واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقت شناسی
«هر شب فرشته ای از ساحت قدس الهی فرود می آید و ندا سر می دهد که: ای جوانان بیست ساله تلاش و کوشش کنید.»«وقت» گوهری گرانبهاست که در گرانی و ارزش هیچ چیز به پای آن نمی رسد. اگر چه مدت عمر انسان در این دنیا محدود و در مقایسه با ابدیت اندک است، اما اگر انسان قدر آن را بشناسد و از لحظه لحظه آن به خوبی استفاده کند تردیدی نیست که توشه ابدیت را می تواند از آن برگیرد.وقت چون ظرفی است که انسان در آن ظرف زمانی خود را می سازد و سرنوشت ابدی خویش را رقم میزند. انسان باید در مصرف این اوقات سخت وسواس و حساس باشد زیرا از لحظه لحظه آن پرسش می شود و ضایع کردن اوقات ستمی عظیم برشخص است. امام صادق علیه السلام فرموده است:«از جمله پندهای لقمان حکیم به فرزندش این بود که: فرزند دلبندم؟برخی از روزها، سالها و لحظه های روزت را به کسب دانش بپرداز ، زیرا هیچ ضایع کردنی چو تضییع این امر نیست.»(1)در بسیاری از روایات «مغبون » حقیقی کسی شمرده شده که اوقات گرانقدر عمر خویش را بیهوده از دست بدهد.امام علی (علیه السلام) فرموده است:«مغبون(زیان کننده) کسی است که عمر گرانش را به چیزی بخس و بی ارزش بفروشد و مغبوط و نیک فرجام کسی است که عمرش را در فرمانبری از خداوندش سپری کند.»(2)و نیز امام حسین (علیه السلام) فرموده است:«مغبون کسی است که به دنیا سرگرم شود و سودهای اخروی از کف او بیرون گردد.»(3)در میان اوقات عمر انسان، هیچ دورهای گرانقدر تر از دوره جوانی نیست.قدرت جسم و پاکی روح وشور طراوت جوانی از نعمت های بزرگ خدادادی هستند که با گذشت زمان یکی پس از دیگری از دست می روند و دیگرجبران عدم بهره گیری از آن در ایام کهولت بسی سخت و گاه ناشدنی است.سعدی حکیم شیرازی در این باره چنین سروده است: جوانا ره طاعت امـــروز گیر که فــــــردانیاید جــــوانی ز پیر فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است ،گویی بزن قــــضا روزگــــــاری زمن در ربود که هر روزش از پی ،شب قدر بود من انـــروز را قــــدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم به غفلت بدادم زدست آب پاک چه چاره کنون جز تیمم به خاک چه شیبت در آمد به روی شباب شبت روز شد دیده برکن زخواب کنون کوش کاب از کمر در گذشت نه وقتی که سیلابت از سر گذشت مکن عمر ضایع به افسوسوحیف که فرصت عزیز است والوقت سیف شهید ثانی در نصیحت طلاب می نویسد:«طلبه باید فرصت های خوب زندگانی را غنیمت شمرده و در دوران آسودگی خیال و آسایش خاطر و نشاط و شادابی و جوانی و قدرت بدنی و بیداری و هوشیاری ذهن و سلامت حواس و عدم تراکم اشتغالات و فقدان عارضه های مختلف زندگانی به تحصیل علم پرداخته و فرصت های خوب این دوره ها را از دست ندهد. به خصوص باید پیش از آنکه حایز مقام و منصبی والاگردد و قبل از آنکه به علم و فضل مشهور و نامدار شود در اغتنام فرصت های دوران جوانی و نیرومندی برای تحصیل علم و اندوختن دانش ساعی وکوشا باشد، زیرا به محض اینکه انسان دارای مقام و منزلتی در جامعه شد و به علم و دانش نامور گردید نه تنها این امر میان این شخص و درک کمالات معنوی و علمی او بزرگ ترین مانع و فاصله را ایجاد می کند بلکه چنین وضعی عامل پرتوان و انگیزه ای نیرومند و کامل خواهد بود که نقصان و رکود علمی و اختلال را در چنین فردی به بار می آورد.»(4)نا گفته نماند، کسب دانش وقت خاصی ندارد و حتی در پیری و کهنسالی هم نباید از طلب علم باز ماند اما تردید نیست که بهترین زمان برای کسب علم دوران کودکی ونهایتاًجوانی است.امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید:«طلب دانش از کوچکی چون نقش بر سنگ است.»(5)از این رو جوانان به خاطر آمادگی پذیرش و شور و استعداد شگفت آنان باید بیش از هر کس دیگر قدر وقت را بدانند و از این دوران عزیز به خوبی بهره ببرند.رسول الله علیه السلام می فرماید:«هر شب فرشته ای از ساحت قدس الهی فرود می آید و ندا سر می دهد که: ای جوانان بیست ساله تلاش و کوشش کنید.»(6)نا گفته پیداست که مقصود حدیث تنها افراد بیست ساله نیست، بلکه منظور تمام جوانان است. آنچه که کمر انسان را می شکند این است که وقت باز نمی گردد. مانند تیری است که از کمان رها شود و باز نگردد ویا مانند آبی که ازجویبار می گذرد و باز نمی گردد. گمان نمی رود که حسرتی جانکاه تر از حسرت یک پیر برعمر از دست رفته تصور شود.علی علیه السلام می فرماید:«سخت ترین غصه ها از دست رفتن فرصت هاست.»(7)نیز می فرماید:«فرصت ها چون ابر می گذرند، بکوش که درراه خیر از آنها بهره گیری واگر نه پشیمان می شوی.»(8)در جای دیگر انسان فرزند زمان دانسته شده است.(9) دانشجو و طلبه ی عزیز هر نفسی که می کشی دمی از عمر تو می گذرد و یا به عبارت بهتر قدمی به جانب مرگ نزدیک می شوی،(10) پس از گذر زمان غافل مشو و تا گرفتار پیری و ناتوانی نشدهای به خاطر خدا و سعادت ابدی خود به کسب دانش و ایمان بپرداز.البته این سخنان همه در حالت طبیعی است و اگر نه هیچ ضمانتی نکرده اند که ما به پیری می رسیم و چه بسا جوانان رعنا که روی در نقاب خاک کشیده اند و هیچ گاه گمان چنین روزی نمی کردند. پس از گذشته از جوانی و پیری باید قدر لحظه را شناخت، زیرا به درستی نمی دانیم که آیا فردایی می آید و ما هستیم یاخیر. پیامبر اکرم (ص) به ابوذر چنین سفارش می کند:«ای ابوذر؟ از فردا فردا گفتن پرهیز کن، تو امروز زنده ای و از فردا بی خبری و امروز چنان کن که اگر فردایی نداشتی از ضایع کردن امروز پشیمان نگردی، هرگاه به صبح رسیدی امیدی به رسیدن شام مدار و در شام امیدی به رسیدن بامداد نداشته باش.»(11)نیز از آن حضرت درباره «عُمر»پرسیدند فرمود:«در روز قیامت بنده قدم از قدم بر نمی دارد مگر آنکه از وی می پرسند: عمرش را در چه اموری صرف کرده، جوانی را در چه چیزی به پیری رسانده، مالش را در کجا صرف نموده، امام و رهبرش چه کسی بوده است.»(12)نوشته: سید مهدی موسویمنابع1- امالی طوسی، ص66.2- غررالحکم، ج2،ص525.3- امالی مفید، ص117.4- منیۀ المرید، ص235.5- بحارالانوار،ج1،ص224.6- مستدرک الوسایل، ج12، ص157.7- غررالحکم ج2ص4418- همان.9- همان،ج1،ص122.10- همان، ص170.11- مکارم الاخلاق، ص459.12- تحف العقول، ص56.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]