واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آموزش قرآن در سيره پيامبر(ص)(2)
از قرائن تاريخي به دست مي آيد كه پيامبراسلام(ص) در اجراي اين وظيفه خود و به تناسب مخاطبان قرآن، از دو طريق به شرح زير استفاده كرده است: يکي اسماع قرآن و ديگري اقرا قرآن. اسماع قرآن "اسماع" در لغت به معناي شنواندن است و اين كار به همين معنا در قرآن به كار رفته است.( روم/ 52) مراد از اسماع قرآن، شنواندن آن به گوش مردم است كه معمولاً در مكه و نسبت به مشركان قريش، حاجيان و رهگذران صورت مي پذيرفت. اهل كتاب نيز در اقبال و روي آوردن به قرآن شركت داشتند. بودند كساني كه با شنيدن آيات قرآني اشك از چشمانشان سرازير مي شدطبق شواهد تاريخي، در سال هاي ابتداي رسالت، رسول خدا(ص) در مسجد الحرام مي نشست و به تلاوت قرآن مي پرداخت و يا به نماز مي ايستاد و سوره هايي را قرائت مي كرد و به اين ترتيب آيات قرآن را به گوش رهگذران مي رساند. به عبارت ديگر، رسول خدا(ص) در قالب عبادات روزانه خود، رسالت تبليغي خويش را نيز دنبال مي كرد. واضح است كه در اين موارد، آيات قرآن بدون هيچ توضيحي به گوش مردم مي رسيد و اشكالي هم در كار رسول خدا(ص) كه ابلاغ كلام وحي بود، به وجود نمي آورد. زيرا آيات و سوره هاي مكي بر محورعقايد از جمله مبدأ و معاد دور مي زد و به دليل تكرار مضامين آن در سوره ها، درك آن ها آسان بود. علاوه بر آن، مخاطبان اين آيات قوم عرب و آشنا به زبان قرآن بودند و براي فهم آن آيات و به ويژه اخطار و انذارهاي قرآن، مشكلي احساس نمي كردند. چنان كه عتبة بن ربيعه (ابن اهشام، 1/313) و وليدبن مغيره، به همين صورت در جريان انذارهاي قرآن قرار گرفتند و تحت تأثير واقع شدند. از آن جا كه استماع قرآن به تدريج موجب جذب مردم به قرآن مي شد، مشركان تصميم گرفتند، علاوه بر خودداري از استماع قرآن ( لقمان/7)، مانع نمازخواني يا تلاوت قرآن رسول خدا(ص) شوند. مفسران در ذيل آيه:" ارايت الذي ينهي عبدا اذا صلي" (علق/9 و10) آورده اند كه : ابوجهل در نوبتي رسول خدا(ص) را تهديد كرد كه اگر او به نماز خواندن خود نزد كعبه و مقام ابراهيم ادامه دهد، گردن پيامبر(ص) را خرد كند (طبرسي، 10/782. ابن اكثير، 4/565)؛ كه البته موفق به اين كار نشد. مشركان همچنين به مردم توصيه مي كردند كه به تلاوت قرآن گوش فرا ندهند. يا به هنگام شنيدن قرآن همهمه به پا كنند.( فصلت/ 26)اما خداوند ضمن پشتيباني از رسول خدا، به او فرمان داد تا همچنان به نمازخواني يا تلاوت قرآن خود ادامه دهد. آيات زير در همين ارتباط نازل شده است:" كلا لا تطعه..."(علق/19) و" لا تمنن تستكثر" (مدثر، 6 و نيز ترجمه بهبودي، 583). روشن است كه اسماع قرآن كاري مؤثر به شمار مي رفت، خاصه كه نخستين سوره هاي نازل شده از لحاظ نظم و آهنگ و ايجاز و بلاغت بسيار پرجاذبه بود. لذا استماع قرآن براي مردم مكه لذت بخش بود و به تدريج آنان را به اسلام متمايل كرد. از جمله كساني كه پس از استماع آياتي از قرآن، به اسلام گرويدند، مي توان از عثمان بن مظعون، عمربن خطاب، ضماذ بن ثعلبه، جبيربن مطعم، طفيل بن عمرودوسي و عدّاس غلام عتبه (راميار، 214 تا 219) نام برد. عده ديگري هم بودند كه گرچه با استماع قرآن مسلمان نشدند، اما زبان به ستايش قرآن گشودند و آن را كلامي مافوق هر كلام ديگر توصيف كردند. از جمله مي توان به اعترافات وليدبن مغيره ( ابن هشام، 1/283) و عتبة بن ربيعه (همو، 1/313) اشاره كرد. ابن هشام در يك گزارش تاريخي آورده است: شبي ابوسفيان و ابوجهل و اخنس، بدون اطلاع از وجود يكديگر، به كنار خانه رسول خدا(ص) آمده بودند و به استماع تلاوت آن حضرت مشغول شدند. آنان به هنگام مراجعت به يكديگر برخوردند و پس از ملامت خود، عهد كردند كه ديگر براي استماع قرآن به خانه پيامبر(ص) نزديك نشوند. اما شب بعد نيز هر كدام جدا از ديگري به كنار خانه پيامبر(ص) رفتند و به استماع قرآن پرداختند. در پايان شب و هنگام بازگشت، مجدداً به يكديگر برخوردند و زبان به ملامت خود گشودند و مجدداً عهد شب قبل را تجديد كردند. لكن، در شب بعد نيز هر كدام جدا از ديگري خود را به منزل رسول خدا(ص) رساندند و به استماع قرآن آن حضرت روي آوردند. صبحگاهان چون باز با يكديگر روبرو شدند، ضمن ملامت يكديگر، پيمان محكمي بين خود منعقد كردند كه ديگر براي استماع قرآن نزديك خانه پيامبر(ص) نشوند.(همو، 1/337)تنها بت پرستان نبودند كه چنين تحت تأثير قرار مي گرفتند، اهل كتاب نيز در اقبال و روي آوردن به قرآن شركت داشتند. بودند كساني كه با شنيدن آيات قرآني اشك از چشمانشان سرازير مي شد( مائده/ 83، راميار،230). در اين ميان تنها كساني كه تيرگي و قساوت بر دل هايشان چيره شده بود، از آيات قرآن رويگردان بودند. مفسران در ذيل آيه:" ارايت الذي ينهي عبدا اذا صلي" (علق/9 و10) آورده اند كه : ابوجهل در نوبتي رسول خدا(ص) را تهديد كرد كه اگر او به نماز خواندن خود نزد كعبه و مقام ابراهيم ادامه دهد، گردن پيامبر(ص) را خرد كند (طبرسي، 10/782. ابن اكثير، 4/565)؛ كه البته موفق به اين كار نشد.آيات زير و امثال آن، ترجمان حال معاندان غافل و مبين تأثير قرآن بر افراد سليم النفس است:" فانك لا تسمع الموتي ولا تسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين... ان تسمع الا من يؤمن باياتنا فهم مسلمون"( روم/ 52 و53)؛ و تو مردگان را نمي شنواني و (نيز) اين (پيام) را به كران، آن گاه كه پشت مي گردانند، نمي توان بشنواني... تو تنها كساني را مي شنواني كه به آيات ما ايمان مي آورند و خود تسليم هستند...منابع:1. قرآن مجيد، ترجمه محمد مهدي فولادوند. سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزش و پرورش، 1378 ه.ش.2. ابن كثير، اسماعيل، تفسيرالقرآن العظيم. بيروت. دارالمعرفة. 1409 ه.ش. ط3.3. ابن هشام، محمد. السيرة النبوية. به تحقيق مصطفي سقا. بيروت. دارالقلم.4. ابن اثير، عزالدين، اسدالغابة في معرفة الصحابه. تصحيح علي بن محمد جزري. بيروت. دارالفكر. 1409 ه.ق.5. ابن ماجه قزويني، محمد بن يزيد. السنن. به تحقيق فؤاد عبدالباقي. بيروت. دارالكتب العلميه.6. بهبودي، محمد باقر، معاني القرآن، چاپ اسلاميه. 1372. ط2.7. بخاري، محمدبن اسماعيل. الصحيح. تحقيق قاسم شماعي. بيروت. دارالقلم.1407ه.ق.8. حرعاملي، محمدبن حسن. تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه. تحقيق عبدالرحيم رباني شيرازي. بي تا.9. خوشنويس، جعفر، قرآن در روايات اسلامي. دارالتحفيظ. 1361 ه.ش.10. دارمي، عبدالله بن عبدالرحمن، السنن، نشر استانبول، 1401 ه.ق.11. ذهبي، محمدحسين، التفسير و المسفرون، بيروت بي تا.12. راميار، محمد، تاريخ قرآن، اميركبير، 1362ه.ش. ط2.13. زرقاني، عبدالعظيم، مناهل العرفان في علوم القرآن، بيروت، دارالحياء التراث العربي، بي تا.14. سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، به تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، افست قم، منشورات رضي، 1363ه.ش.15. سجستاني، ابوداود، السنن، به تحقيق محمد محيي الدين عبدالحميد، بيروت، داراحياء التراث العبري، بي تا.16. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان لعلوم القرآن، به تحقيق سيد هاشم رسولي، بيروت، دارالمعرفة، 1408 ه.ق.17. طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسه اعلمي للمطبوعات، 1403 ه.ق.18. عاملي، سيد جعفر مرتضي، حقايق هامة حول القرآن الكريم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1410 ه.ق.19. عسكري، سيدمرتضي، القرآن الكريم و روايات المدرستين، شركة التوحيد للنشر، 1415 ه.ق. 20. قشيري نيشابوري، محمدبن مسلم، صحيح مسلم، به تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي، بيروت دارالحياء التراث العربي.21. قاسمي، جمال الدين، قواعد التحديث، بيروت، دارالكتب العلميه، 1399 ه.ق.22. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، به تحقيق علي اكبرغفاري، دارالكتب الاسلاميه، 1365 . ط4.23. معارف، مجيد، پرسش و پاسخ هايي در شناخت تاريخ و علوم قرآن، كوير، 1376.24. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدراخبار الائمة اطهار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ه.ق.25. نسايي، احمدبن شعيب، السنن، بيروت، دارالكتب العلميه، بي تا. 26. نووي، يحيي بن شرف الدينف التبيان في آداب حملة القرآنف بيروتف دارالكتاب العربي، 1417.27. نقي پور، ولي الله، پژوهشي پيرامون تدبر در قرآن، انتشارات اسوهف 1374. ط2.دكتر مجيد معارف تنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]