واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: داستان ناگفته عراق اسکات ریتر بغداد- هشت مارس 1998کاروان طولانی مشتمل بر چندین نیسان پاترول در بغداد به سمت وزارت دفاع حرکت می کرد. درون این خودروها مردان سنگدل و خشنی نشسته بودند. آنها افراد متخصص عضو کمیسیون ویژه سازمان ملل بودند و مسوولیت آنها از جانب شورای امنیت سازمان ملل خلع سلاح عراق بود. من به عنوان رییس و بازرس اصلی که دارای ماموریت ویژه ای بودم، در خودرویی که جلوتر از همه حرکت می کرد، نشسته بودم. عجله ای برای حرکت سریع خودروها وجود نداشت و آنها با سرعت عادی حرکت می کردند. مقصد ما مشخص نبود و لذا خودروها با حرکت آهسته خود تلاش می کردند تا وضعیت عبور و مرور شهر بغداد بر هم نخورد. بازرسان سازمان ملل در عراق به مدت 7 سال فعالیت می کردند. ماشین های سفید که با آرام سازمان ملل حرکت می کردند، برای مردم عراق آشنا بودند. مردم به ماشینها نگاه می کردند و با بوق ماشین خود و دست تکان دادن ابراز احساسات می کردند. اما تعدادی از آنها نیز با حرکات و ژست های مشخصی بر افراد مسوول خرابی و گرفتاری اقتصادی موجود در کشور نفرین و لعنت می فرستادند. عراق پس از یک دهه تحریم تحت پشتیبانی سازمان ملل با مشکلات زیادی روبه رو بود.با نزدیک شدن کاروان مشتمل بر بازرسان سازمان ملل به مجتمع وزارت دفاع کم کم حضور ماموران امنیتی دولتی عراق که معمولا بازرسان سازمان ملل را همراهی می کردند، کاملا مشهود بود. محافظان و ماموران دیگر نیز از سمت عبوری چپ کاروان بازرسان را محاصره کرده بودند و تلاش می کردند تا در شکاف میان جمعیت جای گیرند. خوشبختانه ما قبل از ورود به عراق خود را آماده مشاهده این تکنیک ها کرده بودیم و ماموران امنیتی به خاطر جلوگیری از نفوذ مردم و ایجاد هرگونه شکافی در نزدیک ما حرکت می کردند.خودروهای پلیس عراق برای جلوگیری از بروز اختلال و بی نظمی در ترافیک یکی از شلوغ ترین شهرهای عراق تلاش می کردند. در سمت راست جاده وزارت دفاع قرار داشت و راننده من که یکی از افراد نیروهای دریایی بریتانیا بود، به سمت درب اصلی تغییر جهت داد.با نزدیک شدن وسیله نقلیه به این وزارتخانه، تپش قلب من نیز افزایش یافت. ورود به منطقه مورد نظر برای من، سایرین و از جمله راننده وسیله نقلیه موقعیت و وضعیت حساسی به نظر می رسید. مجادله ها و گفت و گوهای قبلی با محافظان محل را نباید فراموش کرد. در طول بازرسی پاییز گذشته، من از ادارات سازمان امنیت ویژه عراق بازدید کردم. من و کوب اسمیت (راننده خودرو حامل من- افسر نیروی دریایی بریتانیا) با سربازان عراقی و مقامات امنیتی روبه رو شدیم که از ورود ما شگفت زده شده بودند. در پی وقوع ماجرای لفظی من ناچار شدم تپانچه را به سمت سرم نشانه گیری کنم و این در حالی بود که کوب اسمیت از نزدیک ماجرا را دنبال می کرد. این موضوع با وساطت یکی از ماموران عراقی که خود را بین ما و سربازان پرتاب کرد، خاتمه یافت و از بروز فاجعه ای جلوگیری شد. با توجه به حوادث مشابه قبل و به جهت پرهیز از وقوع این قبیل حوادث تلاش می کردم تا درگیر چنین تجربه هایی نشوم. با نزدیک تر شدن به ساختمان وزارت دفاع، شاهد حضور نیروهای نظامی ویژه بودیم. من از حضور سرتیپ صدیق یکی از بلندپایه ترین مقامات ارتش عراق در منطقه اطمینان حاصل کردم. اما دخالت او ضرورتی نداشت. سربازان عراقی دروازه را بستند و اهرم را فشار دادند و یکسری میخ های بلند و سنگین موسوم به دندان های اژدها که به منظور پنجر کردن ماشین هایی که قصد عبور غیرمجاز به آن منطقه را داشتند، در محل قرار داده شد. مقام عراقی نزدیک شده و خود را افسر نیروی گارد مخصوص معرفی کرد. وی سوال کرد که هدف ما از حضور در این مکان در زمان حضور در ساختمان وزارت دفاع به چه منظور می باشد؟ من توضیح دادم که ما بازرسان سازمان ملل هستیم که برای بازرسی از محل مزبور اعزام شده ایم. افسر گارد بدون درنگ اعلام کرد که به ما اجازه ورود نخواهد داد. وی گزارش حضور ما را به مقامات بالا منعکس کرد. احتمال اندک وجود داشت که ورود ما با استقبال مقامات عراقی روبه رو شود. چند ماه پیش از این، طارق عزیز، معاون وزیر امور خارجه عراق و فرد اصلی مذاکره کننده در موضوعات مربوط به تسلیحات، نشستی را با رییس کمیسیون ویژه برقرار کرده بود و فهرستی از اماکن مورد نظر جهت بازرسی را در اختیار ریچارد باتلر قرار داده بود. زمانی که طارق عزیز وزارت دفاع را در اختیار خود گرفت، اعلام کرد که هرگونه تلاش جهت بازرسی از وزارت دفاع به منزله اعلام جنگ است.من از سرتیپ صدیق مجددا تقاضا کردم که امکان دسترسی سریع و بازرسی وزارت دفاع عراق را برای تیم سازمان ملل فراهم کند. سرتیپ صدیق پاسخ داد که من درخواست شما را به اطلاع مقامات بالاتر می رسانم. وی افزود: اما شما می دانید که از دیدگاه طارق عزیز، بازرسی از این محل به منزله اعلام جنگ است و هیچ گاه این مجوز جهت بازرسی از وزارت دفاع صادر نخواهد شد.داستان ناگفته عراقنوشته: اسکات ریترترجمه: علیرضا عیاری انتشارات: اطلاعات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]