محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827048573
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا حال مزاجی پدر و مادر، داداش و بقیه بحمدالله خوب و سلامت و زندگی را میگذرانیم. یکی غم رفتن اجنبیها .... یکی غم ماندن در این شهر ... کی نوبت به ما میرسد کار دنیا همیشه افراط و تفریط بوده. جماران: تصدقت گردم، بیستوپنج روز است که هیچگونه خبری از عزیزان ارجمندم ندارم و نمیدانم این بیاطلاعی تا کی طول خواهد کشید و این دل شوریده مادر تا کی صبر خواهد نمود. در صورتی که میدانم گناه نه از تو و نه از من است و بهعهده روزگار جبار است. هفته اول ورود، نامه برای شما و همه خواهران دادهام، نمیدانم رسیده یا نه. در نامه نوشته بودم از طرف من چهارصد تومان بدهید به کبرای کرمچگانی البته با اجازه آقا بوده است، از آقای پسندیده بگیرید. از رسید نامه و انجام کار مرقوم دارید. انشاءالله که همه خوب و خوش، خصوصا حسن عزیز که خدا میداند و بس که چقدر دوستش دارم و چه اندازه دلم برایش ضعف میرود. انشاءالله که رفع کسالت و نقاهت هم شده و چاق و چله گردیده است. از طرف من و به یاد من پنج بوسه از صورتش بکنید: هر گونه دو تا، پیشانی یکی زیرا زیادتر هم شما حالش را ندارید و هم او راضی نیست ....امید است مادر عزیز حسن و پدر محترم حسن همگی خوب و سلامت بوده باشند. حال ماها، همگی خوب و سلامت هستیم و مهیای روزه گرفتن از چهارشنبه میباشند، هوا کمی بهتر شده.آقاجانت که از بس که قرآن میخوانند حکم یک قاری را پیدا کردهاند، الساعه هم مشغولند. داداش که از فلاکس مرحمتی خیلی خوشحال گردید و همچنین آقا از ادکلن. بقیه بستگان سلامت و سلام میرسانند. به خانم عزیزم که همیشه زبانم در مدح ایشان باز است سلام من را ابلاغ دارید. به خاطر خدا زودبهزود برای من کاغذ بدهید زیرا به دیدارتان عادت کردهام که دوریتان زیاد متأثرم میکند. از زحمتهایی که به شما دادهام معذرت میخواهم. به خواهرها سلام من را ابلاغ دارید. تنها آرزویم این است که با هم رفیق و صمیمی همانطور که هستید باشید که صفا بین منسوبین نعمت بزرگی است که روح و اعصاب را راحت نگه میدارد. آنهایی که ندارند خوب میفهمند. به سکینه سلطان سلام برسانید نمیدانم عقد شده یا نه. البته مینویسید من عجله کردم، اینجاییها گفتند اگر نمیآمدید بعداً از بیروت میآوردیمتان، قسمت چنین بود. اقلیما عرض سلام دارد. قربانت مادر.***پسر عزیز و مهربانمکوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یارب از مادر گیتی به چه طالع زادمده روز دیگر بیشتر نمانده که باز غربت تازهتری پیدا کنیم و نمیدانیم به کجای دنیا باید برویم. تکلیف هر کسی پیداست که میرود به وطن آبا و اجدادی خودش یا هر کجا را که بهتر بداند. ولی راجع به ما لازم به توضیح نیست که هیچ مملکتی ما را نمیپذیرد ولی هنوز امید به اینکه همین جا فعلا بمانیم داریم تا بعداً چه پیش آید. فعلا سبب شده است که من دست از سفری که زندهکننده روح و اعصاب بلکه ماده حیاتی دارد برای من، بردارم و به امیدش بنشینم. تاکنون موافقت نکردهاند اما از اظهار لطف و محبت شما که نسبت به آمدن من نموده بودید بسیار متشکر و سپاسگزارم زیرا جز پشتیبانی شما اولادها هیچ چیز دیگر نمیخواهم چون از صمیم قلب دوستتان دارمبلکه تمام وجودم خلاصه شده در شماها. حال مزاجی همگی از پدر، برادر وسایرین خوب و سلامت. طلبه ها اعم از افغانی و ایرانی به فکر رفتن افتادهاند،منتظر روز موعود که اول هفتمین ماه خودشان است برای این که تموز که مطابق ژوئیه فرانسه و 21 جمادیالثانی میشود 9/4 شمسی. سرنوشت اجانب نجف معلوم خواهد شد.هوای اینجا خیلی گرم شده، از اول صبح کولرها به کار است. آقاجانت مشغول وضو برای رفتن به درس هستند. خدمت فاطیخانم و همشیرهها سلام مرا ابلاغ دارید. نور چشم دلبندم حسن که همیشه با او حرف میزنم قربان میروم. من آرزویی ندارم جز دیدن روی ماه همگی خصوصا حسن. اقلیما عازم است خروجی هم گرفته، سلام میرساند، مشهدی حسین سلام میرساند به سکینهسلطان سلام برسانید.آقاجانت و داداش و بقیه سلام میرسانند راجع باصلاح امور خانه ننوشته بودید، کوتاهی نکنید مصلحت نیست حتما خوب درک میکنید. آن هم مهیای آمدن هستند، از حضورشان استفاده کنید. دو هفته قبل برای فاطیخانم جواب کاغذش را دادم لابد رسیده. خالهجانشان حالش خوب است. فردا عازم هستیم بروم منزلشان کوفه، جای ایشان خالی است. بیش از این مزاحمت نمیشوم سلامتی تو را خواهانم.قربانت مادرت***یگانه فرزند دلبندمچه جرم رفت که با من سخن نمیگوییچه کردهام که به هجران تو سزاوارمنمیدانی دوریت دیگر تا چه اندازه کلافهام کرده و تا چه حد سر به گریبان شدهام. امروز که یازدهم ماه بود تاکنون که چهار ساعت از شب گذشته آنی از نظرم محو نشده و دایماً با تو و خانمت به انواع متفرقه مشغول صحبت بودهام تا این ساعت وقت به دست آوردهام و به مکالمه با تو پرداختهام. آقاجانت رفتهاند بیرونی و بعد حرم. اقلیما رفته حمام فعلا تنها نشستهام. پارسال این موقع با شماها مشهد بودم. ای خوشا به حال پارسال! نمیدانم به دیدارت نایل میشوم یا عمرم کفاف نمیدهد. به جان عزیزت همیشه سلامتی و محفوظیت شماها را از بلیات ارضی و سمایی از ائمه خود خواستارم و به آنها شما را میسپارم. حال من و پدر و برادر و بقیه همگی خوب، سلامت. همه اهل دو منزل روزه هستند الا گاهی حسین و مریم و به کلی من روزه نیستم. البته من به جهت معلوم شرعاً و عرفاً معذورم نمیدانم، شماها با روزه چه میکنید. آقاجانت روزه میگیرند، حالشان تاکنون الحمدلله خیلی خوب بوده است. هوای اینجا خیلی خوب است شب، روز توی اطاق راحت هستیم.کاغذی که توسط مسافر برای من و پدر نوشته بودی رسید. عزیزم مینویسی کاغذ نمیدهید به خدا هر چه نامه دادهای فورا جواب نوشتهایم ولی چون مسافر نیست زیادی ندادهایم. امید است که وجود عزیزت سلامت، با خوشی سرگرم زندگی بوده باشید. انشاءالله فاطیجان هم حالش خوب، با کمال صمیمیت و محبت مشغول زندگانی خود میباشد. خواهرها انشاءالله حالشان خوب است، از قول من به آنها سلام برسانید. جواب کاغذهای هر دو را دادهام. به فاطیخانم سلام برسانید، به سکینه سلطان سلام برسانید، آقاجانت و داداش و بقیه سلامت، سلام میرسانند. اقلیما عرض سلام دارد. صغرا هنوز نیامده، خیلی منتظر صغرا هستند و صدای واعظ صحن میآید، شبها خیلی تنها هستم. در ماه رمضان رفت و آمد نیست. مشکل است معصومه خانم هم کم میآید لذا شبها خیلی تنها هستم. دلم نمیآید کاغذ را تمام کنم لابد از یادت رفته نمک صدف بدهی صغرا بیاورد. مکرر نوشتهام چیز کوچک را انسان فراموش میکند. از خالهجان فاطیخانم خبر دارم حال خودش و بچههایش خوب است. بیش از این مزاحمت نمیشم شاید وقت قرائت کم باشد. کاغذ زود به زود بده، متشکرم.قربانت مادرت***پسر عزیزم، احمد جانمبقربانت جانمچه کنم با هجرانتمأیوسم از دیدارتجز به طول شب هجران نتوان کرد بیانبس که شرح غم هجران تو بیپایان استاز اول بسی شوق دیدارت را در دل میپروراندم ولی حالا مایوسم کردند و با آمدنم موافقت نکردند، از این ناامیدی چنان ضربه به روح من خورده و چنان رنجی میبرم که جز خود و خدایم کسی با خبر نیست. بغض گلویم را فشار میدهد، اشکم جاری شده میخواهم کسی مطلع نشود، بس کنم و صبر کنم چاره جز صبر نیست، تقدیر چنین است. بهتر است روح نازنینت را رنجور نسازم.نامه مورخه 7 تیر دیروز که 4 مرداد بود، نایل گردید. بسیار به موقع بود بلکه از موقع گذشته زیرا متجاوز از یک ماه و نیم بود از شما کاغذی نرسیده و موجب نگرانی حال مادر گردیده است. میترسیدم گرفتاری برای خودش پیش آمده، از فهیمه هم همینقدر است، کاغذ نیامده؛ او را حمل گرفتاریهای دائم میکنم. در نامه شما از سلامتی همگی مطلع شدم، بسیار ممنونم. راهی جز نامه برای اطلاع که ندارم. مادر جان اشاره شده بود به رابطه باریک، مادر بقربانت بین من با تو رابطه باریکی است تمام وجودم به تو مربوط است تمام دلم احمدگویان و زبانم حسن گویان است، به جان خودت دلم برای حسن ریزریز است. اگر بتوانم یک کمی دیگر تحمل کنم، جان سختی دارم و بدان دعاگوی سلامت و خوشی همگیتان هستم.حال مزاجی پدر و مادر، داداش و بقیه بحمدالله خوب و سلامت و زندگی را میگذرانیم. یکی غم رفتن اجنبیها .... یکی غم ماندن در این شهر ... کی نوبت به ما میرسد کار دنیا همیشه افراط و تفریط بوده.راجع به رژیم نوشته بودی، خبر نداری از بعد از ماه رمضان گذشته رژیم سخت گرفتهاند، برنج و روغن سرخ کرده نمیخورند لذا غذای بدون این چیز جز آبگوشت و کباب نیست آن هم بدون چربی، خیلی هم ضعیف شدهاند؛ اگر بگویم پوست استخوان دروغ نگفتم ولی الحمدالله سلامت هستند. برای ما هم مفید است خصوصا یک ماه است اقلیم آمده، کلفت ندارم و پیدا هم نمیشود. گرما هم شدید است، از اول صبح ساعت هشت کولر کار میکند شبها با اذیت خواب میرویم، اگر بگویم آتش میبارد دروغ نگفتم. لابد اقلیما آمده پیش شما دو دست لباس برای حسن که اسباب خجالت است فرستادم. به خدا بهتر از این نبود، خود اقلیم دید چقدر گشتم. در حقیقت دهات است اینجا العفو. دو قواره پارچه یکی سرمهای و یکی سفید، داداش داده برای خازجون، لطفا به او برسانید. کاغذ قبلی که دو هفته قبل نوشتهام، باز نوشتهام؛ ترسیدم او نرسد. در اوایل رجب نوشتم که یاد سفر خوانسار و اصفهان هم در آن کرده بودم، خوشا پارسال خوشا پارسال. آقا و داداش و بقیه سلام میرسانند. به فاطمه خانم و صدیقه خانم و فریده خانم، فرشته خانم سلام برسانید. آقای اعرابی، یکی از دوستان در شام دیده بود حالشان خوب بود. خالهجان فاطیجان حالش خوب است، دیروز اینجا بودند. آمنه خانم عازم مکه است.قربانت مادرت***قربانت گردم ـ مرقومه کریمه که مورخه 15 شوال بود دیروز واصل وزیارت گردید. چشم وصل مادر، پدر روشن و از زیارت خطت مژده سلامتی و صحتت مملو از شعف و مسرت گردیدیم.ای وقت تو خوش که وقت ما کردی خوش.در این ایام درهای امید به روی همه بستند و همه افسرده و پریشان خاطر مشغول جمعآوری اثاث و عائله خود هستند و ترک دیار و مسکن خود را میکنند. در حین، سه کاغذ برایم رسید، از عزیزترین کسانم. الحمدلله الهی این راه باریک که پست و تلگراف باشد بریده نشود والا دیگر قابل تحمل نیست. حال پدر و مادر، برادر، بقیه و همگی خوب و سلامت و به توسط چند مسافر چند کاغذ برای همگی فرستادم. حتی برای فهیمه به توسط مسافر تهرانی به توسط آقای بنابی و آقای چهلاخترانی و آقای سبزواری. اگر نرساندهاند، مطالبه کنید. کاغذ برای همگیتان دادهام. فعلا روحاً همه ناراحت و مزاجاً الحمد لله همگی سلامت و منتظر سرنوشت و مقدر الهی هستیم، تا خدا چه خواهد. آقاجانت درخواست خروجی برای لبنان کردهاند، هنوز موافقت نشده، دعا کنید بشود که دیگر اینجا قابل زندگانی نیست.خدمت دختر عزیزم فاطیخانم سلام برسانید امیدوارم که عمه جون خوش و راحت بوده باشد. خاله جانشان دیروز منزل معصومه خانم بود، حالش خوب و بچههایش سلامت بودند با بچههایشان بودند.از پیشآمد مشهدی رضا بسیار متاثر شدم، از قول من به او سلام برسانید و تسلیت مفصل و اظهار همدردی بکنید؛ هم جوان بوده، بچه کوچک داشت انصافا خیلی مشکل است، خدا صبر بدهد. خدمت آقای پسندیده عرض سلام برسانید، اشکالی ندارد به خواهرها سلام برسانید. مطلبی ندارم بنویسم، دلم نمیآید کاغذ را تمام کنم. الساعه دو و نیم بعد از ظهر است .آقاجانت خوابیده من زیر پوستین پهلوی بخاری نشستهام برای نور دیدگانم کاغذ مینویسم. تو و فریده که کاغذهایتان دیروز آمد؛ از فریده دو کاغذ و از شما یک کاغذ، پست هوایی. مادر جان دعا کن تو جوانی، خدا ما را هم از اینجا نجات بدهد. بعد از رفتن تمام دوستان و خویشان (که نداریم) و آشنایان، غریبی که قابل تحمل نیست، تنهایی بر ما سایه میافکند. بیش از این مزاحمت نمیشوم سلامت و سعادت شما را خواستارم. قربانت مادرسلامها را یادم رفت آقاجانت و داداش به شما سلام میرسانند. معصومه خانم و حسین و مریم عرض سلام و دستبوسی دارند.***پسر ارجمندم قربانت شومنامه مورخه 18 محرم در پانزدهم صفر واصل. بیست و هشت، هفت روز که چیزی نیست! از سلامت خودت و بستگان عزیزت بسیار مسرور و خوشحال گردیدم. امیدوار و آرزومندم همیشه خوش، و زندگی را در کمال راحتی و خوشی بگذرانی. حال من و پدر و برادر بحمد الله خوب و سرگرم کارهای خودمان هستیم. آقا، درس و بحث که به واسطه اربعین تعطیل شده، بالای کرسی نشستهاند. هوای نجف را ملاحظه کن که تاکنون کرسی است. من هم خودم را به کار خانه مشغول میکنم. داداش و حسین هم پیاده رفتهاند کربلا، قافله پیاده راهی زیاد است ما هم فردا عازم رفتن هستیم، نایبالزیاره و دعاگو میباشیم.همیشه اگر آمدن شما را نخواهم، آمدن خودمان خانوادگی را به خدمت شما زیاد میخواهم ولی گوش کسی با این حرفها بدهکار نیست تا مشیت خودش چه قرار گیرد. جز دوری شماها هیچگونه ناراحتی نیست ولی آن هم طاقتفرسا شده مخصوصا اگر خرابی معده و اعصابم هم ضمیمه آن گردد. مثل این چند روزه باز معده بداخلاقی میکند. اگر ادامه پیدا کند یک دکتری میروم. به خانم عزیزم فاطیجان سلام مفصل من را ابلاغ دارید. چند روز قبل خالهجانشان را دیدم با بچههایشان خوب خوش بودند. عبا را داداش گفت هر وقت مسافر آمد بفرستید، به پست ندهید زیرا عجله نیست، تابستان در پیش است. کتاب «نوین» نرسیده گیرنده هم در اینجا نیست. به خانمهای عزیزم صدیقهجان و فریدهجان و فرشته جان سلام مرا ابلاغ دارید.... به سکینه سلطان سلام برسانید. زیاد مزاحمت نمیشم.قربانت مادرت***تصدقت شوم، واقعاً شوم، نمیدانی چهقدر دلم برایت تنگ شده و چه اندازه مشتاقم بیایم و همگی را ببینم و از این یأس چه ناراحتیهایی را تحمل کردم و میکنم و باز به امید دیدارتان بودهام. نامه مورخه 4 رمضان روز قبل رسید. راستی جای تعجب است کاغذ بین ایران و عراق بیست روز آن هم با طیاره. خداوند انشاءالله همه کارها را سهل و آسان کند، تاکنون باید زودتر رسیده بود. حال ماها همگی خوب و سلامت. من هم مثل شما از روزه گرفتن معذورم ....الان ساعت ده صبح است آقاجانت خوابیدهاند، من هم بعد از ختم قرآن بهترین کار برایم مکاتبه با تو بود و مشغول شدم؛ لذیذترین لذتها.عزیزم من مرتب ماهی دو کاغذ برای شما میفرستم اوایل ماه و اواخر ماه، به تاریخها توجه داشته باش. اگر نمیرسد بنویس خودم راساً پست کنم. مشهدی حسین پست میکند. تعجبم که کاغذهای ماه شعبان نرسیده. البته نامه اوایل ماه است. خلاصه چاره نیست همین است باید ساخت. ما مینویسیم، خواه برسد خواه نرسد.هوای اینجا سرد شده پشتبام با لحاف میخوابیم ولی عشق دیدارتان داغ شده، فردا عازم کربلا هستیم، برای عید فطر.جای شما خالی نایبالزیاره هستم به خانم فاطی خانم سلام برسانید. دیدن کردم با خاله جانشان سلامتند. به صدیقهجان و فریده، فرشته سلام برسانید. حسن عزیز را تصدقم. آقاجانت و بقیه، داداش سلام میرسانند. به سکینه سلطان سلام برسانید. قربانت، خودم.***قربان پسر عزیزم میروم. اولا امید است که وجود عزیزت در نهایت خوشی و خرمی بوده و با خوشی به زندگانی خود ادامه دهید. ثانیاً از تو یک دنیا معذرت میخواهم که نتوانستم مثل سابق در عرض ارادت و اطلاع از حال خودمان بگویم، فکر نکنی از عدم محبت یا عدم خلوص نیت بوده؛ نه، به جان عزیزت شب و روز به یاد تو و ذکر و فکر تو هستم و چه قدر جایت پیش همگی خالی است، فقط و فقط به واسطه ضیق وقت و خستگی است زیرا در یک حیاط کوچک اداره یک مشت بچه به کلی وقت از انسان گرفته میشود. الساعه همه کربلا هستند، همگیشان. من هم آنجا بودم امروز آمدم یک سر به آقا جانت بزنم .آنها دو روز دیگر میآیند. ده روز هم به اتفاق هم کاظمین و سامرا بودیم. از اینها گذشته چون کاغذ دخترها دادهاند میدانستم از حال ماها هم اطلاع پیدا میکنید. یک کاغذ هم بعد از ماه صفر به توسط مسافر فرستادهام، نمیدانم رسیده یا نه. خلاصه تو به من نگاه نکن، من این مدت مشغلهام زیاد است و در ضمن خیلی از تو متشکرم که وسایل آمدن اینها را فراهم کرده، همگی، از آقا بگیر تا بنده و خود دخترها از تو نهایت تشکر را داریم. ولی حق هم بده که کار و شلوغی مجال را از من گرفته.حال من و پدرت و برادر و خواهرها و بقیه، همگی خوب خوش و سلامت هستیم و قاعدتاً تا یک ماه دیگر نمیآیند و به شوهرهایشان بگویید، از قول من سلام برسانید. بچههایشان همگی خوب هستند. خدمت دختر عزیزم فاطیخانم سلام مخصوص برسانید. انشاءالله که حال روحی و مزاجیشان خوب و خوش است. خالهجانشان خیال آمدن دارند، همه آمدهاند و هم رفتهایم آنجا سلامت میباشند. هوای اینجا خوب است ،روزها در حیاط و شبها پشتبام به راحتی زندگی میکنیم. آقاجانت به شما، داداش و بقیه سلام میرسانند. به هر کس میل داشتی سلام برسانید. زیادمزاحمت نمیشوم. از التفاتهای فاطیجان بسیار خوشحال و متشکر گردیدم. خداوند انشاءالله شما دختر و پسر را از من نگیرد که مایه امید ما هستید. در این مدت دو نامه از شما رسیده.***در 14 شوال بهقدر یک دنیا خوشحال گردیدم. زیرا باز در رسیدن کاغذ تو و فریده فتره مختصری پیدا شده بود. بدان و آگاه باش که مادر هر پانزده روز یکمرتبه با بیصبری منتظر دریافت نامههای عزیزانش است به جان خودت من فقط همین یک راه را سبب نشاط دارم. زندگی بسیار ساکت و آرام بیروح میگذرانیم. حال من و پدر و برادر و بقیه همگی خوب سلامت و همانطور که اطلاع دارید هر کدام به کارهای شخصی خودشان مشغول میباشند. من و اقلیم هم به کار خانه سرگرم هستیم کار یک زن؛ یعنی مهمانی میآید یا ما میرویم. امیدوارم شماها همگی خوب خوش سرگرم بوده باشید. از فاطیخانم کاغذ داشتم تاریخ 7 رمضان با نامه شما رسید یعنی یک ماه و هفت روز، باز خوب است که میرسد. از شما هم نامه چند عدد داشتم، عکسها رسید. پهلوی دستم لای کتاب لغت مرحمتی شما است که همیشه دعاگو بوده و هستم و همیشه بدون استاد درس خواندهام شاید شعری که آقاجانم در بچگی من برای بدون استادی گفتهاند یادت باشد. از آقاجانم و حسن هم کاغذ داشتم اگر دیدید بهشان بگویید که بدانند. از فهیمه تا امروز که قریب سه ماه میشود کاغذ نیامده در صورتی که سه کاغذ دادهام، نمیدانم از زحمتها رنجیده یا جهت روحش کشش نامه نوشتن را نمیکند والا این گرفتاریهایش همیشه که بوده. خلاصه از قول من به ایشان سلام برسانید و مقید باشید از حال او برایم بنویسید.از قول من به فاطیخانم سلام برسانید. از لطف ایشان خیلی ممنونم. خالهجانشان را منزل آقای خلخالی دیدم سلام ایشان و سلامتی بقیه را ابلاغ داشتم و گفتم: بابا، برایتان کاغذ دادهاند مثل اینکه نرسیده. با خنده گفتند: انشاءالله میرسد. هنوز از کوفه نیامدهاند حال خودشان و بچههاشان خوب است. تسبیح آقای اشکوری را همان روز اول ورود دادم به داداش و ایشان هم داده و گفته که بندش باید عوض بشود. پریروز باز از ایشان پرسیدم، گفتند: دادم و گفتهام. ولی نمیدانم نو کرده یا نه.به خواهرها؛ صدیقهجان و فریدهجان سلام مرا ابلاغ دارید. حسن عزیزم را که دلم برایش ضعف میرود عوض من سه عدد ماچ قایم از او بکنید. هوای اینجا هم سرد شده توی اطاق هستیم تا بیشتر حیاط. امیدوارم همیشه خوش و سلامت بوده، یاد مادر بوده باشی. اقلیما، مشهدی حسین هر دو عازم مکه هستند مگر اتفاقی بیفتد، فعلا مهیا هستند. سلام مخصوص ارادتمندانه به شما و فاطیجان دارند آقاجانت و داداش و بقیه سلام میرسانند. زیاد مزاحمت نمیشوم سلامتی تو را خواهانم.قربانت ـ مادر***اسفند 54 ـ تصدقت شوم، هفتم صفر است، رحمات حضرت امام حسن. صدای... ضبط صوت روضه قهوه خانههای خیابان بلند است ساعت سه و نیم بعدازظهر است. آقا جانت زیر کرسی خوابیدهاند من مقیدم روزها نخوابم زیرا اگر روز یک ساعت بخواهم، شب سه ساعت خوابم نمیبرد. بیشتر با مطالعه کتابهای عربی که از لطف و محبت تو پسر مهربان و روشن و آگاه به مصلحت و روحیه هر شخص داری، من که مادر هستم به طریق اولی این نعمت را دریافت کردهام. کتاب تمدن اسلامی به عربی را مطالعه میکنم و خوب میفهمم، در هر چند صفحه یک کلمه را معنیاش را نمیدانم آن هم در کتاب لغت پیدا میکنم. خلاصه امروز تمام شد، دیدم هنوز آقا خوابیدهاند و چایی به کار نیست، چه بهتر و شیرینتر از مکاتبه با تو بلکه تو را مخاطب قرار دادن، با تو سرگذشت گفتن.عزیزم حال مادر، پدر، برادر همگی مزاجا خوب، سلامت و به دعاگوییت اشتغال داریم. هر کدام مطابق با وضع زندگیمان یک سرگرمیهایی داریم. پدرت چون درسها تعطیل است نماز میرود ظهرها و مطالعههای تفریحی دارد. برادرت... به همین ترتیب. مادرت، با کار خانه و مهمانداری زندگی را خاتمه میدهم. هوای اینجا هم امسال زیاد سرد نشده تقریبا بهار ایران است. کلفت ندارم و پیدا نمیشود، افغانیها نمیمانند. صغرا... سوغاتها آورده مفصل، در دو کاغذ قبل نوشتهام.خدمت دخترهای عزیز سلام مفصل برسانید. به فاطی خانم سلام برسانید. حسن را تصدق میروم روی ماهش را عوض من ببوسید. قابل نوشتن چیزی برایت ندارم، دلم میخواهد کاغذ را پر کنم؛ در حقیقت مکاتبه را تمام نکنم. دیگ برقی چه قدر برای من مفید واقع شده. بسیار سپاسگزارم صغرا از شما خیلی ممنون بود، باید هم باشد زیرا خدمتهای زیادی به او کردید قربانت...این جواب نامه 18 محرم است که مفصل با مداد کمرنگ نوشته بود. نامه از شما زیاد میرسد و به فاصله یکی، دو روز جواب میدهم. من هم میل دارم بدانم جواب کدام نامه است و تاریخش را فراموش میکنم. میل دارم اشاره به یکی از مطالبش بشود. مشهد حسین از پول پسرش خیلی خوشحال، عرض سلام میرساند. چهار قواره برای دخترهایم فرستادم به خدا قسم بهتر از این اصلا نیست یعنی جنس اصلا پیدا نمیشود. وضع عراق خیلی اقتصادی شده، هر چه هست مال خود عراق است مورد پسند نیست. مدتی است دنبال یک پالتو برای حسن هستم، نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 737]
صفحات پیشنهادی
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا-نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا حال مزاجی پدر و مادر، داداش و بقیه بحمدالله خوب و سلامت و زندگی را میگذرانیم. یکی غم ...
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا-نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا حال مزاجی پدر و مادر، داداش و بقیه بحمدالله خوب و سلامت و زندگی را میگذرانیم. یکی غم ...
خاطراتي منتشر نشده از حاج احمد آقا خمینی
خاطراتي منتشر نشده از حاج احمد آقا خمینی-خاطراتي منتشر نشده از حاج احمد آقا ... اسناد ساواک درباره همسر امام خمینی(ره)، نامههای منتشر نشده خانم به حاج سیداحمد آقا، نامههای .
خاطراتي منتشر نشده از حاج احمد آقا خمینی-خاطراتي منتشر نشده از حاج احمد آقا ... اسناد ساواک درباره همسر امام خمینی(ره)، نامههای منتشر نشده خانم به حاج سیداحمد آقا، نامههای .
در كتاب قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب منتشر شد نامههای منتشر ...
در كتاب قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب منتشر شد نامههای منتشر نشده همسر امام به سیداحمد ... اسناد ساواک درباره همسر امام خمینی(ره)، نامههای منتشر نشده خانم به حاج سیداحمد آقا، ... حاصل این ازدواج پنج فرزند بود؛ دوپسر به نامهای مصطفی و احمد و سه دختر به ...
در كتاب قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب منتشر شد نامههای منتشر نشده همسر امام به سیداحمد ... اسناد ساواک درباره همسر امام خمینی(ره)، نامههای منتشر نشده خانم به حاج سیداحمد آقا، ... حاصل این ازدواج پنج فرزند بود؛ دوپسر به نامهای مصطفی و احمد و سه دختر به ...
راه سامرا هم به روي ايرانيان باز ميشود
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا-نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا حال مزاجی پدر و مادر، ... انشاءالله که رفع کسالت و نقاهت هم شده و چاق و چله گردیده است.
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا-نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا حال مزاجی پدر و مادر، ... انشاءالله که رفع کسالت و نقاهت هم شده و چاق و چله گردیده است.
عکسهای منتشر نشده «حاج احمد خمینی»
عکسهای منتشر نشده «حاج احمد خمینی»- دوران جوانی حاج احمد آقا سید احمد در کنار ... احمد خمینی به پاکستان نشسته از راست: حاج آقا توسلی، حاج احمد آقا خمینی، حج. ... نکرد؛ بلکه به عکس حتی در نوشته ای اعلام کردند که این جانب راضی نیستم این نامه . ... در این مجلد مسائل مربوط به آبادان تا زندهیاد بانو خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) در 290 ...
عکسهای منتشر نشده «حاج احمد خمینی»- دوران جوانی حاج احمد آقا سید احمد در کنار ... احمد خمینی به پاکستان نشسته از راست: حاج آقا توسلی، حاج احمد آقا خمینی، حج. ... نکرد؛ بلکه به عکس حتی در نوشته ای اعلام کردند که این جانب راضی نیستم این نامه . ... در این مجلد مسائل مربوط به آبادان تا زندهیاد بانو خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) در 290 ...
هیچ کس به شما بدهکار نیست
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا ولی راجع به ما لازم به توضیح نیست که هیچ مملکتی ما را نمیپذیرد ولی هنوز امید به اینکه همین .... همیشه اگر آمدن شما را نخواهم، ...
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج احمد آقا ولی راجع به ما لازم به توضیح نیست که هیچ مملکتی ما را نمیپذیرد ولی هنوز امید به اینکه همین .... همیشه اگر آمدن شما را نخواهم، ...
حاج سید احمد خمینی
همسر او میگوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون میرفت، هیچگاه امید ... احمدآقا همچنین در درس های شهید مرتضی مطهری در قم شرکت می کرد. ... نامه یک جانبازیکی از نزدیکان یادگار (سید احمد) امام نقل می کند: «روزی خدمتشان رسیده و پس .... در ادامه هم گفتگویی منتشر نشده از سید احمد خمینی را بخوانید تا با خودش، امام و انقلاب ...
همسر او میگوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون میرفت، هیچگاه امید ... احمدآقا همچنین در درس های شهید مرتضی مطهری در قم شرکت می کرد. ... نامه یک جانبازیکی از نزدیکان یادگار (سید احمد) امام نقل می کند: «روزی خدمتشان رسیده و پس .... در ادامه هم گفتگویی منتشر نشده از سید احمد خمینی را بخوانید تا با خودش، امام و انقلاب ...
توضیح عروس امام (ره) درباره فوت حاج احمد آقا
توضیح عروس امام (ره) درباره فوت حاج احمد آقا-طباطبايي در ادامه در پاسخ به سؤال فردي مبني بر مبهم بودن فوت حاج احمد آقا و به يكباره مريض شدن و شايعات آن ... آن، در پايان پلهاي به معرفت تاريخي اضافه شده و اگر خاطره اساساً منتشر نميشد آيا تاثيري ... مستقيم از زبان امام (ره) و همسر ايشان؛ به ويژه جريانات تركيه و تبعيد امام به آنجا، هرچند ...
توضیح عروس امام (ره) درباره فوت حاج احمد آقا-طباطبايي در ادامه در پاسخ به سؤال فردي مبني بر مبهم بودن فوت حاج احمد آقا و به يكباره مريض شدن و شايعات آن ... آن، در پايان پلهاي به معرفت تاريخي اضافه شده و اگر خاطره اساساً منتشر نميشد آيا تاثيري ... مستقيم از زبان امام (ره) و همسر ايشان؛ به ويژه جريانات تركيه و تبعيد امام به آنجا، هرچند ...
آقا محمود امام
آقا محمود امام-وبلاگ > رجایی، غلامعلی - اکنون، ساعت 4 بعدازظهر است و من تازه از بهشت ... با آنکه بیش از چهار دهه در کنار امام بود کمتر تصویری از او با امام منتشر شده است. ... حاج احمد آقا - از او به امام نزدیکتر نبود و تعابیر و توصیف و ستایشهای متعدد امام از او در ... را فورا پوشاند اضافه کرد: امیدوارم بعداز امام زنده نمانم تا این نامه را باز کنم.
آقا محمود امام-وبلاگ > رجایی، غلامعلی - اکنون، ساعت 4 بعدازظهر است و من تازه از بهشت ... با آنکه بیش از چهار دهه در کنار امام بود کمتر تصویری از او با امام منتشر شده است. ... حاج احمد آقا - از او به امام نزدیکتر نبود و تعابیر و توصیف و ستایشهای متعدد امام از او در ... را فورا پوشاند اضافه کرد: امیدوارم بعداز امام زنده نمانم تا این نامه را باز کنم.
دفتر منتظري خيال ميکرد امام(ره) به او نياز دارد
در خاطرات منتشر شده، به طور مشخص چند مسئله یا چند رویداد مهم تاریخ انقلاب هست که نحوه شکل گیری و ... همین الان فقط ترک های قم در حدود ششصد هفتصد هزار نفر ميشوند. ... واقعاً تهمتهایی كه به حاج احمد آقا زده ميشود، ظلم بزرگي است. .... قضيه نامه امام در پاسخ به آقاي محتشمي كه درباره نهضت آزادي نوشته شده بود، هرسال چندين بار مطرح ميشود ...
در خاطرات منتشر شده، به طور مشخص چند مسئله یا چند رویداد مهم تاریخ انقلاب هست که نحوه شکل گیری و ... همین الان فقط ترک های قم در حدود ششصد هفتصد هزار نفر ميشوند. ... واقعاً تهمتهایی كه به حاج احمد آقا زده ميشود، ظلم بزرگي است. .... قضيه نامه امام در پاسخ به آقاي محتشمي كه درباره نهضت آزادي نوشته شده بود، هرسال چندين بار مطرح ميشود ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها