تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 6 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

تسمه تردمیل - روغن تردمیل

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802213820




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوست دارم مثل یک شهروند خودم باشم


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دوست دارم مثل یک شهروند خودم باشم گفتگو با شبنم قلی خانی   به دور از حواشی می‌روم سر اصل مطلب؛ شبنم قلی‌خانی این روزها چه می‌کند؟ مدتی است دغدغه ساخت فیلم برایم بیش از پیش معنا پیدا کرده؛ با توجه به رشته تحصیلی‌ام که کارگردانی بوده است همیشه دوست داشتم این تجربه را در پرونده هنری خود داشته باشم، این کار را نیز از سال 83 با ساخت فیلم کوتاه «من تنها» آغاز کردم، پس از آن 4 فیلم داستانی کوتاه و مستند دیگر هم ساختم. آخرین فیلم داستانی‌ام با نام«زندگی» را تابستان امسال به اتمام رسانده‌ام که در بخش مسابقه چند جشنواره داخلی و خارجی هم شرکت کرده است.   «زندگی» در جشنواره فیلم‌های آسیایی «چشم سوم» که امسال در بمبئی هندوستان برپا ‌شد، شرکت کرد، جشنواره کودک و نوجوان همدان، جشنواره رویش، جشنواره پروین اعتصامی و جشنواره فیلم‌های کردی لندن هم این فیلم کوتاه را در بخش مسابقه پذیرفته‌اند. موضوع فیلم درباره چیست؟ این فیلم درباره زندگی در روستایی اطراف کردستان و با محوریت مرگ و زندگی ساخته شده است. عنوان اصلی فیلم، پیش از این «زندگی انشایی ساده» بوده و از آنجا که برای شرکت در جشنواره‌های خارجی، بهتر است عنوان فیلم کوتاه و ترجیحا یک کلمه‌ای باشد، عنوان آن تغییر کرد و آن یک کلمه هم شد «زندگی». پس شبنم قلی‌خانی این روزها علاقه‌اش به کارگردانی را دنبال می‌کند؟ البته علاقه اصلی من همیشه بازیگری بوده، ولی احساس می‌کنم بازیگری برای خانم‌ها یکجور راه رفتن روی لبه تیغ است. بازیگران زنی را می‌بینم که در دهه گذشته بازی‌های خیلی خوبی داشته‌اند، بازی‌های سنگین با کارگردان‌های بزرگ و خوب اما در چند سال اخیر در فیلم‌های خیلی سطح پایین بازی می‌کنند! نقش‌هایی را بازی می‌کنند که با جایگاه و ‌شأن آنها خیلی هماهنگ نیست. من از دچار شدن به این مسأله کمی می‌ترسم. البته ناگفته نماند بازیگری هم سلیقه‌ای است مثل خیلی دیگر از رشته‌های هنری ولی من نمی‌خواهم زمانی برسد که احساس کنم برای اینکه بیکار نباشم، مجبور شوم هر نقشی را بازی کنم. این یکی از دلایلی است که موجب شده به ساخت فیلم روی بیاورم و یکی دیگر از دلایلم هم این است که با ساختن فیلم بویژه فیلم کوتاه یعنی گفتن حرف در کوتاه‌ترین زمان، توانسته‌ام موضوعات بهتري خلق کنم و اين از بازی در نقشی که یک نویسنده قبلا آن را نوشته و یک کارگردان هم هدایت آن را برعهده دارد تأثيرگذارتر است. جایی مطرح کرده بودید که بازی همزمان در فیلم خودتان سخت است، یعنی این کار را تجربه نکرده‌اید؟ بازی همزمان در فیلمی که خودت کارگردانی می‌کنی، واقعا سخت است و من این کار را نتوانستم انجام دهم. می‌توان گفت آن دسته از کارگردان‌هایی که در فیلم خودشان بازی می‌کنند خیلی هنرمند هستند؛ چون خیلی کار سختی است که هم پشت دوربین یکسری عوامل را رهبری کنید و هم جلوی دوربین یک نقش را ایفا کنید؛ این خیلی دشوار است. من برای یک کار 10 دقیقه‌ای خودم نتوانستم این کار را عهده‌دار شوم و از عسل بدیعی خواهش کردم در کارم بازی کند و ایشان هم لطف کردند و با من همکاری کردند. گاهی عنوان می‌شود برای بازیگران ساخت فیلم خیلی راحت است؛ چون خیلی‌ها حاضرند برای فیلم‌های آنان سرمایه‌گذاری کنند، واقعا همین‌طور است؟ نه! واقعا این‌طور نیست. اتفاقا این اواخر خیلی‌ها که به من می‌رسند همین مطلب را مطرح می‌کنند، یعنی معتقدند بازیگری که نسبت به ساخت فیلم اقدام می‌کند به خاطر روابطی که در این عرصه دارد، می‌تواند از کمک اهالی سینما استفاده کند ولی برای خود من این اتفاق نیفتاده است، یعنی من وقتی فیلم می‌سازم و ساخته‌ام فقط خودم هستم و خودم. هیچ‌کس هم کمکم نکرده است، یعنی خواستم تهیه‌کننده پیدا کنم که این اتفاق هم نیفتاد. درباره انتخاب عوامل هم همین‌طور است، یعنی نتوانستم عوامل حرفه‌ای پیدا کنم که به من کمک کنند. حتی در فیلم آخرم چون فضا روستایی بود، بازیگرانم را از همان روستا انتخاب کردم و عوامل پشت صحنه را هم از خود شهرستان سنندج دعوت به کار کردم، غیر از صدابردار که آنجا نتوانستند به من معرفی کنند. با این حال چنین تلقی‌ای درباره بازیگران فیلمساز وجود دارد.  فکر می‌کنم مطلبی به غلط جا افتاده که فلانی چون بازیگر است و دارد فیلم هم می‌سازد، می‌تواند از امکانات خیلی زیادتری بهره ببرد، فیلمش هم باید خیلی بهتر شود و باز هم برای من این اتفاق نیفتاده یعنی با امکانات محدود در حد یک کارگردان در یک شهر کوچک امکانات داشتم و چیز بیشتري هم نداشتم. البته اعتقاد هم دارم فیلم کوتاه باید با امکانات کمتر و محدودتر ساخته شود، برای اینکه وقتی ما تهیه‌کننده نداریم باید یاد بگیریم که با حداقل امکانات و پول آن فیلم را بسازیم. بقیه بازیگران را نمی‌دانم ولی درباره خودم مطمئنم که از امکانات و روابط یک عضو مجموعه سینما استفاده نکردم.   من واقعا در روابط اجتماعی هم از اسم بازیگری بهره‌برداری نمی‌کنم مگر اینکه کسی بشناسد و خودش بخواهد لطف کند. شاید همین موضوع هم که به اشتباه جا افتاده به دلیل این است که خیلی از بازیگران از روابط و موقعیت شغلی‌شان در عرصه‌های مختلف اجتماعی بهره می‌برند ولی من در برخوردهای اجتماعی هم هیچ‌وقت دوست ندارم از اینکه بازیگرم استفاده کنم به گونه‌ای که حالا کمک بگیرم که کارم زودتر از بقیه راه بیفتد؛ اگر کسی خودش بشناسد و بخواهد لطفی بکند قضیه کمی متفاوت می‌شود. مثلا چند وقت پیش رفته بودم مطب یک پزشک. بعد از چند دقیقه نشستن، خانم منشی بدون اینکه ابراز آشنایی کند، گفت: باید بنشینید تا نوبت‌تان شود؛ شاید هم امروز نوبت‌تان نشود! من هم گفتم باشد، خب می‌نشینم مشکلی نیست. چند دقیقه گذشت و خانم منشی گفت: خانم قلی‌خانی! از رفتارتان خیلی خوشم آمد، یک خانمی چند روز پیش آمد اینجا و گفت مرا همین الان بفرستید پیش پزشک! گفتم چرا؟ گفت چون من بازیگرم! من هم در پاسخ به آن خانم منشی گفتم اتفاقا من راحت‌ترم در جامعه خودم باشم یعنی مثل بقیه مردم، مثل یک شهروند زندگی کنم. اين یعنی پایبندی به اخلاق حرفه‌ای. ببینید! نمی‌دانم اسمش را می‌شود اخلاق غیرحرفه‌ای گذاشت یا خیر، ولی همین بهره‌برداری‌ها از عنوان بازیگری به نظرم صحیح نیست. بعضی از دوستان سر کار برای تهیه برخی غذاها سفارش می‌دهند، مثلا می‌گویند ما این غذا را نمی‌خوریم یا الان فلان غذا را می‌خوریم! من خیلی این رفتارها را نمی‌فهمم و همیشه سعی می‌کنم از این رویه‌ها فاصله بگیرم. شاید هم دلیل این ملاحظات این باشد که خودم فیلم ساختم و با دغدغه‌ها، هزینه‌ها و شرایط کار آشنا هستم. برخی هم شاید برگردد به ویژگی‌های شخصیتی افراد. چیزی که می‌توانم در یک کلام و با قاطعیت درباره خودم بگویم، این است که سعی کردم اخلاقیاتم با 10 سال پیش که وارد این حرفه شدم فرقی نکرده باشد. به طور کلی سوءاستفاده نکردن از شرایطی که شغل و حرفه افراد نصیب آنها می‌کند یعنی اخلاق حرفه‌ای؛ در هر جایگاه و شغلی. خانم قلی‌خانی! هنوز هم تدریس می‌کنید؟ بله! من از سال 84 در دانشگاه آزاد، رشته بازیگری تدریس می‌کنم. البته مدتی است به خاطر بحث فیلمسازی و کارهای بازی مرخصی گرفته‌ام ولی کار تدریس را با تمام سختی‌هایش دوست دارم و دوباره پس از سبک شدن و هماهنگی برنامه‌ها تدريس را پی خواهم گرفت. در حال حاضر در یک آموزشگاه هنر با عنوان «هنر و اندیشه» در گروه کودک و نوجوان مشغول تدریس بازیگری هستم.  فضای فکری دانشجوی هنر امروز را چگونه می‌بینید؟ به نظر شما توقع جامعه هنری در آینده با این نسل تحصیلکرده تامین می‌شود؟ نه! واقعا فکر نمی‌کنم دانشجوی امروز، پاسخگوی جامعه هنری باشد. می‌خواهم در اینجا مطلبی درباره تدریس عنوان کنم. تدریس کار سختی است چون شما به عنوان مدرس هر ترم با یک عده دانشجوی جوان و جدید مواجه هستید که باور کنید بعضی‌های‌شان تنها 5 یا 6 سال با من تفاوت سنی دارند، ولی فضای فکری و دنیای‌شان با من و امثال من که پشت همان نیمکت‌ها نشسته بودیم خیلی متفاوت است. با اینکه هنوز یک دهه هم از آن روزها نگذشته، شرایط تربیتی و رفاهی جامعه کنونی روی همه ارکان تاثیر گذاشته و شما به عنوان یک مدرس با کلی روحیات متفاوت و آدم‌هایی که با هر انتخاب‌شان چیز متفاوتی می‌خواهند، روبه‌رو هستید. واقعیت این است که در هر ترم 2 یا 3 نفری که فهم هنری قابل توجهی دارند دنیای‌شان با زمانی که من دانشجوی همین رشته بودم بسیار متفاوت است. خیلی دلشان می‌خواهد سریع به آنجایی که فکر می‌کنند، برسند. بعضی از آنها سوالاتی از من می‌پرسند که برای من خیلی عجیب و جالب بود، سوال درباره دستمزدها در حالی که برای دانشجوی هنر، پرسش درباره حقوق بازیگری خیلی زود است! نگاهشان به بازیگری عمدتا در ظاهر خلاصه می‌شود؛ در دستمزد، شهرت و انگیزه‌هایی متفاوت با زمان تحصیل خود من که خیلی هم از آن نگذشته است. البته در کنار همین دانشجویان، هستند افرادی که خیلی بااستعدادند و با تلاش زیادی این رشته را دنبال می‌کنند و حتما هم موفق خواهند شد، چون فکر می‌کنم وقتی اصولی پیش برویم به هدف‌های بلندمان هم دست خواهیم یافت. به اعتقاد من، مقصر کاهش انگیزه‌های دانشجویان رشته بازیگری در کشور ما خود این افراد نیستند، بلکه سیستم سینمای ماست که خیلی سهل و آسان شده است. یعنی جلوی دوربین رفتن آسان شده است، در صورتی که در کشورهای دیگر یک بازیگر سال‌هاست بازیگر است و چند نسل آن‌طرف‌ترش هم تئاتری بودند و اصلا روی صحنه تئاتر بزرگ شده است و بعد از سال‌ها کار تئاتری تازه آمده و یک پلان جلوی دوربین کار کرده و کم‌کم بازیگر سینما شده است. فکر می‌کنم همین ساده وارد شدن به سینما موجب بروز مسائل اینچنینی و این تفکر اشتباه نسل جدید از کار هنری شده است. یک توصیه برای هنردوستان و کسانی که می‌خواهند راه بازیگری را طی کنند.  به نظر من یکی از اصول مهم در بازیگری این است که شما آموزش ببینید. درست است در دنیا هم این مساله دیده می‌شود که خیلی‌ها بدون آموزش و تحصیلات هنری و کاملا تجربی آمده‌اند و بازی کرده‌اند و چون در یک رشته خاص استعداد خوبی داشتند، بازیگران خیلی خوبی هم شده‌اند ولی یکسری اصول در این حرفه وجود دارد که وقتی بازیگر آن را بداند و بفهمد کار برایش راحت‌تر می‌شود، فقط چهره و استعداد مهم نیست. اصول بازیگری را هم باید دانست، حالا این آموزش می‌تواند در کلاس‌های خصوصی خوب و معتبر باشد، می‌تواند در دانشگاه این اتفاق بیفتد یا در خانه با مطالعه کتاب‌های خوب در این زمینه. معتقدم، در این حرفه 50 درصد آموزش نقش بازی می‌کند و 50 درصد تجربه، این‌طور هم نیست که شما با خواندن یک کتاب بازیگر شوید؛ بازیگری را باید تجربه کرد، مثل همه کارهای دیگر. رشته شما در مقطع کارشناسی طراحی صحنه بوده است، در این زمینه هم کاری انجام داده‌اید؟ خیر! متاسفانه در این عرصه هیچ فعالیتی نکرده‌ام. البته در آن مقطع گرایش طراحی صحنه را دوست داشتم و چون رشته دبیرستانم ریاضی بود به دروسی مثل نقشه‌کشی، ساخت دکور و... علاقه‌مند بودم، ولی بعدها که در مقطع کارشناسی ارشد رشته کارگردانی را دنبال کردم، دیدم علاقه‌ واقعی‌ام در این زمینه بیشتر است. پیش‌تر تئاتر هم کار می‌کردید، امروز تئاتر را هم رها کرده‌اید. من تئاتر را رها نکرده‌ام، تئاتر مرا رها کرد(با خنده). اتفاقا تئاتر را خیلی دوست دارم؛ چه بازی و چه کارگردانی. اخیرا هم یک متن خواندم و خیلی خوشم آمد و احتمالا بزودی آن را کارگردانی می‌کنم. در زمینه بازی هم، تمرین‌های کارهایی که پیشنهاد شده بود تداخل داشت با بازی جلوی دوربین و متاسفانه به علت همین عدم نظم زمانی در حرفه بازیگری نتوانستم در آن تئاترهایی که انتخاب شده بودم، بازی کنم. می‌خواهید بگویید تداخل‌های زمانی بین بازی جلوی دوربین و کار تئاتر علت اصلی فاصله بازیگران با صحنه است؟ خب! یکی از دلایل اصلی می‌تواند همین باشد و البته مسائل مالی هم در این زمینه خیلی مهم است. یکی دیگر از دلایل فاصله بازیگران با نمایش می‌تواند محدودیت تئاتر در کشور ما باشد؛ سالن‌های نمایش خوب در ایران خیلی محدود است، شاید به اندازه انگشتان یک دست سالن مناسب داشته باشيم. به خاطر سالن‌های محدود و اجراهای محدود، آدم‌های تئاتر هم محدود هستند. متاسفانه تئاتر ما از این کمبودها رنج می‌برد، اما هنوز هم کارهای شاخصی روی صحنه می‌رود. در سال‌های اخیر من خیلی کارهای خوب تئاتری دیدم، ولی مردم ما خیلی استقبال نمی‌کنند یعنی قشر خاصي می‌روند برای تماشا، در صورتی که در کشورهای دیگر به عنوان یکی از اصلی‌ترین هنرها، مردم تئاتر را دوست دارند. برای مثال من تابستان سفری کردم به فرانسه؛ در پاریس یک خیابان سرتاسر سالن است یعنی تئاتر دیدن در فرهنگ مردم آن منطقه جای گرفته است. خیلی اوقات می‌شنوم برخی از مردم می‌گویند ما اصلا تا حالا به تماشای تئاتر نرفته‌ایم! و این درد است برای اهالی هنر؛ واقعا درد است. باید چاره‌اندیشی کنیم یعنی تئاتر را به مردم و مردم را به تئاتر نزدیک کنیم؛ این اتفاق باید بیفتد. بگذریم! شبنم قلی‌خانی کارنامه بازیگری خود را چگونه ارزیابی می‌کند؟ واقعا هیچ وقت خودم را راضی از کارهایی که کرده‌ام، ندیده‌ام چون اگر این‌طور بود فکر می‌کردم دیگر هیچ پله‌ای نیست که بروم بالاتر، واقعا هیچ‌وقت اینگونه نبوده که فکر کنم روی آخرین پله ایستاده‌ام. همیشه سعی کرده‌ام هر کاری که می‌خواهم شروع کنم یک پله از کار قبلی‌ام بالاتر باشد، خیلی هم سخت است. تا حالا شده نقشی را بازی کنید و بعدا پشیمان شوید؟ خدا را شکر هیچ‌وقت برایم این اتفاق نیفتاده است که از قبول نقشی پشیمان شوم یعنی هر نقشی را که قبول کرده‌ام دلیلی برای آن داشته‌ام؛ یا نقش را دوست داشتم یا دوست داشتم با آن کارگردان کار کنم. مثل «نردبام آسمان» که من واقعا دوست داشتم با آقای لطیفی کار کنم و وقتی به من پیشنهاد دادند قبول کردم. نقشم هم البته نقش خوبی بود، ولی خب قبل از نقشم کار با ایشان برایم مهم بود، یا آن نقش، نقشی بوده است که توانسته‌ام در آن وجه دیگری از بازیگری خودم را نشان دهم یا کل فیلمنامه پیام و حرفی برای گفتن داشته که خواستم تجربه‌اش کنم. یعنی اینجا دیگر اینکه چه کسی کارگردان باشد زیاد مطرح نیست؟ البته کارگردان همیشه مهم است اما واقعا یک فیلمنامه قوی را یک کارگردان غیرحرفه‌ای و متوسط هم می‌تواند هدایت کند، حتی با بازیگران غیرحرفه‌ای. در دنیا هم همین‌طور است؛ حرف اول را فیلمنامه می‌زند. ما در سال‌های اخیر کم داشتیم فیلم‌هایی که روی فیلمنامه پیش رفته باشند و اين به ذوق مخاطب هم ضربه می‌زند. چند وقت پیش با چند نفر از دوستانم برای تماشای فیلمی به سینما رفتیم. دوستانم هم سینمایی نبودند. باور کنید وسط فیلم چند بار گفتند برویم بیرون. وقتی تماشاچی از سینما می‌آید بیرون اصلا نباید خسته باشد. فیلم‌های هالیوودی هم همین‌طور است یعنی پس از پایان فیلم مخاطب احساس می‌کند انرژی مضاعفی پیدا کرده، انگار آدم دیگری شده، یک ساعت هم که به آن فیلم فکر کند یعنی آن فیلم، فیلم موفقی بوده است، نه اینکه وسط فیلم به هم نگاه کنیم یا ساعتمان را چک کنیم و هی بگوییم بلند شویم، خسته شدیم، کاش وقتمان را هدر نمی‌دادیم! این به نظر من مرگ سینماست. البته در کنار این، فیلم‌های خوب هم داشتیم. سریال‌های مطرح آمریکایی مثل «لاست»، «24»، «فرار از زندان» و... هرجایی که می‌روی در حال پخش است؛ در ادارات، فروشگاه‌ها و... از آبدارچی تا مدیرعامل، همه سریال را با دقت دیده‌اند و این موجب بالا رفتن سطح سلیقه مخاطبان می‌شود چون فیلم خوب در اختیار عموم مردم است و زمانی که سطح سلیقه مردم بالا رفت، دیگر نمی‌پذیرند 2 ساعت از وقتشان را پای دیدن یک فیلم سطح پایین و ضعیف بگذارند. به نظر شما چه عواملی سطح توقع مخاطب سینمایی را نازل کرده است؟ مخاطبی که در دهه 60 ،«مادر»، «هامون» و... را دیده است چگونه می‌پذیرد این فیلم‌ها را تماشا کند؟ واقعا نمی‌دانم، ولی به هر حال برای اینکه سینمای ایران یک تکان اساسی بخورد و برسد به دوران طلایی‌اش باید فکری اندیشیده شود. مسؤولان یک تصمیم بنیادی بگیرند، مدیریتی می‌خواهیم که در واقع همه این جریانات را تغییرات اساسی بدهد.   فکر نمی‌کنید در حال حاضر خود اهالی سینما به این وضع راضی شده‌اند؟ نه! اهالی سینما هم راضی نیستند که سینما را در این رکود ببینند، ولی مساله این است که اگر من به عنوان بازیگر قبول نکنم بازی کنم، فلان بازیگر هم قبول نکند، دیگری هم نپذیرد ولي باز کسانی هستند که قبول کنند و بروند بازی کنند. این کار نکردن یک بازیگر هم یک سقف دارد، در حقيقت در يك مدت محدودي شما به عنوان بازیگر می‌توانید بگویید آنقدر کار نمی‌کنم تا فیلمنامه خوب پیشنهاد شود، ولی اگر شما تنها شغلی که دارید بازیگری باشد، آن وقت نمی‌توانید به آن وضع ادامه دهيد یعنی بازیگر با خود می‌گوید تا کی می‌خواهم با این روال کار نکنم؟ بپردازیم به تلویزیون. وضعیت سریال‌ها به نظر بهتر از قبل شده است. بله! خدا را شکر ساخت فیلم و سریال‌های تلویزیونی پیشرفت کرده و متأسفانه سینما پسرفت کرده است. سریال‌های خانوادگی سیما الان نسبت به چند سال پیش خیلی بهتر شده است. قصه‌ها خیلی قرص و محکم شده، خیلی بازی‌ها و کارگردانی‌ها بهتر شده، در عوض مخاطبان تلویزیونی ما هم بیشتر شده‌اند ولی در سینما این اتفاق نیفتاده و برعکس مخاطبان حقیقی فیلم‌های سینمایی کمتر شده‌اند؛ به خاطر همین پسرفت نسبت به گذشته. خود شما هم کمتر کار سینمایی کرده‌اید یعنی بیشتر کارهایتان تلویزیونی بوده است. خیلی اتفاقی پیش آمده است، مثلا من پیشنهاد سینمایی هم خیلی داشتم که یا به دلیل تداخل با کار تلویزیونی یا به نوعی نمی‌توانستم بروم سر کار جدید. یعنی بحث وسواس در انتخاب و دوست نداشتن نقش نبوده؟ چرا! روی انتخاب نقش وسواس دارم، دوست دارم تا آنجایی که ممکن است بین انتخاب‌هایی که دارم دقت به خرج دهم. چه نقشی بوده که همیشه دوست داشتید آن را بازی کنید؟ نقش خاصی در نظرم نیست ولی از آنجا که علاقه خاصی به تاریخ معاصر کشورمان دارم، دوست دارم نقشی را که متعلق به دوره قاجار یا صفویه است بازی کنم. خیلی دوست دارم نقش‌های تاریخی ایران را بازی و تجربه کنم.  دلیل این علاقه چیست؟ نقش‌های تاریخی خیلی خاص است. در اندرونی‌ها اتفاقات خاصی بین زنان می‌افتد و قصه‌ها خیلی شیرین و زنانه است؛ چیزهایی که من در تاریخ خوانده‌ام و فکر می‌کنم جای کار دارد. مثلا اعتقادات زنان آن دوره‌ها یکسری خرافات خیلی جالب و شیرین است. شما امسال در سریال مناسبتی «پنجمین خورشید» به زعم عده‌اي، يك نقش«ویژه» را تجربه کردید. این ویژه بودن به شبنم قلی‌خانی برمی‌گردد یا موقعیت متفاوت نقش؟ من فکر می‌کنم موقعیت متفاوت حرف اول را می‌زند؛ یعنی وقتی یک شخصیت متفاوت به شما برای بازی پیشنهاد می‌شود که در ضمن آن نقش را دوست دارید، در نهایت انرژی بیشتری برای آن می‌گذارید. البته هدایت آقای علیرضا افخمی به‌عنوان کارگردان کار، هم روی من و هم روی بقیه بازیگران تاثیر مثبت گذاشته است و بازهم فکر می‌کنم نقش متفاوت موجب نمایان شدن وجوه مختلف هنر بازیگر می‌شود. من هم نقش «هما» را به علت متفاوت بودن دوست داشتم. بعضی‌ها می‌پرسند انتخاب این نقش ریسک نبود؟ پاسخ من این است که صددرصد ریسک نبود، چون من باید این نقش را بازی می‌کردم، من منتظر این نقش بودم و همه سعی‌ام را کردم که خوب از آب دربیاید. بازخورد مردم در برابر این نقش چگونه بود؟ از این نقش خیلی استقبال شد؛ هم از سوی جامعه هنری و هم غیرهنری‌ها. مردم دوست داشتند این نقش متفاوت را از من ببینند. البته با محدودیت‌های تلویزیون بازی کردن اینگونه نقش‌ها سختی‌های خاص خودش را هم همراه دارد، برای اینکه شما محدودتر هستید و کمی دستتان بسته است. اگر بازی این نقش خوب درآمده باشد موجب خوشحالی من است.  به نظر شما چه چیزی برای زن در سینمای ما غیرقابل تحمل است؟ زنان بازیگر در سینمای ایران چند دسته هستند؛ یکسری آنهایی که اعتقاداتی شامل اعتقادات مذهبی، سیاسی و... دارند و یکسری اصول را برای خودشان تعریف کرده‌اند که بر اساس آن اصول نقش را انتخاب می‌کنند. دسته‌ای هستند که به هیچ اصولی پایبند نیستند و آزادانه‌تر نقش را انتخاب می‌کنند. دسته‌ای هم هستند که اعتقادات و اصول خاص خود را دارند ولی به دلیل شرایط سخت زندگی و کاری خود مجبورند آن اصول را نادیده بگیرند. من فکر می‌کنم زنان بازیگر در مملکت ما سخت‌ترین شرایط کاری را دارند، مثلا شما می‌دانید که تحمل اینکه شما همسر دوم کسی باشید غیرممکن است ولی گاهی مجبور می‌شوید این نقش را به بهترین نحو بازی کنید.   شما مجبور می‌شوید نقشی را بازی کنید و همه سوالات و افکار منفی هم به سوی شما خواهد بود که چرا قبول کردید این نقش را بازی کنید! مگر شما اصولی برای خودتان ندارید؟ یعنی عوامل سینمایی و منتقدان بازیگر را زیر سوال می‌برند که چرا نقشی را بازی کرد که با اصول او مغایر است؟ واقعیت این است که هر بازیگری از اصول خاص خودش پیروی می‌کند ولی در شرایطی که پیش آمده و با توجه به اینکه یک بازیگر نمی‌تواند مدت زمان زیادی را به خاطر این وسواس‌های حاصل انتخاب سخت بدون کار بماند، ممکن است بعد از مدتی به نخستین پیشنهاد کاری پاسخ مثبت بدهد. به نظر من این موضوع سخت‌ترین شرایطی است که می‌تواند برای بازیگر زن به وجود بیاید. اینکه نقشی را بازی کند که با فرهنگ، تربیت، اعتقادات و اصول او تضاد داشته باشد. بزرگ‌ترین استاد بازیگری برای شبنم قلی‌خانی؟ اگر بخواهم از بازیگران دنیا نام ببرم باید بگویم برای ما استادان زیادی وجود دارد مثل آل پاچینو و رابرت دنیرو. در ایران چطور؟ آقای عزت‌الله انتظامی با سال‌ها تجربه هنری، خانم فخری خوروش و زنده‌یاد علی حاتمی به‌عنوان یکی از برترین فیلمسازان ایران. امروز هم بازیگران زیادی داریم که بازی آنها دوست‌داشتنی و حرفه‌ای است. کاری آماده پخش دارید؟ فیلم سینمایی «خاطره» از نادر طریقت که فکر می‌کنم در جشنواره فیلم فجر اکران شود. در این فیلم در لباس یک معلم ایفای نقش می‌کنم. نقطه‌عطف کارنامه بازیگری‌تان کدام است؟ نمی‌توانم بگویم کدام کار نقطه عطف بوده است ولی چون «مریم مقدس(س)» نخستین کارم بود و شکر خدا کار خوبی هم شد، آن را بیشتر می‌پسندم. این فیلم هنوز در جشنواره‌های بین‌المللی مختلف دنیا شرکت می‌کند و گاهی خبرش را اتفاقی در روزنامه‌ها و سایت‌ها می‌خوانم. گاهی هم زنگ می‌زنند و خبر می‌دهند؛ مثلا سال گذشته از کشوری زنگ زدند و گفتند فیلم در جشنواره پخش می‌شود و از من هم دعوت کردند. به نظر من این جزو موفقیت‌هاي یک فیلم است که پس از 10سال هنوز دیده می‌شود. هنوز مردم یادشان هست و هنوز مرا با «مریم مقدس(س)» می‌شناسند. حالا که بحث از فیلم«مریم مقدس (س)» شد، دوست دارم بدانم بازی در فیلم‌هایی که فیلمنامه آن از متون مقدس اقتباس شده است، چه تاثیری در بازی هنرمند می‌گذارد؟ تاثیر این بازی‌ها تاثیر خوشایندی است، به شرطی که آن بازی در این مجموعه‌ها بازیگر را در همان قالب بخصوص نگه ندارد یعنی بازیگرنبايد فقط در یک شکل خاص دیده شود. این برای یک بازیگر خوب نیست که در یک قالب و یک نقش، تکرار شود. تاثیر معنوی‌ای که حضور در فیلم‌های معناگرا و دینی روی شخص بازیگر می‌گذارد، یک مقوله است و اینکه این نقش‌ها او را در آن فضای بازی حفظ کند، یک مقوله دیگر. این مقوله دوم خوب نیست و به نظرم با قدرت ریسک کارگردان‌های ما که کمی پایین است ارتباط مستقیم دارد. به نظر می‌آید کارگردانان ما می‌ترسند بازیگر را برای نقشی انتخاب کنند که صددرصد با نقش شناخته شده قبلی متفاوت باشد، در صورتی که همان زمان است که انعطاف‌پذیری بازیگر و هنر بازیگری او به نمایش گذاشته می‌شود.   از طرفی من فکر می‌کنم مخاطب هم خسته می‌شود که یک بازیگر را همیشه در یک نقش تکراری ببیند. این موضوع همچنین موجب می‌شود از ماندگاری نقش‌های اول اجرا شده کم شود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 579]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن