تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850255599




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جدل نامبارک اهل دل


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جدل نامبارک اهل دل
دانش
در طفولیت بر سر كویی چنان كه عادت كودكان باشد بازی می‌كردم. كودكی چند را دیدم كه جمع می‌آمدند. مرا جمعیت ایشان شگفت آمد؛ پیش رفتم پرسیدم كه كجا می‌روید؟ گفتند به مكتب از بهر تحصیل علم. گفتم چه باشد؟ گفتند ما جواب ندانیم، از استاد ما باید پرسیدن؛ این بگفتند و از من در گذشتند. بعد از زمانی با خود گفتم گویی علم چه باشد و من چرا با ایشان پیش استاد نرفتم و از او علم نیاموختم؟ بر پی ایشان رفتم، ایشان را نیافتم؛ اما شیخی را دیدم در صحرایی ایستاده. در پیش رفتم و سلام كردم؛ جواب داد و هر چه به حسن لطف تعلق داشت با من در پیش آورد. من گفتم جماعتی كودكان را دیدم كه به مكتب می‌رفتند؛ من از ایشان پرسیدم كه غرض رفتن به مكتب چه باشد؟ گفتند از استاد ما باید پرسیدن. من آن زمان غافل شدم، ایشان از من درگذشتند. بعد از حضور ایشان مرا نیز هوس برخاست؛ در پی ایشان رفتم، ایشان را نیافتم و اكنون هم در پی ایشان می‌گردم. اگر هیچ از ایشان خبر داری، از استاد ایشان مرا آگاهی ده. شیخ گفت استاد ایشان منم! گفتم باید كه از علم، مرا چیزی درآموزی. لوحی پیش آورد و الفبایی بر آنجا نبشته بود، در من آموخت. گفت امروز بدین قدر اختصار كن، فردا چیزی دیگر درآموزم و هر روز بیشتر تا عالم شوی. من به خانه رفتم و تا روز دیگر تكرار الفبای می‌كردم. دو روز دیگر به خدمتش رفتم كه مرا درسی دیگر گفت؛ آن نیز حاصل كردم. پس چنان شد كه روزی ده بار می‌رفتم و هر بار چیزی می‌آموختم؛ چنان شد كه خود یك زمان از خدمت شیخ خالی نمی‌بودم و بسیار علم حاصل كردم.
پیر
یكی روز پیش شیخ می‌رفتم، نااهلی همراه افتاد، به هیچ وجه وی را از خود دور نمی‌توانستم كردن. چون به خدمت شیخ رسیدم، شیخ لوح را از دور برابر من بداشت، من بنگریستم، خبری دیدم بر لوح نبشته كه حال من بگردید از ذوق آن سر كه بر لوح بود و چنان بی‌خویشتن گشتم كه هر چه بر لوح دیدم با آن همراه باز می‌گفتم.همراه نااهل بود؛ بر سخن من بخندید و افسوس پیش آورد و سفاهت آغاز نهاد و عاقبت دست به سیلی دراز كرده گفت مگر دیوانه گشته‌ای و اگر نه هیچ عاقلی جنس این سخن نگوید. من برنجیدم و آن ذوق بر من سرد گشت. آن نااهل را بر جای بگذاشتم و پیشتر رفتم. شیخ را بر مقام خود ندیدم. رنج زیادت شد و سرگردانی روی به من نهاد؛ مدتها گرد جهان می‌گردیدم و به هیچ وجه استاد را باز نمی‌یافتم. روزی در خانقاه همی رفتم، پیری را دیدم در صدر آن خانقاه خرقه‌ای ملمع پوشیده، یك نیمه سپید و یك نیمه سیاه. سلام كردم جواب داد، حال خویش باز گفتم. پیر گفت حق به دست شیخ است. سری كه از ذوق آن ارواح گذشتگان بزرگ در آسمان رقص می‌كردند تو با كسی كه روز از شب باز نشناسد باز گویی؛ سیلی خوری و شیخ تو را به خود راه ندهد. پیر را گفتم كه در آن حال مرا حالی دگر بود و هر چه می‌گفتم بی‌خویشتن می‌گفتم. باید كه سعی نمایی، باشد كه به سعی تو به خدمت شیخ رسم. پیر مرا به خدمت شیخ برد. شیخ چون مرا دید، گفت مگر نشنیدی كه وقتی سمندری به نزدیك بط رفت به مهمانی و فصل پاییز بود. سمندر را به غایت سرد بود. بط از حال وی خبر نمی‌داشت؛ شرح لذت آب سرد می‌داد و لذت آب حوضه در زمستان. سمندر طیره گشت و بط را برنجانید و گفت اگر نه آنستی كه در خانه تو مهمانم و از اتباع تو اندیشه می‌كنم، تو را زنده نگذاشتمی و از پیش بط برفت. اكنون تو نمی‌دانی كه چون با نااهل سخن گویی سیلی خوری و سخنی كه فهم نكنند بر كفر و دیگر چیزها حمل كنند و هزار چیز از اینجا تولد كند. مر شیخ را گفتم:‌چون مذهب و اعتقاد پاكست مرا       از طعنه نااهل چه باكست مرا اكنون تو نمی‌دانی كه چون با نااهل سخن گویی سیلی خوری و سخنی كه فهم نكنند بر كفر و دیگر چیزها حمل كنند و هزار چیز از اینجا تولد كند. مرا گفت هر سخن به هر جای گفتن خطاست و هر سخن از هر كس پرسیدن هم خطاست. سخن از اهل، دریغ نباید داشت كه نااهل را خود از سخن مردان بود. مثال دل نااهل و بیگانه از حقیقت همچنان است كه فتیله‌ای كه به جای روغن آب بدو رسیده باشد؛ چندان كه آتش به نزد او بری افروخته نشود. اما دل آشنا همچو شمعی است [كه] آتش از دور به خود كشد و افروخته شود…  شیخ اشراق تنظیم : بخش ادبیات تبیان 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن