واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شرح لفظ امیرالمومنین(علیه السلام)
السلام علیك یابن امیرالمؤمنین؛ سلام بر تو باد اى پسر فرمانرواى تمام اهل ایمان معنای لقبلقب اسمى است كه بعد از اسم اول وضع میشود و براى تعریف یا تشریف یا تحقیر میباشد اما از وضع لقب براى تحقیر منع شده است چنانكه خداى تعالى میفرماید: «ولا تنابزوا بالالقاب» (حجرات/ 11)؛ از همدینان خود عیبجویى نكنید و لقبهاى زشت به یكدیگر ندهید. معناى امیرالمؤمنین امیر بر وزن فعیل به معناى فرمانروا است، پس على(علیهالسلام) فرمانرواى همه مؤمنین است، یعنى مؤمنین هر زمانى، تا روز قیامت .اگر اشكال شود كه على با نبودن در دنیا چگونه ممكنست فرمانرواى همه مؤمنین عالم باشد جوابش اینست كه بنا بر نقل معالى الاخبار و علل صدوق «مردى از موسى بن جعفر(علیهماالسلام) سئوال كرد به چه علت على، امیرالمؤمنین نام نهاده شد، حضرت فرمود: لانه یمیزهم بالعلم، یعنى به جهت آن كه به اهل ایمان، علم اطعام میكنند.» پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: لو علم الناس متى سمى على امیرالمؤمنین ما انكروا افضله؛ اگر مردم میدانستند كه در چه زمانى على، امیرالمؤمنین نام نهاده شد فضیلت او را انكار نمیكردند.نیز از كتب عامه نقل شده كه پیغمبر فرمود: فى اللوح المحفوظ تحت العرش على امیرالمؤمنین. علم على علیهالسلام در مورد علم امام على(علیهالسلام) مطالبى نوشته شده كه یك از هزار هم نمیشود و تازه آن مقداری كه على(علیهالسلام) به مردم آموخته و امیر آنها شده یك میلیاردهاى علم او نبوده است زیرا مردم قابلیت و استعداد علم على را ندارند و لذا خودش به كمیل فرمود: ان هیهنا لعلما جمالو اصبت له جملة .مردى از موسى بن جعفر(علیهماالسلام) سئوال كرد به چه علت على، امیرالمؤمنین نام نهاده شد، حضرت فرمود: لانه یمیزهم بالعلم، یعنى به جهت آن كه به اهل ایمان، علم اطعام میكنند.«ابن ابى الحدید» در اول شرح نهج البلاغه میگوید: جمیع علوم به على(علیهالسلام) منتهى میشود چون «معتزله» كه اهل توحید و عدل و ارباب فكر و نظرند شاگرد واصل بن عطا هستند كه او شاگرد «ابوهاشم» و او شاگرد محمد بن حنفیه هر چه دارد از پدرش على(علیهالسلام) دارد.و اما اشعریه، نسبت تعلیم را به ابوالحسن اشعرى میرسانند و او شاگرد ابوعلى جبایى و او از تلامذه مشایخ معتزله است و گفته شد كه علم معتزله به على(علیهالسلام) میرسد.امامیه و زیدیه هم واضح است كه علمشان به حضرات ائمه(علیهمالسلام) میرسد و علم ایشان هم از على(علیهالسلام) است .و ابوحنیفه و مالك بن انس از شاگردان امام صادق(علیهالسلام) و شافعى از شاگردان محمدبن الحسن شیبانى است كه او از شاگردان ابوحنیفه و مالك بوده و آندو هم از شاگردان امام صادق(علیهالسلام) بودهاند.و احمد بن حنبل هم از شاگردان شافعى است، پس علم چهار فرقه اهل تسنن به امام صادق (علیهالسلام) منتهى میشود و علم آن حضرت هم از على(علیهالسلام) است .در صحابه كسى فقیهتر از ابن عباس نبوده و علم تفسیر قرآن را از هر راه كه دنبال كنند به ابن عباس میرسند و او هر چه دارد از حضرت على(علیهالسلام) دارد. كسى به ابن عباس گفت نسبت علم تو با پسرعمت على در چه مرتبه است؟ در جواب گفت: چنانست كه یك قطره به بحر محیط .بارى موضوع بحث، علم على امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بود كه خود به ابن عباس فرمود اگر بخواهم از معانى و حقایق سوره فاتحة الكتاب بنویسم، هفتاد هزار شتر را از آن پر بار كنم .در صحیح مسلم است كه آن حضرت فرمود:سلونى عن طرق السماء فانى اعرف بها من طرق الارض؛ از من سئوال كنید از به راههاى آسمان داناترم نسبت به راههاى زمین . لقب امیرالمؤمنین خاص حضرت على(علیهالسلام) لقب امیرالمؤمنین مخصوص حضرت على(علیهالسلام) است و كسى حق ندارد كه این نام را بر خود نهد. سیدبن طاووس در آن موضوع كتابى نوشته كه تمام اخبار آن را از عامه نقل مینماید و دویست و بیست حدیث از طرق آنها نقل میكند كه نام امیرالمؤمنین مخصوص على است و خدا این لقب را به على(علیهالسلام) مرحمت فرمود که ما چند حدیث از آن كتاب نقل میكنیم .این نكته را هم باید دانست كه این لقب شریف، مخصوص آن حضرت علی(علیهالسلام) است و به كسى دیگر جایز نیست امیرالمؤمنین گفت اگر چه سایر امامان باشند.حدیث اول: خدا این لقب را براى على(علیهالسلام) قرار داد و به حضرت آدم هم جریان را بیان فرمود: ابوالفتح كاتب اصفهانى در كتاب خصایص از ابن عباس نقل میكند كه چون حق تعالى روح را در وجود آدم دمید، آدم عطسه كرد. خدا به او الهام فرمود كه بگوید: الحمدالله رب العالمین. بعد خدا به او فرمود: یرحمك ربك چون ملائكه او را سجده كردند او به خود بالید و گفت خدایا آیا هیچ خلقى آفریدهاى كه محبوبتر از من بسوى تو باشد؟ جوابى نشنید، دوباره گفت و جوابى نشنید. برای بار سوم پرسید که خطاب رسید: بله اى آدم خلقى دارم كه نزد من از تو محبوبتر است و اگر آنها نبودند تو را نمىآفریدم. آدم گفت خدایا آنها را به من نشان ده. خداوند به ملائكه فرمان داد كه حجاب را برطرف كنید تا آدم ببیند. چون آدم نگاه كرد پنج شبه دید كه در جلوى عرشند. گفت خدایا اینها كیانند؟ خداى تعالى فرمود اى آدم این محمد پیغمبر من است و این على امیرالمؤمنین است كه پسرعم پیغمبر من و وصى او است و این فاطمه دختر پیغمبر من است و این حسن و حسین پسران على و فاطمه میباشند، آنگاه فرمود كه اى آدم اینها از اولادان تو هستند. آدم خوشحال شد و چون ترك اولى كرد گفت: یا رب اسئلك بمحمد و على و فاطمة و الحسن و الحسین لما غفرت لى و خدا به واسطه این كلمات او را آمرزید.حدیث دوم: پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به حضرت على(علیهالسلام)، امیرالمؤمنین میگفت. ابن مردویه از انس بن مالك روایت میكند كه گفت پیامبر اکرم در خانه حسبیه دختر ابوسفیان تشریف داشتند. حضرت می خواستند که وضو بگیرند، پس از وضو فرمود اول كسى كه از این در داخل شود امیرمؤمنان و سید عرب و بهترین اوصیاء است. انس میگوید من گفتم ای كاش یك مردى از انصار میآمد كه ناگاه على وارد شد تا كنار رسول خدا نشست ... .«ابن ابى الحدید» در اول شرح نهج البلاغه میگوید: جمیع علوم به على(علیهالسلام) منتهى میشود چون «معتزله» كه اهل توحید و عدل و ارباب فكر و نظرند شاگرد واصل بن عطا هستند كه او شاگرد «ابوهاشم» و او شاگرد محمد بن حنفیه هر چه دارد از پدرش على(علیهالسلام) دارد.حدیث سوم: جبرئیل هم حضرت على(علیهالسلام) را امیرالمؤمنین مینامید. ابن مردویه در كتاب مناقب خود از ابن عباس نقل مىكند كه جبرئیل به صورت دحیه كلبى بر پیغمبر نازل شده بود و سر پیغمبر را در دامن نهاده بود كه حضرت على(علیهالسلام) وارد خانه شد و حال مبارك پیغمبر را از جبرئیل كه به صورت دحیه بود سئوال نمود، دحیه در جواب گفت خوبست آنگاه گفت من تو را دوست میدارم زیرا تو امیرالمؤمنین و قائدالغرالمحجلین یعنى كِشنده بزرگان اهل ایمان بسوى هدایت و بهشت هستى .حدیث چهارم: اخطب خوارزمى كه از شاگردان زمخشرى است در كتاب مناقب خود نقل میكند از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) كه به على(علیهالسلام) فرمود: یا اباالحسن با آفتاب تكلم نما، على(علیهالسلام) فرمود: السلام علیك ایها العبد المطیع لله، آفتاب در جواب گفت: و علیك السلام یا امیرالمؤمنین و امام المتقین و قائدالغرالمحجلین . تذکر و یادآوری: این نكته را هم باید دانست كه این لقب شریف، مخصوص آن حضرت علی(علیهالسلام) است و به كسى دیگر جایز نیست امیرالمؤمنین گفت اگر چه سایر امامان باشند.پس وقتی در زیارت عاشورا با این لفظ به امام حسین(علیه السلام) سلام می دهیم یعنی می دانیم که تو پسر کدام پدر هستی. و مقامات تو و پدرت را می شناسیم.برگرفته از شرح زیارت عاشورا، اثر حضرت آیة الله حاج سیداحمد میرخانی با تصرف بسیار .گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 732]