محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846015043
وقفنامه موقوفات سيد حسن واقف
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقفنامه موقوفات سيد حسن واقف نويسنده: رضا استادي مقدمه بيش از يک سال است که در فرصتهاي مختلف به تأليف و تنظيم شرح حال گستردهاي براي آيتاللّه العظمي حاج شيخ محمدعلي اراکي، رحمةاللّه عليه، اشتغال دارم. چون يکي از بخشهاي سيگانه اين کتاب درباره پدر و مادر آن بزرگوار است، بايد درباره ايشان تحقيقي به عمل ميآمد و اطلاعاتي گردآوري ميشد.آيتاللّه العظمي اراکي به مناسبتهايي گفته بودند که مادر من از اولاد سيدحسن واقف است که قبر او در نطنز مزاري است داراي گنبد و بارگاه، و مورد توجه مردم آن سامان. شجرهنامه اين مادر تا سيدحسن واقف و از سيدحسن واقف تا امام سجاد، عليهالسلام، به خط آيتاللّه العظمي اراکي موجود است.لازم بود براي کسب اطلاع بيشتر به نطنز سفر کنيم تا هم از نزديک آن مزار را زيارت کرده، هم از مطلعين آنجا پرس و جو نماييم و به آگاهيهاي خود بيفزاييم. توفيق اين سفر چند ماه پيش حاصل شد و «رهآورد سفر» چهار چيز بود:1. کتابي به نام ميراث فرهنگي نطنز شامل آثار تاريخي، آداب و سنتها و تاريخ نطنز که امام جمعه محترم اين شهر به ما هديه کرد و بسيار جالب مينمود. اين کتاب نتيجه سالها کوشش و مطالعه دانشمند محترم حضرت آقاي سيدحسين اعظم واقفي از نوادگان همان سيدحسن واقف است که از نظر نظم، ترتيب، گردآوري مطالب لازم، ارائه مدارک و جهات ديگر قابل ستايش است. (البته اين کتاب هفت جلد است و اين جانب فقط جلد اول آن را ديدهام)لازم ميدانم همينجا از سازمان ميراث فرهنگي و نيز از وزارت ارشاد بخواهم که زمينه چاپ شش مجلّد ديگر اين کتاب را فراهم سازند تا از اين راه از کوشش چند ساله يک مؤلف و محقق قدرداني شده باشد.2. با مؤلف گرامي کتاب که در تهران ساکن هستند از نطنز تماس گرفتم و از ايشان درخواست کردم که مقالهاي در شرح حال سيدحسن واقف براي درج در کتاب شرح حال آيتاللّه العظمي اراکي(ره) بنويسند. شکر حضرت حق، مقاله نوشته شد و برايم ارسال داشتند.3. تصاوير و عکسهايي از مزار سيدحسن واقف و برخي آثار ديگر او فراهم گرديد.4.نسخه خطي وقفنامه سيدحسن واقف متعلق به سنه 857 هـ.ق که در اداره اوقاف نطنز نگهداري ميشود براي مدتي به رسم امانت گرفته شد که اينک منتشر ميگردد و اميد است از جهاتي سودمند باشد.از سيدحسن واقف شش اثر باستاني و ارزنده به يادگار مانده است:1. خانقاه حسينيه که در حقيقت مدرسه علوم ديني بوده نه خانقاه اصطلاحي درويشان. از اين خانقاه فقط «سردر» آن باقي مانـده و ديگـر قسمتها از بيـن رفتـه است؛2. حمامي که فعلاً به صورت متروکه درآمده است و نهادهايي که مسؤوليت نگهداري اين قبيل آثار را دارند بايد به فکر آن باشند؛3. گنبد سبز که همان آرامگاه سيدحسن واقف و خاندان اوست که به صورت اصليش برقرار مانده و از مزارات شهر نطنز به شمار ميآيد. از سه اثر يادشده، همانطور که ملاحظه خواهيد کرد، در وقفنامه ياد شده است؛4. مسجد جامعه افوشته نطنز؛5. شربتخانه؛6. سورگاه؛از اين سه اثر از آثار سيدحسن واقف که تا زمان ما باقي مانده است در اين وقفنامه ياد نشده است. شرح خصوصيات اين آثار را بايد در کتاب حضرت آقاي سيدحسين اعظم واقفي بخوانيم.شرح حال اجمالي واقفسيدحسن واقف (786ـ 868 هـ.ق) از رجال دولتي و ديني و از ثروتمندان نيکانديش روزگار خود بود. او به واسطه موقوفات فراوان، پس از وفات، به «سيدحسن واقف» معروف شد. از خصوصيات زندگي و شرح حال او، جز آنچه از اين وقفنامه و برخي کتيبههاي موقوفات و غيره استفاده ميشود، چيزي در اختيار نيست. خوانندگان گرامي براي آگاهي بيشتر به شرح احوال او ميتوانند به کتاب يادنامه آيتاللّه العظمي اراکي، ص111ـ126 رجوع کنند.خصوصيات نسخه وقفنامهطوماري است به طول 5 متر و 30 سانتيمتر و عرض 30 سانتيمتر، شامل 147 سطر 17 سانتيمتري.خط: نستعليق.تاريخ کتابت: 857 هـ.ق.نسخه اصل ظاهراً مذهّب بوده و نسخهاي که در اختيار ماست عکس يکپارچه آن است.وقفنامه از نوع وقفنامههاي موشّح است، يعني از کنار هم قرار گرفتن حرف اول هر سطر اين ابيات به دست ميآيد:انموذج اشراف سلف تاج دولسيد حسن آن معتصم حبل متينکرد از پي مرضات خدا وقف صحيحآن خانقه و روضه چون خُلد برينپس کرد بر آن خانقه و بعضي از اولاداملاک که در طيّ کتاب است مبينوالسلامهمانگونه که ملاحظه ميشود، اين سه بيت، به همراه عبارت «والسلام» شامل 139 حرف است که در آغاز 139 سطر از وقفنامه قرار گرفته و هشت سطر بقيه، چون در هر سطر چند کلمه بيشتر نوشته نشده، به حساب نيامده است.متن وقفنامهبسماللّه الرحمن الرحيمالحمد لک يا ذاالمنّ والشکر لک انت باق ما سواه (1) قد هلک (2)حمدي که شجره طيّبه آن در رياض جان انسان (3) / نشو و نما از زلال يقين و عرفان يافته... (4)، و شکري که قواعد بنيان رفيع الارکان آن در خطّه مبارکه/ محروسه عالم انسان به آلات طاعات و عبادات، تأسيس و ترصيص پذيرفته، حضرت خداوندي را که عاکفان حدائق تقديس/ و تمجيد، و واقفان مواقف تفريد و تجريد را، از موائد «اعدّت (5) لعبادي الصالحون (6)» طعام فرحبخش لذّتفزا، که/ ذائقه جان و مذاق جنان از التذاذ به آن در عين کامراني باشد، وظائف شبانروزي رساند./ جلّ شأنه و عمّ احسانه و عظم برهانه.آني که ز خوان جود انعامپرورده [اي] آدمي و انعامشاهان همه کاسه ليس جودتبر خاکفتاده سجودتراتبخورگان (7)خانقاهتجاروبکشان بارگاهتانت الذي اذاقنا حلاوة التحقيق، و هدانا الي قويم الطريق، صلّ علي محمد تاج الامم، و سراج الظلم،/ فخر الانام، و شرف الاسلام، خلاصة اولاد اسماعيل، الذي هدي بنور اللّه الجليل الي نزول جبرئيل و ورود التنزيل/سلطان سرير عزّ و تمکينخورشيد سماء ملت و دينلعلّي شفي منک قلبي فانّها (8)شفاعتک العظمي... (9) کل علّةفانت الينا رحمة من الهناو نحن عطاش في بوادٍ نديّةتويي بر آدم و من دونه به روز جزافکنده سايه جود و گشاده دست عطااليک التجائي سيّدي و توجّهيو منک رجائي ان تکفّر زلّتيجواهر زواهر درود و سلام و تحيّت و اکرام، نثار روح مطهّر اين سيّد که ياد او مروّح بقاع صدور/ درويشان صادق الودادِ وافي الاعتقاد، و ارواح مقدّسه اهل بيت کرام که هر يک درّي از درج ولايتاند، و بر اصحاب او باد/و بعد چون بر مقتضاي لطافت زمان، شوراق عرفان از مشارق جان و جنان ابناء الزمان/ لامع و تابان است، و در هواي فتح ايقان، طاير بلند آشيان... (10) در طيران و جولان،/سرّ «رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذکراللّه» (11)از مکمن «اللّه الذي يرسل الرياح فتثير سحاباً فسقناه الي بلد ميت» (12)/ ياور ارباب فطنت و ذکاء و اصحاب خبره و دها (13) گشتههمه را روي، در حظيره قدسهمه را ديده بر حديقه حيّدست ارادتِ بيعلت، گريبانِ جانِ اهلِ قابليت را با وجود انهماک (14) انسان در مشاغل نفسانيه و عوامل و شواغل/ حجب جسمانيه به جانب استمساک به عروه وثقاي التعظيم لامراللّه و اعتصام به حبل متين الشفقة علي خلقاللّه، منجذب ميدارد/سرمايه دو عالم دريافتم به سوداسودم همين که يک ره سر بر ره تو سودمنجات جاوداني و حيات دو جهاني منوط بر اقدام و مربوط به اتيان به مؤدّاي اين کلمه جامعه است. و همچنانچه اين کلمه تمامي/ امهات و فروع ايمان و اسلام را حائز و جامع است، اقدام به بناي خيري که در آن، مفصل اين دو امر به تقديم رسانند/ ناچار جامع جميع خيرات و مبرّات خواهد بود.لاجرم چون جاذبه توفيق ازلي و هدايت لميزلي،/ مقارن روزگار عالي جناب سيادتمآب، رفعتاياب مرتضيِ اعظم افخم، افتخار السادة والاشراف، زبدة آل عبدمناف،/ عون ملوک زمان، دستور اعاظم اوان، ناظم مصالح المسلمين، ملجأ الضعفاء والمساکين، کهف اولاد البتول، المقرون خيراته بحسن القبول،/ تاج الملّة والدين حسن (15) بن عالي جناب سيادتپناه مرتضيِ اعظم مغفور مبرور شهيد المشهور برفعة الشأن، و علّو النسب،/صاحب فتوّت به حسب، نقاوة اکابر السادة، مرضيّالاخلاق والعادة، امير شرف الملّة والدين حسين بن جناب سيادت انتساب سعادت اکتساب،/مولي و مرتضيِ اعظم افخم، رفيعالشأن و عليّ المکان خلاصة الزمان، نقاوة الدّوران، شمسالدين محمد حسيني افوشتهاي (16)، اعلياللّه تعالي شأن سيادته و رحم اسلافه،/ حائزين لمرضات اللّه، گشت و حفظاً لمراسم الاميرين و طلباً لسلامة الدارين، خانهاي را که از براي اقامت و سکناي خود اتيان/ به احداث آن نموده بود، و ابواب آن به رياض و بساطين گشوده، و آن را متضمن اماکن لطيفه و مساکن نظيفه و غُرَف عاليه و شُرَف ساميه ساخت؛/ لازالت معمورة في ظلّ بانيها:خانهاي ساخت آن چنان که جناندر نزاهت از او به رشک افتادمسکني شد که گوييا رضوانبر وي ابواب دار خلد گشادواقعه به قريه طيّبه افوشته از قراي مدينه نطنز، از/ توابع دارالامان اصفهان، مسبّل گردانيد و از تملک آن اعراض نمود و آن را موسوم گردانيد به «خانقاه حسينيه»/ يعني منسوب به حضرت سبط رسول، فلذة کبدالبتول، گوشواره عرش رحمان، جگرگوشه پيغمبر آخرالزمان، سرور شهدا،/ نوباوه باغ اصطفا، هادي الثقلين، بدر الخافقين، شمع سراي رسالت، بل خورشيد راه جلالت، معدن جواهر معرفت،/کافل مصالح امت.تويي شمع و پروانه اهل جهانبه سوي تو پويند پير و جوانروا نيست گفتن تو را شمع از آنکه هستي تو خورشيد و جان جهاندر اين حضرت، اين نيز گفتن خطاستکه خورشيد، سرگشته آن ضياستتويي نور تابنده ذوالجلالاز آن نور، کان را نباشد زوالثاني السبطين، امام الدارين، السيف الغاصّ (17) حسين بن علي بن ابيطالب، صلواتاللّه عليهما، ما/ زهر انوار الزهرا و بهر (18) القمر في ليلة القمراء و وقف فرمود آن خانقاه را با بساطين متّصله به آن/ با توابع و لواحق و مضافات (سواي چهار صفّتين فوقاني و تحتاني و طنبي (19) تحتاني و طنبي فوقاني که در چهار صفّه تحتاني مفتوحالباب است واقع بر/ يمين داخلين در صحن خانقاه مذکور که چهار صفّه تحتاني و طنبي تحتاني با مطبخ دو طبقه که متّصل است به همين چهار صفّه، از واقف/ مشاراليه به تمليکي شرعي انتقال يافته به ولد ارجمند او، خلف اعاظمالسادة، امير شرفالدين حسين، و چهار صفّه فوقاني با طنبي فوقاني/رفيع البناء و ايوانهاي فوقانيه و ضمائم و چهار صفّه که مطبخ آن است و ممرّ و مدخل، از او به سبط شريف او امير کمال الدين اسماعيل که در/ ضمنِ اين وثيقه اسم و نسب او مذکور خواهد گشت انتقال يافته انتقالي صحيح شرعي.)و همچنين وقف فرمود جناب واقف/، اعلي اللّه شأنه، حمامي که بنا فرموده از براي رجال و نسوان با لطافت و نظافت/ تامّ، ذو نزاهت و طراوت، واقع به قبلي خانقاه مذکور متّصل بدان، با عامّه توابع و لواحق و مضافات و منسوبات/ خاصه آن، از اتون (20) و انبار و منجلاب (21) و مطرح رماد با دو پاتيلج (22) رويين يکي به وزن هفتاد من و يکي شصت من.و حدود ما/ ذکر من الموقوفات از خانقاه و بساطين و باغات و حمام موقوف منتهي است به باغ سيد محمدامير حسن، و باغ/ از آن سيد محمد علاء الدين. و زمين وقف و باغ ورثه علي تاجالدين و زمين خطا خاتون (23) عتيقه واقف و باغچه/ ولد واقف اعني امير شرفالدين حسين و اختاخانه (24) که تابع چهار صفّه اوست و شارع و کوچه و حمام و دو... (25) / قديم، بر ابناء السبيل از سادات و علما و صوفيه و فقرا و بر مجاوران آن خانقاه مذکوره/ ـ صينت عن النوائب ـ به شرط آنکه مجموع از اين جماعت مذکوره بر صفت حفظ مراسم دين شريف نبوي و شرع/ حنيف مصطفوي، علي واضعه الصلاة والسلام والتحية والاکرام، باشند و از ابتداع و ترک مروّت محترز و مجتنب باشند و بر عقائد حقه،/ يديمها اللّه تعالي، ثابت و راسخ، و به شرط آنکه جمعي که نه از براي مصالح خانقاه و خدمت، آينده و رونده باشند در آن خانقاه/، حفّت بالانوار القدسية، زياده از اقامت مسافرين سکني نگيرند و توطّن و اقامت ننمايند مگر به مصلحت شرعيه متولي/ آن خانقاه.و همچنين باني (26) واقف مشاراليه، وفقه اللّه تعالي للخيرات بتأييد اللّه و حسن توفيقه، احداث نمود/ از براي «يوم لا ينفع مال و لابنون» از خالص مال خود بر اعالي کوهي که مشرف است بر افوشته و واقع است ميان افوشته و موضعي که/ نام آن«وشوشاد» (27) است و آن محل حکم موات داشته، واقع به شمال خانقاه مذکور، به جوار متبرک بابا شيخعلي (28)، جعلهاللّه من/ خلّص اوليائه، گنبذي سبز نزاهت کرا، رفيع البناء صافي الهواء مؤسس الارکان مشيد / الجدران.قاعدهاش قائمهگير سَمکقائمهاش زاويهگير فلکهيکل مخروطي او همچو گلمشعله خانقه آب و گلنوّره اللّه تعالي بالانوار القدسية، و آن را مقبره و مدفن اولاد و احفاد خود گردانيد، و ساحت آن را قرارگاه/ قرّاء قرآن مجيد که هر روز در آنجا، کما سيذکر، به تلاوت کلام بزرگوار قيام نمايند ساخت، بعد جعله/ هذه موقوفة و محبوسة عليهم لاجل ذلک وقفاً شرعياً حاوياً لجميع الشرائط الدينية والضوابط الملّية/و همچنين جناب واقف مشاراليه، نوّر اللّه تعالي ضميره بانوار الخيرات و يقبل منه المبرّات، بعد آنکه به ثبوت/ رسيده و به وضوح پيوسته، کما هو طريق ثبوته، شرعاً مالکيت آن جناب در هر چه بعد از اين سطور مذکور ميگردد/ و در قيد تحرير در ميآيد بنابر شهادت عدول مزکّاة و حجت (29) معتبره به سجلّ قضاة و ولاة، اعلي اللّه تعالي شأنهم و نوّر/ ضريحهم.وقف فرمود و تصدق نمود جملگي يک نصف تامّ (30) کامل شايع از/ هر چه مسطور خواهد شد از جملگي حصَص و مواضع و باغات و اراضي و بساطين و طواحين (31) و آنچه بعد از اين در اين کتاب/ حدود و اوصاف آن مبيّن و مشروح خواهد گشت، بر اين خانقاه و گنبد مزبورين،/ وقفي صحيح شرعي و تصدّقي صريح ديني، مخلّد مؤبّد جازم، معتدّبه، معوّل عليه، محکوماً علي صحّته حکماً/ نافذاً دينيّاً.و اين اشقاص (32) و مواضع و اراضي و بساتين و طواحين که نصفي [است] از آن مجموع، وقفي است صحيح/ خالص بر خانقاه و گنبد مزبورين و از ملکيت واقف مشاراليه بيرون آمده...سپس موقوفات بر خانقاه و گنبد سبز با حدود و مشخصات آن در حدود سي سطر ذکر شده، که عبارت است از:پنج مزرعه ششدانگيدو روستا يا مزرعه پنج دانگ و نيميده آسياپنج قطعه زمين مزروعي(ظ)يک باغ انگورقناتها و آبهاي متعدد (33)و تعيين مصارف ربوع (34) و منافع موقوفات مذکوره،/ زادها اللّه تعالي، بر اين وجه که مفصّل ميشود نمود تعيين صحيح شرعي:مدرّس، يک نفر که علوم شرعيه در خانقاه مذکور/ افاده کند، هر روز دو دينار کپکي (35) و سه من غلّه:طلبه که به استفاده علوم شرعيه قيام نمايند چهار نفر، هر يک را هر روز يک من و نيم غلّه به وزن نطنز/ وظيفه بدهند؛امام مسجد که بين العشائين و صبح تلاوت کند و امامت صلوات خمس به جاي آورد يک نفر، هر روز وظيفه او را ده من غلّه/ لازم دارند؛مؤذّن که در خانقاه به اذان صلوات خمس قيام نمايد، و به خدمت صادرين و واردين اقدام کند يک نفر، هر روز يک من غلّه... (36) به وزن/ آنجا؛فرّاش که خانقاه را آب و جاروب کند و بسط فروش نمايد و در ليالي شمع و چراغ افروزد يک نفر؛حفاظ که در خانقاه و گنبد سبز تلاوت کنند،/ دو نفر، به همان دستور هر روز هر يک را يک من غلّه؛طبّاخ که آش/ از براي صادرين و واردين و مجاورين ترتيب نمايد، آش هر صباح پنج من آرد و يک من چربي و ازبراي صادرين و واردين ومستحقّين بهقدر احتياج، چنانچه لايق باشد منوطبه رأي متولّي؛ايّام و ليالي/ متبرکه مثل عيدين و ليلة القدر اعني شب بيست و هفتم رمضان (37) و شب براة و روز دوازدهم ربيعالاوّل (38) و روز عاشورا (39) پانصد دينار کپکي به اطعمه/ لايقه صرف نمايد، و در شبهاي ماه رمضان هر شب پنج من برنج سفيد و يک من روغن گاو و پنج من دوشاب (40) و دو من روغن کنجد/ از براي حلوا و پنج من نان؛روشنايي در ليالي متبرکه، شمع: نيم من، روغن چراغ: نيم من، و در شبهاي ديگر آن مقدار/ که ضرورت باشد از روغن چراغ؛فروش (41) در هر محل که ضروري باشد؛و ظروف و اواني و اثاث هر مقدار که ضرورت افتد، متولّي/، کما يري، به مصلحت مرتّب دارد.و شرط فرمود جناب واقف مشاراليه که عمارت رقبات موقوفه و مصالح زراعت/ هر مقدار که محتاجاليه باشد را مقدّم دارند، و بعد از آن عمارت خانقاه مذکور و گنبد سبز و گنبدي که در خانقاه مذکور طرح انداختهاند (42) بر/ ديگر مصارف مقدّم دارند.و همچنين وقف کرد واقف مشاراليه بر خانقاه مذکور چهار طاق جهرمي صوف (43) / رنگارنگ به قدر صفّه و شاهنشين که فرش آن باشد و شرط فرمود که از خانقاه بيرون نبرند بي عذري شرعي.و همچنين واقف مشاراليه/، طاب ابنيته، وقف فرمود بر خانقاه مذکور سه عدد ديگ مسين جهت طبخ آش که مقرر شده يکي بزرگ به وزن دوازده من و يکي ميانه به وزن هشت من و/ يکي کوچک به وزن چهار من و پانزده عدد طبق مسين به وزن هفت من و نيم و پانزده عدد طاس به وزن هفت من و نيم، جهت اطعام مستحقّين و مساکين،/ که در آن خانقاه باشند.و وقف فرمود واقف مشاراليه يک نصف باقي شايع کامل/ تامّ از آنچه مزبور گشت از مواضع و حصص مذکوره باَسرها (44) بر احفاد (45) خود اعني اعيان السيادة، ارکان السعادة، قابل الفضائل/ النفسية، والمفاخر الانسية، رضيع لبان الفضائل والمعالي، ازهار اشجار الجود والکرم، انوار مصابيح السودد (46) علي الامم، المخصوص/ بعواطف ربّ البيت والحرم:سيد کمال الدين اسماعيل و سيد ظهير الملّة والدين نوراللّه، و سيد شمسالدين احمد فرزندان جناب/ سيادت اياب، رفعت مآب، مرتضيِ اعظم افخم، ينبوع مکارم الشِيَم، افتخار العترة الطاهرة والذرية الزاهرة،/ تاج الاماثل، و فخر الاماجد، سيد شرف الملّة والدين حسين بن عاليجناب واقف مشاراليه، متّعهم اللّه تعالي بظلّ والدهم و جدهم/ مادامت الفلک الدوّار علي سبيل الناصفة، للاوّل مثل الاخرين، که يک نصف که عبارت باشد از ربع کل، وقف/ باشد بر سيد کمالالدين اسماعيـل، و نصفي بر دو برادر او بينهمـا علي السويّة.و بعد از ايشان و بعد از ايشان (47) بر ذکور اولاد ايشان به همين کيفيت که/ ياد کرده شد، پس بر اولاد اولاد ايشان به طريق ترتيب نه تشريک، و بعد از آن بر اولاد اولاد اولاد بطناً بعد بطن و نسلاً بعد/ نسل، والعياذ باللّه، بعد انقطاع النسل، وقف باشد بر اقارب جناب واقف مشاراليه بر ترتيب مذکور، و چون انقطاع و انقراض/، والعياذ باللّه، بر اقارب نيز راه يابد، وقف باشد بر سيدي صالح عفيف که به قريه افوشته متوطن باشد، و بعده بر فقرا و مستحقّين خانقاه مذکور.و واقف مشاراليه/، اعلياللّه شأنه، تفويض فرمود توليت موقوفات مزبوره را بحذافيرها (48) از خانقاه و اولاديه و خيراتيه اولاً به نفس شريفه خود/، لازالت محروسة عن الآفات، و بعد از انقراض حيات او، والعياذ باللّه، به اسنّ ارشد اصلح موقوفعليهم مشار اليهم، از احفاد مزبوره، و بعد از ايشان به يکي از اولاد ايشان که/ سعادت اتصاف به وصفين مذکورين قرين روزگار او باشد، و به وصفين مزبورين متّصف و محلّي، و همين سبيل در اعقاب بطناً بعد بطن/، لازالوا موجودين متّصفين بصفات الکمال، ملحوظ است.و شرط فرمود که موقوفات را زياده از زمان يک زرع و ارتفاع آن به اجاره ندهند و/ آن را به متغلّبه (49) اجاره ندهند نه در عقدي واحد و نه در عقود مختلفه، وقفي صحيح شرعي به حيثيتي که نتوان فروخت و به رهن نتوان کرده، تصرفات/ منافيه، هيچ فردي را از افراد، نه از متولي و نه قضات و نه صدور (50) و نه مباشران اوقاف را جايز نباشد و توليت (51) بر وجه مشروح شرط وقف فرمود.حقّ التوليه در نصف اولادي يک ثمن، و از خيراتي را بدهند به مصارف مذکوره مقرره.فمن بدّله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدّلونه، و عليه لعنة اللّه والملائکة والناس اجمعينتحريراً في العشرين من ذيحجّة حجّة سبع و خمسين و ثمانمأئه.حرّره العبد المذنب الراجي من اللّه النيل الاماني ابوبکر بن احمد بن مسعود طهراني (52) اصلح اللّه احواله في الدارين.(53)اين سه عبارت در حاشيه اواسط وقفنامه آمده است:1. الحمدللّه ما نسب الي الواقف يقبل اللّه منه الحسنات من المطلع الي المقطع اشهدني به فعلي ما عليه و له شاهد.حرّره محمد بن علي بن محمدي حامداً و مصلّياً و مسلّماً علي نبيّه.2. چون به تاريخ ذيل الکتاب، باغ و شوشاد (از موقوفات سيدحسن واقف) که (در وقفنامه) ده جريب تحرير شده، در اصل و سواد ده جريب نبود و قدري از آن را غاصبين غصب کرده بودند و لهذا قطعه ملکي متصل بود به باغ سيد که صاحبان او اذيت به ملک وقف ميرسانيدند و صرفه حال موقوفعليهم در ابتياع بود، لهذا اقل السادات ابوتراب بن ابيالقاسم الحسيني توليةً و حسبة للّه زمين موصوف را که دوازده قفيز است از ورثه سليمان و شوشادي خريدم به سيريال فتحعليشاهي، و وقف نمودم به طريقه مرقومه متن و صيغه جاري شد. شهر رمضان المبارک سنه 1237 سبع و ثلاثين و مأتين بعد الالف.3. هو، اقرار نمودم اقراري صحيح شرعي که جميع املاک و حصص مزبوره در اين صحيفه حق صريح و ملک صحيح واقف مزبور، اعلياللّه تعالي شأنه، تاجا حسنا بوده که وقف کرده به طريقي که در اين وقفنامه مسطور شده. مرا در اين حصص حقي نبوده و نيست واليوم اين وقف شرعي است. اضعف اماء اللّه بنت حمد... (54)و اين است تأييدهاي ذيل وقفنامه:1. ما نسب الّي في هذه الصحيفة صحيح و انّي بذلک معترف به (کذا)(55)2. بمضمون ذلک يشهد محمد بن محمد بن عبدالکريم.3. باعتراف الواقف المشاراليه، خلّد ظلاله، بالمنسوب اليه ضمن الوثيقة هذه. يشهد العبد محمد بن طاهر الحافظ، عفي عنهما.4. علي اعتراف الواقف المشاراليه، خلّد سيادته، بما نسب اليه في ضمنه يشهد... (56) بن محمد الخزاعي.5. علي اعتراف السيد الواقف المشاراليه، خلّد ظلاله، نشهد بما اضيف اليه في ضمنه و حکمت به. حرّره صاعد بن سعيد بن محتسب الخزاعي.6. شهدت باعتراف الواقف کما هو المزبور في ضمن الصحيفة الشرعية. حرّره العبد الفقير حسين بن محمد بن رکنالدين...7. يشهد بما فيه. حرّره شمسالدين محمود بن محمد محتسب.8. المقّر الواقف المشاراليه، خلد ظلاله، اشهدني بما فيه. حرّره العبد الضعيف المذنب عبدالوهاب بن عبدالعزيز... حامدا...9. شهد بمضمون هذا الکتاب عبدالکريم بن عبداللطيف نوري.10. شهد بما فيه. حرّره الفقير عبداللّه بن محمود.11. الواقف... صدر عنه ذا بطريق مزبور و... فاشهدني بکلّه... و انا العبد الفقير الي المعبود محمود بن عبد الکريم بن محمد عفياللّه عن سيئاته.12. يشهد بما فيه. حرّره العبد الداعي عبدالصمد بن... بن عبدالصمد الخزاعي.13. يشهدني المقرّ الواقف المشاراليه، خلّدت سيادته، بما اسند اليه فيه و انا العبد الضعيف عزيزاللّه بن محمد الديلمي عفي عنهما.14. يشهد علي اقرار الواقف، خلّد اللّه تعالي ظلاله العالية، بما فيه. حرّره العبد الداعي حسامالدين...15. اقرّ الواقف المزبور، خلّد ايام سيادته. اشهدني بمضمونه و انا العبد الضعيف المحتاج الي رحمة ربه الغني ابن العزيز بن محمد الديلمي القزويني المشتهر... اصلح اللّه شأنه.16. بشهادة العبد الفقير الضعيف. حرّره محمد مظفر منوچهر نطنزي.17. بشهادة العبد الضعيف. حرّره محمد بن صدرالدين الجوشقاني.18. بشهـادة العبـد. حـرّره علـي بن ابراهيـم... النطنزي.19. شهدت علي المضمون المسطور المکتوب. حرّره العبد الضعيف الفقير حسين بن علي بن شمسالدين محمد الجوشقاني.20. شهدت علي المضمون المسطور المکتوب. حرّره العبد الفقير حسين بن نصراللّه نطنزي.21. شهد بمضمون هذا الکتاب المسطور علاءالدين محمد [بن] فخرالدين [بن] علاءالدين طرقي.22. بشهادة العبد الضعيف... بن مظفر نطنزي.23. المقرّ الواقف المومي اليه، خلدت سيادته، اشهدني بما نسب فيه. حرّره العبد الضعيف مطهر بن محمد بن فضلاللّه الحسيني، عفي عنه.24. الواقف المشاراليه، ادام اللّه تعالي سيادته و خلدت ايام دولته، اعترف بالمسند اليه فيه لدي. محمد بن يوسف علي الاصفهاني، اصلح اللّه حاله.25. بر اين وقف گـواه شد محمد بن علاءالديـن نطنزي.26. بحضور العبد الضعيف النحيف جناب سيادت پناهي واقف مشاراليه اقرار و اعتراف نمود. اقل العباد شيخ علي بن زينالعابدين العلائي بر اين معني شاهد شد. اصلحاللّه شأنهما و غفر لهما.27. بدين موجب گواه شد. حرّره العبد عبد الصمد بن محمد علاءالدين نطنزي.28. بدين موجب گـواهي دهم. العبـد صدرالدين طرقي.29. بدين موجب گواه شدم.علي بن محمد بن... جوشقاني.30. بدين موجب گواه شدم. خالد محمدشاه جوشقاني.31. بدين موجب گواه شد ناصرالدين حيدر نطنزي.32. بدين موجب گواه شدم... عزيز اللّه محمد جليل جوشقاني.33. شهد بما فيه. حرّره العبد علي بن معينالدين بن شيخ حسين و اخوه، عفياللّه عنهم.و هفت يا هشت تأييد ديگر که عبارتها و يا نام تأييدکنندگان درست خوانده نميشود. (57) پی نوشت:1- کذا (و شايد «ماسواک» بهتر باشد).2- اگر اين جملات شعر باشد از نظر وزن بياشکال نيست.3- اين کلمه را اين جانب اين طور خواندم. شايد طور ديگري هم خوانده شود.4- در اينجا کلمهاي شبيه «باشد» ديده ميشود.5- کذا.(و شايد «اعددتُ» صحيح باشد).6- کذا.7- در اصل: «خورکان».8- کذا.9- در اينجا کلمهاي است که شايد صحيح آن «شفا» باشد.10- در اينجا کلمهاي است که «فقه» يا «فقير» خوانده ميشود.11- نور:37.12- فاطر: 9. در آيه 38. در سوره روم «يرسل» آمده، ولي دنباله آيه فرق ميکند، در سوره فاطر دنباله آيه مطابق متن است ولي تعبير «ارسل الرياح» به کار رفته است نه «يرسل الرياح».13- اينجا کلمهاي است که شايد صحيح آن «دُها» باشد.14- اينجا نيز کلمهاي است که شايد صحيح آن «انهماک» به معني «فرو رفتن» و «توغّل» در چيزي باشد.15- که بعدها به سيدحسن واقف مشهور شده است.16- يکي از روستاهاي اطراف نطنز که فعلاً در محدوده شهر واقع شده است.17- الغاصّ = القاطع.18- کذا. و شايد «او بهر» باشد.19- طنبي: اتاقهاي تابستاني که درهاي متعدد داشته است.20- گلخن و تون حمام.21- جايي که پشت حمامها ميکندند براي اينکه فاضلاب حمام در آن جمع شود.22- ظرفي که آب حمام در آن گرم ميشود. معرّب «پاتيله» به معني ديگ دهن فراخ يا مطلق ديگ.23- کنيزي بوده که سيدحسن واقف او را آزاد کرده است.24- خانه و جايگاه ستوربانان و مهتران (در دستگاه پادشاهان مغول و خوانين و ثروتمندان آن دوره).25- اينجا دو کلمه است که درست خوانده نميشود.26- ظ.27- قريهاي ديگر از قراء نطنز که فعلا داخل شهر قرار گرفته است.28- بايد سراغش را از کتاب ميراث فرهنگي نطنز نگارش آقاي سيدحسين اعظم واقفي جلد مربوط به افوشته که هنوز چاپ نشده گرفت.29- ظاهرا مقصود سند و قباله است.30- شرح نصف ديگر بعدا خواهد آمد.31- آسيابها.32- اشقاص و حصص به يک معني است: سهمها.33- اين بخش از وقفنامه که شامل موقوفات بر خانقاه و گنبد سبز، با خصوصيات و حدود آنهاست حاوي نامهاي مواضعي است که خواندن آنها براي کسي که اهل آن منطقه و آشناي با آن مکانها نباشد مشکل است از اينرو آن قسمت را نياورديم. اميد است در آينده نزديک در جلدهاي بعدي ميراث فرهنگي نطنز نگارش آقاي سيدحسين اعظم واقفي صورت کامل وقفنامه درج شود.34- جمع رَبع به معني خانه و محلّه است.35- نوعي دينار که در عهد مغول و تيموريان و صفويان متداول بوده است.36- کلمهاي است که «مناصفة» خوانده ميشود.37- اين سه مورد و برخي موارد ديگر با شيعه بودن سيدحسن واقف هماهنگ نيست.38- اين سه مورد و برخي موارد ديگر با شيعه بودن سيدحسن واقف هماهنگ نيست.39- اين سه مورد و برخي موارد ديگر با شيعه بودن سيدحسن واقف هماهنگ نيست.40- شيره خرما يا انگور.41- جمع فرش.42- گويا معنايش اين باشد که مشغول ساختن آن هستند.43- يک نوع گليم يا پارچه که از کتان منسوب به جهرم ساخته ميشده است.44- يعني بتمامها.45- نوههاي پسري.46- شايد اين طور صحيح باشد.47- در اصل تکرار شده است.48- يعني بتمامها.49- ظاهرا مقصود صاحب قدرتهاي زورگو است.50- صدور جمع صدر به معني رئيس، و يکي از عناوين دولتمردان بوده است.51- شايد طور ديگر خوانده شود.52- به عقيده آقاي اعظم واقفي اين کاتب همان ابوبکر طهراني اصفهاني مؤلف تاريخ ديار بکريه است و اين نظريه دو شاهد قوي دارد: يکي اينکه در شرح حال او نوشتهاند که منشيگري ميکرده، و ديگر اينکه تاريخ کتابت اين وقفنامه با تاريخ زندگي او کاملا هماهنگ است، اما اينکه اين نسخهاي که در دست ماست به خط خود او باشد معلوم نيست، بلکه از عبارت دومي که در حاشيه نسخه آمده برميآيد که اين رونوشت اصل است و شايد از روي خط او نوشته باشند؛ زيرا برخي اغلاط املائي در آن ديده ميشود.53- در وسط و پايان اين وقفنامه حدود چهل نفر از علماي نطنز و غير هم اين وقفنامه را تأييد و مهر و امضا کردهاند که از اين جهت هم اين وقفنامه اهميت خاصي دارد.54- اين بانو احتمالاً همسر سيدحسن واقف بوده و گفته شده که ثروت سيدحسن واقف در اصل از آنِ همسرش بوده است. در پايان جمله يک کلمه ناخوانا وجود دارد.55- در اينجا مهري است ناخوانا که بايد مهر سيدحسن واقف باشد.56- دو کلمه ناخوانا.57- در عبارتهاي تأييدي و شهادتي نقلشده بسيار دقت شد، اما در عين حال احتمال ميرود که برخي کلمات را درست نخوانده باشم.منبع: ميراث جاويدانمعرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5623]
صفحات پیشنهادی
وقفنامه موقوفات سيد حسن واقف
وقفنامه موقوفات سيد حسن واقف نويسنده: رضا استادي مقدمه بيش از يک سال است که در فرصتهاي مختلف به تأليف و تنظيم شرح حال گستردهاي براي آيتاللّه العظمي حاج ...
وقفنامه موقوفات سيد حسن واقف نويسنده: رضا استادي مقدمه بيش از يک سال است که در فرصتهاي مختلف به تأليف و تنظيم شرح حال گستردهاي براي آيتاللّه العظمي حاج ...
موقوفات بر پاية مخطوطات(2)
42) سواد وقفنامه واقف: حسن بن زينالعابدين خراساني متنشناسي: سواد وقفنامة كاروانسراي حاج ... متنپژوهي: نسخه داراي دو وقفنامه است كه در سال 1287 ق با خط و امضاي سيد ...
42) سواد وقفنامه واقف: حسن بن زينالعابدين خراساني متنشناسي: سواد وقفنامة كاروانسراي حاج ... متنپژوهي: نسخه داراي دو وقفنامه است كه در سال 1287 ق با خط و امضاي سيد ...
دو وقفنامه از دو زن، زبيده بيگم و گوهرشاه خانم
از جمله آثار نشر اين وقف نامهها، دفاع از وقف و موقوفات است که مورد بي توجهي حکام در ... عليه حضرت ابا عبد الله الحسين سيد الشهداءعليه الصلاة و السلام وقف کرده است. ... معيشة خدمة الحظيرات المقدسات و الصلوة علي واقف المواقف السرمدية و عارف المعارف .... و منها: و همگي و تمامي کل شش دانگ قريه معينهي مشخصهي موسومه به قريه حسن آباد دره من ...
از جمله آثار نشر اين وقف نامهها، دفاع از وقف و موقوفات است که مورد بي توجهي حکام در ... عليه حضرت ابا عبد الله الحسين سيد الشهداءعليه الصلاة و السلام وقف کرده است. ... معيشة خدمة الحظيرات المقدسات و الصلوة علي واقف المواقف السرمدية و عارف المعارف .... و منها: و همگي و تمامي کل شش دانگ قريه معينهي مشخصهي موسومه به قريه حسن آباد دره من ...
موقوفات بر پاية مخطوطات(1)
مؤلف با بررسي اين فهرست نسخ، سياهه اي از 96 مورد وقف نامه را با بيان واقف و موقوفٌ .... اين بياض در ابتدا متعلق به حضرت آيت الله سيد محمد علي روضاتي بوده که بنا به ..... موقوفه: 1. زيرواز فسا؛ 2. صحراي علياي خفرک؛ 3. حسن آباد بشنجان خفرک؛ 4.
مؤلف با بررسي اين فهرست نسخ، سياهه اي از 96 مورد وقف نامه را با بيان واقف و موقوفٌ .... اين بياض در ابتدا متعلق به حضرت آيت الله سيد محمد علي روضاتي بوده که بنا به ..... موقوفه: 1. زيرواز فسا؛ 2. صحراي علياي خفرک؛ 3. حسن آباد بشنجان خفرک؛ 4.
مرورى بر وقفنامههاى قرآن براساس نسخههاى كتابخانه آستان قدس ...
مرورى بر وقفنامههاى قرآن براساس نسخههاى كتابخانه آستان قدس رضوى-مرورى بر وقفنامههاى ... و - توليت توليت عهدهدار انجام امور موقوفه است كه از طرف واقف به اين سمت گماشته شده و در .... ق 2 - سيد ابوالحسن دستغيب و حسن خليلى ق 1761 / وقفى 1330 ه .
مرورى بر وقفنامههاى قرآن براساس نسخههاى كتابخانه آستان قدس رضوى-مرورى بر وقفنامههاى ... و - توليت توليت عهدهدار انجام امور موقوفه است كه از طرف واقف به اين سمت گماشته شده و در .... ق 2 - سيد ابوالحسن دستغيب و حسن خليلى ق 1761 / وقفى 1330 ه .
موقوفات مرحومه انيس الدوله
موقوفات مرحومه انيس الدوله نويسنده: سيد محمد دبير سياقي مقدمه وقف از امور ... به «تثبيت عين و تسبيل ثمره» تعبير ميشود و امري است که اجر آن براي واقف در دو جهان ... متقابلا مسامحه در اجراي مفاد وقفنامه و يا تصرف به غير حق در درآمد موقوفه و يا خارج ..... محل مهر شريف جناب مستطاب آقاي آقا سيد حسن پيشنماز شوشتري سلمه الله تعالي .
موقوفات مرحومه انيس الدوله نويسنده: سيد محمد دبير سياقي مقدمه وقف از امور ... به «تثبيت عين و تسبيل ثمره» تعبير ميشود و امري است که اجر آن براي واقف در دو جهان ... متقابلا مسامحه در اجراي مفاد وقفنامه و يا تصرف به غير حق در درآمد موقوفه و يا خارج ..... محل مهر شريف جناب مستطاب آقاي آقا سيد حسن پيشنماز شوشتري سلمه الله تعالي .
موقوفات ماندگار بانوان از اصفهان عصر صفوی
بيشتر اين گونه موقوفات از نوع خاص و عمدتاً وقف بر اولاد واقف بود و غالباً به دليل ذکر صريح واقف در وقفنامه، املاک موقوفي از عوارض ديواني يا تبديل به خالصه و سيورغال .... از جمله مدرّسان گذشتة اين مدرسه آيت الله شهيد سيد حسن مدرس بوده است(16) .
بيشتر اين گونه موقوفات از نوع خاص و عمدتاً وقف بر اولاد واقف بود و غالباً به دليل ذکر صريح واقف در وقفنامه، املاک موقوفي از عوارض ديواني يا تبديل به خالصه و سيورغال .... از جمله مدرّسان گذشتة اين مدرسه آيت الله شهيد سيد حسن مدرس بوده است(16) .
مسجد سيد اصفهان و وقفنامه آن
مسجد سيد اصفهان و وقفنامه آن نويسنده: سيد محسن قائم فرد مقدمه مسجد سيد اصفهان از ... در ايـن بررسـي با نوعـي جديد از وقف مسجد و دقت نظر واقف آشنا ميشويم. ... قابل ذکر است که مسجد سيد داراي موقوفات بسيار از زمان مرحوم سيد و بعد از آن بوده که .... عشر صفرالمظفر سنة اربعين بعد ثلثماثة بعد الالف، لصلاحه و حسن امانته و علمه و فضله ...
مسجد سيد اصفهان و وقفنامه آن نويسنده: سيد محسن قائم فرد مقدمه مسجد سيد اصفهان از ... در ايـن بررسـي با نوعـي جديد از وقف مسجد و دقت نظر واقف آشنا ميشويم. ... قابل ذکر است که مسجد سيد داراي موقوفات بسيار از زمان مرحوم سيد و بعد از آن بوده که .... عشر صفرالمظفر سنة اربعين بعد ثلثماثة بعد الالف، لصلاحه و حسن امانته و علمه و فضله ...
ارزيابي فني و حقوقي نظام حسابرسي و نظارت مالي بر موقوفات ...
ارزيابي فني و حقوقي نظام حسابرسي و نظارت مالي بر موقوفات ايران-ارزيابي فني و ... عدم نظارت بر آنها، موجب عدم استفاده بهينه از موقوفات و انحراف از اهداف واقف خواهد شد. ..... گاه مبلغ مستمري در خود وقفنامه ذکر شده و گاه باقيمانده درآمد مدرسه پس از صرف مخارج .... اولين شرح بر قانون مدني ايران ظاهراً کتاب حقوق مدني نوشته ي دکتر سيد حسن ...
ارزيابي فني و حقوقي نظام حسابرسي و نظارت مالي بر موقوفات ايران-ارزيابي فني و ... عدم نظارت بر آنها، موجب عدم استفاده بهينه از موقوفات و انحراف از اهداف واقف خواهد شد. ..... گاه مبلغ مستمري در خود وقفنامه ذکر شده و گاه باقيمانده درآمد مدرسه پس از صرف مخارج .... اولين شرح بر قانون مدني ايران ظاهراً کتاب حقوق مدني نوشته ي دکتر سيد حسن ...
وقفنامه مدرسه آقا کمال خازن در اصفهان
وقفنامه مدرسه آقا کمال خازن در اصفهان نويسنده: محمود يزدي مطلق (فاضل) مورخ 1114 ه. ... خان آقا نور، واقع در شارع مورچه خورت، احداثي عاليجاه، واقف بالتمام.توليت: توليت اين موقوفات، دائما با شهرياري از سلسلهي صفويه. .... حاشيه طرف چپ اي ن سطر مهر چهار گوشه با سجع:]«المتوکل علي الله الملک الغني عبده محمد باقر بن سيد حسن الحسيني».
وقفنامه مدرسه آقا کمال خازن در اصفهان نويسنده: محمود يزدي مطلق (فاضل) مورخ 1114 ه. ... خان آقا نور، واقع در شارع مورچه خورت، احداثي عاليجاه، واقف بالتمام.توليت: توليت اين موقوفات، دائما با شهرياري از سلسلهي صفويه. .... حاشيه طرف چپ اي ن سطر مهر چهار گوشه با سجع:]«المتوکل علي الله الملک الغني عبده محمد باقر بن سيد حسن الحسيني».
-
گوناگون
پربازدیدترینها