واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دعوت سلیمان از ملكه سبأ
پس از آن كه هدهد گزارش سفر و مشاهدات خود را به حضرت سلیمان(علیهالسلام) رساند، آن حضرت فرمود: ما درباره ی گزارش تو تأمل كرده، اظهار نظر میكنیم كه آیا راست گفتی یا نه. این نامه را به یمن میرسانی، آنگاه از آنان فاصله گرفته، به گوشهای برو تا ببینی آنها در برابر نامه چه میكنند:" قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِینَ اذْهَب بِّكِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ. 1وقتی هدهد نامه را به یمن رساند و ملكه یمن نامه را خواند، به اطرافیان و درباریانش گفت: این نامهای است از سلیمان و با نام الله شروع شده است و مضمون آن این است كه شما بر من از آن جهت كه فرستادهی خدایم فزون طلبی نكنید و در حال انقیاد(تسلیم) به سوی من حركت كنید: "الَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ كِتَابٌ كَرِیمٌ إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ .2آن بانو از نامه ی حضرت سلیمان به "كرامت" یاد كرده است و كرامت این نامه نه تنها به این است كه با مهر سلیمانی پایان یافته است و نه فقط از این لحاظ است كه صاحب این نامه، انسانی كریم و پیغمبری بزرگ است كه گذشته از داشتن سلطنتی عظیم، جن و انس و طیر و ابر و هوا نیز مسخّر او هستند، بلكه به لحاظ مضمون عالی آن است، زیرا نامهای است كه انسان را از شرك باز میدارد و به توحید فرامیخواند و نامهای كه محتوای آن درس كرامت میدهد كریم است. نكته شایان ذكر این كه در كلمهی "بسم الله الرحمن الرحیم" هم از رحمت عام خدا سخن به میان آمده است و هم از رحمت خاص وی، و این كلمه در همهی ادیان بوده است و از بهترین مظاهر اسم اعظم است. آنگاه ملكه یمن گفت: من هدایایی برای آنها میفرستم تا ببینم گروهی كه میرود چه گزارشی میآورد و سلیمان در برابر هدایا چه میكند: "وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ "3وقتی آنها هدایا را آوردند، سلیمان به هدایا چشم تكریم ندوخت و فرمود: این مال برای شما خوب است. آنچه را خدای سبحان به من داده است بهتر از چیزهایی است كه شما برای من آوردید، چون خداوند میفرماید:"قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ "4؛ مقامات معنوی بهتر از امور مادی است: "ما عندالله خیرٌ و ابقی."5ما اصلاح گریم نه اهل افساد و تخریب، و بهترین راه اصلاح این است كه حاكمان طغیان گر و سلطهگر را از طغیان گری و سلطهگری بازداریم. بنابر این سلطهگری و تخریب در سیرهی انبیا وجود ندارد، و كار آنان بر اساس حكمت است و كار حكیمانه آن است كه هر موجود در جای مناسب خود قرار گیرد و كسی نابجا عزیز نشود.شمایید كه به اینگونه هدایا مسرورید. برگرد به سوی آنان، ما تحقیقاً با سپاهی كه آنها توان مقابله با آن را ندارند، به سراغ شان خواهیم آمد و آنها را از دیارشان با خواری بیرون میرانیم: "فَلَمَّا جَاء سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِیَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَ لَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ."6 معنای این برخورد آن است كه باید به همان مضمون نامهای كه نوشتیم عمل كنید و شما دست از هر استكباری بردارید و منقاد حق گردید، زیرا انسان مشرك مستكبر بر خداست و انسان موّحد مطیع خداست. هدف ما نفی شرك و اثبات توحید است در صورت نپذیرفتن ندای توحید، با تهاجم نظامی مواجه خواهید شد. غرض آن كه حضرت سلیمان در آغاز هدایت كرد و وقتی هدایت را نپذیرفتند، ناچار شد با تهدید آنها را از شرك برحذر دارد، زیرا هیچ بیماریی همانند شرك نیست و انبیا طبیب اند و چنانچه با تقوا و پرهیز، بیماری برطرف نشد، ناچار از راه قطع عضو فاسد، درمان میكنند. انبیا آمدهاند تا مردم را از خطر شرك برهانند و به وادی امن ایمان و توحید برسانند. اگر موعظه، حكمت و جدال احسن در مردم اثر نكرد، آن جاست كه باید با شمشیر قیام كنند: "وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ ."7سلیمان(علیهالسلام) تنها وظیفهاش موعظه و ارشاد نبود، از این رو فرمود: اگر حاكمان یمن و مردم آن سرزمین ایمان نیاورند، حمله نظامی توان فرسا آغاز میشود و آنها در برابر جنود ما توان تحمل ندارند و این مطلب را با تأكید بیان كرده است، زیرا قسمت مهم تكیه ی انبیا بر امدادهای غیبی است و تنها از امكانات مادّی استفاده نمیكردند تا دیگران بگویند ما هم به این امكانات مادّی مسلح هستیم. از این رو حضرت سلیمان فرمود: ممكن نیست ملكه ی سبأ بتواند در برابر حملهی ما مقاومت كند، گرچه او دارای عرش عظیم و قدرت مادّی فراوان است، زیرا قدرت ما به قدرت لایزال خداوند متكی است و احدی توان مقابله با قدرت لایزال را ندارد؛ و ما با استمداد از آن قدرت، آنها را با خواری و حقارت از آن سرزمین بیرون میكنیم و عزت دروغین آنها را به ذلّت كه حق آنهاست تبدیل میكنیم. اما سخن ملكهی یمن و اطرافیان او این بود كه اگر سلاطین برای كشورگشایی وارد دیاری شوند مایهی فساد و ویرانی آن سرزمین خواهند شد و عزیزها را ذلیل خواهند كرد: "ان قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ یَفْعَلُونَ ."8 این سخن را سلیمان(علیهالسلام) اصلاح كرد و فرمود: ما اصلاح گریم نه اهل افساد و تخریب، و بهترین راه اصلاح این است كه حاكمان طغیان گر و سلطهگر را از طغیان گری و سلطهگری بازداریم. بنابر این سلطهگری و تخریب در سیرهی انبیا وجود ندارد، و كار آنان بر اساس حكمت است و كار حكیمانه آن است كه هر موجود در جای مناسب خود قرار گیرد و كسی نابجا عزیز نشود. آن كس كه در برابر خدای سبحان سر تعظیم فرود نمیآورد و در برابر وحی و نبوت تسلیم نمیشود، در حقیقت حقیر است و این حقارتش باید ظهور كند، چنانكه حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود: من كاری میكنم كه (مانند غذای دیگ، نپختهها، پخته شوند، پختهها بالا بیایند) آن كه بالاست پایین برود و آن كه پایین است بالا بیاید.9 برگرفته از کتاب سیره پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی .گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی. 1- سورهی نمل، آیات 27 ـ 28.2- سورهی نمل، آیات 29 ـ 31.3- سورهی نمل، آیهی 35.4- سورهی یونس، آیهی 58.5- سورهی قصص، آیهی 60.6- سورهی نمل، آیات 36 ـ 37.7- سورهی حدید، آیهی 25.8- سورهی نمل، آیهی 34.9- نهج البلاغه، خطبه 16.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 830]