واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ارگان سپاه بررسی می کند: BBC فارسی ؛ از ورود متفقین به ایران تا انتخابات 88 در دوران انقلاب اسلامی در سال 57 تعطيلي اغلب مطبوعات داخلي، عدم همراهي صداوسيماي رژيم پهلوي با ملت و بايكوت شديد خبري در اين ايام، زمينه ساز مراجعه ملت به راديوهاي بيگانه براي پيگيري اخبار بود.
عصرایران - ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحلیلی به بررسی نقش "بی بی سی" در تحولات ایران پرداخته و با اشاره به فعالیت خبری تلويزيون بي.بي.سي فارسي در ماجراهای انتخابات اخیر ، نوشته است:« يكي از ادعاهايي كه در راستاي تطهير اقدامات خائنانه بي.بي.سي مطرح مي شود، آن است كه در زمان پيروزي انقلاب اسلامي بي.بي.سي با پخش اخبار صحيح و منصفانه، نقش موثري در پيروزي نهضت اسلامي مردم ايران داشته است؟!« اين ادعاها زماني شايع شده و گسترش مي يابد كه تلويزيون بي.بي.سي فارسي شش ماه قبل از انتخابات دهم رياست جمهوري ايران آغاز بكار كرده و يكي از رسانه هاي تاثير گذار در گسترش فتنه در انتخابات و حوادث پس از آن بوده است، به نحوي كه جايگاه ويژه اي در سناريوي كودتاي مخملين دشمنان انقلاب اسلامي مي توان براي بي.بي.سي لحاظ نمود.»"صبح صادق" در ادامه تحلیل خود می نویسد:طرح چنين ادعايي در اين مقطع زماني، درباره پيشينه تاريخي بي.بي.سي با هدف اعتمادسازي براي مخاطب ايراني مطرح شده و تلاش دارد تا اين باور عمومي كه «در پس هر فتنه اي در ايران ردپاي انگليسيها مشاهده مي شود» را كم رنگ نمايد! در حالي كه مروري بر پيشينه تاريخي بي .بي. سي به خوبي آشكار مي سازد كه گزاره فوق با اين سادگي قابل ابطال نيست.شكل گيري بي.بي.سيبنگاه سخن پراكني انگلستان (British Broadcasting Corporation )كه مخفف آن بي.بي.سي است، در سال 1927 تأسيس شد و انحصار برنامه هاي راديو و سپس تلويزيون در سراسر انگلستان به آن واگذار گرديد. در آغاز كليه ي هزينه هاي اين سازمان در بودجه ي عمومي كشور منظور و به وسيله ي وزارت خارجه پرداخت مي شد، ولي در سالهاي بعد مالياتي معادل يك ليره در سال از هر دستگاه راديو و سه ليره از هر دستگاه تلويزيون از مردم اخذ و به بي.بي.سي پرداخت شد. در سال 1952 انحصار پخش برنامه هاي تلويزيوني از بي.بي.سي باز پس گرفته شد و در 1970 نيز با شروع به كار راديو هاي خصوصي و محلي، انحصار پخش برنامه هاي راديويي از آن سلب گرديد. اما براي اينكه بي.بي.سي بتواند با راديو هاي مزبور رقابت كند، تا حدودي آزادي عمل در گفتارها و تفسيرهاي خبري به آن داده شد.بي.بي.سي فارسي، زمينه ساز ورود متفقين به ايراناز جمله برنامه هاي خارجي، برنامه به زبان فارسي بود كه در شهريور 1320، مقارن با حمله ي متفقين به ايران تأسيس شد و هدف آن آماده كردن ذهن ايرانيان به بركناري رضا شاه و تحول اوضاع سياسي كشور بود. علت تلاش براي بركناري رضاخان براي همگان معلوم است كه حاكم ساختن مردم به جاي نظام استبدادي نبود، بلكه بركناري مستبدي بود كه اين بار عليه اربابان خود طغيان كرده و به جاي انگليس و شوروي، اينبار آلمان را به عنوان سرور خود برگزيده است. جايگزين وي نيز مستبد ديگري از تبار پهلوي بود كه بهتر از پدر مي توانست در اين مقطع خدمت منافع بريتانيا باشد!در دوران جنگ جهاني دوم، بخش فارسي راديو بي.بي.سي صرفا به انتشار اعلاميه هاي جنگي و گفتارهايي در توجيه سياست هاي زمان جنگ دولت بريتانيا مي پرداخت و در واقع بلندگوي تبليغاتي آن دولت بود.بي.بي.سي و دشمني با نهضت نفتدر دوران نهضت ملي شدن نفت نيز راديو بي.بي.سي باز همين سياست را ادامه مي داد و از هيچ گونه دشمني نسبت به حكومت ملي دكتر مصدق و نفاق افكني در ميان ايرانيان و تحريك مخالفان دولت فروگذار نمي كرد. ايستادگي بي.بي.سي در برابر نهضت مردمي ملي كردن نفت به خوبي نشان مي دهد كه آنچه در اولويت اول كاري بي.بي.سي قرار دارد منافع بريتانياست نه چيز ديگر!انگليسي ها طرح كرد تا سرانجام پس از دو سال تلاش مداوم توانستند را به آمريكاييان بقبولانند و آنان را با كودتايي عليه حكومت ملي كه طرح آن را خودشان تهيه كرده بودند، موافق سازند كه در 28 مرداد 1332 به مرحله ي اجرا در آمد.از آن پس تا ساليان دراز، بي.بي.سي ستايشگر رژيم خودكامه شاه بود و آن چنان در اين راه پيش رفت كه در مهر 1350 به مناسبت جشن هاي دو هزار و پانصد ساله ي شاهنشاهي يك مسابقه ي شعر در بزرگداشت نظام شاهنشاهي ايران ترتيب داد كه به برنده آن يك بليط دو سره ي سفر به لندن تعلق مي گرفت «تا شخصا منظومه خود را در برابر ميكروفون راديو بي.بي.سي بخواند»!بي.بي.سي و انقلاب اسلاميولي از اواخر سال 1355 مقارن با زمامداري كارتر و تغيير راهبرد سياست خارجه امريكا و مجبور كردن شاه ايران به اعلام فضاي باز سياسي، لحن بي.بي.سي تغيير كرد و ابتدا با ملايمت و سپس با شدت بيشتر به انتقاد از كارهاي رژيم خودكامه ي شاه پرداخت و در گفتارهاي خود خواستار برقراري دموكراسي و رعايت حقوق بشر در ايران شد.در همين زمان اخباري از نهضت اسلامي پخش مي شد كه رسانه ديگري آن را نقل نمي كرد. پخش اين اخبار در حالي كه بايكوت خبري شديد در داخل كشور حاكم بود، منجر به اين شد كه مردم به تدريج به گوش كردن اخبار بي.بي.سي روي آورند. مردم با شنيدن اين اخبار و تفسيرها مشاهده مي كردند كه به ظاهر انگليسي ها شاه را رها كرده و از مخالفان وي جانبداري مي كنند و از سوي ديگر مقامات رسمي دولت انگليس پي در پي پشتيباني خود را از شاه و رژيم او اعلام مي كردند. در نتيجه اين رفتار بود كه اين فكر در مردم پيدا شد كه انگليسي ها «دو دوزه» بازي مي كنند؛واقعيت آن است كه اهداف اسلامي و استقلال طلبانه نهضت امام خميني(ره) كه در تعارض جدي با نظام سلطه جهاني و منافع كشورهاي استعماري است، مانع از آن بود كه استعمارگراني چون انگليس و آمريكا را به همراهي با خود بكشاند. اين انقلاب تا آنجا با نظام سلطه در تعارض است كه كشوري چون شوروي را كه در آن مقطع مدعي حمايت از «نهضتهاي رهايي بخش» و «جنبش خلق هاي زحمتكش» در سراسر جهان است را نيز به چالش كشانده و به دشمني بزرگ عليه خود مبدل مي سازد.اهداف پشت پرده بي.بي.سي در پخش اخبار انقلاب اسلاميدر مورد اهداف پشت پرده رسانه استعمارگر پير در پخش اخبار انقلاب اسلامي مي توان به موارد زير اشاره نمود:1- اولين دليل پخش بخشي از اخبار انقلاب توسط بي.بي.سي را بايد در همراهي آن با تغيير سياست خارجي آمريكا با روي كار آمدن «كارتر» و حزب دموكرات دانست، فضاي به ظاهر بازي كه آمريكا براي كشورهاي جهان سوم در نظر گرفته بود تا از گرايش توده هاي به خشم آمده از نظام استبدادي به سوي ايدئولوژيهاي ماركسيستي و اتحاد جماهير شوروي جلوگيري نمايد.2- سران استكبار جهاني هيچگاه گمان نمي كردند، رژيم ستمشاهي پهلوي آنقدر سست و بي بنيان باشد كه بتوان به اين سرعت آن را سرنگون نمود! به همين خاطر همراهي ظاهري رسانه هاي غربي از جمله بي.بي.سي مي توانست از كينه و نفرت مردم از كشورهاي غربي حامي نظامهاي استبدادي بكاهد و در داخل نيز از خشم انقلابي ملت در براندازي رژيم كاسته شده و به نحوي آتش انقلاب ملت فروكش نمايد و زمينه را براي تداوم حكومت دست نشانده پهلوي با تغييراتي صورتي فراهم آورد.3- تعطيلي اغلب مطبوعات داخلي، عدم همراهي صداوسيماي رژيم پهلوي با ملت و بايكوت شديد خبري در اين ايام، زمينه ساز مراجعه ملت به راديوهاي بيگانه براي پيگيري اخبار بود. در اين بين بي.بي.سي در مقايسه با ديگر راديوهاي بيگانه رقيب با توجه به پيشينه نفوذ در ايران، از توانايي بيشتري برخوردار بود.4- نكته ديگري كه دكتر مهدوي نويسنده كتاب «انقلاب ايران به روايت بي.بي.سي» نيز به آن اشاره دارد اين است كه هدف بي.بي.سي در آن هنگام نه پخش اخبار بود و نه حمايت از انقلاب مردم ايران! هدف بي.بي.سي تشويق يك آنارشيسم عنان گسيخته، فزاينده، دامنگستر براي هر چه بيشتر كردن خونريزي و اغتشاش در ايران، بود. به عبارتي با راديكاليزه كردن نهضت امام خميني(ره) دو حالت قابل تصور بود:حالت اول آنكه با افزايش خشونتها، رژيم پهلوي و ارتش نيز دست به افزايش خشونت زده و با كشتار وسيع نهضت را سرنگون نمايد. همانطور كه در 15 خرداد 42 توانست نهضت را سركوب نمايد.حالت دوم اينكه آتش خشونت و كشتار تا آنجا بالا بگيرد كه در صورت پيروزي انقلاب نيز خشونت و درگيري تداوم يابد و كشور به سوي بحران داخلي و اقدامات تجزيه طلبانه و مسلحانه سوق داده شود.5- يكي ديگر از سياستهاي بي.بي.سي در اين ايام، بزرگنمايي و وزن بخشي غيرواقعي به گروههايي بود كه در مبارزات اسلامي ملت ايران نقش كليدي نداشتند. بزرگ كردن مدعيان «خلقهاي ستم كشيده» از گروهك منافقين تا چريكهاي فدايي اقليت و اكثريت و در ديگر سوي تا جبهه ملي و ليبرالها، مصاحبه با شخصيتهاي درجه چندم و معرفي آنها به عنوان رهبران انقلاب، قرائت بيانيه ها و اطلاعيه هاي گروهكهاي چند نفر كه خود را نماد توده هاي ملت معرفي مي كردند، از جمله اين اقدامات براي تحريف نهضت و انقلاب بود.6- نكته ديگر قابل توجه در رفتار رسانه اي بي.بي.سي در انتخابات ايران اين بود كه بي.بي.سي و دولت انگليس بر آن بود تا با ورود به حوادث ايران بتواند به نحوي شايسته مديريت اوضاع را به عهده بگيرد. انگليس سابقه چنين اقداماتي را در كشورهاي جهان سوم به كرات دارد به نحوي كه در ماجراي مشروطه توانست وارد عرصه شده و با استحاله«نهضت عدالتخانه» به «مشروطه»، رهبري و هدايت كار را از دست روحانيت و ملت به در آورده و روشنفكران وابسته به خود را در صدر كار قرار دهند.7- يكي از مسائلي كه منجر شد تا اين مسئله قوت يابد كه بي.بي.سي در ماجراي پيروزي انقلاب اسلامي همراه و همگام ملت مسلمان ايران بوده است، اظهاراتي بود كه شاه مخلوع در اين زمينه ابراز داشته است. محمدرضا كه گمان نمي كرد ملت انقلابي بتوانند به اين سرعت حكومت توخالي اش را سرنگون نمايند و به حمايتهاي كشورهاي غربي دلخوش داشت، بعد از فرار از كشور عدم حمايت لازم كشورهاي غربي را علت اصلي سقوط خود مي دانست و در اظهارات متعددي نسبت به رفتار اين كشورها اظهار نارضايتي كرد. يكي از دلائلي كه وي مطرح مي ساخت حمايت بي.بي.سي از انقلابيون بود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 343]