تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815475578




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نسخه اصل وقفنامه‏ي رشيدالدين فضل ‏الله


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نسخه اصل وقفنامه‏ي رشيدالدين فضل ‏الله
نسخه اصل وقفنامه‏ي رشيدالدين فضل ‏الله نويسنده: ايرج افشار آغازنقل از مجله‏ي بررسيهاي تاريخي سال پنجم شماره‏ي اول (1349) - بعدا چون اين نسخه بصورت عکسي توسط انجمن آثار ملي طبع شد (تهران، 1351) مقدمه اي ديگر به قلم استاد مجتبي مينوي و اينجانب نيز در آنجا به طبع رسيد.موقعي که يکي از جلسات مجلس علمي و تحقيقي درباره‏ي خواجه رشيدالدين فضل‏الله طبيب همداني در تبريز (آبان 1348) تشکيل شد، به اهتمام قابل تقدير منوچهر مرتضوي رئيس دانشمند دانشکده‏ي ادبيات تبريز نسخه‏ي اصيل و بي نظير وقفنامه‏ي خواجه که اغلب قسمتهاي آن به خط شخص اوست به معرض ديدار شرکت‏کنندگان قرار گرفت. به مناسبت اهميتي که اين نسخه‏ي مهم تاريخي دارد در پيشنهادهاي نهائي مجمع گنجانيده شد که يکي از دستگاههاي ملي و عمومي کشور آن را خريداري کند تا از تصرفات دائمي روزگار در امان بماند.منحصر اطلاعاتي که تا قبل از آن کنگره، از اين وقفنامه در درست بود اشارات و منقولات کمي بود که آقاي محمود عرفان در مقالهي مفيد خود به نام «بزرگترين بنياد خير در ايران» (به مناسبت آنکه همين نسخه را ديده بوده) مندرج ساخته است و آن مقاله را در «يادنامه‏ي دينشاه ايراني» Memorial Volume Dinshah Irani (چاب بمبئي 1943) به چاپ رسانيد و عين آن در جزوه‏اي که به مناسبت تشکيل مجلس مورد ذکر به عنوان «رشيدالدين فضل‏الله همداني»به چاپ رسيد (آبان 1348) تجديد طبع شد.پس از اينکه پيشنهادهاي آن مجلس علمي به مراجع فرهنگي و علمي کشور عرضه شد انجمن آثار ملي که همواره در کار خير و احياي آثار قديم مقدم است پيشنهادهاي مجمع را مورد رسيدگي قرار داد و جناب آقاي دکتر غلامحسين صديقي دانشمند گرانقدر و عضو هيأت مؤسس انجمن را مخير کرد تا هر پيشنهادي که بزرگداشت رشيدالدين را در برداشته باشد و کاري را از پيش بردارد عرضه فرمايند. ايشان به مناسبت محبتي که به بنده دارند و به مناسبت اشتغال اين بنده به امور مربوط به مجلس علمي رشيدالدين، موضوع را با من در ميان گذارند. خوشبختانه آنچه عرض شد مقبول خاطر فرهنگ خواه ايشان واقع شد. بنده عرض کرده بودم که به دست آوردن وقفنامه و چاپ آن بهترين و ارزشمندترين خدمت به رشيدالدين و بازيابي گوشه‏اي از تاريخ ايران است.پس با تأييدي که از طرف انجمن و مخصوصا تيمسار سپهبد فرج الله آق اولي نسبت به اين پيشنهاد، شد بنابر توصيه‏ي جناب آقاي دکتر صديقي، دانشمند کاردان و دلسوز آقاي محمد تقي مصطفوي عضو هيأت مؤسسش و خزانه‏دار انجمن به اتفاق آقاي کاشانيان از اعضاي محترم هيأت مديره‏ي انجمن به تبريز سفر کردند و توفيق يافتند که اين نسخه‏ي ممتاز را از خانواده‏ي سراج مير (ذکاء الدوله) دريافت کنند و به تهران بياورند. مخفي نماناد که افراد محترم اين خانواده سالهاي دراز با کوشش بسيار نگاهباني اين نسخه‏ي بي‏مانند و تاريخي را در عهده داشته و توانسته بودند که يک اثر ملي و باستاني را از پس هفت قرن در اختيار محققان تاريخ و مشتاقان آثار قديم قرار بدهند (1)پس از آمدن نسخه به تهران به درخواست انجمن آثار ملي و با مراقبتاستاد مجتبي مينوي اوراق نسخه که آشفته و درهم شده بود به کمک راده‏هائي که به خط رشيدالدين در آنها است و نيز از راه ارتباط عبارات و کلمات تا حدي به نظم نخستين خود در آمد. اما هنوز چند ورقي نامنظم مانده و اوراقيب هم مکرر و از آن نسخه‏ي ثانوي است که بعدا بايد مورد رسيدگي دقيق قرار گيرد و بجاي خود گذاشته شود.قصد انجمن بر اين است که بدوا نسخه بصورت عکسي (فاکسيميله) به قطع و وضع اصلي در سلسله‏ي انتشارات انجمن آثار ملي طبع شود و در پي آن، استاد مينوي و من بنده متصدي آن شده‏ايم که متن را بصورت سربي با فهارس مختلف به چاپ برسانيم تا استفاده از آن آسان‏تر شود.افسوس که چند ورق از نسخه، بخصوص علي الظاهر قسمت مربوط به فهرست موقوفات رشيدالدين در آذربايجان، از ميان رفته است و اميد به پيدا شدن آنها کم است.احتمالا اين اوراق بطور عمد از بين برده شده. اوراق مفقود عبارت است از ورقهاي يک تا 9 و 20 و 77 تا 79 و 82 و 84 تا 89 و 91 تا 97 و 139.در قرن اخير از روي اين نسخه، نسخه‏ي‏اي نوشته‏اند که جزء کتابخانه‏ي مرحوم محمد علي تربيت بوده و پس از وفات تربيت به اختيار کتابخانه‏ي ملي ملک (تهران) درآمده و اينک در آنجا محفوظ است. (من خيال مي‏کنم که مرحوم تربيت آن را براي خود نويسانيده بوده است).قطع نسخه‏ي وقفنامه به وضعي که موجودست 36 ضربدر 27 و قطع نوشته‏هاي داخل جدول 29 ضربدر 23 سانتي متر است. اما بحکم بريدگي که در نوشته‏ي بعضي از اوراق حاصل شده معلوم است که قطع اوراق بزرگتر بوده است. عدد اوراق موجود (اعم از نسخه‏ي اول و اوراقي چند از نسخه‏ي ثانوي (191 ورق است) 246 صفحه‏ي اصلي و136 صفحه‏ي الحاقي). اکثر اوراق مجدول به شنگرف، و عناوين نيز به شنگرف است.از اين وقفنامه، طبق مندرجات همين نسخه‏ي موجود، پنج نسخه‏ي نوشته شده بوده است. اتفاقا چند ورق از يکي از آن نسخ پنجگانه (به خط کاتب ديگر اما به همان روال نسخه‏ي اصلي و با همان کاغذ و تذهيب که در صفحه‏ي عنوان نسخه‏ي اصل ديده مي‏شود) ضميمه‏ي نسخه‏ي موجود شده است.وقفنامه بصورت کتابي مجلد است و نام آن در صفحه‏ي اول به خط ثلث و به طلا «الوقفية الرشيدية به خط الواقف في بيان شرائط امور الوقف و المصارف» است.در بعضي از مواضع نسخه، تصرفات ناروا شده است. اعم از آنکه مطالب را پاک کرده‏اند يا آنکه کلمات و عبارات را به دلخواه ابناء زمان تغيير داده‏اند.نسخه‏ي اصل توسط خود رشيدالدين مقابله شده بوده است و در ورق 104 عبارت «بلغت المقابله» به خط او وجود دارد.محتويات وقفنامهمحتويات وقفنامه بطور کلي عبارت است از:1 - تسجيلات متعدد از علما و فقها و قضات و ارباب ديوان از قبيل محمد بن عبدالسلام بن عبدالمجيد بن عبدالحميد جرفادقاني و محموء بن محمد بن يوسف فخر همداني و مسعود بن سعد بن محمد يزدي و حسن بن قاسم نيلي و قاضي مجدالدين عبدالله بن محمد قاضي تبريز و محمد بن محمد بن محمد بخاري حنفي و محمد بن عبد الله شافعي و احمد بن علي بن جعفر و محمد بن سعيد کاتب و رجب بن علي بن احمد ساباطي و محمد بن محمد کوفي هاشمي و عبدالحميد بن يوسف بن حسين حنفي و عبدالمنعم بن نوري و حسين بن محمد دامغاني و عده‏ي کثير ديگر مربوط به سالهاي 709 ببعد، و نيز گواههايي از سالهاي 785 و 850 در آن هست.مهمتر از همه گواهنامه‏اي است که خلاصه‏ي آن نقل ميشود:«مضمون اين وقفيه که منبي است از بعضي خيرات و مبرات مخدوم جهانيان، پشت و پناه اهل ايمان، رشيد الدنيا و الحق و الدين عماد الاسلام و مغيث المسلمين فضل‏الله بن ابي الخير بن العالي الطبيب الهمداني... و اکثر آن مشرف است و به خط مبارک وي و ذکر اوقاف آن در ميانه‏ي وقفيه‏ي مکتوب است به خط اين ضعيف به اذن و اجازت وي و بر هر ورقي به خط اين ضعيف نوشته است که از وقفيه است، نزد اين ضعيف واقع و لايح شد و روشن و مبين گشت جمله به اعتراف صريح و بيان فصيح و کلمات منيف و تقريرات شريف که به حضور اين ضعيف از خدمت آن مخدوم اعظم که باني و واقف اين اصول و فروع است که در وقفيه‏ي مبارک مفصل و مشروح است صادر شد و کلمه کلمه و حرف حرف استماع رفت و بر کليات و جزويات آن وقوف تمام يافت واين ضعيف بعد از تقديم وظايف شرع و تتميم مراسم سمع که تفصي از آن بر ذمت قضاة اسلام و حکام ايام و ولاة احکام واجب و لازم باشد شرعا به صحت اعتراف واقف مذکور... به صحت مضمون اين وقفيه حکم کرده آمد و همچنان به صحت مضمون جزو آخري که به خط اشرف خود نبشته و به آخر وقفيه الحاق فرموده، ناطق به ذکر آن که مصنفاتي که وي فرموده از حاصل آن اوقات استکتاب کنند بر آن وجه که به قلم اشرف فرموده است حکم کرده آمد و اعترافات فاسده و شبه غير وارده که عادت طاعنان و معاندان باشد از آن جمله دور کرده آمد به سؤالي شرعي و جمعي از امنا و عدول و ائمه‏ي فحول بر آن گواه گرفته شد، و الله الموفق. کتبه العبد الضعيف عبدالله بن عمر بن محمد التبريز (ظ: التبريزي) الحسيني (ظ: الحسيني) الحاکم بمدينة تبريز بتارخ هذه الوقفية المبارکة غرة ربيع الاول سنة تسع و سبعمائة.»2 - متن قسمت اساسي وقفنامه که حدود و شرايط و وظايف است به خط رشيدالدين و در آغاز صفحه‏اي تذهيب شده دارد حاوي نام وقفنامه با سه شمسه که در ميان اين سه شمسه عبارات ذيل به خط رشيد الدين کتابت شده است:«شرط مؤکد با فرزندان خويش نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب مي‏کنم و در مقابله‏ي حقوق پدري که در ذمت ايشان عقلا و شرعا و عرفا لازم است در عهده‏ي ايشان کرده سوگندي غلاظ و شداد ايشان را مي‏دهم، خصوصا با آنانک بر حسب شرط واقف در هر عهدي نوبت توليت و اشراف و نظر بديشان رسد و مباشر اين اشغال خير گردند در آنچ اين وقفيه را به هر ماهي يک نوبت مطالعه کنند تا بر احوال شروط آن کما ينبغي واقف شوند و در کيفيتتصرفات واقف گردند و نيز نصيحتي که ايشان را کرده‏ام ملکه گردد تا در محافظت شروط آن به اقصي الغاية بکوشند و نصايح را به دل و جان قبول کرده رعايت آن را واجب شمرند تا حق سبحانه و تعالي و جميع ملائکه و انبياء و اولياء و روح اين ضعيف بواسطه‏ي امانت و ديانت و نيکو زندگاني از ايشان راضي باشند و ايشان را نيکنامي دنيوي و ثواب آخروي مدخر گردد، ان شاء الله تعالي.»آغاز متن وقفنامهآغاز متن وقفنامه عبارت است از:«حمد و ثناء و راي اعداد حصي و شکر و سپاس فزون از حصر و احصا سزاوار حضرت عزت پروردگاري تواند بود... اما چنين مي‏گويد اضعف عبادالله تعالي و احوجهم الي رحمة ربه فضل لله بن ابي‏الخير بن عالي الهمداني المشتهر برشيد الطبيب... که چون خواست که به خط وعبارت و فکر و انديشه‏ي خود از سرايقان و اعتقاد و نيت تمام وقفيه نويسد مشتمل بر شروط مرتبه تا من بعد متوليان بدان کار کنند و ازو يادگار ماند بيشتر اسباب داعيه‏ي او بدان و بعضي از احوال آن و ايراد و اعتراض مردم بر وقف و خاصيت و فايده‏ي وقف بيان کرد وفصلي مشبع در آن باب در قلم آورد تا آن نيز ازو يادگار ماند و سبب تحريض مردم شود بر خيرات و بدان متنفع گردند و چون آن فصل اطنابي داشت مناسب نديد که آن را با اين وقفيه ضم کند. پس آن را علي حده بر بالاي اين وقفيه نهاده در يک جلد ثبت کرد تا آن را علي حده مطالعه کنند و درين موضوع اين مختصر ديباچه مي‏نويسد و گويد که چون حق جل جلاله و عم نواله... بنابرين مقدمات.... در بناي ابواب البر ربع رشيدي و ساير ابواب البر که به هر موضع بنياد کرده و املاکي که پيش از اين داشته اکثر آن بر مصالح ربع رشيدي وقف کرده و باقيات که بوده بر ساير خيرات همچون مسجد جامع رشيدي به محله‏ي شش گيله تبريز و ديگر بقاع خير که در تبريز است و ابواب البر همدان و يزد وقف کرده و جهت هر يک وقفيه‏ي شرعي مسجل نويشته و بعضي از آنچ حق تعالي بعد از اين وقفها از املاک روزي کرده هم اضافت آن آن املاک گذشته کرده و هرچ از اين جمله حصه و خاصه‏ي ربع رشيدي بوده از اوقاف قديم و حديث بتعيين و تفصيل درين وقفيه که مخصوص است به ربعد رشيدي و توابع و لواحق آن مذکور خواهد شدن ان شاء الله تعلي، و اين وقفيه معروف است بالوقفية الرشيدية بخط الواقف في بيان شرائط امور الوقف و المصارف...»تقسيم بندي مطالب وقفيه طبق فهرستي که پس از خطبه‏ي مذکور در فوق نوشته شده چنين است:باب اولدر تفصيل موقوف عليه از رقبات و اولاد و غيرهم و شروطي که بدان متعلق است.فصل اولدر تفصيل رقبات بقاع ابواب الخير ربع رشيدي.قسم اول: در اصول موقوف عليه (روضه. خانقاه. دارالضيافة. دارالشفا) قسم دوم: در توابع و مرافق (سراي متولي. سراي مشرف. سراي ناظر. حجره‏ها. حمام. حوضخانه. دوسراچه. انبارها. سقايه‏ها. دهليز. سرابستان. خزانه)فصل دومدر بيان اولاد که موقوف عليه اند (علي. جلال. ابراهيم. مجد. عبداللطيف. محمد. احمد. محمود. شهاب)باب دومدر ذکر موقوفات و تفصيل و تعيين آن و آن مشتمل است بر دو فصل:فصل اولآنچه در تاريخ سابق وقف کرده‏ام... و تفصيل آن برين وجه است: املاک بلده‏ي يزد و نواحي آن. املاک بلده‏ي همدان و شراه (؟). املاک بلده‏ي تبريز و نواحي آن صينت عن آلافات. (از اينجا ببعد صورت املاک به خط حاکم تبريز است نه شخص رشيدالدين.)فصل دوماز اين فصل جز صفحه‏ي عنوانها چيزي زياد به جا نمانده، يعني منحصرا يک ورق از صورت املاک شيراز و يک ورق از اصفهان و موصل باقي است.باب سوم(از اينجا باز به خط رشيدالدين است)در شرايط اين وقف و بيان و قسمت حاصل اوقاف بر مصارف.قسم اول: در شروط عامه.فصل اولدر تعيين متولي و مشرف و ناظر.فصل دومدر شرايط مباشران اين اعمال.فصل سومدر وظايف عمال آن از عمارات و تحصيل ارتفاعات و عقود اجارات،فصل چهارمدر بيان مرسوم اين عمال از متولي و مشرف و ناظر به حق التولية و اشراف و نظرو بيان حصه‏ي ايشان و حصه‏ي ساير اولاد.قسم دومدر شروطي که مختص است به هر يک از رقبات موقوف عليها (با خلاصه کردن عنوانها).فصل اولدر تفصيل امور مصالح مسجد صيفي...فصل دومدر بيان احوال مدرسان و معيدان و فقها و متعلمان علم تفسير و حديثفصل سومدر تفصيل و ترتيب امور دارالمصاحف و کتب الحديث در جوار مسجد شتوي روضهفصل چهارمدر تفصيل مصالح بيت التعليم و اهل آن از معلم و متعلمان...فصل پنجمدر تفصيل و تربيت و تدبير امور دارالحفاظ...فصل ششمدر تفصيل امور خانقاه و مصالح آن.فصل هفتمدر تفصيل امور دارالضيافة و توابع آن از مطبخ و بيت الحوائج...فصل هشتمدر باب کيفيت آش دادن به درويشان و مساکين از ديگي که معروف است به ديک مسکينان...فصل نهمدر تفصيل امور دارالشفاء و شرابخانه و مخزن ادويهفصل دهمدر شرايط امور بيت الکتب که در سراي متولي مبني استفصل يازدهمدر باب غلامان ترک و ساير اصناف که وقف ربع رشيدي‏اندفصل دوازدهمدر بيان شروط نان دادن مجاوران و مسافران و عمله‏ي ربع رشيدي و غيرهمفصل سيزدهمدر بيان انواع روشنائيها که در ابواب البر ربع رشيدي معين کرده‏امفصل چهاردهمدر تعيين مساکن مجاوران و ملازمان و عمله‏ي ربع رشيدي داخلا و خارجاحرف اول: مشتمل است بر مسکن مجاوران ربع رشيدي و عمله‏ي آن.دفعه‏ي اول: احوال و مسکن مجاوران....قسم اول: جماعتي که ايشان عزب و مجرد باشند...قسم دوم: جماعتي که ايشان کدخدا باشند (متولي. مشرف. ناظر. مفسر. محدث. فراش. کليددار. طبيب. شرابدار. خادم. مطبخي. خازن. بواب. کحال. مرتب. سقايان، مشعل داران.)دفعه‏ي دوم: احوال مسکن عمله‏ي ربع رشيديقسم اول: جماعتي که ايشان را مسکن در محله‏ي صالحيه باشد...قسم دوم: جماعتي که ايشان کدخدا باشند و مسکن در محله‏ي صالحيه نباشد...حرف دوم: و آن مشتمل است بر مواضعي که هر يک جهت معين شده...دفعه‏ي اول: مواضع که آن جهت جمعيت هر وقت و هر قوم معين است.قسم اول: مواضع که جهت جمعيت و هر چيز معين گشته.قسم دوم: مواضع که خالي باشد.دفعه‏ي دوم: مواضع که جهت مخزن چيزهاي متنوع و انبارها معين شده.قسم اول: مواضع جهت انواع مخازن و انبارها که داخل ربع رشيدي معين گشته.قسم دوم: مواضع جهت انواع انبارها و مصالح ربع رشيدي خارج ربع رشيدي در ربض و در شهرستان رشيدي و بازار آن معين شده...فصل پانزدهمدر بيان آنکه جهت اضافت عيدين... و ايام عاشورا... و نوروزفصل شانزدهمدر بيان شروط و امور مجاري آنها که جهت ساکنان تبريز و شهرستان رشيدي و اهل محلات داخلي و خارجي آن هر دو بقعه و حمامات تبريز.... از ميادين شهر... کاغذ خانه‏ي آنجا و گارز گاه و حمام رشيدي به محله‏ي شش گيلان وقف سبيل کرده‏ام...باب اول: آنچه جهت ساکنان شهر تبريز به محلات بيروني شرقي و محلات اندروني آن و حمامات آنجا وقف مسبل کرده‏ام...باب دوم: آنچه جهت ساکنان شهرستان رشيدي و مواضع محلات آن وقف مسبل کرده‏ام.فصل هفدهمدر بيان اجور اراملخاتمهفصلي است مشتمل بر بيان مصارف منال و محصولات اين يک نيمه که معروف است به وقف رشيدي از تمامت موقوفات.در انتها قسم اصلي وقفنامه، رشيدالدين به خط خود شرحي درباره‏ي طريق اجراي امور وقف توسط متوليان نوشته است و مي‏گويد:«... وچون پادشان سعيد مغفور غازان خان اناز الله برهانه در وقفيه‏ي ابواب البر شنب که در تبريزست شرط فرموده در آنچه هر قاضيئي که در دارالملک تبريز مولي و منصوب گردد بايد اول حکم او اين باشد که وقفيه‏ي شريفيه‏ي ابواب البر شنب را محکوم به و مسجل گرداند و بر آن اشهاد کند و نشايد که قطعا در آن اهمال نمايد يقين حاصل که تمامت قضاتي که فيما بعد به قضاي آنجا منصوب گردند تيمنا و تبرکا امتثال و انقياد اين شرط که او فرموده بر خود لازم شمرند و هيچکدام از رعايت آن دقيقه‏اي در نگذرند. بنابرين قضيه اين بنده‏ي ضعيف از خدمت آن قضات التماس مي‏نمايد تا چون اين وقف ريزه که اين ضعيف کرده و خيري است که منافعآن به عمل صلحا وت مستحقان هر عصري ميرسد ايشان نيز خود را در جريده‏ي اجر اين ثواب آرند و بر ولاي تسجيل وقفيه‏ي شريفه‏ي غازانيه اين وقفيه را مسجل فرمايند در آن حکم و بر آن اشهاد کنند. اين وصيت و نصيحت و شرط و التماس جمله برين وجه که تقديم يافت کرده شد...و ذلک اتفق تحريره في غرة ربيع الاول سنة تسع و سبع مأته هجريه. اين وقف بدين موجب که در اين وقفيه بخط خويش مبوب و مفصل نوشته‏ام کردم، به شرائطي که بر سبيل مشروح در قلم آورده‏ام و به مضمون اين وقفيه از اول تا آخر آن اقرار کردم و اعتراف آوردم و علم من به کيفيت و کميت هر يک از افراد اين موقوفات و موقوف عليه آن محيط است و برين جمله برخود گواه گرفتم. کتبه کاتب هذه الوقفية فضل‏الله ابن ابي‏الخير بن عالي المشتهر بالرشيد الطبيب الهمداني بخطه في التاريخ المذکور فيه...»3 - قسمت الحاقي است که رشيدالدين خود در متن بدان اشاره کرده و در ابتداي وقفنامه (به اصطلاح قلم خودش «در بالاي وقفيه») قرار داد مطالبي است است کلي در لزوم خيرات و مبرات و دستورهايي درباره‏ي نوشتن تأليفات او از جمله مجموعة الرشيدية.پي نوشت : 1-انجمن پس از اين که نسخه به صورت عکسي چاپ شد آن را به شهر تبريز اهدا کرد تا در کتابخانه‏ي ملي شهر بماند.معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن