تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز، از آيين‏هاى دين است و رضاى پروردگار، در آن است. و آن راه پيامبران است. ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798436136




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هخاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: مثلث نا امني عراق«مثلث نا امني عراق» عنوان يادداشت روزنامه‌ كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛روز دوشنبه هفته جاري در انفجار سه دستگاه خودروي بمب گذاري شده در پايتخت عراق، بيش از 100 نفر كشته و زخمي شدند. اين عمليات تروريستي در نزديك هتل هاي مشهور بغداد و با فاصله چند دقيقه در حالي صورت گرفت كه طي يك ماه و نيم گذشته، اين منطقه در آرامش نسبي به سر برده است. پيش از اين نيز چند ساختمان دولتي در شهر بغداد شاهد انفجارهاي خونيني بود كه در جريان آن 400 نفر كشته و صدها نفر ديگر مجروح شدند.حوادث تروريستي اخير در عراق، خصوصاً انفجار 2 روزگذشته بغداد كه بعد از اعدام علي حسن المجيد- معروف به علي شيميايي- وزير دفاع سابق صدام كه از سران حزب بعث عراق محسوب مي شد، اين گمانه را تقويت مي كند كه انفجارها كار بقاياي حزب بعث باشد. آنها سعي دارند با كمك قدرتهاي خارجي از جمله آمريكا و عربستان در حاكميت عراق نفوذ كرده و قدرت را بار ديگر به دست گيرند.كمتر از 2ماه به انتخابات پارلماني عراق باقي مانده و تنها جرياني كه از ناآرامي ها و ناامن كردن فضاي سياسي و امنيتي اين كشور سود مي برد، حزب بعث است. آنها تلاش مي كنند تا با ناكام جلوه دادن دولت مالكي، زمينه هاي نفوذ در سطح حاكميت اين كشور و كشاندن عراق به ديكتاتوري مجدد را فراهم كنند.چندي پيش «شيخ صباح الساعدي» يكي از نمايندگان پارلمان عراق از فعاليت 30 هزار بعثي مشمول قانون ريشه كني حزب بعث در مراكز دولتي اين كشور پرده برداشت و نسبت به وقوع يك كودتاي خزنده از سوي آنان هشدار داد. طبق قانون، فعاليت حزب منحله بعث در عراق ممنوع است. به همين دليل بنابر رأي هيأت «عدالت و دادخواهي» صلاحيت بيش از 500 نفر از نامزدهاي انتخاباتي پارلمان عراق كه اكثراً وابسته به حزب بعث بوده اند، تاييد نشده است. اين رد صلاحيت ها آمريكا و عربستان را وادار به واكنش كرد.طي چند سال اخير سران واشنگتن و رياض به منظور بازگرداندن بعثي ها به صحنه سياسي عراق، دولت اين كشور را تحت فشار قرار داده اند. آمريكاييهاي اشغالگر با آزادسازي بعثي هاي شروري كه در زندان هاي عراق دوره محكوميت خود را سپري مي كردند، فضاي عراق را ناامن كردند. از آن به بعد رد پاي بعثي ها در بسياري از عملياتهاي تروريستي پيدا شد. طي چند روز گذشته نيز « بايدن» معاون رئيس جمهور آمريكا طي سفري به بغداد و ملاقات با رئيس جمهور، نخست وزير و برخي ديگر از مسئولان عراقي، زمينه حضور كانديداهاي رد صلاحيت شده (بعثي ها) را در انتخابات آتي پارلمان عراق پي گرفت و از سوي واشنگتن خواستار لغو تصميمات هيات «عدالت و دادخواهي» شد.پس از تلاش هاي اخير آمريكا براي لغو ممنوعيت كانديداتوري برخي عناصر حامي حزب بعث، از جمله صالح المطلك دبيركل جنبش ملي عراق و ظافرالعاني نماينده مجلس، تظاهرات مردمي در محكوميت دخالت قدرتهاي خارجي در مسايل داخلي عراق و بازگشت بعثي ها به عرصه سياسي و امنيتي اين كشور برگزار شد. تظاهركنندگان از دولت بغداد خواستند تا تسليم فشارهاي آمريكا و عربستان نشود. آنها عكس هاي العاني و المطلك را به آتش كشيده و پلاكاردهايي كه حزب بعث را همطراز نازي ها معرفي مي كرد، حمل مي كردند.از سوي ديگر سياست هاي دولت عربستان در قبال رويدادهاي عراق نيز حكايت از تلاش دامنه دار رياض به منظور ايجاد اختلافات مذهبي، برهم زدن امنيت عراق و زمينه چيني براي روي كار آمدن مهره هاي مد نظر دولت عربستان در مناصب حكومتي اين كشور دارد. رياض از مدتها پيش كميته اي به رياست دبير شوراي امنيت ملي عربستان تشكيل داده تا با فعاليت هاي فشرده و گسترده بر انتخابات پارلماني عراق تاثير گذاشته و زمينه را براي به قدرت رساندن مهره هاي دست نشانده خود فراهم كند. دولت عربستان با هدف تغيير ساختار حاكميت در عراق بيش از 4ميليارد دلار هزينه كرده است.اين يك واقعيت غيرقابل انكار است كه اكنون آمريكا، عربستان و بعثي ها اضلاع مثلث ناامني در عراق را تشكيل داده اند. همزمان با فشار مردم و دولت عراق به آمريكا براي عقب نشيني از خاك اين كشور و پايان اشغالگري، ديويد ايكناتيوس روزنامه نگار نزديك به كاخ سفيد در واشنگتن پست نوشت: «آمريكا همزمان با مباحث خروج از عراق طرف هاي درگير در عراق را مسلح مي كند. اين كار در واقع بخشي از طرح آمريكا براي آماده كردن عراق در سوق دادن به سوي يك جنگ فراگير داخلي است.» پيش از آن نيز كالين كول، دستيار ويژه وزير دفاع آمريكا با پيش بيني افزايش خشونت ها در عراق، از احتمال تغيير جدول عقب نشيني نيروهاي ارتش آمريكا از اين كشور خبر داده بود. آنچه مسلم است واشنگتن علاقه ندارد تا جاي پاي مهم خود را در منطقه از دست بدهد.عربستان نيز همواره دنبال ايفاي نقش رهبري در منطقه و مقابله با جريان فزاينده مقاومت- خصوصا از سوي شيعيان- است. حاكميت اكثريت شيعي در عراق و روابط رو به گسترش اين كشور با جمهوري اسلامي ايران چيزي نيست كه شاهزاده هاي عربستان آن را برتابند. مقامات امنيتي عراق در بررسي هاي خود گزارشي مبني بر دخالت تروريست هايي با مليت سعودي در انفجارهاي عراق منتشر كرده اند. هم چنين پايگاه خبري «السياسي» به نقل از السامي العسكري- نماينده مجلس و عضو كميته روابط خارجي پارلمان عراق- درباره نقش سعودي ها در ناامني هاي اين كشور آورده؛ «اطلاعاتي در دست است كه نشان مي دهد، طرحي با نظارت عربستان براي ايجاد ناامني و بي ثباتي از طريق تحريك و حمايت از شورشيان مسلح و تاثيرگذاري بر انتخابات آتي پارلمان عراق در حال اجراست. رياض از اينكه يك دولت شيعه بر عراق حكومت مي كند ناخرسند است و اين مساله را بارها به صورت علني اعلام كرده است.»شايد با همين هدف علماي تندرو و وهابي و ضد شيعي عربستان با صدور احكام تكفيري عليه شيعيان و ايجاد انگيزه هاي تروريستي بين گروههاي سلفي، دولت رياض را براي ايجاد ناامني و رسيدن به اهداف خود در عراق، ياري مي كنند.بعثي ها نيز كه بعد از سقوط و اعدام صدام از حكومت خلع شدند و قانوني مبني بر انحلال و عدم فعاليت حزبي آنان وضع شد، دنبال راهكارهايي براي ورود مجدد در صف حاكميت عراق مي گشتند. حمايت هاي آمريكا و عربستان و سرويس هاي اطلاعاتي و جاسوسي اين كشورها توانست آنان را به سازماندهي رسانده و همچو اسلاف خود براي آنكه راه را براي رسيدن به قدرت هموار كنند، دست به خشونت و خون ريزي بزنند. مدتي پيش نيز عزت الدوري- مرد شماره دو حزب منحله بعث- با انتشار بيانيه اي از سياست هاي عربستان و آمريكا در عراق حمايت كرد.اما نكته اي كه توجه به آن پرده از نيات واقعي آمريكا و عربستان در اين ماجرا برمي دارد، اين است كه واشنگتن و رياض به خوبي مي دانند اگر ليست كانديداهاي بعثي ها در انتخابات آتي مجلس عراق تاييد صلاحيت هم بشود، مردم اين كشور به واسطه سوابق بعثي ها به طور قطع به آنان رأي نخواهند داد. بعثي ها پيش از آن كه از سوي دولت عراق رد صلاحيت شوند، از سوي مردم دست رد به سينه اشان خورده است. كما اين كه در انتخابات قبلي پارلمان عراق، بعثي ها منعي براي حضور در صحنه انتخابات نداشتند اما به خاطر جناياتشان، با عدم استقبال مردم روبرو شدند.بعثي ها نزد مردم عراق چه شيعيان كه جمعيت 60 درصدي اين كشور را تشكيل مي دهند و چه كردها و سني هاي عرب، جايگاهي ندارند. آمريكا و عربستان نيز اين موضوع را به خوبي مي دانند، اما تلاش آنان براي رفع عدم صلاحيت ليست كانديداهاي بعثي در انتخابات عراق براي چيست؟ به نظر مي رسد تاييد اين ليست- كه قطعا به خاطر رويگرداني مردم از آنان، پيروزي بعثي ها را به دنبال نخواهد داشت- نوعي «مشروعيت» براي بعثي ها به دنبال مي آورد. تاييد صلاحيت آنان به منزله آن است كه برچسب تروريست و جنايتكار از پيشاني بعثي ها جدا شده و به نوعي مورد تاييد حاكميت قرار گيرند و اين خود منفذي مي شود تا آمريكايي ها و سعودي ها از فرداي روز انتخابات، روابط نه چندان آشكار خود با آنان را علني تر گسترش داده تا نهايتا طي يك عمليات سياسي- فرسايشي با نفوذ تدريجي بعثي ها، حاكميت عراق را به نفع خود تغيير دهند.بعثي ها نيز اين موضوع را خوب مي فهمند و مي دانند بيش از همه چيز به فشار مضاعف آمريكايي ها براي دستيابي به اهداف خود نياز دارند. صالح المطلك، سرشناس ترين نامزدي كه رد صلاحيت شده، در اظهارنظري گفته است؛ «آمريكايي ها سخت تلاش مي كنند، اما فكر نمي كنم كسي در دولت عراق به حرف آنها گوش بدهد. فكر نمي كنم رهبران سياسي براي يافتن يك راه حل، احساس مسئوليت كافي بكنند. ما به فشار آمريكا نياز داريم.»مردم سالاري:آسيب هاي موازي کاري و تداخل ماموريت ها«مثلث نا امني عراق»،«آسيب هاي موازي کاري و تداخل ماموريت ها»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم سعدالله نصيري قيداري است كه در آن مي‌خوانيد؛يکي از مجاري خسارت هاي وارده بر کشور، موازي کاري ها و تداخل در ماموريت ها و اهداف دستگاه هاي مختلف اجرايي در طي سال هاي گذشته است. به طوري که برخي از دستگاه ها عملا  از وظايف و اهداف اصلي خود منحرف شده و اعتبارات و امکانات خود را به برنامه هاي خارج از وظايف قانوني مصروف مي نمايند. لذا نه تنها از وظايف خود غفلت مي کنند بلکه باعث کسري اعتبارات، عدم اجراي پروژه هاي ضروري، تخلف از قوانين مصوب و اتلا ف منابع مالي و توانمندي هاي نيروي انساني مي گردند. البته وجود برخي قوانين دست و پاگير نيز به اين روند خسارت بار سرعت بخشيده است.در اين ميان وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، علوم، تحقيقات و فناوري وبهداشت، درمان و آموزش پزشکي نيز از اين آسيب درامان نمانده اند. وظيفه و ماموريت وزارت آموزش و پرورش تعليم و تربيت دانش آموزان از مقطع ابتدايي تا قبل از دانشگاه يا از اول دبستان تا پايان دبيرستان است. اگر ماموريت و قلمرو فعاليت اين وزارتخانه اينست، امروز 240000 دانشجو دراين وزارتخانه در راستاي چه ماموريتي پذيرفته شده اند؟ آيا توجه به مقاطع کارداني وکارشناسي در اين دستگاه عملا  به معني بي توجهي  و بي مهري به دانش آموزان معصوم و نهايتا افت تحصيلي آنان نيست.در حالي که حدود 25 درصد صندلي هاي دانشگاه هاي کشور خاليست آموزش و پرورش نگران چيست؟ آيا اين ماموريت با آن چه که براي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري تعريف شده است تداخل ندارد؟ در حالي که تعداد کثيري از فارغ التحصيلا ن دانشگاه هاي کشور در سطح کارداني و کارشناسي در جست و جوي کار و اشتغال اند چه لزومي دارد بخش قابل توجهي از بودجه وامکانات آموزش و پرورش صرف حوزه آموزش عالي گردد. در حالي که اين فارغ التحصيلا ن با گذراندن دوره اي در حوزه تربيتي و مهارت هاي معلمي مي توانند به عنوان معلمان و دبيران ورزيده به خدمت آموزش و پرورش در آيند.چه معني دارد ما جوانان با سواد و آزموده در دانشگاه هاي کشور را که مملکت براي آنها هزاران ميليارد تومان هزينه کرده است کنار بگذاريم و در حوزه آموزش و پرورش که وظيفه آن آموزش عمومي است دانشجو تربيت کنيم؟ آن هم در شرايطي که اين حوزه براي انجام وظايف قانوني خود با مشکلا ت عديده اي از قبيل کمبود فضاهاي آموزشي، ورزشي و آزمايشگاهي روبروست و 96 درصد بودجه آن صرف حقوق پرسنل مي گردد.چرا فکر مي کنيم آموزش دبستاني و دبيرستاني کم اهميت و تربيت دانشجو در ساختار آموزش و پرورش مهم و پرزرق و برق است؟ به طوري که بهترين امکانات آموزشي و پرورشي به خصوص نيروي انساني را دراين بخش متمرکز کرده ايم و از تربيت آموزش عميق و استاندارد دانش آموزان که از اوجب واجبات است غفلت کرده ايم. به علا وه آثار اجتماعي و تبعات رواني وارد بر فارغ التحصيلا ن بيکاري که در بهترين دانشگاه هاي اين کشور تحصيل کرده اند نيز خود جاي تامل و بررسي دارد.از طرفي دانش آموزان ما براي جبران کاستي هاي آموزشي بايد به کلا س هاي خصوصي و خارج از محيط مدرسه و دبيرستان پناه ببرند. چه لزومي  دارد منطقه اي که در وظايف آموزش عمومي و تجهيز آزمايشگاه ها و هنرستان هاي خود عاجز است در خواست راه اندازي آموزشکده و مراکز تربيت معلم مي کند؟ وظايف مرکز تربيت معلم حداکثر مي تواند به آموزش ضمن خدمت و بروز کردن دانش فرهنگيان و آموزش دروس تربيتي به دبيران و آموزگاراني باشد که از بين فارغ التحصيلا ن دانشگاه ها برگزيده مي شوند. البته اين تنها موردي نيست که وزارت آموزش و پرورش علي رغم ماموريت خود به آن مي پردازد.وظايف وزارت مسکن در خصوص ساخت و تجهيز و مقاوم سازي مدارس، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي درخصوص بخش سلا مت، وظايف سازمان تربيت بدني درخصوص امور ورزش، وظايف سازمان جوانان در خصوص تشکيل NGO هايي مثل انجمن هاي علمي، اجتماعي و سياسي، وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلا مي درخصوص فعاليت هاي فرهنگي و ايدئولوژيک، وظايف نيروي انتظامي در خصوص تشکيل پايگاه هاي مقاومت بسيج، وظايف کميته امداد حضرت امام خميني(ره) و سازمان بهزيستي در خصوص مددرساني و حمايت از دانش آموزان  بي سرپرست و معلول و غيره نيز به نحوي و به صورت ناقص و نا تمام وغير استاندارد توسط وزارت آموزش و پرورش انجام مي شود. کليه اين وزارتخانه ها و سازمان ها در کشور حضور دارند و براي خود وظايف مشخص و بودجه و ساختار سازماني تعريف شده اي دارند و دانش آموزان نيز مثل بقيه اقشار ملت بايد تحت پوشش خدمات رساني آنها به طور کامل و موثر قرار گيرند.تا زماني که وزارت آموزش و پرورش وظايف اصلي خود را احصا و انجام ندهد صحبت از سامان دهي نيروي انساني، تحول در آموزش کشور، کوچک سازي و چابک سازي ستاد وزارتي و بحث هايي از اين قبيل که هر بار طرح شده و بي نتيجه مانده است، به سرانجام نخواهد رسيد.درحوزه آموزش عالي نيز وضعيت بر همين منوال است. وزارتخانه هاي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشکي بايد متولي آموزش عالي و تحقيقات و فناوري در کشور  باشند و از اين حريم به طور جدي صيانت کنند. اين وزارتخانه ها نبايد در مقابل ورود ديگر دستگاه ها به قلمرو وظايف آنها ساکت يا منفعل شوند. آسيب هايي که امروز به دليل ورود غير حرفه اي برخي حوزه ها به امر حساس و مهم آموزش عالي حاصل شده است به دليل عدم پاسداري موثر توسط متوليان آن نيز بوده است. خوشبختانه مقام معظم رهبري در تعيين سياست هاي کلي برنامه پنجم به پرهيز از موازي کاري تاکيد کرده اند.اينکه وزارتخانه هاي ديگر مثل جهاد کشاورزي، آموزش و پرورش و غيره دانشجو پذيرش  کنند چه معني دارد؟ دانشگاه ها و مراکز پژوهشي وزارتخانه هاي علوم و بهداشت با داشتن تعداد کثيري دانشجوي دکترا و کاشناسي ارشد با استعداد و برگزيده و آزمايشگاه هاي تحقيقاتي و پتانسيل هاي فراوان ديگر بهترين مکان براي اجراي آموزش عالي و پژوهش هاي بديع و اصيل است. همه دستگاه هاي ديگر بايد نيازها و خواسته هاي خود را در زمينه تربيت نيروهاي متخصص و پروژه هاي پژوهشي به دانشگاه ها حواله کنند و پاسخ خود را دريافت نمايند.پراکنده کاري و انجام پژوهش هاي تکراري و بعضا داوري نشده که در خارج از حوزه وزارتخانه هاي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشکي انجام مي گيرد، باعث هدر رفت سرمايه ها و مغاير با اهداف اسناد بالا دستي کشور و اصول مديريت مالي و علمي است. نکته قابل توجهي که حوزه آموزش عالي کشور بايد به آن توجه کند، جبران آسيب وارده بر مقطع کارشناسي پس از داير شدن مقاطع تحصيلا ت تکميلي است. اهميت برقراري دوره هاي تحصيلا ت تکميلي درداخل کشور بر هيچکس پوشيده نيست.حتي آناني که روزي با اجراي اين مقاطع مخالفت مي کردند امروز با مشاهده محصولا ت ارزشمند اين مقاطع از مواضع خود کوتاه آمده اند. تربيت نيروهاي توانمندي همچون دکتر مسعود عليمحمدي و ساير همکلا سان و همدوره هاي ايشان در رشته هاي مختلف برهاني قاطع بر اين ادعاست. لکن معطوف نمودن امکانات و نيروهاي انساني کيفي بر دوره هاي تحصيلا ت تکميلي نبايد موجب غفلت  از دانشجويان کارشناسي گردد که ورودي هاي اين مقاطع راتشکيل مي دهند.واقعيت تلخي که به خصوص دردانشگاه هاي درجه 2 و درجه 3 وجود دارد وبايد براي حل آن چاره جويي شود. بخشي از علل افت تحصيلي در مقطع آموزش و پرورش به خاطر توجه به اهداف غير موظف و در مقطع کارشناسي نيز به دليل تمرکز امکانات موجود  در مقاطع تحصيلا ت تکميلي است. اعتدال حکم مي کند که به همه وظايف در حد خود و در محل خود و در زمان خود توجه عادلا نه شود. عدم توجه به مواردي که ذکر شد خود نوعي بي عدالتي آموزشي است که به پرهيز از آن در قانون اساسي جمهوري اسلا مي ايران تاکيد شده است.ازدستگاه هاي ناظر بر اجراي قانون اساسي به خصوص از مجلس شوراي اسلا مي و ديوان محاسبات انتظار مي رود که علا وه بر نظارت بر حسن هزينه کرد اعتبارات و تفريغ بودجه دستگاه هاي اجرايي، بر جلوگيري از هرگونه موازي کاري و تداخل ماموريت ها نيز نظارت قانوني بنمايند.رسالت: ما و انگليسي ها «ما و انگليسي ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛روابط و مناسبات ايران و انگليس طي200 سال گذشته فراز و فرودهاي زيادي داشته است. آنچه در خاطره ملت ما از شرارت انگليسي ها محو نمي شود نقش تخريبي و مداخله جويانه انگليس در سه نهضت مشروطه، ملي شدن صنعت نفت و بالاخره انقلاب اسلامي است. اسناد و مدارک انکارناپذيري که گاهي خود انگليسي ها فاش مي سازند نشان مي دهد نام انگليس همواره به عنوان يکي از دشمنان سرسخت ملت ايران در تاريخ خودنمايي مي کند. انگليسي ها با سوزن باني عناصر فراماسون، انقلاب مشروطه را به بيراهه بردند و از دل فداکاريها و ايثارگريهاي مردم و رهبران نهضت، حکومت رضاخان قلدر را بيرون کشيدند. انگليسي ها با تبهکاريهاي سياسي توسط عوامل خود، نهضت ملي را به شکست رساندند و حاکميت پسر رضاخان را ربع قرن براين مملکت تمديد کردند. روابط و مناسبات ايران و انگليس طي200  سال گذشته فراز و فرودهاي زيادي داشته است.آنچه در خاطره ملت ما از شرارت انگليسي ها محو نمي شود نقش تخريبي و مداخله جويانه انگليس در سه نهضت مشروطه، ملي شدن صنعت نفت و بالاخره انقلاب اسلامي است. اسناد و مدارک انکارناپذيري که گاهي خود انگليسي ها  فاش مي سازند نشان مي دهد نام انگليس همواره به عنوان يکي از دشمنان سرسخت ملت ايران در تاريخ خودنمايي مي کند. انگليسي ها با سوزن باني عناصر فراماسون، انقلاب مشروطه را به بيراهه بردند و از دل فداکاريها و ايثارگريهاي مردم و رهبران نهضت، حکومت رضاخان قلدر را بيرون کشيدند. انگليسي ها با تبهکاريهاي سياسي توسط عوامل خود، نهضت ملي را به شکست رساندند و حاکميت پسر رضاخان را ربع قرن براين مملکت تمديد کردند.پس از انقلاب اسلامي جريانهاي ضدانقلاب چون اژدهاي هفتسر انقلاب را تهديد مي کردند و انگليسي ها تغذيه اين اژدها را به عهده گرفتند. با آنکه مردم با تسخير لانه جاسوسي آسيب جدي به دشمن زدند، اما لندن محروميت هاي آمريکا در اثر فقدان سفارت در تهران را جبران کرد و سفارت انگليس به عنوان سفارت آمريکا وظايف برزمينمانده آنان را انجام مي داد.بي مهري انگليسي ها چيزي نيست که از خاطر مردم برود. متاسفانه در آشوبهاي چند ماهه اخير سفارت انگليس بي پرده از اغتشاشگران حمايت کرد و در سازماندهي آنان نقش ويژه داشت و اعتراف افراد دستگير شده وابسته به سفارت در دادگاه تنها گوشه اي از اين مداخله را بازگو مي کرد.به نظر مي رسد سفارت انگليس در تهران فراتر از عرف ديپلماتيک به وظايف خود مي نگرد. مردم بارها با حضور در مقابل سفارت انگليس نفرت خود را به مناسبتهاي مختلف به افعال مداخله جويانه لندن اعلام کرده اند.موضوع نقش خصمانه دولت انگليس در جلوگيري از پيشرفت ايران بويژه در مورد دستيابي به فناوري هسته اي و نقش تخريبي در حوادث بعد از انتخابات و مديريت جنگ رواني توسط رسانه هاي تحت کنترل بويژه راديو و تلويزيون بي بي سي و خارجکردن منافقين از فهرست تروريستها و استخدام آنها در آشوبهاي خياباني و مشارکت در تحريمها شکي باقي نمي گذارد که رفتار دولت انگليس با ملت ايران خصمانه تر شده است .اکنون در سطح نخبگان بويژه در دولت و مجلس اين سوال مطرح است که چه دليلي دارد با اين همه دشمني سطح روابط با انگليس در وضعيت فعلي باقي بماند. مردم خواهان کاهش و حتي قطع روابط هستند . اگر به اين خواست توجه نشود ممکن است در پاسخ به شرارت انگليسي ها حادثه  اي همانند انقلاب دوم ملت - تسخير لانه جاسوسي آمريکا - براي سفارت انگليس نيز اتفاق بيفتد.لذا علاج واقعه قبل از وقوع بايد کرد.  دولت و مجلس نيز به وظايف قانوني خود در اين مورد بايد قيام کنند.جمهوري اسلامي: تركيه و رژيم صهيونيستي از تعامل تا تقابل«تركيه و رژيم صهيونيستي از تعامل تا تقابل»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛تحركات سياسي تركيه در سطح منطقه اي و بين المللي ابعاد تازه اي به خود گرفته است . طي دو هفته گذشته رجب طيب اردوغان در راس يك هيئت 300 نفره به مسكو سفر كرد و تفاهمات تازه اي را در كرملين پايه گذاري نمود . بعلاوه با « سعد حريري » نخست وزير لبنان تفاهم نمود كه حجم مبادلات تجاري خود را از حدود يك ميليارد دلار كنوني باز هم افزايش دهد و به تفاهماتي در قلمرو نظامي بهداشتي كشاورزي دست يافتند.اسلام گرايان توانسته اند زمينه هاي تفاهم با ارمنستان را فراهم كنند و به يك بحران ريشه دار تاريخي پايان دهند. اكنون رهبران تركيه به پايه گذاري ديپلماسي نوين اين كشور پرداخته اند و مايلند مناسبات آنكارا با ساير دولتها را از نظر كمي و كيفي ارتقا دهند.رجب طيب اردوغان در نشست با سفيران تركيه با اشاره به تهاجمات سياسي تبليغاتي عليه ديپلماسي نوين اين كشور به اتهامات و ابهامات مطرح پاسخ داد و با صراحت خاطرنشان ساخت كه : برخي طرفها از اراده تركيه براي تحكيم مناسباتش با عراق عربستان گرجستان سوريه و لبنان به شدت ناخشنودند و اين عدم خرسندي را اعلام مي كنند.اردوغان سپس به مباني نظري سياستهايش اشاره كرد و پرسيد : آيا اقدام تركيه در برقراري رابطه با كشورهائي كه پيوند تاريخي و فرهنگي با آنكارا دارند امر شگفتي بنظر مي رسد وي با در پيش گرفتن يك روش استقرائي در اظهاراتش پرسيد : وقتي آمريكا روسيه چين و كشورهاي اروپائي سعي مي كنند با همين كشورها روابط خوبي برقرار كنند چرا هيچكس اعتراضي نمي كند چرا هيچ واكنشي صورت نمي گيرد ولي وقتي تركيه دست به كار مي شود فرياد اعتراض بلند مي شوداردوغان بخش قابل توجهي از سخنان خود را به غزه و جنايات جنگي رژيم صهيونيستي عليه فلسطيني ها اختصاص داد و محورهاي تازه اي از ديپلماسي خاورميانه اي تركيه » را بازگو كرد.1 تركيه از اين پس در مقابل جنايات اسرائيل سكوت نخواهد كرد.2 تا مرحله پايان محاصره غزه سطح مناسبات و سفرها و ديدارها با اسرائيل ارتقا نخواهد يافت .3 تركيه بخاطر خوشايند اسرائيل در هيچ يك از محورهاي سياست خود با ديگران تجديدنظر نخواهد يافت.اين ديدگاه شجاعانه اي است كه امروزه از سوي اسلام گرايان تركيه بعنوان « ديپلماسي نوين » اين كشور در سطح ملي منطقه اي و جهاني به تصوير در آمده و به نظر مي رسد مدتها است در سرلوحه سياست خارجي تركيه قرار گرفته است.اعتراض اردوغان به شيمون پرز در حاشيه اجلاس « داووس » در سوئيس در خصوص محكوميت جنايات جنگي رژيم صهيونيستي در غزه دقيقا در همين چارچوب است كه معني و مفهوم واقعي خود را پيدا مي كند. بعلاوه تركيه اكنون مدتها است كه خواستار شكسته شدن محاصره غزه است و اردوغان در همين اجلاس نمايندگان سياسي تركيه از غزه بعنوان « بزرگترين زندان روباز در جهان » ياد كرد.اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه در دوره حاكميت لائيك ها در تركيه اين كشور متحد اصلي رژيم صهيونيستي در منطقه تلقي مي شد و بيشترين مناسبات سياسي نظامي اقتصادي و امنيتي را با رژيم صهيونيستي برقرار كرده بود.بايد پرسيد دستاورد تركيه از گسترش مناسبات با رژيم صهيونيستي چه بوده است نفوذ صهيونيست ها در ساختار ارتش تركيه نفوذ در رسانه هاي تركيه نفوذ در ساختار قدرت سياسي و برخي احزاب تركيه بويژه در ميان احزاب لائيك اين كشور مهمتر از همه نفوذ در مناطق كردنشين و برخي احزاب تركيه از جدي ترين نتايج همكاري رژيم صهيونيستي و تركيه بوده است . رژيم صهيونيستي همچنين از طريق همكاريهاي تركيه توانسته با سواستفاده از « پايگاه اينجرليك » به درون مناطق كردنشين شمال عراق نفوذ كند و طيف وسيعي از مهره هاي دلخواه خود را در كردستان عراق انتخاب و جذب نمايد. اگر چه نيروهاي لائيك تركيه به خودي خود دلائل و انگيزه هاي فراواني براي دشمني با اسلام گرايان دارند ولي نبايد از نظر دور داشت كه نقش صهيونيستها در جهت تشديد دشمني لائيكهاي تركيه عليه اسلام گرايان اين كشور بسيار محرز و محسوس است.با اينهمه اخبار و گزارشاتي كه از تقابل جدي و نفس گير لائيكها عليه اسلام گرايان منتشر مي شود در برگيرنده تمامي ابعاد اين روياروئي ها نيست . از جمله اطلاعاتي كه در خصوص تقابل لائيكها از طريق تدارك براي « براندازي اسلام گرايان » با توسل به اهرمهاي نظامي در اختيار دولتمردان تركيه است عموما به طور كامل در صفحات مطبوعات منتشر نمي شود و تحت عنوان « ملاحظات امنيتي ملي » به « بايگاني تاريخ » فرستاده مي شود. براي مثال تمامي اطلاعات مرتبط با كودتاي نافرجام « گروه ارگنه كن » به افكار عمومي تركيه منعكس نشد و دولتمردان ترجيح دادند اين مسئله را نزد افكار عمومي مسكوت بگذارند ولي براي بركناري عناصر مرتبط در سلسله مراتب قدرت نظامي وارد عمل شوند. اين اصرار مراكز قدرت براي پيگيري مطلب همزمان با عدم انعكاس رسانه اي آن مانع شناسائي باندهاي تبهكار صهيونيستي در تركيه براي افكار عمومي شد و صهيونيستها از اين فرصت طلائي براي وارد كردن فشارهاي جديد به دولت آنكارا سواستفاده كرده اند.در واقع دولتمردان امروز تركيه از « عبدالله گل » رئيس جمهور گرفته تا « رجب طيب اردوغان » نخست وزير و دستيارانش همگي به خوبي مي دانند كه آلترناتيو مطلوب صهيونيستها همان لائيكهاي وطن فروش هستند كه حاضر شده بودند تركيه را بطور كامل در اختيار صهيونيستها قرار دهند و فضاي جهنمي امروز در واقع طبيعي ترين پيامد خيانت لائيكها در تركيه محسوب مي شود كه صهيونيستها را وسوسه كرده تا براي دستيابي به اختيارات قبلي و احياي فضاي گذشته وارد عمل شوند و اعتراض كند كه چرا همانند گذشته نمي توانند در تاروپود حكومت ارتش و رسانه هاي تركيه جولان بدهند. اكنون كه به رمز و راز مسائل پشت پرده در تركيه تا حدودي آشنا شديم اهميت و حساسيت ديپلماسي نوين تركيه بهتر قابل درك خواهد بود.با مروري تازه بر اصلي ترين سرفصل هاي ديپلماسي جديد اسلام گرايان تركيه اين نكته به خوبي روشن مي شود كه اسلام گرايان با كنار زدن صهيونيستها از موضع گذشته سعي دارند چهره اي تازه مستقل شجاعانه و مبتني بر تدبير و درايت سياسي از تركيه را در سطح ملي منطقه اي و جهاني ترسيم كنند دولتي كه به خاطر خوشايند هيچ دولت بيگانه بويژه صهيونيستها حاضر نباشد در هيچ يك از محورهاي سياست خود با ديگران تجديد نظر كند. اگر اسلام گرايان موفق شوند چنين سياستي را در ميدان عمل نيز همچنان اجرا كنند به پيروزي هاي بيشتر و بزرگتري دست خواهند يافت و صهيونيست ها را نيز از تسلط بر اركان حكومت تركيه كه زماني مركز حكومت گسترده ترين قلمرو جهان اسلام بود نااميد خواهند ساخت .ابتكار: ريشه يابي سکوت برخي نخبگان در فتنه اخير«ريشه يابي سکوت برخي نخبگان در فتنه اخير»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي ابتكار به قلم دکتر امير امامت است كه در آن مي‌خوانيد؛مسئله سکوت عدهاي در مسائل حوادث پس از انتخابات اخيرا از بحثهاي داغ محافل سياسي عمدتا اصولگرا بوده است. تمرکز اين مباحث بيشتر حول سکوت خواص بوده است. در اين نوشتار سعي مي شود علل سکوت برخي از خواص مورد واکاوي قرارگيرد.الف) مخرج مشترکي براي فريادهاي اصلاح طلبانه و سکوتهاي اصول گرايان: گروهي از خواص سياسي دچار مخرج مشترکي هستند که هم اصلاح طلبان و هم عده اي از اصولگرايان را دچار خود کرده است. اين مخرج مشترک همان اموال مصادره اي است. در اوايل انقلاب بسياري از اموال وابستگان رژيم شاه به علت طاغوتي بودن و غصبي بودن مورد مصادره قرار گرفت. پس از مدتي عده اي از مسئولين نگران بي مصرف بودن اين املاک خوش نشين افتاده و موقتا خود را ساکن آنها کردند!! پس از مدتي که خوش نشيني چنين املاک بزرگ و مجللي زير دندان اينها مزه کرد با صدور مجوزهايي آنها با به قيمتهاي بسيار ناچيز از بنياد مستضعفان خريدند و بدين ترتيب کاخ نشيني رجال سياسي بار ديگر رواج پيدا کرد.اينها هيچگاه از خود نپرسيدند که اگر کاخ نشيني براي طاغوتيان بد بود براي آنها نيز بد است.اگر دليل مصادره اين اموال دزدي بودن و نامشروع بودن آنها بود خوب لااقل اين افراد که خود زحمت دزدي آنها راکشيده بودند نسبت به شما سزاوارتر براي خوش نشيني نبودند؟هيچگاه نپرسيدند که اگر مردم طاغوتيان را در اين خانه ها مي ديدند لااقل آن خانه به کراوات و لباس و مشرب آنها مي آمد ولي اينها با اسم اسلام و مستضعفان با اين خانه ها چه تناسبي دارند؟اينها از خود نپرسيدند که آيا سزاست افرادي از دهات دور افتاده کشور که به سبب نزديکي موردي با امام به مسئوليتي رسيده بودند، در اين املاک زندگي کنند؟ آيا اين خانه ها براي صاحبان طاغوتيشان سزاوارتر نبود؟ هرصورت بدون پاسخ به اين پرسشها طاغوت وار در خانه هاي طاغوتيان نشستند اما مسدئله در اينجا به امام نرسيد.خانه مجلل در بهترين نقاط تهران روش آن را مي طلبد. به علت زندگي اين افراد در خوش نشين ترين نقاط کشور زن و فرزند و خود اين افراد وارد محيطي شدند که کم کم به رنگ آن درآمدند. ديگر نيازهاي اين کاخ نشينان جديد از جنس کوخ نشيني نبود. آنها به درکهاي جديدي از زندگي مي رسيدند. رفتارهاي سياسي به دنبال تغيير رفتارهاي زندگي شان تغيير کرد. براي آنها ديگر برخي از رفتارهاي انقلابي قابل دفاع نبود.شعارهاي جديدشان با گذشته متفاوت شد. کم کم کار به جايي رسيد که ديگر به دليل دوري از مردم عادي، نيازهاي کوخ نشيني، پوپوليستي خطاب شد و شد همانکه بايد مي شد.بله گروهي از اينها اصلاح طلب شده و فرياد مخالف برآوردند ولي گروهي ديگر حياي بيشتري به خرج داده و کم کم راه سکوت را پيش گرفته و شدند اصولگرايان ساکت.ب)علل سکوت برخي از خواص سياسي اصولگرا: اما تعجب برانگيز تر از همه سکوت عده اي از خواص اصولگرا در اين حوادث بود که بالاخره برخي از آنها پس از هفت ماه با اما و اگرهايي در برابر حوادث اخير موضع گيري کردند و اما علت چه بود؟ اين افراد جز» خوش نشينها نبودند و از اين روي علت اصلي اين سکوت را مي توان در آينده نگري ايشان دانست. آنها که به آينده مي انديشيدند در اين تصور بودند که بتوانند در آينده نه چندان دور با سکوت خود از هر طرف رود که ماهي بيشتري داشت بتوانند صيد کنند و اگر توانستند از هر دو طرف صيدي داشته باشند. به عبارتي نخواستند تا تخم مرغهاي خود را تنها در يک سبد قرار دهند. برخي از اينها روياي رياست جمهوري آينده در سر داشته و برخي ديگر به دنبال کسب آراي موسوي در انتخابات مجلس آتي حوزه تهران بودند. از منظر اينان چه خوب مي شد که اگر بتوانند در مجلس يا رياست جمهوري آينده هم از ضربه وارده شده شان به ميخ اصلاحات منفعت کسب کنند و هم از ضربه اي که به نعل اصولگرايي مي نواختند کيسه اي براي خود بدوزند.اين سياست مداران از اين نکته غافل ماندند که ممکن است روزي نه زنگي به حساب آيند و نه رومي...د) علل سکوت برخي خواص علمي ( اساتيد دانشگاه و حوزه):در اين فتنه، برخي خواص علمي نيز به علل گوناگون سکوت اختيار کردند اما دو علت در آن مشهود تر بود. اولين علت اين بود که خواص علمي هيچگاه نمي خواهند بار اشتباهات دولتها را بر دوش بگيرند. ممکن بود استادي به احمدي نژاد راي داده باشد تنها به اين دليل که احمدي نژاد را لااقل بهتر از موسوي ديده است ولي اين بهتر را بهترين نمي داند و براي همين هم دليلي براي دفاع از او نمي بيند چون بايد پاسخگوي اشتباهات او نيز باشد که معقول نيست. اما پس از اينکه کار از دعواي موسوي-احمدي نزاد گذشت، برخي از آنها که مسئله را درک کردند کم کم به دفاع از کليت عقايد ديني و حکومتي پرداختند و برخي نيز هنوز شکستن سکوت را برابر تاييد اشتباهات دولت مي دانند. علت ديگر سکوت در جو تبليغاتي اصلاح طلبان است. اينها به درست يا غلط طوري در دانشگاهها تبليغ کرده اند که اصلاح طلب نبودن در دانشگاه برابر بي سوادي است که در اين حالت واکنش عده اي به بند بعدي نوشتار مربوط مي شود.ن) علل سکوت خواص موقعيتي:برخي از خواص از هر دسته سياسي و علمي و غيره به دليل اينکه داراي موقعيتهاي خاص بوده اند سکوت اختيار کردند. مثلا استاد، رجال سياسي، دانشجو، کارمند و هرکسي که به نحوي ( مثل سهميه دار بودن، مذهبي بودن و غيره) از رانتهاي حکومت استفاده کرده بود فضا را به گونه اي ديد که اگر سکوتش را بشکند ممکن است تمام موفقيتهايش به درست يا غلط زير سوال برود. چنين افرادي نيز يا سکوت کردند و يا حتي ژست مخالف گرفتند تا به اصطلاح روشنفکر بازي درآورده و ردي گم کنند.نتيجه: به هر صورت علت سکوت هر چه بود و هست مي بايست اين نکته ديگر براي همگان آشکار شده که دعوا ديگر بر سر کارايي دولت احمدي نژاد نيست. وگرنه آنچه در پس اين اعتراضات بيش از همه فدا شد کارايي، آبرو، استقلال و امنيت کشور بود. احمدي نژاد هرچه هم که احتمالا خرابکاري مي توانست بکند به اينجا نمي توانست برسد که گروه سبز کشور را رساند. نزاع اينک بر سر ريشه هاي عقيدتي و حکومتي شيعه و منکران شيعه است. سکوت به معناي تاييد دولت نيست.سکوت را بايد شکست تا اين فتنه خاتمه يابد و بتوانيم براي بهبود کارايي و اعتراض به بي عدالتي ها بر سر دولت فرياد بزنيم. کاري که به دليل آشوبها و فتنه اخير، ماه هاست که به تاخير افتاده. پس سکوت ديگر جايز نيست.قدس: جنگ نرم در فضاي سايبري«جنگ نرم در فضاي سايبري»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛حضرت آية ا... خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي در ديدار هزاران نفر از مردم استان مازندران فرمودند: «آمريکايي ها مي گويند 45 ميليون دلار بودجه تصويب کرده اند تا از طريق اينترنت جمهوري اسلامي ايران را شکست دهند که اين نشان دهنده اوج درماندگي دشمن است، زيرا آنها تا کنون دهها 45 ميليون دلار صرف مقابله با نظام اسلامي از طريق کار ديپلماسي، تحريم، اعزام جاسوس، استخدام مزدور و روشهاي ديگر کرده اند، ولي به هيچ نتيجه اي نرسيده اند.»سخنان هوشمندانه و بينش ژرف سياسي رهبري معظم در مقاطع پرفراز و نشيب انقلاب بويژه در 20 ساله اخير همواره روشني بخش و سرنوشت ساز بوده و تعمق و تدبر بيشتر در فحواي فرمايشهاي معظم له ضرورتي انکارناپذير است. از اين رو، در اين مقال اين فراز از گفته هاي ايشان مورد مداقه و بررسي بيشتر قرار مي گيرد.راهبرد مقابله با کشورها و دولتهاي به اصطلاح متخاصم بويژه پس از پايان جنگ جهاني دوم ذهن استراتژيستهاي آمريکا را معطوف به جنگ گرم و سپس جنگ سرد نمود که با انقضاي حيات سياسي شوروي سابق به عنوان يک ابرقدرت ايدئولوژيک و سياسي وارد عرصه نرم افزاري گرديد تا از اين رهگذر هدفهاي ثابت را با مکانيسمهاي جديد پيگيري کنند.در سالهاي اخير به مدد گسترش فناوريهاي نوين ارتباطي که متأثر از عقبه معرفتي موج سوم الوين تافلر است، واشنگتن راهبرد نرم افزارانه را براي مقابله و استيلا بر کشورهاي هدف در دستور کار قرار داده است. آنچه که تحت عنوان استفاده از ابزارهاي جديد عليه کشورهاي متخاصم بويژه ايران مطرح مي گردد، جنگ نرم است که ابزارهاي صوتي، تصويري و فضاي مجازي، شيوه هاي ارتباطي راهبرد کنوني مي باشد.استفاده از فضاي مجازي ابزاري است براي ورود به جنگ نرم؛ زيرا نظام سلطه براي تحميل اراده خود به جاي استفاده از ابزارهاي سخت افزارانه، جنگ نرم را با ايفاي نقش ماهواره و اينترنت براي اشغال کشورها در دستور کار قرار داده است، به نحوي که ناکامي آمريکا در جنگ سخت و پرهزينه بودن آن و همين طور شکست اين کشور در عراق و افغانستان با عنايت به هدفهاي تعريف شده سبب تغيير رويکرد گرديده است.پر واضح است، در طول 30 سال گذشته، جمهوري اسلامي ايران با 20 سال حاکميت جمهوري خواهان (ريگان 8 سال، بوش پدر 4 سال و بوش پسر 8 سال) و 8 سال حاکميت دموکراتها در زمان کلينتون مواجه بوده است و در تمامي اين سالها ايالات متحده براي ايرانيان شيطان بزرگ و ايران براي آمريکايي ها محور شرارت بوده است. اظهارات اوباما مبني بر پايان يافتن ديپلماسي کابويي بيانگر اتخاذ راهبرد متفاوت از اسلافش مي باشد که بر پايه به کارگيري قدرت نرم بنيان نهاده شده است.جنگ نرم بر خلاف تهديدهاي سخت و جنگ سخت، تفاوتهاي ملموس و مشهودي دارد که مخاطب را با برخورداري از ويژگيهايش مجذوب مي نمايد.جنگ نرم با عنايت به مختصات آن هر گونه اقدام رواني، رسانه اي و تبليغي دشمن عليه جامعه مورد نظر با هدف انفعال و يا تسليم بدون شليک گلوله را شامل مي شود. اين اقدام تبليغاتي در وهله نخست عرصه هاي فرهنگي و سياسي و اجتماعي را تحت تأثير قرار مي دهد بطوري که در حوزه هاي فرهنگي و سياسي بيشتر از عرصه هاي ديگر خودنمايي مي کند.امروزه بهره گيري از ابزارهاي ياد شده مي تواند انسجام ملي و ثبات سياسي کشورها، ميزان اقتدار، هژموني سياسي، همزيستي مسالمت آميز و هويت ملي را با تبليغات دروغ و استفاده از تکنيکهاي عمليات رواني تحت تأثير قرار دهد.ايجاد شکافهاي قومي، نژادي و مذهبي اقدامي است که در سالهاي اخير کشورهاي سلطه گر با مانور روي اين موضوع مي کوشند جوامع را با بحران و بي ثباتي مواجه کنند و با ايجاد شکاف بين رهبران و توده مردم و با القاي اين سخن که نظام پايگاه اجتماعي و مردمي اش دچار است، تلاش مي کنند مقبوليت نظامهاي سياسي را شکننده معرفي نمايند.آنان ضمن ترسيم چهره غيردموکراتيک از نظام سياسي و تحريک شهروندان جهت استيفاي حقوق شهروندي با ترسيم مدلهاي آرماني و زياده طلبيها که قطعاً با مخالفت دولت مواجه مي شود، نافرماني مدني را با الگوگيري از انقلابهاي مخملي در قفقاز و آسياي ميانه، تجويز مي نمايند.تحقق آموزه هاي جنگ نرم، اراده طراحان و ايدئولوگها در اتاقهاي فکر، از طريق مکانيسم ارتباطي اينترنت ميسر است. بويژه آمريکا و شرکاي سياسي اين کشور با تجهيز شبکه هاي مختلف سعي دارند اين مهم را عملي کنند. روزنامه آمريکايي وال استريت ژورنال در گزارشي ضمن اشاره به استفاده فراوان از شبکه توييتر بويژه در تحولات اخير ايران، مدعي شد: چنانچه به «انقلاب سبز» در ايران که توسط شبکه اجتماعي «توييتر» قدرتمند شده است، بنگريد خواهيد ديد که از فناوري شبکه هاي اجتماعي نظير توييتر بهره گرفته است تا در مقايسه با سالها تحريم، تهديد و مذاکرات در ژنو، اقدامهاي بيشتري را در جهت تغيير حکومت در جمهوري اسلامي صورت دهد. در دو سند 2002 و 2006 آمريکا رويکرد جنگ نرم غرب راعليه کشورهايي که به زعم آنها معارض و مخالف معرفي شده، ترسيم مي کند.مقابله با هر نوع تهديدي مستلزم درک عميق و گستره ابعاد و ماهيت آن است. به همين سبب، جمهوري اسلامي ايران نيزبراي مقابله مؤثر با تهديدهاي نرم دنياي غرب، ناگزير بايد انواع، ابعاد، گستره و دامنه تأثير آن را بشناسد. پرواضح است، چنين شناختي جز با بهره گيري از روش شناسي (متدولوژي) دقيق علمي حاصل نخواهد شد.پيداست که جمهوري اسلامي ايران، براي مقابله با تهديدهاي نرم دشمن ابزارهاي لازم را در دستور کار قرار دهد و با عنايت به منابع قدرت نرم جمهوري اسلامي که تاکنون توانمنديهايش را بروز داده است، تهديدهاي نرم دشمن را خنثي نمايد.از سوي ديگر، بايد به اين موضوع اذعان نمود که تغيير راهبردها از جمله هماهنگي آنلاين -که به تعبير صحيح بايد گفت توطئه آنلاين- قبل از آنکه به مثابه تغيير استراتژيها جهت بالا بردن کارايي آنها باشد، ناشي از استيصال و شکست تصميمهاي گذشته دولتمردان آمريکاست.تهران امروز: حمله به دستگاه قضا، چرا؟«حمله به دستگاه قضا، چرا؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم سيد جواد سادات‌رضوي است كه در آن مي‌خوانيد؛در طول مدتي كه دولت دهم آغاز به كار كرده دستگاه قضايي با رياست حضرت آيت‌الله آملي‌لاريجاني تنها يك نشريه را رأسا توقيف كرده ولي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي علاوه بر دادن تذكرات متعدد به روزنامه‌ها حداقل چندين روزنامه را توقيف يا لغو امتياز كرده است اما نكته جالب اينكه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي روز گذشته قوه قضائيه را به دليل همين توقيف – هفته‌نامه همت – متهم كرده كه «دستگاه قضايي و نظارتي حساسيت‌ها را اشتباه گرفته‌اند و به جاي تقدير و تشكر و دفاع از كساني كه در مورد دفاع از انقلاب سينه سپر كرده‌اند روي آنها تمركز كرده و حساسيت نشان مي‌دهد.»اينكه چطور توقيف يك هفته‌نامه توسط دستگاه قضايي «اشتباه» تلقي مي‌شود وبه تعبيري ديگر نقض قانون و سلب آزادي و ناشي از «روحيه ديكتاتوري» معرفي مي‌گردد. توقيف چندين روزنامه «عملكرد قانوني»، خود محل مناقشه است زيرا هر دو اين رويكردها حركت خود را مبتني بر «قانون مطبوعات» مي‌دانند. يعني قوه قضائيه مبتني بر قانون مطبوعات رسانه‌اي را توقيف كرده و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي مبتني بر همان قانون اين عملكرد را نپسنديده‌ است. اين اختلاف چندان دور از ذهن نيست ولي مساله اين است كه رسانه‌ها بايد مبتني بر كدام رويكرد و نظر، مجموعه خود را مديريت كنند؟ اين پرسشي است كه ذهن بسياري از مديران و مسئولان روزنامه‌ها را به خود مشغول ساخته است. عده‌اي رويكرد وزارت ارشاد را نمي‌پسندند و آن را جناحي ارزيابي مي‌كنند و برخي همانند وزير ارشاد برخورد دستگاه قضايي را نمي‌پذيرند.اين ميان قطعا سخت‌ترين و حساس‌ترين مساله مديريت رسانه است تا از دايره قانوني كه تا بدين اندازه تاويل‌پذير شده تخطي نكرده و متهم نشوند. اما سواي از اين مساله چندين نكته در سخنان روز گذشته دولتمردان وجود دارد كه بسيار قابل تامل است.1 - علي‌القاعده تا بدين لحظه قوه قضائيه تنها هفته‌نامه همت را راسا توقيف كرده لذا سخنان دولتمردان در مورد عملكرد قوه قضائيه بايد به اين مساله مربوط شود. اما سوال اين است كه چرا دولت از هفته‌نامه همت دفاع مي‌كند؟ آيا رويكرد سراسر مخرب اين هفته‌نامه را مي‌پسندد؟ آيا اتهام زدن به رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه رهبر معظم انقلاب هم در آن نماز جمعه معروف پس از انتخابات و هم بعد از آن از ايشان حمايت كرده‌اند را همچنان جايز مي‌داند؟ و آيا اين روش با رويكرد رهبر فرزانه انقلاب مبني بر داشتن وحدت و انسجام در درون بدنه انقلاب و عدم اتهام‌افكني‌هاي بي‌مورد يكي است؟ دفاع دولت از گفتمان نشريه همت سزاوار نيست چرا كه اگر قرار باشد اين سنت باب شود آن وقت مخالفان دولت هم چه بسا بخواهند با همين فراخ‌دستي و گشادگي نسبت به ارائه نظرات خود در رسانه‌ها اقدام كنند كه قطعا به سود كشور، انقلاب و اسلام نيست زيرا از تخريب هيچ‌كس سودي نمي‌برد؛ نه آنكه تخريب مي‌كند، نه آنكه تخريب مي‌شود و نه آنكه اينها را مي‌خواند سودي نخواهد بود. معياري كه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در زمينه فرهنگ بر آن تاكيد فرمودند همانا «رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط» بوده است. مساله‌اي كه قطعا در انتشار نشريه همت لحاظ نشده و دستگاه قضا بنابر وظيفه ذاتي خود بدان پرداخته است. از اين نظر و بدون هيچ شائبه‌اي بايد در اين زمينه دستگاه قضايي را مورد ستايش قرار داد نه اينكه به آنها انتقاد كرد.2 - نكته ديگري كه در سخنان وزير ارشاد سوال‌برانگيز است اين است كه ايشان گفته‌اند: «دستگاه قضا به جاي تقدير و تشكر و دفاع از كساني كه در مورد دفاع از انقلاب سينه سپر كرده‌اند روي آنها تمركز كرده و حساسيت نشان مي‌دهند.» آيا واقعا از نظر وزير ارشاد گردانندگان هفته‌نامه همت براي دفاع از انقلاب به انتشار چنين مطالبي پرداخته‌اند؟ و آيا روش دفاع از انقل�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 681]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن