واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کدام یک را سوار می کنید؟بررسی نقش و اهمیت خلاقیت در نوجوانی
خلاقیت یک ویژگی فوق العاده مهم در نوجوانی و جوانی و در تمام طول حیات انسان است. خلاقیت اگر چه یک پایه ی ژنتیک دارد اما کاملاً به چگونگی تربیت و به میزان آزادی های فرد در جریان زندگی و رشد او مرتبط است. پژوهشها نشان داده است که نوجوانان خلاق مستقل تر غیر سنتی تر، متکی به خود، خیال پرداز، خود انگیخته و پر انرژی هستند. آنان معمولاً بهتر می توانند در مقابل تنش های ناشی از انتخابات ارزش های کاملاً متفاوت انعطاف پذیری نشان دهند و این گونه امور را رفع رجوع کنند. آنان در مقابل امور مبهم و متضاد نیز انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند و نسبت به امور احساسی و عاطفی نیز برخورد بازتری دارند. همچنین از نظر اجتماعی بودن و اعتماد به نفس، در مقایسه با دوران کودکی خود خلاقیت بیشتری دارند اما برخی از آنان، در مقایسه با نوجوانان و جوانان هم سن و سال خود، در این دوره از خلاقیت کمتری بر خوردار می شوند و برخی از خلاقیت بیشتر. دلیل این امر آن نیست که دسته اول دارای ظرفیت کمتری از دسته دوم هستند بلکه علت آن است که آنان تحت فشارهای روانی بیشتری از جانب خانواده یا همسالان یا سایر جوانب زندگی اجتماعی قرار دارند و نمی توانند ظرفیت های خلاقه ی خود را آن طور که باید شکوفا کنند. حال این سوال مطرح است که: خلاقیت واقعاً چیست؟ «خلاقیت، تركیبى است از قدرت ابتكار، انعطافپذیرى و حساسیت در برابر نظریاتى كه یادگیرنده را قادر مىسازد خارج از نتایج تفكر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد كه حاصل آن، رضایت شخصى و احتمالاً خوشنودى دیگران خواهد بود». خلاقیت، تركیبى است از قدرت ابتكار، انعطافپذیرى و حساسیت در برابر نظریاتى كه یادگیرنده را قادر مىسازد خارج از نتایج تفكر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد گیلفورد یکی از محققان برجسته در حیطه خلاقیت برای توضیح این مفهوم، دو نوع از تفکر را از یکدیگر متمایز کرده: تفکر همگرا و تفکر واگرا. تفکر همگرا در دوره ی نوجوانی مستلزم آن است که نوجوان بتواند دانش را به گونه ای به کار گیرد که با محدود کردن تدریجی فهرستی از راه حل های ممکن برای یک مسأله به پاسخ صحیح برسد. از سوی دیگر تفکر واگر نیازمند آن است که نوجوان بتواند راه حل های احتمالی گوناگون برای یک مسأله را از طریق گسترش شقوق احتمالی راه حل، در ذهن خود ایجاد نماید. بنابراین مطابق با دیدگاه گیلفورد خلاقیت یعنی تفکر واگرا. گیلفورد برای تفکر واگرا ویژگی هایی را ذکر می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:1- سیالی: هر چه پاسخهای ما به یک سؤال در یک زمان معین بیشتر باشد. ذهن سیال تر و خلاق تری داریم. 2- انعطاف پذیری: یعنی پاسخ هایی که به یک سؤال می دهیم قالبی و از یک جنس نباشد. بلکه باید بتوانیم به یک سؤال پاسخهای متنوع بدهیم.3- اصالت(تازگی):یعنی پاسخهای داده شده به یک سؤال حتی الامکان تازه و ابتکاری باشند.
روش سنجش خلاقیتبرای سنجش میزان خلاقیت افراد از آزمون عنوان داستان استفاده می کنند. در این آزمون یک داستان کوتاه به آزمودنی می دهند و از او می خواهند برای داستان عناوینی را انتخاب کند ویا پاسخی متفاوت به سوال آن داستان بدهد. از این روش بسیاری از موسسات و مراکز مختلف برای استخدام افراد خلاق و دارای تفکر واگرا استفاده می کنند تا از این طریق بتوانند خلاق ترین فرد را انتخاب کنند. در ضمن برای این دسته از آزمونها هیچ پاسخ مشخص و قطعی وجود ندارد بلکه پاسخ شرکت کنندگان است که تعیین کننده برنده آزمون می گردد. برای درک بیشتر این مفهوم به مثال زیر توجه کنید:یك شركت بزرگ قصد استخدام تنها یك نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار كرد كه تنها یك پرسش داشت. پرسش این بود :شما در یك شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یك ایستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یك پیرزن كه در حال مرگ است. یك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. یك خانم/آقا كه در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما میتوانید تنها یكی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید. كدامیك را انتخاب خواهید كرد؟ دلیل خود را بطور كامل شرح دهید : قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.شما باید پزشك را سوار كنید. زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است كه میتوانید جبران كنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران كنید.برای سنجش میزان خلاقیت افراد یک داستان کوتاه به آزمودنی می دهند و از او می خواهند برای داستان عناوینی را انتخاب کند ویا پاسخی متفاوت به سوال آن داستان بدهد.شما باید شخص مورد علاقهتان را سوار كنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممكن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا كنید.از دویست نفری كه در این آزمون شركت كردند، تنها شخصی كه استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :سوئیچ ماشین را به پزشك میدهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس میمانیم.پاسخی كه ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه میپذیرند كه پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچكس در ابتدا به این پاسخ فكر نمیكند. چرا؟زیرا ما هرگز نمیخواهیم داشتهها و مزیتهای خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهیها، محدودیت ها و مزیتهای خود را از خود دور كرده یا ببخشیم گاهی اوقات میتوانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم.پاسخی که در مثال بالا عنوان گردید نشان دهنده تفکر واگرا در فرد پاسخ دهنده است. در تفكر همگرا، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیتهای محیطی خود، استفاده میكند و قادر نمیگردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل كند.تفكر واگرا(همان پاسخ ارایه شده در مثال فوق) سعی میكند به افراد یاد دهد كه در تفكر و حل مسائل، سنت شكنی كرده، مفروضات و محدودیت ها را كنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه كنند.در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیتهای خود را ببخشیم میتوانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخدهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند كه ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث میشود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه كنند. دلیل آن این است كه به صورت واگرا تفكر نمیكنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را كنار نمیگذارند. اكثریت شركتكنندگان خود را در این چارچوب میبینند كه باید یك نفر را سوار كنند و از این زاویه كه میتوانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فكر نكردهاند.مریم عطاریان- بخش خانواده و زندگی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]