واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اوضاع سياسي ـ اجتماعي ايران مقارن با انتخابات مجلس چهاردهم نويسنده:نيلوفر کسري با برکناري قوام السلطنه از مسند صدارت مقارن 1321 ش، شاه جوان محمدرضا پهلوي در پي يافتن نخست وزيري برآمد تا بتواند او را به عنوان پادشاهي که تا حدي قدرت و حکومت را در دست دارد بپذيرد. بديهي بود که در آن زمان پس از اشغال ايران و فروپاشي ديکتاتوري رضاشاه، رجال فرهيخته و دانشمند در پي برقراري دموکراسي بودند که ساليان سال در طول حکومت و ديکتاتوري نظامي از آنها دريغ شده بود. بدين ترتيب کليه توجهات به مجلس و انتخابات آن دوخته شد. مجلس چهاردهم اولين مجلس پس از سقوط رضاشاه و اشغال ايران توسط متفقين به حساب ميآمد و ميتوانست نقشي مؤثر در سرنوشت ايران بازي کند. بدين ترتيب محمدرضا شاه از يک سو خود را در رقابت با رجال مستقل و قدرتمند چون قوام و مصدق ميديد و از سوي ديگر از وجود رجالي چون مستوفي الممالک و فروغي محروم بود بنابراين چشم اميد به سهيلي دوخت. سهيلي ميتوانست با حالت اطاعت خود دست کم در ظاهر مقام پادشاهي را ارج نهد. بنابراين با انديشيدن تمهيداتي پس از برکناري قوام، فراکسيونهاي عدالت و ميهن براي برگرداندن سهيلي با فراکسيون اتحاد ملي که به دربار نزديک بود متحد شدند و سهيلي پس از کسب اکثريت عمدۀ مجلس با جلب رضايت نيروهاي گوناگون موفقيت خود را تقويت کرد و بار ديگر به مسند صدارت چنگ انداخت.1اولين واقعه مهم سياسي و اجتماعي که در کابينه دوم سهيلي روي داد و وضعيت او را دچار بحران نمود شيوع بيماري تيفوس در شهر تهران و شهرهاي شرقي ايران بود. تلاش بيش از حد وزارت بهداري به جايي نرسيد و عدۀ بسياري از مردم جان خود را از دست دادند. مجلس شوراي ملي دوره سيزدهم در آخرين روزهاي عمر خود قانون اعتبار پنج ميليون ريالي براي مبارزه با بيماري تيفوس را تصويب کرد تا بتواند از پيشروي بيماري جلوگيري کند.2 سهيلي به منظور بهبود اوضاع مالي اختيارات ميلسپو را افزايش داد ولي اين امر موجب کناره گيري اللهيار صالح وزير دارايي و مخالفت کسبه بازار و تجار گشت، به طوري که دست به تظاهرات زدند و مخالفت خود را اعلام نمودند. اندکي بعد استادان دانشگاهها و مهندسين نيز به علت کسري حقوق اعتصاب کردند. کلاسها تعطيل و کارهاي ساختماني متوقف گرديد،3 حتي شاه نيز به دليل کاستن بودجه ارتش در مخالفت با دولت برخاست.4 مشکلات عمده سهيلي در نوبت دوم نخست وزيري خود شامل چند دسته ميگرديد، اما نخستين و مهم ترين مشکل سهيلي برگزاري انتخابات مجلس چهاردهم بود. بديهي بود که شاه و درباريان خواستار مداخله پنهان در انتخابات بودند. سهيلي در اصول با قدرت يافتن شاه و مسلط شدن بر ارتش مخالفتي نداشت اما مراکز ديگر قدرت با اين روند موافق نبودند.5 جبهه سوم و مهمترين جبهه پيش روي سهيلي متفقين بودند و عمدهترين خواسته آنان اصلاحات بود، چرا که عمده مردم، مشکلات ناشي از جنگ را (چون فقر، قحطي، گرسنگي، تورم و بيماري) به دليل حضور متفقين ميدانستند در حالي که آنها خود اعتقاد داشتند اين امور از فساد و رشوهخواري و ضعف و بي لياقتي مسئولان ايراني نشئت ميگيرد و چون از نارضايتي عامه مردم نگران بودند و اين نارضايتي را دليل گرويدن عدهاي به عقايد چپي و کمونيستي و حزب توده ميدانستند به سهيلي فشار ميآوردند که با استخدام مستشاران خارجي در کليه شئون هر چه سريعتر به رفع نابسامانيها دست زند.6 بزرگترين مشکلي که دولت سهيلي تا زمان برگزاري انتخابات مجلس چهاردهم با آن رو به رو شد واقعه شورش عشاير فارس و بختياري به رهبري ناصرخان قشقايي بود. ناصرخان فرزند صولت الدوله قشقايي از سران ايل قشقايي بود که توسط رضاخان به قتل رسيده بود و فرزندش به حالت تبعيد در تهران به سر ميبرد. او پس از اينکه از ورود متفقين به ايران مطلع شد تهران را به سمت بختياري ترک کرد و سران ايلات و عشاير را به سوي خود خواند و آنان را با يکديگر متحد نمود. اين قبايل در اواسط تير 1322 ش عملاً بر ضد قواي مرکزي شوريدند. علت اين امر به دليل خريد گندم فارس توسط دولت و تحويل آن به متفقين بود. ناصرخان قشقايي به منظور جلوگيري از قحطي در فارس از فرستادن گندم از شيراز به تهران جلوگيري کرد و به دنبال درخواست فرستاده دولت فرمانده سرهنگ شاه بختي از حضور خود بيرون از ايل خودداري کرد و بدين ترتيب به دولت مرکزي اعلان جنگ داد. اندکي بعد افراد او در سميرم که مرکز ييلاقي ايل قشقاييها بود بر نيروهاي دولتي رجحان يافتند و پادگاني با 700 تن سرباز و فرماندهي سرهنگ حسنعلي شقاني تحت تصرف خود در آوردند. ظرف مدت کوتاهي اکثريت سربازان و درجه داران قلعه به قتل رسيدند و قلعه سميرم واقع در منطقه کوهستاني بختياري و ارتفاعات کهکيلويه به دست آنها افتاد.7 شاه سپهبد امير احمدي را مأمور رسيدگي به امور قلعه سميرم کرد و در نهايت سرلشکر جهانباني با کليه اختيارات به فارس اعزام شد و طي تماسها و گفتگوهاي متعدد با ناصرخان توانست بر اوضاع مسلط شود و توجه دولت را به خواستهاي عشاير معطوف سازد. با وجود تمامي مشکلات، دولت سهيلي در اول تير 1322 ش فرمان شروع انتخابات مجلس چهاردهم را صادر نمود. او در يک مصاحبه مطبوعاتي اعلام کرد که: «من به اين نتيجه رسيدهام که بايد انتخابات کاملاً آزاد باشد تا ملت به حق مسلم و قانوني خود برسد و مردم از حق خود استفاده کنند. دولت دو موضوع را در انتخابات مد نظر دارد: يکي برقراري آرامش و امنيت کامل، ديگري جلوگيري از دسيسه بازي اشخاص.8 در نهايت انتخابات مجلس چهاردهم پنج ماه بعد در اول آذر 1322 ش آغاز و در اسفند 1322 ش رسميت يافت، اما باز هم انتخابات از دخالت و دسيسهبازي افراد و جناحهاي مختلف محروم نماند و فقط عدهاي معدود آن هم از شهرستانهاي بزرگ و شهر تهران به طور واقعي از سوي مردم برگزيده شدند و در بقيه نواحي همان سيستم قديمي و سنتي بر نحوه انتخابات نمايندگان تأثير گذاشت. پی نوشت:1. يرواند آبراهاميان، ايران بين دو انقلاب، ص 226. 2. باقر عاقلي، روز شمار تاريخ ايران، ج1، ص 252. 3. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران، ص 536 ـ 537. 4. آبراهاميان، ص 227. 5. صادق زيبا کلام، تحولات سياسي و اجتماعي ايران بعد از شهريور، 1320، ص 141. 6. فخرالدين عظيمي، بحران دموکراسي در ايران، ص 108. 7. جعفر مهدي نيا، قتلهاي تاريخي و سياسي دوران سلطنت رضاشاه، ج2، ص 284 ـ 294. و احمد اميراحمدي: خاطرات نخستين سپهبد ايران، ص 501، 502، 503. 8. روزنامه اطلاعات، 5 ارديبهشت 1322. منبع:WWW.IICHS.ORGمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1045]