واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دنیا میخوای یا آخرت؟!علل تنهایی سیدالشهدا(4)
در شمارههای قبل (علل تنهایی سیدالشهدا، سفره رنگین معاویه، سفت به دنیا چسبیدند!) علل تنهایی امام حسین(علیهالسلام) را بررسی کردیم و در این مرحله، به آخرین قسمت آن رسیدیم. ب ـ جمع بین دنیا و آخرت: عامل دیگری كه موجب جدایی از سیدالشهدا(علیهالسلام) و حتی موجب قرار گرفتن در صف ابن زیاد شد، این بود كه عدّهای میخواستند بین دنیا و آخرت را جمع كنند. با خود تصفیه حساب نكرده بودند تا بتوانند یكی از این دو را انتخاب كنند؛ لذا خداوند متعال فتنهها را پیش میآورد تا انسان یكی را انتخاب كند. عدهای گفتند: سری كه درد نمیكند دستمال نمیبندند، نه با سیدالشهدا(علیهالسلام) میجنگیم و نه با ابن زیاد درگیر میشویم، چون سهم ما از بیتالمال قطع میشود. ابن زیاد با 20 الی 30 نفر سرباز به اضافه 10 یا 20 نفر از سران اقوام در دارالاماره بودند. ابن زیاد اول چند نفر از این سران را بالای دارالاماره فرستاد، گفت: مردم را موعظه كنید و بگویید لشكر شام در راه است مقاومت بیفایده است. چرا میخواهید بجنگید؟ شما كه در مقابل لشكر شام نمیتوانید مقاومت كنید. بعد هم گفت: به مردم بگویید هر كس تا شب در اینجا باقی بماند سهمش از بیتالمال قطع میشود، بعد هم به یكی از همین سران دستور داد تا یك پرچم سفید به دست بگیرد و بگوید: هر كس زیر این پرچم بیاید در امان است مردم هم گروه گروه زیر پرچم میآمدند، لذا آن چند نفر، چهار هزار نیرو را با نیرنگ جمع كردند.این كه آدم بخواهد جمع بین دنیا و آخرت كند؛ یعنی هم نماز بخواند، هم دین داشته باشد، نه با یزید بجنگد نه با سیدالشهدا(علیهالسلام)، اراده جمع بین اینها موجب شد قدم به قدم آمدند به لشكر نخیله، آمدند با این نیّت كه انشاءالله صلح میشود، بعد هم گفتند: برویم كربلا انشاءالله اتفاقی نمیافتد، كم كم كار به جایی رسید كه از همدیگر سبقت میگرفتند مبادا از غنیمت عقب بمانند و مبادا پیش ابن زیاد بگویند: این افراد كوتاهی كردند. عدهای بر این فكر بودند كه میشود مسلمان بود ولو زیر چتر ابن زیاد!! حالا ابن زیاد حاكم باشد یا امام حسین(علیهالسلام) چه فرقی میكند؟ غافل از این كه نبودن در صف سیدالشهدا(علیهالسلام) گناه كبیره و اعظم كبائر است. غافل از این كه؛ تنها ماندن سیدالشهدا(علیهالسلام) بزرگترین جرم است، لازم نیست با ایشان بجنگیم. همین كه دو صف ایجاد شد(صف سیدالشهدا علیهالسلام و صف یزید)، باید به هر قیمتی شده در صف سیدالشهدا(علیهالسلام) باشیم نه در صف ابن زیاد، ولو آخر كار صلح شود. این كه انسان خیال كند اگر كار به كشتار و ریختن خون سیدالشهدا(علیهالسلام) نرسد، در لشكر ابن زیاد بودن جرم نیست، از نقطه ضعفهای اساسی است. عدهای بر این فكر بودند كه میشود مسلمان بود ولو زیر چتر ابن زیاد!! حالا ابن زیاد حاكم باشد یا امام حسین(علیهالسلام) چه فرقی میكند؟ غافل از این كه نبودن در صف سیدالشهدا(علیهالسلام) گناه كبیره و اعظم كبائر است. حرّ(ره) یك شخصیت بسیار بسیار محترم و فوقالعاده است، و با توجه خود به امام، معجزه كرده است و یكی از نمونههای توبه است. وقتی برای عذرخواهی خدمت سیدالشهدا(علیهالسلام) آمد، به آقا عرض كرد؛ گمان نمیكردم كار ابن زیاد با شما به اینجا برسد!! این فكر، خودش عین جرم است، بر فرض كار ابن زیاد با سیدالشهدا(علیهالسلام) به اینجا نمیرسید، مگر باید كار به جنگ برسد تا شما در صف سیدالشهدا(علیهالسلام) قرار بگیرید؟! مگر انسان معذور است، در صف ابن زیاد باشد و سیدالشهدا (علیهالسلام) را تنها بگذارد؟ ج ـ احساس عدم احتیاج به ولیّ خدااین كه جرم را تا به آخر نرسیده، جرم ندانستن و به دنبال جمع دنیا و آخرت بودن، تأخیر داشتن، خود را محتاج ولیّ خدا ندیدن، این كه میشود جزء اولیای خدا بود و بهشت رفت اگرچه همسفر سیدالشهدا(علیهالسلام) نباشیم، جرمهایی است كه وجود داشته و علت تنهایی سیدالشهدا(علیهالسلام) شده است. خیال میكردند برای اصلاح شدن نیازی به سیدالشهدا(علیهالسلام) نیست؛ لذا طواف كرده، نماز میخواندند، چله نشینی میكردند تا تهذیب حاصل شود.به ما دستور دادهاند مهیّای ظهور باشید؛ چون ظهور دفعتاً واقع میشود، اصحاب امام زمان (علیهالسلام) به علت آمادگی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مكه جمع میشوند. خوب اینها كه بیكار نیستند ولی طوری آمادهاند كه اگر آب دستشان باشد، زمین گذاشته، میروند. حبیب بن مظاهر در میان راه حمام با مسلم بن عوسجه برخورد كرد و گفت: كجا میروی؟ گفت: میروم تنظیف. گفت: وقت این كارها نیست از سیدالشهدا(علیهالسلام) نامه رسیده، باید رفت. از وسط راه، خانه نرفته برگشتند و به طرف كربلا رفتند. این آمادگی خیلی فرق میكند با آن كسی كه در زمان رسیدن سیدالشهدا(علیهالسلام) به كربلا، تازه برای زن و بچهاش آذوقه میبرد. این كه میشود جزء اولیای خدا بود و بهشت رفت اگرچه همسفر سیدالشهدا(علیهالسلام) نباشیم، جرمهایی است كه وجود داشته و علت تنهایی سیدالشهدا(علیهالسلام) شده است. خیال میكردند برای اصلاح شدن نیازی به سیدالشهدا(علیهالسلام) نیست؛ لذا طواف كرده، نماز میخواندند، چله نشینی میكردند تا تهذیب حاصل شود.خیلی هم دوست دارد به حضرت كمك كند ولی از قبل فرصتها را تخمین نزده، خودش را مهیّا نكرده، اهل سرعت و سبقت نبوده، پیدا است چنین آدمی عقب میافتد. اشتغال انسان به كار خویش و این كه دلمشغولی انسان، كار ولیّ خدا نباشد، یا این كه صبح كه بلند میشود فكرش این نباشد كه امروز كجای كار امام زمان(عج) زمین است تا من بردارم، مشكل ساز است. البته بار ما را امام زمان(عج) برمیدارد، نه این كه ما ایشان را یاری كنیم. در صلواتی كه از امام حسن عسكری(علیهالسلام) برای امام عصر(علیهالسلام) نقل شده، آمده است: «اللهم انصره و انتصر به لدینك و انصر به اولیائك و اولیائه و شیعته و أنصاره»(1)؛ خدایا او را یاری كن و به وسیله او، دوستان خود را و دوستان او را و شیعیان و یاران او را یاری كن. به هر حال باید دید كجای اردوگاه سیدالشهدا(علیهالسلام) خالی است، همانجا را پر كرد. دنبال كار خودمان نباشیم، اگر ما به دنبال آیتالله شدن باشیم و آن یكی، به دنبال خانه خریدن باشد، حتماً این تعلقات، ما را از ولیّ خدا دور میكند. مؤمن باید اول صبح كه برمیخیزد همّت و فكرش این باشد كه كجای اردوگاه ولیّ خدا خالی است، خودش را در آنجا حاضر كند. اگر این آمادگی و حالت انتظار وجود داشت انسان به نصرت ولیّ خدا موفق میشود، همین كه حضرت پرچم برداشت چنین شخصی آماده است. همه كارهایش را كرده، نه این كه وقتی جنگ شروع شد تازه به فكر نماز و روزههای قضا و به فكر قرضهایش باشد. حالا كه سیدالشهدا(علیهالسلام) به میدان آمده، وقت نماز قضا خواندن نیست اینها را باید قبلاً میخواند باید خود را به هر قیمتی شده به سیدالشهدا(علیهالسلام) برسانی ولو این كه این دو ركعت نماز را نخوانی ولو همه قرض عالم روی دوش تو باشد، تا بروی قرضت را بدهی كار تمام شده است.در هر صورت، این آماده نبودنها و غفلتها، سلسله عواملی است كه موجب جدا شدن افراد مختلف، از سیدالشهدا(علیهالسلام) و تنها شدن حضرت شد.پینوشت:1- محدّث قمی، مفاتیحالجنان، ص 1015.سید محمد مهدی میرباقریگروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 442]