تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت كننده اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844871199




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اوقاف ايران و مشکل پژوهش درباره‏ي آن


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اوقاف ايران و مشکل پژوهش درباره‏ي آن
اوقاف ايران و مشکل پژوهش درباره‏ي آن نويسنده: بيرگيت هوفمان - فرانک بحرالعلومي مشخصات مقاله‏ي حاضر اين است: Hoffmann، Birgitt، Die islamischen frommen Stifungen und Probleme ihrer Erforschung in IRAN، Forschungs Forum، Heft 2/1990/pp.117-122. در قوانين حقوقي اسلامي، يک »بنياد خيريه‏ي مذهبي« (به عربي وقف؛ جمع آن: اوقاف) بدين گونه پديد مي‏آيد، که فردي آزاد، حقيقي يا حقوقي، از بخش کاملا مشخصي از دارايي خود براي هميشه چشم‏پوشي کند و عوايد آن را به موقوفه (جمع آن: موقوفات) واگذار کند و به مصرف اهداف خيريه و مذهبي مشخصي برساند. اين اموال که براي هميشه به مالکيت خداوند درمي‏آيند و از هرگونه دخل و تصرف و اعمال تجاري مستثني شده و املاک موات محسوب مي‏شوند و از آنجا که بايد منبع درآمدي نيز باشند، معمولا شامل املاک کشاورزي يا تجاري، خانه‏ي اجاره‏اي، دکان، آسياب، حمام و غيره هستند. هدف مشخص اين عمل خير، رضاي خداوند (قربة) است که بدين طريق واقف، پاداش کار خير خود را در آخرت دريافت خواهد کرد. هر کاري مي‏تواند به عنوان وسيله‏اي براي جلب رضايت خداوند در نظر گرفته شود، هر آنچه پرستش خداوند را امکان‏پذير سازد يا مناسب اموري باشد که موجب گسترش دين و گرويدن به آن باشد و همچنين اموري که به کاهش فقر و نياز مادي بيانجامد. اموال وقفي، از سواي واقف به دست مباشري مورد اعتماد (متولي) سپرده مي‏شوند، که مسؤوليت نظارت بر اجراي صحيح شرايط وقف، اداره‏ي امور اجرايي، اداره‏ي املاک (اجاره‏ي املاک وقفي، رسيدگي به حساب‏ها، تقسيم درآمد براي امور خيريه) را برعهده دارد. يک متولي همچنين در مقابل قاضي يا ديگر مقامات قضايي مذهبي پاسخگو و مسؤول شناخته مي‏شود. در قرآن از موضوع وقف ذکري به ميان نيامده است. حقوق‏دانان کوشيده‏اند براساس احاديث موجود منشأ اوليه‏ي آن را به زمان حضرت محمد (ص) و خلفا نسبت دهند. تثبيت قوانين حقوقي مربوط به وقف به قرن دوم هجري / هشتم ميلادي باز مي‏گردد. در قرون بعد، بنيادهاي خيريه‏ي مذهبي (اوقاف)، در سراسر جهان اسلام، از مراکش تا اندونزي بسيار سريع گسترش يافت.1- در دوران متأخر هزينه‏ي بسياري از نهادهاي مذهبي و اکثر نهادهاي خيريه، از آنجا که براي شهرهاي بزرگتر جزو ملزومات بودند، از محل عايدات وقفي پرداخت مي‏شده است. ساخت، تجهيز و بهره‏برداري از مساجد، مدارس قرآني، مدارس عالي مذهبي، خانقاه‏هاي دراويش و نيز بازسازي، نگهداري و مرمت امکانات جنبي (مانند چشمه‏ها، حمام‏ها، محلهاي قضاي حاجت)، از اهداف عمده‏ي اوقاف بوده‏اند، تهيه‏ي محل اقامت براي زايران و مسافران يا براي سادات و نيز بيمارستان و دارالمساکين‏ها نيز عمدتا بر عهده‏ي اوقاف بوده است. اداره‏ي سيستم آموزشي،بدون استفاده از درآمدهاي وقفي، به هيچ وجه قابل تصور نبوده است، چرا که عوايد وقفي نه تنها صرف تهيه‏ي فضاي لازم آموزشي مي‏شده است، بلکه همچنين اغلب براي مواد آموزشي و معلمان و نيز براي هزينه‏هاي دانش‏آموزان و دانشجويان به مصرف مي‏رسيده‏اند. مکان‏هاي مذهبي مهم مانند مکه و مدينه، مقابر امامان شيعه (نجف، کربلا، کاظمين، مشهد، مزار شريف) و آرامگاه‏ها و مقابر ديگر مقامات مذهبي همواره داراي املاک وقفي وسيعي بوده‏اند. همچنين از محل درآمدهاي وقفي، بيوگان، يتيمان و ديگر افراد نيازمند سرپرستي و حمايت مي‏شده‏اند. اختصاص درآمدهاي وقفي براي هزينه‏هاي تحصيلي و ديگر نيازهاي نوادگان پيامبر - سادات - صرف‏نظر از اينکه آيا نيازمند بوده‏اند يا خير، عملي بسيار شايسته محسوب مي‏شده است. هدف اصلي[استفاده از]درآمدهاي وقفي در خارج از شهرها، خيابان‏ها، پل‏ها، حفاظت از راه‏ها به وسيله‏ي قراولان ديده‏باني، ساخت و نگهداري کاروان‏سراها و نيز تهيه و نگهداري تجهيزات آبياري براي مقاصد کشاورزي بوده است. اين بدان معناست که بخش عمده‏اي از هزينه‏هاي بناهاي عام‏المنفعه نه بر دوش مسؤولان دولتي يا اجتماعي - حتي در صورت موجوديت آنها - بلکه تا حدود زيادي بر عهده‏ي واقفان بوده است. در کنار موقوفاتي که عايدات آنها به مصارف عمومي مي‏رسند (وقف عام) نوع ديگري از وقف، يعني وقف فاميلي (موسوم به وقف خاص) وجود دارد. در مورد اخير، واقف خود با بستگانش و نيز فرزندان نسل‏هاي بعد را به عنوان استفاده کننده از درآمدهاي وقفي معين مي‏کند. فقط هنگامي که ديگر فردي از نسل‏هاي بعدي خانواده زنده نباشند، منافع حاصل از وقف براي مستمندان يا ديگر اهداف خيريه يا مذهبي مورد استفاده قرار مي‏گيرد، که البته اين امر براي اعتبار قانوني بخشيدن به يک وقف غير قابل چشم‏پوشي است. افرادي از خانواده که از عايدات وقفي بهره مي‏گيرند، لازم نيست که حتما مستمند يا فقير باشند. به نظر مي‏رسد که اين نوع استفاده‏ي شخصي با سعي در جلب رضايت خداوند در تضاد باشد. اما در اين شکل از موقوفات، بازتاب نوعي روابط خيريه ديده مي‏شود. بدان گونه که در بسياري از سوره‏هاي قرآن و سنت پيامبر بيان شده است. در اين منابع، حمايت مادي سخاوتمندانه از افراد خانواده و بستگان[(صله‏ي ارحام)]همواره توصيه شده است درست همان گونه که دادن صدقه و ديگر اعمال خير جزو اموري محسوب مي‏شوند که مؤمنان را در روز جزا از عقوبت الهي حفظ و با اين اعمال به آنها وعده‏ي پاداش خير در روز قيامت داده شده است.2-اين نکته نيز به طور قطع ر محبوبيت و رواج وقف خاص سهم مهمي داشته است که با کمک آن، دور زدن قوانين اسلامي امکان‏پذير بوده است. اين نوع وقف با برقرار کردن نوعي قواعد ارث اجباري با درآمدهاي ثابت، دخل و تصرف عدواني[از طريق قانون ارث]را به طور ظريفي محدود مي‏کند. يک وصيت‏نامه مي‏تواند به نفع کساني که شرعا ارث نمي‏برند نيز تنظيم شود و حداکثر مي‏تواند يک سم دارايي را دربر گيرد. بقيه‏ي دارايي بايد طبق قوانين ارث، بين کساني که در قرآن از آنها نام برده شده و ديگر وارثان تقسيم گردد. به اين ترتيب دارايي فرد به شدت پراکنده مي‏شود. قوانين پيچيده‏اي که سرنوشت ارثيه و عايدات آن را مشخص مي‏کند، در بعضي موارد شامل افرادي که چه بسا ارث گذارنده، ترجيحا تمايل به تأمين هزينه‏ي زندگي آنها داشته است نمي‏شود. مثلا نوه‏ي يتيم پسري فرد ميراث‏گذار، مادامي که حتي يک عموي او در قيد حيات باشد از ارث بهره‏اي نمي‏برد. 3- اما به عکس براي کساني که در يک وقف خانوادگي سهيم هستند، چنين محدوديت‏هايي از نظر وارثان يا تقسيم درآمدها وجود ندارد. واقف مي‏تواند به طور مثال عايدات وقفي را به پسرانش يا حتي فقط به يکي از آنها اختصاص دهد، بدون آنکه حق دختران خود را رعايت کند. فرد[واقف]مي‏تاند عايدات وقف را صرف نوه‏هاي يتيم خود کند، حتي هنگامي که هنوز پسران واقف زنده باشند. وي حتي مي‏تواند قوانين وقف را در مورد فرزندان و نوادگان به دنيا نيامده‏ي خود برقرار سازد. مزيت ديگر اين نوع وقف در آن است که واقف مي‏تواند افرادي را به عنوان استفاده کنندگان از درآمدهاي وقفي معين کند که طبق قانين مذهبي جزو ورثه به حساب نمي‏آيند مانند بردگان آزاد شده. نوع سومي از وقف، ترکيبي از دو صورت ياد شده‏ي قبلي است، که در اين نوع، بخشي از درآمد وقف به موقوف عليهم و بخش ديگر به صورت بي‏واسطه به اهداف اجتماعي و خيريه اختصاص مي‏يابد. در اين نوع وقف، عايدات وقفي مي‏تواند به نسبت‏هاي کاملا متفاوت تقسيم شوند (يعني در موارد افراطي، واقف بيشترين بخش درآمد را به خود و خانواده‏اش اختصاص دهد که در اين صورت براي امور خيريه فقط بخش بسيار کوچکي باقي مي‏ماند). البته بنيادهاي خيريه‏ي مذهبي عمومي (موقوفات) براي تأمين رفاه خانواده‏ي واقف نيز مناسب بوده‏اند، آن‏گونه که واقف مي‏توانسته خود، و براي زمان پس از مرگش اخلاف خود را به عنوان موقوفات تعيين کند. قاعده‏اي که اگر واقف صاحب فرزنداني بود، اجرا مي‏شد. متولي، براي انجام خدمات خوداز محل درآمدهاي وقفي حق‏التوليه دريافت مي‏کرد. ده تا پانزده درصد عوايد حاصله، نرخ معمول بود، اما درآمد متولي مي‏توانست بسيار بيش از اين باشد. واقف همچنين مي‏توانست افراد خانواده‏ي خود را از محل عايدات وقفي، به شغل‏ها و مناصب مناسبي بگمارد، مثلا در اداره‏ي امور املاک وقفي به عنوان ذي حساب مالي، ناظر، يا در صورت داشتن تخصص و دانش لازم در محل‏هاي مناسب (مثلا به عنوان پيش‏نماز يا واعظ مساجد وقفي، به عنوان مدرس در مدارس مذهبي و غيره). در شرايط وقف، همواره اين نکته در نظر گرفته مي‏شود که عوايد وقفي ابتدا مصروف هزينه‏هاي جاري براي حفظ و نگهداري رقبات وقفي و هزينه‏هاي کارمندان گردد و در مرحله‏ي بعد به مصرف ديگر امور پيش‏بيني شده برسد. به اين ترتيب امکان دارد که کليه عوايد وقفي صرف هزينه‏هاي جاري شده و براي ديگر افراد استفاده کننده از درآمدهاي وقفي، چيزي باقي نماند. براي حکمرانان و ديگر صاحب منصبان غير مذهبي (وزرا، امرا، حاکمان شهرها و...) تفويض منصب متولي و ديگر مناصب که تصدي آنها نيز در اداره‏ي امور وقف يا در نهادهاي وابسته به آن موروثي بود، دست‏آويزي مي‏شد که به وسيله‏ي آن، افرادي معين و خانواده‏ي نان را از حقوق و امتيازات خاصي برخوردار سازند. گروه‏هاي اجتماعي که طي نسل‏هاي متمادي بيشترين استفاده را از درآمدهاي وقفي داشته‏اند، عمدتا مقدسين يعني علما، فقها، سادات و شيوخ متصوفه بوده‏اند. در موارد نه چندان نادري، تمام يا بخشي از درآمدهاي اوقاف داراي مصونيت دلتي بود. دولت به نفع موقوفات از بخشي از درآمدهاي مالياتي خود صرف‏نظر مي‏کرد و سود حاصل از اين معافيت‏ها توسط متولي و طبق نظر او هزينه مي‏شد، بدون آنکه وي در مقابل نهادهاي مالي دولتي يا مقامات اجرايي حکومتي مسؤول پاسخگو باشد امري که براي يک متولي فاسد (اختلاس کننده، رشوه‏خوار)، منبع درآمدي پرمنفعت بود. با توجه به اختيارات وسيع و موروثي بودن منصبش يک متولي مي‏توانست بدون حکم قانوني، در واقع مالک رقبات وقفي باشد و در مقابل اجاره داران در واقع چنين نقشي را بازي کند.4- وقف وسيله‏اي انعطاف‏پذير در دستان واقف بود، »برگ برنده‏اي« که وي با آن اهداف مختلفي را دنبال کرده و آنها را با يکديگر مرتبط مي‏ساخت، دارايي خود را از قطعه قطعه شدن و مصادره نجات مي‏داد، آينده‏ي مالي خود و خانواده‏اش را تأمين مي‏کرد، براي دولت منبع درآمد مالياتي مي‏شد، ايمان مذهبي خود را به شکل مشخصي بيان مي‏کرد، براي خود به عنوان واقف شهرتي کسب مي‏کرد، براي آخرت خود توشه‏اي مي‏اندوخت و...، و البته همه‏ي اينها بسته به علايق خاص و ديدگاه واقف از ايمان مذهبي و سودجويي ماهيتي متفاوت داشت. تحقيقات درباره‏ي ساختار وقف در مناطق مختلف جهان اسلام، به طور متفاوتي پيشرفت کرده است. در جايي که براي مدت زمان طولاني، يک نهاد مسؤول دولتي متمرکز با عملکرد مناسب همراه با شعبات محلي کارآمد وجود داشته است، وضعيت منابع (اسناد موقوفات، فهرست موقوفات، پرونده‏هاي قضايي) اکثرا بسيار مناسب هستند و حتي پيش نيازهاي لازم براي بررسي‏هاي تحليلي را نيز عرضه مي‏دارند. مثالي در اين مورد، قلمرو حکومت عثماني است. در آنجا به فرمان سلطان سليمان در قرن شانزدهم ميلادي، فهرستي از موقوفات استانبول تهيه شد، فهرستي که به نوبه‏ي خود 2490 مورد را دربر مي‏گيرد.5-در ترکيه منابع و مصالح چنداني غني‏اند که از سال 1938، يک نشريه‏ي تخصصي (به نام Vakfilar dergisi) منتشر مي‏شود که به موضوع موقوفات و بنيادهاي خيريه‏ي مذهبي مي‏پردازد. منابع مربوط به اوقاف در زمان مملوکان و مصر دوره‏ي عثماني نيز در مقايسه مناسب هستند.6- منابع درباره‏ي ماهيت و ساختار موقوفات در ايران برعکس موارد قبل بسيار پراکنده و ناهمگون هستند، که در ادامه بدانها پرداخته مي‏شود. 7- فلات ايران در طي لشکرکشي‏ها، با خاک يکسان شدن‏ها و کشمکش‏هاي مدام سياسي - نظامي حکمرانان در معرض تغييرات سريع سياسي، بخصوص از سوي چادرنشينان صحراگرد (عمدتا ترکان، و نيز مغولان) که به صورت قبايل متحد شده بودند قرار داشت. اين پادشاهي‏ها و سلسله‏هاي حکومتي، پس از مدت نسبت کوتاهي، فروپاشيده و نابود مي‏شدند. دولت صفويان با حدود دو سده حکومت (1722-1501 ميلادي)، با فاصله‏ي زيادي از ديگر سلسله‏هاي حکومتي، طولاني‏ترين ساختار سياسي طي هزار سال گذشته در تاريخ ايران بوده است.8- در طي زمان شهرهاي مختلفي به عنوان مقر حکومتي و پايتخت انتخاب شدند. همه‏ي اين شرايط به عنوان موانع در مقابل گردآوري مداوم و بي‏وقفه، و نگهداي اسناد عمل کرده‏اند. 9-علاوه بر از بين رفتن »عادي« اسناد در جريان جنگ‏ها10- ، نابود کردن آگاهانه‏ي بايگاني‏ها نيز در طول تاريخ رخ داه است. 11- با توجه به شرايطي که ذکر شد، نمي‏توان از تلاش هماهنگ براي جمع‏آوري روشمند و متمرکز اسناد موقوفات، و از انتشار و تجزيه و تحليل آنها سخني به ميان آورد. البته همه‏ي اسنادي که باقي مانده‏اند نيز منتشر نمي‏شدند. بسياري از آنها در کتابخانه‏ها و آرشيوهايي که به سختي قابل دسترس‏اند، نگهداري مي‏شوند، مثلا در کتابخانه‏ي سلطنتي سابق 12-در کتابخانه‏هاي آستان‏هاي مقدس (مشهد و قم) و احتمالا در سازمان اوقاف. بسياري از اسناد در اختيار مالکان خصوصي است که به هر دليل، از انتشار آنها ممانعت به عمل مي‏آورند.13- گاه در نشريات تاريخ يا علوم انساني ايران به اسناد کامل يا خلاصه‏هاي تهيه شده از آنها (موسوم به وقف‏نامه)، که تعداد نسبتا قابل توجهي از آنها در دست است، برمي‏خوريم 14-همچنين گزارش‏هاي علمي دولتي يا متعلق به سازمان‏هاي مختلف که در دهه‏هاي اخير در ايران منتشر شده‏اند، در اين رابطه بسيار غني هستند. موقوفات متعدد پايتخت سابق صفويان، شهر اصفهان، در يک مجلد فهرست شده است. 15-لطف‏الله هنرفر نيز در تاريخ ابنيه‏ي اصفهان، نوشته‏هاي مربوط به موقوفات را که در نسخه‏هاي خطي و اسناد قديمي يافت شده، ذکر کرده است 16- مسيح ذبيحي و منوچهر ستوده در جلدهاي ششم و هفتم تاريخ شهرستانهاي مازندران تعداد قابل توجهي از اسناد موقوفات را ضبط کرده‏اند.17- در تاريخ شهر تبريز که توسط محمدجواد مشکور گردآوري شده و تا قرن پانزدهم ميلادي را دربر مي‏گيرد، شهري که از اواسط قرن سيزدهم ميلادي تا اواسط قرن شانزدهم ميلادي تقريبا به طور مداوم به عنوان پايتخت مورد استفاده قرار گرفته، اطلاعات زيادي درباره‏ي اوقاف اين شهر وجود دارد.18- همچنين نوشته‏ها و منابع تصحيح شده توسط ايرج افشار درباره‏ي تاريخ شهر يزد و تحقيقات محمدابراهيم باستاني پاريزي درباره‏ي کرمان نيز حاوي گزيده‏هايي از اسناد و اشاراتي در زمينه‏ي موقوفات اين شهرها هستند.19- پديد آورندگان آثار درباره‏ي تاريخ محلي هر منطقه، خود را به انتشار اسناد وقف (اسناد موقوفات، فرمان‏هاي حکمرانان و نوشتارها) محدود نکرده‏اند، بلکه همچنين اطلاعات پراکنده‏اي را که در گروه منابع ديگر در زمينه‏ي اوقاف موجود بوده‏اند را نيز گرد آورده‏اند. کتب تاريخ، سفرنامه‏ها، شرح حال‏ها و کتب جغرافيايي به تصوير کم‏رنگي که مي‏توانيم از ساختار وقف در ايران داشته باشيم، حداقل در مواردي غنا و عمق مي‏بخشند. اين آثار، بيش از همه درباره‏ي موقوفات مشهور حکمرانان منفرد و ديگر صاحب منصبان يا درباره‏ي موقوفات بارگاه‏هاي امامان شيعه و ديگر مقدسين که داراي موقوفات قابل توجهي هستند گزارش‏هايي مي‏دهند. در دفاتر اداره‏ي موقوفات يا در ضمايم آنها و نيز در مجموعه‏هاي نمونه‏ي اسناد (کتب انشا)، که براي تربيت منشيان ديوان‏هاي قضا مورد استفاده قرار مي‏گرفته‏اند، مکررا از موقوفات سخن گفته شده است، اغلب در رابطه با نمايندگان دولتي، مسائل فني مالياتي و ديگر سؤالات مربوط به اداره‏ي امور. کتب مزبور نشان‏دهنده‏ي چگونگي روابط بين مقامات دولتي و اوقاف هستند يا اينکه حداقل نشان مي‏دهند که اين روابط در شرايط مطلوب چگونه بايد مي‏بود. نمونه‏هاي نوشتاري ذکر شده در کتب انشا نه تنها مبين روند اداري مسائل وقفي هستند بلکه اطلاعاتي درباره‏ي شيوه‏ي نوشتار آنها به دست مي‏دهند. آن لمبتون، از اين آثار و نيز از نوشته‏هاي تاريخي به مقدار معتنابهي جزئيات درباره‏ي مسائل وقف استخراج کرده و سعي در مرتبط کردن آنها داشته است. 20- منابع ادبي نيز تا حدودي به مسائل وقف مي‏پردازند. اين آثار يا بخشي از آنها اغلب به اشعار مدحي و ستايش‏هاي رسمي پرداخته‏اند و در آنها شاعر، نيات خيرخواهانه‏ي واقفي را که اغلب حامي اصلي يا پشتيبان شاعر بوده‏اند مدح مي‏کند يا به ستايش عظمت موقوفات مورد بحث مي‏پردازد 21-يک مورد استثنايي، طبق اطلاعات نگارنده يک هجونامه‏ي چهارصد بيتي از قرن سيزدهم ميلادي است که در آن اوقاف به عنوان امري ناسازگار با قوانين مذهبي و اختراع قضات مطرح است... و استفاده کنندگان از عوايد اوقاف به عنوان افرادي نالايق، ناسزاوار و نکوهيده، مورد انتقاد قرار گرفته‏اند. مطمئنا در اين اشعار، برخي از جزئيات ناهنجار از مجموعه‏ي پايه‏ي اشعار هجويه‏ي سنتي وقيحانه اقتباس شده است که بايد به آنها بيشتر به چشم جزئياتي که هميشه در اين نوع اشعار ذکر مي‏شد نگريست تا به عنوان واقعيات موجود. البته در کنار آن، وجود سوء استفاه از عايدات وقفي و ديگر اعمال فريبکارانه و خلاف، و دخل و تصرف‏هاي غير قانوني نيز 22-[در اين اشعار بازتاب يافته‏اند]. تصويري که پس از در کنار هم قرار دادن اطلاعات پراکنده‏ي منابع مختلف، مانند قطعات يک کاشي معرق به دست مي‏آيد البته داراي ابهامات بسياري است. تاکنون به زحمت تصوير دقيقي از اهميت جايگاه موقوفات در زندگي سياسي، اقتصادي و معنوي دوره‏هاي مختلف به دست آمده است. حتي مثلا تخمين تقريبي نسبت رقبات وقفي به ديگر شکل‏هاي مالکيت زمين در ايران در يک دوره‏ي معين يا تعيين اينکه املاک دولتي مورد استفاده‏ي کسبه تا چند حد وقفي بوده‏اند، امکان‏پذير نبوده است. نه رابطه‏ي متقابل وقف عام و وقف خاص به طور دقيق معلوم است و نه حدود علاقه‏ي افراد در هر دوره‏ي معين به وقف دارايي و املاکشان. به نظر مي‏رسد تحقيق درباره‏ي پديده‏هاي مربوط به وقف که، در منابع به شکل قابل قبولي عرضه شده‏اند، نتايج بهتري به بار آورد. تحقيق درباره‏ي آرامگاه‏هاي مقدس که هزينه‏هاي آنها، در کنار درآمدي که از زايران به دست مي‏آمده، عمدتا از طريق موقوفات تأمين مي‏شده، از اين دست هستند. اين مکان‏هاي مقدس، با همه‏ي تأسيسات جانبي آنها (مساجد، مدارس مذهبي، محل‏هاي بيتوته براي زايران يا سادات)، طي قرون متمادي برپا باقي مانده‏اند. همچنين مناصب متولي، در دوره‏هاي طولاني در يک فاميل به صورت موروثي باقي مانده‏اند. به اين ترتيب مي‏توان تغييرات به وجود آمده در طي زمان را مشاهده و بررسي کرد. يک کار تحقيقي بسيار جالب و آموزنده درباره‏ي تاريخ يک چنين مکان مقدسي و موقوفات آن را روبرت د. مک چسني 23-، در پايان‏نامه‏ي دکتراي خود درباره‏ي حرم[حضرت]علي (ع) در مزار شريف انجام داده است، اين مکان در نزديکي شهر قديمي بلخ در ترکستان - افغاني امروزه واقع شده است. اولين گزارشات درباره‏ي انتقال پيکر[حضرت]علي (ع) از نجف در جنوب بغداد به شمال افغانستان، مربوط به قرن دوزادهم ميلادي است. ولي پس از مطرح شدن دوباره‏ي آن در قرن 15 ميلادي، اين محل به يکي از مراکز مهم زيارتي تبديل شد، حاکم تيموري هرات، حسين بايقري، موقوفات متعددي را به مزار شريف اختصاص داد. نام مزار شريف در دوره‏هاي بعدي ابتدا به آباديي که در اين محل به وجود آمد اطلاق شد و اين محل به سرعت به يکي از مهم‏ترين مناطق آن محدوده شد. بعدها کل منطقه، مزار شريف ناميده شد 24- اثر مک چسني با جزئيات دقيق نشان مي‏دهد چگونه تاريخ پانصد ساله‏ي اين محل مقدس و سيستم اداري آن با پيشرفت‏هاي سياسي - اقتصادي و اجتماعي در کل آن منطقه، در ارتباط تنگاتنگ بوده است. از جمله مسائلي که مورد بررسي قرار گرفته است بايد به تحولات به وجود آمده در رابطه با حفظ استقلال اداره‏ي امور اين مکان مذهبي از ديوان‏هاي دولتي و حکومتي از نقطه‏نظر روابط سياسي متغير، (و نيز سياست فردي) متوليان و ديگراداره کنندگان امور اوقاف و تغييرات و جابه‏جايي‏ها در روابط مالکيت که خود را در گسترش يا کاهش رقبات وقفي نشان مي‏دهد 25- اشاره کرد. حسين مدرسي طباطبايي برخي از تحقيقات خود را به تاريخ مجموعه‏ي موقوفات قم، مکاني که[حضرت]فاطمه‏ي[معصومه]، خواهر امام هشتم شيعيان دوازده امامي،[حضرت]علي بن موسي‏الرضا (ع) به خاک سپره شده، اختصاص داده است. حتي اگر بسياري از اسناد مربوطه بويژه در مالکيت خصوصي خاندان‏هاي قديمي هستند هنوز منتشر نشده باشند، با اين همه وي اسناد بسياري، که در بين آنها تعداد زيادي فرمان‏هاي حکمرانان نيز وجود دارد، منتشر کرده است. اين تحقيقات که همراه با تصحيح متن اسناد به بازسازي تاريخ شهر قم پرداخته‏اند، به شکل مؤثر اعتلاي شهر قم و تبديل دومين شهر مذهبي با اهميت ايران است - نشان مي‏دهند 26- در اين فاصله همچنين اسنادي مربوط به ديگر مراکز مذهبي مانند آرامگاه شيخ صفي، جد پادشاهان سلسله‏ي صفوي در اردبيل يا آرامگاه شاه عبدالعظيم در ري در نزديکي تهران منتشر شده‏اند که اطلاعاتي درباره‏ي نحوه‏ي اداره‏ي اوقاف و روابط مالي و دارايي آنها به دست مي‏دهند. علاقه‏ي شديد اکثر سلاطين و حکمرانان، از ايلخانان مسلمان شده (از زمان غازان خان؛ حک: 1304-1295 م) تا زمان قاجاريه (1925-1797 م) به حمايت از مکان‏هاي مقدس، نمود خود را در سفرهاي زيارتي به آرامگاه‏ها، کمک‏هاي نقدي، سخاوتمندانه، تأييد حقوق قانوني مکان‏هاي مذهبي، بخشش‏هاي مالياتي و ايجاد موقوفات جديد نشان مي‏دهد. همه‏ي اينها، نه تنها اعمال منفرد خيريه و مذهبي بوده‏اند بلکه حرکاتي نمادين با نمودهاي ظاهري حساب شده نيز محسوب مي‏شوند. بين قم، مشهد و شاه از زمان به قدرت رسيدن صفويان (1501 م)، رابطه‏اي تنگاتنگ وجود داشت، نکته‏اي که باعث به رسميت شناخته شدن شيعه‏ي دوازده امامي به عنوان مذهب رسمي کشور شد. سفرهاي زيارتي به مکان‏هاي مقدس و موقوفات آنها واقع در بقاع متبرکه‏ي امامان شيعه، موقعيت‏هاي خوبي بودند تا اعتقاد به مذهب جديد و طرفداري از آن را به شکلي شديدا چشمگير و جالب توجه استحکام بخشند. مک چسني موقوفات معروف شاه عباس را از نقطه‏نظر اهداف واقعي سياسي و اعتقادي وي بررسي کرده و بسته به اينکه مثلا مسجد شاه وي در اصفهان يا آرامگاه جدش شيخ صفي در اردبيل يا مکان‏هاي مقدس در اردبيل مورد حمايت و پشتيباني قرار گرفته باشند، به نتايج کاملا متفاوتي دست يافته است خاندان صفوي نه تنها اموال فراواني را وقف مشهد کرده‏اند، بلکه آنان همچنين در آن مکان به خاک سپرده شده‏اند. به اين ترتيب آنا رسومي را زير پا گذاشته‏اند که قرن‏ها قبل به وجود آمده بود و در نمونه‏ي تبريز مي‏توان آن را مشاهده کرد. تبريز به عنوان پايتخت سلسله‏هاي متعدد (ايلخانان، قراقوينلوها، آق‏قوينلوها، و صفويان تا نيمه‏ي قرن شانزدهم ميلادي) محل پرهياهو و باشکوه موقوفاتي بود که رقبات آنها، حتي تا حدودي در کل شهر پراکنده بودند. نقطه‏ي اوج همه‏ي اين مجموعه‏هاي موقوفات - مانند همه‏ي مکان‏هاي مذهبي - آرامگاهي بود که نه فردي مذهبي و مقدس، بلکه يکي از قدرت‏هاي دنيوي در آن به خاک سپرده شده بود. ايلخان غازان (سلطنت 1304-1295 م)، اولين حکمران مغول بود که به اسلام گرويد و رسم مغولي به خاک سپرده شدن در محلي مجهول را، زير پا گذاشت، به جاي آن سنت مغولي، وي مجموعه‏ي موقوفاتي را، که براي آن زمان رقبات، يک مسجد جامع، 2 مدرسه‏ي مذهبي، يک بيمارستان، يک رصدخانه، يک کتابخانه، يک آب‏انبار، حمام‏ها و محلي براي وقف اقامت سادات 27- را نيز دربر مي‏گرفت. وقف‏نامه‏ي اصلي اين موقوفات در دست نيست اما رشيدالدين فضل‏الله وزير در کتاب تاريخي که به فرمان غازان خان تهيه کرده، نه تنها به طور کامل و دقيق فهرست جزئيات همه‏ي موقوفات از نظر ايلخان را عنوان کرده است. دو چيز الهام‏بخش وي در پديد آوردن اين مجموعه بوده است: آرامگاه تاريخي حکمران سلجوقي، سلطان سنجر در مرو و شهرهاي مقدس مختلف به خصوص آرامگاه‏هاي مقدس شيعه در مشهد و نجف. غازان گفته بود که هر کس در چنين آرامگاه‏هايي به خاک سپرده شود، از مردگان نخواهد بود بلکه زنده‏تر از برخي از زندگان خواهد زيست. اگرچه خود ايلخان از افراد مقدس مذهبي نبود، اما تمايل داشت تا آنجا که مقدور بود از مقدسين پيروي کند.28- غازان هدف خود را با پشتکاري عظيم دنبال کرد و برنامه‏هايش را به کار گماردن هزاران کارگر به پيش برد. هنگامي که داربست ساختماني گنبد بزرگ فروريخت و تعداد زيادي از کارگران و حيوانات بارکش را در زير خود مدفون ساخت، غازان ديگر زنده نبود، بلکه در محلي که قبلا در نظر گرفته بود، به خاک سپرده شده بود. اينکه آرامگاه وي از اين واقعه‏ي ناگوار کاملا در امان ماند، به سرعت به عنوان يک معجزه تعبير شد،چيزي که فقط مقدسين مذهبي قادر به انجام آن بودند. 29- وي براي رفاه حال زايراني که در آن زمان قصد زيارت مقبره‏ي او را داشتند عايداتي از موقوفات را براي بيتوته و ديگر هزينه‏هاي آنها اختصاص داد 30-اآن گونه که سفرنامه‏هايي از دوره‏هاي بعدي نشان مي‏دهند، آرامگاه وي بدون زاير نمانده است و اين زايران تحت تأثير عظمت و شکوه بنا قرار گرفته بودند. به اين ترتيب غازان به اهداف خود، که قسمت اعظم آن به خاک سپرده شدن در يک بناي مهم و کسب شهرت و جاودانگي بود رسيد 31- مسافران بعدي از تخريب دايمي و رو به تزايد بناها حکايت مي‏کنند که البته به عنوان يک بناي مخروبه هنوز هم در آن زمان با شکوه و جلال به نظر مي‏رسيده است. بالاخره در قرن هفدهم ميلادي، بقاياي اين بناها براي هميشه تخريب مي‏شود. 32- حکمرانان بعدي سعي کردند که از غازان پيروي کنند و حتي سعي بر اين داشتند که از او فراتر روند، همان‏گونه که وي در زمان خود تلاش کرد تا[با ساخت بناهاي معظم‏تر]بناي آرامگاه سلطان سنجر را از جلوه بياندازد و آن را به دست فراموشي بسپار. رشيدالدين فضل‏الله، وزير و متولي موقوفات وي، اولين مقلد او بود. 33- وي در تبريز مجموعه‏ي موقوفاتي را به وجود آورد که به بزرگي يک محله‏ي شهر بود. اسناد موقوفات که بر روي 191 صفحه‏ي بزرگ نوشته شده و مربط به سال 1309 م هستند- به خط خود او - تاکنون باقي مانده‏اند و نگارنده در حال تحقيق بر روي آنهاست. 34- از »ربع رشيدي«، آن گونه که مجموعه‏ي موقوفات به نام واقف آن ناميده مي‏شده است، امروزه تقريبا هيچ چيز باقي نمانده است.35-از وجوه تشابه غازان و وزيرش اين است که آنها هر دو، در سنين بالا به اسلام گرويده‏اند. موقوفات عظيم هر دو، وسيله‏ي مناسبي بوده است که ايمان مذهبي و علاقه‏ي آنها را به اسلام نشان دهد. مجمعه‏ي موقوفاتي با همان عظمت، در طي قرن پانزدهم ميلادي در تبريز توسط جهان شاه قراقوينلو و نيز توسط دشمن و جانشين او اوزون حسن آق‏قوينلو به وجود آمد. نام اين موقوفات از بخش‏هايي از نام واقفان آنها گرفته شده است: مظفريه (به نام ابومظفر - جهان شاه) و نصريه (به نام ابونصر - اوزون حسن). امروزه از مظفريه يک سند وقف غني و جالب توجه باقي مانده است. از مجموعه‏ي بناها در حال حاضر فقط بقاياي مخروبه‏ي مسجد کبود جهان شاه باقي است. در اين مکان ما با مجموعه‏اي از بناهاي وقفي قابل مقايسه با يکديگر سر و کار داريم که همه در محدوده‏ي آرامگاه وقف کننده به صورت يک مجموعه در آمده‏اند و همه آشکارا شبيه آرامگاه‏هاي مذهبي ساخته شده‏اند البته بدون آنکه پايداري موقوفات آرامگاه‏هاي مذهبي در طي زمان، در مورد آنها نيز صدق کند. پي نوشت ها: 1- درباره‏ي مقدماتي از اصول حقوقي، آغاز و گسترش تاريخي ساختار وقف به اين منابع مراجعه شود: Krcsmarik Johann Das Wakfrecht vom Standpunkte des Sariat-rechts hach der hanefitischen Schule Ein Beitrag zum studium des islamitischen Rechtes Zeitschrift der Deutschen Morgenlandischen Gesellschaft 45. 1891، pp. 511-576; Heffening، J.، Wakf Enzyklopaedia des Islam Leiden-Leipzig، 1913، 1927-36، s.v.; Koprulu Fuad، LInstitution de Vakf et limportance historique de documents de Vakf، Vakflar Dergisi، l. 1938، partie Francaise pp. 3-9; Koprulu Fuad، LInstitution de Vakouf Sa nature juristique et Son evolution historique Vakflar Dergisi، 2. 1942، Partie Francaise pp. 3-48; Schacht Joseph Early Doctrins on Waqf Fuad Koprulu Armagani / Melanges Fuad Koprulu Istanbul 1953; CAHEN، Claude Reflexions surle waqfancien Studia Islamica 14، 1961، pp. 37-56. 2-نگاه کنيد به سوره‏ي 2 آيات 38، 771، 081، 512، 162f و 273، سوره‏ي 4 آيات 8 و 36، سوره‏ي 16 آيه‏ي 90، سوره‏ي 17 آيه‏ي 22، سوره‏ي 24 آيه‏ي 22، سوره‏ي 30 آيه‏ي 38، سوره‏ي 42 آيه‏ي 23، و سوره‏ي 70 آيه‏ي 42f. براي توضيح بيشتر درباره‏ي امور خيريه نگاه کنيد به: Stillman، A.، Charity and Social Service in Medeval Islam Societas 5. 1975، pp. 105-115. 3-يک توصيف دقيق از قوانين اسلامي ارث در اين منبع وجود دارد: Coulson، N.J.، Succession in the Muslim Family Cambridage 1971 4-نگاه کنيد به: petrushevsky I. P.، The Socio Economic Condition of Iran under the Ilkhans The Cambridge History of Iran Bd. 5، Cambridge ua 1968، p 517; Fragner BertG.، Social and Internal Economic Affairs The Cambridge History of Iran Bd. 6، Cambridge ua 1986، pp. 518-521. 5- Istanbul Vakiflari tahrir defteri 953 (1546) tarihli edd Omer Lutfi Barkan und Ekrem Hakki Ayverdi Istanbul 1970; Barkan Omer Lutfi، Daftar-i Khakani Encyclopaedia of Islam 2 s.v 6- رک: Crecelius Daniel The Organization of Waqf Documents in Cairo International Journal of Middle East Studies، 2. 1971، pp. 266-277. 7- اطلاعاتي درباره اوقاف ايران در اين منابع وجود دارد: Lambton Ann K. S.، Landlord and Peasant in persia London 1953; Petrushevsky، I. P.، The SocioEconomic Condition of Iran under The Ilkhans The Cambridge History of Iran، Bd. 5، Cambridge ua. 1968، pp. 483-537; Fragner Bert G. Social and Internal Economic Affairs The Cambridge History of Iran Bd. 5، cambridge pp. 519-520. به خصوص u.a. 1968، pp.419-567،@ 8-رک: Morgan، David، Medieval Persia 1040-1797، London New York. 1988; Roemer Hans Robert Persien auf dem Weg in die Neuzeit Iranische Geschichte 1350-1750. Beirut 1989 The Cambridge History of Iran Bdd 4،5،6; Fragner Bert.، G. Historische Wurzeln neuzeitlicher iranischer Identitat zur Geschichte des politischen Begriffs Iran im spaten Mittelalter und in der Neuzeit Studia Semitica necnon iranica Rudolpho Macuch Septuagenario ab amicis et discipulis dedicata edd. M. Macuch، Ch. MullerKessler، B. Fragner Wiesbaden، 1989، pp. 79-100 9-اين نکته مثلا در تعداد نسبتا ناچيز اسناد حکمرانان که باقي مانده و منتشر شده نمود مي‏يابد. براي دوره‏ي زماني از حدود 1200 تا 1848 ميلادي فقط 868 سند باقي مانده‏اند. نگاه کنيد به: Fragner Bert، G. Repertorium Persischer Herrscherurkunden Publizierte Originalurkunden bis 1848 Freiburg 1980; Afshar Iraj Neuere Archivstudien in Iran Ubersicht und Bibliogra phie Die islamische welt zwischen Mittelalter und Neuzeit Festschrift fur Hans Robert Roemer zum 65. Festschrift fur Hans Roberter Roemerzum 65. Geburtstag، edd. peter Bachmann und Ulrich haarmann Beirut 1979 =Beiruter Texte und Studien، 22، pp. 20-34 10-در فتح شهر اصفهان، پايتخت صفويان توسط افغانان در سال 1722، فهرست‏هايي که در آنها اسناد وقفي درج شده بود طعمه‏ي آتش شدند. نگاه کنيد به: Lambton Ann K.S. Landlord and peasant in persia London 1953، p. 132 11-در زمان حکومت محمود افغان (1725-1722 ميلادي) به اسناد مالياتي موجود در ديوانها به زاينده‏رود که در وسط اصفهان جاري است ريخته مي‏شد. نادرشاه، کليه‏ي موقوفات را به نفع خويش مصارده کرد. به اين ترتيب فهرست‏هاي اوقاف قديمي ديگر اعتبار نداشتند. نگاه کنيد به: Lambton AnnKS The Tribal Resurgence and The Decline of Bureaucracy in the Eighteenth century Studies in Eighteenth Century Islamic History edd Thomas Naff and Roger Owen Carbondale Edwardsville 1977، p. 111 f. sowie 127. يکي از حکام قاجاري اصفهان در آغاز قرن 19 ميلادي مقدار زيادي از مواد و اسناد آرشيوي را براي برافروختن يک آتش بازي مصرف کرده است. نگاه کنيد به: Hoffmann Birgitt persische Geschichte 1694-1832 erlebt erinnert und erfunden Dus Rustam attawarih in deutscher Bearbeitung Berlin، 1985، p. 43. f. 12-در اينجا مثلا سند اوقاف حکمران ترکمن، جهان شاه قراقوينلو (متوفاي 1467 م) در 363 صفحه‏ي ضخيم به وزن 6 کيلوگرم با تزينات باشکوه در مسجد کبود تبريز که به دستور او ساخته شده، نگهداري مي‏شد، اين سند تاکنون فقط نقل قول‏هايي شده است. نگاه کنيد به: مشکور، محمدجواد، »تاريخ تبريز تا پايان قرن نهم هجري«، تبريز 1353 ه ش، ص 677-653، 13- مقايسه کنيد با اطلاعات داده شده توسط حسين مدرسي طباطبايي درباره‏ي موقوفات متعلق به بقعه‏ي مقدس حضرت فاطمه (س) در قم، تربت پاکان، 2 جلد، قم 1355 ه ش، در اينجا به جلد اول، زيرنويس ص 126. 14- در مجله‏ي فرهنگ ايران زمين تاکنون تعداد زيادي اسناد وقف به چاپ رسيده است مثلا:»جامع الخيرات«، به تصحيح محمدتقي دانش پژوه و ايرج افشار، فرهنگ ايران زمين، ش 1340، 9 ه ش، صص 277-68؛ »کتابچه‏ي موقوفات يزد«، به تصحيح ايرج افشار، فرهنگ ايران زمين، ش 10 (1341 ه ش) و نيز در شماره‏هاي سال‏هاي 19، 11، 5، 4. محمدتقي دانش‏پژوه تعداد زيادي وقف‏نامه در مجله‏ي معارف اسلامي (شماره‏هاي 13، 10، 8، 4، 1) و نامه‏ي آستان قدس (سال‏هاي 8 و 9) منتشر کرده است. در اينجا براي احتراز از طولاني شدن مطلب فقط تعداد کمي از آنها ذکر شده‏اند. با استفاده از کتاب‏نامه‏ها مي‏توان تا حدودي ديد کاملي در اين باره دست آورد. مثلا فهرست مقالات فارسي، به کوشش ايرج افشار، ج 1 و 2، تهران 1340 ه ش، ج 3، تهران 1358 ه ش و نيز، Iranica Abstracta Tehran 1978 ff 15-سپنتا، عبدالحسين، تاريخچه اوقاف اصفهان، اصفهان 1346 ه ش 16-گنجينه‏ي آثار تاريخي اصفهان، اصفهان 1344 ه ش 17-از آستارا تا استرآباد، تهران، 1354 ه ش، ج 6، صص 421-259 و ج 7، صص 562-487 18- تاريخ تبريز تا پايان قرن نهم هجري، تهران، 1352 ه ش 19- افشار، ايرج، يادگارهاي يزد، 2 جلد، تهران، ج 1348، 1 ه ش، ج 1354، 2 ه ش؛ جعفري، جعفر بن محمد بن حسن، تاريخ يزد، تهران 1344 ه ش؛ الکاتب، احمد بن حسين بن علي، تاريخ جديد يزد، تهران 1345 ه ش؛ الکاتب، احمد بن حسين بن علي، تاريخ جديد يزد، تهران 1345 ه ش؛ مفيد، محمد، جامع مفيدي، تهران 1342 ه ش؛ باستاني پاريزي، محمد ابراهيم، گنج‏علي خان، تهران 1362 ه ش؛ تاريخ شاهي قراختاييان، تهران، 1355 ه ش. 20- Landed preperty and its Administraton idrarat and auqaf Continuity and Change in Medieval Persia Albany 1988 Columbia Lectures on Iranian Studies، 2; Awqafin Persia: 7th / 13th to 8th / 14th Centuries (زير چاپ). 21-نگاه کنيد به اشعار شمس‏الدين کاشاني درباره‏ي موقوفات ايلخان غازان در تبريز، که در آنها حتي به تاريخ بنا نيز مي‏پردازد و اشعار، اوحدي مراغه‏اي و کمال خجندي درباره‏ي »ربع رشيدي« در همان جا؛ مشکور، محمدجواد، همان، صص 478-476 و 562-561 22-اين اشعار متعلق به مثنوي »پوري بهاجامي« شاعر هستند. تصحيح، ترجمه و تفسير از بيرگيت هوفمان نگاه کنيد به: Hoffmann، Birgit Von falschen Asketen und unfrommen stiftrungen Proceedings of the first European Conference Conference of Iranian Studies Turin 1987 (زير چاپ) 23- Robert D Mc Chesney 24-آرامگاه هشتمين امام شيعيان دوازده امامي،[حضرت]علي[بن موسي]الرضا (ع) نيز سرنوشت مشابهي دارد. مشهد در خراسان در شمال شرقي ايران، در نزديکي توس، به سرعت مهم‏تر از توس شد (مشهد يا در واقع مشهد توس به معناي محل شهادت، در نزديکي توس است)، و با حمايت و پشتيباني سلاطين صفوي (حک: 1722-1501) و نادرشاه (متوفاي 1447 م) به يکي از بزرگترين مراکز مذهبي و زيارتي در ايران مبدل شد 25- Waqf at Balkh، Unpublished phD dissertion Princetona 1973. همچنين يک سخنراني منتشر نشده در اين باره از همان نويسنده وجود دارد تحت عنوان: Waqf and The Economy and Administration of The Shrine Ali b. Abi Talib at Mszari sharif in the Late 19th Century، 26-تربت پاکان، 2 جلد، قم 1357 ه ش؛ »فرمان‏هاي امراي ترکمان در تفويض توليت آستانه‏ي قم«، فرهنگ ايران زمين، ش 1352، 19 ه ش، صص 135-118 27-Waqf and public Policy: The Waqfs of Shah Abbas 1011-1023/ 1602-1614، Asian and African Studies 15، 1981 pp. 165-190 28- Geschichte Gazan Han aus dem Tarih-i-mubaraki Gazani des Rasid al-Din Fadlallah b Imad al-Daula AbulHair ed Karl Jahn Londonde 1940، pp. 207-217 ed. Bahman Karimi Teheran 1367s/pp. 997-1000. 29-مشکور، محمدجواد، همان، ص 472 و 475. 30-مشکور، محمدجواد، همان، ص 479 31-ابن‏بطوطه از آرامگاه غازان در 1326 ميلادي ديدن کرده است. حمدالله مستوفي اين بنا را منحصر به فرد براي کل ايران دانسته است. اوليا چلبي اين بنا را با گالاتا مقايسه مي‏کند، براي غازان دعا مي‏کند و از خرابي‏هاي اين بنا که در زلزله به وجود آمده اظهار نارضايتي مي‏کند. وي همچنين گزارش مي‏دهد که آرامگاه مورد احترام فراوان است و زايران زيادي دارد. در اين باره نگاه کنيد به: مشکور، همان، صص 489-487 32-مشکور، همان، صص 491-489. 33-درباره‏ي شرح حال او نگاه کنيد به: Van Ess josef Der Wesir und Seine Gelehrten Wiesbaden 1981 Abhandlungen fur die kunde des Morgenlandes 45، pp. 1-11 34-فضل‏الله، رشيدالدين، »وقفيه‏ي ربع رشيدي«، به تصحيح ايرج افشار و مجتبي مينوي[عکس نسخه‏ي خطي به خط واقف]، تهران 1350؛ وقف‏نامه‏ي ربع رشيدي، به تصحيح ايرج فشار و مجتبي مينوي تهران 1356؛ براي شرح و متن اسناد نگاه کنيد به: Fragner Bert G.، Zu einem Autograph des mongolenwesirs Rasid ad-Din Fazlallah der stiftungsurkunde fur das Tabrizer Gelehrtenviertel Rab-i Rashidi Festgabe deutscher Iranisten zur 2500- Jahrfeier Iran Stuttgart 1971 35- Blair sheila S.، Ilkhanid Architectur and Society An Analysis of the Endowment Deed of the Rab-i Rashidi Iran 221984، pp. 67-90 منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2242]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن