واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ایستگاه دل های بی قرار حسین (ع)
حسینیه یعنی عطر صلوات رزمندگانی كه خسته از عملیات برمیگشتند تا با هم عهد و پیمانی ببندند كه راه دوستانی كه كفن از خون داشتند را ادامه دهند ؛ یعنی خاطره شربتها و چاییها، خندهها و شوخیهای قبل از عملیات و گریهها و مرثیه فراق دوستان همرزم در بعد از عملیات، حسینیة یعنی سرزمین هیئتی كه حسینی شدند.***عملیات بیت المقدس7 معروف شده بود به «عملیات عطش». بچههایی كه عمل كرده بودند، برگشتند به همین موقعیت. بازماندگان، از یك قدمی شهادت برگشته بودند. لبها خشك بود و زبان از تشنگی حركت نمیكرد. اما به هر كدام جرعهای آب و شربت میدادیم نمیخوردند. همه به یاد رفقایی كه تشنه جان داده بودند، فقط گریه میكردند.***بچهها به او میگفتند محمود سوسول. بچه كُلهرود و ساكن شاهینشهر بود. شب مرحله سوم عملیات كربلای 5 گوشهای از قرارگاه، نزدیك ایستگاه حسینیه، نشسته بود و گریه میكرد. ما كربلای چهار را با آن وضعیت دیده بودیم. رفقایمان پیش چشممان پرپر شده بودند. خیلیها فكر میكردند محمود ترسیده. رفتم سراغش. پرسیدم: چی شده؟ گفت: ولم كن. گفتم: محمود، بچهها میگویند تو ترسیدی. گفت: بگذار هر فكری كه میخواهند بكنند. خیلی اصرار كردم كه چرا گریه میكند. گفت: داداش محمد، من فردا شب شهید میشوم. ماندهام كه چطور به ملاقات حضرت زهرا(س) شرفیاب شوم. جدی نگرفتم. فردا كه رفتیم برای عملیات، توی پنج ضعلی معروف شلمچه، یك بار دیگر دیدمش. آمد با من دست داد و روبوسی كرد. میخواست به خط مقدم برود. گفت: محمد، بعد از بریدگی سمت راست، نزدیك اولین تانك منهدم شده بیا سراغ من.سه ـ چهار ساعت بعد، یكی از بچهها به من گفت: محمود رفت. گفتم: كجاست؟ دقیقا همان نشانیای را داد كه قبل از عملیات به من داده بود. تیر درست توی صورتش خورده بود.***38 كیلومتری جاده اهواز به خرمشهر، دست راست چشمت به ایستگاه راهآهن حسینیه میخورد كه از ایستگاههای بین راهی است. قبل از جنگ، فعال بود و محل ایست و كنترل قطارها.
جاده پاسگاه زید یكی از مسیرهای حمله عراق بود نزدیك این ایستگاه كه سهراهی مهم و استراتژیكی حسینه را شكل میدهد. این ایستگاه در عملیات بیتالمقدس از دست عراقیها خارج شد و از محورهای اصلی عملیات بود چرا كه پس از آزادسازی، حفظ و پدافند در آن منطقه برای نیروهای اسلام بسیار مهم بود. از طرفی ارتش عراق با توجه به دشت وسیع اطراف آن و راه ارتباطی خرمشهر ـ اهواز بسیار تلاش میكرد آن را بازپس بگیرد كه پس از قبول ناتوانی بازپسگیری، با آتش شدید توپخانه در این نقطه، جهنمی از آتش درست كرد.در جریان عملیات رمضان، یكی از اصلیترین محورهای هجوم به دشمن بود كه در آن، پاسگاه بسیار مهم زید از دست بعثیها آزاد شد.همزمان با عملیات خیبر، یكی از محورهایی كه در آن رزمندگان اسلام با اجرای تك فریب، باعث پیشروی نیروهای اسلام و كم شدن فشار در شرق دجله و جزایر مجنون گردیدند ، همین ایستگاه است. این ایستگاه در جریان عملیاتهای كربلای 4 و 5 و 8 و بیتالمقدس 7 هم به عنوان یكی از عقبههای مهم و فعال یگانهای خودی بود. تعداد زیادی از یگانهای عمل كننده در اطراف این ایستگاه استقرار داشتند و ایستگاه بازرسی و كنترل هم در این منطقه دایر شد كه تردد نیروها را كنترل میكرد و این پست دژبانی تا پایان جنگ دایر بود.***در هفت كیلومتری ایستگاه حسینیه، در جادة شهید شركت، بیمارستان بزرگ صحرایی امام حسین(ع) قرار دارد كه در عملیاتهای كربلای 4 و 5 بیشتر مجروحان به این بیمارستان مجهز منتقل میشدند و پس از مداوا برای ادامه درمان به پشت جبهه منتقل میشدند و همین امر این ایستگاه را بسیار حیاتی و با اهمیت كرده بود. دشمن همواره با بمباران هوایی این منطقه، بر آن بود كه امنیت را از این منطقه سلب كند و پدافندهای مستقر در اطراف این ایستگاه، كمی از فشار دشمن را كم میكرد. ***«قرارگاه عملیاتی جنوب كربلا» در هشت كیلومتری ایستگاه حسینیه قرار دارد كه روزی قرار دلهای بیقرار حسین(ع) بود.منبع :ماهنامه امتداد تنظیم برای تبیان :بخش هنر مردان خدا - سیفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]