واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رقص زمين، داستان نسل ما

كوشيديم براي ماندگاري نمايش از شعارها كم كنيم حسين پاكدل كه اين روزها نمايش «رقص زمين» را در تالار «چهارسو» تئاترشهر اجرا ميكند، معتقد است: هنر، ظهور و بروز پديدههاي اجتماعي است و اگر جداي از جامعه خود باشد، ديگر معناي خود را از دست خواهد داد. اين نمايشنامهنويس و كارگردان تئاتر با بيان اين مطلب، گفت: تئاتر هنري است كه در برابر همهي اتفاقات جامعهي خود و جامعه جهاني واكنش نشان ميدهد و اصولا هنر نقد، هنري است كه ميتواند همهي كژيها و كاستيها را به رخ بكشد و براي اصلاح، عيبيابي كند. اين نمايشنامهنويس، مهمترين وظيفهي هنر را قابل تحملكردن زيست انسان بر كره زمين دانست و در ارزيابي واكنش هنرمندان نسبت به مسائل اجتماعي توضيح داد: اين موضوع بحث مفصلي است. طبيعي است كه آثار هنري دربارهي مهمترين اتفاقي كه اين روزها درجامعهي ما رخ ميدهد كه اتفاق تاريخسازي هم هست، واكنش ميدهند و به تجزيه و تجليل آن ميپردازند البته نميتوان با يك اثر هنري تماميت اينگونه رويدادها را بررسي كرد. به گزارش ايسنا ، پاكدل با اشاره به نمايش «رقصزمين» مطرح كرد: آنچه در نمايش «رقص زمين» رخ ميدهد، واكنشي است نسبت به رويدادهاي جامعه و به مسائل امروز محدود نميشود بلكه داستان نسل ما را روايت ميكند. نسلي كه چهل پنجاه سال گذشته را درك كرده است. گروه اجرايي اميدوارند توانسته باشند آينهاي را در مقابل وقايعي كه براين نسل گذشته، قرار بدهند. تئاتر هنري است كه در برابر همهي اتفاقات جامعهي خود و جامعه جهاني واكنش نشان ميدهد و اصولا هنر نقد، هنري است كه ميتواند همهي كژيها و كاستيها را به رخ بكشد و براي اصلاح، عيبيابي كند. او سپس با تشريح مراحل نگارش و آمادهكردن اين نمايش هم دربارهي اعمال مميزيهاي احتمالي بر متن اين نمايش متذكر شد: صادقانه ميگويم كه هيچگونه مميزي براين نمايش اعمال نشده است. البته آنچه اجرا ميشود با متن اوليه قدري متفاوت است. اما اين تغييرات توسط خود گروه و در جهت بهبود كار صورت گرفته است. ما تلاش كرديم شعارهاي متن اوليه را بگيريم، زيرا طبيعي بود كه در شرايطي كه متن اوليه نوشته ميشد، قدري شعاري باشد اما كوشيديم براي ماندگاري نمايش از شعارهاي آن كم كنيم تا شعور متن افزايش پيدا كند. پاكدل دربارهي ديگر تغييرات اعمالشده بر متن اوليه نمايش هم به ايسنا توضيح داد: در نمايش ما هم لحظات طنزآميزي وجود داشت اما ما همه را حذف كرديم. چون اصراري به خنده تماشاگر نداشتيم. اگر هم تماشاگر در جايي ميخندد بهدليل موقعيت است كه اجتنابناپذير هم هست اما در كل نمايش، تلخ است.

اين كارگردان تئاتر دربارهي رويكرد نشانهشناسانه و سمبليك نمايش هم عنوان كرد: نمايش «رقص زمين» در ذات خود سه نسل را مورد بررسي قرار ميدهد كه شامل نسل مياني، نسل قبل و نسل بعد است. ما سايه نسل قبل را ميبينيم و صدايش را ميشنويم. نسل مياني را ميبينيم ولي نيستند در واقع روح هستند. نسل بعد يعني نسل جوان را نميبينيم ولي هستند، تنها نسل زنده ما نسل آينده است. بنابراين رويكرد ما نسبت به نسل گذشته با صدا و سايه آنهاست. نسل مياني هم كه بارسنگين اتفاقات معاصر را به دوش ميكشد و نسل بعدي هم كه خيلي با اين اتفاقات آشنايي ندارند و توجهي هم نميكند. زماني هم كه به اوج تراژدي ميرسيم، ميروند. نسلي كه حتي حوصله شنيدن تراژديهايي را كه بر نسل مياني گذشته ندارد و از آن ميگذرد.اين روند نيز بهخاطر بدعمل كردن ماست كه اين نسل حتي حاضر نيستند از تراژدي نسل قبل از خود عبرت بگيرند. اين موضوع در صحنهي دوم نمايش بهخوبي نشان داده ميشود. نويسنده و كارگردان نمايش «سمفوني درد» ادامه داد: نسل جوان بهدليل نزديكياش با مبدأ آفرينش هنوز پاك و معصوم است،چرا كه هنوز وارد مناسبات سياسي اجتماعي فرهنگي و ... نشده است. اما ما با عملكرد نادرست خود نتوانستيم اين نسل را كه تشنه و پرعطش به دهان ما نگريست به ايدهآلهاي خود نزديك كنيم. ما هم بد گفتيم و هم محافظهكارانه. ما حقيقت را وارونه جلوه داديم و هر روز تاريخ را از نو نوشتيم. ما اين نسل را گيج و سرگردان كرديم و الان نميداند چه كسي خدمت كرد و چه كسي خيانت. ما هر روز ستونها و پايههاي اين جامعه را كه اخلاق و جوانمردي وانصاف است، شكستيم و حالا نسل جديد ما نميداند بايد به چهچيزي احترام بگذارد و چه چيز را مقدس بداند. دراين شرايط طبيعي است كه او به ما اعتماد نميكند، زيرا ما حتي نتوانستيم احترام خود را نگه داريم. نسل جوان بهدليل نزديكياش با مبدأ آفرينش هنوز پاك و معصوم است،چرا كه هنوز وارد مناسبات سياسي اجتماعي فرهنگي و ... نشده است. اما ما با عملكرد نادرست خود نتوانستيم اين نسل را كه تشنه و پرعطش به دهان ما نگريست به ايدهآلهاي خود نزديك كنيم.حسين پاكدل كه تجربيات متفاوتي در زمينهي كاركردن با رسانهها دارد، معتقد است: دراين سالها رسانه عملكرد خوبي نداشته است و امروز ديگر عملكرد آن فاجعه است. البته حفظ ظاهر ميشود ميتوان چشم را بر واقعيتها بست اما نتيجهاش اين است كه امروز مردم كار خود را ميكنند و رسانه هم راه خود را ميرود. هيچ ارتباطي ميان اين دو نيست و اين درحالي است كه بودجهاي از اين مملكت صرف ميشود، اما تنها نتيجهي آن اين است كه امواجي به هوا ميرود. او دربارهي انتقادات مطرحشده دراين نمايش دربارهي عملكرد رسانه تصريح كرد: اتفاقي كه در كشور ما افتاد پيش از آنكه اتفاقي اجتماعي باشد، رسانهاي بود. من با تمام گوشت و پوست و استخوانم احساس كردم منشا تمام اتفاقاتي كه در جامعه افتاد، رسانه بود. اين ماجراها و انباشتگيها پيش از انتخابات هم بود. رسانه آتشفشاني را بيدار كرد و بعد تلاش كرد آن را با آفتابه خاموش كند! رسانه در اين ماجرا بد عمل كرد و رسانه تلويزيون تا ابد تاوان جفايي را كه به اين جامعه كرد، خواهد پرداخت.

پاكدل در عين حال يادآور شد: با آگاهيبخشي مخالفتي ندارم اما اينكه شما درجه حرارت جامعه را تا 90 بالا ببريد و بعد بخواهيد آن را به صفر برسانيد، حتما آن جامعه سكته خواهد كرد. جامعهي ما بهدليل فضاي بسته، كشش اين گشودگي را نداشت بلكه بايد در بستر زمان اين اتفاق ميافتاد. در حاليكه چنين نشد و يكباره بهشكل شتابزده و فرصتطلبانه جامعه را دچار التهاب كردند و بعد هم كوشيدند در مدت 12 ساعت اين التهاب را خاموش كنند، طبيعي است كه آتشفشان اين جامعه دچار فوران شده و اين چنين بود كه جامعه در برابر اين رفتار توهينآميز واكنش نشان داد. ياس و نوميدي كه اين روزها برجامعهي ما حاكم است ناشي از عملكرد بيخردانه رسانه است، البته نمايش ما به مسائل امروز نميپردازد، بلكه ما از ارتفاع بسيار بلندتري به ماجراها نگاه ميكنيم و نگاه ما فراتر از مسايل روز است. پاكدل كه مدتها مديريت تئاترشهر را برعهده داشته، در بخش ديگري از اين گفتوگو دربارهي ارزيابي شرايط اجرايي تئاتر هم گفت: من معيار درستي براي اين داوري نيستم. ضمن اينكه نبايد شرايط هر دورهاي را با دورههاي ديگر مقايسه كرد. بلكه بايد هر دورهاي را با مقتضيات زمانهي خودش قياس كرد. من معتقدم در شرايط فعلي در حوزهي مديريت كارايي نخواهم داشت زيرا دراين شرايط مديريت، تعيينكننده نيست. اما در دورهاي كه ما كار ميكرديم، شرايط و بستر فعاليتهاي فرهنگي بسيار فراهم و نگاه درستي حاكم بود، اما امروزه شرايط كاملا تغيير كرده و فضا كاملا متفاوت شده است. ضمن اينكه هر دورهاي سختيها و آسانيهاي خاص خود را دارد. هنرمند كسي است كه بتواند در هر شرايطي كار خود را بكند. تمام مشكلات را به فرصت خلاقه تبديل كند. درآن دوره هم به دوستان ميگفتم مهم نيست چه كسي مدير و وزير است بلكه مهم اين است كه شما چه كاري اجرا ميكنيد و دركارنامهي شما چهچيزي ثبت ميشود. علاوه بر اين نميتوانيم منتظر شويم تا شرايط ايدهآل پيدا شود. در هيچ كجاي دنيا چنين شرايطي فراهم نميشود، شرايط ايدهآل را خود ما بهوجود ميآوريم همينكه باور كنيم هست ما يك معجزه است، كافي است.

حسين پاكدل سپس در پاسخ به پرسشي دربارهي اجراي نمايش «رقص زمين» بهصورت دوبار در روز هم يادآور شد: در چنين وضعيتي اجرا حرام ميشود. كار نمايش كاري است كه در بستر زمان اثر ميگذارد. وقتي كه زمان اجراي نمايشي را كاهش ميدهيم، از ميزان اثرگذاري آن كاستهايم اما من هيچ گلايهاي ندارم، بلكه خود را موظف ميدانم كه وظيفهام را بهدرستي انجام دهم. وظيفه من تابعيت از شرايط است حتي اگر آن قوانين مورد پذيرش من نباشد. اما وقتي وارد تشكيلاتي ميشويم بايد تابع قوانين آن باشيم مگر آنكه از اساس به اين تشكيلات وارد نشويم. مهم اين است كه روي صحنه چه بگوييم. وي در پايان اين گفتوگو با ايسنا مطرح كرد:آدم واقعبيني هستم. اگر در اين كشور جايي براي اجراي تئاتر خصوصي داشتيم قطعا در آنجا كار ميكردم، اما در حال حاضر تئاترشهر تنها مكان اجراي تئاتر است ضمن اينكه اساسا تئاتر در كشور ما دولتي است به همين دليل براي اينكه بتوانم اثري مناسب شرايط امروز اجرا كنم به تئاترشهر ميآيم و اينگونه است كه بايد تابع قوانين اينجا باشم. تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]