تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 28 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خداى تعالى كتابى راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت. پس راه خوبى را پيش گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830596380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روایت حج از نگاه دکتر شریعتی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روايت حج از نگاه دکتر شريعتي
شريعتي در حج
حج: يعني آهنگ، مقصد يعني حرکت نيز هم. و همه چيز با کندن از خودت، از زندگيت و ازهمه علقه‌هايت آغاز مي‌شود، مگر نه که در شهرت ساکني؟ سکونت، سکون، حج نفي سکون.چيزي که هدفش خودش است يعني مرگ. حج: جاري شو! هجرت از " از خانه خويش " به " خانه خدا"،"خانه مُردم"! اي برلب‌هاي ديگران ترانه‌ساز، آهنگ نيستان خويش کن! موسم: و اکنون هنگام در رسيده است، لحظه ديدار است، ذي حجه است، ماه حج، ماه حرمت. جنگيدن، کينه ورزيدن و ترس. زمين را، مهلت صلح، پرستش و امنيت داده‌اند، خلق با خدا وعده ديدار دارند، صداي ابراهيم را بر پشت زمين نمي‌شنوي؟ و او در خانه‌اش ترا به فرياد مي‌خواند، دعوتش را لبيک گوي! پس اکنون که در "دار عمل" هستي خود را براي رحلت به " دار حساب " آماده کن، مردن را تمرين کن، پيش از آنکه بميري، بمير.حج کن! به ميقات رو، و با آنکه ترا آفريد وعده ديدار داري. احرام در ميقات: ميقات لحظه شروع نمايش، و پشت صحنه نمايش است و تو که آهنگ خدا کرده‌اي و اکنون به ميقات آمده‌اي، بايد لباس عوض کني. لباس! کفن پوش.رنگ‌ها را همه بشوي! سپيد بپوش، سپيد کن، به رنگ همه شو، همه شو، همچون ماري که پوست بيندازد، از"من بودن" خويش بدرآي، مردم شو. ذره‌اي شو، در آميز با ذره‌ها، قطره‌اي گم در دريا، " نه کسي باش که به ميعاد آمده‌اي"،خيس شو که به ميقات آمده‌اي " " بمير پيش از آنکه بميري "جامه زندگيت را بدرآور، جامه مرگ بر تن کن.اينجا ميقات است. نيت: نيت کن! همچون خرمايي که دانه مي‌بندد، اي پوسته، بذر آن"خود آگاهي"را در ضميرت بکار و خداآگاه شو، خلق آگاه شو، خودآگاه شو.و اکنون انتخاب کن، راه تازه را،سوي تازه را،کار تازه را،و خود تازه را.نماز در ميقات: اي رحمن! که دوست را مي‌نوازي! اي رحيم که آفتاب رحمتت، جز تو ديگر کسي را نخواهم ستود که حمد ويژه توست. نماز ميقات! هر قيامش و هر قعودش، پيامي ‌است و پيماني که از اين پس، اي خداي توحيد هيچ قيامي‌و هيچ قعودي، جز براي تو و جز به روي تو نخواهد بود. محرمات: هر چه تو را به ياد مي‌آورد، هرچه ديگران را از تو جدا مي‌کند، وهرچه نشان مي‌دهد تو در زندگي که‌اي؟ چکاره‌اي؟ هر چه يادگار دنياست، هرچه روزمرگيها را براي تو تداعي مي‌کند،هرچه بويي از زندگي پيش از ميقات دارد، و هر چه تو را به گذشته مدفونت باز مي‌گرداند، مدفون کن.و خدا ترا دعوت کرده است، ندا داده است، که بيا، و اينک تو آمده‌اي، اينک پاسخش را مي‌دهي: لبيک! لبيک اللهم لبيک، ان الحمد والنعمة لک والملک لا شريکلک لبيک! کعبه: در آستانه مسجدالحرامي، اينک، کعبه در برابرت! يک صحن وسيع و در وسط يک مکعب خالي، ناگهان بر خود مي‌لرزي! حيرت، شگفتي، کعبه در زمين، رمزي از خدا در جهان مصالح بنايش؟ زمينش؟زيورش؟ قطعه‌هاي سنگ سياهي که از کوه "عجون" کنار مکه، بريده‌اند و ساده، بي‌هيچ هنري، تکنيکي، تزئيني، برهم نهاده‌اند و همين!و کعبه روبه همه، رو به هيچ، همه جا، و هيچ جا،"همه‌سوئي"يا"بي‌سوئي"خدا! رمز آن: کعبه! امّا....شگفتا! کعبه در قسمت غرب، ضميمه‌اي دارد که شکل آن را تغييرداده‌اند، بدان "جهت" داده است، اين چيست؟ ديواره کوتاهي، هلالي شکل، رو به کعبه. نامش؟حجر اسماعيل!حجر! يعني چه؟ يعني دامن! راستي به شکل يک "دامن" است، دامن پيراهن، پيراهن يک زن! آري، يک زن حبس، يک کنيز!کنيزي سياه‌پوست، کنيز يک زن، اين دامان پيراهن‌ هاجر است، داماني که اسماعيل را پرورده است،اينجا " خانه ‌هاجر " است و اينجا، خانه خدا، ديوار به ديوار خانه يک کنيز؟ و تمامي‌حج به خاطره‌ي ‌هاجر پيوسته است،و هجرت، بزرگترين عمل، بزرگترين حکم، از نام‌ هاجر مشتق است،پس هجرت؟کاري‌ هاجروار!و اي مهاجر که آهنگ خدا کرده‌اي، کعبه‌ي خدا است و دامان‌ هاجر!طواف: آفتابي در ميانه و برگردش، هر يک، ستاره‌اي، در فلک خويش،دايره‌وار، برگرد آفتاببه رود بپيوند تا جاودان شوي، تا جريان يابي تا به دريا رسي،چرا ايستاده‌اي؟ اي شبنم؟ در کنار اين گرداب مواج خويش آهنگ،که با نظم خويش، نظم خلقت را حکايت مي‌کند، به گرداب بپيوند! قدم پيش نه! حجرالاسود، بيعت: از"رکن حجرالاسود" بايد داخل مطاف شوي، از اينجاست که وارد منظومه جهان مي‌شوي،حرکت خويش را آغاز مي‌کني،"در مدار" قرار مي‌گيري، در مدار خداوند، اما در مسير خلق! در آغاز بايد، حجرالاسود را"مس" کني. با دست راستت، آن را لمس کنيو بيد رنگ خود را به گرداب بسپاري. اين"سنگ" رمزي از"دست" است، دست راست، دست کي؟ دست راست خدا. طواف مي‌کني، ديگر خود را بياد نمي‌آوري، به جاي نمي‌آوري، تنها عشق است،جاذبه عشق و تو يک "مجذوب"! از طواف خارج مي‌شوي، در پايان هفتمين دور؟ هفت؟ آري! اينجا هفت، شش به علاوه يک نيست، يعني که طواف من برگرد خدا، و هفت؛ ياد آور"خلقت جهان" است. و اکنون دو رکعت نماز، در مقام ابراهيم.اينجا کجاست؟ مقام ابراهيم، قطعه سنگي با دو رد پا، ردپاي ابراهيم، ابراهيم بر روي اين سنگ ايستاده وحجرالاسود-سنگ بناي کعبه- را نهاده است. و اکنون جاري شو، سيل شو، بکوب و بروب و بشوي و............ بر آي! حج کن! و اکنون ابراهيمي ‌شده‌اي! مقام ابراهيم: اکنون به آن من راستينت رسيده‌اي.....در مقام ابراهيم مي‌ايستي، پا جاي پاي ابراهيم مي‌نهي؟ روياروي خدا قرار مي‌گيري، او را نماز مي‌بري. ابراهيم‌وار زندگي کن، معمارکعبه‌ي ايمان باش سرزمين خويش را منطقه حرم کن،که در منطقه حرمي‌! سعي: نماز طواف را، در مقام ابراهيم پايان مي‌دهيو آهنگ"سعي"مي‌کني، ميان دو کوه صفا و مروه، به فاصله سيصد و اند متر. سعي، تلاش است، حرکتي جستجوگر، داراي هدف، شتافتن، دويدن در طوف، در نقش ‌هاجربودن، و در مقام، در نقش ابراهيم و اسماعيل، هر دو. و اکنون سعي را آغاز مي‌کني، و باز به نقش‌ هاجر برمي‌گردي. هاجر تنها، دوان بر سرکوههاي بلند بي‌فرياد! در جستجوي آب!آري آب، آب خوردن! نه آنچه ازعرش مي‌بارد، آنچه از زمين مي‌جوشد! مادي مادي! همين ماده‌ي سيالي که بر زمين جاري است و زندگي مادي تشنه‌ي آن است، بدن نيازمند آن است، که در تن توخون مي‌شود، که در پستان مادر شير مي‌شود، و در دهانطفل آب است! طواف، روح و دگر هيچ! و سعي، جسم و دگر هيچ! و ناگهان، يکباره معجزه‌آسا! - به قدرت نياز و رحمت مهر- زمزمه‌اي!"صداي پاي آب"، زمزم!و تقصير، پايان عمره: و درپايان هفتمين سعي، بر بلنداي مروه،از احرام برون آي، اصلاح کن، جامه‌ي زندگي بپوش،آزاد شو، از مروه، سعي را ترک کن، تنها و تشنه با دستهاي خالي، به سراغ اسماعيلت، تنهايي تو به سر آمده است، زمزم، در پاي اسماعيل تو مي‌جوشد،خلق در پيرامون تو حلقه زده‌اند، و چه مي‌بيني؟اي خسته از"سعي"بر عشق تکيه کن!اي انسان مسئول!بکوش!که اسماعيل تو تشنه است،و اي"انسان عاشق" بخواه!که عشق معجزه مي‌کند. گوشت را، بر ديواره قلبت بنه، به نرمي ‌بفشر، زمزمه‌اش را مي‌شنوي، از سنگستان مروه، به سراغ زمزم رو، از آن بياشام، در آن شستشو کن. اميد آنکه اين طواف و اين شستوي روحاني نصيب همگي ما گردد "آمين"تنظيم براي تبيان: شکوري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3974]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن