوان سال اظهار می‏دارد، نظراتی دارد، به مسئولان بالادستی کشور، توصیه‏ها و تذکراتی ریزتر، جزئی‏تر و ویژه هر حوزه دارد که به وقت خود، به هر بخش، هر چه باید بگوید می‏گوید و هر کار باید بکند می‏کند؛ ما و شما هم در بدنه، در حوزه مسئولیت‏های ریز و درشت خود، باید به کاروبار خود برسیم، تکالیف خود را بپاییم و از این نگاه که «دیگران چه می‏کنند، پس ما هم بکنیم» یا «دیگران، چه نمی‏کنند پس ما هم نه»، دوری کنیم؛ به سهم و تکلیف و وظیفه خود بیاندیشیم، آن را بشناسیم و برای انجام هرچه به‏تر، جدی‏تر، کامل‏تر و راست و درست آن بکوشیم؛ با نگاه به عمق افق، با استعانت از ذات اقدس اله، با توکل بر او – جل و علا- و با توسل و توجه به اولیای الهی، به روح قدسی شهیدان پاک و مرزوق نزد او و با دعای خیر و خالص برای هم، پا از پا برداریم، دست در دست هم بگذاریم، دندان بر دندان بفشاریم و ایمان به هدفی متعالی و محترم را راسخ بداریم، رو به پیش، بالا و بالاتر رویم تا مصداق به‏ترین امت‏ها باشیم که: «کنتم خیر امه اخرجت للناس»؛ – بحول‏الله و قوته، و لاحول و لاقوه الا بالله‏العلی‏العظیم! *آفتاب





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 430]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن