پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850699290
از فرات آب نمی نوشیم!
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از فرات آب نمینوشیم!
یا ابا عبدالله لقد عظمت الرزیة و جلت المصیبة بك علینا و على جمیع اهل الاسلام؛ یا ابا عبدالله هر آینه سوگوارى تو بزرگ شد و مصیبت تو بر ما و بر همه ی اهل اسلام عظیم شد. در ادامه ی شرح زیارت عاشورا به فراز عظمت مصیبت حضرت سیدالشهدا رسیدیم که: "عظم" به معنى "بزرگ" است .در سوره ی حج آیه 30 میفرماید: "و من یعظم حرمات الله فهو خیر له"؛ كسى كه محرمات الهى را بزرگ بشمارد پس برایش بهتر است .و در آیه 32 همین سوره میفرماید: "و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب."لغت "جلت" هم به معنى "بزرگى" ذكر شده است ."و یبقى وجه ربك ذوالجلال و الاكرام"؛ "ذوالجلال" به معنى صاحب عظمت و بزرگیست .بنابراین هر دو لغت به یك معنى آمده و دو لفظ به یك معنى خواهند بود."الزیارة بالتشدید الصله الززیتة بالهمزة لانه مهمور مشتق من الزره فخفف الهمزه با القلب و الادغام."در قاموس "رزیه" را به معنى مصیبت معنى كرده پس جمله "لقد عظمت الرزیة" با جمله "جلت المصیبة" به یك معنى است و فرقى در معنى با هم ندارند."مصیبت" در اصل به معنى "رسیدن" است یعنی بلاها و صدماتى كه در دنیا به شما رسیده به قدرى بزرگ است که گویا بر ما وارد شده، بلكه بر همه اهل اسلام وارد گردیده است ."مصیبت" در اصل به معنى "رسیدن" است یعنی بلاها و صدماتى كه در دنیا به شما رسیده به قدرى بزرگ است که گویا بر ما وارد شده، بلكه بر همه اهل اسلام وارد گردیده است ."و على جمیع اهل الاسلام"؛ به ما میفهماند كسى كه در مصیبت آن حضرت مهموم و مغموم نگردد و حالت تاثرى به او روى ندهد؛ اهل اسلام نیست و چگونه ممكن است كسى مسلمان باشد و در ایام عاشورا، آن مصایب را بشنود و حالت تاثرى به او دست ندهد؟! لذا چون مصیبت آن حضرت بسیار بزرگ و مورد اهمیت بود خداوند پیغمبران گذشته را به كربلا آورد و داستان كشته شدن آن حضرت را برای آنان نقل فرمود و آنها از غصهی حضرت گریه كرده و هر یک به نوعی در زمین کربلا دچار مشکلی شدند. حضرت آدم(علیهالسلام) در زمین كربلا"شیخ طریحى" در "منتخب" نقل میكند كه وقتی حضرت آدم به زمین هبوط كرد و حوا را ندید در طلب او در زمین كربلا افتاد و بدون آن كه واقعهاى براى او پیش بیاید به اندوهى بزرگ در افتاد و سینهاش تنگ شد و چون به مقتل امام حسین(علیهالسلام) رسید لغزشى در وى پدید آمد كه خون از پاى وى جارى گشت، سر به سوى آسمان كرده و گفت: پروردگارا آیا من مرتكب گناه دیگرى شدم كه اینك مرا كیفر دادى؟حق تعالى وحى فرستاد كه اى آدم جرم تازهاى از تو صادر نشده ولى فرزندت حسین در این زمین ظلم كشته میشود. اینك خون تو به موافقت وى ریخته شد. آدم عرض كرد پروردگارا حسین، پیغمبر است؟ خطاب آمد كه پیغمبر نیست ولى فرزندزاده ی پیغمبر من محمد(صلى الله علیه و آله) میباشد. عرض كرد قاتل او كیست؟ خطاب آمد قاتلش یزید است كه ملعون اهل آسمان ها و زمین است. آدم رو به جبرئیل کرد و گفت چه كار كنم؟ گفت:لعن بر یزید كن. آدم چهار مرتبه یزید را لعن نمود و چند قدمى برداشت تا به كوه عرفات رسید و حوا را دریافت . حضرت نوح(علیهالسلام) در زمین كربلادر "منتخب" روایت شده که چون حضرت نوح سوار كشتى شد و دنیا را آب گرفت بر روى آب حركت میكرد تا به كربلا رسید. در آنجا كشتى ایستاد و حركت نكرد. نوح از غرق شدن كشتى ترسید عرض كرد: الهى بر روى آب همه جا گردیدم، ولی مرا خوفى مثل این زمین فرا نگرفت. جبرئیل نازل شد عرض كرد: یا نوح در این زمین امام حسین(علیهالسلام) شهید میشود كه سبط خاتم انبیاء محمد مصطفى میباشد. حضرت نوح پرسید: قاتل او كیست؟ جبرئیل گفت: لعین هفت آسمان و زمین. حضرت نوح چهار مرتبه او را لعن كرد، و كشتى حركت كرد تا به كوه جودى رسید.چون مصیبت آن حضرت بسیار بزرگ و مورد اهمیت بود خداوند پیغمبران گذشته را به كربلا آورد و داستان كشته شدن آن حضرت را برای آنان نقل فرمود و آنها از غصهی حضرت گریه كرده و هر یک به نوعی در زمین کربلا دچار مشکلی شدند. حضرت ابراهیم(علیهالسلام) در زمین كربلا"طریحى" نقل میكند كه وقتى حضرت ابراهیم(علیهالسلام) سواره به صحراى كربلا گذر نمود اسب او با سر در آمده و آن حضرت از پشت اسب به زمین افتاد و سر مباركش شكست و خون جارى شد. پس زبان به استغفار گشود و گفت :الهى از من چه گناهى سر زده كه بدون جهت به زمین خورده؛ خون از سرم جارى شد؟ جبرئیل نازل شده گفت: اى ابراهیم گناهى از تو صادر نگشته ولى این سرزمینى است كه در آن سبط خاتم الانبیاء و پسر خاتم الاوصیاء كشته میشود پس خون تو به موافقت خون او ریخته شد.ابراهیم گفت: اى جبرئیل قاتل او چه كسى خواهد بود؟ جبرئیل گفت: او ملعون اهل آسمان ها و زمینها است و قلم بر لوح به لعن آن پلید بدون اذن پروردگار جارى شد. حق تعالى به قلم وحى نمود كه به نگارش این لعن مستحق ثنا و ستایش گشتى. آنگاه ابراهیم دست به دعا برداشت و بسیار یزید را لعن كرد و اسب آن حضرت به زبان فصیح آمین گفت. ابراهیم خطاب به اسب نموده فرمود: چگونه بدى یزید بر تو معلوم شد كه آمین گفتى؟ اسب گفت: اى ابراهیم من همیشه فخر میكردم كه تو بر پشت من سوار میشوى و چون به سر فرود آمدم و تو از پشت من به زمین افتادى خجلت و شرمسارى من زیاد شد و دانستم كه این به واسطه ی پلیدى یزید است لذا آمین گفتم .مرحوم شوشترى میفرماید ممكن است این محلى كه حضرت ابراهیم به زمین خورد همان محلى باشد كه روز عاشورا امام حسین(علیهالسلام) از روى اسب به زمین افتاد.راقم این اوراق گوید كه از اسب افتادن حضرت ابراهیم در زمین كربلا با افتادن امام حسین (علیهالسلام) بسیار فرق داشته است. حضرت ابراهیم سرش شكست و قدرى خون آمد و برخاست و از این بیابان بیرون رفت، ولى امام حسین(علیهالسلام) به واسطه ی نیزهاى كه صالح بن وهب بر پهلوى نازنین آن حضرت زد از اسب به زمین افتاد و بعضى نوشتند به واسطه ی تیرى كه بر گلوى نازنین آن حضرت فرود آمد حضرت بر زمین افتادند و ممكن است صحیح همان باشد كه اكثر ارباب مقاتل ذكر كردهاند وقتی آن تیر سه شعبه بر قلب نازنین آقا وارد آمد حضرت نتوانست كه تیر را از جلو بیرون آورد بلكه از عقب بیرون آورد و خون چون ناودان جارى شد و از روى اسب به زمین افتاد. بلند مرتبه شاهى ز صد رزین افتاد اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتادصدوق نقل میكند كه روزى حضرت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در محضر اصحاب نشسته بودند كه امام حسین(علیهالسلام) وارد شد. چون پیغمبر چشمش به حسین افتاد اشكش جارى شد. فرمود: هر وقت حسین را مىبینم گویا آن روزى را مشاهده میكنم كه تیرى به او رسیده و از زین به زمین واژگون شده و بعد از افتادن به خاك آن پاره پاره بدن را مانند گوسفندى سر میبرند در صورتی كه حسین من هیچ گناهى ندارد.مرحوم شوشترى میفرماید ممكن است این محلى كه حضرت ابراهیم به زمین خورد همان محلى باشد كه روز عاشورا امام حسین(علیهالسلام) از روى اسب به زمین افتاد. حضرت اسماعیل(علیهالسلام) در زمین كربلاحضرت اسماعیل با گوسفندانى كه داشت از كنار شط فرات عبور میكرد و گوسفندان چرا مینمودند. روزى چوپان آن حضرت خبر آورد كه این گوسفندان چند روز است كه از فرات آب نمیخورند. حضرت اسماعیل سبب را از خدا سئوال نمود جبرئیل نازل شد عرض كرد كه جهت را از خود گوسفندان بپرس.حضرت اسماعیل به گوسفندى فرمود: چرا آب نمیخورید؟ گوسفند به زبان فصیح عرض كرد كه به ما خبر رسیده فرزند تو حسین كه سبط محمد است در این سرزمین تشنه شهید میشود و ما به واسطه ی حزنى كه داریم از این آب نمیخوریم . حضرت موسى(علیهالسلام) در زمین كربلا وقتى "حضرت موسى" با "یوشع بن نون" به زمین كربلا رسیدند بند نعلین موسى پاره شد و خارى سخت بر دو پاى مباركش فرو رفت و خون جارى شد. موسی عرض كرد: الهى چه گناهى از من صادر شده كه بدین كیفر مبتلا شدم؟ حق تعالى وحى فرستاد كه در این موضع خون حسین(علیه السلام) ریخته میشود و خون تو به موافقت خون وى جارى گردید. موسی عرض كرد: خدایا حسین كیست؟ خطاب آمد كه سبط محمد مصطفى و پسر على مرتضى است. عرض كرد: قاتل او كیست؟ خطاب آمد كه او لعین ماهی هاى دریا و وحوش صحرا و طیور هوا است. موسى دست به دعا برداشته یزید لعین را لعن كرد .معلوم گشت بزرگى مصیبت حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) بقدرى بوده كه خداوند پیغمبران را به كربلا آورده و گوشهاى از مصیبت آن حضرت را براى آنها ذكر كرده بلكه حیوانات هم براى همدردى در مصیبت آن حضرت گریه كرده و تشنگى كشیدهاند.حضرت عیسى(علیهالسلام) در زمین كربلاروایت شده كه حضرت عیسى(علیهالسلام) در ایام سیاحت خود با حواریون گذرش به زمین كربلا افتاد. ناگاه شیر غرّانى بر سر راه ایشان آمد راه را بر ایشان مسدود كرد. حضرت عیسى پیش رفت و فرمود: چرا راه بر ما بستهای؟ شیر به زبان فصیح گفت نمیگذارم شما از این مسیر بگذرید مگر آن كه یزید؛ كشنده حسین را لعن كنید. عیسى فرمود: حسین كیست؟ شیر گفت:سبط محمد النبى الامى و پسر على كه وصى او است. فرمود قاتل او كیست؟ شیر گفت: ملعون وحوش بیابان ها و گرگان و درندگان صحراها بالخصوص در روز عاشورا. آنگاه حضرت عیسى دست به دعا برداشت و یزید را لعن فرمود، و حواریون آن حضرت آمین گفتند. پس شیر دور شده و آنها رفتند. پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) در زمین كربلا"شیخ مفید" در كتاب ارشاد به اسناد خود از "ام سلمه" نقل میكند كه گفت: شبى پیغمبر خدا(صلی الله علیه و آله) از نزد ما بیرون رفت و مدت زمان طویلى از ما غایب بود. بعد از مدتی كه باز آمد آن حضرت را پریشانحال و گرد و غبارآلوده دیدیم كه دست مباركش بسته بود. عرض كردم یا رسول الله چرا شما را گرد و غبارآلوده و پریشانحال مىبینم. فرمود: در این ساعت مرا به عراق به زمینى كه كربلا نام داشت بردند و مقتل حسین و جماعتى از فرزندان و اهل بیتم نشانم دادند و من خون ایشان را جستم و اینك خاك آن سرزمین در دست من است. آنگاه حضرت دست خود را بگشود كه میان دستش خاك قرمز رنگى بود، به من داد و فرمود: این خاك را محفوظ بدار. من آن خاك را در شیشه كردم و سر آن را محكم بستم و چون حضرت حسین (علیهالسلام) از مدینه متوجه عراق شد هر روز و هر شب آن را میدیدم و چون آخر روز عاشورا آن را دیدم تبدیل به خون تازه شده بود. در آن حین گریه بسیار كردم و دانستم كه حسین(علیهالسلام) كشته شده ولى این مطلب را به كسى نگفتم تا خبر شهادت آن حضرت رسید.صدوق نقل میكند كه روزى حضرت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در محضر اصحاب نشسته بودند كه امام حسین(علیهالسلام) وارد شد.چون پیغمبر چشمش به حسین افتاد اشكش جارى شد فرمود هر وقت حسین را مىبینم گویا آن روزى را مشاهده میكنم كه تیرى به او رسیده و از زین به زمین واژگون شده و بعد از افتادن به خاك آن پاره پاره بدن را مانند گوسفندى سر میبرند در صورتی كه حسین من هیچ گناهى ندارد.امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در زمین كربلا"شیخ صدوق" در "امالى" از ابن عباس نقل میكند كه گفت در مراجعت از جنگ صفین در ركاب امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بودم. وقتی به زمین نینوا و شط فرات رسیدیم آن حضرت با صداى بلند فرمود كه اى پسر عباس این موضع را میشناسى؟ عرض كردم نمیشناسم. فرمود: اگر این زمین را میشناختى همچنان كه من میشناسم از اینجا عبور نمیكردى تا مانند من گریه كنى. آنگاه حضرت چنان گریست كه اشك چشمش از محاسن مباركش جارى شد و بر سینهاش ریخت و ما نیز گریان شدیم. پس فرمود: آه مرا چه كار است با آل ابى سفیان و "آل حرب"، كه لشكر شیطان و اولیاء كفرند. بعد فرمود: صبر كن اى ابو عبدالله كه رسید بر پدر تو مثل آنچه به تو خواهد رسید. از مطالبى كه ذكر شد معلوم گشت بزرگى مصیبت حضرت اباعبدالله(علیهالسلام) به قدرى بوده كه خداوند پیغمبران را به كربلا آورده و گوشهاى از مصیبت آن حضرت را براى آنها ذكر كرده بلكه حیوانات هم براى همدردى در مصیبت آن حضرت گریه كرده و تشنگى كشیدهاند.سؤال: معروف است كه میگویند صدمات و زحمات پیغمبر ما بیش از سایر پیغمبران بوده و خود آن حضرت هم فرموده هیچ پیغمبرى را مثل من اذیت نكردند، پس چگونه مصیبت امام حسین(علیهالسلام) اعظم از همه ی مصائب شد؟جواب: در "علل الشرایع" از عبدالله بن الفضل روایت كرد كه به صادق آل محمد(صلی الله علیه و آله) گفتیم یابن رسول الله چگونه روز عاشورا روز مصیبت و غم و جزع و بكاء شد و روز وفات رسول خدا و فاطمه و امیرالمؤمنین و حسن(علیهمالسلام) به این مرتبه نشد؟ حضرت عیسى پیش رفت و فرمود چرا راه بر ما بستهای؟ شیر به زبان فصیح گفت نمیگذارم شما از این مسیر بگذرید مگر آن كه یزید؛ كشنده حسین را لعن كنید. امام فرمود: همانا مصیبت روز كشتن امام حسین(علیهالسلام) اعظم از سایر ایام است به علت آن كه اصحاب كساء كه اكرم خلق بودند پنج تن بودند و وقتی پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت مردم خود را به على و فاطمه و حسن و حسین(علیهمالسلام) تسلى میدادند. چون فاطمه(علیهاالسلام) از دنیا رفت، به امیرالمؤمنین و حسنین و وقتی حسن رفت به حسین و چون حسین رفت یك تن از اصحاب كساء نماند كه تعزى و تسلى خلق به او باشد و رفتن او مثل رفتن جمیع آنها شد چنانچه بقایش چون بقاى جمیع آنها بود پس، از این جهت روز قتل امام حسین(علیهالسلام) از جهت مصیبت اعظم ایام شد.در این حدیث در چندین مورد تصریح شده به این كه مصیبت سیدالشهداء اعظم مصائب بر مسلمین است و مؤید مضمون این حدیث كلامى است از حضرت زینب(علیهاالسلام) كه در "ارشاد مفید" نقل میكند كه در شب عاشورا به حضرت سیدالشهداء عرض كرد: واثكلاه لیت الموت اعد منى الحیوة الیوم ماتت امى فاطمة و ابى على و اخى الحسن و یا خلیفة الماضى و ثمال الباقى .و نیز در "امالى" روایت میكند از صادق آل محمد(علیهماالسلام) كه روزى امام حسین(علیهالسلام) وارد بر حضرت امام حسن(علیهالسلام) شد چون چشمش بر برادر بزرگوارش افتاد شروع به گریه كردن نمود امام حسن(علیهالسلام) فرمود برادر تو را چه چیز به گریه در آورد؟ عرض كرد: گریه من به جهت آن بلایى است كه بر تو وارد میشود. امام حسن فرمود: آنچه با من میكنند سمى است كه به من میدهند ولكن روزى چون روز تو نیست كه سى هزار نفر به سوى تو آیند و همگى مدعى باشند كه امت جد تو هستند و مسلمان، ولى بر قتل و ریختن خون و هتک حرمت و اسیرى زنان و اولادت و غارت مال و متاع تو اجتماع میكنند و در این هنگام لعنت بر بنى امیه فرود میآید.از فرمایش امام حسن(علیهالسلام) در این خبر معلوم میشود كه روزى مثل روز امام حسین (علیهالسلام) در عاشورا نبوده است .فراوری از کتاب شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانیگروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
از فرات آب نمی نوشیم!-از فرات آب نمینوشیم!یا ابا عبدالله لقد عظمت الرزیة و جلت المصیبة بك علینا و على جمیع اهل الاسلام؛ یا ابا عبدالله هر آینه سوگوارى تو بزرگ شد ...
از فرات آب نمی نوشیم! شناسنامه امام باقر علیه السلام · علل تنهایی سیدالشهدا · درباره 90 سیاسی و عادلش · امام باقر علیه السلام در اینترنت. . مطالب پیشین. تولید دارو از ...
از فرات آب نمی نوشیم! حضرت آدم(علیهالسلام) در زمین كربلا"شیخ طریحى" در "منتخب" نقل میكند كه وقتی حضرت آدم به .... خطاب آمد كه او لعین ماهی هاى دریا و وحوش صحرا و ...
فرمان خط شکستن و آزاد کردن آب فرات وقتی سپاه حضرت علی علیه السلام وارد ... حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام پاسخ داد: نه، ما برای آب نمیجنگیم، آب را آزاد ...
(تفسیر فرات صفحه 10) در بهشت که دارالسرور است زیرا که ایشان از نور آن ... و نمی دانم به چه چیز تدارک کرد، آیا این چند قطره اشک تلافی می کند این حقّ عظیم را؟ .... فرمود: ذکر حسین علیه السلام عیش ما را منغص کرده هر وقت آب سرد می نوشم یاد می آورم او را ...
نام حسین لحظه ایست بارانی، شفاف، که روشنت می کند و تا"نمی دانم کجا" می کشاندت. ... عطشانی تو چه کرده است که تمام آبهای روزه دار را به یاد تو می نوشیم و قاتلانت لایق ... فردا قنداقه ای در پی آب در آسمانی نه چندان دور، آوار خواهد شد و خدا از نازکترین گلوی ... و فرات را تا خیمه گاه از خود دویده است، ناگهان دستهایش، سرختر از خورشید، آسمان را ...
از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در ... آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود. ... سفره حسین می شویم و این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسین بر نمی داریم. آنگاه، جرعه جرعه زیارت عاشورا می نوشیم و سر سفره توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانمان می گذاریم.
... چشمان دریا اشك مىریختدر آرزوى نوش یك جرعه از آن لبجان فرات تشنه آتش بود از ... در آب رفتن، اين سخن با خويش گفتن، من چگونه آب نوشم، شاه را عطشان ببينم، مشك ... يسار و از يمينم، فكر كردم دست دادم، آب دارم غم ندارم، سر افرازم ساقي اطفال شاهنشاه . .... یا رد نمی کند و مسئولیت استفاده از آنها بر عهده صاحب اثر و کاربران سایت می باشد ...
با یاد لب تو آب را می نوشیم ..... در اوج عطش گذشتی از آب فرات ..... امام حسین فرمود: عاقل، با کسی که می ترسد او را دروغگو پندارد هم سخن نمی شود، از کسی که می ترسد او ...
پيوستن به اين قافله نور را آدابي است که بيتشرف به آن، اجازه ورود نمي دهند. ... تکثیر دستهای آب آورت را در زلال فرات میستایم؛ که ستایش دستهایت و یادآوری ..... من شربت گوارای محرّم را به یاد لبهای تشنهی عباست مینوشم و سینه زدنهایم، به یاد ...
-