واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هاشمی ستيزی برای ستيز با حضور روحانيت در امور اجرايی اين تاسف موقعي عميقتر ميشود كه بدون عبرت گرفتن از حوادث دو قرن اخير ايران، به ويژه حوادث پس از مشروطه، به عنوان يك فرد روحاني، خواسته يا نخواسته توطئه شوم روحانيتستيزي و القاي فساد روحانيون انقلابي را در يك سخنراني كاملا احساسي تسهيل مينماييد. ايلنا:در پي اظهارات اخير حجت الاسلام حميد روحاني در ارتباط با تاريخ انقلاب و شخص آيتالله هاشمي رفسنجاني و انتشار آن در يكي از روزنامهها،دفتر رئيس مجلس خبرگان جوابيهاي را منتشر كرد.متن اين جوابيه كه پيش از اين به روزنامه انتشار دهنده اين اظهارات ارسال شده بود و بنا به گفته دفتر آيتالله هاشمي رفسنجاني روزنامه مذكور از انتشار جوابيه استنكاف ورزيد،به شرح ذيل است:حجتالاسلام جناب آقاي سيدحميد روحانيسلام عليكمسخنراني با محوريت انتظار و پاسخهاي دور از انتظار شما به پرسشهاي مثلا خودجوش، آن هم در زادگاه معمار كبير انقلاب اسلامي و ذوقزدگي بعضي از خبرگزاريها و روزنامههاي ريز و درشت براي زدودن افكار مترقي و متعالي امام(ره) و هتاكان حرمت بيت و بازماندگان آن پير فرزانه، در جهت انعكاس كامل آن، اين نگراني را در ميان قاطبه دلسوزان انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) موجب شده است كه هنوز 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي، نگذشته، منافع زودگذر باندي وقايعنگار بعضي از مسائل دوران نهضت اسلامي را –شايد عليرغم ميل باطني- مجبور به تلاش در تحريف بعضي وقايع نمايد.از افرادي چون شما بيش از اين انتظار است كه به خاطر دستمالي، قيصريه را به آتش نكشند. هتك حرمت و در آميختن جملات سخيف با نقد تاريخي، هرچند طي سالهاي گذشته توسط بعضي از مورخان معاند، مرسوم شده، اما گام نهادن اشخاصي كه مختصري محضر امام راحل را درك نموده و با سلوك متقيانه آن عبد صالح كمي آشنا هستند، در اين مسير، باعث تعميق ترديد در صداقت تاريخي ميشود كه براي آيندگان از حوادث پيش و پس از انقلاب اسلامي به رشته تحرير درآمده و يا ميآيد.اين تاسف موقعي عميقتر ميشود كه بدون عبرت گرفتن از حوادث دو قرن اخير ايران، به ويژه حوادث پس از مشروطه، به عنوان يك فرد روحاني، خواسته يا نخواسته توطئه شوم روحانيتستيزي و القاي فساد روحانيون انقلابي را در يك سخنراني كاملا احساسي تسهيل مينماييد.به نظرم اطلاع داريد كه پروژه هاشميستيزي با هدف نردبانسازي براي ستيز همهجانبه با حضور روحانيت در امور اجرايي و تقنيني چنان رندانه كليد خورده است كه شخصيتهاي روحاني چون شما را در اين مسير با خويش همراه مينمايد تا با بلندگو قرار دادن براي بيان ما فيالضمير، بناي قدرت خويش را رفيع و مستحكم سازند. توطئهگران كه سابقا ترور شخصيتي و فيزيكي شخصيتهايي چون دكتر بهشتي، دكتر باهنر، استاد مطهري، دكتر مفتح و حتي ترور فيزيكي ناتمام آيتالله خامنهاي و آيتالله هاشميرفسنجاني را آزمودند، خوب ميدانند كه اگر تير تهمت را بر كمان افرادي از سنخ آنان زه كنند، راه طولاني رسيدن به هدفشان را ميانبر رفتهاند.نگاهي از سر تامل به تيتر شدن سخنان انتقادي و غيرانتقادي بعضي از شخصيتهاي روحاني مجلس و ديگر نهادها و ارگانها عليه آيتالله هاشميرفسنجاني در بعضي از خبرگزاريها و روزنامهها، حكايت از عقبه بسيار خطرناك گردانندگان پروژه روحانيتستيزي دارد كه در همين گذشته نهچندان دور رگههايي از اين پروژه را در اظهارات پاليزدار ديديد.و اما داستان حمايت آيتالله هاشميرفسنجاني از منافقين (مجاهدين خلق) در دوران مبارزه، اولا چيزي نيست كه شما كشف كرده باشيد. اين مطلب خيلي مفصلتر در خاطرات دوران مبارزه شخص ايشان آمده و در مصاحبهها و سخنرانيهايشان بارها تكرار شده است، ثانيا حمايت از سازمان مجاهدين خلق در سالهاي 52-1348، منحصر به چند نفري كه اسم بردهايد، نيست. آن زمان بسياري از پيشگامان مبارزه (جز معدودي) از آنها حمايت ميكردند (حتي خود شما) ثالثا با همه شاخ و برگهاي غيرواقعي كه به آن دادهايد، نشان از صداقت ايشان با امام و شجاعت ايشان در پس گرفتن آن حمايتهاست. صداقت و شجاعتي كه بعدها در دوران طولاني مبارزه و پس از پيروزي، ايشان را به عنوان امينترين يار امام براي انتصاب مسووليتهاي خطير در كميته حل مشكل سوخت، شوراي انقلاب، سرپرستي وزارت كشور، رياست مجلس و بالاتر از همه فرماندهي جنگ تحميلي، در تاريخ جاودان كرده است.الحمدالله اين رشته دو سويه ارادت به شخصيت حقوقي و حقيقي ولايتفقيه، پس از ارتحال امام، با اظهارات و انتصابات فراوان مقام معظم رهبري بر دوام بود و هست و در اين ميان اظهارات دشمنكام بعضي از دوستان، آن هم با عناويني چون «مورخ انقلاب»؟!، بر گوشها سنگين مينشيند.اگر اين سخنان بر زبان تكنوكراتها و ليبرالهاي مغرض و معاند جاري و در نشريات اپوزوسيون انقلاب منتشر ميشد، هضم آن براي دوستان و دوستداران انقلاب آسان بود، چون پيداست كه آنان به عنوان آلترناتيوهاي خيالي، حضور روحانيت را در مصادر امور برنميتابند و تاريخ موارد بسياري از تهمتها عليه هاشمي رفسنجاني را از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب تا اين اواخر در اسناد و منابع خويش دارد، اما بالا زدن آستين همت توسط بعضي از روحانيون براي برآورده كردن آرزوي محال دوري «مردم از روحانيت» از تناقضهاي عجيب و غريب روزگار است.از همه اين موارد كه بگذريم، نوع و مقطع ورود شما به اين پروژه و استفاده از كلمات و جملاتي كه به هيچ وجه با ادبيات حوزه سازگاري ندارد، پرسشبرانگيز است؟!سابقه ذهني جامعه از آقاي زيارتي (حجتالاسلام سيد حميد روحاني)، فردي است كه حتي حاضر است مرحوم شريعتي را در جهت تقويت حوزهها يكبار ديگر به مسلخ تاريخ ببرد، اما ناگهان در چرخش 180 درجهاي شخصيتها انقلاب و زبرالحديدهاي نهضت امام خميني (ره) را به مذبحي ميبرد كه سلاخان «دين ستيز» آن را براي استحاله انقلاب در بعضي از رسانههاي مرموز بنا كردهاند.باور اين جمله به نقل از شما در رسانهها سخت است كه «كسي روزي مرد شماره 2 خوانده ميشد،وقتي ديد كه مقام معظم رهبري در مقابل نفسانيات تسليم نميشود، در انتخابات رياست جمهوري نهم با سر و مغز زمين خورده.»؟!شما كه مدعي در اختيار داشتن اسناد فراوان تاريخي هستيد، آيا ميتوانيد حتي يك سند براي اين تهمت خويش ارائه نماييد كه «بزرگترين اشتباه جبرانناپذير هاشمي تشويق بهتر جوانان مسلمان براي پيوست به سازمان مجاهدين (منافقين) بوده»؟!واقعا با چه قياسي اين جمله را ميگوييد كه «اينكه هاشمي ميگويد 50 سال با آيتالله خامنهاي رفيقم، از قدرتطلبي و خودخواهي منشا ميگيرد.»؟!آيا ميتوان سخنراني 29 خرداد مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز جمعه درباره هاشمي رفسنجاني را آنگونه كه شما ميگوييد، برخاسته از خون دل دانست كه صراحتا ميگويد «اختلاف من و آقاي هاشمي يك توهم است؟» آيا اين توهم شامل شما هم ميشود؟اگرچه «فرو غلطيدن در لجنزار» از عبارات شما در اين سخنراني است، اما آيا اندكي تامل مينماييد كه خداي نخواسته با سوار شدن بر توسن افراط و تفريط، القاعدهوار در تنگناهاي لجنزا تندرويها فرو غلطيدهايد؟جناب آقاي روحاني!متاسفانه در اين سخنراني، شما خواسته يا انشاءالله ناخواسته توهيني دو سويه را نثار آيتالله خامنهاي و آيتالله هاشمي رفسنجاني كردهايد. مطمئنا معتقدين حقيقي به اصل ولايت فقيه سخنان سخيف چون «آلت دست بودن رهبر انقلاب» را هر چند در لواي تحليل و تفسير برنميتابند.اميد آنكه براي خوشايند عدهاي كه ديروز و امروزشان معلوم است و همه ميدانيم براي فرداي اين مملكت چه خيالهاي شومي در سر دارند، آيينه تاريخ را بيش از اين غبارآلود ننماييم كه اگر روزي خورشيد حقيقت بر آن بتابد، پاسخي در پيشگاه خداوند نداشته باشيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]