واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خطبه حضرت زينب (سلام الله عليها) حضرت زينب (سلام الله عليها) وقتي جسارت يزيد به امام حسين (عليه السلام) را ديد و جو مجلس را نيز مناسب ارزيابي كرد رشته كلام به دست گرفت و فرمود : سپاس خدايي را شايسته است كه پروردگار جهانيان است و درود خدا بر پيامبر و خاندان او باد! خداي تعالي راست گفت كه فرمود: عاقبت آنان كه كار زشت كردند، اين بود كه آيات خدا را تكذيب نموده و آن را به سخره گرفتند. ** اندكي آهستهتر! اي يزيد! اكنون كه به گمان خويش بر ما سخت گرفتهاي و زمين و آفاق آسمان و راه چاره را به روي ما بستهاي، و ما را همانند اسيران به گردش در آوردي، ميپنداري كه خدا تو را عزيز و ما را خوار و ذليل ساخته است؟! و اين پيروزي به خاطر آبروي تو در نزد خداست؟! پس از روي كبر ميخرامي و با نظر عُجب و تكبر مينگري! و به خود خرم و شادان ميبالي كه دنيا به تو روي آورده، و كارهاي تو آراسته و حكومت ما را به تو اختصاص داده است! اندكي آهستهتر! آيا كلام خداي متعال را فراموش كردهاي كه فرمود:گمان نكنند آنان كه به راه كفر رفتند مهلتي كه به آنان دهيم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلكه مهلت براي امتحان ميدهيم تا بر سركشي بيفزايند و آنان را عذابي است خوار و ذليل كننده. **ناموس تو در پرده و ناموس پيامبر خدا در تير رس نگاه نامحرم؟! اي پسر آزادشده جد بزرگ ما! آيا از عدل است كه تو زنان و كنيزان خود را در پرده بنشاني و ناموس رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) را اسير كرده و از شهري به شهر ديگر ببري؟! پرده آبروي آنها را بدري و صورت آنان را بگشايي كه مردم چشم به آنها دوزند، و نزديك و دور و فرومايه و شريف، چهره آنها را بنگرند؛ از مردان آنان كسي به همراهشان نيست، نه ياور و نه نگهدارنده و نه مددكاري. ** بر لب و دندان سيد جوانان اهل بهشت چوب مي زني؟! چگونه ميتوان اميد بست به دلسوزي و غمگساري كسي كه مادرش جگر پاكان را جويده و گوشتش از خون شهيدان روئيده؟! و اين رفتار از آن كس كه پيوسته چشم دشمني به ما دوخته است بعيد نباشد، و اين گناه بزرگ را چيزي نشماري، و خود را بر اين كردار ناپسند و زشت، بزهكار نپنداري، و به اجداد كافر خويش مباهات و تمناي حضورشان را كني تا كشتار بيرحمانه تو را ببينند و شاد شوند و از تو تشكر كنند! و با چوب بر لب و دندان ابي عبدالله سيد جوانان بهشت ميزني! و چرا چنين نكني و نگويي كه اين جراحت را ناسور كردي و ريشهاش را ريشهكن ساختي و سوختي و خون فرزندان پيامبر(صلي الله عليه و آله) را - كه از آل عبدالمطلب و ستارگان روي زمين بودند - ريختي و اكنون گذشتگان خويش را ميخواني. شكيبائي بايد كرد كه ديري نگذرد كه تو هم به آنان ملحق شوي و آرزو كني كه اي كاش دستت خشك شده بود و زبانت لال و آن سخن را بر زبان نميآوردي و آن كار زشت را انجام نميدادي! ** بارالها! حق ما را بستان و انتقام ما را تو بگير به خدا سوگند اي يزيد! كه پوست خود را شكافتي و گوشت بدن خود را پاره پاره كردي؛ و رسول خدا را ملاقات خواهي كرد با آن بار سنگيني كه بر دوش داري، خون دودمان آن حضرت را ريختي و پرده حرمت او را دريدي و فرزندان او را به اسيري بردي. در جايي كه خداوند پريشاني آنان را به جمعيت مبدل كرده و داد آنها را بستاند، «و مپندار آنان كه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند بلكه زنده و نزد خدا روزي ميخورند» همين بس كه خداوند حاكم و محمد(صلي الله عليه و آله) خصم اوست و جبرئيل پشتيبان اوست و همان كس كه راه را براي ستمكاران چه بد پاداشي است، و خواهد دانست كه كدام يك از شما بدتر و سپاه كدام يك ناتوانتر است. بارالها! حق ما را بستان و انتقام ما را تو بگير و بر اين ستمكاران كه خون ما ريختهاند خشم و عذاب خود را فرو فرست! ** خون ما از پنجه شما مي چكد اگر مصائب روزگار با من چنين كرد كه با تو سخن گويم، اما من ارزش تو را ناچيز و سرزنش تو را بزرگ ميدانم و تو را بسيار نكوهش ميكنم، چه كنم؟! ديدههاي گريان و دلها سوزان است، بسي جاي شگفتي است كه حزب خدا به دست حزب شيطان كشته شوند، و خون ما از پنجههاي شما بچكد، پارههاي گوشت بدن ما از دهان شما بيرون بيفتد و آن بدنهاي پاك و مطهر را گرگهاي وحشي بيابان دريابند و گذرگاه دام و ددان قرار گيرد! ** ياد ما از دلها محو نمي شود آنچه امروز غنيمت ميداني فردا براي تو غرامت است، و آنچه را از پيش فرستادهاي، خواهي يافت، خدا بر بندگان ستم روا ندارد، به او شكوه ميكنم و بر او اعتماد ميجويم، پس هر نيرنگي كه داري بكن و هر تلاشي كه ميتواني بنما و هر كوششي كه داري به كار گير، به خدا سوگند ياد ما را از دلها و وحي ما را محو نتواني كرد، و به جلال ما هرگز نخواهي رسيد و لكه ننگ اين ستم را از دامن خود تنواني شست؛ رأي و نظر تو بي اعتبار و ناپايدار و زمان دولت تو اندك و جمعيت تو به پريشاني خواهد كشيد، در آن روز كه هاتفي فرياد زند: الا لعنة الله علي القوم الظالمين و الحمدالله رب العالمين. سپاس خداي را كه اول ما را به سعادت و آمرزش و آخر ما را به شهادت و رحمت رقم زد و از خدا ميخواهم كه آنان را اجر جزيل عنايت كند و بر پاداش آنان بيفزايد، خود او بر ما نيكو خليفهاي است، و او مهربانترين مهربانان است و فقط بر او توكل ميكنيم. فراهنگ**2006**1918
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 478]