واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شانس وقتی در خانه رضا یزدانی را میزند که مسعود کیمیایی، توی ضبط ماشین اندیشه فولادوند قسمتهایی از آلبوم «پرنده بی پرنده» یزدانی را میشنود و... بزن به سیم آخرحضور خوانندگان در عرصه سینمای ایران اتفاق تازه ای نیست؛ رضا یزدانی در تازه ترین فیلم مهدی کرم پور در یکی از نقشهای اصلی بازی میکند. در سینمای ایران کمتر شاهد ظهور پدیدههای غیر سینمایی مثل فوتبالیستها یا خوانندگان بودهایم. در سالهای اخیر شاهد حضور تعدادی از خوانندههای مطرح پاپ در نقشهای عمدتا ً موزیکال بوده ایم که البته بیشتر ناامید کننده و دور از حد و اندازه استانداردهای بازیگری ظاهر شده اند. بعد از حضور پر سر و صدا و جنجالی یکی از خوانندههای پر حاشیه در یکی دو فیلم و بعدها بازی مانی رهنما در «اعتراض» مسعود کیمیایی و این اواخر، دیده شدن فرزاد فرزین در سینما، رضا یزدانی تازهترین گزینه ای است که به نقش آفرینی پرداخته است. او که تجربه کوتاه بازیگری در فیلمهای «حکم» و «رئیس» را از سر گذرانده، این بار در آزمونی جدید، سینما را جدیتر و پر رنگتر تجربه میکند و در قالب یک بازیگر به ایفای نقش میپردازد. البته قابل پیش بینی هم بود که خواننده محبوب مسعود کیمیایی، بالأخره جذب سینما شود و بخواهد به عنوان بازیگر به نقش آفرینی روی پرده نقره ای بپردازد. آنهایی که بازی او را از توی چشمی دوربین دیده اند، میگویند که او به خوبی توانسته از پس این کار بربیاید و در نقشی که در اپیزود «تهران، سیم آخر» فیلم سه اپیزودی «تهران در جست و جوی زیبایی» به کارگردانی مهدی کرم پور به او محول شده، خوش بدرخشد (دو اپیزود دیگر ار داریوش مهرجویی و سیف الله داد دارند میسازند). رضا یزدانی اعتقاد دارد که برای تجربههای جدید در هر هنری، از هیچ کس و هیچ چیز هراسی ندارد و با قدرت به راهی که در پیش گرفته، ادامه میدهد. شانس وقتی در خانه رضا یزدانی را میزند که مسعود کیمیایی، توی ضبط ماشین اندیشه فولادوند قسمتهایی از آلبوم «پرنده بی پرنده» یزدانی را میشنود و لحن اعتراضی و عصیانگر این خواننده، کیمیایی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. از آن روز به بعد یزدانی جزئی جدا نشدنی از فیلمهای کیمیایی میشود و در دو فیلم «حکم» و «رئیس» نقشهای کوتاهی را بازی میکند و به اجرای ترانه در خود فیلم و همچنینی تیتراژ پایانی فیلم میپردازد و همین باعث میشود که نامش بیش از پیش، سر زبانها بیفتد. او اوایل از این حضور کوتاه و کمرنگ در سینما، تنها به عنوان یک تجربه جدید و نو یاد میکرد اما به وضوح مشخص بود که عشق سینما و پرده نقره ای در اعماق وجود یزدانی ریشه کرده و سینما دیگر برای او یک تجربه کوتاه و صرفا ً گذرا نیست. خود یزدانی در این زمینه میگوید: «با کسانی که اعتقاد دارند حضورم به عنوان بازیگر در سینما، به حرفه اصلی من که موسیقی است ضربه میزند، به شدت مخالفم؛ سینما هم در واقع شاخه ای از هنر است و من هم دوست دارم این هنر را تجربه کنم و اگر موفق بشوم، ادامه اش میدهم. عکاسی را دوست دارم و میخواهم از آن لذت ببرم. جهان هنر بسیار وسیع و گسترده است و من هم دلم میخواهد گوشههایی از آن را تجربه کنم و از زندگی ام لذت ببرم». از پس نقشم برآمده امخبر حضور یزدانی به عنوان بازیگر در این فیلم، خیلی زود در رسانهها و مطبوعات پیچید اما به دلیل سخت گیریهای مهدی کرم پور، کارگردان اپیزود «تهران، سیم آخر» هیچ گونه خبر و عکسی از فیلم در مطبوعات چاپ نشد و گروه در سکوت کامل خبری به کارش پایان داد. یزدانی درباره چکونگی دعوتش به این کار و کلیت داستان و فضای فیلم میگوید: «سر تمرین برای کنسرت یونیسف بودیم که آقایی به محل تمرین گروه آمد و راجع به فیلم و نقشی که قرار بود من آن را بازی کنم با هم صحبت کردیم و به توافق رسیدیم. ذهنیت من این است که دلیل انتخاب من از طرف ایشان همان بحث عصیانی بودن صدای من است و ایشان مرا به واسطه داستان و سناریوی فیلم و البته ترانه ای که در آخر فیلم اجرا میشود، انتخاب کرده اند. فضای فیلم هم در 3 اپیزود با موضوع تهران قدیم به کارگردانی داریوش مهرجویی، تهران زمان جنگ به کارگردانی سیف الله داد و «تهران، سیم آخر» (با موضوع تهران امروز، حول یک گروه موسیقی) به کارگردانی مهدی کرم پور میگذرد و من نقش رهبر همان گروه موسیقی را بازی میکنم. در آن گروه، رعنا آزادیور گیتاریست است، طناز طباطبایی کی بورد میزند، برزو ارجمند نوازنده گیتاربیس است و محمد باغبانی هم درامز مینوازد. با یک نگاه به اسامی گروه به خوبی میبینید که همه، اسامی آشنا و بازیگران حرفه ای هستند. هر چند من هم قبلا ً سینما را با کیمیایی تجربه کرده ام ولی این بار حضورم پر رنگتر است؛ یکی از هنرپیشههای اصلی هستم و دیالوگ میگویم. خیلی سخت بود اما آرام آرام با کار کنار آمدم و به نظر خودم به خوبی از پس نقشم برآمده ام». باید به شان لبخند میزدیم اتفاقات تلخ و شیرین زیادی در فیلم برداری برای گروه پیش آمده که یزدانی یکی از آنها را _ که به نظرش جالبترین آنهاست _ این گونه تعریف میکند: «سکانس نهایی فیلم از ارتفاعات تهران است و پشتش یک پرتگاه بلند وحشتناک. نمای عظیمی از تهران پشت سر گروه بود و در سرمای بسیار شدید، از ساعت 8 صبح تا زمانی که نور کافی وجود داشت کار میکردیم. با این وضع سینوزیت من و سوز هوا، واقعا ً سخت بود اما از آن جا که محیط، یک مکان تفریحی بود، خانوادههای زیادی هم بودند که در آن حوالی سفره پهن کرده بودند و غذای گرم میخوردند و دراز میکشیدند و یک کنسرت زنده 11_10 ساعته را تماشا میکردند و کیف میکردند و کلی به شان خوش میگذشت؛ ما هم حرص میخوردیم و باید به شان لبخند میزدیم»! شیرجه در دنیای ناشناختهرضا یزدانی وارد عرصه ای شده که دوام آوردن و ماندگار شدن در آن، کاری بس دشوار و نفس گیر است. در سالهای اخیر خیلی از موزیسینها و خوانندگان سعی کرده اند به سوپر استار سینمایی هم مبدل بشوند؛ کسانی که برای خود عرصه و جایگاهی داشته اند اما وسوسه سینما حضور روی پرده نقره ای وجهه شان را کمی خدشه دار کرده است. البته در این میان استثناهایی مثل محمدرضا گلزار هم هستند که حالا تبدیل به نمونه ای رویایی برای این جریان و طرفدارانش شده اند. آنها در آرزوی سوپر استار شدن، به هر دری میزنند. اما خب، به قول خود یزدانی همه هنرمندان آزادند در تمام عرصههای هنری وارد بشوند و از زندگیشان لذت ببرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]