واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سؤال از شما پاسخ از متخصصان ما بيشتر پدر و مادرها نگران تغذيهى كودكان خود هستند.اين والدين از بىميلى و كم غذا خوردن كودكان خود رنج مىبرند و شكايتهاى مختلفى در اين مورد دارند. بىاشتهايى يا بد غذايى كودك در هر شكلش مسألهى مهمى است كه بايد آن را جدى گرفت، زيرا در نهايت به سوی تغذيه منجر مىشود، بايد بدانيم فقط گرسنگى نيست كه كودك را به سوى غذا مىكشاند و يا فقط سير بودن موجب دور و پرهيز از غذا نمىشود، بلكه عوامل گوناگونى، جدا از نيازهاى بدنى، موجب مىشود تا كودك غذا بخورد يا نخورد. رفتار بزرگترها در اين مورد بسيار تعيين كننده است؛ براى مثال اگر كودكى صبحانه خوردن خانواده خود را با يك برنامهى منظم، دوست داشتنى و با اهميت نبيند، هيچ ميلى به يك صبحانهى خوب پيدا نمىكند. در بسيارى از خانوادههايى كه زنان شاغل هستند، ديده شده كه مادر، كودك را با عجله بيدار مىكند، با عجله لباس مىپوشاند و به زور، يك لقمهى خشك در دستش مىگذارد تا آن را به عنوان صبحانه بخورد. آيا به نظر شما، كسى مىتواند در يك محيط عصبى، شلوغ و با عجله غذا بخورد؟ غذا خوردن آن هم در ابتداى صبح، بايد همراه با آرامش باشد. ايستاده غذا خوردن با عجله لقمهاى را درست كردن در حالى كه كارهاى مختلفى را انجام مىدهيد، فضاى ناامنى براى يك تغذيه مناسب به وجود مىآورد. در چنين حالتى، هيچ كودکى ميل به خوردن صبحانه ندارد.خانوادههاى كه مجبورند صبح زود از خانه خارج شوند ووقت كافى براى صبحانه خوردن در كنار كودك خود را ندارند، بهتر است برنامهاى تنظيم كنند كه بتوانند همه با هم و در حضور كودك صبحانه بخورند و از اين وعدهى غذايى لذت ببرند. براى نمونه مىتوان: شبها زودتر خوابيد؛ يك سرى كارها را قبل انجام داد؛ زودتر بيدار شد تا كودك فرصت كارهاى اوليه را داشته باشد. در بعضى از خانوادههايى كه مادران شاغل نيستند، مشكل به شيوهى ديگرى خودنمايى مىكند: بعضى از مادران آن قدر دير بيدار مىشوندكه مىتوانند صبحانه و ناهار را هم زمان بخوردند. دير بيدار شدن، كوفتگى، خستگى و بىحوصلگى، بىاشتهايى را به همراه دارد. از آن جا كه مادر بىميل است، براى و تهيه صبحانه مناسب تلاشى نمىكند، در نتيجه با همان بىحوصلگى چيزى را براى كودك خود آماده مىكند تا او بخورد. كودكى كه همراه مادر خود دير بيدار شده است، طبيعى است كه صبحانه و ناهار او يكى مىشود. به كودك فرصت بدهيد تا صبحانهاش را كامل بخورد. در چنين فضايى نه تنها كودكان، بلكه هر انسانى از خوردن صبحانه لذت مىبرد و طبيعى است كه اين رفتار به عنوان يك عادت غذايى مناسب در كودك باقى مىماند. غذاى نيم روز از آن جا كه معدهى كودكان كم حجماست و غذاى كمى در معده جا مىگيرد، فاصلهى بين غذاهاى كودك نبايد خيلى زياد باشد. كودكان، بين صبحانه و ناهار احتياج به يك غذاى نيم روزى دارند . اين غذاى نيم روزى ممكن است انواع ميوه، خشكبار، نان و شيرينىهاى سبك باشد. خوردن غذا در اين زمان براى كودكان بسيار مهم است. همراهى مادر با كودك در خوردن غذا يعنى مادر در كنار كودك بنشيند، با او حرف بزند و با هم اين غذاى نيم روزى را بخورند. كودكان چه در خوردن صبحانه و چه ناهار و شام احتياج به همراهى و هم دلى اطرافيان خود دارند و دوست دارند كه بزرگترهايشان در كنارشانباشند و آنها را همراهى كنند. اگر غذاى نيمروز نامناسب باشد، در ناهار كودك حتما تأثير منفى مىگذارد. تنقلاتى مانند انواع شكلات و آب نبات و حجم زياد شيرينى موجب مىشود تا كودك سيرى كاذب پيدا كند و ميلى به غذا نداشته باشد. استفاده از انواع خشكبار، دانهها، مغزها وميوهها به مراتب بهتر است. ناهار كودك ناهار كودك بايد غذايى كامل با انواع مواد مغذى باشد. دست كم يك ساعت مانده به ناهار از دادن انواع تنقلات به كودك پرهيز شود، اين تنقلات جلوى اشتهاى كودك را مىگيرد. قبل از ناهار، كودك را از غذا مطلع كنيد و اگر در خانه است، حتما او را از نوع غذا يا اين كه غذا در چه وضعيتى است با خبر سازيد. مىتوانيد از نيم ساعت مانده به غذا كودك را ترغيب به غذا خوردن كنيد.تجربهى يك مادر «من از صبح به كودكم مىگويم چه غذايى را مىخواهم درست كنم و گاهى با هم به نتيجه مىرسيم كه چه چيزى درست كنم. دربعضى از مراحل او را تشويق مىكنم كه به من كمك كند. وقتى بوى غذادر آشپزخانه پيچيد، از او مىخواهم تا بو بكشد همين مسأله تبديل به يك بازى براى ما مىشود. من با رفتارهاى مختلف نشان مىدهم كه غذا بسيار خوش رنگ، خوش عطر و خوش مزه است و سعى مىكنم با آب و تاب فراوان در مورد غذا حرف بزنم. حتما از او مىخواهم كه در چيدن سفره به من كمك كندو با هم سفره را براى غذا آماده مىكنيم. هميشه قبل از خوردن غذا مىگويم كه حالا مابهترين وخوش مزه ترين غذاى دنيا را مىخوريم».شور و شوق در غذا خوردن يكى از عوامل مهمى كه موجب مىشود تا كودك غذاى خود را با ميل و كامل بخورد، شور و شوق مراقب كودك است. هر چه اين شور و شوق زيادتر باشد، كودك ميل بيشترى به غذا پيدا مىكند. مادرى كه رژيم است، پدرى كه بعضى از غذاها را مىخورد و برخى را نمىخورد و از غذاها ايراد مىگيرد، موجب مىشود تا كودك نگرش مناسبى به غذا پيدا نكند. خوردن قسمتهاى خاصى از يك مادهى غذايى. زير و رو كردن غذا، جست و جو در ظرف غذا، همه مادر و مراقبان خود مىآموزد. اين رفتارها در نهايت كودك نيز با بى ميلى به غذا خوردن خود ادامه دهد. مادر، پدر و مراقبان كودك بايد با رفتارهاى خود نشان بدهند كه همهى غذاها لذيذ، مهم و ارزشمند هستند. نظم نظم در خوردن غذا بسيار مهم است. هم غذا خوردن مىتواند به نظم كودكان كمك كندو هم نظم مىتواندميزان ميل كودكان را براى خوردن افزايش دهد. زمان هروعده از غذا بايد ثابت و مشخص باشد. اين درست نيست كه يك بار كودك را ساعت 6 بيدار كرد و به او صبحانه داد، روز بعد ساعت 10 و روز ديگر ساعت 8صبح. بايد يك زمان مشخص را براى هر وعدهى غذايى در نظر گرفت . اين نظم كمك مىكند تا معده كودك براى خوردن غذا منظم عمل نمايد. نامنظم بودن ساعتهاى هر وعدهى غذا به بىاشتهايى كودك مىشود. تنوع غذايى تنوع مواد غذايى جدا از اين كه نيازهاى مختلف جسمانى كودك را تأمين مىكند، بىاشتهايى او را هم رفع مىكند. هر روز مىتوان مواد صبحانه، ناهار و يا شام را تغيير داد. طبيعى است كه اگر هر روز صبح كودك شير و نان بخورد، بىاشتها مىشود. براى مثال مىتوان يك روز كره، روز ديگر پنير و در روزهاى ديگر، تخم مرغ، آب ميوه، عسل و ... در صحبانهى كودك گذاشت. بعضى از پدر و مادرها چون خودشان به عنوان مثال هويج و يا كدو دوست ندارند، اين مواد را به كودكان نيز نمىدهند. انواع سبزىها براى كودك مفيد است و از همهى آنها مىتوان در غذاهاى مختلف استفاده كرد. به دلايل مختلف، گروهى از كودكان بعضى از مواد غذايى را دوست ندارند. ممكن است كودكى سيب زمينى، هويج، يا لوبيا را دوست نداشته باشد. مراقب كودك بايددقت كند كه آيا اين دوست نداشتن يك عادت غلط است يا واقعاً ميل به متوجه شديد كه كودك يك ماده غذايى مثلا سيب زمينى را دوست ندارند، مدتى از دادن آن مادهى غذايى صرف نظر كنيد و كودك را مجبور به خوردن آن نكنيد. براى مثال كودكانى كه از برنج زياد استفاده مىكنند، بدنشان كمتر به سيب زمينى پخته نياز پيدا مىكند.يا كودكانى كه زياد گوشت مىخورند، كمتر از لوبيا استقبال مىكنند. در حقيقت نياز آن مادهى غذايى به شكل ديگر تأمين مىشود. بىاشتهايى روانى بخش بزرگى از بىاشتهايى كودكان بيشتر جنبه روانى دارد. معمولا كودكانى كه با يكى از اعضاى خانوادهى خود مشكل دارند، به غذا بى ميل مىشوند. كودكانى كه پدر و مادر مستبد دارنديا از طرف اعضاى خانوادهى خود اذيت مىشوند، بىاشتها مىشوند.بعضى وقتها نيز كودك از طريق ابراز بىميل يا غذا نخوردن قصد دارد نظر ديگران را به خود جلب كند. دراين حالت مراقب كودك بايد دقت كند و به شكلهاى مختلف به نيازهاى كودك توجه نمايد. بسيار غم انگيز است كه كودك بخواهد از طريق غذا نخوردن جلب توجه كند. تجربهى يك مربى يكى از كودكان كلاسم به نام «على» كه بسيار خوب غذا مىخورد، مدتى دچار نوعى بىاشتهايى شد. در صدد بر آمدم تا علت اين مشكل را بفهمم. بعد از مدتى توجه وجست و جو در رفتار خانوادهى او، متوجه شدمكه برادر كوچك على به تازگى به حرف آمده است و حرفهايى جالب و با مزه مىزند و در خانواده مرتب مورد توجه و تأييد است و على مدتى است كه سعى مىكند با تكرار حرفهاى برادرش توجه خانواده را به خودش جلب كند، اما بزرگترها او را دعوا كردهاند كه چرا مسخره بازى در مىآورد. على چندين بار به شيوههاى مختلف سعى كرده كه با حرفها و كارهايش توجه خانواده را جلب كند، ولى موفق نشده است. تا اين كه از طريق بىغذايى و بد غذايى با موفقيت توجه خانواده را به خود جلب كرده است . بخش ديگرى از بىاشتهايى روانى كاملا ناخود آگاه است. يعنى رفتارهاى تند پدر، مادر و مربى آن قدر آزار دهنده است كه كودك به نوعى سعى مىكند در هر شرايطى از بودن دركنار اين افراد پرهيز كند و چون در زمان غذا خوردن اين نزديكى بيشتر مىشود، كودك سعى مىكند كه كمتر سر سفره حاضر شود و اگر با اصرار پدر و مادر حاضر شود، با خوردن اندكى غذا، فورى از سر سفره بلند مىشود و خود را از اين موقعيت آزار دهنده نجات مىدهد. كلام آخر غذا خوردن يكى از نيازهاى اساسى كودكان است كه بايد به آن اهميت دهيد تا آنها دچار ضعف جسمى و روحى نشوند و هميشه شاداب باشند. منبع:نشريه جانباز
#پزشکی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]