محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846498371
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پاکدل با "رقص زمين" به تئاتر برميگردد
پلاتوي يک مجموعه تئاتر شهر اين روزها ميزبان گروه نمايش "رقص زمين" به کارگرداني حسين پاکدل است، نويسنده و کارگرداني که پس از دوري چند ساله به تئاتر برميگردد. به گزارش خبرنگار مهر، تازه به تئاتر شهر رسيده بودم و منتظر عکاس خبرگزاري تا با هم براي گرفتن گزارش تمرين از نمايش "رقص زمين" به پلاتوي يک تئاتر شهر برويم. خبر ترک برداشتن ديوار بيروني سالن قشقايي همه را نگران کرده بود و خبر بازديد وزير ارشاد از اين اتفاق باعث شد تا براي گفتگو و تهيه گزارش از اين بازديد منتظر بمانم. پيام دهکردي به سمت در ورودي تئاتر شهر آمد. با هم احوالپرسي کرديم و پيام هم از شنيدن خبر ترک برداشتن ديوار قشقايي ناراحت شد. بايد خود را به تمرين "رقص زمين" ميرساند و من هم گفتم که بعد از گرفتن گفتگو با وزير براي گرفتن گزارش تمرين نمايش "رقص زمين" به پلاتو ميآيم.وزير ارشاد آمد و بعد از بازديد از فضاي بيروني و داخلي تئاتر شهر به سمت اتاق مديريت مجموعه رفت و من به همراه عکاس خبرگزاري رفتيم به سمت پلاتوي يک تئاتر شهر. وقتي وارد شديم به راهرويي که به پلاتو ختم ميشد هومن خدادوست را ديديم که ميخواست وارد پلاتو بشود. هومن علاوه بر اينکه دستياري کارگردان در نمايش "رقص زمين" را انجام ميدهد در نمايش "جنگير" کوروش نريماني هم نقش يکي از جنها را بازي ميکند که اين روزها دو اجرايي است.کنار در پيام دهکردي در حال صحبت با يکي از دوستان است و وقتي به هم رسيديم از بازديد وزير و گفتگوها پرسيد. بعد از گپ و گفتي کوتاه دعوت کرد تا برويم داخل پلاتو. از داخل کارگاه نمايش صداي اجراي نمايش "آرش" فهيمه ميرزاحسيني ميآمد و افرادي که در راهرو در رفت و آمد بودند به آرامي صحبت ميکردند. وقتي در پلاتو باز شد اولين چهرهاي که ديدم حسين پاکدل بود.ديدن چهره پاکدل خاطره روزهاي خوب و خوش تئاتر براي همه اهالي تئاتر است. مردي که در زمان مديريتش در تئاتر شهر باعث شد تئاتر جان بگيرد و خيلي از هنرمندان جوان تئاتر مجالي براي کار کردن پيدا کنند. يادم است وقتي سه سال پيش در نشست نمايش "سمفوني درد" به همراه خبرنگارها با پاکدل صحبت ميکرديم وقتي به خاطرات دوران مديريتش در تئاتر شهر اشاره کرديم گفت "يه زماني مديريتم هنري بود و حالا هنرم مديريتيه". يادم است وقتي سه سال پيش در نشست نمايش "سمفوني درد" به همراه خبرنگارها با پاکدل صحبت ميکرديم وقتي به خاطرات دوران مديريتش در تئاتر شهر اشاره کرديم گفت "يه زماني مديريتم هنري بود و حالا هنرم مديريتيه".البته سه سال پيش وقتي قرار بود با پاکدل گفتگو بگيرم دستگاه ضبط صدا ايراد پيدا کرد و اين موضوع باعث شد دو بار گفتگو را انجام بدهم که يادم است پاکدل به شوخي و البته شايد هم جدي به من گفت "ميخواي از اين به بعد خودم دستگاه رو بيارم و گفتگو رو هم پياده کنم تا لازم نباشه براي بار سوم يا چهارم با هم گفتگو کنيم"با پيام وارد پلاتو شديم و به سمت حسين پاکدل که حالا بيشتر به عنوان نويسنده و کارگردان نمايش "رقص زمين" مورد توجه رسانهها و مطبوعات است احوالپرسي کرديم. بعد بلافاصله چهره آشناي عاطفه رضوي، مهدي سلطاني، آنکيدو دارش و مرتضي آقاحسيني را ديدم و با هر کدام احوالپرسي کردم. چند تا از بچههاي مؤسسه کارنامه هم در پلاتو بودند که آخرين بار در کار "واوها - ويرگولها" به کارگرداني صابر ابر بازيشان را ديده بودم.وسط پلاتو البته کمي مايل به سمت چپ سالن يک صندلي بود که هر کدام از اعضاي گروه ميرفتند و رويش مينشستند و شکوفه هاشميان عکاس گروه از آنها عکس ميگرفت. هر کدام از بازيگرها با ژستي که در پلاتوهاي عکاسي ميگيرند روي صندلي نشتند و هاشميان از آنها عکس گرفت. در توضيحاتي که پاکدل داد متوجه شديم اين عکسها براي پوستر و بروشور نمايش گرفته ميشوند.وقتي نوبت عکس گرفتن دهکردي رسيد برنامهاي بود. وي ميخواست با کلاه و ژستي خاص عکس بگيرد اما نشد و بدون هيچکدام از وسايل جانبي عکس گرفت. دست آخر نوبت عکس گرفتن از شکوفه هاشميان رسيد و دهکردي شجاعانه داوطلب شد تا از عکاس گروه عکس بگيرد. دهکردي از جمله بازيگران خوب و با اخلاق تئاتر است که شايد از جمله هنرمندان تئاتر باشد که زمان مديريت حسين پاکدل در تئاتر شهر مجال حضور حرفهاي در تئاتر را پيدا کرد.هاشميان روي صندلي نشست و به جاي اينکه دهکردي عکس بگيرد اطلاعاتي درباره لنز و دوربين و نحوه گرفتن عکس ميپرسيد. ولي با همه اينها عکس گرفته شد و بعد از آن دهکردي به سمت ما آمد و گفت "سختترين کار اينه که از يه عکاس بخواي عکس بگيري" فضايي گرم و صميمي در پلاتوي يک تئاتر شهر حاکم بود و حس ميشد که گروه مثل يک خانواده کنار هم جمع شدهاند.پاکدل توضيح داد به خاطر اجراي نمايش "آرش" در کارگاه نمايش مجبورند صحنههايي را که کم صداتر است اول بگيرند تا اجراي نمايش تمام شود. وقتي اين حرف را شنيدم باز هم مشکلات تئاتر شهر يادم آمد. تنها مجموعه تئاتري ايران هنوز امکانات مناسب و اوليه تئاتر را ندارد، هنوز وضعيت آکوستيک مناسب سالنهاي اجرا و تمرين در تئاتر شهر وجود ندارد و همين موضوع اجرا و تمرينات نمايشها رو با مشکل روبرو کرده است.پاکدل با آنکيدو دارش که گويا قرار است به صورت زنده روي صحنه گروه را با اجراي موسيق همراهي کند، صحبت ميکند و بعد در توضيحاتي که ميدهد مشخص ميشود که تمام افکتهاي موجود در نمايش به وسيله بازيگرها ايجاد ميشود. البته گويا اين مسئله فقط در فضاهاي بيروني صادق است و در صحنههايي که نمايش در داخل منزل روايت ميشود وضعيت جور ديگهاي است.
نميشود گفت تمرين بايد گفت زندگي گروه ادامه پيدا ميکند و پاکدل از همه ميخواهد که خود را براي تمرين صحنه 12 نمايش آماده کنند. نيمکتي در وسط صحنه گذاشته ميشود که ميزي کنارش قرار دارد. عاطفه رضوي روي نيمکت نشسته و مهدي سطاني هم به ميز تکيه داده. وقتي ديالوگها گفته ميشود متوجه ميشوم که اسم شخصيتهاي نمايش با اسم بازيگرها يکي است.تمرين شروع ميشود و در اين صحنه دو شخصيت عاطفه و مهدي شروع به گفتن ديالوگها ميکنند.عاطفه: چيه زلزله؟مهدي: زلزله؟ آخرين سيگار، آخرين نگاه، آخرين ترس و تحقيرعاطفه: خب باشه، فوقش آدم ميميره، مگه مردن ترس داره مهدي؟مهدي: چه ميدونم؟ داره لابد که ميگن. آه خستهام عاطفه، خسته، قد عمرم، خسته و داغون، جدي ميگم، دارم از هم ميپاشم، انگار زلزله افتاده به جونم، دلم لک زده واسه آرامش خونه، بغبغوي کفترا، صداي مادرم، بالش خودم، منو ببر خونه.ديالوگها ادامه پيدا ميکند و هر دو شخصيت خسته و گيج هستند. مثل اينکه زلزلهاي اتفاق افتاده و همه چيز از بين رفته. تو اين لحظه به فکر ترک و شکاف ديوار سالن قشقايي ميافتم. يه لحظه فکر کردم مهدي از زبان تئاتر شهر حرف ميزند وقتي ميگويد "زلزله افتاده به جونم، دلم لک زده واسه آرامش..."مهدي ياد قصههاي خانومجون ميافتد و عاطفه شور فرشته رو دارد و نگرانش است. معلوم ميشود فرشته دختر عاطفه و مهديه ولي اينکه چه اتفاقي برايش افتاده هنوز مشخص نيست. صحنه عوض ميشود و گروه صحنه سيزده رو براي تمرين آماده ميکنند. پاکدل ميگويد در اين صحنه مهدي سلطاني نقش پدر مهدي شخصيت نمايش را بازي ميکند. مهدي سلطاني کلاهي به سر گذاشته و پالتويي به دوش انداخته وسط صحنه نشسته. پاکدل شروع ميکند به گفتن ديالوگهايي که متعلق به طلعت است و بعد توضيح ميدهد که صداي طلعت در برخي از صحنههاي نمايش هست و قرار است خانم ژاله علو اين ديالوگها را بگويد. وقتي حرفهاي طلعت تمام ميشود سلطاني شروع به صحبت کردن ميکند.خيره به روبرو نگاه ميکند و با صدايي حجمدار ميگويد "صدا نکون طلعت. سوار قطارن اونا. توام جلد باش. سبک بيا، بيبار بنديل. اين دفه سلطان قطارو واست آورده پش در خونه. اهل محل واسادن تموشا. نگاه. طلعت، بازي که با دوقلوا بردمت پابوس خاطرت هس؟..."جملات ادامه دارد و خاطره گفته ميشود و سلطان همينجور خيره به جلو حرفايش را ميزند. مهدي سلطاني باز هم تأثيرگذار بازي ميکند. وقتي سلطان را ميبينم ياد نقش مهدي سلطاني در نمايش "سعادت لرزان مردمان تيره روز" ميافتم که در سالن شماره دو تئاتر شهر اجرا شد. البته شخصيتها هيچ شباهتي به هم ندارند ولي اين خاطره برايم مرور ميشود. تنها مجموعه تئاتري ايران هنوز امکانات مناسب و اوليه تئاتر را ندارد، هنوز وضعيت آکوستيک مناسب سالنهاي اجرا و تمرين در تئاتر شهر وجود ندارد و همين موضوع اجرا و تمرينات نمايشها رو با مشکل روبرو کرده است.پاکدل سمت چپ صندليهاي تماشاگران ايستاده و با دقت صحنه را نگاه ميکند، بقيه گروه هم همينطور. وقتي ديالوگهاي سلطاني تمام ميشود پاکدل از مهدي تشکر ميکند و گروه صحنه چهارده را آماده ميکنند. صحنه چهارده ادامه صحنه دوازده است و عاطفه رضوي و مهدي ادامه ديالوگهايشان را ميگويند. وقتي عاطفه رضوي قصه ديب رو تعريف ميکند متأثر ميشود و در ميان ديالوگهايش ميگويد که فرشته وقتي بچه بود به سيب ميگفت ديب.دهکردي وارد صحنه ميشود ولي نه عاطفه رضوي و نه سلطاني هيچکدام دهکردي را نميبينند. انگار وي از يک دنياي ديگه دارد حرف ميزند. به تمرين صحنه آخر ميرسيم و پاکدل اشاره ميکند بخشهايي از صحنه آخر را حذف کرده تا کار تاريخ مصرفدار نباشد. بعد وسط صحنه ميرود و به گروه صحنه هشت نمايش را يادآوري ميکند. حرفهايي از زمان صفر و شمارش معکوس ميگويد و بعد شروع به بازي ميکند و از گروه ميخواهد که حس مورد نظر را داشته باشند.وقتي اين صحنه را ميبينم بازهم اين افسوس مثل همه تئاتريها در دلم زنده ميشود که چقدر جاي حسين پاکدل در تئاتر شهر خالي است. مديري که سر تمرين تک تک گروههايي که قرار بود اجرا داشته باشند ميرفت و به کارگردان و گروه براي اجرايي بهتر کمک ميکرد. در اين لحظه پاکدل شروع به توضيح دادن درباره صحنه جديدي که قرار است تمرين شود ميدهد و اشاره ميکند که در اين صحنه از کتلت به عنوان غذا استفاده ميشود و همه چيز در اين صحنه سياه و سفيد است، حتي ظروف.اما چون اين صحنه با سر وصداي بيشتري همراه است گروه منتظر پايان اجراي نمايش "آرش" ميمانند. در اين فرصت از پاکدل درخواست ميکنم يک نسخه از متن را امانت بگيرم تا با حال و هواي نمايش بيشتر آشنا شوم. قبول ميکند و متن را امانت ميدهد. همه مشغول صحبت با هم هستند که صداي بهنام تشکر ميآيد که گويا از تماشاي نمايش "جنگير" نريماني بيرون آمده است.همه از ديدن بهنام خوشحال ميشوند و بهنام اولين کاري که ميکند با پاکدل احوالپرسي ميکند و وقتي مهدي سلطاني را ميبيند با هم روبوسي ميکنند انگار که بعد از مدتها يکديگر را ديدهاند. پاکدل از بهنام ميخواهد که روي صندلي بنشيند تا شکوفه هاشميان از او عکس بگيرد. متوجه ميشوم که قرار است در بخشهايي از نمايش صداي بهنام پخش بشود.پيام دهکردي با شيطنت در طول تمرين با همه صحبت ميکند و شور و حال خاصي به فضا ميدهد. وقتي پاکدل باخبر ميشود که اجراي نمايش "آرش" تمام شده از گروه ميخواهد که صحنه يک نمايش را آماده کنند.در اين صحنه مهدي وسط سالن ايستاده و سه نفر در سمت چپ و سه نفر در سمت راست قرار دارند که بادکنکهاي سفيدي دستشان است. مهدي بطري بزرگي در دست دارد و وسط صحنه تکان ميخورد و در بطري را باز ميکند. شش نفر ديگر صداي گاز دوغ داخل بطري را که سرريز شده درميآورند. مهدي شروع به گفتن ديالوگهايش ميکند و شش بازيگر ديگر هم در لحظاتي که از قبل تعيين شده افکتهايي ايجاد ميکنند.پيام از جايگاه تماشاگران با مهدي صحبت ميکند و معلوم ميشود که اين صحنه داخل يک استوديوي تلويزيوني اتفاق ميافتد و پيام تهيهکننده برنامه و مهدي مجري است. با هم بحث ميکنند و پيام سعي ميکند مهدي را مجاب کند که برنامه را درست اجرا کند چون قرار است برنامه به صورت زنده پخش بشود، در اين صحنه هم صحبت از کوه دماوند و زلزله است.صحنه بعدي نمايش صحنهاي تأثيرگذار است. صحنهاي که همه گروه رو به فکر ميبرد و بازي زيباي پيام دهکردي، مهدي سلطاني و عاطفه رضوي حال و هواي خاصي را به پلاتوي يک تئاتر شهر ميدهد. پاکدل را نميبينم چون عقبتر از من ايستاده ولي احساس ميکنم وقتي پيام ديالوگهايش را که مربوط به خاطرهاي از جنگ است ميگويد پاکدل حال و هواي ديگراي دارد. فکر ميکنم اين خاطره را لمس کرده و حالا در قالب ديالوگهاي پيام بازگو ميکند.حيف است که خيلي از ديالوگها و فضاي نمايش "رقص زمين" را در گزارش تمرين بياورم چون ديدن و شنيدن آنها روي صحنه براي مخاطبان خيلي جذاب و تأثيرگذارتراست. ديالوگها و فضايي که حسين پاکدل با حساسيت خاصي به وجود آورده و روي صحنه به آنها زندگي بخشيده. کم کم بايد پلاتوي تمرين را ترک کنيم ولي قبل از اين کار روي سقف پارچهاي سفيد پلاتو چيزي نظرم را جلب ميکند که بعضي از اعضاي گروه هم متوجه اين قضيه ميشوند.روي اين پارچه که به سقف نصب شده گربهاي حرکت ميکند که از گربههاي ساکن تئاتر شهر است و اين بار آمده از تمرين نمايش "رقص زمين" ديدن کند! البته ما فقط جاي پاهاي گربه را که باعث ميشود پارچه شکل عوض کند و حالتي روح گونه بگيرد ميبينيم ولي شايد گربه همه ما را از پشت پارچه ميبيند.بايد فضاي گرم و صميمانه تمرين نمايش "رقص زمين" و صحنههاي تأثيرگذارش را ترک کنيم. وقتي قصد ترک پلاتو را دارم ياد جملهاي ميافتم که پاکدل در اوايل حضورم در پلاتو گفت "تمرين نمايش ما جزيي از زندگي ماست".تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]
صفحات پیشنهادی
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد-پاکدل با رقص زمين به تئاتر برميگردد پلاتوي يک مجموعه تئاتر شهر اين روزها ميزبان گروه نمايش رقص زمين به کارگرداني ...
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد-پاکدل با رقص زمين به تئاتر برميگردد پلاتوي يک مجموعه تئاتر شهر اين روزها ميزبان گروه نمايش رقص زمين به کارگرداني ...
گفتوگو با حسین پاكدل در مورد سمفونی درد
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد-پاکدل با. ... يادم است وقتي سه سال پيش در نشست نمايش "سمفوني درد" به همراه خبرنگارها با پاکدل صحبت ميکرديم وقتي به ...
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد-پاکدل با. ... يادم است وقتي سه سال پيش در نشست نمايش "سمفوني درد" به همراه خبرنگارها با پاکدل صحبت ميکرديم وقتي به ...
آدمهای خسته، عاطفه ندارند
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد تنها مجموعه تئاتري ايران هنوز امکانات مناسب و اوليه تئاتر را ندارد، هنوز وضعيت ... آخرين سيگار، آخرين نگاه، آخرين ترس و ...
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد تنها مجموعه تئاتري ايران هنوز امکانات مناسب و اوليه تئاتر را ندارد، هنوز وضعيت ... آخرين سيگار، آخرين نگاه، آخرين ترس و ...
اولین و آخرین سیگار عمرم
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد وقتي در پلاتو باز شد اولين چهرهاي که ديدم حسين پاکدل بود. ... آخرين سيگار، آخرين نگاه، آخرين ترس و تحقيرعاطفه: خب باشه، ...
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد وقتي در پلاتو باز شد اولين چهرهاي که ديدم حسين پاکدل بود. ... آخرين سيگار، آخرين نگاه، آخرين ترس و تحقيرعاطفه: خب باشه، ...
پابوس سلطان
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد اين دفه سلطان قطارو واست آورده پش در خونه. اهل محل واسادن تموشا. نگاه. طلعت، بازي که با دوقلوا بردمت پابوس خاطرت هس؟..."جملات ...
پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد اين دفه سلطان قطارو واست آورده پش در خونه. اهل محل واسادن تموشا. نگاه. طلعت، بازي که با دوقلوا بردمت پابوس خاطرت هس؟..."جملات ...
بازديد خبرنگاران از «تئاتر شهر»
به گزارش خبرگزاري فارس، خبرنگاران و نمايندگان رسانههاي مختلف دوشنبه 16 مهر، ساعت 30/10 از روند بازسازي مجموعه ... پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد ...
به گزارش خبرگزاري فارس، خبرنگاران و نمايندگان رسانههاي مختلف دوشنبه 16 مهر، ساعت 30/10 از روند بازسازي مجموعه ... پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد ...
بيست و سوم آذر در آئينه تاريخ معاصر ايران
... سال 2009 ميلادي است. مهمترين رويدادهاي تاريخ معاصر ايران در اين روز به شرح زير است: 23 آذر 1376 طه ياسين رمضان. ... پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد ...
... سال 2009 ميلادي است. مهمترين رويدادهاي تاريخ معاصر ايران در اين روز به شرح زير است: 23 آذر 1376 طه ياسين رمضان. ... پاکدل با رقص زمین به تئاتر برمیگردد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها