تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826065317




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طرح آمريكا براي فروش تسليحات نظامي به عربستان؛ زمينه ها و هدف ها


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در كنار اعلام ارزش واقعي اين قرارداد بزرگ تسليحاتي - كه در نوع خود بي سابقه است - و تعداد و نوع تسليحات و تجهيزاتي كه در چارچوب آن در اختيار كشورهاي عرب منطقه بويژه عربستان سعودي قرار مي گيرد، جريان تبليغي و رواني كه در حلقه هاي فكري و رسانه اي غرب بدان دامن زده مي شود، حائز اهميت است؛ تجهيز عربستان و اعراب متحد آمريكا براي مقابله با تهديد جمهوري اسلامي ايران. اين خط خبري و تبليغي به عنوان يك اولويت اساسي در دستورالعمل رسانه هاي غربي در پوشش اخبار و تحولات مرتبط با اين موضوع قرار گرفته و به شكل ويژه اي بزرگنمايي و برجسته سازي شده است. بطوريكه بسياري از رسانه هاي بين المللي و مراكز تحقيقاتي و راهبردي در غرب با آغاز مرحله جديدي از طرح ايران هراسي و بزرگنمايي تهديد ايران براي كشورهاي خاورميانه‘ تجهيز متحدان عرب آمريكا در منطقه به سلاح هاي مدرن و روزآمد را راهبرد كنوني كاخ سفيد براي مقابله با تهديد ايران ارزيابي كرده اند. در ارتباط با طرح جديد وزارت دفاع آمريكا پنتاگون براي فروش تجهيزات و تسليحات نظامي به عربستان سعودي، كويت، عمان و ... نيز اين جريان سازي رسانه اي و تبليغي در دستور كار قرار گرفته است. اما واقعا چه اهداف و نيات اصلي در پس اين تصميم ها و رفتارهاي واشنگتن نهفته است؟ در اين نوشتار تلاش شده است ضمن تبيين و ترسيم زمينه كنوني و بررسي تحولات مرتبط با موضوع، اهداف سياسي – امنيتي و رسانه اي آن مورد واكاوي قرار گيرد. * ترسيم بافت كنوني --------------------- در روزهاي گذشته، خبري مهم در اولويت خبري رسانه هاي بين المللي قرار گرفت كه از سوي رسانه هاي ايران چندان به آن پرداخته نشد. بر اساس اخباري كه از سوي شبكه تلويزيوني بلومبرگ آمريكا منتشر شد و جزييات آن در هفته نامه معتبر جينز ديفنس نزديك به محافل نظامي در اين كشور مورد اشاره قرار گرفت، پنتاگون در انتظار پايان تعطيلات تابستاني كنگره آمريكا است تا تاييديه فروش تجهيزات نظامي به عربستان سعودي را - كه ارزش آن به بيش از 60 ميليارد دلار مي رسد – دريافت كند. در صورت توافق كنگره با طرح پنتاگون، همكاري هاي تسليحاتي و نظامي واشنگتن - رياض بالاترين سطح خود را در تاريخ روابط دو كشور تجربه خواهد كرد. به نوشته منابع رسانه اي غربي، فروش تسليحات و تجهيزات نظامي با اين حجم و ارزش قابل توجه به عربستان سعودي در راستاي تقويت توان نظامي سعودي ها در مقابله با تهديد ايران ارزيابي شده است. افزون بر اين، برخي گزارش ها از قرارداد ديگري پرده برمي دارد كه در آنها فروش احتمالي سامانه هاي دفاع موشكي پاتريوت به كويت به ارزش 900 ميليون دلار مورد تاكيد قرار گرفته است. اين قرارداد شامل فروش تعداد 209 فروند موشك پاتريوت به كويت است. در اين ميان‘ اعلام شد كه رژيم صهيونيستي نيز به دنبال ارتقاي سيستم موشكي پاتريوت بوده و تلاش دارد آخرين نسخه اين موشك‌ ها را زير عنوان PAC-3 از آمريكا خريداري كند. همچنين پنتاگون اوايل ماه جاري ميلادي از احتمال فروش 18 فروند هواپيماي جنگنده اف 16 به عمان به ارزش 5/3 ميليارد دلار خبر داده بود. عمان يكي از كشورهاي خليج فارس است كه روابط خوبي با ايران و آمريكا دارد. آمريكا تلاش دارد تا با اين قرارداد نظامي عمان را به سمت خود متمايل كند. در همين حال كويت نيز در پي تجهيز نيروي هوايي خود و خريد هواپيماي اف 15 مدل سايلنت ايگل برآمده است. كويت همچنين تلاش دارد تا 10 فروند هواپيماي سوخت ‌رسان از آمريكا خريداري كند. با اين وجود، در ميان حجم انبوه قراردادهاي فروش تسليحات آمريكايي به كشورهاي منطقه خاورميانه، توافقنامه اخير ميان پنتاگون و رياض از نظر حجم فروش و ارزش قرارداد قابل توجه به نظر مي رسد. بر اساس اعلام منابع نظامي در پنتاگون، قرارداد تسليحاتي اخير واشنگتن – رياض به ارزش 60 ميليارد دلار به دو بخش تقسيم مي شود كه بخش نخست آن شامل فروش 84 فروند جنگنده اف -15 مدرن (به ارزش 30 ميليارد دلار) و بخش دوم نيز به فروش 70 بالگرد سيكورسكي يو اچ - 60 و 60 فروند آپاچي لانگبو (به ارزش 30 ميليارد دلار) به عربستان در مدت زمان 10 سال آينده اختصاص دارد. موسسه واشنگتن براي مطالعات خاور نزديك در گزارشي تحليلي، به جزييات اين طرح پرداخته است: • فروش 84 فروند جنگنده جديد اف – 15 به منظور جايگزيني جنگنده هاي فرسوده و قديمي اف -15 سي و اف -15 دي • بهينه سازي و ارتقاء تسليحات متنوع تهاجمي مربوط به 70 فروند جنگنده اف – 15 اس • فروش 72 فروند بالگرد مدرن يو.اچ 60 به منظور اضافه شدن به 22 فروند بالگردي از همين نوع كه پيش تر از سوي عربستان خريداري شده بود. همچنين در چارچوب اين بخش از قرارداد احتمالا تعداد 60 فروند آپاچي لانگبو مدل اي.اچ 64 دي در اختيار رياض قرار مي گيرد تا در كنار 12 فروند آپاچي مدل اي.اچ 64 اي به افزايش توان تهاجمي عربستان در عرصه هوايي كمك كند. • اختصاص مبلغ بيش از پنج ميليارد دلار براي بهينه سازي و ارتقاء تجهيزات و امكانات گشتزني فراساحلي بالگردهاي نظامي عربستان • بهينه سازي و ارتقاء توان عملياتي 96 سامانه موشكي پاتريوت كه پيش تر از سوي شركت ريتون آمريكا در اختيار ارتش عربستان قرار گرفته است. روزنامه آمريكايي وال استريت ژورنال نيز درباره اين قرارداد تسليحاتي نوشت: مذاكرات فروش تسليحات آمريكا به عربستان سعودي به دليل ماهيت حساس منطقه مخفيانه صورت گرفته است و فروش اين تسليحات در ادامه استراتژي جرج بوش رييس جمهوري پيشين ايالات متحده آمريكا صورت مي گيرد. * سيري در روابط نظامي و دفاعي عربستان با آمريكا ------------------------------------------------------- عربستان سعودي به عنوان بزرگترين توليد كننده نفت خام در جهان و با اتكا منابع مالي فراوان بدست آمده از فروش اين ماده حياتي، يكي از اهداف مهم شركت هاي سازنده سلاح در غرب بويژه ايالات متحده آمريكا به شمار مي رود. احساس نياز عربستان براي دستيابي به تجهيزات مدرن نظامي و دفاعي به ويژگي هاي جغرافياي سياسي (ژئوپليتيك)، سرزميني و جمعيتي، ايدئولوژيك و ... باز مي گردد. كشور پادشاهي عربستان از دهه 1950 تاكنون همواره در زمينه نظامي وابسته به كشور ايالات متحده آمريكا بوده است. سربازان، خلبانان و اكثر نظاميان كشور عربستان در آمريكا آموزش مي بينند يا زير نظر مربيان آمريكايي دوره هاي نظامي را در عربستان مي گذرانند و اين امر از دهه 1950 به بعد آنچنان دنبال مي شود كه اگر روزي آمريكا حمايتش را از عربستان قطع كند، نيروهاي نظامي اين كشور شايد ديگر قادر به ادامه فعاليت نباشند. در زمان حاضر نيز با توجه به حجم گسترده خريدهاي نظامي عربستان از آمريكا اين وابستگي بيش از هر زمان ديگر تشديد شده است. از سال 1947 تا سال 1991 ميلادي، عربستان سعودي حدود 60 ميليارد دلار تسليحات از ايالات متحده خريداري كرد كه حدود 80 درصد اين هزينه صرف تاسيس زير ساخت‌ هاي نظامي اين كشور شده است. اين در حالي است كه اولين حضور نظامي ايالات متحده در عربستان به سال 1943 برمي‌گردد. اما اولين قرارداد نظامي دوجانبه در سال 1951 به امضا رسيد كه در چارچوب آن، نيروهاي آموزشي ايالات متحده در سال 1953 ميلادي وارد عربستان شدند. اين نيروها تا پايان دهه 60 ميلادي در عربستان ماندند و بيشتر وظيفه‌شان ايجاد زيرساخت‌هاي نظامي براي اين كشور بود. با اين همه و با وجود افزايش قيمت‌ جهاني نفت، عربستان با كسري بودجه سنگيني مواجه شد كه خريد تسليحات نظامي را در عمل غيرممكن كرده بود. در سال 1946 ميلادي و به قدرت رسيدن ملك فيصل اوضاع اقتصادي عربستان بهبود و خريد تسليحات هم افزايش يافت. در آن زمان دو تهديد عمده باعث شد تا سران وقت رياض توان نظامي خود را افزايش دهند: 1- قدرت فزاينده نظامي ايران و اسراييل در خاورميانه 2- خطر گسترش كمونيسم كه خاندان سعودي با آن مخالف بود پس از اكتبر سال 1973 ميلادي و جنگ اعراب و اسراييل و به دنبال آن افزايش قيمت جهاني نفت، عربستان قدرت نظامي خود را افزايش داد. به اين ترتيب در سال 1978 ميلادي جيمي كارتر رييس جمهوري وقت آمريكا با فروش محدود هواپيماهاي اف -15 به رياض موافقت كرد. اين محدوديت به اين دليل ايجاد شده بود تا توازن قوا ميان اسراييل و عربستان برقرار نشود و اسراييل همچنان قدرت برتر نظامي منطقه باقي بماند. اما در سال 1980 و همزمان با آغاز جنگ ايران و عراق رونالد ريگان رييس‌جمهوري وقت آمريكا با فروش نوعي هواپيماي جنگي به نام آواكس موافقت كرد تا توان دفاعي تاسيسات نفتي عربستان را افزايش دهد. در سال 1985 ميلادي، دولت ريگان با فروش 42 موشك ضد هواپيما و ضد كشتي و بالگرد هاي حامل نيروهاي نظامي موافقت كرد كه البته با مخالفت كنگره مواجه شد. اما در ميان سال‌هاي 1986 تا 1988 لايحه قبلي با حذف برخي موارد مورد موافقت كنگره قرار گرفت. اما اوج فروش تسليحات نظامي آمريكا به عربستان به دهه 1990 ميلادي باز مي‌گردد كه ايالات متحده در مجموع 5/14 ميليارد دلار تسليحات پيشرفته نظامي در اختيار عربستان قرار داد كه از اين مبلغ 1/6 ميليارد دلار آن صرف هزينه‌هاي جنگ اول خليج فارس شد. بر اساس آمارهاي منتشر شده از سوي منابع آمريكايي، عربستان تنها در سال هاي 1993-1986 اقدام به واردات تجهيزات پيشرفته نظامي از غرب به ميزان 6/55 ميليارد دلار كرد كه هنوز هم در زمينه واردات سلاح رقم كم سابقه اي محسوب مي شود. در امضاي همه اين قراردادها شاهزاده بندر بن ‌سلطان كه سال‌ها سفير عربستان در ايالات متحده و دبير شوراي امنيت ملي عربستان بود، نقشي كليدي و حساس ايفا كرد. در نيمه دوم سال 2007 نيز امضاي قرارداد تسليحاتي 20 ميليارد دلاري ميان واشنگتن و رياض كه در سفر كاندوليزا رايس وزير امور خارجه وقت آمريكا در دولت جورج بوش به رياض صورت گرفت، خبرساز شد. يكي از تسليحات مهمي كه در چارچوب اين قرارداد بايد در اختيار عربستان قرار مي گرفت، سامانه مدرن جي دي اي ام* بود. اين سامانه قادر است بمب هايي را كه به صورت سقوط آزاد از هواپيما فرو مي ريزد - با دقت بسيار بالايي در هر نوع شرايط آب و هوايي به سوي هدف هدايت كند. با استفاده از سامانه مدرن جي دي اي ام مي توان هر بمب را به صورتي جداگانه و مستقل از ديگر بمب ها به سوي اهداف مورد نظر هدايت كرد. * اهداف و زمينه هاي طرح هاي فروش تسليحات آمريكا به خاورميانه ------------------------------------------------------------------------- در پسِ اقدام اخير آمريكا در فروش تسليحات و تجهيزات نظامي مدرن به كشورهاي منطقه خاورميانه بويژه عربستان سعودي مي توان يك زمينه تئوريك (نظري) و چند هدف راهبردي را شناسايي و ارزيابي كرد. الف) زمينه تئوريك (نظري): از منظر تئوريك، مباحث مربوط به فروش و صادرات تسليحات و فن آوري هاي نظامي، كمك هاي نظامي به متحدان و همپيمانان در چارچوب نظريه رئاليسم (واقع گرايي) قابل طرح و بررسي است. در نظام رقابتي امروز كه به طور سلسله مراتبي غير‌ دستوري اداره مي‌شود، رئاليسم نظريه غالب به شمار مي رود، چرا كه توضيح بسيار موثري درباره وضعيت جنگ - كه شرايط غالب زندگي در نظام بين‌الملل محسوب مي‌شود - ارايه مي‌كند. ساختار نظام بين‌الملل امروزي بر عكس دوران نظام دو قطبي از پيچيدگي‌هاي خاصي برخوردار است. با تشديد موج جهاني شدن در عرصه‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، رقابت به شاخصه اصلي نظام بين‌الملل تبديل شده است. بدين ‌ترتيب سعي دولت‌ ها در اين نظام به صورت ارگانيك مي‌باشد يعني اينكه هر دولتي با توجه به مولفه‌هاي قدرت بايد به‌صورت فردي در اين نظام رقابتي- ارگانيكي تلاش كند تا بتواند جايگاهي را براي خود در عرصه بين‌الملل كسب كند. از طرف ديگر با تشديد نظام رقابتي فردگرا، نقش سازمان‌هاي بين‌المللي كمرنگ مي‌شود. از اين رو، با كمرنگ‌شدن نقش سازمان‌هاي بين‌المللي به ‌خصوص سازمان ملل متحد، در حل بحران‌هاي بين‌المللي و تامين امنيت جهاني، اين دولت‌ها هستند كه به طور مستقل در پي امنيت خود مي‌باشند. به موازات حركت نظام رقابتي، مقوله امنيت به يكي از چالش‌هاي اساسي دولت‌ها تبديل شده است. در اين شرايط كاربرد تئوري واقع‌گرايي از سوي دولت‌ها براي تامين امنيت پررنگ مي‌شود. رئاليست‌ ها با وجود طبقه‌بندي‌ ‌هاي متعدد در ‌ سه موضوع اشتراك نظر دارند: دولتگرايي، بقا و خودياري. از نظر رئاليست ‌ها دولت اصلي‌‌ترين بازيگر حاكميت و ويژگي متمايزكننده آن است. مفهوم دولت مستقل به‌طور تفكيك ‌ناپذيري به استفاده از قدرت وابسته است. دومين اصلي كه رئاليست ‌ها را از هر گرايشي به يكديگر مرتبط مي‌سازد اين اعتقاد است كه در سياست بين ‌الملل، هدف بر‌تر بقا است. خودياري از نگاه رئاليست ها به مفهوم آن است كه هيچ كشوري نمي‌تواند جهت تضمين امنيت، مورد اعتماد باشد. در سياست بين‌الملل، ساختار نظام به دوستي، صداقت و شرف اجازه ظهور نمي‌دهد. همزيستي از طريق تقويت موازنه قوا به وجود مي‌آيد و در جايي كه دولت رئاليست به دنبال كسب منفعت بيشتري نسبت به ساير كشور‌‌ها است، همكاري محدود در تعاملات امكان پذير است. با اين حال بحثي كه اخيرا در بين رئـاليست‌هـا بـه وجود آمده در مورد ‌اين سوال است كه آيا در واقـع هـدف اصـلي دولـت‌‌‌هـا ايجـاد امنيت است يا افزايش قدرت. اين بحث سبب شكل‌گيري دو گـروه مي‌شـود: رئـاليـست‌هـاي دفاعي و رئاليست ‌هاي تهاجمي ‌و پيامدهاي مهمي بر چگونگي ديدگاه ما نسبت به دورنماي امنيت و همكاري‌‌هاي بين‌المللي خواهد داشت. رئاليست‌هاي دفاعي مانند والتز و جوزف گريكو (1997) معتقدند دولت‌‌‌ها امنيت را هدف اصلي مي‌دانند و بنابر‌اين به دنبال آن ميزان از قدرت هستند كه بقاي آنان را تضمين كند. طبق ‌اين ديدگاه، دولت‌‌‌ها بازيگران دفاعي هستند و به دنبال به حداكثر رساندن قدرت خود نيستند، به ويژه وقتي كه اين عمل به معني به خطر‌ انداختن امنيت آنها باشد. رئاليسم تهاجمي‌ از سوي جان مرشايمر (1994) مطرح شده و به اين معني است كه هدف نهايي همه دولت ‌‌‌ها‌ اين است كه به جايگاه هژمونيك (سلطه گرايانه) در نظام بين‌الملل دست يابند. طبق‌ اين ديدگاه، دولت‌‌‌ها همواره به دنبال قدرت بيشتر هستند و اگر شرايط مناسب باشد خواستار آن هستند تا توزيع موجود قدرت را تغيير دهند، حتي اگر چنين عملي امنيت آنها را به خطر اندازد. در اين ميان از نگاه رئاليست ها، وضعيت جنگ** شرايطي است كه (اغلب از سوي رئاليست‌هاي كلاسيك توصيف مي‌گردد) در آن درگيري واقعي وجود ندارد اما جنگ سرد دائمي ‌وجود دارد كه هر لحظه مي‌تواند به جنگ گرم تبديل شود. بر اساس چارچوب تئوريك فوق، نحله هاي غالب فكري در هيات حاكمه آمريكا اعم از دموكرات ها و جمهوري خواهان به عنوان دو حزب عمده در عرصه سياست و تصميم سازي اين كشور به شمار مي رود، در تئوري كلان خود كاملا از رويكرد واقع گرايي پيروي مي كنند. ب) اهداف راهبردي: 1) تقويت اعراب ميانه رو در برابر ايران در سال هاي اخير و با اوج گرفتن تنش هاي سياسي و امنيتي بر سر برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران، همواره ايجاد يك اجماع قوي جهاني عليه فعاليت هاي صلح آميز ايران در زمينه هاي هسته اي و دفاعي به عنوان يك تاكتيك اثربخش در مقابله با جمهوري اسلامي طرف توجه آمريكا و متحدانش قرار گرفته است. در ايجاد اين اجماع به اصطلاح جهاني عليه تهران، كه با هدايت و راهبري آمريكا در درون ساختارها و سازمان هاي بين المللي همچون شوراي امنيت سازمان ملل متحد و آژانس بين المللي انرژي اتمي و همچنين در عرصه روابط دو يا چندجانبه كشورها و بيرون از نهادهاي بين المللي دنبال مي شود، توجه به زمينه ها و بسترهاي منطقه اي در شكل گيري اجماع موردنظر از جايگاه ويژه اي برخودار است. در اين راستا، همواره در بيشتر ديدارهاي دو يا چند جانبه نهان يا آشكارِ سردمداران آمريكا، انگليس، فرانسه و رژيم صهيونيستي با سران عرب منطقه، بر لزوم تشكيل جبهه اي واحد از اعراب ميانه رو عليه جمهوري اسلامي تاكيد شده است. طرح زمينه اي و اصلي براي ايجاد اين اجماع فراگير و جبهه واحد عليه ايران كه به شكل هاي گوناگون از سوي آمريكا، رژيم صهيونيستي و برخي كشورهاي اروپايي دنبال مي شود، ايران هراسي نام دارد. در حوزه انديشه ورزي سياسي و از حيث مفهومي، راهبرد ايران هراسي، به دنبال آن است كه ايران را به عنوان تهديدي بزرگ در منطقه و همچنين تهديدي براي صلح و امنيت بين المللي مطرح و زمينه هاي تضعيف و تخريب چهره نظام در سطح منطقه و جهان را فراهم سازد. در چند سال اخير، راهبرد ايران هراسي در چند محور اساسي دنبال شده است كه از مهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره كرد: - القاي دستيابي ايران به تسليحات هسته اي - القاي حمايت ايران از تروريسم - القاي گسترش نقض حقوق بشر در ايران - القاي تهاجمي بودن فعاليت ها و دستاوردهاي بومي دفاعي ايران - القاي دخالت جمهوري اسلامي ايران در امور داخلي كشورها - اسلامي بودن نظام سياسي مستقر در ايران - القاي مخالفت جمهوري اسلامي با صلح و ثبات منطقه اي به باور ناظران آگاه، فروش تسليحات مدرن و انعقاد قراردادهاي نظامي با كشورهاي عربي را مي‌توان در راستاي راهبرد ايران هراسي با هدف مقابله با بسط نفوذ سياسي، امنيتي و نظامي ايران در منطقه و برقراري ترتيبات جديد امنيتي در خاورميانه ارزيابي كرد. تحليل گران معتقدند، در كشاكش مناقشه هسته اي ميان ايران و غرب و تهديدات و نگراني هاي دو طرف از پيامدهاي اين مناقشه، يكي از نگراني هاي غرب و كشورهاي خليج فارس، عمليات نظامي امريكا عليه ايران و در مقابل تهاجم تلافي جويانه جمهوري اسلامي به پايگاههاي نظامي آمريكا در كشورهاي عرب منطقه و متحدان آمريكا بوده است. در اين چارچوب، فروش تسليحات به كشورهاي عربي مي تواند توانايي دفاعي كشورهاي خليج فارس را افزايش دهد و از جمله، عربستان سعودي را در مقابل ايران تقويت نمايد، بويژه آنكه دولت سعودي در اثر تحولات ناشي از بحران عراق به اين احساس رسيده كه نقش ايران در منطقه به خصوص در عراق، فلسطين و لبنان رو به افزايش است و اين روند نقش منطقه اي سعودي را تضعيف مي كند، بنابراين در حاليكه رهبران عربستان معمولا مانورهاي پشت صحنه را ترجيح مي دهند، اخيرا به طرزي بارز به فعاليت آشكار روي آورده اند. به باور تحليل گران غربي، عربستان نه از روي دلخواه، بلكه به ضرورت شرايط ناگزير به ايفاي نقش رهبري شده است زيرا در منطقه نوعي خلا رهبري بروز كرده و رهبران عربستان بايد براي پر كردن اين خلا پيشگام شوند، در غير اين صورت ايران چنين خواهد كرد. 2) تلاش براي ايجاد بازدارندگي در برابر ايران هسته اي با وجود تلاش هاي همه جانبه آمريكا و غرب براي باز داشتن ايران از دستيابي به فن آوري صلح آميز هسته اي، طيف وسيعي از اقدامات صورت گرفته در اين خصوص از مذاكره و تشويق گرفته تا اعمال تحريم هاي بين المللي گسترده و حتي تهديد به حمله نظامي را در بر مي گيرد، نتوانسته جمهوري اسلامي را از حركت در مسير توسعه برنامه هاي صلح آميز هسته اي خود بازدارد. تحليل گران بر اين باورند كه شكل دهي و تقويت يك ائتلاف چندجانبه از كشورهاي عربي و رژيم صهيونيستي با حمايت آمريكا در جهت بازدارندگي و ايجاد توازن قوا در برابر ايران مدنظر قرار گرفته است و فروش همزمان تسليحات به كشورهاي خليج فارس از جمله عربستان سعودي در اين راستا قابل ارزيابي است. 3) ايجاد مسابقه تسليحاتي در منطقه و فراهم ساختن زمينه براي ورود ايران به آن . نظامي شدن (ميليتاريزه) سياست خارجي آمريكا در دوران زمامداري نئوكان ها در كاخ سفيد به رهبري جورج بوش هزينه هاي زيادي را متوجه اين كشور كرده؛ به گونه اي كه جنگ عراق تاكنون بيش از 700 ميليارد دلار براي دولت آمريكا هزينه در برداشته و دست كم 3هزار ميليارد بر اقتصاد اين كشور خسارت وارد كرده است. از اين منظر راهبرد ايران هراسي در واقع وادار كردن كشورهاي عربي به مسابقه تسليحاتي با ايران مي باشد تا واشنگتن از محل فروش تسليحات بتواند بازار سودآوري را براي خود فراهم كند. انعقاد قرارداد تسليحاتي 60 ميليارد دلاري ميان آمريكا و عربستان سعودي و برخي اميرنشين هاي منطقه ناظر بر تحقق اين هدف است. از سوي ديگر، برخي از استراتژيست هاي غربي، در ميان دلايل مختلف فروپاشي شوروي سابق، دو دليل عمده را گرفتار آمدن شوروي در فاز مسابقات تسليحاتي با آمريكا و به تبع آن از هم پاشيدگي زيرساخت هاي اقتصادي اين كشور عنوان مي كنند. اين مساله با تشديد فضاي دو قطبي روند پرشتابي به خود گرفت و در نتيجه به فرمانروايي بلوك شرق پايان داد و نظام بين الملل را وارد مرحله جديدي ساخت تا ايالات متحده آمريكا عمده ترين سلطه گر آن نظام باشد. با توجه به اين مساله مي توان به اين نكته اشاره كرد كه يكي از الگوهاي مورد استفاده آمريكا در مقابله با نظام هاي متعارض، استفاده از مدل شوروي (سابق) و ورود رقيب يا دشمن به فاز مسابقه تسليحاتي است. در اين بين، كشورهاي خليج فارس از اصلي ترين وارد كنندگان تسليحات – بويژه از نوع آمريكايي آن – در سطح جهان به شمار مي روند و بهره مندي اين كشورها از درآمدهاي سرشار نفتي نيز به اين مساله دامن زده است. به اعتقاد كارشناسان مسائل نظامي، با فروش تسليحات جديد و پيشرفته نظامي به ‌چند كشور خاص، كشورهاي ديگر در منطقه خاورميانه هم ممكن است تحريك‌‌ ‌شده و به ‌فكر تهيه سلاح بيفتند و همين امر، مقدمه ايجاد يك مسابقه تسليحاتي در منطقه‌‌ ‌خواهد بود. مسابقه تسليحاتي در منطقه بحران خيز خاورميانه باعث كاهش بودجه كشورها در ساير حوزه هاي زير ساختي، اقتصادي و رفاهي مي شود كه اين امر در درازمدت به تضعيف اين كشورها منجر خواهد شد. از اين رو، فروش تسليحات پيشرفته نظامي به كشورهاي خليج فارس مي تواند باعث تشديد مسابقه تسليحاتي در منطقه و تضعيف زيرساخت هاي اساسي كشورها و از جمله ايران شود. بر اين اساس، طرح فروش تسليحات كه يك وجه آن به راه انداختن مسابقه تسليحاتي در منطقه و وارد كردن ايران به آن مي تواند به عنوان الگويي برگرفته شده از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، در مورد جمهوري اسلامي نيز به اجرا گذاشته شود. در اين بين، برخي از منتقدان غربي طرح هاي تسليحاتي آمريكا، با بيان اينكه خاورميانه از سالها پيش داراي يك قدرت هسته اي بوده، تاكيد مي كنند كه اسراييل از سالها پيش با در اختيار گرفتن زرادخانه هاي مخرب اتمي از آمريكا و اروپا، مسابقه تسليحات هسته اي در خاورميانه را آغاز كرده و ايران تنها در صدد است به مسابقه اي كه اسراييل اغاز كرده، ملحق شود. 4) كسب منافع سرشار اقتصادي مسائل مالي و منافع اقتصادي همواره يكي از هدف هاي اساسي فروش تسليحات نظامي به كشورهاي متحد آمريكا بوده است. دولت هاي آمريكا در دوران هاي مختلف براي آنكه بتوانند بودجه لازم را براي اجراي برنامه هاي جديد تسليحاتي خود تامين كنند، نياز بسياري به صادارت تسليحات دارند. براساس آمارهاي منتشر شده در آمريكا، تا پايان سال 2008 ميلادي، 4/68 درصد از مجموع فروش تسليحات نظامي جهان به امريكا اختصاص دارد. قراردادهاي امضا‌ شده براي‌ خريد اسلحه از امريكا در سال 2008 ارزشي معادل 8/37 ميليارد دلار داشت كه در مقايسه با سال پيش از آن - كه فروش 4/25 ميليارد دلاري را براي امريكا رقم زد- رشد قابل توجهي را نشان مي ‌داد. با اعلام ارزش قرارداد اخير فروش تسليحات آمريكايي به عربستان سعودي، ميزان واقعي صادرات و فروش تسليحات نظامي آمريكا در سال 2010 به رقم بسيار بالايي خواهد رسيد. ناتالي گولدرينگ پژوهشگر دفاعي در دانشگاه جورج تاون آمريكا، قراردادهاي اخير اين كشور با كشورهاي خاورميانه را جشن كريسمس صنايع دفاعي آمريكا توصيف كرده و مي گويد: برنده واقعي چنين قراردادهايي شركت هاي سازنده تسليحات در آمريكا هستند. در اين ميان، مقام هاي كنگره آمريكا بر اين باورند، جنگ ‌هاي عراق و افغانستان باعث رونق بازار تسليحات در كشورهاي حوزه خليج فارس شده ‌است. در راستاي هدف هاي اقتصادي فروش تسليحات، كشورهاي داراي درآمد بالاي نفتي و بي تفاوت به افكار عمومي خود، نظير كشورهاي حوزه خليج فارس، مشتريان ارزشمندي به شمار مي آيند. به بارو ناظران آگاه، آمريكا براي تامين هزينه هاي سنگين جنگ عراق، با فروش تسليحات از صنايع دفاعي خود حمايت مي كند. اولويت بندي آمريكا براي صادرات تسليحات شامل نياز هاي نيروهاي هوايي، دريايي و زميني ايالات متحده در وهله نخست و سپس اسراييل و اعضاي پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) و پس از آن كشورهاي عربي و بويژه عربستان سعودي است. براساس قانون كنگره آمريكا، تسليحاتي كه در ليست فروش قرار مي گيرند نبايد به برتري نظامي نيروهاي مسلح آمريكا هيچ خدشه اي را وارد سازد. 5) توجيه حضور نظامي و تداوم اشغالگري آمريكا در منطقه انگاره سازي براي كشورهاي منطقه و هراساندن آنان از ايران، فرآيندي است كه در واقع حضور نظامي آمريكا در منطقه و تداوم اشغالگري آنها را توجيه مي كند. اين موضوع، زماني اهميت خود را بيش از پيش نمايان مي سازد كه موج نفرت و انزجار در منطقه نسبت به عملكرد آمريكا فزوني يافته است. بنابراين، ايران هراسي راهبرد تبليغاتي و جنگ رواني است كه ناظر بر ترميم قدرت نرم آمريكا در منطقه مي باشد. * جمعبندي و ارزيابي نهايي: ------------------------------ فروش تسليحات از سوي آمريكا به كشورهاي پيراموني جمهوري اسلامي از جمله عربستان سعودي با اهداف و انگيزه هاي متنوع و متعددي صورت گرفته است كه مي توان در يك جمعبندي به مهمترين آنها اشاره كرد: 1) اين اقدام آمريكا در درجه نخست، از كم رنگ شدن طرح و برنامه هاي مرتبط با ايجاد اصلاحات و برقراري نظام هاي دموكراتيك در كشورهاي عربي حكايت دارد. اكنون به نظر مي رسد، آمريكا راهبرد گسترش دموكراسي در منطقه حساس خاورميانه با رژيم هاي اقتدارگراي طرفدار خود را – كه در دوران بوش در چارچوب طرح خاورميانه بزرگ دنبال مي شد - به نفع راهبرد امنيتي و رويكرد توازن قوا در منطقه به تعويق انداخته است. 2) آمريكا با فروش تسليحات، روابط دامنه ‌داري با كشورهاي خاورميانه برقرار مي‌كند تا ضمن افزايش وابستگي آنان به خود، براي آنها ماموريت نظامي نيز تعريف ‌كند. با اين اقدام نه تنها شركت ‌هاي اسلحه‌ سازي خود را از ورشكستگي نجات مي دهد، بلكه كارخانجات توليد تسليحات نظامي خود را توسعه مي دهد و كشورهاي خريدار اين تسليحات نيز به ناچار روابط دوستانه خود را با او حفظ و در راستاي ماموريت تعيين شده از سوي آمريكا، گام برمي دارند. 3) بدون شك مقابله با بسط نفوذ جمهوري اسلامي ايران در ميان ملت ها و دولت هاي منطقه خاورميانه اصلي ترين هدف آمريكا است. فروش تسليحات مدرن و انعقاد قراردادهاي نظامي با كشورهاي عربي از جمله عربستان سعودي را مي‌توان در راستاي برقراري ترتيبات امنيتي جديد در منطقه و با هدف مقابله با جمهوري اسلامي ايران ارزيابي كرد. در جريان سازي هاي خبري و تبليغاتي ايالات متحده آمريكا عليه نظام جمهوري اسلامي در سال هاي اخير، فعاليت ها و دستاوردهاي صنايع دفاعي و هسته‌اي ايران، عامل تحريك منطقه و ايجاد بحران در آن معرفي و القا مي شود. آنها در توجيه هاي خود بر اين ادعا پافشاري مي كنند كه توانمندي هاي دفاعي و نظامي ايران موجب گرايش كشورهاي عربي به خريدهاي تسليحاتي شده است. در اين چارچوب، مقابله با ايران نظامي برابر با كاهش رقابت تسليحاتي در منطقه و برقراري ثبات و امنيت در آن است. اين برنامه هاي رواني و تبليغاتي در حالي اجرا مي‌گردد كه كشورها و ملت‌هاي منطقه ايران را قدرتي صلح ‌طلب دانسته و خواستار تقابل با آن نيستند. در اين ميان، جمهوري اسلامي ايران بر اساس دكترين دفاعي خود بارها اعلام كرده كه بدنبال درگيري با هيچ يك از همسايگان خود نيست و اين درگيري را به نفع آمريكا و اسراييل ارزيابي مي كند. همچنين با وجود اعتراف صريح كشورهاي عرب خليج فارس به همكاري هاي نظامي، سياسي و اقتصادي با رژيم صدام در جنگ تحميلي هشت ساله عليه ايران، جمهوري اسلامي هيچگاه به اقدام تلافي جويانه دست نزد و حتي فراتر از آن سطح روابط خود با همسايگان عرب خود را در تمامي زمينه ها گسترش داد. 4) هدف بعدي درگير كردن كشورهاي متمول خاورميانه در يك رقابت تسليحاتي است تا بتواند از اين رهگذر درآمدهاي فراوان نفتي آنها را به چنگ آورد. 5) از سياست‌هاي هميشگي آمريكا، تقويت نظامي رژيم صهيونيستي است. دراين چارچوب، توجيه آنها مسائل امنيتي مي‌باشد. از اين منظر، ايجاد رقابت تسليحاتي در جهان عرب به منزله لزوم تقويت رژيم صهيونيستي در برابر دشمنانش مي‌باشد. آمريكا با گرايش نظامي به اعراب، راه را براي تقويت اين رژيم فراهم مي‌كند. همزمان با اعلام طرح فروش تسليحات نظامي به عربستان و كويت، طرح مباحثي همچون موافقت آمريكا با ارتقا و بهينه سازي سامانه موشكي پاتريوت اسراييل و فروش آخرين نسخه اين موشك‌ ها موسوم به PAC-3 در اين راستا قابل ارزيابي است. * Joint Direct Attack Munition ** state of war تحقيق**ع.ع**1358




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 537]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن